Design & Developed BY Patira

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4
  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2010

    ItaliaJuventusLiverpool

    Delpiero

    نوشته ها
    3,623
    تشکر ها
    31,448
    تشکر شده 14,724 در 3,817 پست

    juventus شناخت خانواده آنیلی , خانواده ی باشگاه یوونتوس

    خانواده ی آنيلي مالکان باشگاه يوونتوس





    سناتور جيوواني انيلي پادشاه بدون تاج ايتاليا مالك:
    فيات..فراري...لامبورگيني...لا نچيا...الفارمو....ايوكو.....چند ين كارخانه صنعتي...چند بانك خصوصي...چند شركت طراحي مد و لباس...روزنامه هاي لاستامپا و كوريره دلا اسپورت...باشگاه اتومبيل راني فراري...يوونتوس...چندين شركت راهسازي...هليكوپتر سازي...داروسازي...و لوازم پزشكي
    درامد سالانه 60 ميليارد دلار(3 برابر درامد نفتي ايران)



    متاسفانه ، همانند ادواردو آنيلي که اشتباه گرفته ميشه ، براي جوواني نيز قضيه به همين شکله !

    در اول بايد بگم که جوواني آنيلي به عنوان در ابتدا اسم جياني آنيلي ، جوواني بود ، اما به دليل تشابه اسمي با جوواني بزرگ ، بهش جياني ميگند !
    حتي در سايت ها هم به جاي جياني نوشته شده جوواني !


    اما جوواني آنيلي اول در 13 آگوست 1866 ( !!! ) به دنيا اومد ! در منطقه از تورين به نام Villar Perosa .




    ادواردو آنيلي و انيستا فرستي پدر و مادر جوواني هستند .

    در سال 1899 کارخانه اتومبيل سازي FIAT رو ساخت .

    جوواني 79 سال عمر کرد و دو جنگ جهاني رو به چشم ديد !
    در سال 1923 نيز به سناتوري ايتاليا مفتخر شد !
    سر انجام در 16 دسامبر 1945 در 79 سالگي فوت کرد .

    جياني آنيلي نوه جوواني ميشه .

    اما جياني در 12 مارچ 1921 در تورين به دنيا اومد .
    جياني رو يکي از بزرگترين مردان اقتصادي تاريخ ايتاليا ميدونند !

    از سال 1947 تا 1954 به عنوان رييس افتخاري يوونتوس خدمت ميکرد اما چون عاشق کار و فعاليت بود اين سمت رو پس داد !
    جياني در زمان رياست مديران بعدي نقش بسزايي رو ايفا ميکرد و همواره نقش اساسي رو در موفقيت هاي يوونتوس داشت .

    پسر او ، ادواردو آنيلي بود که مسلمون شد !

    جياني آنيلي در 24 ژانويه 2003 فوت کرد و يوونتوس بعد از مرگ جياني متحمل فشار هاي زيادي شد اما با حمايت هاي آمبرتو آنيلي و خاندان آنيلي مثل هميشه به قدرت نمايي خود ادامه داد .



    يک سري اطلاعات جالب ديگه از خاندان آنيلي





    اولين آنيليهاي اين خاندان !

    گوليلمو آنيلي متولد 1238 که تا سال 1313 زندگي کرد !
    جوزپه آنيلي از سال 1621 تا 1706 زندگي کرد !
    کريس آنيلي ( اطلاعات دقيقي در دسترس نيست ! )

    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــ

    جوواني آنيلي ( از سال 1866 تا 1945 )
    ادواردو آنيلي ( از سال 1892 تا 1935 )
    جياني آنيلي ( از سال 1921 تا 2003 )
    ادواردو آنيلي ( از سال 1954 تا 2000 )
    امبرتو آنيلي ( از سال 1934 تا 2004 )
    سوسانا آنيلي ( سال 1922 به دنيا اومد ! )



