Design & Developed BY Patira

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    مربی مورد علاقه
    KKD
    اسم واقعی شما
    S/-\jad
    Liverpool
    نوشته ها
    378
    تشکر ها
    660
    تشکر شده 1,263 در 387 پست

    liverpool مقالات ليورپولي

    مقالات و نوشته هاي با عناوين ليورپولي در اين تاپيك قرار ميگيرد ....



    ویرایش توسط feri71 : 05-11-2012 در ساعت 19:25

  2. کاربر روبرو از پست مفید King Kenny تشکر کرده است .


  3. #2
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    مربی مورد علاقه
    KKD
    اسم واقعی شما
    S/-\jad
    Liverpool
    نوشته ها
    378
    تشکر ها
    660
    تشکر شده 1,263 در 387 پست

    Post

    ...وحالا ليورپول!



    ليورپول تنها تيم از جمع قدرتهاي انگليسي تنها تيمي است كه در رقابتهاي اروپايي باقي مانده است








    سايت گل- چلسی، منچستر و آرسنال فکر می کردند خیلی زود لیورپول را از دور رقابتهای فصل خارج کرده اند اما لیورپول معمولاً در موقعی آسش را رو می کند که هیچکس تصور آن را نمی کند.
    لیگ قهرمانان اروپا و مرحله نیمه نهایی آن، پس از چند سال اولین فصلی است که همه تیمهای انگلیسی را حذف شده می بیند و این در شرایطی است که لیورپول اکنون در لیگ اروپا خوشبخت است.

    چلسی اگرچه که مدعی اول کسب لیگ برتر است اما در اروپا با شکست مقابل مربی سابقش یک ناکامی بزرگ را تجربه کرد. منچستر در فاصله یک هفته لیگ قهرمانان را از دست داد و با شکست مقابل چلسی به مدعی دوم قهرمانی لیگ برتر نزول رتبه داد و آرسنال نیز که شکست تحقیرآمیز مقابل بارسا را تجربه کرد.

    در این میان لیورپول تیم محبوب انگلیسی که فصلی کابوس وار را پشت سر می گذاشت مدعی انگلیسی فتح لیگ اروپا است و همراه با فولام در نیمه نهایی این لیگ حضور دارد.

    لیورپولی ها همواره نشان داده اند که در روزهای که همه از آنها قطع امید می کنند از کورسو روزنه نهایت استفاده را برده و سری در بین بزرگان انگلیس بلند می کنند. آن بازی فینال جام حذفی چند فصل پیش مقابل وست هام و دو شوت دقیقه نودی جرارد حتماً هنوز خاطرتان هست. بازی که قرمزها در دقیقه نود 3 بر دو بردند و قهرمانی جام حذفی انگلیس شدند.

    قهرمانی لیگ اروپا می تواند به معنی پایان خوش فصل ناکامی یاران جرارد باشد، تیمی که این فصل انواع بدشانسی ها را در مقابل خود به صف دید و در نهایت نشان داد در هر شرایطی می تواند برای هواداران پرشمارش یک برگ برنده رو کند.





  4. 3 کاربر از پست مفید King Kenny تشکر کرده اند .


  5. #3
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    مربی مورد علاقه
    KKD
    اسم واقعی شما
    S/-\jad
    Liverpool
    نوشته ها
    378
    تشکر ها
    660
    تشکر شده 1,263 در 387 پست

    Post

    چرا لیورپول و منچستریونایتد از یکدیگر می‌ترسند؟






    لیورپول به‌عنوان پرافتخارترین باشگاه انگلستان به یک رقیب و دشمن خونی چون منچستریونایتد نیاز دارد.

    رقابت رو در روی منچستریونایتد و لیورپول همواره جالب و لبریز از نفرت است. تصور می‌کنیم اگر این بازی را نبینید، چیز ویژه‌ای از دست داده‌اید! همواره یک رقابت و دشمنی بزرگ بین ۲ شهر منچستر و لیورپول وجود داشته است. نزدیک بودن این ۲ شهر (از لحاظ جغرافیائی) دلیلی برای شگفتی از این همه نفرت باقی نمی‌گذارد؛ با این جال شرایط منطقه‌ای دلیل دشمنی خاصی با لیورپولی‌ها ندارد. هواداران لیورپول به‌خصوص در دوران اوج دهه ۶۰ و ابتدای دهه ۷۰ هیچ‌گونه تهدیدی از ناحیه این شهر احساس نمی‌کردند. در آن زمان منچستریونایتد تیم ضعیفی بود. آنها بیشتر تمایل داشتند از اورتون صحبت کنند تا لیورپول! هنگامی که برنامه هر فصل اعلام می‌شود نگاه لیورپولی‌ها به ۲ تاریخ برگزاری دیدار با منچستریونایتد و دیگری موعود انجام دربی مقابل اورتون. چلسی یا آسنال به هیچ وجه دشمن لیورپول محسوب نمی‌شوند. این چیزی است که تمام بریتانیا به آن واقف است. رقابت بین لیورپول و اورتون همواره جذاب و پرتنش است؛ با این حال لیورپولی‌ها اعتقاد دارند بازی با منچستریونایتد بزرگترین و حساسترین نبرد هر فصل است. کدام بازی دیگری را سراغ دارید که هواداران فوتبال در سایر نقاط گاهاً ابتدای صبح به عشق دیدن این دیدار از تختخواب برخاسته و جلوی تلویزیون میخکوب شوند؟ با موفقیت‌های اخیر چلسی مردم می‌توانند بگویند آنها مهمترین تیم انگلستان هستند، اما ادعای چنین مسئله‌ای کمی عجیب است.
    داستان ویژه‌ای در مورد لیورپول و منچستریونایتد وجود دارد. چیزی که تنها در ۹۰ دقیقه بازی خلاصه نمی‌شود. مسئله در مورد موفقیت‌ تیم‌ها و غلبه بر یکدیگر است. اگر به‌طور عمیق تاریخ ۲ باشگاه را مطالعه کنیم؛ موضوع به وضوح روشن خواهد شد. هر ۲ باشگاه تاریخ منحصر به فردی دارند، از هواداران ویژه‌ای سود می‌برند. هر ۲ چشم و چراغ شهر خود هستند. هر ۲ قرمز هستند و هر ۲ توسط مربیان اسکاتلندی سقف آسمان را تجربه کرده‌اند. هنگامی که از افتخارات ۲ تیم صحبت می‌شود دهه ۶۰ در نظر آورده می‌شود. آن زمان که فوتبال در اروپا یک برنامه ثابت یافت. بدون هیچ شکی شانکلی و پیسلی ۲ تن از تأثیرگذارترین مربیان آن مقطع تاریخ بودند که لیورپول را به اوج رساندند. آنها دوستان خوبی برای یکدیگر بودند. شانکلی و پیسلی احترام ویژه‌ای برای هم قائل بودند، اما هنگامی که لیورپول رویاروی منچستریونایتد قرار می‌گرفت؛ هیچ کدام نمی‌توانستند ترس خود را پنهان کنند.

