[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
مصاحبه مفصل مدیرعامل استقلال - قسمت اول
امسال هم قهرمان ميشویم
امير رضا واعظي آشتياني مدیرعامل باشگاه استقلال در گفت و گویی مفصل با یکی از خبرگزاری ها، در خصوص نگاهش به فصل جدید و مسایل روز فوتبال سخن گفته است.
مشروح گفتوگوي وي که در 3 بخش تنظیم شده ، در زير ميآيد:
** بازگشت به فصل گذشته
باشگاه استقلال هم ساختار دارد و هم اين كه هر كس در جايگاه خودش قرار دارد و هم تلاش ميشود كه نظم و انضباط وجود داشته باشد. در عين حال اين تلاش انجام ميگيرد كه افراد به گونهاي عمل نكنند تا حاشيهها وارد تيم شود. من در نشستي كه در روزهاي آينده با بازيكنان، كادرفني و كليهي كادر اجرايي باشگاه خواهم داشت، اين مساله را يادآور ميشوم كه هر كس بداند چه وظيفهاي دارد و هر كس تلاش كند تا وظيفهي خودش را به خوبي انجام دهد. اگر افراد در جايگاه خود به بهترين نحو وظايف خود را انجام دهند طبيعي است كه كارها براساس تعاريفي كه صورت گرفته، پيش ميرود. مواقعي پيش ميآيد كه در تشكيلاتي افراد در جاي خود قرار ميگيرند اما، نميدانند چه كاري را با چه تعريفي انجام دهند و اين ايجاد مشكل ميكند. در بعضي از دستگاهها هم شاهد هستيم كه افراد در جايگاه خود قرار ندارند. پس در جايگاه قرار گرفتن يك فاكتور مهم است و فاكتور دوم مهم اين است كه افراد وظيفهشان را انجام دهند. ما در باشگاه استقلال تلاشي 10 ماهه را آغاز كرديم تا به اين سمت برويم كه هر كس وظيفهاش را به بهترين نحو انجام دهد.
**نگاهي كه منطقي نيست
بايد يك واقعيت را بپذيريم و آن اينكه موفقيت يك تيم را نميتوان به نام يك نفر ثبت كرد. مديرعامل وقتي جايگاه خود را بشناسد و به وظايف خود بپردازد، همان امتيازي بدست ميآيد كه اگر يك كارمند، يك بازيكن يا يك سرمربي در جايگاه خود وظايفش را انجام ميدهد. شما شاهديد كه افرادي علاقهمند هستند موفقيتهاي يك تيم را منتسب به مديرعامل باشگاه يا به سرمربي كنند كه فكر ميكنم اين نگاهي منطقي نيست. وقتي يك تيم قهرمان ميشود، همهي اجزاي يك باشگاه وظيفهشان را به خوبي انجام دادهاند و اگر يك تيم نتيجه نميگيرد، نشان دهندهي اين است كه اجزاي باشگاه وظايف خود را به خوبي انجام ندادهاند. با اين حال اگر ما بخواهيم سرنوشت يك سرمربي يا يك مدير را صرفا به ساق پاي يك بازيكن گره بزنيم، منصفانه نيست. چه بسا كه امكان دارد آن بازيكن در جايگاه خود نتوانسته وظيفهي خود را به خوبي ايفا كند. بنابراين متوليان فني تيم از جمله سرمربي و كادر فني بايد آسيب شناسي كنند. ميخواهم بگويم وقتي استقلال فصل گذشته قهرمان شد، اين قهرماني را در درجهي اول مديون حمايت هواداران خود ميداند و نكتهي دوم تعامل و هماهنگي است كه با وجود نواقص موجود توانست تيم را به نتيجهي مناسب برساند و در اين بين نميتوان لطف خدا را هم ناديده گرفت.
** يادآوري روزهاي آخر بازي سرنوشت
همواره قاطعانه وقتي به اين باور رسيدم كه استقلال قهرمان ميشود با باوري قلبي مدام تاكيد ميكردم كه استقلال قهرمان ميشود. 48 ساعت پيش از آخرين بازيمان در مصاحبهاي گفتم استقلال قهرمان ميشود و روسياهي براي كساني ميماند كه تلاش كردهاند استقلال قهرمان نشود. بايد اين صحبت را تحليل كرد. اگر استقلال قهرمان نميشد، آشتياني چه پاسخي داشت. پاسخ من اين است كه به تيم اعتقاد قوي داشتم و باور داشتم كه استقلال قهرمان ميشود. با اين حال وقتي از افراد مختلف سوال ميشد كه چند درصد براي استقلال شانس قهرماني قائل هستيد، بعضيها ميگفتند 30 درصد. من تعجب ميكردم آنها با چه فرمولي به اين اعداد رسيده بودند. اگر كمترين آگاهي به فرمول رياضي و آماري داشته باشيم، خيلي راحت ميتوانستيم بگوييم كه شانس استقلال براي قهرماني 50 درصد است. استقلال بايد پيام را ميبرد و ذوب آهن بايد ميباخت. پس اينجا مشخص ميشود كه چه كسي اعتقاد داشت استقلال قهرمان ميشود و چه كسي اعتقاد نداشت. من از فرمول حرف ميزنم نه حرفهاي احساسي است و بيپايه.
