من امروز موتورو برداشتم رفتم پیش دوستم
حالا دم در حیاط با موتور وایستادم و دوستم رفت خونشون که یکم اب بخوره و بیاد
خلاصه اینکه من وایساده بودم که یهو چشم افتاد به ماشین یگان که داره سمت من میاد منم با خودم ری-ه بودم و کوچه ها تنگ بود و من بودم و جناب پلیس
خلاصه ماسین یگان با چهار تا کله گنده به ما رسید و منم موتورو به حالت آماده باش گذاشته بودمکه تا نگه داشت منم فرار کنم اما شانس اوردم که یگان همینجوری یه نگاهی بهم کرد واخم کرد و منم خودمو عادی نشون دادم که مثلا گواهینامه موتور دارم ( اما دلم داشت گوپ گوپ میکرد بد جور
)
خلاصه این که یگان با فاصله ی یک متری ازم رد شد و منم با خوردم ری دم اما چیزی نگفت و رفت![]()