Design & Developed BY Patira

صفحه 6 از 6 نخستنخست ... 456
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 59 , از مجموع 59
  1. #1
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Jun 2009
    مربی مورد علاقه
    زاگالو و دل بوسكه
    بازیکن محبوب
    كاكا فرناندو تورس

    BrazilRealMadrid

    نوشته ها
    39
    تشکر ها
    90
    تشکر شده 186 در 38 پست

    Newww |★| زندگی نامه و بیوگرافی بازیکنان تاریخ رئال مادرید |★|

    به نام خدا


    در این قسمت شما می تونین بیوگرافی و زندگی نامه ستاره های باشگاه رئال مادرید را قرار دهید.

    خواهشآ مطالبی که قار می دین از منابع معتبر باشند






    Real Madrid Stars Biography




    I Love You KAKA

  2. 4 کاربر از پست مفید kami تشکر کرده اند .


  3. #51
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    محل سکونت
    Tehran
    سن
    31
    پست مورد علاقه
    Halfback
    مربی مورد علاقه
    Pep Guardiola _ Arsen Wenger_Vicente Delbousque
    بازیکن محبوب
    Z.Zidane
    اسم واقعی شما
    Reza

    France

    نوشته ها
    784
    تشکر ها
    2,995
    تشکر شده 4,726 در 862 پست

    Bia Inja بیوگرافی زین الدین زیدان (( اختصاصی سایت دربی ))

    زین الدین زیدان

    زین الدین یزید زیدان متولد23ژوئن1972درشهر مارسی به دنیا آمد.آما وی اصالتا متعلق به کشور الجزایراست که به گفته ی خود در 8 سالگی به فوتبال روی آورد. ابتدا در چند باشگاه گمنام و سپس به صورت حرفه ای در سال 1988 در 16 سالگی وارد باشگاه کنز فرانسه شد .
    بازی در کنز (( 1988 تا 1992 ))
    این باشگاه نخستین گام برای ورود زیدان به فوتبال حرفه ای بود . وی در این باشگاه مدت 4 سال برای کنز بازی کرد و درمجموع 65 بازی به میدان رفت و موفق به زدن 6 گل نیز شد.



    بازی در بوردو (( 1992 تا 1996 ))
    او در سال 1992 از کنز جدا شدو به بوردو (( یکی از باشگاه های مشهور فرانسه در آن زمان )) پیوست . به دلیل بازی های درخشان وی در این تیم هواداران بوردو به او لقب (( زیزو))دادند. مدت حضور زیدان در بوردو 4 سال بود که در مجموع 157 بار به میدان آمد و موفق به زدن 32 گل نیز شد.

    بازی در یوونتوس (( 1996 تا 2001 ))
    زیدان پس از درخشش در بوردو مورد توجه مربی بزرگ باشگاه یوونتوس (( مارچلو لیپی )) قرار گرفت و با مبلغ 3 میلیون دلار از بوردو جدا شد وبه یوونتوس که در آن زمان تیمی افسانه ای را تشکیل داده پیوست . یوونتوس باخرید زیدان توانست موفقیت های زیادی کسب کند از جمله دوبار قهرمانی در لیگ سری آ , سوپرکاپ ایتالیا , کوپا و ........ دست پیدا کند . وی همچنین توانست با یوونتوس 2 بار پیاپی به فینال جام باشگاه های اروپا نیز برسد که البته تیم یوونتوس در هر دو فینال شکست خورد.


    زیدان در باشگاه یوونتوس در کل 151 بار به میدان آمد و توانست 24 گل هم برای این تیم به ثمر برساند .
    البته موفقیت های شخصی وی نیز در سالهای بازیگری در یوونتوس نیز قابل توجه بود از جمله کسب دو بار جایزه مرد سال فوتبال جهان (( در سالهای 1998 و 2000 )) و همکاری و کسب تجربه از مربی های باشگاه یوونتوس از جمله مارچلو لیپی و کارلو آنجلوتی نیز اشاره کرد.
    بازی در رئال مادرید (( 2001 تا 2006 ))
    باز هم به دلیل موفقیت های پی در پی و کسب 2 بار جایزه مرد سال فوتبال جهان این بار مورد توجه مربی بزرگ و با تجربه رئال مادرید (( ویسنته دلبوسکه )) قرار گیرد و با مبلغ 70 میلیون یورو که تا آن زمان در تاریخ فوتبال بی سابقه بود یوونتوس را بدرود و به رئال مادرید پیوست.
    در آن سالها رئال مادرید با خرید ستارگان بزرگ دنیا (( زیدان – رونالدو – فیگو – بکهام – کارلوس )) تیمی را تشکیل داد که به (( کهکشانی ها )) شهرت یافت. بازیهای موفق وی در همان ابتدا مشخص بود مخصوصا در فینال جام باشگاه های اروپا که رئال در مقابل بایرن لورکوزن قرار گرفت و زیدان با یک ضربه قیچی فوق العاده موفق شد یکی از زیباترین گلهای تاریخ فوتبال را به ثمر برساند تا هم گل پیروزی بخش رئال را زده باشد و هم جایزه با ارزش ترین بازیکن جام باشگاه های اروپا را کسب کند. البته این پایان کار زیدان نبود و سال 2003 هم توانست جایزه مرد سال فوتبال دنیا را هم تصاحب کند.
    او در لیگ اسپانیا در کل 155 بار به میدان آمد و توانست 34 گل هم به ثمر برساند.
    آخرین بازی باشگاهی وی در 7 می سال 2006 بود که رئال مادرید مقابل ویارئال به تساوی 3 بر 3 رسید و زیدان توانست یکی از گلهای رئال را به ثمر برساند.در آخر بازی نیز تماشاچیان با تشویق شدید بازیکن محبوب خود را بدرقه کردند .

    بازی در تیم ملی فرانسه
    خود زیدان در این باره میگوید : من شخصا دوست داشتم که برای الجزایر بازی کنم اما عبدالحمید کرمالی (( سرمربی وقت الجزایر )) من را نپذیرفت و پس از یک تست به من گفت : شما سرعت کافی برای بازی در این پست (( هافبک )) راندارید.
    پس از ناامیدی در الجزایر زیدان به تیم ملی فرانسه پیوست و در اولین بازی ملی در دقیقه ی 63 مقابل تیم ملی جمهوری چک به میدان آمد و توانست 2 گل به ثمر برساند و بازی با تساوی 2 بر 2 به پایان رسید . درخشش عالی زیدان در این بازی توجه همگان را جلب کرد.

    جام جهانی 1998 فرانسه : وی در این جام نیز که فرانسه میزبان آن بودبسیار خوش درخشید و در فینال مقابل برزیل 2 گل به ثمر رساند تا فرانسه 3 بر 0 به پیروزی برسد و جام قهرمانی را بالای سرببرد (( این اولین موفقیت ملی زیدان بود )). بسیاری از کارشناسان فوتبال این بازی را نقطه ی عطفی در شروع زندگی حرفه ای زیدان میدانستند.
    یورو 2000 : دو سال پس از جام جهانی 1998 فرانسه این بار در بازیهای یورو 2000 قرار گرفت. در این جام نیزفرانسه با کمک زیدان فاتح یورو شد و نام (( زین الدین زیدان )) بر سر زبان ها افتاد .
    جام جهانی 2006 آلمان : یکی دیگر از نقاط عطف تاریخ زندگی حرفه ای زیدان حضور در جام جهانی 2006 آلمان بود . وی که در همان سال از فوتبال حرفه ای کناره گیری کرده بود به اصرار رئیس جمهور وقت فرانسه (( ژاک شیراک )) برای کمک به تیم ملی دوباره به میادین آمد و بلافاصله کاپیتان تیم ملی فرانسه شد . زیدان در این جام بسیار خوش درخشید مخصوصا در دیدار مقابل برزیل که با اجرای حرکات زیبا و منحصر به فرد توانست ستارگان برزیل را متحیر کند و کارلوس آلبرتو پریرا (( سر مربی وقت برزیل )) به وی لقب اعجوبه را بدهد. فرانسه پس از پیروزی مقابل برزیل در یک چهارم نهایی به مصاف پرتغال رفت و زیدان توانست گل پیروزی بخش فرانسه را به ثمر برساند و فرانسه برای بار دوم به فینال جام جهانی راه پیدا کند. فرانسه در فینال جام مقابل تیم ایتالیا قرار گرفت بازهم زیزو خوش درخشید و در دقیقه ی 7 با یک پنالتی تکرار ناشدنی توانست دروازه بوفون را بازکند و فرانسه را پیش بیندازد که البته این زیاد دوامی نداشت و ایتالیا نیز توانست توسط مارکو ماتراتزی به گل برسد تا بازی در 90 دقیقه متساوی بماند . در دقیقه 113 بازی زیدان با ضربه سر (( که علت آن هنوز مبهم است )) به سینه ماتراتزی کوبید و از بازی اخراج شد . خود او در این باره میگوید که ماتراتزی وی را یک (( تروریست )) خوانده و او را عصبانی کرده است . به هرحال زیدان از بازی اخراج شد (( این آخرین بازی حرفه ای وی بود )) تا فرانسه در ضربات پنالتی مغلوب ایتالیا شود . شاید اگر زیدان در بازی میماند اینطور نمیشد . ولی به دلیل درخشش در این جام توانست عنوان بهترین بازیکن جام جهانی را هم بدست آورد و تبدیل به یکی از اسطوره های همیشه جاوید فوتبال شود.

    گرد آورنده و ترجمه : رضا دلفانی
    اختصاصی برای : Derby. Ir






    Always in my heart Zizu

    ?Once the player like you found

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
    ویرایش توسط Zid@ne : 01-09-2012 در ساعت 15:07

  4. 13 کاربر از پست مفید Zid@ne تشکر کرده اند .


  5. #52
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    مربی مورد علاقه
    V.Del bosque
    بازیکن محبوب
    Zidane
    اسم واقعی شما
    30na

    SpainRealMadridRealMadrid

    نوشته ها
    9
    تشکر ها
    5
    تشکر شده 41 در 11 پست

    real کامل ترین بیو گرافی از زیزوی افسانه ای

    زین‌الدین یزید زیدان متولد 27 ژوئن 1972 در شهر زیبای مارسی فرانسه (ملقب به زیزو) فوتبالیست مشهور فرانسوی (الجزایری‌الاصل) است که به سلطان میانه میدان شهره بود.وی که به عنوان یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال در جهان شناخته می‌شود و یکی اسطوره های باشگاه رئال مادرید و فرانسه به شمار می اید در تاریخ فوتبال خود، سه بار(در سال‌های ۱۹۹۸،۲۰۰۰و۲۰۰۳) جایزهٔ بهترین بازیکن سال جهان، یک بار جایزهٔ بهترین بازیکن سال اروپا، یک بار جایزهٔ پرارزش‌ ترین بازیکن جام باشگاه‌های اروپا و یک بار جایزهٔ بهترین بازیکن جام جهانی را دریافت کرده‌است و به قهرمانی جام جهانی، جام ملت‌های اروپا، جام باشگاه‌های اروپا، لیگ ایتالیا، و لیگ اسپانیا نائل آمده‌است و از این رو می ‌توان او را از پرافتخارترین بازیکنان تاریخ دانست. او در ضمن در فینال جام جهانی (سه بار) و در فینال جام باشگاه‌های اروپا گل زده‌است. او در فرانسه رده دومین فوتبالیست تاریخ فرانسه را به خود اختصاص داده‌است.
    زیدان پس از مسابقات جام جهانی 2006 از دنیای فوتبال خداحافظی کرد و به این ترتیب رئال مادرید آخرین تیم باشگاهی و فینال جام جهانی ۲۰۰۶ آخرین بازی حرفه‌ای او بود. در همین فینال ضربهٔ سر او به سینه مارکو ماتراتزی و کارت قرمزی که دریافت کرد، یکی از جنجالی‌ترین لحظات تاریخ زندگی‌اش را در آخرین لحظات عمر حرفه‌ای‌اش رقم زد.