مصاحبههايم هم موجود است. نميتوان كتمان كرد كه چه كسي به قهرماني استقلال باور داشت. جالب اينجاست چهار هفته مانده به پايان ليگ يك روز از دوستي سوال كردم استقلال براي مقام چندمي بسته شده است كه او هم با صراحت گفت براي پنجمي يا ششمي. من هم روز اولي كه به استقلال آمدم، چنين ارزيابي داشتم. اما، رفتار و رويه به گونهاي تعريف شد كه هر كس در جايگاه خود كار كند. علت اينكه آن تيمي كه به تحليل آن روز بايد پنجم يا ششم ميشد اما، قهرمان شد اين است كه آدمها در جايگاه خود قرار گرفتهاند. من بايد اينجا انصاف به خرج بدهم. ذوب آهن نايب قهرمان ليگ شد و به مقام قهرماني در جام حذفي رسيد. وقتي به تيم ذوب آهن نگاه ميكرديم متوجه ميشويم كه آنها تيم كاملا يك دستي داشتهاند. در استقلال هم شرايطي به وجود آمد كه به تيم يكدستي تبديل شد. تيم به لحاظ درون زمين و كارهايي كه بايد انجام ميشد، يكدست شد و در نهايت به قهرماني رسيد و من بار ديگر از همهي اجزاي تيم و باشگاه تشكر ميكنم. اينكه اين قهرماني در زمان مديريت بنده يا يك مدير يا يك بازيكن اتفاق افتاده، افتخاري بزرگ است. اما، ميخواهم پاسخ افرادي را بدهم كه ميگفتند "بعضيها دلشان نميخواهد كه استقلال قهرمان شود". آنها منظورشان از بعضيها ما بوديم. اما، مصاحبهها نشان ميدهد كه چه كسي به قهرماني استقلال اعتقاد داشت و چه كساني با ياس ميگفتند شانس استقلال براي قهرماني 30 درصد است. هم اكنون هم براي حضور در فصل جديد نقاط ضعف را به نقاط قوت تبديل كردهايم و بدون اينكه جنجال و حاشيهاي درست كنيم، بازيكنانمان را جذب كردهايم. نقاط ضعف را تقويت كرديم و نقاط مثبت را حفظ كرديم و اميدواريم در فصل جديد ليگ برتر استقلال سنت شكني كرده و از قهرماني خود دفاع كند.
** در انتظار خرق عادت قهرمان
در بيشتر تيمهاي دنيا وقتي تيمي قهرمان ميشود، نميتواند در سال بعد اين عنوان را تكرار كند. شايد برخي اين را به بيثباتي در مديريتها ربط بدهند. اما، مديراني كه پس از قهرماني از مجموعه جدا ميشوند اين تصميم به نفع خودشان است. آنها به عنوان "مدير قهرمان" از باشگاه جدا ميشوند! شايد اين جابهجايي تاثير داشته باشد؛ اما، نكات ديگري هم وجود دارد. شايد بازيكنان فصل گذشته علاقهاي به همكاري مجدد نداشته باشند. ضمن اينكه حضور بازيكنان جديد هم باعث ميشود كه پروسهي هماهنگي بازيكنان به تاخير بيانجامد. شايد غرور هم بازيكنان را بگيرد؛ اما، نبايد نكتهاي را فراموش كرد و آن آلودگيهايي است كه در فوتبال ما وجود دارد. اصلا هنر بعضيها در خريدن يك سري آدمهاست. آنها در گوشه و كنار عواملي دارند و با مذاكراتي كه اين عوامل انجام ميدهند سرنوشت يك تيم را تغيير ميدهند!