    خانوداه آنيلي ، فيات و يووه




    خانوداه ثروتمند آنيلي را در ايتاليا با ثروت هنگفتشان و البته امپراتوري بزرگشان يعني مجموعه کارخانجات فيات مي شناسند . اين کارخانجات بزرگ در سال 1899 ميلادي توسط يکي از همين آنيلي ها يعني جوواني آنيلي تاسيس شد . کلمه Fiat در واقع مخفي از واژه Fabbrica Italiana Automobili Torino به معناي کارخانجات اتومبيل سازي ايتاليايي تورين است .
    آنيلي بزرگ در سال 1901 ، رييس اين تشکيلات شد و با استفاده از حمايت هاي ديکتاتور ايتاليا يعني « بنيتو موسيليني » توانست به مجلس سنا ايتاليا هم راه يابد و کارخانجاتش را به قدرتي بزرگ در زمينه توليد انواع اتومبيل ، تراکتور ، موتورهاي هواپيما ، لوکوموتيوهاي راه آهن و همينطور تجهيزات ظامي تبديل کند .
    سلطه آنيلي بزرگ تا پس از جنگ تا پس از جنگ جهاني دوم بر فيات و خانواده آنيلي ادامه يافت تا اينکه نوه اش يعني جوواني آنيلي که به جاني معروف بود ( پدر ادواردو ) در سال 1953 به رده هاي بالايي فيات راه يافت و 13 سال بعد رييس کمپاني بزرگ فيات شد . او که يک حقوقدان و افسر نظامي ارتش ايتاليا در جنگ جهاني دوم بود ، سلطه امپراتوري فيات را به صنايعي ديگر چون بانکداري ، بيمه ، انرژي ، املاک ، شميايي ، رسانه هاي مکتوب و توريسم هم گسترش داد .
    گرچه اوضاع شرکت اتومبيل سازي فيات در اواخر قرن بيستم رو به و خامت گذاشت ولي جاني تا سال 1996 بر اين کمپاني رياست مي کرد و پس از آن هم تا زمان مرگش يعني سال 2023 ، عنوان افتخاري رييس هيات مديره را يدک مي کشيد .
    بعد از جاني ، برادر و برادر زاده اش بر فيات رياست کردند ولي هر يک به دلايل نامعلومي جان باختند تا اينکه پس از اتفاقاتي که ذکر خواهيم کرد ، نوه جاني يعني « جان الکان » رييس فيات شد و تا کنون هم براين غول سرمايه داري صنعتي اروپا رياست مي کند .
    ثروت هاي خانواده آنيلي آنقدر زياد است که آنها را با نام « خانواده سلطنتي ايتاليا » مي خوانند ! و نزديکي شديد آنها به کانون هاي قدرت و به خصوص لايي هاي صهيونيستي برتداوم اين قدرت افزدوه است .
    اما علاقمندي خانواده آنيلي به ورزش و به خصوص فوتبال و باشگاه يوونتوس به سال 1923 باز مي گردد . در آن زمان ، ادواردو آنيلي ، پدر جاني و پدر بزرگ ادواردو شهيد ( مهدي ) که مالک فيات بود . باشگاه يوونتوس را از مالکان قبلي اش خريد و استاديومي اختصاص در VillarPerosa در نزديکي تورين براي اين باشگاه بنا کرد . اين ساخت و سازها براي يووه خوش يمن بود چرا که آنها در فصل 26 1925 به قهرماني کالچو رسيدند و پس از آن همواره تحت نظر و سرپرستي خانواده ثروتمند آنيلي قرار داشته اند .
    پس از به قدرت رسيدن جاني آنيلي ( پدر ادواردو ) در فيات او در سال 1947 شرکتي با نام « باشگاه فوتبال يوونتوس » تاسيس و آن را به بازار بورس وارد کرد . ترکيب سهامداران باشگاه در حال حاضر به اين شکل است ؛ خانواده آنيلي 60 در صد ، شرکت ليبيايي سرمايه گذاري خارجي عرب ( که متعلق به ژنرال قذافي ، رهبرليبي است ) 5/7 در صد و ساير سهامداران جزء 5/32 در صد سهام اين باشگاه را در اختيار دارند . در ميانه هاي دهه 90 ميلادي و زماني که خانواده آنيلي ادواردو را به شدت تحت فشار گذاشته و او را تهديد به محروم کردن از ارث کرده بودند ، ادواردو سرپرستي باشگاه يوونتوس را به عهده گرفت و در زماني که ستاره هايي چون چيرو فرار او جيان لوکا ويالي در اين تيم بازي مي کردند ، روي نيمکت يووه مي نشست و در ديدارهاي مختلف داخلي و بين اللملي ، آنها را همراهي مي کرد اما فشارهاي شديد خانواده برادواردو براي ترک دين اسلام و مشکلاتي که برايش ايجاد شد باعث شد او فعاليتش در يوونتوس را هم رها کند و تقريبا از خانواده طرد شود .
    در حال حاضر ، مديريت و رياست کمپاني فيات وخانواده بزرگ آنيلي به نوه يهودي جاني يعني « جان آپوالکان » خواهرزاده ادواردو رسيده است که رسوايي هاي اخلاقي و بي بندوباري هاي جنسي او نقل محافل است . بدون شک برنامه ريزي لايي هاي وابسته به گروه هاي با نفوذ يهودي در به قدرت رسيد الکان در خانواده آنيلي ، نقشي غير قابل انکار داشته است و هر لحظه امکان دارد که اين منابع قدرت ، سرنوشت جديدي را براي خانواده ثروتمند ايتاليايي رقم بزنند .




    ادواردو آنيلي




    شايد بيشتر از شما اونا نشناسين ادواردو آنيلي يا بهتر بگم شهيد ادواردو آنيلي يک مسلمان شيعه پستر جواني آنيلي مالک يوونتوس ثروتمندترين فرد در کل ايتاليا که ببينيد چه بسرش آمد.