    تیمهای باشگاهی زیزو

    کان

    زیدان فوتبال حرفه‌ای خود را از باشگاه کان (در شهر کن فرانسه) و در سن ۱۶ سالگی آغاز کرد و از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۲ در این باشگاه بازی می‌کرد و جمعا در ۶۵ بازی لیگ فرانسه به میدان آمد و ۶ گل به ثمر رساند. او در ۱۹۹۲ در سن بیست سالگی به بوردو، یکی از مطرح‌ترین باشگاه‌های فرانسه پیوست.
    بوردو

    زیدان جمعا چهارسال (از ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶) برای بوردو بازی کرد. در این چهار سال او در ۱۵۷ بازی لیگ فرانسه شرکت داشت و ۳۲ گل به ثمر رساند.
    یوونتوس

    پس از چهار سال بازی در بوردو، زیدان در ۱۹۹۶ با مبلغ سه میلیون دلار به یوونتوس ایتالیا پیوست. در یوونتوس او تحت مربیگری مارچلو لیپی در کنار کسانی دیدیه دشان، الساندرو دل پیرو، و ادگار داویدز به یکی از اصلی‌ترین ستاره‌های تیم، بدل شد.
    او در پنج سال بازی با یوونتوس به دو بار قهرمانی لیگ ایتالیا دست یافت و دو بار پیاپی، در سال‌های ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸، در فینال جام باشگاه‌های اروپا به میدان آمد. (که به همراه یوونتوس هر دو را شکست خوردند).
    زیدان جمعا پنج سال، یعنی تا سال ۲۰۰۱، در یوونتوس بازی کرد. در این پنج سال ۱۵۱ بار در لیگ ایتالیا به میدان آمد و ۲۴ گل نیز به ثمر رساند.
    رئال مادرید

    در سال ۲۰۰۱ زیدان در یکی از مشهورترین انتقال‌های تاریخ فوتبال به رئال مادرید پیوست. رقم این انتقال, ۷۴ میلیون یورو بود که تا آن زمان در تاریخ فوتبال بی‌سابقه بود و حتی تا 10 سال بعد هم هیچ بازیکنی به این مبلغ هنگفت به باشگاهی دیگر منتقل نشد. او در سال‌هایی به رئال مادرید پیوست که این تیم با جذب بزرگ‌ترین ستارگان جهان به داشتن «کهکشانی» از بازیکنان فوتبال مشهور بود. زیدان یکی از مهم‌ترین ستاره‌های این کهکشان بود و از سایر ستاره‌های نورانی آن می‌شود به کسانی چون دیوید بکام,کارلوس, لوئیس فیگو, رائول گونزالس و رونالدو اشاره کرد.
    زیدان پنج سال آخر عمر فوتبالی خود را در رئال گذراند و جمعا در ۱۵۵ بازی لیگ اسپانیا به میدان آمد و ۳۴ گل به ثمر رساند.
    اوج دوران او با کهکشانیها در فینال جام باشگاه‌های اروپا ۲۰۰۱-۲۰۰۲ بود. این بازی در ورزشگاه همپدن پارک، گلاسکوی اسکاتلند برگزار می‌شد و رئال مادرید و بایر لورکوزن در فینال در برابر هم قرار گرفته بودند. زیدان در این بازی گل پیروزی رئال را به ثمر رساند تا بالاخره قهرمانی جام باشگاه‌های اروپا را نیز به کارنامه‌اش اضافه کند. در ضمن گل او در این فینال از زیباترین گل‌های تاریخ فوتبال شمرده می‌شود.
    زیدان در ۷ مه‌۲۰۰۶ آخرین بازی باشگاهی خود برای رئال مادرید (و آخرین بازی باشگاهی عمرش) را انجام داد. در این بازی که در ورزشگاه معروف سانتیاگو برنابئو انجام می‌گرفت، هم‌تیمی‌های او لباس ویژه‌ای پوشیده بودند که عنوان «زیدان، از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶» را بر خود داشت. هواداران رئال به گرمی از زیدان استقبال کردند. این بازی مقابل ویا رئال بود و نهایتا ۳-۳ مساوی تمام شد. زیدان گل دوم تیمش را به ثمر رساند. در انتهای این بازی، او پیراهنش را با خوان رومان ریکلمه، از ویارئال، تعویض کرد. تشویق شدید تماشاچیان به حدی بود که او را به گریه انداخت. همچنین بازی با همین تیم در سال ۲۰۰۵ موضوع فیلم مستندی به نام «زیدان، چهره‌ای از قرن بیست و یکم» شد.
    تیم ملی فرانسه

    زیدان ملیت هر دو کشور الجزایر و فرانسه را دارد و بنابراین می‌توانست برای الجزایر نیز به میدان بیاید. معروف است که عبدالحمید کرمالی، مربی وقت الجزایر، در جوانی از دعوت زیدان خودداری کرد زیرا معتقد بود او برای یک هافبک «به اندازه کافی سریع نیست».
    به هرحال زیدان در ۱۷ اوت ۱۹۹۴ برای اولین بار در تیم ملی فرانسه ظاهر شد. در این بازی، در مقابل جمهوری چک، او در دقیقه ۶۳ به عنوان تعویضی به میدان آمد. بازی ۰-۰ مساوی بود و زیدان در وقت کمی که داشت، دو گل به ثمر رساند تا ۲-۲ تمام شود و به این ترتیب از همان ابتدا نگاه همگان را به سوی خود جلب کرد.
    زیدان در سال ۱۹۹۸ به همراه تیم ملی فرانسه، میزبان جام جهانی ۱۹۹۸ بود. او در بازی دوم فرانسه (که پیروزی ۴-۰ مقابل عربستان صعودی را در پی داشت) خطای بدی روی کاپیتان عربستان، فواد امین، مرتکب شد و به این ترتیب کارت قرمز دریافت کرد و از دو بازی محروم شد. در آن زمان ادعا می‌شد که امین لفظا به زیدان توهین کرده‌است. زیدان در یک چهارم نهایی مقابل ایتالیا به میدان آمد و پس از این‌که بازی بعد از ۱۲۰ دقیقه به پنالتی کشید، ضربهٔ پنالتی خود را به گل تبدیل کرد. او در فینال جام مقابل برزیل به میدان آمد و با به ثمر رساندن دو گل، پایه‌گذار پیروزی ۳-۰ تیمش شد تا فرانسه برای اولین بار در تاریخ، قهرمان جام جهانی شود. دو گل او در این بازی با ضربهٔ سر به ثمر رسید که به نوبهٔ خود برای هافبکی چون او قابل توجه بود. بسیاری این بازی را نقطه عطف تاریخ زندگی زیدان می‌دانند.
    دو سال بعد زیدان از اعضای تیم ملی فرانسه در یورو ۲۰۰۰ بود. او از به‌ترین بازی‌کنان فرانسه در این جام بود. زیدان در یک چهارم نهایی از روی ضربهٔ آزاد مستقیم دروازهٔ اسپانیا را باز کرد و در آخرین ثانیه‌های بازی نیمه نهایی با پرتغال، گل طلایی را از روی نقطه پنالتی به ثمر رساند تا نقش عمده‌ای در رسیدن تیم به فینال داشته باشد. فرانسه در فینال نیز ایتالیا را، در یکی از جنجالی‌ترین بازی‌های تاریخ اروپا, ۲ بر ۱ شکست داد تا با فتح جام جهانی ۱۹۹۸ و یورو ۲۰۰۰ به یکی از پرافتخارترین تیم‌های تاریخ بدل شود. ۳۴ سال از آخرین باری که تیمی جام جهانی و جام ملت‌های اروپا را پشت سر هم به دست آورده بود، می‌گذشت. در این هنگام بسیاری فرانسه را بزرگ‌ترین تیم فوتبال دنیا می‌دانستند.
    زیدان در جام جهانی ۲۰۰۲ نیز از اعضای تیمش بود اما به علت مصدومیت در دو بازی اول غایب بود. این تورنمنت، یکی از بدترین افتضاحات فرانسوی‌ها بود که با بازی‌های ضعیف بدون زدن حتی یک گل و با کسب تنها یک امتیاز از جام حذف شدند. زیدان تنها در بازی آخر مقابل دانمارک به میدان آمد.
    در یورو ۲۰۰۴ نیز زیدان به همراه تیم ملی فرانسه به میدان آمد و شاهد باخت تیمش مقابل یونان، تیمی که بعدها قهرمان همان جام شد، بود. پس از این جام زیدان رسما در ۱۲ اوت ۲۰۰۴ از فوتبال ملی کناره‌گیری کرد.
    با این حال پس از این‌که فرانسه در راه صعود به جام جهانی ۲۰۰۶ به مشکلاتی برخورد زیدان در اوت ۲۰۰۵ (یک سال پس از کناره‌گیری) اعلام کرد که برای کمک به تیم ملی فرانسه برمی‌گردد و مجدداً به عنوان کاپیتان تیم انتخاب شد. او در ۳ سپتامبر ۲۰۰۵ اولین بازی خود پس از خداحافظی را مقابل جزایر فارو انجام داد و در پیروزی ۳-۰ تیمش نقش داشت. فرانسه نهایتا به عنوان اولین تیم از گروه خود به جام جهانی ۲۰۰۶ صعود کرد.
    در ۲۵ آوریل ۲۰۰۶، پس از یک فصل پر از مصدومیت در رئال مادرید، زیدان تصمیم نهایی خود برای کناره‌گیری از فوتبال، چه باشگاهی و چه ملی، را اعلام کرد. این کناره‌گیری به پس از اتمام جام جهانی ۲۰۰۶ حواله داده شد.
    در ۲۷ مه ۲۰۰۶ زیدان در پیروزی ۱-۰ تیمش مقابل مکزیک نقش داشت و صدمین بازی ملی خود را در این بازی انجام داد. با این حساب او در کنار مارسل دسایی، دیدیه دشان و لیلیان تورام به یکی از تنها چهار بازی‌کنی بدل گشت که بیش از صدبار برای فرانسه به میدان آمده‌اند.
    جام جهانی ۲۰۰۶

    زیدان در جام جهانی ۲۰۰۶ برای سومین جام پیاپی در ترکیب تیم ملی فرانسه ظاهر شد و این بار بازوبند کاپیتانی را به دست داشت. او در هر دو بازی اول، مقابل سوئیس و کره جنوبی، کارت زرد گرفت و از بازی سوم محروم شد. در یک هشتم نهایی، مقابل اسپانیا، او به ترکیب تیم بازگشت و با یک گل و یک پاس گل نقش مهمی در صعود تیمش به یک چهارم نهایی داشت.
    در یک چهارم نهایی، فرانسه در بازی حساسی مقابل برزیل، مدافع عنوان قهرمانی، قرار گرفت. این تکرار فینال جام جهانی ۱۹۹۸ بود. زیدان در این بازی، برای اولین بار در تاریخ فوتبال خود، به تیری هانری پاس گل داد تا فرانسه ۱-۰ پیروز بازی شود و به نیمه نهایی صعود کند.زیدان به دلیل بازی زیبا و حرکات تکنیکی منحسر به فرد خود در این بازی به عنوان بهترین بازیکن این دیدار انتخاب شد.
    چهار روز بعد، فرانسه در نیمه نهایی مقابل پرتغال به میدان رفت تا زیدان از روی نقطه پنالتی دروازهٔ ریکاردو را باز کند و فرانسه به فینال راه پیدا کند.
    در ۹ ژوئیه ۲۰۰۶ بازی فینال بین فرانسه و ایتالیا برگزار شد و زیدان نیز به عنوان کاپیتان فرانسه به میدان آمد. این آخرین بازی تاریخ زندگی ورزشی او بود. او در دقیقهٔ ۷ از روی نقطهٔ پنالتی برای فرانسه گل زد تا به همراه پله، واوا و پل بریتنر یکی از چهار بازی‌کنی باشد که تا بحال در دو فینال جام جهانی گل زده‌اند. بازی در وقت معمولی ۱-۱ مساوی شد و کار به وقت اضافه کشید. نزدیک بود زیدان در وقت اضافهٔ اول با ضربهٔ سر دروازه را باز کند اما بوفون ضربهٔ او را مهار کرد. دقیقهٔ ۱۱۰ این بازی، که می‌رفت آخرین بازی زیدان باشد، به یکی از جنجالی‌ترین صحنه‌های تاریخ فوتبال در جهان بدل شد. در طی این صحنه (که در پایین شرح داده شده‌است) زیدان اخراج شد و نتیجتا در ضربات پنالتی شرکت نداشت و فرانسه روی غیاب او و پاتریک ویرا (که مصدوم و تعویض شده بود) با نتیجهٔ ۵-۳ مغلوب و حذف شد.
    با وجود حرکت جنجالی و اخراج زیدان در فینال، او عنوان به‌ترین بازی‌کن جام جهانی ۲۰۰۶ را از خود کرد تا کلکسیون افتخارات بی‌نظیرش کامل شده باشد.