    منچستریونایتد در سال ۱۹۷۴ به دسته دوم سقوط کرد و این به مانند لکه ننگی برای آنها باقی ماند. لیورپولی‌ها همواره در مورد این مسئله صحبت می‌کنند. در آن مقطع آنفیلد افسرده شد؛ زیرا هیچ رقیبی برای لیورپول وجود نداشت. هیچ رقیبی! وقتی یونایتد مجدداً به دسته اول بازگشت، طوری بازی کرد که دیگر هرگز راه خروج را به چشم ندید. هواداران هر ۲ تیم اعتقاد دارند تیم محبوب آنها بزرگترین باشگاه دنیا است. هنگامی که لیورپول در دهه ۷۰ و ۸۰، جام درو می‌کرد؛ منچستریونایتد تنها به برد در آنفیلد می‌اندیشید. در زمان فعلی نیز بزرگترین افتخار یک لیورپولی شکست منچستریونایتد ارباب دهه ۹۰ فوتبال انگلستان است.در مورد نکته اول، بهترین مثال؛ فینال جام حذفی ۱۹۷۷ انگلستان بود.

    هنگامی که شیاطین سرخ، لیورپول را در اوج قدرت از تکمیل هت‌تریک جام (لیگ، جام حذفی و جام باشگاه‌های اروپا) محروم کردند. در سالیان اخیر منچستریونایتد دوران موفق‌تری داشته است. لیورپولی‌ها سال‌هاست که از این اتفاق خشمگین هستند. یکی از مشهورترین شعارهای هواداران یونایتد در رویاروئی اخیر مقابل لیورپول اینگونه بوده است: ”شما در هیچ‌جا شناخته شده نیستند!
    اما یونایتدی‌ها نمی‌توانند هم‌اکنون این شعار را سر دهند؛چون لیورپول قهرمان اروپا است. قرمزهای آنفیلد به نقشه فوتبال اروپا بازگشته‌اند. دوران تحقیر آنها توسط هواداران رقیب سرآمده است. حضور در اروپا باعث فخرفروشی لیورپولی‌ها به منچستریونایتد شده است. یونایتد هرگز به مانند لیورپول در صف جام‌داران بزرگ اروپا قرار نداشته است. چند سال پیش یکی از هواداران لیورپول به کانال منچستریونایتد گفت:

    ”تا زمانی که نتوانید بر افتخارات اروپائی خود بیفزائید؛ تیم بزرگی نخواهید بود!


    شما باید ۵ سال در اروپا بدرخشید تا بزرگ محسوب شوید“. این صحبت‌ها همواره وجود داشته است و از سر تعصب بوده یا نه؛ در اعماق خود، دارای یک پیام درست است. شاید هواداران منچستریونایتد اعتقاد داشته باشند قهرمانی فصل گذشته لیورپول در اروپا با شانس به‌دست آمده
    ،

    اما تاریخ می‌گوید باشگاه لیورپول با ۵ قهرمانی در اروپا بالاتر از تمام بریتانیائی‌ها قرار دارد.

    فرگوسن با حضور روی نیمکت رهبری شیاطین سرخ قصد داشت افتخارات لیورپول را تصاحب کند، اما تنها یک بار در سال ۱۹۹۹ موفق به کسب عنوان قهرمانی اروپا شد. یونایتدی‌ها از تکرار آنچه در شب رؤیائی فصل ۱۹۹۹ انجام دادند، تاکنون عاجز مانده‌اند. اگر فرگی پس از ۱۹ سال حضور در منچستریونایتد به یک قهرمانی اروپا رسیده؛ بنی‌تز در سال اول این عنوان را برای همه لیورپولی‌ها به چنگ آورد. قهرمانی فصل گذشته لیورپول در اروپا نه تنها فاصله آنها با دشمن دیرینه را نگه داشت که لیورپولی‌ها را از بابت شناخته شدن به‌عنوان بهترین انگلیسی اروپا مطمئن ساخت. تا پیش از این هواداران لیورپول از اینکه یونایتد روزی بر فراز جایگاه آنها خواهد ایستاد، هراس داشتند. پس از پیروزی لیورپول بر آبی‌ها، چلسی و سایر رقیبان جام اروپا بالای دست جرارد قرار گرفتند که در جای خود مهمترین افتخار محسوب می‌شود. پس از پایان فینال لیگ قهرمانان فصل گذشته، عکس‌العمل نیمه قرمز شهر منچستر، ناراحتی و بی‌تفاوتی بود. خب، انتظار دیگری نیز نداشتیم! یک ضرب‌المثل یونانی یا رومانیائی می‌گوید:


    ”شما از کسی متنفر هستید که از او می‌ترسید!“

    تصور این است که ۲ باشگاه بزرگ شمال‌غرب جزیره به این دلیل از هم متنفرند. هنگامی که منچستریونایتد در فصل ۱۹۹۹ اروپا را به لرزه درآورد؛ لیورپولی‌ها در خانه ناراحت بودند! لیورپول از منچستریونایتد می‌ترسد و منچستریونایتد از لیورپول هراس دارد. راه دیگری وجود ندارد! همانطور که اشاره شد این دشمنی فقط در فوتبال خلاصه نمی‌شود و بازگوئی دلایل؛ بیهوده به نظر می‌رسد. نبرد امروز عصر، پرده دیگری از نفرت ۲ همسایه را به معرض دید عموم فوتبالدوستان جهان می‌گذارد. فردا عصر جای جای مناطق فوتبالی ۲ شهر مملو از هوادارانی خواهد شد که از سوئی به‌خاطر پیروزی تیم خود در حال رفتن به آسمان هستند و از طرفی دیگر به‌خاطر شکست تیم خود؛ دوست دارند سر به دیوار بکوبند!