    ادواردو آنيلي کيست ؟
    ادواردو آنيلي کيست ؟
    ادواردو آنيلي در روز ششم ژوئن 1954 ميلادي در نيويورک آمريکا مکتولد شد . پدرش سناتور « جوواني آنيلي » ثروتمند ترين مرد ايتاليا و مالک کاخانجات اقماري فيات و باشگاه يوونتوس و مادرش « مارلا کاراچولو » يک پرنسس يهودي بود .
    ادواردو تحصيلات مقدماتي را در ايتاليا طي کرد و بعد به کالج آتلانتيک در انگليس رفت و پس از آن در رشته اديان و فلسفه شرق از دانشگاه پرينستون ايالات متحده با اخذ درجه دکتري فارغ التحصيل شد . او در همان زماني که در آمريکا دانشجو بود ، يعني در سن 20 سالگي و دئر ميانه هاي دهه 70 ميلادي ، روزي در کتابخانه دانشگاه به کتابي بر مي خورد که او را شيفته خودش مي کند . خودش در اين باره گفته بود : « روزي به کتابي برخوردم که جملات زيبايي در آن وجود داشت و نام آن قرآن بود . آن را برداشتم و آياتش را که به انگليسي ترجمه شده بودند خواندم . احساس کردم که اين کلمات ، کلماتي نوراني اند و نمي توانند گفته بشر باشند . خيلي تحت تأثير قرار گرفتم و بيشتر مطالعه اش کردم و احساس کردم آياتش را مي فهمم و آنها را قبول دارم . »
    همين آشنايي و انس ادواردو و با قرآن ف موجب آشنايي اش با دين اسلام مي شود و در همين زمان او بزرگ ترين تصميم زندگي اش را مي گيرد . به مرکز اسلامي نيويورک مي رود و به دين مبين اسلام مشرف مي گردد و نام اسلامي « هشام عزيز » را براي خود بر مي گزيند .




    چند سال بهد در سال ها يا آغازين جنگ ايران و عراق و در بحبوحه حضور نيروهاي آمريکايي و ناوهايشان در خليج فارس ، دکتر حسن قديري ابيانه ، رايزن مطبوعاتي سفارت ايران وايتاليادر ميزگردي در تلويزيون ايتاليا به دفاع از آرمان هاي جمهوري اسلامي مي پردازد و قدرت خداوند را بالاتر از قدرت ناوگان آمريکا و تمام ابر قدرت ها معرفي مي کند و همين جملات باعث مي شود تا با اين جوان ايراني ملاقات کند . ( گفتني است دکتر قديري از سال 1351 در ايتاليا به تحصيل معماري مشغول بود و پس از انقلاب اسلامي با سفارت جمهوري اسلامي در رم همکاري داشت ) بنابراين ، ادواردو به اقامتگاه دکتر قديري مي رود و داستان آشنايي شان با هم شکل مي گيرد ، او در ادامه دوستي با دکتر قديري ، با دوستان ايراني ديگري هم آشنا مي شود و همين دوستي ها باعث مي شود تا در سال 1359 ، در ملاقاتي با فخرالدين حجازي و به پيشنهاد ايشان ، مذهب تشيع را انتخاب کند و نام مهدي را براي خود برگزيند . يک سال بعد ، دکتر قديري ترتيب سفر ادواردو به ايران را مي دهد و با توجه به علاقه و پيگيري هاي فراوان ادواردو درباره انقلاب ايران و مسايل جنگ ، ملاقاتي با امام خميني (ره) را براي او تدارک مي بيند . حضرت امام در آن ديدار و پس از آن که شنيده بودند ادواردو با اينکه ثروتي ميلياردي را در اختيار دارد و وارث پول هاي فراوان پدرش است اما اسلام را انتخاب کرده و لذت هاي دنيوي را کنار گذاشته ، پيشاني ادواردو را مي بوسند . ادواردو حتي در آن سفر به نماز جمعه هم مي رود و با حضرت آيت ا ... خامنه اي هم ديدار مي کند . پس از آن ، ادواردو به مشهد مقدس مي رود و از امام رضا (ع) مي خواهد که قلب پدرش را نسبت به او مهربان کند چرا که روابط پدر و فرزندي بين آنها از زمان مسلمان شد ادواردو به شدت تيره شده بود . او تنها پسر سناتور انيلي و وارث امپراتوري عظيم او بود و براي خانواده آنيلي خيلي سخت بود که در کشور ايتاليا که مرکز مسيحت کاتوليک به شمار مي رود بگويند که پسر سناتور آنيلي به اسلام روي آورده است . بنابراين خانوداه و در راس آنها شخص سناتور آنيلي او را به شدت تحت فشار قرار مي دهند نا از اسلام دست بردارد . او را تحريم و تهديد مي کنند که از ارث محروم خواهد شد ولي او دست از اسلام برنمي دارد اما بقيه مي کند تا بلکه با به ارث بردن ثروت پدر ، آن را در راه اسلام صرف مي کند . ادواردو همواره دنبال اين بود که دوستان و بستگانش را هم با اسلام آشنا کند و در راستاي اين هدف ، دوست نزديکش يعني « لوکا لاواتلي » ( فرزند سلطان شراب ايتاليا ) را هم به ايران مي آورد و لوکا هم در همان سفر و با صحبت هاي دکتر قديري به اسلام مشرف مي شود . اما خانوداه آنيلي موضوع ديگري را پيش رو مي بينند . در اواخر دهه 80 ميلادي که خانواده مي خواست جانشيني براي سناتور انيلي در شوراي رهبري فيات انتخاب کند ، ادواردو را به دليل اعتقادات مذهبي اش نامناسب تشخيص مي دهد ادواردو و به لحاظ قانوني وارث اصلي پدر بود . بهانه براي کنار گذاشتن او لازم بود . اين بهانه هم جور مي شود . در اکتبر 86 ، رسانه ها اعلام کردند که ادواردو به خاطر حمل 300 گرم هروئين در سواحل شهر ماريندي کنيا باز داشت شده است .اين ماجرا هرگز حقيقت نداشت و پليس و دادگاه کنيا هم خيلي زود متوجه اشتباهشان شده بودند ولي خوراک رسانه هاي ايتاليايي که اکثرا زير نفوذ پدر ادواردو بودند ، فراهم شده بود و برخي حتي او را قاچاقچي ناميدند که تبرئه اش به خاطر نفوذ پدرش انجام شده بود ! و گسترش همين شايعات ، افکار عمومي را براي معرفي جانشيني غير از او براي مديريت فيات آماده کرد . در اوايل دهه 90 ، پسر عموي ادواردو يعني جوواني به جانشيني سناتور آنيلي انتخاب مي شود و ادواردو نيز مخالفتي نمي کند ولي به او توصيه مي کند که بازيچه دست پول پرستان نشود ولي در سال 97 ، جوواني بر اثر سرطان ناشناخته اي مي ميرد و شوراي رهبري اين بار دست به اقدام عجيبي مي زند و « جاکوب الکان » برادرزاده يهودي ادواردو را به عنوان مدير فيات بر مي گزيند ولي ادواردو و اين بار آرام نمي گيرد و از آنجا که خانوداه مي خواستند نام فاميلي آنيلي را براي « جاکوب الکان » ادواردو افشاگري مي کند و به صورت علني با سياست هاي پدرش مخالفت مي کند . آنيلي بزرگ که ادواردو را سد راه خود مي ديد باز هم وارد کارزار مي شود . ادواردو در درمانگاه مجهزي در مرز سوييس که ويژه رواني هاي پولدار است بستري مي شود و تعدادي پزشک يهودي مسووليت شستشوي مغزي او را به عهده مي گيرند تا شايد او از اسلام دست بردارد ولي اين کارها هم تأثيري بر اراده ادواردو نمي گذارد و ادواردو از آنجا فرار مي کند و به ايران مي آيد تا اينکه سرانجام در روز پنجشنبه 15 نوامبر 2000 ، رسانه هاي ايتاليا اعلام مي کنند که ادواردو خود کشي کرده است . جسد او را پايين پل رومانو در بزرگراه تورينو – ساوونا پيدا مي کنند و اينطور روانمود مي شود که ادواردو از روي پل به پايين پرديده است .

