جام جم آنلاين: ليونل مسي با نمايشهاي فوقالعاده اخيرش همه را به وجد آورده، اما همسو با آن بيش از پيش در كشورش زير سوال رفته، زيرا آرژانتينيها مدام ميپرسند چرا ستاره بزرگ تيم فوتبال بارسلوناي اسپانيا حتي يك پنجم توان خود را در مسابقههاي تيم ملي كشورش عرضه نميكند.
آنان ميپرسند به چه سبب چپ پاي 23 سالهاي كه در بازيهاي بارسا توقفناپذير است و در مسابقه اخير اين تيم با آرسنال در جام قهرمانان اروپا با زدن 4 گل تيم انگليسي را ويران كرد، در بازيهاي آرژانتين هيچ كاري نميكند و يك فوتباليست معمولي و حتي چهرهاي گمشده نشان ميدهد.
نمايشهاي معمولي مسي بود كه سبب شد آلبي سلسته در دور مقدماتي جام جهاني 2010 تا مرز حذف شدن پيش برود و فقط در واپسين روزها و با زحمت و مرارتي بسيار مجوز صعود را بگيرد. مسي مرد سال فوتبال جهان و اروپا در اين فصل بيش از 40 گل در جامهاي مختلف زده و نه فقط پيشتاز گلزنان فصل جاري جام قهرمانان قاره است، بلكه از آمار گلزني ريوالدوي برزيلي در اين جام نيز كه همانند او در دوران عضويتش در بارسا به دست آمد، عبور كرده است.
پاسخي گنگ
براي آرژانتينيها هيچيك از اين نكات جالب نيست و آنها پيوسته ميپرسند آيا مسي واقعا كاتالونيا و اسپانيا را اين همه بر كشورش ارجح ميدارد كه در ديدارهاي بارسلونا به تنهايي سرنوشتساز و در بازيهاي تيم ملي كشورش، مهرهاي است كه بود و نبودش يكسان و يك فرد بيخاصيت به تمام معناست.
آيا ديهگو مارادونا ميتواند در دور پاياني جام جهاني فوتبال 2010 مسي را در مسيري قرار بدهد كه همان بازيهاي بارسا را براي آرژانتين هم تكرار كند؟ پاسخ نامعلوم است؛ اما اين نكته مشخص است كه سرمربي معروف اين تيم در دور مقدماتي اين جام هيچ توفيقي در اين خصوص نداشت و مسي بازيكن گمشده در سيستم اين تيم بود و هيچ كار قابل ذكري را براي آرژانتين انجام نداد. سر آخر نيز اين تيم با همت مسنترهايي مثل مارتين پالرمو و با زجري فراوان بالا رفت.
شكي نيست كه ايرادهاي فني خود مارادونا و عجز او در طراحي تاكتيكهايي كه مسي در آن شكوفا شود، بيشترين سهم را در عدم درخشش او در مسابقههاي ملي 5/1 سال اخير داشته است؛ اما موضوع و مشكل اينجاست كه مسي پيش از آمدن مارادونا و در دوره مربياني مثل الفيو باسيله، خوزه پكرمن و مارچلو بييلسا هم كار مهمي انجام نميداد و در آن زمانها هم در بازيهاي ملي ناتوان بود با توجه به چنين پيشينهاي است كه لاناسيون يكي از پرتيراژترين روزنامههاي آرژانتين بتازگي نوشته است: «ظاهرا همگي بايد به اين نتيجه برسيم كه نه يك ليونل مسي بلكه دو مسي وجود دارند. يكي كسي كه در بارسلونا بازي ميكند و مهارنشدني است و هر كاري دلش ميخواهد انجام ميدهد و ديگري فردي كه براي تيم ملي آرژانتين به ميدان ميآيد و متاسفانه اصلا بازيكن خوبي نيست و فقط يك دكور است! اگر بپذيريم كه هر دو يك نفر هستند، لابد پيش از هر يك از سفرهايش به اردوي ملي، پاي چپ جادويياش را در كاتالونيا جا ميگذارد!»