    درگیری با مارکو ماتراتزی در فینال

    در دقیقهٔ ۱۱۰ بازی فینال، زیدان در صحنه‌ای بدون توپ با سر به شکم مارکو ماتراتزی ضربه زد. زمینهٔ این درگیری کلماتی بود که ماتراتزی به زیدان گفته بود (در پایین توضیح داده شده‌است). داور بازی، هوراشیو الیزوندو، این صحنه را ندیده بود اما لوئیس مدینا کانتالخو، داور چهارم، صحنه را گزارش کرد تا زیدان با دریافت کارت قرمز از بازی اخراج شود. او بازوبند کاپیتانی را به ویلی سانیول سپرد (تا او آن را به بازوی فابین بارتز ببندد) و از زمین خارج شد.
    علت درگیری

    پس از پایان بازی تحقیقات و لب‌خوانی‌های وسیعی برای مشخص شدن علت درگیری و کلمات تحریک‌کنندهٔ ماتراتزی صورت گرفت. بسیاری می‌گفتند ماتراتزی با توهینی نژادپرستانه زیدان را به «تروریست» بودن متهم کرده اما بعدها هم زیدان و هم ماتراتزی این را رد کردند. ماتراتزی ادعا کرد که توهینی که به زیدان کرده‌است بسیار عادی بوده و از آن نوعی است که در زمین فوتبال رایج است.
    سه روز پس از بازی زیدان در دو مصاحبهٔ تلویزیونی در این مورد شرکت کرد. او در این مصاحبه‌ها اعلام کرد که ماتراتزی به خواهر و مادرش توهین کرده‌است و ضمن معذرت‌خواهی، اعلام کرد که از کاری که کرده پشیمان نیست. او در ضمن هرگونه توهین‌های نژادپرستانه از سوی ماتراتزی را غیرواقعی و محصول جنجال نشریات و رسانه‌ها دانست.
    افتخارات

    • جام جهانی: ۳ بار حضور (۱۹۹۸٬۲۰۰۲٬۲۰۰۶) - یک بار قهرمانی (۱۹۹۸) - یک بار نایب قهرمانی (۲۰۰۶)

    • جام ملت‌های اروپا: سه بار حضور (۱۹۹۶٬۲۰۰۰٬۲۰۰۴)، یک بار قهرمانی (۲۰۰۰)

    • جام باشگاه‌های اروپا: یک بار قهرمانی (در ۲۰۰۱-۲۰۰۲ با رئال مادرید)

    • لیگ ایتالیا: دو بار قهرمانی (در ۱۹۹۶-۱۹۹۷ و ۱۹۹۷-۱۹۹۸ با یوونتوس)

    • لیگ اسپانیا: یک بار قهرمانی (در ۲۰۰۲-۲۰۰۳ با رئال مادرید)

    • جام بین‌قاره‌ای: دو بار قهرمانی (در ۱۹۹۶ با یوونتوس و در ۲۰۰۲ با رئال مادرید)

    • سوپرکاپ اروپا: دو بار قهرمانی (در ۱۹۹۶ با یوونتوس و در ۲۰۰۲ با رئال مادرید)

    • سوپرکاپ ایتالیا: یک بار قهرمانی (در ۱۹۹۷ با یوونتوس)

    • سوپرکاپ اسپانیا: دو بار قهرمانی (در ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ با رئال مادرید)
    جایزه‌ها و افتخارت شخصی

    • سه بار بهترین بازیکن سال جهان از سوی فیفا (در ۱۹۹۸, ۲۰۰۰ و ۲۰۰۳)
    • یک بار بهترین بازیکن سال اروپا (توپ طلایی) از مجلهٔ «فرنس فوتبال» (در ۱۹۹۸)
    • یک بار باارزش ترین بازیکن جام باشگاه‌های اروپا (در فصل ۲۰۰۱-۲۰۰۲ با رئال مادرید)
    • یک بار بهترین بازی‌کن جام جهانی (در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان)
    • بهترین بازیکن نیم‌قرن انتهایی قرن بیستم (در سال ۲۰۰۴ از سوی بازدیدکنندگان سایت اینترنتی یوفا)
    • شوالیهٔ لژدواونور از ۱۹۹۸
    • حامل مشعل المپیک در المپیک آتن ۲۰۰۴
    • برنده یک عمر فعالیت ورزشی(جایزه ورزشی لاروس) در 2010
    زندگی شخصی

    زیدان از والدینی الجزایری در مارسی به دنیا آمده‌است و جوان‌ترین فرزند خانوادهٔ هفت نفری خود است (چهار خواهر و برادر بزرگ‌تر دارد). پدر و مادرش، اسماعیل و ملیکه، نام داشتند و نسب‌شان به روستایی در الجزایر برمی‌گشت. حزب دست راستی فرانسه، جبهه ملی، ادعا می‌کرد که پدر زیدان در جریان جنگ استقلال الجزایر از «حرکی»ها بوده‌است (یعنی از کسانی که در رکاب ارتش فرانسه و علیه الجزایر جنگیده‌اند) اما زیدان این ادعا را به شدت رد کرده‌است. زیدان همیشه گذشته و تاریخ خود را ارج نهاده‌است زیدان در ۱۹۹۳ با ورونیک، رقاص و مدل اسپانیایی‌الاصل، ازدواج کرد. آن‌ها چهار پسر به نام‌های انزو (زادهٔ ۲۴ مارس ۱۹۹۵)، لوکا (زادهٔ ۱۳ مه ۱۹۹۸)، تئو (زادهٔ ۱۸ مه ۲۰۰۲) و الیاس (زادهٔ ۲۶ دسامبر ۲۰۰۵) دارند.
    متفرقه

    • زیدان ۱۸۵ سانتیمتر قد دارد.

    • زیدان هنگام انتقال از یوونتوس به رئال مادرید با قیمت ۴۷ میلیون پاوند لقب «گران‌ترین بازی‌کن تاریخ فوتبال تا آن هنگام» را به دست آورد.

    • ۳۴امین تولد زیدان مصادف با آخرین بازی فرانسه در مرحلهٔ گروهی جام جهانی ۲۰۰۶ مقابل توگو بود. اما زیدان این بازی را به علت دریافت دو کارت زرد در دو بازی قبلی از دست داد. بهر صورت فرانسه در غیاب او نیز موفق به به پیروزی ۲-۰ شد و به مرحلهٔ بعدی راه یافت.

    • زیدان دقیقا چهار سال از پاتریک ویرا که در ۲۳ ژوئن ۱۹۷۶ به دنیا آمده بزرگ‌تر است.

    • زیدان با شرکت‌هایی همچون لگو، آدیداس، کریستیان دیور، ژنرالی، فرانس تله‌کوم، اورنج، آئودی و فورد همکاری تبلیغاتی داشته‌است و از ثرو‌تمندترین ورزش‌کاران جهان بوده‌است
    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]

  6. 2 کاربر از پست مفید Galaxy تشکر کرده اند .


  7. #53
    مدیر انجمن

    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    محل سکونت
    ShIraZ
    سن
    26
    پست مورد علاقه
    AMF-SS
    مربی مورد علاقه
    FerGoseN - MorInhO- Zidane
    بازیکن محبوب
    CR7-LM10-All Players RealMadrId and ManuTd
    اسم واقعی شما
    ~ ALIreZA ~

    PortugalRealMadridManUtd

    Cristiano Ronaldo

    نوشته ها
    5,945
    تشکر ها
    40,825
    تشکر شده 30,590 در 6,151 پست

    ویترین امتیازات

    پیش فرض


    گزیده ای از کتاب جدید رونالدو/ پریرا:جسور و دست نیافتنی بود
    مرجع خبري رئال مادريد : به بررسی چکیده ای مختصر از کتاب "رونالدو ، وسواس کمال" نوشته لوکا کایولی می اندازیم . این کتاب به بررسی دوران فقیرانه این ستاره در مادریا و سپس درخشش در یونایتد و رئال مادرید می پردازد .
    او هیچ گاه سوار هواپیما نشده بود ، هیچ گاه حتی جزیره را ترک نکرده بود . این بزرگترین چالشی بود که باید با ان مواجه می شد و آن قدر استرس داشت که شب قبلش توانسته بود بخوابد .
    پدر بزرگش فرنائو سوزا او را در لیسبون همراهی بود . سال 1997 در تعطیلات عید پاک بود و رونالدو در راه تست دادنش در اسپورتینگ لیسبون بود . ترجیح می داد به بنفیکا برود ، تیمی که هم پدر و هم برادرش دوستش داشتند . اما مادرش همیشه شیفته اسپورتینگ بود و او بود که پسرش را وادار کرد که برود و همچون لوئیز فیگوی بزرگ بشود . اما به هر حال نمی شد یکی از بزرگترین باشگاه های پایتخت را رد کرد . اسپورتینگ بهترین آکادمی را در پرتغال دارد که نفراتی نظیر پائولو فوتره ، فیگو و سیمائو در آن رشد کرده اند . در میان بازیکنان فعلی هم می توان از جوائو پینتو ، کوارسما ، هوگو ویانا و نانی نام برد .
    متقاعد شده بود که می تواند در آن جا موافق شد . می دانست که خوب است و فکر می کرد که می تواند مربیان سفید و سبز را وادار کند که به حد کافی خوب است . اما فقط 12 سال داشت و زمانی که به زمین تمرین جوانان آمد ، بی اندازه هیجان زده شده بود .
    مربیانی نظیر پائولو کاردوسو و اسوالدو سیلوا آن جا بودند تا بازیش را به نظاره بنشینند . آنها از فیزیک بدنی رونالدو زیاد تحت تاثیر قرار نگرفتند چرا که یک بچه استخوانی کوچک بود اما وقتی که عملکردش را دیدند ، همه چیز کاملا متفاوت شد . این بچه توپ را در اختیار گرفت و دو ، سه نفر را جا گذاشت . بی رحم بود ، فریب می داد ، دریبل می زد و توپ را هر جا که می خواست می برد .
    کاردوسو می گوید :" رو به اسوالدو کردم و گفتم :" این یکی متفاوت است ، چیز خاصی در خودش دارد . " ما تنها افرادی نبودیم که این فکر را می کردیم . در پایان تمرین تمام بچه های دیگر او را تشویق می کردند . می دانستند که بهترین بوده است .
    مربیان اسپورتینگ از این تست تحت تاثیر قرار گرفتند . آنها می خواستند که فردایش هم بازی او را ببینند . این بار به زمین تمرین قدیمی خوزه آلوالده رفت . این دفعه آئورلیو پریرا ، مدیر آکادمی اسپورتینگ هم به آن جا آمده بود تا او را نظاره کند .
    پریرا می گوید :" تکنیکی بود ، می توانست با هر دو پایش بازی کند . بی اندازه سریع بود و طوری رفتار می کرد که انگار توپ عضوی از بدنش است . اما چیزی که بیش از هر چیزی مرا تحت تاثیر قرار داد ، اراده اش بود . از شخصیت خاصی هم که داشت مشخص بود . جسور بود و از نظر ذهنی دست نیافتنی به نظر می رسد . در مقابل بازیکنان بزرگ تر نیم ترسدی . توانایی مقتدرانه ای داشت که فقط بازیکنان بزرگ دارند . وقتی که به رختکن برگشت ، همه بچه های دیگر با بی تابی می خواستند با او صحبت کنند و بشیناسندش . او هوای همه را داشت . "
    روز 17 آوریل 1997 ، پائولو کاردوسو و اسوالدو سیلوا ، سند شناسایی رونالدو را ثبت کردند . در آن آمده بود :" بازیکنی با توانایی و تکنیک استثنایی . توان انحراف مسیرش چه در حالی که ایستاده و چه حرکت می کند ، قابل توجه است . " مقابل گزینه "نام نویسی " ، گزینه "بله" ، تیک زده شده بود . او در پست هافبک وسط بازی می کرد یا آن طور که مربیان می گفتند "در عمق " . کریستیانو رونالدو دوس سانتوس آویرا تست را پشت سر گذاشت و می توانست در اسپورتینگ بازی کند . اما در ابتدا باید با ناسیونال مادیرا به توافق می رسید .
    ناسیونال به اسپورتینگ 4500 کونتو یعنی 22500 یورو بر سر انتقال فرانکو ، یک بازیکن جوان مقروض بود . انتقال کریستیانو فرصتی برای جبران این دین بود اما 22500 یورو برای یک بازیکن 12 ساله زیاد به نظر می رسید . سیموس ده آلمیدا ، مدیر سابق باشگاه می گوید :" واقعا غیرمنتظره بود . اسپورتینگ هیچ گاه برای یک بازیکن جوان چنین پولی نپرداخته بود . "
    آئورلیو پریرا و دیگر مربیان توانستند مدیران را برای چنین پرداختی متقاعد کنند . روز 28 ژوئن 1997 ، پریرا یک گزارش جدید ارائه کرد که در ضمیمه اش آمده بود :" شاید پرداخت چنین پولی برای یک بچه 12 ساله زیاد به نظر می رسد اما او استعداد بی بدیلی دارد که این را در تست ها نشان داده و مربیان نظاره کرده اند . این یک سرمایه گذاری بزرگ برای آینده است . "
    این چند خط کافی بود تا مدیر بخش مالی باشگاه اسپورتینگ به این معامله رضایت دهد .