    نامش لوکا بود و به دليل ثروت افانه اي پدرش او را « کنت لوکا گانتانولاواتلي » مي خواندند . حالا ديگر براي خودش يک کامله مرد 57 سال و البته پسر مالک کارنجات بزرگ توليد مشروبات الکلي Montalcino بود و امپراتوري پدرش مراکز فسادي را هم تحت اداره خود داشت .
    لوکا را به زور به روي پلکان فلزي پل گاربيالدي در حاشيه رود خانه تراستوره شهر رم مي کشاندند و سرنوشت نامعلومي انتظارش را مي کشيد .
    نا خودآگاه به ياد ادواردو افتاد . دوست دوران کودکي اش و رفيق سال هاي دور و نزديکش که حالا هفت سالي مي شد که تنهايش گذاشته و به جهان ديگر سفر کرده بود . هم او بود که لوکا را با آيات زيباي قرآن آشنا و دين مبين اسلام را ه او معرفي کرده بود . ادواردو ود که لوکا را به عنوان يک فيلمبردار به ايران برده بود تا درباره اين دين آسماني فيلم بسازند و آن را در تلويزيون ايتاليا پخش کنند و در همان تهران بود که لوکا به دين اسلام مشرف شده بود .
    حالا تقريباً 19 سال از آن زمان مي گذشت و او هم مثل ادواردو از ارث فراوان مجروم و منزوي شده بود . کارخانه شراب سازي پدرش ثروتي هنگفت براي خانوداه اند وخته بود لوکا اين ثروت را به اسلام نفروخته بود و حالا در انزواي کامل ، با عنوان يک فيلمبرداري ساده امرار معاش مي کرد . ديگر به پله هاي پاييني پل مي رسيدند . کار لوکا داشت تمام مي شد . چند دقيقه اي به ديدار مجدد او و « ادواردو » باقي نمانده بود . هوا سرد و سنگين بود و حاشيه نمو رودخانه و آن پلکان فلزي ، او را بي اختيار به ياد ادواردو مي انداخت ، آنها خيلي به هم شبيه بودند . هر دو از خانواده اي ثروتمند بودند ولي به دليل دينشان از ارث محروم شده و راهي ديگر براي خود انتخاب کرده بودند . حتي لحظات پاياني شان و شکل و مرگشان هم شبيه به هم بود و لابد صبح فردا تمام رسانه ها خبر خودکشي او را هم مخابره مي کردند . تمام اين ها لوکا را به ياد ادواردو مي انداخت به ياد او که در يک عصر تعطيل شنبه ، به سوي آينده اي مي رفت که خودش انتخاب کرد . او که موتور گازي کهنه را کنار پياده رو پارک کرد و به د
    ربان گفت که با دکتر کار دارد . دربان به دکتر زنگ زد و گفت که جواني ايتاليايي با شما کار دارد ولي دکتر پاسخ داد که امروز شنبه است ؛ بگو فردا به محل کارم بيايد . حتما به کارش رسيدگي مي کنم . دربان گوشي را گذاشت و پيغام دکتر را داد . جوانک لاغر اندام گفت : « بگو که خداوند هر در بسته اي را مي گشايد . » دربان دوباره گوشي را برداشت و هنگاميکه اين پيغام را به دکتر داد ، دکتر خيلي سريع به استقبال جوان آمد و جوان خودش را اينطور معرفي کرد : « من ادواردو هستم . ادواردو آنيلي . » دکتر که تعجب کرده بود و گفت : « شما با آنيلي معروف نسبتي داريد ؟ و ادواردو جواب داد : « بله ، من پسرش هستم ! »
    اين مکالمات ساده ، اولين برخوردي است که دکتر حسن قديري ابيانه ( رايزن مطبوعاتي و سخنگوي سابق سفارت ايران در ايتاليا و سفير فعلي ايران در مکزيک ) در روز آشنايي اش با « ادواردو آنيلي » فرزند جوواني آنيلي بزرگ ( مالک کارنجات فيات و باشگاه يوونتوس و رييس ثروتمند ترين خانوداه ايتاليا ) داشت . ادواردو مصاحبه هاي دکتر قديري را در تلويزيون ايتاليا ديده بود که در آن ، جوان ايراني سخنگوي سفارت با جمله « به نام خداوند بخشنده مهربان و خداوند قويتر از ابر قدرت ها » صحبت هايش را شروع کرده بود و همين جمله ها بود که ادواردو را به منزل دکتر کشانده بود . و او وارث ثروتي بيکران بود ولي به دليل مختلف که مهمترينش اين بود که نمي خواست شناخته شود ، در يک روز تعطيل و با استفاده از موتور سيکلت کهنه مستخدمش به منزل دکتر قديري آمده بود و مي خواست با اين معمار و سياستمدار جوان ايراني بيشتر آشنا شود .