    وقتی فوتبال، دشمنی را به مردم ۲ منطقه هدیه ميكند ؛

    هیچ تئوری دیگری نمی‌تواند دلایل خاص خود را برای تب‌دار شدن مرسی‌ساید و منچستر شرح دهد. این ۲ شهر به دلایل سیاسی همواره با یکدیگر مشکل داشته‌اند.
    به نظر می‌رسد این یک بیانیه شخصی از ۸۰ سال پیش تاکنون باشد. ماجرای اصلی به دهه ۶۰ برمی‌گردد جائی که همه هواداران منچستریونایتد دوست داشتند تیمی در قواره‌های لیورپول داشته باشند. دشمنی این ۲ گروه به مانند حسادت ”فردی“ و ”درامرسی“ در ”بیتلز“ داستان عجیب دارد.

    اگر شما در دهه ۴۰ یا ۵۰ در شهر منچستر متولد شده باشید باید به لیورپول با دقت زیادی نگریسته باشید. در شهر منچستر، میکی و بیرنی حرف اول را در سالن‌های موزیک می‌زدند، اما در لیورپول راجرهانت با هت‌تریک خود تیم اول شهر منچستر را با ۵ گل شکست داد. اوضاع منچستریونایتد در دهه ۷۰ بدتر نیز بود. برای آنها کوچکترین مسئله مثبت نیز نوعی پیروزی تلقی می‌شد.در آن زمان لیورپول واقعی‌ترین داستان فوتبال اروپا بود. لیورپول دارای قدرت خاص خود بود و تیم اهل ”موسر“ نمی‌توانست دشمن خوبی برای آنها باشد. این اتفاق و آن اقتدار بی‌مثال تا اواخر دهه ۷۰ ادامه داشت تا اینکه در اواسط دهه ۸۰ منچستریونایتد کم‌کم بازگشت به دوران اوج را آغاز کرد. در دهه ۸۰ هواداران منچستریونایتد با شعار (Madchester) تیم خود را تشویق می‌کردند و با یک آواز همگانی مشغول انجام حرکات موزون در ورزشگاه‌ها می‌شدند. این شعار تا هنگامی که سرودهای جدید خلق نشده بود؛ محبوبیت زیادی داشت. ”اکو“ و ”بونی‌من“ (جایگاه هواداران افراطی ۲ تیم) خاستگاه شعارهای عاشقانه در مدح تیم محبوب بود. ”گل سرخ سنگی“ و ”دوشنبه شاد“ از دیگر مراسم سنتی پس از پایان دیدار این ۲ رقیب است. نوشتن درباره آنچه عملی خواهد شد، سخت است؛ اما باید دانست فوتبال برخلاف موسیقی که باعث اتحاد مردم می‌شود، عامل تفرقه و دشمنی بوده است. ”دوشنبه شاد“ یک رسم دیرینه بین هواداران لیورپول است که هیچ مشکلی برای هواداران رقیب ایجاد نمی‌کند. منچستریونایتد از ”منسس“ می‌آید و لیورپول از ”اسکوسرز“.
    هواداران منچستریونایتد”شون“ و ”بیز“ هوادار یونایتد هستند، اما به مانند یک دیوانه از تیم خود حمایت نمی‌کنند. آنها سمبل هواداران ”کاتولیک“ منچستریونایتد هستند، اما بی‌گمان فوتبال در مقابل سایر مشغله‌هایشان، دغدغه بزرگی محسوب نمی‌شود. وضعیت آنها با یک مأمور ورزشگاه به‌نام ”جیمی“ متفاوت است. او یک دیوانه منچستریونایتد و عاشق همیشه حاضر ورزشگاه اولدترافورد است. ”جیمی“ کارآموز نگهبانی ورزشگاه نیز محسوب می‌شود و لیورپولی‌ها در جمع خصوصی همواره تحقیرش می‌کنند! دیدن هواداران منچستریونایتد هنگام نبرد مقابل لیورپول جالب است. همانطور عکس‌العمل لیورپولی‌ها در قبال اهالی شهر منچستر. اتحاد هواداران لیورپول در مقایسه با طرفداران منچستریونایتد بسیار بالا است. این موضوع شوخی نیست و هرگز با طرفداران تیم‌هائی به مانند ناتینگهام‌فارست یا استوک‌سیتی قابل قیاس نیست. با تمام این اوصاف وقتی تیم‌های امروزی وارد زمین می‌شوند؛ هیچ دلهره‌ای ندارند. امروز همه روابط دوستانه جدا از هم و در ظرف خاص خود ریخته خواهد شد. روز ۲۹ اکتبر روز مقدسی برای لیورپولی‌ها محسوب می‌شود. یک روز قبل، ۲ تیم یکبار دیگر به مصاف هم خواهند رفت. باید دید یونایتد مانع از تحقق یافتن آرزوهای لیورپولی‌ها خواهد شد یا خیر؟ اگر منچستریونایتد امروز لیورپول را شکست دهد؛ سرگیجه را به آنفیلدی‌ها هدیه خواهد کرد وگرنه ۵ انگشت لیورپول در ظرف عسل فرو خواهد رفت!


    روزنامه ابرار ورزشی
    2005-09-21




  6. 3 کاربر از پست مفید King Kenny تشکر کرده اند .


  7. #4
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    مربی مورد علاقه
    KKD
    اسم واقعی شما
    S/-\jad
    Liverpool
    نوشته ها
    378
    تشکر ها
    660
    تشکر شده 1,263 در 387 پست

    Post

    نوشته روزنامه ابرار ورزشي در مورد خريدهاي اشتباه تاريخ
    با عنوان


    ليورپول كاشت اما درو نكرد

    در اولين گام به اشتباهات مسئولان فوتبال ليگ برتر پرداخته و طى آن خريد و فروش هاى اشتباهى را كه در آغاز و با نيم فصل ۲۰۱۰ -۲۰۰۹ انجام گرفته شرح داده است. هر مربى خواهان آن است كه بازيكنان تيمش را خودش انتخاب كرده و در موقعيت هاى مورد نيازش به جذب بازيكن بپردازد. برخى بازيكنان آن قدر ارزش ندارند كه پول هاى كلان به آنها پرداخت شود و پس از خريد اين چنين بازيكنانى متوجه مى شوند كه او يك خريد اشتباه بوده و هرگز نتوانسته خواسته هاى مسئولان تيم را برآورده سازد. بهتر است كمتر اطاله سخن كنيم و شما خواننده محترم را به اصل مطلب دعوت كرده و ا ين ۱۰ انتقال اشتباه در ليگ برتر را به حضور شما تقديم نماييم.