به رغم گذشت روزهاي پرشمار از شب بازي برگشت بارسا با آرسنال در مرحله يكچهارم پاياني جام قهرماني باشگاههاي اروپا، هنوز نميتوان باور كرد كه او چطور ميتوانست آن گونه راحت و بيدغدغه مردان تيم لندني را جا بگذارد و راحت و سريع و فني گل بزند و هيچ چيز جلودارش نباشد. پيشتازي در جدول گلزنان لاليگا و يورش به سمت عنوان پيچيچي (آقاي گل اين ليگ) در شرايطي از جانب مسي شكل گرفته كه گلزني اصولا وظيفه او نيست و وي به عنوان مهاجم آزاد بارسا در درجه اول بايد ايجاد فضا و موقعيت و براي يارانش گلسازي كند. خيليها در آرژانتين باور راسخ دارند كه اگر مسي براي تيم ملي اين كشور همان طور بازي نميكند كه براي بارسا بازي ميكند به اين دليل ساده است كه تمايلي به انجام اين كار ندارد. از ديد آنها مسي عاشق بارسلوناست و كشورش و تيم ملي آن را اصلا به همان اندازه دوست ندارد.
مسي نوجواني بيش نبود كه از آرژانتين به اسپانيا رفت تا مشكل توقف در ترشح غدد رشد خود را كه باعث كوچك و كوتاه ماندن پيكر او شده بود رفع كند و آنجا بارسا به وي پيشنهاد كرد كه مخارج درمان او را بپردازد مشروط بر اين كه وي آنجا بماند و عضو تيمهاي نوجوانان و جوانان اين باشگاه شود و وي پذيرفت. فرضيه رايج و پرطرفدار در بوئنوس آيرس اين است كه واقعه فوق چنان اثر مساعدي بر ليونل گذاشته (و او چنان مديون اين باشگاه شده) كه فقط با ارائه بهترين بازيهايش و پايهگذاري فتوحات پرشمار براي آنها ميتواند جواب محبت فوق را بدهد. مردم آرژانتين ميگويند آن اتفاق سبب شده كاتالونيا و آبي و اناريهاي آنجا براي او بسيار مهمتر و عزيزتر از تيم ملي كشوري باشند كه ديگر بيش از 10 سال است در آن زندگي نميكند و دغدغهاش، دغدغه مردم آن نيست. مسي اين نظريه و به واقع حكم اتهام را بشدت رد كرده و مدعي است كه آرژانتين را همان قدر دوست دارد كه به بارسلونا علاقهمند است اما نمايشها و بازيهاي بسيار متفاوت او براي اين دو تيم رد كننده اظهارات وي و تاييدي آشكار بر فرضيهاي است كه گفتيم.
رو به عقب
اوله، روزنامه پرتيراژ ورزشي آرژانتين نوشته است: «معضل و راز و رمز بزرگ مسي هرچه باشد مسالهاي است كه مارادونا بايد آن را حل كند و اين كار را هرچه زودتر انجام بدهد، به سود وي خواهد بود زيرا كمترين فرصت تا شروع مسابقههاي جامجهاني مانده است. با اين كه شكي نيست مقصر اصلي خود مسي است كه هرگز همان اشتياق مسابقههاي بارسا را در ديدارهاي ملي ارائه نميدهد اما مارادونا هم نميتواند بازيهاي لازم را از مسي بگيرد. تيم مارادونا اغلب مجري يك بازي محتاطانه و رو به عقب است كه دوست دارد در ضد حملات گلزني كند حال آن كه پپ گوارديولا بارسلونا را به صورت تيمي رو به جلو درآورده كه حفظ توپ و پاسكاريهاي سريع در آن رايج است و مسي به عنوان مهاجم آزاد بايد شروعكننده هر حركت تهاجمي باشد.
مراحل تكامل مسي فقط زماني بهپايان ميرسد كه در جامجهاني هم بدرخشد
ليونل در اين سيستم احساس راحتي ميكند و به پرواز درميآيد اما در روش بسته بازي تيم ملي آرژانتين دستهايش بسته است و احساس سردرگمي ميكند.» قدر مسلم اين كه مارادوناي 49ساله نه تنها حسادتي به جايگاه فعلي و دستاوردهاي اخير مسي نميكند، بلكه در دل آرزو ميكند او در جامجهاني پيش رو نيز شاهكارهاي اخير خود در سطح باشگاهي را تكرار كند. زيرا اگر چنين كند، ميتواند با قهرمان كردن آرژانتين در جامجهاني جايگاه بسيار سست مارادونا در سمت سرمربي تيم ملي را نيز تقويت كند و وي را از گزند انتقادات شديدي كه به سبب نمايشهاي بسيار ضعيف آرژانتين در دور مقدماتي جامجهاني متوجه وي شده بود، رهايي بخشيده و مشكلات عظيمش را حل كند. حرفهاي ديهگو درباره مسي تا به حال ادغامي از تاييد و انتقاد بوده است. وي گفته است: «مسي در حال حاضر بهترين فوتباليست جهان و كسي است كه دنياي اين ورزش را به وجد ميآورد، اما مراحل تكامل او فقط زماني به پايان ميرسد كه بتواند همين نمايشها را در جامجهاني هم تكرار كند.»