    امبرتو آنیلی




    امبرتو آنیلی برادر کوچک جیانی، در 1 نوامبر 1934 به دنیا آمد.

    امبرتو یکی از برجسته ترین شخصیت های سیاسی ایتالیا بود، او از 1970 تا 1976 مدیر عامل فیات بود، از سال 1976 تا 1979 به عنوان سناتور ایتالیا به فعالیت پرداخت،
    ریاست یوونتوس، رئیس جمهور ایتالیا و رئیس فدراسیون فوتبال ایتالیا از دیگر عناوین او هستند، ضمن اینکه امبرتو رو مرد اقتصاد ایتالیا نیز نامیده اند.


    امبرتو در لوزان سوئیس به دنیا اومد و پدرش ادواردو در حالی که او فقط 1 سال داشت در اثر سقوط هواپیما فوت کرد. او در یکی از تاریخی ترین و حساس ترین دوران های فیات به ریاست این کارخانه رسید، فیات به تازگی قراردادی با فرانسه منعقد کرده بود (که در بیوگرافی جیانی آنیلی شرح کامل داده شده) و او مسئول حفظ و توسعه این قرارداد و همکاری بود.
    همچنین از سال 1976 تا 1993 نقش های متفاوتی در دولت ایتالیا داشت، از سال 1956 تا 1961 رئیس یوونتوس بود که درخشانی رو برای تیم رقم زد و یکی از پرافتخار ترین مدیران یوونتوس نیز هست. و از سال 1970 تا 2004 نیز رئیس افتخاری یووه بود (+ نظارت کامل بر روی عملکرد مدیران وقت).
    امبرتو یکی از برترین شخصیت های تاریخ کارخانه فیات نیز به حساب میاد، او سهم زیادی در توسعه و عرضه سهام فیات در سرتاسر جهان داشت، همچنین نظارت دقیق بر روی املاک خانواده آنیلی از جمله یووه، چندین بانک و روزنامه های متعدد.

    او 18 ماه با سرطان ریه اش مقابله کرد اما در نهایت در 27 می 2004 دار فانی رو وداع گفت.
    او در حالی فوت کرد که همسرش به تازگی مدرک دکترای خودش رو از دانشگاه دامپزشکی تورین به دست اورده بود.

    به نقل از مجله فوریس آمریکا، امبرتو با سود خالص 5.5 بیلیون دلار 68مین مرد ثروتمند جهان بود !



    زندگی شخصی
    او ابتدا با دونا آنتونلا بکی پاچو در سال 1959 ازدواج کرد. از او صاحب 3 فرزند شد که دو فرزند اول 2 قلو بودند اما بعد از مدت کمی فوت کردند، پسر سوم او "آلبرتو" در 33 سالگی به علت سرطان فوت کرد.
    امبرتو و آنتونلا مدتی بعد از هم جدا شدند و امبرتو در سال 1974 با دختر خانواده بزرگ کاراچیولو یعنی دونا آلرا ازدواج کرد او خواهر مارلا بود (همسر جیانی). آنها صاحب دو فرزند شدند، ابتدا "آندره آ" که در سال 1975 به دنیا اومد و بعد هم "آنا" که در سال 1977 به دنیا اومد.


  2. 6 کاربر از پست مفید AlexDelpiero تشکر کرده اند .


  3. #2
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    شمال خراسان
    سن
    31
    پست مورد علاقه
    هافبک
    مربی مورد علاقه
    آرسن ونگر
    بازیکن محبوب
    کل آرسنالی ها
    اسم واقعی شما
    عبدالله

    FranceArsenalArsenal

    Bergkamp

    نوشته ها
    965
    تشکر ها
    8,004
    تشکر شده 9,243 در 1,741 پست

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط alexdelpiero نمایش پست ها




    ادواردو آنيلي




    شايد بيشتر از شما اونا نشناسين ادواردو آنيلي يا بهتر بگم شهيد ادواردو آنيلي يک مسلمان شيعه پستر جواني آنيلي مالک يوونتوس ثروتمندترين فرد در کل ايتاليا که ببينيد چه بسرش آمد.