    - سوتيريوس كرگياس (ليورپول)

    كرگياس اولين بازيكن يونانى است كه توانسته به جمع ليورپولى ها بپيوند و با ۲ ميليون پوند در آگوست به آنفيلد كوچ نمايد اما هرگز نتوانست خواسته هاى مسئولان سرخپوشان ليورپول را برآورده سازد. شايد به زودى نام او را به عنوان يكى از بازيكنانى كه ليورپول را ترك خواهد كرد بشنويد. خيلى از كارشناسان و هواداران اين تيم قديمى و ريشه دار از مسئولان باشگاه سؤال كردند
    كه حضور وى براى ليورپول چه سودى داشته و كار مثبت اين بازيكن براى تيمش چه بوده است. آنها به مسئولان خواهند گفت كه شما او را به عنوان يك ناجى و يك ستاره به اين تيم آورديد اما او هيچ يك از اين خصوصيات را نداشت.
    -آلبرتو آكوئيلانى(ليورپول )

    بازيكن ايتاليايى كه با قراردادى به جمع ليورپولى ها پيوست و به نوعى جايگزين ژابى آلونسويى شد كه از آنفيلد كوچ كرده و به سانتياگو برنابئو رفت. او با مبلغ ۳۰ ميليون پوند از تيم رم به جمع سرخپوشان ليورپول پيوست و به همراه اين انتقال، هزاران اميد و آرزو را نيز با خود به آنفيلد آورد. او كمتر از ۲۱ بازى براى سرخپوشان بندر ليورپول انجام داد كه تنها در چند بازى از اين تعداد به صورت فيكس حضور داشت. به جرأت مى توان گفت كه اين انتقال با توجه به مبلغ پرداخت شده توسط مسئولان ليورپول يك انتقال نافرجام و بى فايده بود.


    مقاله كامل 10 خريد اشتباه ديگر جهان در اين [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]




  8. 3 کاربر از پست مفید King Kenny تشکر کرده اند .


  9. #5
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    مربی مورد علاقه
    KKD
    اسم واقعی شما
    S/-\jad
    Liverpool
    نوشته ها
    378
    تشکر ها
    660
    تشکر شده 1,263 در 387 پست

    Post چه چیزی در انتظار لیورپول است؟

    چه چیزی در انتظار لیورپول است؟ (روری اسمیت، Telegraph)



    "من نمی دانم در چهار یا پنج ماه آینده چه اتفاقی خواهد افتاد، در فوتبال همه چیز تغییر می کند." - مانوئل گارسیا کوئیلون (مدیر برنامه های رافائل بنیتز)

    بیایید همه چیز را دوباره آغاز کنیم.
    طرفداران لیورپول مراحل این آغاز دوباره را می دانند.
    کارهای بزرگ در قاره اروپا برای به دست گرفتن مهیا و نام بنیتز هم بر سر زبان هاست.
    سنیور کوئیلن مدیر برنامه های او شاید با گفتن جمله آینده غیر قابل پیش بینی نیست رافا را کمی آرام کند.
    با تمام این ها شاید وقتی ماه مِی فرا می رسد بنیتز در اوج قدرت و شکوه باشد.شاید هم فوتبال را برای کار کردن در تلوزیون کنار گذاشته باشد.
    شایعه هایی برای امضای قرارداد، برای ناخوشی ها، چیزهایی که برای فریفتن شهر لیورپول از آن استفاده می شود وجود دارد. این شایعه ها فقط از طرف آشنایان است و دوستانی که خوش خیالانه می گویند که بنیتز در مرسی ساید خوشحال است.
    و ما هستیم که در این مرداب صحبت ها و شایعه ها می چرخیم.
    تنها زمانی که چرخ و فلک مسابقات در آگوست بایستد خواهیم فهمید که چه خبر شده است. آیا اسیر حس بد تهوع هستیم یا حس فوق العاده آدرنالین در خونمان؛ و این بستگی دارد که چه پیش بیاید، بستگی دارد که ما بخواهیم که چه پیش بیاید.
    حقایقی وجود دارد. اول آنکه سرمربی گری یووه شاید بهترین ایده برای رافای تحت محاصره باشد. بانوی پیر می خواهد از شر عروسک خیمه شب بازیش، خلاص شود چون او نتوانسته که خواسته های یووه رو به سر انجام برساند.
    بانوی پیر به یک سرمربی تجملاتی تر و با تجربه تر که بداند یووه چه می خواهد احتیاج دارد. و بانوی پیر آماده است که تا تابستان منتظر بماند تا چنین فردی را تصاحب کند.
    و بنیتز نفر اول برای تصاحب چنین نقشی در یوونتوس است.
    عناصر قدرت در یووه یعنی روبرتو بتگا، السیو سچو، ژان کلود بلان و لاپو الکان با توافق با یکدیگر آماده اند تا این پیشنهاد را برای بنیتز ارسال کنند. آن ها اطمینان دارند که آنقدر توانایی مالی دارند که او را به تورین بیاورند.
    یوونتوس فقط یک طرف قضیه است. اگر اوضاع تا حدودی بر وفق مراد رافا باشد پست های مربیگری دو باشگاه شهر میلان نیز آماده تصاحب شدن می شود. و البته رئال مادرید که این آخری بستگی به میل فلورنتیونو پرز دارد.
    مسلما بنیتز برای تمامی این پست ها مذاکره خواهد کرد.
    بنیتزی که در لیورپول کاملا زیر ذره بین قرار گرفته است و تعداد هواداران این تیم که روز به روز متقاعد تر می شوند که لیورپول به تغییر نیاز دارد رو به افزایش است.
    این باعث می شود که شوق رافا برای ادامه برنامه ای که شش سال پیش در ذهن داشت کم رمق تر شود. شایعات در همه این شش سال به گوش می رسید اما این بار ممکن است که به حقیقت بپیوندد.





