درست از وقتی پذیرفتیم در اجتماع روزگار بگذرانیم و قانون های مدنی را قبول کردیم احساسات سرکوب شده ی دنیای مدرن نیز برایمان ناگریز شد. قانون اصلی: تو آنقدر آزادی که به آزادی دیگران لطمه نزنی. پس نتوانستیم هر وقت و هر جا دلمان خواست فریاد بزنیم ، هر حرفی خواستیم بزنیم و هر دار و دسته ای خواستیم گرد هم بیاوریم و چیزی به نام احساس (گرما ، سرما ، عشق ، شکست ، غلبه ، درد و ...) بود که ما آن را به حداقل رساندیم و تازه به این زندگی عادت کردیم و زمان این شکلی می گذشت و می گذشت تا ناگهان فوتبال وارد زندگی ما شد.


فقط یک کودک می تواند به لذت یک بازی کاملا آگاه باشد روزگاری فیلسوف آلمانی نیچه کمال انسان را در رسیدن به جدیتی می دانست که یک کودک در هنگام بازی دارد و این قطعا نه آن بازی خوب و فروتنانه و تکنیکی آقایان مخالف است. اصلا ارزش بازی به همین است که در آن هیچ یک از قوانین منطقی دنیای آدم بزرگ ها (آدم بزرگ ها هم وقتی فوتبال می کنند رفتارشان مثل بچه هاست و گویی در دوران کودکی بسر می برند) رعایت نمی شود و به همین خاطر دوباره می توانیم احساسات سرکوب شده ی خویش را برای لحظاتی تجربه کنیم. بازی میتواند فروتنانه و تکنیکی یا یک سرگرمی سالم نباشد! (کسی هست کلمه سالم را برایمان معنا کند)

در بازی می شود خطا کرد ، کلک زد ، سر مامور نظم (داور) و خود قانون کلاه گذاشت و برای پیروزی جانانه جنگید اینها قواعد بازیست اصلا بازی کردن تلاشی ست برای کسب فردیت در میان عده ای آدم به ظاهر هم شکل درست بر عکس قانون که برای همه با هر استعدادی یکسان وضع می شود.


آرزو دارم مثل یکی از فوتبالیست از یک پیروزی آنقدر سرمست شوم که به شرایط قبل از سکته قلبی برسم (مهدی هاشمی نسب بعد از انتقال پرهیاهو از پرسپولیس به استقلال بعد از گلزنی به تیم سابق در اولین بازی رو در رو به سکته قلبی نزدیک شد که با کمک پزشکان این دردسر از او دور شد و منتقدی این را یکی از فاشیستی ترین مظاهر دنیای مدرن دانست که به خاطر فوتبال و به زعم او هیچ و پوچ عشق و نفرت چنان اوج بگیرد که جایی برای اهداف اصلی بشریت باقی نماند و سپس به بحث مطالعه و وضعیت کتاب و کتاب خوانی در مقایسه با وضع فوتبال و پرداختن به آن رسید) آن چه تا بحال خوانده ام اگر قرار است چنین لذتی را از من بگیرد به چه دردی می خورد؟ از کتاب ها فقط انتظار دارم این لذت را تعمیق کنند. می خواهید با چشمان خود تاثیر فوتبال را ببینید به چشمان فوتبالیست ها در حین بازی یا بعد پیروزی و خصوصا بعد از به ثمر رساندن گل خیره شوید شاید از خواندن کلی کتاب روشنفکرانه به قول بعضی ها با تیتراژ سه هزار تایی باحال تر باشد و فکر می کنم به خودی خود هیچ بد نیست اگر عشق ورزیدن به تیم محبوب و نفرت نسبت به تیم رقیب ... یک خط مطالعه هم نیاز نداشته باشد.