    ادواردو آنيلي کيست ؟
    ادواردو آنيلي کيست ؟
    ادواردو آنيلي در روز ششم ژوئن 1954 ميلادي در نيويورک آمريکا مکتولد شد . پدرش سناتور « جوواني آنيلي » ثروتمند ترين مرد ايتاليا و مالک کاخانجات اقماري فيات و باشگاه يوونتوس و مادرش « مارلا کاراچولو » يک پرنسس يهودي بود .
    ادواردو تحصيلات مقدماتي را در ايتاليا طي کرد و بعد به کالج آتلانتيک در انگليس رفت و پس از آن در رشته اديان و فلسفه شرق از دانشگاه پرينستون ايالات متحده با اخذ درجه دکتري فارغ التحصيل شد . او در همان زماني که در آمريکا دانشجو بود ، يعني در سن 20 سالگي و دئر ميانه هاي دهه 70 ميلادي ، روزي در کتابخانه دانشگاه به کتابي بر مي خورد که او را شيفته خودش مي کند . خودش در اين باره گفته بود : « روزي به کتابي برخوردم که جملات زيبايي در آن وجود داشت و نام آن قرآن بود . آن را برداشتم و آياتش را که به انگليسي ترجمه شده بودند خواندم . احساس کردم که اين کلمات ، کلماتي نوراني اند و نمي توانند گفته بشر باشند . خيلي تحت تأثير قرار گرفتم و بيشتر مطالعه اش کردم و احساس کردم آياتش را مي فهمم و آنها را قبول دارم . »
    همين آشنايي و انس ادواردو و با قرآن ف موجب آشنايي اش با دين اسلام مي شود و در همين زمان او بزرگ ترين تصميم زندگي اش را مي گيرد . به مرکز اسلامي نيويورک مي رود و به دين مبين اسلام مشرف مي گردد و نام اسلامي « هشام عزيز » را براي خود بر مي گزيند .




    چند سال بهد در سال ها يا آغازين جنگ ايران و عراق و در بحبوحه حضور نيروهاي آمريکايي و ناوهايشان در خليج فارس ، دکتر حسن قديري ابيانه ، رايزن مطبوعاتي سفارت ايران وايتاليادر ميزگردي در تلويزيون ايتاليا به دفاع از آرمان هاي جمهوري اسلامي مي پردازد و قدرت خداوند را بالاتر از قدرت ناوگان آمريکا و تمام ابر قدرت ها معرفي مي کند و همين جملات باعث مي شود تا با اين جوان ايراني ملاقات کند . ( گفتني است دکتر قديري از سال 1351 در ايتاليا به تحصيل معماري مشغول بود و پس از انقلاب اسلامي با سفارت جمهوري اسلامي در رم همکاري داشت ) بنابراين ، ادواردو به اقامتگاه دکتر قديري مي رود و داستان آشنايي شان با هم شکل مي گيرد ، او در ادامه دوستي با دکتر قديري ، با دوستان ايراني ديگري هم آشنا مي شود و همين دوستي ها باعث مي شود تا در سال 1359 ، در ملاقاتي با فخرالدين حجازي و به پيشنهاد ايشان ، مذهب تشيع را انتخاب کند و نام مهدي را براي خود برگزيند . يک سال بعد ، دکتر قديري ترتيب سفر ادواردو به ايران را مي دهد و با توجه به علاقه و پيگيري هاي فراوان ادواردو درباره انقلاب ايران و مسايل جنگ ، ملاقاتي با امام خميني (ره) را براي او تدارک مي بيند . حضرت امام در آن ديدار و پس از آن که شنيده بودند ادواردو با اينکه ثروتي ميلياردي را در اختيار دارد و وارث پول هاي فراوان پدرش است اما اسلام را انتخاب کرده و لذت هاي دنيوي را کنار گذاشته ، پيشاني ادواردو را مي بوسند . ادواردو حتي در آن سفر به نماز جمعه هم مي رود و با حضرت آيت ا ... خامنه اي هم ديدار مي کند . پس از آن ، ادواردو به مشهد مقدس مي رود و از امام رضا (ع) مي خواهد که قلب پدرش را نسبت به او مهربان کند چرا که روابط پدر و فرزندي بين آنها از زمان مسلمان شد ادواردو به شدت تيره شده بود . او تنها پسر سناتور انيلي و وارث امپراتوري عظيم او بود و براي خانواده آنيلي خيلي سخت بود که در کشور ايتاليا که مرکز مسيحت کاتوليک به شمار مي رود بگويند که پسر سناتور آنيلي به اسلام روي آورده است . بنابراين خانوداه و در راس آنها شخص سناتور آنيلي او را به شدت تحت فشار قرار مي دهند نا از اسلام دست بردارد . او را تحريم و تهديد مي کنند که از ارث محروم خواهد شد ولي او دست از اسلام برنمي دارد اما بقيه مي کند تا بلکه با به ارث بردن ثروت پدر ، آن را در راه اسلام صرف مي کند . ادواردو همواره دنبال اين بود که دوستان و بستگانش را هم با اسلام آشنا کند و در راستاي اين هدف ، دوست نزديکش يعني « لوکا لاواتلي » ( فرزند سلطان شراب ايتاليا ) را هم به ايران مي آورد و لوکا هم در همان سفر و با صحبت هاي دکتر قديري به اسلام مشرف مي شود . اما خانوداه آنيلي موضوع ديگري را پيش رو مي بينند . در اواخر دهه 80 ميلادي که خانواده مي خواست جانشيني براي سناتور انيلي در شوراي رهبري فيات انتخاب کند ، ادواردو را به دليل اعتقادات مذهبي اش نامناسب تشخيص مي دهد ادواردو و به لحاظ قانوني وارث اصلي پدر بود . بهانه براي کنار گذاشتن او لازم بود . اين بهانه هم جور مي شود . در اکتبر 86 ، رسانه ها اعلام کردند که ادواردو به خاطر حمل 300 گرم هروئين در سواحل شهر ماريندي کنيا باز داشت شده است .اين ماجرا هرگز حقيقت نداشت و پليس و دادگاه کنيا هم خيلي زود متوجه اشتباهشان شده بودند ولي خوراک رسانه هاي ايتاليايي که اکثرا زير نفوذ پدر ادواردو بودند ، فراهم شده بود و برخي حتي او را قاچاقچي ناميدند که تبرئه اش به خاطر نفوذ پدرش انجام شده بود ! و گسترش همين شايعات ، افکار عمومي را براي معرفي جانشيني غير از او براي مديريت فيات آماده کرد . در اوايل دهه 90 ، پسر عموي ادواردو يعني جوواني به جانشيني سناتور آنيلي انتخاب مي شود و ادواردو نيز مخالفتي نمي کند ولي به او توصيه مي کند که بازيچه دست پول پرستان نشود ولي در سال 97 ، جوواني بر اثر سرطان ناشناخته اي مي ميرد و شوراي رهبري اين بار دست به اقدام عجيبي مي زند و « جاکوب الکان » برادرزاده يهودي ادواردو را به عنوان مدير فيات بر مي گزيند ولي ادواردو و اين بار آرام نمي گيرد و از آنجا که خانوداه مي خواستند نام فاميلي آنيلي را براي « جاکوب الکان » ادواردو افشاگري مي کند و به صورت علني با سياست هاي پدرش مخالفت مي کند . آنيلي بزرگ که ادواردو را سد راه خود مي ديد باز هم وارد کارزار مي شود . ادواردو در درمانگاه مجهزي در مرز سوييس که ويژه رواني هاي پولدار است بستري مي شود و تعدادي پزشک يهودي مسووليت شستشوي مغزي او را به عهده مي گيرند تا شايد او از اسلام دست بردارد ولي اين کارها هم تأثيري بر اراده ادواردو نمي گذارد و ادواردو از آنجا فرار مي کند و به ايران مي آيد تا اينکه سرانجام در روز پنجشنبه 15 نوامبر 2000 ، رسانه هاي ايتاليا اعلام مي کنند که ادواردو خود کشي کرده است . جسد او را پايين پل رومانو در بزرگراه تورينو – ساوونا پيدا مي کنند و اينطور روانمود مي شود که ادواردو از روي پل به پايين پرديده است .