مقصر اصلي
مارادونا كه آرژانتين را در جامجهاني 1986 يك تنه قهرمان كرد، به باور بيشتر ناظران همپا با پهله برزيلي بهترين فوتباليست تاريخ است و مسي براي رسيدن به چنان سطوحي هنوز راه و كاري طولاني را پيش رو دارد اما تا زماني كه وي كارهاي سرمربي فعلي كشورش و پهله در جامهاي جهاني را تكرار نكند، به جايگاه رفيع آنان در اين ورزش نخواهد رسيد. در شهرهاي مختلف آرژانتين نيز اين باور رايج است و مردم معتقدند مسي به عنوان يك بازيگر هنوز از مارادونا بسيار عقب است. اما همسو با آن اعتقاد دارند كه ديهگو نيز شم و هوش يك مربي را ندارد و به درد اين كار نميخورد و در كوتاهمدت تنها كسي كه ميتواند او را در دور پاياني جامجهاني نجات بدهد و مانع از ثبت شكستي بزرگ براي او و البي سلسته در آفريقاي جنوبي شود، همين مسي است.
شايد هم مقصر اصلي را بايد فدراسيون فوتبال آرژانتين دانست كه قدري بيش از 5/1 سال پيش مارادونا را در حالي براي مربيگري تيم ملي اين كشور برگزيد كه وي هيچ پيشينه روشني (و در واقع هيچ سابقهاي) در اين حرفه نداشت. كل كارنامه مربيگري كاپيتان و ستاره سابق تيم ملي آرژانتين درخصوص مربيگري هدايت كوتاهمدت و فاجعهآميز تيمهاي باشگاهي راسينگ و مانديوي آرژانتين در نيمه دوم دهه 1990 را شامل ميشد و او هر دو تيم را به بدبختي كشاند و فقط 3 برد براي آنها كسب كرد و در ازاي آن تن به 8 باخت و 12 تساوي داد.
كارنامه او در سمت سرمربي تيم ملي آرژانتين فقط قدري بهتر از آن بوده است! وي كه در پاييز 2008 جانشين الفيو باسيله بسيار پرتجربهتر از خود شد، به رغم اين كه به لحاظ فني مورد تاييد بيشتر مليپوشان اين كشور است اما به سبب رفتارهاي تند و برخي اظهارات زشتش خطاب به رسانهها پلهاي پشت سر خود را خراب كرده و چون برخلاف دوران بازيگرياش در كار مربيگري بسيار ضعيف عمل كرده، جايگاه مثبت سابق خود را نزد مردم آرژانتين هم از دست داده است و همين مساله نشان ميدهد نتايج جامجهاني پيش رو تا چه حد در ترسيم آينده او سهم دارد.
دويدن صرف
در اين ميان سزار لوئيس منوتي، سرمربي تيم ملي آرژانتين در زمان اولين قهرماني اين تيم در جامهاي جهاني (1978) معتقد است اگر مسي نتوانسته است در بازيهاي ملي آرژانتين هماني باشد كه در بارسا بوده، به سبب بار توقعات كشندهاي است كه نسبت به وي وجود دارد. او ميگويد: «همه از مسي انتظار دارند كه تمام مشكلات تيم ملي را هم حل كند و همه چيز را به عهده بگيرد و جور همگان را بكشد. اين در حالي است كه تيم ملي آرژانتين پراكنده بازي ميكند و خط مشخصي ندارد و چون نميداند كه چه بايد بكند، فقط ميدود، در بارسلونا اوضاع متفاوت است و چون اين تيم فوتبال راحتي را ارائه ميكند مسي نيز صرفا بازي ميكند و ميتواند هر چيزي را كه دارد، ارائه كند.»
منبع: سايت Soccernet / مترجم: وصال روحاني