    الان زمان آن فرا رسیده است که به این فکر شود که با رفتن بنیتز چه بر سر لیورپول خواهد آمد و در دراز مدت تاثیر آن چه خواهد بود. شروع یک جستجوی سخت برای پیدا کردن مردی که هدایت سکان لیوپولی که تشنه کسب موفقیت است را به دست بگیرد چه معنی ای خواهد داشت.
    ایده مرسوم می گوید که یک دوای موقتی برای این منظور انتخاب شود. مسلما هواداران کسانی مثل کاپلو، هیدینک، مورینیو یا لیپی را طلب می کنند.
    این باشگاه قدیمی دنبال فردیست که بتواند در جنگ برای تصاحب افتخار، لیورپول را دوباره پیروز کند.
    تمام نامزدهای این پست باید توانایی کسب قهرمانی در لیگ برتر را با کمترین هزینه ممکن داشته باشند. البته آن فرد می تواند بر روی خرج پول هایی که از سود فروش بازیکنان بدست می آورد حساب کند (!) و البته قابلیت تطبیق خود را با این داشته باشد که ناگهان مالکان اعلام کنند که برای پرداخت بدهی های خود مجبور هستند که از بودجه نقل و انتقالات مربی بکاهند.
    پس باید این سرمربی، یک سرمربی قانع به همه چیز و همچنین خوش برخورد باشد.
    پس آیا امکان دارد که یکی از این سرمربیان درجه یک به این تیم بیاید؟ خیر.
    پس نظراتان در مورد روی هاچسون یا مارتین اونیل که در رقابت های داخلی خوب کار می کنند چیست؟
    ممکن است اما هاچسون 63 ساله است و مارتین اونیل هم باید بیشتر فکر کند که آیا حاضر است یک مالک آمریکایی خوب مثل رندی لرنر را با دو مالک آمریکایی یعنی ژیلت و هیکس عوض کند یا خیر. شاید برای اصل باشگاه این دو مربی خوب باشند اما مالکین شاید نظری متفاوت نسبت به آن ها داشته باشند.
    اگر بخواهیم به مربیان شاغل در لیگ های دیگر نگاهی بیندازیم می توانیم به یونای امری اشاره کنیم. تازه والنسیا خوشحال خواهد بود که مقداری پول ازین بابت نصیبش خواهد شد. اما لیوپول به دو تا از این سطح مربی احتیاج خواهد داشت تا بتواند آن ها را روی نیمکت بنشاند.
    لورن بلان چطور؟ البته بهتر است ببینید که آیا مورینیو اینتر را ترک می کند یا نه تا سرنوشت بلان را هم متوجه شوید.
    خورخه خسوس سرمربی بنفیکا چطور؟
    و یا حتی کلینزمن؟
    آیا مربیان در این سطح می توانند بعد از بنیتز قدمی به جلو برای لیورپول باشند؟ جواب اینست که حتی کسانی که به دنیا آمده اند تا از بنیتز انتقاد کنند نیز این را نخواهند پذیرفت.
    در مورد مربیان جوان با انگیزه چطور؟ آن ها چگونه می خواهند اقتدار خود را بدون داشتن پول در پشت سر خود در زمین مسابقه دیکته کنند؟( و حتی وقتی که در لیگ قهرمانان حضور ندارند؟)
    خب شاید پیشنهاد دهید که شبه ستاره ها یا بازیکنان اضافی ترکیب بنیتز را به فروش بگذارند.
    دیرک کویت، لوکاس ، سوتیریوس کرگیاکاس، فیلیپ دیگن، دیمین پلسیس، آلبرت ریرا، رایان بابل و دیگو کاوالیری می توانند حدود 40 میلیون پوند پول را برای لیورپول به ارمغان بیاورند که به این ترتیب با فروش این همه بازیکن فاصله ترکیب اصلی با بازیکنان ذخیره به طرز وحشتناکی زیاد خواهد شد.
    خاویر ماشرانو شاید به بارسا منتقل شود که 30 میلیون پوند دیگر پول نصیب لیورپول می کند. آیا توقع دارید که جانشین بنیتز می تواند او را راضی به ماندن در لیورپول کند؟ و البته هم فرناندو تورس و هم پپه رینا می توانند بعد از رفتن بنیتز تبدیل به آدم دیگری شوند که البته اگر رافا به یووه برود علاقه ای نخواهند داشت که مرسی ساید را ترک کنند تا به او بپیوندند.
    به هر حال هر کسی که سرمربی لیورپول شود هسته قوی ای از یک تیم را در اختیار خواهد داشت:
    رینا درون دروازه، گلن جانسون و مارتین کلی در دفاع راست، کرگر، دنیل اگر و مارتین اسکرتل در دفاع مرکزی، امیلیانو انسوآ در راست.
    به احتمال زیاد ماشرانو و آکویلانی در وسط زمین، مکسی رودریگز در راست، بنایون در چپ و بهترین هافبک هجومی و مهاجم جهان یعنی جرارد و تورس.
    و همچنین جوانان آینده داری مانند انگوگ، پاسخو، آیالا که عمق زیادی را می توانند در ترکیب لیورپول ایجاد کنند.
    به اضافه 40 میلیون پوند برای خرج کردن در تابستان. و احتمال دارد که رافا قبل از رفتنش پدیده هایی مثل چماخ و میلان جووانویچ را به لیورپول آورده باشد.
    لیورپول یک تیم تمام شده نیست و البته تیمی نیست که آماده کسب قهرمانی لیگ بعد از 20 سال باشد.
    جانشین بنیتز احتیاج به یک دفاع مرکزی، یک دفاع چپ، یک یا دو هافبک مرکزی، یک بال و یک مهاجم دیگر دارد.
    چرخه ای که باعث می شود شما تیم خود را با ترکیبی از بازیکن ارزان قیمت به جنگ پرنسس ها بفرستید دوباره آغاز خواهد شد و ادامه خواهد داشت چون مشکلات لیورپول از ریشه درمان نشده است.
    درسته، بنیتز خطاهایی داشته است و مربی جدید نیز شاید بتواند تعدادی از آن خطاها را پوشش دهد اما درمانی نخواهد بود برای تمامی مشکلات این باشگاه.
    شروع حل مشکلات آن ها باید از اتاق مدیریت آغاز شود و کاغذ های اداری و مالی باید عوض شوند تا لیورپول شروع به تغییر کند.


    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]


    ترجمه اختصاصی توسط Amir United




  10. 2 کاربر از پست مفید King Kenny تشکر کرده اند .