    نامش لوکا بود و به دليل ثروت افانه اي پدرش او را « کنت لوکا گانتانولاواتلي » مي خواندند . حالا ديگر براي خودش يک کامله مرد 57 سال و البته پسر مالک کارنجات بزرگ توليد مشروبات الکلي montalcino بود و امپراتوري پدرش مراکز فسادي را هم تحت اداره خود داشت .
    لوکا را به زور به روي پلکان فلزي پل گاربيالدي در حاشيه رود خانه تراستوره شهر رم مي کشاندند و سرنوشت نامعلومي انتظارش را مي کشيد .
    نا خودآگاه به ياد ادواردو افتاد . دوست دوران کودکي اش و رفيق سال هاي دور و نزديکش که حالا هفت سالي مي شد که تنهايش گذاشته و به جهان ديگر سفر کرده بود . هم او بود که لوکا را با آيات زيباي قرآن آشنا و دين مبين اسلام را ه او معرفي کرده بود . ادواردو ود که لوکا را به عنوان يک فيلمبردار به ايران برده بود تا درباره اين دين آسماني فيلم بسازند و آن را در تلويزيون ايتاليا پخش کنند و در همان تهران بود که لوکا به دين اسلام مشرف شده بود .
    حالا تقريباً 19 سال از آن زمان مي گذشت و او هم مثل ادواردو از ارث فراوان مجروم و منزوي شده بود . کارخانه شراب سازي پدرش ثروتي هنگفت براي خانوداه اند وخته بود لوکا اين ثروت را به اسلام نفروخته بود و حالا در انزواي کامل ، با عنوان يک فيلمبرداري ساده امرار معاش مي کرد . ديگر به پله هاي پاييني پل مي رسيدند . کار لوکا داشت تمام مي شد . چند دقيقه اي به ديدار مجدد او و « ادواردو » باقي نمانده بود . هوا سرد و سنگين بود و حاشيه نمو رودخانه و آن پلکان فلزي ، او را بي اختيار به ياد ادواردو مي انداخت ، آنها خيلي به هم شبيه بودند . هر دو از خانواده اي ثروتمند بودند ولي به دليل دينشان از ارث محروم شده و راهي ديگر براي خود انتخاب کرده بودند . حتي لحظات پاياني شان و شکل و مرگشان هم شبيه به هم بود و لابد صبح فردا تمام رسانه ها خبر خودکشي او را هم مخابره مي کردند . تمام اين ها لوکا را به ياد ادواردو مي انداخت به ياد او که در يک عصر تعطيل شنبه ، به سوي آينده اي مي رفت که خودش انتخاب کرد . او که موتور گازي کهنه را کنار پياده رو پارک کرد و به د
    ربان گفت که با دکتر کار دارد . دربان به دکتر زنگ زد و گفت که جواني ايتاليايي با شما کار دارد ولي دکتر پاسخ داد که امروز شنبه است ؛ بگو فردا به محل کارم بيايد . حتما به کارش رسيدگي مي کنم . دربان گوشي را گذاشت و پيغام دکتر را داد . جوانک لاغر اندام گفت : « بگو که خداوند هر در بسته اي را مي گشايد . » دربان دوباره گوشي را برداشت و هنگاميکه اين پيغام را به دکتر داد ، دکتر خيلي سريع به استقبال جوان آمد و جوان خودش را اينطور معرفي کرد : « من ادواردو هستم . ادواردو آنيلي . » دکتر که تعجب کرده بود و گفت : « شما با آنيلي معروف نسبتي داريد ؟ و ادواردو جواب داد : « بله ، من پسرش هستم ! »
    اين مکالمات ساده ، اولين برخوردي است که دکتر حسن قديري ابيانه ( رايزن مطبوعاتي و سخنگوي سابق سفارت ايران در ايتاليا و سفير فعلي ايران در مکزيک ) در روز آشنايي اش با « ادواردو آنيلي » فرزند جوواني آنيلي بزرگ ( مالک کارنجات فيات و باشگاه يوونتوس و رييس ثروتمند ترين خانوداه ايتاليا ) داشت . ادواردو مصاحبه هاي دکتر قديري را در تلويزيون ايتاليا ديده بود که در آن ، جوان ايراني سخنگوي سفارت با جمله « به نام خداوند بخشنده مهربان و خداوند قويتر از ابر قدرت ها » صحبت هايش را شروع کرده بود و همين جمله ها بود که ادواردو را به منزل دکتر کشانده بود . و او وارث ثروتي بيکران بود ولي به دليل مختلف که مهمترينش اين بود که نمي خواست شناخته شود ، در يک روز تعطيل و با استفاده از موتور سيکلت کهنه مستخدمش به منزل دکتر قديري آمده بود و مي خواست با اين معمار و سياستمدار جوان ايراني بيشتر آشنا شود .