    HALA MADRID


  8. کاربر روبرو از پست مفید AL1reZA تشکر کرده است .


  9. #54
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    محل سکونت
    زیرآسمان آبی
    سن
    31
    پست مورد علاقه
    هافبک بازی ساز
    مربی مورد علاقه
    خوزه مورینیو
    بازیکن محبوب
    کاکا - سرخیوکانالس - فابیو کونترائو- نوری شاهین
    اسم واقعی شما
    پوریا

    BrazilManUtdRealMadrid

    نوشته ها
    738
    تشکر ها
    3,351
    تشکر شده 5,530 در 1,166 پست

    پیش فرض

    ایکر مقدس

    بخش هایی از زندگینامه کاسیاس " تواضع قهرمان ":قسمت اول: رئال مادرید، تنها تیم او ...

    ماری کارمن و خوزه لوئیس شکی نداشتند که اسم پسرشان ایکر خواهد بود. آنها قبلا با خانواده درباره اسم صحبت کرده بودند و این اسمی بود که بیشتر دوست داشتند





    Iker Casillas - Real Madrid


    سایت گل- بهار سال 1981 بود. در بیلبائو باران می بارید و خانواده کاسیاس فرناندز با نگرانی منتظر تولد اولین فرزندشان بودند. آنها هنوز نمی دانستند که بچه دختر است یا پسر. ماریا کارمن دختر دوست داشت و خوزه لوییس پسر می خواست و از آنجا که آن زمان سونوگرافی نبود، شک و شبهه تا آخرین لحظه باقی می ماند. صبح یک روز ماریا برای پیاده روی در اطراف Casco Viejo بیرون رفته بود و وارد یک کفش فروشی شد که پوتین بخرد.
    فروشنده توجه خاصی به او داشت. 50 ساله به نظر می رسید. مرد می خواست خوب به نظر برسد و از من پرسید که چطور لهجه باسکی ندارم؟ من به او گفتم که اهل مادرید هستم ولی اینجا زندگی می کنیم و قصد دارم برای تولد فرزندم به مادرید برگردم. خیلی خنده دار بود که فوراً شروع کرد به پرسیدن علت این که چرا می خواهم به مادرید برگردم. او به من گفت می داند که بچه من پسر خواهد بود و مطمئن است که یک فوتبالیست خواهد شد. پس باید آنجا بمانم و فرزندم را در بیلبائو به دنیا بیاورم تا هم بتواند در اتلتیک بازی کند و هم رئال مادرید. چرا که اگر برمی گشتم او باید "فقط" برای رئال مادرید بازی می کرد. "اون ایکر کوچولوئه که تو لباس اتلتیکه" سی سال بعد Maria Carmen به خوبی اون لحظه را به خاطر می آورَد. هر موقع کسی به او می گفت پسر دار خواهد شد نگران می شد، و این مرد حتی فراتر رفت و گفت که پسر او فوتبالیست خواهد بود. او جواب داده بود: "چه فوتبال بازی کند و چه نکند لطفا من را راحت بگذار. تنها چیزی که می خواهم این است که بچه سالم باشد. به علاوه دوست دارم دختر باشد و مثل مادرش فوتبال دوست نداشته باشد." آن مغازه دار درست می گفت. آن بچه یک پسر فوتبالیست به دنیا آمد و از آنجا که در مادرید متولد شد پدرش تصمیم گرفت فقط برای رئال مادرید بازی کند. پدرش آنقدر در این باره اطمینان داشت که اجازه نداد ایکر هیچ تیمی را انتخاب کند تا زمانی که پیراهن آبی تیم لوسادای رئال را بر تن کند.

    ماری کارمن و خوزه لوئیس شکی نداشتند که اسم پسرشان ایکر خواهد بود. آنها قبلا با خانواده درباره اسم صحبت کرده بودند و این اسمی بود که بیشتر دوست داشتند. معادل خاصی برای ایکر در اسپانیایی وجود ندارد. مخفف "ایکرنه" است و آن به معنی دیداری است که خبر خوش به همراه دارد. کودکی ایکر در Móstoles شبیه هر بچه دیگری بود. او خیلی زود راه رفتن را یاد گرفت و کمی بعد به توپ فوتبال علاقه نشان می داد. همان طور که پدرش عاشق فوتبال بود، او نیز علاقه مند شد. برخلاف مادرش که هیچ چیز درباره این ورزش نمی دانست و علاقه هم نداشت که بداند. بدون هیچ خواهر و برادری، پدرش تنها هم بازی او شد و در سن 6-7 سالگی هیچ یکشنبه ای نبود که آن دو به زمین فوتبال مدرسه Joan Miró نروند و فوتبال بازی نکنند. ایکر معمولا مستقیم به سمت دروازه می رفت. خیلی کم پیش می آمد که بخواهد به عنوان مهاجم بازی کند. حتی وقتی پسرهای محل هم بازی تهاجمی انجام می دادند، نظر او عوض نمی شد. او از چارچوب دروازه تکان نمی خورد. او معمولا با پسر های بزرگتر از خودش بازی می کرد که از شجاعت این بچه تعجب می کردند که توپ را با شجاعت از همه می گرفت و از شیرجه زدن روی زمین سفت هیج ترسی نداشت. وقتی 8 ساله بود Poviso یک تیم از Móstoles میخواست که او وارد تیمش شود اما در نهایت این اتفاق نیفتاد. کلاس اول تا پنجم خود را در مدرسه Pablo Picasso و کلاس ششم تا هشتم را در مدرسه Vicente Aleixandre گذراند. پس از آن برای دوره دبیرستان خود به مدرسه Cañaveral رفت. او دانش آموز خوبی بود و همیشه به دنبال فوتبال بود. البته کاراته هم دوست داشت و یک کمربند نارنجی گرفت. همه پسرهای بزرگتر که همسایه بودند به خوزه لوئیس می گفتند که پسرش دروازه بان خوبی است، شجاع است، به خوبی شوت می کند و واکنش های خوبی دارد. همه ی اینها چیزهای خوبی برای یک دروازه بان است. یک روز یکی از آنها به او گفت که تبلیغی را در روزنامه مارکا دیده است که رئال مادرید قصد دارد از بچه های متولد 1981 تست بگیرد. خوزه لوئیس اطلاعات گرفت و به سانتیاگو برنابئو رفت. ماه ژوئن 1990 بود. ایکر تازه 9 ساله شده بود. خوزه لوئیس درخواست فرم کرد، آن را پر کرد و به موستولس برگشت. در راه با خود فکر می کرد که هیچ چیز برای از دست رفتن وجود ندارد و پسرش باید از شرایط ممکن استفاده کند.

    سنجش ...

    چرا رئال مادرید را انتخاب کرد و اتلتیکو یا هر تیم دیگری که به خانه شان در جنوب مادرید نزدیک تر بود را انتخاب نکرد؟ به این خاطر که خوزه لوئیس معتقد بود اگه رئال مادرید او را قبول نکرد وقت کافی برای قبولی در باشگاه های دیگر هست. در ماه سپتامبر بود که خواستند از ایکر تست بگیرند. شبیه یک بازی تمرینی بود و نه بیشتر. به او گفتند که با تو تماس خواهیم گرفت. ماه ها گذشت و هیچ تماسی گرفته نشد. تا ژانویه خبری نبود. اما 12 ژانویه 1991 روز بزرگی بود. ایکر هیچ وقت آن روز را فراموش نمی کند.

    "من حتی یادم نیست که روز تست چطور بودم. فکر می کنم بیشتر از حد معمول نگران بودم. تنها چیزی که یادم می آید این است که چطور همه چیز تمام شد. ما به زمین Ciuad Deportiva رفته بودیم. از وقتی 6 ساله بودم می دانستم که می خواهم دروازه بان شوم. خاله و دایی ام به من یک جفت دستکش هدیه داده بودند و از آن جا که هیچ وقت آنها را در نمی آوردم، همیشه به درون دروازه می رفتم. آن موقع کسی دوست نداشت دروازه بان شود. وقتی 8 ساله بودم برای تست دادن رفتم، اما آنها به من گفتند که خیلی کوچکم و آنها بعدا به من زنگ می زنند. سه یا چهار ماه گذشت و آنها زنگ نزدند. مادرم به من می گفت امیدی نداشته باشم چرا که آنها تماس نخواهند گرفت و آنها به همه ی بچه ها این حرف را زده اند تا نا امید نباشند. اما آنها به من زنگ زدند و گفتند که اسمم را برای شرکت در "جام اجتماعی" نوشته اند."

    این اولین قدم بود. بعد از آن رئال مادرید روش خاص خودش را برای پرورش بازیکنان داشت. ایکر برای حضور در آن مسابقات معرفی شد. آن شانزدهمین دوره این مسابقات بود و شانزده تیم (پسران 8 تا 11 سال) در آن شرکت می کردند. در آنجا هر کدام از بازیکنان وارد تیم خود می شدند. ایکر در گروه بنجامین بود و به تیم لوسادا (نونهالان رئال) پیوست.Antonio Mezquita مسئول پرورش این بچه ها بود. یکی از مربیان تاثیر گذار رئال مادرید که کل روز را در Ciudad Deportiva می گذراند. او کسی بود که ایکر را کشف کرد. شکی در آن نیست و خیلی های دیگر مثل رائول اولین بار توسط او کشف شدند. مسکیتا می دانست که این پسر 9 ساله توانایی این را دارد که روزی دروازه بان رئال مادرید شود و در تمام اوقات او را حمایت می کرد. در زمین قدیمی سیوداد دپورتیو داستان اینطور بود که یکی از دوستان قدیمی مسکیتا، دون خولیو، (که یکی از هوادارانی بود که روحیه کشف استعداد داشت) پیشرفت پسرک را در زمین های موستولوس دیده بود و او را به دوستش معرفی کرده بود. اولین روز برای خوزه لوئیس فراموش نشدنی بود. اولین دیدار در سیوداد دپورتیوا. در صندلی قرمز 124 نشسته بود. "آنها به ما اجازه دادند که در اطراف زمین بنشینیم و در سمت چپ زمین بازی باشیم. لوسادو مقابل لاپتگوی بازی می کرد. ایکر نیمه دوم وارد زمین شد. او خوب و آرام بود. همان طوری بود که می خواستم آرام باشد و آرام بماند. به او گفته بودم اگر انتخاب شود که خیلی خوب است. اما اگر نشد هم مهم نیست." تیم ایکر 7-1 باخت و او پنج گل خورد. تیم هیه رو در آن مسابقات برد. لوسادا بین 6 تیم پنجم شد. سه برد، سه تساوی و 9 باخت داشت. 46 گل زد و 65 گل خورد. "ما رسیدیم و فوراً از ما خواستند که بازی کنیم. من فکر کردم که حتما یک جلسه تمرینی یا یک تست دیگر است. حتی لباس مناسب هم نداشتم. این طوری 5 گلی که خورده بودم را برای خودم توجیه می کردم."

    ایکر تحت تاثیر صحبت های آنتونیو مسکیتا پس از آن اتفاق قرار گرفته بود. "او خیلی صادقانه حرف می زد، ما بچه بودیم اما این را درک می کردیم، یا حداقل من که درک می کردم. او به ما گفت که ما 200 نفریم و باید 40 تا از بهترین های ما را انتخاب کنند. بعد از آن 20 نفر می شویم و نهایتا از این تعداد یک یا دو نفر به تیم اصلی راه پیدا می کنند. این حرف ها را به خوبی یادم هست چرا که دقیقا اتفاق افتاد
    منبع: OnlyRealMadrid.IR

    تو رئال مادرید غریب و تنها بودی. 70 هزار نفر تو را هو میکردند اما کودکی 10 ساله برایت دست تکان میداد و می گفت دوستت دارد. یادم نمی رود که در مورد هو کردنت پرسیدند و گفتی من تشویق شدم چون آن کودک با من بود. حالا رفتی بجایی که بدان تعلق داری.بهترین ها را برایت آرزومندم.
    درود بر تو ای بهترین مربی تاریخ ای ، مورینیوی بزرگ.