  11. #6
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    محل سکونت
    آبادان
    پست مورد علاقه
    هافبک چپ
    مربی مورد علاقه
    گواردیولا،گاس هیدینگ
    بازیکن محبوب
    مسی،ژاوی،اينيستا،آلوز
    اسم واقعی شما
    سید محمد علی موسوی
    نوشته ها
    321
    تشکر ها
    344
    تشکر شده 1,569 در 524 پست

    پیش فرض

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
    روی هاجسون می گوید که نشانه هایی از بازگشت تورس به روزهای طلائی را در او دیده است.

    ستاره قرمزها در خط حمله شروع بدی را در این فصل داشت اما سرانجام هفته گذشته گل پیروزی تیمش را برابر بلکبرن به ثمر رساند.
    اگرچه این دومین گل بازیکن تیم جام قهرمان جهانی بود ولی او از زمانی که در آپریل دچار مصدومیت زانو شده بود برای رسیدن به فرم ایده ال تلاش کرده بود.
    هاجسون به LFC TV گفت: من فکر می کنم که او دوست دارد که بهترین بازی ها را انجام دهد. البته من فکر می کنم که چندین فاکتور در این موضوع نقش داشته باشد. اگر تیم در فرم بهتری قرار گیرد و اعتماد بیشتری به خود پیدا کند، او نیز اعتمادبه نفس بیشتری خواهد داشت.
    "فوتبال ترکیبی از چندین فاکتور است."
    اگر شما میخواهید ، اگر شما می خواهید که تیم خوبی داشته باشید باید بازیکنان خوب و آن هم در فرم خوب داشته باشید.
    مانند فرناندو در روز یکشنبه که ما دیدیم که چه کرد. من هر روز تمرین او را می بینم و امیدوارم که به آمادگی کامل برسد و این دور نیست.
    گل تورس باعث شد که قرمزهای مرسی ساید به دومین پیروزی در 9 بازیشان در لیگ دست پیدا کنند.
    اگر چه تیم همچنان در انتهای جدول است، ولی هاجسون معتقد است که دلگرمی پیروزی برابر بلکبرن تیم را وا می دارد که در برابر بولتون هم چنین حرکتی انجام دهند.
    هاجسون در این باره می گوید: "یکی از مشکلات اصلی تیم این است که آن گونه که انتظار داریم بازی را آغاز نمی کند."
    ما 9 بازی در لیگ انجام داده ایم و اکثر آن ها را خوب نبوده ایم ولی در لیگ اروپا بهتر عمل کردیم. این برای ما درسی شد، درس های خوب برای هر کدام از بازیکنان.
    ما باید آمادگی که در نیمه دوم برابر اورتون و در هر دو نیمه بازی با بلکبرن از خود نشان دادیم را در همه 29 بازی باقیمانده نشان دهیم.
    ما در ورزشگاه ریبوک درک کویت را نخواهیم داشت ولی مهاجم ما به بهبودی مصدومیت زانویش بسیار امیدوار است.
    بعد از مصدومیت کویت در بازی های ملی گفته می شود که او را برای یک ماه نداریم ولی حالا او برای بازی با چلسی آماده است.
    گلن جانسون هم بعد از مصدومیت جزئی که داشت برای بازی با بولتون آماده شده است.
    چون نامه جرم ما به هم پیچیدند / بردند به دیوان عمل سنجیدند
    بیش ازهمگان گناه مابود ولی / ما را به محبت علی(ع)بخشیدند


    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]

  12. 3 کاربر از پست مفید MOHAMMAD ALI تشکر کرده اند .


  13. #7
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    نوشته ها
    5
    تشکر ها
    5
    تشکر شده 22 در 5 پست

    پیش فرض

    برو كينگ و پادشاه قلب ليورپوليها بمان

    كني داگليش در حالي بر نيمكت قرمزها تكيه زد كه روي هاجسون كه نه بودجه چنداني داشت و نه از حمايت تماشاگران برخوردار بود نتايج اسف باري را با ليورپول كسب كرد. از قرار گرفتن در رتبه هجدهم جدول و مورد تحقير واقع شدن توسط هواداران رقيب همشهري اورتون گرفته تا حذف در جام اتحاديه توسط تيمي چون نورثهمپتون! اين دو به كنار اگر حذف از جام حذفي توسط منچستريونايتد را نيز به پاي هاجسون بنويسيم ره به بيراهه نبرده ايم. چراكه از عنان كار برگرفتن داگليش در ليورپول 24 ساعت نيز نگذشته بود. از اين رو بود كه رفتن هاجسون تعجب چنداني نداشت.

    به اين ترتيب بود كه كني داگليش باري ديگر بر نيمكت ليورپول تكيه زد. تكيه اي كه در كوتاه مدت براي ليورپول بسيار مفيد بود چراكه شور و حرارت را باري ديگر به هواداران و مجموعه تيم هديه داد و چون روحي در كالبد نيمه جان ليورپول دميد. ليكن مسير بهبود از آن جايي دستخوش آسيب شد كه به داگليش و بازگشتش به نيمكت لك لك ها فراتر از يك آرام بخش مقطعي نگاه شد.

    او ليورپول بحران زده فصل گذشته را تا مرز كسب سهميه ليگ قهرمانان برد ولي آيا گزينه مناسبي براي بازسازي ليورپول دستخوش بحران بود يا خير؟ آيا انتظار بهسازي از كسي كه سالها از مربيگري فوتبال به كنار بوده در شرايط روز فوتبال انتظار بجايي بود؟

    اينها سوالاتي جدي است كه دست تجربه ثابت كرد پاسخشان منفي است. پر آشكار است كه نتايج مقطعي نيم فصل دوم فصل گذشته بيش از اينكه حاصل فن و مهارت باشند نتيجه شور تزريق شده پس از يك دگرگوني بودند كه نمونه حاضر آن نتايج اخير چلسي با دي ماتئو است.
    به هر شكل مالكان نيز زير فشار يا شايد از روي ساده انگاري به تمديد طولاني مدت قرارداد داگليش تن در دادند.

    به هر كم و كيفي كه بود آنچه نبايد ميشد و ريسك پر خطري كه شايد مصلحت و نگاه درازمدت وقوع آن را خير نمي انگاشت رقم خورد و مسندنشيني داگليش براي سه سال تمديد شد. از جذب نافرجام و نامعقول و هزينه بردار اندرو كارول كه بگذريم كه ميتوان عذرهايي براي آن آورد، در تابستان زماني بود كه به اهتمام جيب نومالكان اسباب مهيا بود تا داگليش از درياچه نقل و انتقالات تابستاني صيد كند و در مقام اسطوره اي كه حال به عنوان تصميمگير اول هم مطرح بود تيمي بسازد كه باري ديگر در ميدان مسابقات خوش بدرخشد. اما نقل و انتقالات تابستاني به هيچ عنوان آبستن وقايع خوبي براي ليورپول نبود.