    اتفاقا تو تلوزیون یه مستند از ادواردو نشون داد و گفتن که شهید شده
    اولش باور نکردم
    اما بعدش باور کردم
    واقعا یک مرد واقعی بود که از تعلقات دنیوی گذشت و به دنبال اسلام آمد
    شهیدان زنده اند و نزد خدای خود روزی میخورند
    یه روز خوب میاد ...


  4. 5 کاربر از پست مفید Abdollah 202 تشکر کرده اند .


  5. #3
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    خونه مجردی
    پست مورد علاقه
    مهاجم دوم
    بازیکن محبوب
    Alessandro Del Piero
    اسم واقعی شما
    Hamidreza
    نوشته ها
    778
    تشکر ها
    2,228
    تشکر شده 3,950 در 856 پست

    پیش فرض

    مهدی جون مطلب جالبی بود. دوستت درد نکنه. من شنیدم بعد اینکه ادواردو مسلمون شد می خواست با Margherita Agnelli de Pahlen (مادر جان الکان) ازدواج کنه و به همین خاطر یهودیا ترسیدن این ثروت بزرگ از خاندان یهود خارج بشه و سریع نقشه قتل ادواردو رو کشیدن و خودکشی جلوه ش دادن تا استفاده تبلیغاتی هم از این ماجرا کرده باشن و مسلمونا رو بدتر جلوه بدن. بعد یه هیودی رو جلو انداختن (Alain Elkann) تا با مارگاریتا ازدواج کنه و جلوی خارج شدن ثروت رو از خاندن یهودیا رو بگیرن.
    اگه ادواردو کشته نمیشد ممکن بود سرنوشت خاندان آنیلی و به تبع اون یوونتوس کاملا عوض شه! تصور کنید اون وقت چه اتفاقایی که نمیافتاد!


    .As captain, I must always be an example to my team-mates"
    .I'm calm and I don't have any problem with the coach or with the club
    ".My only goal is to be ready whenever I have the opportunity to play

    Alessandro Del Piero


  6. 4 کاربر از پست مفید ale10forever تشکر کرده اند .


  7. #4
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    خونه مجردی
    پست مورد علاقه
    مهاجم دوم
    بازیکن محبوب
    Alessandro Del Piero
    اسم واقعی شما
    Hamidreza
    نوشته ها
    778
    تشکر ها
    2,228
    تشکر شده 3,950 در 856 پست

    پیش فرض

    اینم عکس آلین الکان:
    اینم جان الکان پدرخونده فعلی خانواده:


    .As captain, I must always be an example to my team-mates"
    .I'm calm and I don't have any problem with the coach or with the club
    ".My only goal is to be ready whenever I have the opportunity to play

    Alessandro Del Piero


  8. 2 کاربر از پست مفید ale10forever تشکر کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
تغییر پس زمینه