  10. کاربر روبرو از پست مفید مورینیو... تشکر کرده است .


  11. #55
    مدیر انجمن

    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    محل سکونت
    ShIraZ
    سن
    26
    پست مورد علاقه
    AMF-SS
    مربی مورد علاقه
    FerGoseN - MorInhO- Zidane
    بازیکن محبوب
    CR7-LM10-All Players RealMadrId and ManuTd
    اسم واقعی شما
    ~ ALIreZA ~

    PortugalRealMadridManUtd

    Cristiano Ronaldo

    نوشته ها
    5,945
    تشکر ها
    40,825
    تشکر شده 30,590 در 6,151 پست

    ویترین امتیازات

    پیش فرض

    چکیده ای از کتاب بیوگرافی کاسیاس قسمت دوم/دهه دوم زندگی
    مرجع خبري رئال مادريد : کتاب "قهرمان متواضع " ، کتابی است که اخیرا روانه بازارها شده و مربوط به زندگینامه ایکر کاسیاس ، کاپیتان رئال مادرید است . با هم دومین بخش از خلاصه ای از این کتاب را مرور می کنیم .
    فصل 1 : رئال مادرید ، تنها تیمش
    اولین سفر ، به پاریس
    انتخاب پایانی صورت گرفت و 18 بچه ، تیم "بنجامین 7" را تشکیل دادند که ایکر یکی از آنها بود . آن فصل ، رئال مادرید در تورنمنت بین المللی مئودون در پاریس و در فرانسه حضور یافت . این ، اولین سفر هوایی ایکر بود . فینال در دهمین سالگرد تولدش بود اما رئال مادرید در ضربات پنالتی به بنفیکا باخت .
    در فصل 92-1991 ، ایکر اولین دستمزدش را به عنوان یک بازیکن رئال مادرید دریافت کرد که در آن زمان در تیم "آلوین ب " بازی می کرد . او لالیگا را در مقابل رقبایی که یک سال بزرگتر از او بودند ، برد . تیمش فقط دو بازی را باخت .
    او ، سفر کوتاهش از مستولز به زمین تمرین سیوداد دپورتیووا را سه بعد از ظهر در هفته انجام می داد . پدرش همیشه او را با خودرو به سر تمرینات می برد و همان جا می ایستاد تا تمام جلسات تمرینش را تماشا کند . "اعتقاد دارم که وظیفه ام این بود که حواسم به ایکر باشد . من دوست داشتم که تمریناتش را ببینم . همین طور او را به تمام بازیهایش می رساندم ، این شغل دوم من بود ."
    مرحله بعدی ، رسیدنش به تیم "آلوین آ " بود که توسط پدرو دایاز هدایت می شد ، کسی که مربی گوتی ، گرانرو ، پاوون و ... هم بود . تیمش چهار سال شکست ناپذیر باقی ماند .
    پدرو دایاز می گوید :" او با جدیت بسیاری تمرین می کرد . وقتی که با او صحبت می کردی ، توجه فوق العاده ای به تو می کرد ، خیلی توجه داشت که هنوز فقط یک بچه است . درک کردم که او می داند که می خواهد در هر جلسه تمرینی بهتر شود . او خیلی مسئولیت پذیر و جدی بود . خاطرات خوشی از او دارم . یک روز ، وقتی که تازه تمریناتش را به تیم اصلی شروع کرده بود و 18 یا 19 سال را داشت ، مرا در سیوداد دپورتیوا دید و در آغوش گرفت . کمتر کسی چنین کاری می کند . "

    نایک کاپ ، اولین جام مهمش
    او به تیم "نونهالان ب " صعود داشت که در آن جا هم قهرمان شد . در فصل بعدش ، 95-1994 ، او با تیم "نونهالان آ " زیر نظر پاکو خیمنز تمرین کرد . تیم لالیگا را برد و قهرمان جام برتر داخلی نایک شد (برای فوتبالیست های زیر 14 سال ) تا رئال مادرید نماینده اسپانیا در جام برتر اروپایی نایک شود .رئال مادرید در روز 1 می 1995 توانست بارسلونا را شکست دهد تا نسخه داخلی این جام را ببرد . آن بازی به ضربات پنالتی کشید که ایکر یک توپ را گرفت و یک پنالتی دیگر حریف هم از دست رفت .
    در پاریس ، رئال مادرید در فینال به آینتراخت فرانکفورت خورد . بازی با نتیجه 1-1 مساوی تمام شد (اولین گلی بود که ایکر در کل تورنمنت دریافت کرد ) تا کار باز هم به ضربات پنالتی بکشد . رئال مادرید 5-3 برد . ایکر ، توپ آخر را مهار کرد تا بهترین دروازه بان تورنمنت شود . لوئیز فیگو ، جام را به قهرمان در یورو دیزنی اهدا کرد و نایک با ایکر ، به لطف عملکرد درخشانش قراردادی سه ساله بست .
    پاکو خیمنز که بعد ها اتفاقا با ایکر در تیم اصلی و تیم ملی اسپانیا تقابل داشت می گوید :"در طول آن جام می شد دید که او توانایی های خارق العاده ای دارد . او در آن زمان هم سرعت و تحرک فعلی خود را داشت . خیلی انعطاف پذیر و سریع بود . واکنش های خارق العاده ای داشت ، همین طور توانایی هایی که برای کاپیتان شدن نیاز است . او همیشه در دسته ی بزرگان تیم بود اما یک پسر خیلی مودب بود و می شد گفت که از یک خانواده متشخص آمده است . من هنوز با پدرش رقاقت نزدیکی دارم . زیاد در مورد ایکر با هم صحبت می کنیم . پدرش همیشه از او حمایت کرده و نقش مهمی در جایگاه فعلی پسرش دارد . "
    به عنوان جایزه ، قرار شد که آن تیم به ایالات متحده برود ، جایی که به پورتلند ، مقر نایک و لس آنجلس سر زدند . در میان وقفه های تماشای جذابیت های توریستی ، سه بازی دوستانه هم برگزار شد . وقتی به خانه برگشتند ، رئال مادرید والدانو که قهرمان لالیگا شده بود ، در برنابئو از آن ها تجلیل کرد .

    جام جهانی زیر 15 سال در بولیوی
    در فصل 96-1995 ، ایکر در تیم "نوجوانان بی " با مربیگری رافا لوپز بازی می کرد . در لالیگا ، رئال مادرید 25 بازی را برد و یکی را مساوی کرد . رئال مادرید همچنین در مسابقات جام جهانی زیر 15 سال در بولیوی شرکت کرد چرا که جام نایک را برده بود . مربی آن تیم ، آنتونیو مسکیتا بود . در پی مشاهده شرایط هتل در سانتا کروز دلا سیرا و دیدن غذایی که تیم باید سرو می کرد ، او با باشگاه مشورت کرد تا ببیند که تیم باید در آن اردو بماند یا به خانه برود . بدترین اتفاق ممکن در همان شب اول رخ داد ، زمانی که شام رستوران آن قدر افتضاحی بود که مسکیتا به بازیکنان گفت که بلند شوند و بروند . در نهایت در فست فود ، غذا خوردند .
    فردایش ، مسکیتا با مسئولان بازی مذاکراتی صورت داد و خواستار آب معدنی و غذای بهتر شد . رئال مادرید ماند و به مرحله پایانی تورنمنت رسید که چهار تیم باید با همدیگر بازی می کردند . رئال مادرید ، دو بازی اولش را برد و در بازی پایانی ، باید با تیم میزبان ، تاهوئیچی بازی می کرد . تیم میزبان ، به نفع خودش قوانین را عوض کرد و مدعی شد که با این که هر دو تیم ، امتیازات یکسانی دارند ، تساوی باعث می شود که آنها قهرمان شوند . مسکیتا در مقام دفاع بر آمد و گفت که قوانین واقعی این است که تساوی به معنی قهرمانی رئال مادرید است و همین طور هم شد . بازی پایانی با نتیجه 2-2 به پایان رسید و رئال مادرید پس از یک فینال عجیب و غریب که داور ، هفت دقیقه وقت اضافه گرفت به قهرمانی رسید .
    برنده بزرگ آن شب ، ایکر کاسیاس بود . عملکرد فوق العاده ای از خود ارائه داد . در پایان بازی ، زمانی که هنوز در زمین بود از او مصاحبه گرفته شد . استرس داشت و این را از صدایش هم می شد فهمید . او بدون فکر کردن در مورد جواب هایش ، خیلی سریع صحبت می کرد .
    "این برای ما خیلی کار برد . آنها هم تلاش زیادی انجام دادند ، این یک برد بزرگ بود . آنها مثل قهرمان ها جنگیدند اما ما به علت تفاضل گل برنده شدیم ... البته که تفاضل گل هم مهم است ، زنده باد ، زنده باد ! "
    در این باره که آیا او بهترین بازیکن تیمش بوده یا نه گفت :" فکر نمی کنم که بهترین بوده باشم . ما یک تیم هستیم . یازده مرد که درون زمین هستند . همه یازده تای ما ، کل تلاشمان را درون زمین انجام دادیم و من هر آن چه که داشتم در خدمت تیمم گذاشتم و آنها هم همین کار را برای من کردند . "
    سپس از ایکر پرسید که طرفدار کدام تیم است . در ابتدا سوال را نفهمید ، بعد که تکرار شد پاسخ داد :" من تا پای مرگ با رئال مادرید هستم . " همین طور گفت که اسطوره هایش ، بویو ، خوانخو والنسیا و اشمایکل هستند .


    رافا لوپز می گوید :" واقعیت این است که در موردش یک اشتباه کردم . به او گفتم که چهار سال دیگر ، در تیم اصلی خواهد بود ، در حالی که این اتفاق در عرض تنها سه سال رخ داد . در 14 سالگی ، او شخصیت فوق العاده ای درون دروازه داشت . او یک جواهر بود . گل زدن به او خیلی مشکل بود . در موقعیت های تک به تک ، شکست ناپذیر بود . در فینال ، فهمیدم که ایکر قرار است بهترین دروازه بان جهان شود . توپگیری هایش شگفت انگیز بودند ... یک گزارش مکتوب با امضای من در باشگاه موجود است که در آن نوشته شده که وقتی 18 ساله می شود ، به تیم اصی خواهد رسید اما او در 17 سالگی رسید . ویسنته دل بوسکه آن گزارش را خوانده بود."
    پیشرفت او در تیم "نوجوانان آ " هم ادامه یافت ، جایی که خوانخو مارتین دلگادو ، مربی اش بود . آنها هم در لالیگا شکست ناپذیر ماندند و به 25 برد و یک تساوی رسیدند اما در فینال "جام مادرید " در ضربات پنالتی شکست خوردند . در مسابقات باشگاه های اروپا هم نایب قهرمان شدند . در آن زمان ، باشگاه به ایکر و خانواده اش پاداش اقتصادی می داد که ماهی 150 یورو دریافت می کرد که مادرش ، حواسش به این پول بود . تنها چیزی که ایکر با این پول خرید ، یک جفت دستکش بود چرا که دستکش های قبلی اش پاره شده بودند .
    چندین سال بعد ، زمانی که خوانخو رفت تا دستیار هاینکس در بنفیکا شود ، یک روز به سیوداد دپورتیوا آمد . ایکر خودرویش را متوقف کرد تا او را در آغوش بگیرد ، هر چند که می دانست که چند دختر هوادار هم در طرف دیگر درب ورودی منتظرش هستند .