    بازيكناني چون چارلي آدام و جردن هندرسون و استيوارت داونينگ به تنهايي نزديك به 50 ميليون پوند هزينه براي ليورپول به همراه داشتند اما بازده آنها تاكنون بسيار ناچيز بوده. بازيكناني كه با گذر هفته هاي متمادي نه تنها هماهنگ نشدند و خودي نشان ندادند و به تعبيري با برنج مرسي سايد خو نگرفتند بلكه روند نزولي نيز داشتند. خوزه انريكه خريد به ظاهر خوب داگليش نيز به مرور افت كرد و حال خود را بسيار دور از اردوي ماتادورها براي رفتن به جام ملتهاي اروپا ميبيند.

    حال ليورپول در حالي آماده ميشود تا پاي در هفته سي و يكم بگذارد كه نه تنها از هدف گذاري ابتداي فصل مالكان كه با تواضع و از بهر كاستن از فشار بر روي تيم داگليش، كسب سهميه ليگ قهرمانان تعيين شده بود دور افتاده بلكه در حالي بر پله هفتم جدول با 42 امتياز تكيه زده كه 31 امتياز از صدر جدول، 13 امتياز از كسب سهميه ليگ قهرمانان و تنها 20 امتياز از قعر جدول فاصله دارد و خطر از كف دادن همان رتبه هفتم را نيز شديدا از سوي تيمهايي چون ساندرلند، اورتون، سوانسي و نوريچ تازه به ليگ آمده و ... حس ميكند!

    نتايج گرفته شده در ليگ به حدي نامطبوع است كه فتح جام اتحاديه نيز جز در حد يك مرهم ناكارامد بر زخم ليورپول نقش ديگري نميتواند ايفا كند. كافي است تا نگاهي به وضعيت فاتح قبلي اين جام يعني بيرمنگام در چمپيونشيپ بيندازيم تا متوجه شويم آيا فتح اين جام نشان مسلمي از بهبود ميتواند باشد يا خير!

    گذشته از اينها مشكل تنها نتايج فصل جاري ليورپول در ليگ نيست بلكه كار جايي خراب تر مينمايد و مهر مردودي بر كارنامه كني داگليش ميزند كه نميتوان روند ليورپول را روندي به شمار آورد كه رو به سوي پيشرفت داشته و بخشي از يك پروسه بلند مدت باشد. بايد پرسيد استفاده نكردن از جوانان و بازي دادن و ترجيح دادن بازيكنان سالخورده در وضعيتي كه تيم شانسي براي كسب سهميه چمپيونزليگ ندارد جزوي از اين پروسه بلند مدت است يا به خدمت گرفتن بازيكني چون استيوارت داونينگ 28 ساله با رقمي نجومي؟!

    بي شك تلخ شدن كام هواداران توسط تيم ساخته و پرداخته داگليش با نتايجي از قبيل شكست خوردن مقابل تيمهاي ته جدولي نظير كيو پي آر و ويگان با ادامه روندي كه تاكنون داگليش طي كرده محدود به فصل جاري نخواهد شد.

    با تمام اين اوصاف به نظر ميرسد ابقاي داگليش در سمتش ميتواند ريسك بسيار پرخطري ديگر و اشتباهي شايد به سختي قابل جبران در انتهاي فصل جاري باشد و يك فصل ديگر را نيز در تاريخ پرافتخار ليورپول تباه كند. رفتن داگليش بزرگ نه تنها به نفع ليورپول بلكه به نفع خود اوست. باشد كه اينگونه او بماند اما نه بر روي نيمكت ليورپول بلكه در قلب هوادران ليورپول به عنوان يك اسطوره.

    ویرایش توسط Owen : 03-30-2012 در ساعت 05:40

  14. 2 کاربر از پست مفید Owen تشکر کرده اند .


  15. #8
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2010

    ItaliaJuventusLiverpool

    Delpiero

    نوشته ها
    3,623
    تشکر ها
    31,448
    تشکر شده 14,724 در 3,817 پست

    liverpool چرا کنی مستحق بیش از اینهاست ؟

    چرا کنی مستحق بیش از اینهاست ؟







    نویسنده : علی امیری فر

    ·
    همیشه استارت هرچیزی حتی اگر بدانی چه میخواهی بگویی سخت است . اما اینگونه آغاز میکنم که همه ی ما از جایی هوادار این تیم شدیم ، از جایی که نه شنکلی را میشناختیم و نه میدانستیم بندر نشینانان پیش تر 4 بار بر قله ی فوتبال اروپا ایستاده اند . بزرگ شدیم و هواداری ها کردیم و تاریخ باشگاه را از بر شدیم و با دیدن صحنه های قهرمانی ها خود را در آن لحظات تصور کردیم که ای کاش در آن عصر میزیستیم اما حکایت برخی ، حکایت رضا شاه است که دلیل پیشرفت غرب را خوردن قهوه میدانست ! نیک که بنگریم میبینیم باشگاهی مانند لیورپول که از ابتدای خلقت برای قهرمانی تلاش میکرد و حتی در دوره هایی که در دوره ی اوفول قرار داشت نیز هیچکاه از نعمت داشتن هواداران پرشورش بی بهره نبود . چنین باشگاهی میتوانست با هر فصل بد نتیجه گرفتن با تعویض مربی چیزهای زیادی را تغییر دهد . اما بیاید به این موضوع فکر کنیم که چه چیزی باعث میشود چنین باشگاهی در طی 120 سال تنها 19 سرمربی داشته است . با احتساب رونی موران که تنها 10 مسابقه به طور موقت مربی باشگاه بود و با احتساب دو نفر برای برکلی و مک کنا که 4 سال اول تاریخ باشگاه را مشترکا سرمربی باشگاه سپری کردند . وقتی در میابیم بهترین دوره ی باشگاه بین سالهای 60 و 90 که باشگاه 41 جام به دست آورد یا بهتر بگویم چیزی حدود 70% جام های باشگاه به دست آمد درمیابیم تنها 4 نفر با فلسفه ای مشابه سکان دار هدایت باشگاه بودند .


