اضافه كارى طنز ورزشى : با شكوفه آوران اين سال پرشكوفه!



۱- على دايى؛ كاشف فروتن مجيد غلام نژاد
سال ۸۷ براى على دايى در مجموع سال خوب و بدى بود. از يك طرف تيم ملى را گرفت و روى همين حساب پك و پوز خيلى ها را پايين آورد. از طرف ديگر تيمش خيلى خوب نتيجه نگرفت و يك عده هم كلى از او انتقاد كردند.از طرف ديگر دايى در سالى كه گذشت يك بار با امير قلعه نويى آشتى كرد و خيالش از جبهه مخالفان راحت شد اما از طرف ديگر دوباره با امير قلعه نويى دعوايش شد و جبهه مخالفان با شدت هرچه تمامتر قوت پيدا كرد.از طرف ديگر على كريمى را به تيم ملى دعوت نكرد تا نشان بدهد كه رئيس است اما بعدش ديد كه اموراتش بدون على كريمى نمى چرخد پس دعوتش كرد، منتها اين بار على كريمى كلاس گذاشت و به تيم ملى برنگشت! حالا كار نداريم آخر سر كل قضيه در يك رستوران حل شد و طرفين چپق صلح را دود كردند و پرونده موقتاً مختومه شد. سال ۸۷ براى على دايى اما يك خاصيت ديگر هم داشت و آن كشف فروتنانه مجيد غلام نژاد بود! به نظر شما دايى در اين مسأله باخت يا برد؟

۲- عنايت؛ بزنيد و بكشيد فقط به من كار نداشته باشيد!
رئيس كميته داوران در سالى كه گذشت، نصف وقت از داوران دفاع كرد و نصف وقت از خودش! او نيمه اول سال را به دفاع از داوران اختصاص داد و تا توانست سوتى هاى داوران را «لاپوشانى» كرد اما در نيمه دوم سال -مخصوصاً در نيمه دومش- وقتى ديد كه پاى واعظى آشتيانى آمد جلو خيلى راحت اعلام كرد كه «لطفاً داوران را دار بزنيد، به من هيچ ربطى ندارد! بنده نه سر پيازم نه ته پياز!»باورتان مى شود رفقا؟!

۳- محسن تركى؛ گل هندوانه
در سالى كه سعيد مظفرى زاده جايزه سوت طلايى را كسب كرده بود، بازى دربى و بعد هم فينال ليگ بين استقلال و ذوب آهن را به او دادند و هر ۲ بازى هم با نتيجه يك بر يك به پايان رسيد بدون آنكه هيچ حاشيه خاصى به وجود بيايد.در سالى كه سعيد مظفرى زاده جايزه سوت طلايى را دريافت كرد، اين محسن تركى بود كه گل هندوانه را خورد و حسابى هم حالش را برد. به قول معروف چلوكباب عروسى را محسن تركى خورد!

۴- سعيد مظفرى زاده؛ يك هفته پس از دربى
سال را خوب شروع كرد و خوبتر ادامه داد و خوبترتر پيش برد. آنقدر خوب بود كه قضاوت دربى را پيش پيش به او دادند تا برود و حالش را ببرد اما چند روز مانده به بازى، محسن تركى را انتخاب كردند. او هم در اولين بازى بعد از دربى چنان بلايى سر ۲ تيم و متخلفان آورد كه تا آخر عمرشان دور خطا را خط كشيدند!

۵- كريم باقرى؛ بازگشت پدربزرگ به تيم ملى
در يكى از صحنه هاى پخش نشده سريال يوزارسيف ( يا يوزارسيو يا يوزارسيپ يا يوزارسيب يا هر اسم ديگرى كه دارد) عكس امضا شده كريم باقرى روى ديوار معبد آمون قرار داشت با عنوان كاپيتان كريم باقرى، سرور كاپيتان هاى ليگ تخت آمون!اين صحنه البته پخش نشد اما در قدمت كاپيتان كريم كسى ترديدى ندارد. شايعه شده كه وقتى وينگادا به پرسپوليس آمد و او را ديد با تعجب گفت: پسر! من ۲۱ سالم بود كه تو بازى مى كردى! هنوز بازى مى كنى؟!پدربزرگ امسال نه تنها بازى كرد بلكه به تيم ملى هم برگشت، شماره ۶ را از تن جواد نكونام درآورد و بازوبند كاپيتانى را هم بر باز و بست و تازه دوباره گل زدن را هم آغاز كرد! باورتان مى شود؟آخرين خبر اينكه كنفدراسيون فوتبال آسيا قصد دارد تابستان امسال جايزه ويژه اى را تحت عنوان «پنجاه سال خدمت صادقانه به فوتبال آسيا» به آقا كريم هديه كند. باورتان مى شود؟!

۶- جواد نكونام؛ جفت شش!
جواد نكونام از هر نظر كه حساب كنيد در سال ،۸۷ جفت شش آورد! در اوساسونا كه فيكس بازى كرد وگل زد، در تيم ملى كه مثل هميشه بازى كرد و كاپيتان بود و حسابى حالش را برد. بازگشت كريم باقرى هم چندان مشكل ساز نبود. به كره جنوبى هم كه گل زد. خدايى شما جاى جواد نكونام بوديد از خدا بيشتر مى خواستيد؟!

۷- مسعود شجاعى؛ جفت پنج!
در تيم ملى سبز شد، بعدش به اوساسونا پيوست، گل زد، حالش را برد و هرچند در تمام اين اتفاقات پشت جواد نكونام و شهرتش ماند اما در عوض حالش را هم برد! ديگر از خدا چه مى خواهد! او هرچند جفت شش جواد را نياورد اما عوضش جفت پنج را كه آورد!

۸- على كريمى؛ به روايتى...
اول سال از تيم قطرى ديپورت شد البته به روايتى خودش فسخ قرارداد كرد. بعدش گفتند برگرد پرسپوليس اما قبول نكرد البته به روايتى پيشنهادات بهترى داشت! بعدش على دايى ضدحال زد و او را به تيم ملى دعوت نكرد البته به روايتى به او شوك مثبت وارد كرد! بعدترش برگشت پرسپوليس و با اين تيم قرارداد بست البته به روايتى با استقلال و سپاهان و ذوب آهن و مس كرمان و نيرومحركه قزوين و سپيدرود رشت هم مذاكره كرد و پاسخ منفى شنيد! بعدترترش، در پرسپوليس آنقدر خوب كار كرد كه على دايى دعوتش كرد تيم ملى و او هم نپذيرفت البته به روايتى در بازى پك و پوززنى شدند يك- يك!بعدترترترش، يك ملت بسيج شدند كه او و على دايى را بكشانند پاى ميز مصالحه اما به روايتى على كريمى كلاس گذاشت و پاى ميز مصالحه رويش را كرد آن طرف! بعدترترش مثل پسرهاى خوب رفت و با على دايى آشتى كرد تا براى بازى با عربستان به تيم ملى دعوت شود البته به روايتى او دنبال برگشتن به امارات يا اروپاست. حال هر كدامش كه جور شود!كلاً براى على كريمى سال خوبى بود البته به روايتى سال خيلى مالى هم نبود!