    دو گام به جلو
    در فصل 98-1997 ، ایکر در تیم "جوانان آ " به مربیگری لوئیز پالمرو بازی کرد . بر اساس گزارشات مثبت ، ویسنته دل بوسکه به او اجازه داد که دو تیم را جا بگذارد و مستقیما دو پله به جلو بیاید و از تیم "نوجوانان آ " به تیم "جوانان آ " ملحق شود . تیم ، لالیگا را با 19 امتیاز اختلاف برد . در آن فصل ، ایکر در لیست تیم رئال مادرید سی که در دسته چهارم بود هم قرار می گرفت . باشگاه به او پیشنهاد قرارداد حرفه ای را داد . سه سال با دستمزدهای 9 ، 21 و 30 هزار یورو . در واقع ، فقط سال اول این قرارداد به تحقق پیوست چرا که سال بعدش در دسته چهارم بازی می کرد و دستمزدش به 180 ، 210 ، 240 هزار یورو (به ترتیب سال اول ، دوم و سوم) افزایش یافت .
    پالمرو می گوید :" او همیشه رفتار فوق العاده ای داشت . او ساعت سه از مدرسه خارج می شد تا ساعت پنج به تمرین برسد . او باید یک ساعت و نیم ، مسیر را از مستولز تا این جا با قطار طی می کرد . رفتارش همیشه الگو بود . هیچ گاه بدجنس نبود و نیازی نبود که سرش داد زده شود . خیلی درون گرا تر از حالا بود . خیلی مسئولیت پذیر بود . "
    اولین تجربه اش با تیم اصلی در همان سال اتفاق افتاد . به روزنبرگ سفر کرد اما بازی نکرد . در فصل 99-1998 ، به "رئال مادرید سی " رسید ، جایی که یک بار دیگر ، مارتین دلگادو مربیش بود . روزهای پنجشنبه و جمعه ، با تیم اصلی تمرین کرد . بازیکنان تیم اصلی به او توجهات خاصی نشان دادند . کونترارس و مورینتس با او در سفر به روزنبرگ صحبت کردند و او از این که این گونه مورد توجه قرار می گیرد ، سورپرایز شده بود .


    با توجه به ان که جلسات تمرینی صبح برگزار می شد و پدرش نمی توانست دیگر او را ببرد چرا که سر کار بود ، ایکر باید با سه نوع از حمل و نقل عمومی به سیوداد دپورتیوا می رفت . اول باید یک ساعت از اتوبوس از خانه اش در مستولز به ایستاگاه مترو می رسید تا به بگونیا برود . چاره کار این بود که از کارت های حمل و نقل ماهانه که قیمتش 30 هزار یورو در ماه بود استفاده کند که خیلی به صرفه تر از 0.81 یورو برای هر بلیط مترو و 1 یورو برای هر بلیط اتوبوس بود .
    در آن فصل ، ایکر با تیم اصلی برای یکی از بازیهای چمپیونزلیگ سفر کرد . باشگاه ، تمام بازیکنانی که حداقل یک بار در لیست در آن تورنمنت حضور یافته بودند را برای سفر به توکیو برای جام بین قاره ای دعوت کرد . ایکر به عنوان گلر سوم سفر کرد اما روی نیمکت ننشست . فینال در روز 1 دسامبر برابر واسکودو گاما بود ، ایکر گل اول که توسط روبرتو کارلوس به ثمر رسیده شد را ندید چرا که داشت به سمت دیگری در آن لحظه نگاه می کرد . کمی بعد با یکی از یار های ذخیره واسکودو گاما که داشت به رئالی ها فحش می داد ، درگیری پیدا کرد .
    "وقتی که رائول گل زد ، می خواستم به آنها چیزی بگویم اما به خاطر متانت ، ساکت ماندم . یادم است که همان طور خوشحالی کردم که انگار در بازی هستم . با جام عکس گرفتم ، دور زمین دویدم ، در رختکن شامپاین پاشدیم و تجربه کردن سیبلس ، فوق العاده تر از همه بود . موریتنس که یکی از نفراتی بود که زیاد با من صحبت می کرد ، به من گفت که کمتر کسی می تواند در سن 17 سالگی قهرمان جهان شود . راست هم می گفت ... "
    چند روز بعد ، در روز 17 دسامبر ، رسما در لیست تیم برای سفر به اوویدو قرار گرفت . آلمانسا مصدوم شده بود و فقط ایلنگر باقی مانده بود . ایکر روی نیمکت نشست . روز دوشنبه، دو امتحان داشت : زبان انگلیسی و ریاضی . او زیاد درس نخوانده بود و تیم هم 1-0 باخت .
    پیش از آن که سال تمام شود ، اولین بازی خود را در برنابئو انجام داد ، در یک بازی دوستانه با اتلتیکو برای کمک به قربانیان طوفان میچ . رئال آن بازی را باخت .
    فصل بعد ، او در تیم رئال مادرید کاستیا در دسته سوم زیر نظر پاکو گارسیا هرناندز بازی می کرد . در تیم اصلی ، توشاک از دو گلرش ، ایلنگر و بیزاری راضی نبود . ایلنگر مصدوم شد و مربی تصمیم گرفت که از دروازه بانی استفاده کند که دو توپ فوق العاده را در یکی از جلسات تمرینی گرفته بود ، ایکر کاسیاس . سپس ایلنگر ریکاوری کرد و توشاک تصمیم گرفت که به بیزاری هم فرصت دیگری بدهد . کاسیاس به همین علت به کاستیا برگشت .
    سپس این ویسنته دل بوسکه بود که او را به تیم اصلی برد و ایکر دیگر هرگز برنگشت .


    HALA MADRID


  12. #56
    مدیر انجمن

    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    محل سکونت
    ShIraZ
    سن
    26
    پست مورد علاقه
    AMF-SS
    مربی مورد علاقه
    FerGoseN - MorInhO- Zidane
    بازیکن محبوب
    CR7-LM10-All Players RealMadrId and ManuTd
    اسم واقعی شما
    ~ ALIreZA ~

    PortugalRealMadridManUtd

    Cristiano Ronaldo

    نوشته ها
    5,945
    تشکر ها
    40,825
    تشکر شده 30,590 در 6,151 پست

    ویترین امتیازات

    پیش فرض

    چکیده ای از کتاب بیوگرافی کاسیاس قسمت سوم/نظرات ژابی-ژاوی-جرارد لوپز
    مرجع خبري رئال مادريد :کتاب "قهرمان متواضع " ، کتابی است که اخیرا روانه بازارها شده و مربوط به زندگینامه ایکر کاسیاس ، کاپیتان رئال مادرید است . بخشی از این کتاب مربوط به اظهارنظر های بقیه در مورد کاپیتان است . نگاهی به نظرات ژابی آلونسو ، ژاوی هرناندز و جرارد لوپز در مورد ایکر می اندازیم .
    ژابی آلونسو
    با این که در یک سال متولد شده بودیم ، در تیمهای ملی با یکدیگر همبازی نشدیم تا این که به تیم بزرگسالان رسیدیم . من تا پیش از رده زیر 21 سال ، زیاد بازی نکرده بودم اما او در همه رده ها حضور پیدا کرده بود . پیش از آن که در رئال مادرید ، هم تیمی شویم با هم خیلی رفیق بودیم چرا که هم سن بودیم . ما از یک نسل هستیم و زمانهای زیادی را با هم در اردوهای ملی می گذراندیم . در اوقات فراغتمان نیز با هم بیرون می رفتیم .
    ایکر همان طور است که به نظر می رسد . خیلی خاکی است . همین گونه است و این حسی است که از خود ساطح می کند . از آن دست از مردانی است که زمان زیادی را با خانواده اش و دوستانش سپری می کند . در آن جا حس می کند که راحت است و می خواهد در آن باشد . در رختکن ، احترام و محبت زیادی را به خاطر رفتارش بدست می آورد چرا که سبک زندگی و سبک درکش در زندگی به همین شکل است .
    چه بخواهی و چه نخواهی ، نمی توانی کاریزمایی که او دارد را داشته باشی . نمی توانی آن را به سادگی کسب کنی چرا که این همان چیزی است که باعث می شود که احترام و تحسین هر کسی را نصیب خود کنی . از نظر فوتبالی ، او یک هدیه است چرا که در لحظات کلیدی که تیمش ، بیشترین نیاز را به او دارد ، ظاهر می شود . نمونه های زیادی وجود دارند . از فینال گلاسکو گرفته تا توپی که از بایرن در جام جهانی گرفت ، یا پنالتی ها مقابل ایتالیا در یورو یا آن توپی که از کاردوزو مقابل پاراگوئه گرفت . او دستی جادویی دارد . توپهایی را می گیرد که تفاوت ها را ایجاد می کنند و باعث بردن جامها می شوند .
    دروازه بان بزرگی در حال حاضر وجود دارند اما او در توانایی در انجام توپگیری های مهم ، بی بیدل است . او چیزی را دارد که کمتر کسی می تواند داشته باشد . کمتر کسی توانسته که دوران فوتبالی مشابه او را در رده ملی و باشگاهی داشته باشد . او یک برگزیده است .
    از نظر شخصیتی ، در سالهای اخیر خیلی پخته شده است . کاپیتانی باعث می شود که کارهای زیادی را انجام دهد و مجبور باشد که برای همه چیز آماده باشد و در نتیجه ، چیزهای زیادی یاد گرفته است . سال ها پیش ، زمانی که هیرو و رائول در این جا بودند ، شاید این نقش را نداشت اما در حال یادگیری بود . زمانی که گامی به جلو برداشت تا کاپیتان شود ، بدون هیچ مشکلی توانست که از پسش بر بیاید .
    او را به خوبی می شناسم و می توانم بگویم که این تغییر ، برایم عجیب بود اما در هر لحظه نسبت به مسیری که می رود ، آگاه بود و می دانست که بدون آن که خودش را گم کند باید این مسئولیت را بپذیرد . همچنان همان پسربچه ایست که مملو از شوخی ها ، تواضع و سادگی بود . واقعیت این است که او مسائل را همان طور که باید حل شوند ، حل می کند . پیش از این ، نباید چنین فشاری را متحمل می شد اما حالا باید با آن کنار بیاید .