** تاييد خريد آدمها در فوتبال ايران!
من شخصا باورم اين است كه فوتبال ايران نياز به نوسازي دارد. اين نوسازي بدين معنا نيست كه صرفا آدمها عوض شوند بلكه بايد فكرها هم تغيير كند و رويهها هم عوض شود. معتقدم بايد مجموعهي عوامل اجرايي كه ليگ را اداره ميكنند، بايد به لحاظ اقتصادي تامين باشند تا افراد نتوانند اين جسارت را پيدا كنند تا با پيشنهاداتي اين مجموعه را تحت تاثير قرار دهند. بنده اعتقاد دارم كه فوتبال ما آلودگيهايي دارد. در مسابقات ليگ قهرمانان آسيا كه سال گذشته استقلال در آن حضور داشت، در يكي از بازيهاي استقلال كه در تهران برگزار شد، يك نفر آمد و به من گفت كه داور مسابقه آماده است كه فلان قدر بگيرد و به سود شما سوت بزند. آن داور از يكي از كشورهاي تازه استقلال يافته بود. وقتي چنين آدمهايي در فوتبال ما هستند كه به بنده كه هيچ وقت به چنين افرادي روي خوش نشان نميدهم، چنين پيشنهادي ميدهند شما حساب كنيد كه در فوتبال ما چه اتفاقاتي در حال رخ دادن است. اين اتفاقات جاي تاسف دارد. اين جور آدمها هم كم نيستند. افرادي هستند كه با وجود غير فوتبالي بودنشان چهرهي فوتبالي به خود ميگيرند. اين خطري جدي است. نميدانم فدراسيون فوتبال و مديران باشگاهها چه تدبيري ميخواهد داشته باشد.
** فدراسيون جزيرهاي اداره ميشود
معتقدم فدراسيون فوتبال بايد ابتدا درون خود را هماهنگ كند. متاسفانه اين هماهنگي را در مجموعهي فدراسيون فوتبال نميبينيم. شما نميتوانيد زماني كه درون خودت آشفته بازار است به دنبال همكاري و هماهنگي با تشكيلات بيروني باشي. اين شدني نيست. معتقدم كه فدراسيون بايد نظم و انضباطي در درون براي خود تعريف كند و در اين صورت است كه ميتوان به انضباط كلي اميدوار بود. اگر بنا باشد هر كس جزيرهاي كار كند و هر كس تصميمات خود را بگيرد، مطمئن باشيد فدراسيون نميتواند به موفقيت برسد. من صحبتهايي را كه اخيرا از سوي مسوولان فدراسيون مطرح شده، شنيدهام. اين حرفهاي جديدي است كه در فوتبال ما ميشنويم. اين جزيرهاي فكر كردن است. رييس فدراسيون بايد حرف اول و آخر را بزند. هيات رييسه جايگاهش محفوظ است. اما، اعضاي هيات رييسه حق ندارند در خارج از جلسهي هيات رييسه چيزي را به رييس فدراسيون تكليف كنند. سازمان ليگ زير مجموعهي فدراسيون فوتبال است. اينكه ميگويم فدراسيون جزيرهاي اداره ميشود، همين است. فدراسيون فوتبال مانند تمامي فدراسيونها داراي هيات رييسهاي است و اين اعضاي هيات رييسه تنها ميتوانند در جلسات نظرات خود را اعلام كنند و به محض اينكه از اتاق بيرون ميروند ديگر حق اظهارنظر ندارند. تعجب ميكنم بعضيها اين مفاهيم را خوب نميدانند. شايد بخشي از رفتارهايي كه از فدراسيون ميبينيم به تساهل و تسامح بازگردد. هيات رييسه جايي است كه اگر نظري داشته باشد، آن را براي تصويب به جلسه ميآورد. اما، اينكه چگونه عمل ميشود، ديگر ربطي به هيات رييسه ندارد. مهم اين است كه دارد كارها انجام ميشود. اينكه ميگويند كميتهي انضباطي اين طور ميگويد، سازمان ليگ آن جور عمل ميكند، آن يكي ميگويد مدرك نداريم، آن يكي ميگويد مداركي وجود دارد، آن طرف ميگويد من منشور دارم و آن طرف جواب ميدهد كه به من ربطي ندارد نشان از آشفتگي فدراسيون فوتبال دارد. اقتدار مديريتي در هر تشكيلات و سازماني مهم است. من يكه تازي را قبول ندارم و ادارهي يك مجموعه به صورت تك بعدي منطقي نيست. اما، حرفهايي كه ميزنم منافاتي با قاطعيت ندارد. قاطعيت بايد باشد. مدير بايد به موقع تصميم بگيرد، به موقع حرف بزند و به موقع از مواضعش دفاع كند و در زمان خودش از نقطه نظرات ديگران هم استفاده كند.
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]