    ژاوی هرناندز
    ایکر و من ، از جام جهانی زیر 17 سال در کنار هم در تیم ملی بازی می کردیم . من یک سال بزرگتر از او هستم و خاطره ای از بازی با تیمها در آن دوره از مسابقات نوجوانان ندارم . از آن جا به بعد ، از هم جدا نشدیم . در مسابقات زیر 17 سال ، زیر 18 سال و زیر 20 سال با هم بودیم . اما نتوانست که به مسابقات المپیک سیدنی بیاید چرا که هنوز به تیم بزرگسالان نرسیده بود اما پس از آن تمام تجربیاتمان در رده تیم بزرگسالان همچون یورو و جام جهانی با هم بود .
    باید رسما اعلام کنم که علاقه زیادی به ایکر دارم و صادقانه اعتقاد دارم که رفاقت صمیمانه ای با هم داریم . سالها با هم بودیم ، لحظات خوب و بد زیادی را با هم داشتیم که ما را به هم نزدیک می کند . او فردی است که تو را شیفته خود می کند . همیشه همان طور بوده که حالا هست : شوخ طبع ، بذله گو ، صادق ، پر تلاش ، خیلی پر تلاش ... همیشه باعث می شود که تلاشت را بیشتر کنی .
    چیزی که برایم جالب توجه است ، انرژی اوست . خیلی خونگرم است . سرت غرولند می کند ، به تو کنایه می زند اما همیشه با احترام . در حال حاضر ، در کنار پویی ، ما کاپیتان ها هستیم و حالا شخصیتش را نشان می دهد و کاری می کند که همه به او احترام بگذارند . چه هم تیمی ها و چه مربیان ، به او احترام می گذارند چرا که همیشه جدی است و به صلاح تیم فکر می کند .
    به طور مثال ، وقتی که مشکلاتی در بازی های رئال - بارسا پیش آمد و دیدیم که شرایط دارد بدتر می شود ، با من تماس گرفت و گفت :" پلوپو- همیشه مرا به این اسم صدا می کند - باید این مسئله را حل کنیم . خیلی زجر کشیدیم و نباید بگذاریم که شرایط از این بدتر شود . " این یک اتفاق بزرگ بود که ایکر ، کاپیتان تیمش و تیم ملی اسپانیا بود و این مشکل را حل کرد . اعتقاد دارم که اگر در آن لحظه میانجیگری نمی کرد ، روابط می توانست بدتر هم بشود و نمی دانم که در نهایت چه می توانست بشود . اما او می دانست که باید چه کار کند چرا که روش و سبکش همین است .
    ایکر فقط یک کاپیتان نیست ، بلکه با همه صحبت می کند . او خیلی جزئی گراست . گاهی از من پیراهن هایم را می خواهد تا به برادرش که طرفدار بارساست بدهد و هر وقت که می تواند ، با هم مبادلاتی انجام می دهیم . یکی از آن افرادی است که روحیه تیمی را القا می کند . مهارت های رهبری او ، ذاتی هستند . در این مورد ، من اعتقاد دارم که ما کاملا شبیه هستیم . هر دو از نظر ذهنی ، منسجم هستیم . چند سال پیش ، شرایط متفاوت بود . او اقتداری که حالا دارد را نداشت . حالا مثل یک کاپیتان است و شایسته آن است . وقتی که هر لحظه در کنار مربی در اردوها مدیریت می کند یا در جلسات ، در مورد مشکلات بازیکنان صحبت می کند ، کاملا سورپرایز می شوم . او خودخواه یا جاه طلب نیست . او از چیزهایی که دارد استفاده می کند تا به جایگاهی که می خواهد برسد . اما همیشه به بقیه هم فکر می کند .
    یکی از چیزهایی که در موردش خیلی می پسندم ، این ساده زیستی اوست . خیلی متواضع است ، یک آدم عادی ، بدون تزویر . اگر چیزی را توی رویت بگوید ، پشت سرت هم همین را می گوید . زیاد پول خرج نمی کند . من هیچ گاه از او چیزی دریافت نکرده ام ... هیچ گاه شوخی او و جوزپه اچبریا با خودم در کیف را یادم نمی رود . در زمان مربیگری سائز در اوکراین یک بازی داشتم . پس از بازی ، رفتیم که چیزی بنوشیم و وقتی که برگشتیم ، من رفتم که بخوابم . ما سه تا هم اتاقی بودیم و آنها از این فرصت استفاده کردند تا هر چیزی که در اتاق بود را در ساک من انباشته کنند : نلفن ، گلدان ، دستمال کاغذی و ...
    من عجله داشتم و تا وقتی که به فرودگاه رسیدیم ، متوجه نشدم . در گمرک ، پلیس ساکم را باز کرد و ... نمی دانستم که چه کار کنم . لحظه بدی برایم بود . ایکر هر زمانی که بتواند ، سر به سرم می گذارد و به همین خاطر است که با او کارت بازی نمی کنم . خاطرات زیادی با هم داریم چرا که او عوض نمی شود . در جام جهانی زیر 20 سال نیجریه ، می خواستیم به اسپانیا برگردیم . چون که دوران بدی داشتیم ، چهار ، پنج کیلو کم کرده بودیم .
    به عنوان یک دروازه بان ، او یک ضمانت است . وقتی که می دانی او پشتت اوست ، آرامش خاطر پیدا می کنی . دروازه بان های زیادی در دنیا با اعتماد به نفس او وجود ندارند . کسی که بتواند اعتماد را به تیم اضافه کند . در حرکات تک به تک ، تقریبا دست نیافتنی است . او را خیلی دوست دارم . به عنوان یک کاپیتان و یک شخصیت ، آدم بزرگی است . فکر نمی کنم که کسی بتواند از ایکر بد بگوید . او استثنایی است .

    جرارد لوپز
    زمانی که به طور حقیقی توانستیم که همدیگر را درک کنیم ، مربوط به یورو 2000 بود .ر در ابتدا در اردو در ال سار و سپس در هلند و بلژیک . دوران خوش و جالبی را داشتیم . به من می گفت " خرس " چرا که کل روز را خواب بودم و من به او می گفتم "خسیس " چرا که خیلی کم پول خرج می کرد . حداقل در آن زمان که این طور بود ، حالا نمی دانم چطور است .
    من 21 ساله بودم و او 19 . زمانهای زیادی را در اتاقمان می گذراندیم . هر دو مجرد بودیم و در اوقات فراغت یا در بعد از ظهرها ، تلویزیون و به خصوص تنیس تماشا می کردیم . آن سال ، کورتن قهرمان مسابقات اوپن فرانسه شد . با هم شرط بندی می کردیم . در روزهای آزاد ، بازیکنان این فرصت را داشتند تا با نامزدها و همسرانشان دیدار کنند اما ما تنها بودیم . از صداهایی که از دیگر اتاقها می آمد ، خیلی می خندیدیم . دیوارها زیاد کلفت نبودند و می شد همه چیز را شنید . اگر آن دیوارها می توانستند صحبت کنند ...
    ما اولین بازیمان را با هم انجام دادیم . هرگز آن لحظه را فراموش نمی کنم . به سمتی که او بود نگاه کردم . او هم داشت آماده ورود به زمین می شد . انگار جدانشدنی بودیم چرا که با هم و در یک لحظه وارد زمین شدیم . یادم است که به همدیگر لبخند زدیم .
    پس از یورو ، همچنان در بازیهای ملی با یکدیگر هم اتاف بودیم . در یکی از اردوها و پیش از بازی با اسرائیل در مادرید ، در هتلی نزدیک به فونته نپتونو ماندیم که دوران خوشی داشتیم . یادم است که اجراهای تلویزیونی هم شروع می شد . فکر کنم که برنامه ی " داداش بزرگه " بود که خیلی به آن علاقه داشتیم . من مقابل اسرائیل یک گل زدم و سپس به علت مصدومیت ، فرصت نشد که در تیم ملی بازی کنم .
    ایکر در این مدت عالی بود و همیشه سرش را روی شانه هایش نگاه داشت . او خیلی پخته بود و نسبت به سنش ، با حرفه ای گری قابل توجهی تمرین می کرد . او شخصیت لازم را داشت . در آن جلسات تمرینی ، او به بازیکنانی که ده سال بزرگتر از خودش بودند دستور می داد . همیشه شخصیت و تفکر لازم را داشت . برای این که بتوانی با فشار در رئال مادرید کنار بیایی ، باید هر دویشان را داشته باشی .
    پس از آن ، با هم در تماس نبودیم و در بازی بارسا - رئال ، یک برخورد داشتیم . انگار همین دیروز بود . در یک بازی لالیگا بود و در دقیقه آخر ، یک توپ جلویم افتاد . ایکر آمد که بگیرد و من روی زمین افتادم که به ایکر برخورد کردم . راستش اصلا متوجه نشدم اما او بلند شد و گردنم را گرفت و می خواست مرا بزند . من فریاد زدم :" ایکر ، ببخشید ، ایکر ، ببخشید " و او گفت :" مرا گول نزن ، تو مرا زدی ، تو مرا زدی . "
    خوشبختانه آرام شد و من توانستم که عذرخواهی کنم . فکر کنم که آنها ما را 1-2 شکست دادند . رونالدو دو گل زد و کلویورت برای ما گل زد . من پیراهنش را دارم . راستش برایش محبت زیادی قائلم .

    HALA MADRID


  13. کاربر روبرو از پست مفید AL1reZA تشکر کرده است .


  14. #57
    مدیر انجمن

    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    محل سکونت
    ShIraZ
    سن
    26
    پست مورد علاقه
    AMF-SS
    مربی مورد علاقه
    FerGoseN - MorInhO- Zidane
    بازیکن محبوب
    CR7-LM10-All Players RealMadrId and ManuTd
    اسم واقعی شما
    ~ ALIreZA ~

    PortugalRealMadridManUtd

    Cristiano Ronaldo

    نوشته ها
    5,945
    تشکر ها
    40,825
    تشکر شده 30,590 در 6,151 پست

    ویترین امتیازات

    پیش فرض

    چکیده ای از کتاب بیوگرافی کاسیاس قسمت چهارم/خاطرات پدری
    مرجع خبري رئال مادريد : کتاب "قهرمان متواضع " ، کتابی است که اخیرا روانه بازارها شده و مربوط به زندگینامه ایکر کاسیاس ، کاپیتان رئال مادرید است . فصل هشتم ایکر ، اختصاص به ایکر در خارج از زمین فوتبال دارد که بخشهایی از آن را با هم مرور می کنیم .
    خاطرات پدرش ، خوزه لوئیز کاسیاس از ایکر
    طبیعی بود که ایکر در بیلبائو متولد شود چرا که من و ماری کارمن در آن جا زندگی می کردیم . اما همسرم می خواست تا در مادرید به دنیا بیاید . او اصالتا مادرید است و می خواست که پسرش در آن جا باشد . زندگی من شبیه به کوچ نشینی بود چرا که پدرم هم نظامی بود و مدام جا به جا می شد . وقتی که هشت ساله بودم ، به بیلبائو رسیدم و تا 19 سالگی در آن جا بودم . سپس شروع به کار کردم . در ابتدا به مادرید فرستاده شدم ، سپس آلکورکون و در نهایت بیلبائو . از 1979 تا 1983 در آن جا بودیم . ما در 1980 ازدواج کردیم .


    روز 11 می 1983 ، ما دو تا با "سیت 124 " (نوعی خودرو) راهی مادرید شدیم . پنج روز بعدش به بیلبائو برگشتم . اما برای تولد باید برمی گشتم . ایکر روز چهارشنبه ساعت 14:50 پا به جهان گذاشت . در ماه ژوئن ، برای تفریح به مادرید برگشتم . ماری کارمن ، دو ماه با خانواده اش در مادرید و ناوالاکروز زندگی می کرد تا این که بالاخره برای سکونت به بیلبائو برگشتیم . ایکر نزدیک به یک سال و تا ژولای 1982 در آن جا زندگی کرد . وقتی که او و ماری کارمن به مادرید برگشتند ، فقط می خواستند که با والدینشان زندگی کنند . هر چند که آپارتمانی هم در مستولز داشتند که در سال 1980 خریده بودیم . در ژوئن 1983 ، همه راهی خانه مان شدیم چرا که از طرف محل کارم به مادرید اعزام شدم .
    مادرش باید بهتر بداند چرا که کل روز را با او سپری می کرد اما واقعیت این است که ایکر بچه آزار دهنده ای نبود . فقط یک اتفاق در بیلبائو یادم است . وقتی که هشت یا نه ماه داشت . او با اسکار ، پسر هماسایه بود که کمی از او بزرگتر بود . آنها با هم بازی می کردند که انگشت ایکر لای در ماند . در بیمارستان ، آنها دستش را بخیه زدند و من حتی خبر هم پیدا نکردم . در سن هشت ماهگی ، راه رفتن را شروع کرده بود که به همین خاطر است که پاهایش کمانی است . خیلی فرز بود و وقتی روی تخت می پرید ، می ترسیدیم .
    من همیشه فوتبال را دوست داشتم . از وقتی که کوچک بودم و 12-13 سال داشتم ، هر هفته به سن مامس می رفتم . در سال 1997 برای فینال جام یوفا مقابل یوونتوس در آن جا بودم . ناراحت شدم . به خوبی آن تیم را از بر هستم : ایریبار ، لاسا ، گیساسولا ، الکسانکو ، اسکالزا ، ویار ، ایرورتا ، آمورورتو ، چوروکوا ، دنی و روخو .فرناندو که برادر دنی بود ، با من کار می کرد . من طرفدار اتلتیک بودم . وقتی ایکر کوچک بود ، تقریبا همیشه او را برای بازیهای اتلتیک به برنابئو میبردم . اولین بازی که او در استادیوم دید ، مقابل اتلتیک دید و اولین بازی دوران فوتبالش هم مقابل اتلتیک بود ، البته در سن مامس . من طرفدار آرکونادا بودم . دوستانم نمی فهمیند که چطور می توانم طرفدار اتلتیک داشته باشم و این قدر آرکونا که بازیکن سوسیه داد بود را دوست داشته باشم .


    در سال 1994 یا 1995 ، دیدیم که یک جفت کفش های دست دوم آدیداس با قیمت خوبی به فروش می رسند ، نزدیک به 1000 پزو . درست است که استفاده شده بودند اما شرایط خوبی داشتند و آنها را خریدیم چرا که نیاز بود . اما نکته بد این بود که سایز کفش ها ، 45 بودند اما سایز پای ایکر ، 43 بود . او خیلی هیجان زده شده بود اما برایش زیادی بزرگ بود و به او گفتم که دو ، سه جفت جوراب بپوشد و همین کار را هم کرد .
    در مورد دستکش هایش هم همین اتفاق افتاد . او همه شان را نگه داشته است . از همان زمانی که در زمین های خاکی بازی می کرد این کار را کرد . دستکشهای کهنه را پیدا می کردیم ، من به کفاشی می رفتم و می دادم که بدوزند تا تبدیل به مدل نویش شود .
    در روز اولین بازی ایکر ، ما به خاطر جشن هایی که وجود داشت ، برای تعطیلات به زادگاهمان رفته بودیم . ایکر به من گفت که به هیچ کس خبر ندهم که قرار است بازی کنم اما خیلی زود همه فهمیدند . در حقیقت در آن جا ، همه ایکر را از خودشان می دانستند چرا که بزرگ شدنش را دیده بودند . من بازی را در کافه ای در بازار اصلی دیدم . نمی توانستم باور کنم ...
    از همان زمانی که در تیم نونهالان بود ، هر زمان که می شد برای دیدن تورنمنت ها و مسابقاتش می رفتم . این ادامه بعد از ظهرهایی بود که در سیوداد دپورتیوا سپری می کردم . او همیشه دوست داشت که والدین دیگر را بشناسد و مکان های دیگر را ببیند ... حتی در یوروی پرتغال ، جام جهانی 2008 ، یوروی 2008 و جام جهانی آفریقای جنوبی هم در کنارش بودم .
    هرگز ندیده ام که ایکر در سطح حرفه ای ، در فینال ها بازنده باشد . دو فینال چمپیونزلیگ ، سوپرکاپ موناکو ، فینال های یورو ، جام جهانی یا کوپا دل ری در والدنسیا را دیدم ... چند روز قبلش ، ژاوی را برای بازی لالیگا رد برنابئو دیدم . به او گفتم که ما در والنسیا می بریم چرا که هر بار که بازیهای ایکر را در نزدیک می بریم ، بنرنده می شود . او گفت که برای برادش هم همین بار می افتد و هر بار برای یک بازی فینال به استادیوم رفته ، بارسا برده است . بعد از فینال یاد حرفش افتادم . پدر ایکر ، برادر ژاوی را شکست داد .
    وقتی ایکر جوان تر بود ، پیراهن جمع می کرد . خب ، من وظیفه حفظشان را داشتم . تا چند سال ، من هر چیزی که در موردش نوشته می شد را هم نگه داشتم . بریده روزنامه ها و مجلات را حفظ می کردم یا همین طور فیلمهایی از بازیهایش را ... کم کم این کار را متوقف کردم چرا که وقت نداشتم . چرا که چیزهایی که در موردش بود ، به شدت زیاد شده بود ...


    HALA MADRID


  15. کاربر روبرو از پست مفید AL1reZA تشکر کرده است .


  16. #58
    مدیر هواداران آرسنال

    تاریخ عضویت
    May 2014
    محل سکونت
    مازندران-قائم شهر
    پست مورد علاقه
    دفاع راست(RB)
    مربی مورد علاقه
    کارلو انچلوتی
    بازیکن محبوب
    کریستیانو رونالدو
    اسم واقعی شما
    امین

    BrazilRealMadridArsenal

    Sergio Ramos

    نوشته ها
    343
    تشکر ها
    197
    تشکر شده 217 در 151 پست

    پیش فرض پاسخ : |★| زندگی نامه و بیوگرافی بازیکنان تاریخ رئال مادرید |★|

    زندگی نامه کیلور ناواس


    goalkeeper ، number 13
    متولد: سن ایسیدرو ، کاستاریکا
    تاريخ تولد:
    ۱۵ دسامبر ۱۹۸۶ ‏(۲۸ سال)
    پست: گلر
    وزن: 78
    قد: 185 سانتی متر یا
    6 فوت
    مليت : کاستاریکا
    کیلور آنتونیو ناواس متولد 15 دسامبر 1986 ، فوتبالیست حرفه ای کشور کاستاریکا که در حال حاضر برای رئال مادرید در اسپانیا بازی میکند . او گلر رئال مادرید و تیم ملی کاستاریکا است . پس از شروع فعالیت در Saprissa او به آلباسته رفت . سپس به لوانته نقل مکان کرد . او در سال 2014 به رئال مادرید با قیمت 10 میلیون یورو پیسوت. او از سال 2008 تا به حال50 بازی برای تیم ملی کاستاریکا انجام داده است . او به عنوان نماینده کشور خود با فوتبال حرفه ای در دو حضور یکی در کونکاکاف و دیگری در جام جهانی 2014 برزیل حضور موثر داشت. او متولد San Isidro de El General است . ناواس اولین حضور حرفه ای خود را با تیم دپورتیوو شهرش در 6 نوامبر 2005 انجام داد. او درون دروازه تیم اولین انتخاب در 2 فصل آخر حضورش بود. او فاتح 7 عنوان از جمله 6 قهرمانی در مسابقات ملی است .Albacete :در جولای 2010 ، کیلور به تیم Albacete Balompié در لیگ دوم اسپانیا پیوست . او 36 بازی در فصل را برای تیم بازی کرد اما تیمش بعد از پایان آخرین موقعیت در جدول باز هم سقوط کرد .Levante :
    در کمپین 2011 / 2012 ، ناواس به لالیگا آمد و به صورت قرضی به تیم لوانته پیوست ، او اولین بازی خود را در 13 ماه می 2012 در پیروزی3-0 خانگی برابر اتلتیک بیلبائو انجام داد . بیلبائو برای اولین بار مجوز حضور در مسابقات یوفا لیگ اروپا را کسب کرد.
    realmadrid :در 3 آگوست 2014 ، رئال مادرید کیلور ناواس را به قیمت 10 میلیون یورو هدف خریدهای خود قرار داد ، او برای 6 سال به عضویت رئال مادرید آمد . بازی اول او به همراه تیم 12 اگوست بود اما برای بازیهای یوفا سوپر جام اروگا 2014 نیمکت نشین ایکر بود . بازی فینال سوپر جام اروپا در کاردیف بود جائیکه رئال مادرید تیم باشگاهی اسپانیا ، سویا را 2-0 شکست داد و قهرمان شد .International career :
    ناواس بخشی از تیم ملی کاستاریکا در بازیهای زیر 17 سال فیفا قهرمانی جهان سال 2003 بود . او برای اولین بار در 16 آگوست 2006 به تیم ملی فراخوانده شد . یک بازی دوستانه در مسابقات و تورنمونت اروپایی برابر اتریش و سوئیس انجام داد . ناواس در جام جهانی 2014 درخشان ظاهر شد او در بازی برابر اروگوئه که تیمش 3-1 این تیم را شکست داد درخشان ظاهر شد و تنها در مرحله گروهی 3گل دریافت کرد و تیم را به مرحله حذفی رسانید . در 29 جون بازی برابر یونان ناواس به خاطر 7 سیو بهترین بازیکن میدان شد ، او ضربه پنالتی بازیکن یونانی Theofanis Gekas را نیز مهار کرد.
    " حضور در بهترین تیم دنیا همیشه آرزوی من بوده است "او سریع با رفلکس های عالی است . همیشه موقعیت برتر را در برابر حملات حفط میکند . در بازیهای جام جهانی برزیل 2014 ، او تنها 2 گل در 5 بازی دریافت کرد . کاستاریکا را برای اولین بار در تاریخ کشور به مرحله حذفی برد.
    تصاویر کوچ فایل پیوست تصاویر کوچ فایل پیوست 10844184_760166650730169_1328449381_n.jpg  

  17. کاربر روبرو از پست مفید am!n تشکر کرده است .


  18. #59
    مدیر هواداران آرسنال

    تاریخ عضویت
    May 2014
    محل سکونت
    مازندران-قائم شهر
    پست مورد علاقه
    دفاع راست(RB)
    مربی مورد علاقه
    کارلو انچلوتی
    بازیکن محبوب
    کریستیانو رونالدو
    اسم واقعی شما
    امین

    BrazilRealMadridArsenal

    Sergio Ramos

    نوشته ها
    343
    تشکر ها
    197
    تشکر شده 217 در 151 پست

    پیش فرض پاسخ : |★| زندگی نامه و بیوگرافی بازیکنان تاریخ رئال مادرید |★|

    زندگی نامه ی لوکا مدریچ



    لوکا مدریچ هافیبک 174 سانتی متری حال حاضر باشگاه رئال مادید است و در 9/9/1998 دیده به جهان گشود (دقیقا روز تاریخ تولد من )

    زندگینامه

    در سال 2000، او به آکادمی دینامو پیوست و پس از آن سه سال در زیرینیسکی بازی کرد. در حالی که تنها ۱۸ سال داشت در موستار تبدیل به بهترین بازیکن لیگ بوسنی هرزگوین شد.
    به دینامو زاگرب برگشت. بازی را در اینتر زاپارسیچ آغاز کرد و با این باشگاه قراردادی ده ساله بست. در سال ۲۰۰۶ دوباره به دینامو پیوست که در این باشگاه سه لیگ، دو جام حذفی و یک سو پرکاپ برد.
    مودریچ که لقب " پرنده " را هم یدک می‌کشد، در یورو 2008 خود را به عنوان یک ستاره جهانی مطرح کرد. یک گل زیبا به اتریش زد و در بازی مقابل آلمانعملکردی درخشان داشت. در مرحله یک چهارم یک نمایش درخشان دیگر مقابل ترکیه داشت اما کروات‌ها در ضربات پنالتی اوت شدند. اما این باعث نشد که بخشی از تیم برتر تورنمنت نباشد. در یوروی اخیر، مودریچ در مقابل " آدم کوتاه "های فوتبال جهان یعنی ستاره‌های اسپانیا، عملکردی درخشان داشت. کرواسی توسط سرخ‌ها در مرحله گروهی اوت شد. عملکردش در یورو 2008، نگاه چندین باشگاه را به خودش جلب کرد. در نهایت با 21 میلیون یورو به تاتنهام پیوست تا تبدیل به گرانقیمت ترین بازیکن تاریخ فوتبال کرواسی شود.نقش او در پیراهن تیم ملی کرواسیبا حضور اسلاون بیلیچ پر رنگ تر شد چرا که این مربی اعتقاد ویژه‌ای به استعدادهای او داشت و معتقد بود که لوکا، جانشین است خلفی برای نسل طلایی کروات‌ها در دهه ۹۰ که شوکر، بوبان و پرسینچکی را داشتدر چهار سال حضورش در لندن ، دو تغییر در سبک بازیش داشت . یکی این که پستش عقب کشیده شد . حالا می تواند به عنوان هافبک دفاعی هم بازی کند . تغییری که باعث شد آمار گلزنیش کاهش یابد . دومی هم به خاطر اولی است . او بیشتر به میانه زمین نزدیک شده تا به محوطه جریمه حریف و این باعث می شود که نقشش در تیم پر رنگ تر شود .
    مودریچ که تا 2016 قرارداد داشت ، بی صبرانه منتظر پیوستنش به رئال مادرید بود . او تصمیم گرفت که تمرینات تاتنهام را تحریم کند که این با جریمه 100 هزار یورویی برایش همراه بود .
    او پس از 24 ساعت به تمرینات تیم انگلیسی برگشت . تاتنهام در ازایش 50 میلیون یورو می خواست اما رئال مادرید فقط 33 میلیون یورو حاضر بود بدهد .
    مودریچ در تیم لندنی 160 بازی رسمی داشت که 17 گل زد . در تیم ملی کرواسی هم در دو یورو و یک جام جهانی حضور پیدا کرد بعد از چندین هفته مذاکره، سرانجام دنیل لوی، رئیس باشگاه تاتنهام، مبلغ درخواستی اش را کاهش داد و و دو باشگاه برای انجام این انتقال روی مبلغ ۴۲ میلیون یورو (۳۳ میلیون پوند) به توافق رسیدند.
    مودریچ ۲۶ ساله که بعد از یورو ۲۰۱۲ در تمرینات تاتنهام حضور پیدا نکرد، دستمزد ۱۲۰ هزار پوند در هفته از رئال دریافت خواهد کرد


    افتخارات



    • دینامو زاگرب کرواسی: قهرمانی در لیگ 2005/2006/2007/2008
    • قهرمانی در کاپ حذفی: 2007،2008
    • قهرمانی در سوپر کاپ: 2006
    • رئال مادرید: قهرمانی در سوپر کاپ 2012
    • بهترین بازیکن لیگ بوسنی: 2003
    • امید سال فوتبال کرواسی: 2004
    • بهترین بازیکن از حاضر در لیگ کرواسی از نظر نشریات: 2005
    • بهترین بازیکن در لیگ کرواسی: 2007
    • بهنرین بازیکن سال کرواسی: 2007،2008،2011
    • برترین تیم در مسابقات یورو از نظر یوفا: 2008
    • بهترین بازیکن سال در باشگاه تاتنهام: 2011
    تصاویر کوچ فایل پیوست تصاویر کوچ فایل پیوست 12.jpg  

صفحه 6 از 6 نخستنخست ... 456

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
تغییر پس زمینه