    · 15 سال در تاریخ پیش میرویم تا به حضور بنیتز میرسیم . با توجه به همه ی انتقاداتی که از خریدهای کنی میشود ، خریدهای بنیتز را مورد نقد قرار میدهیم . قصد مقایسه ی نفر به نفر و مقایسه ی آماری و قدرت خرید و خریدهای ناکام را ندارم . بیاید خیلی ساده در مورد همه ی خریدهای موفق بنیتز نظر بدهیم . بنیتز خریدهای بسیار زیادی انجام داد اما از این بین و در طول مدت 6 سال و 12 پنجره ی نقل و انتقالی از نظر بنده 8 بازیکن بودند که در فصل نخست موفق عمل کردند . ژابی آلونسو ، لوئیس گارسیا ، په په رینا ، کریگ بلیمی ، جرمین پنانت ، فرناندو تورس ، تا حدودی آلبرت ریرا و گلن جانسون . از خریدهای موفق دیگر بنیتز که در فصل اول موفق نبودند میتوان از لوکاس لیوا ، درک کویت ، مارتین اسکرتل ، دنی اگر ، خاویر ماسکرانو و مکسی رودریگوئز نام برد . کار به جایی رسیده بود که لوکاس و کویت دو تن از محبوب ترین های تیم فعلی در آنفیلد هو شده بودند . کنی هم در 3 پنجره ی نقل و انتقالی 9 بازیکن خرید که کسی نمیتوان منکر آن شود که سوارز ، انریکه و بلیمی از بدو ورود موفق عمل کرده اند . کسی از آینده خبر ندارد و در حال حاضر نمیتوان گفت که سایر خریدهای کنی در دراز مدت جواب خواهند داد یا نه ولی حداقل به جواب دادن نیمی از آنها میتوان مطمئن بود .


    · با پیش زمینه ی اینکه همه میدانیم حکایت جام ها از لیگ ها جداست سال 2009 را مورد بررسی قرار میدهیم.قهرمانی در لیگ ، آنهم لیگی معتبر مانند لیگ برتر انگلستان چیزی نیست که بتوان آن را با تنها خرید چند بازیکن به دست آورد . چلسی 2005 با مورینیو را فراموش کنید. آبرامویچ در طی دو سالی که وضعیت بازار و قیمت ها به اینگونه نبود با پولهای باد آورده اش 200 میلیون پوند بازیکن خرید تا بتواند با مورینیو قهرمانی را به دست بیاورد . ما همیشه راهی متفاوت از آنچه آبرامویچ کرد داشته ایم . در تشریح شخصیت آبرامویچ و راه او و تفاوتش با راه لیورپول همین بس که لیورپول در طی 35 سال اخیر که بیشترین تعداد مربی را در تاریخش داشته به اندازه ی 9 سال او مربی به خودش دیده است ! بنیتز راهی دیگر در پیش داشت . اگر تیم موفق آن سال را شامل 21 بازیکن اصلی و تاثیر گذار بدانیم ؛ سه تای آنها پیش از او در باشگاه حضور داشتند ( جرارد ، کارا و هیپیا ) یک نفر 2004 ( آلونسو ) یک نفر 2005 ( رینا ) ، 4 نفر 2006 ( کویت ، اوریلیو ، اگر ، الزهر ) ، 7 نفر 2007 ( تورس ، بنایون ، بابل ، لوکاس ، آربلوا ، ماسکی ، اینسوا ) و 5 نفر سال 2008 ( اسکرتل ، کین ، ریرا ، انگوگ ، دوسنا ).نکته ی حائز احمیت این است که با علم به اینکه پیش از پایان این سال در دوره ی او کسی مانند آلونسو یا تورس به خواست خود باشگاه را ترک نکرده بود ، بنیتز چیزی در حدود همین تعداد بازیکن را خرید و آنها را مناسب ندید و در طی آن سه سال فروخت. از نکات حائز احمیت دیگر در میان که میتوان به آن اشاره کرد این است که الزهر و اینسوا دو نفر از ده ها بازیکنی بودند که بنیتز برای تیم های پایه خریده بود و نمیدانیم که چه تعداد از آنها رو میتوان به حساب او نوشت و نکته ی دوم هم اینکه نمیتوان گفت همه ی این 21 بازیکنان بازیکنان موفقی بودند که در این میان میتوان به نام های آزار دهنده ای همچون دوسنا و رابی کین و چند بازیکن دیگر اشاره کرد . مخلص کلام بنیتز برای اینکه بتواند در لیگ برای قهرمانی بجنگد به 4 سال زمان برای ساختن تیمی در حد قهرمانی زمان نیاز داشت .


    · دوره ی بنیتزی که در سال بعد نتوانست خود را و تیمش را تکرار کند به هر ترتیب به اتمام رسید و سپس هاجسون برای چند ماه سرمربی باشگاه نام گرفت و پس از اخراج او توسط هوادارانی که یکصدا نفر دیگری را صدا میزدند ، محبوب دل های هواداران کنی سرمربی تیم لقب گرفت .چیزی که او به آن رسید و در ادامه داشت شباهتی حتی کوچک با آن تیم سال 2009 نداشت . خبری از آن کرگر مقتدر و آن جرارد که در اوج دوران بازیگری خود بود نبود . ژابی و ماسکی که در کنار آن استیوی مثلثی تسخیر ناپذیر ساخته بودند نیز جایی در باشگاه نداشتند و تورس هم مدت کوتاهی پس از آمدن او دم از رفتن زد . کنی کارش را با تقریبا هیچ آغاز کرد ! در سال 2005 که لیگ برتر پویایی کنونی را نداشت و تاتنهام و سیتی دو تیم معمولی در میانه ی جدول بودند اختلاف لیورپول در لیگ با چلسی قهرمان 27 امتیاز بود و واقعا قابل درک نیست دلیل اینهمه انتقاد از کنی در سالی که پایه های قدرش را بنا نهاده چیست !


    · نهادن پایه های یک امپراطوری بر روی هیچ ! چه عبارت اشنایی . فلش بکی میزنیم به 60 سال قبل زمانی که شنکلی پایه های یک امپراطوری را با دست های خالی در دسته ی دوم انگلستان زمانی که مجبور بود برای هر خریدی ساعت ها با هیئت مدیره چانه بزند میزنیم . شنکلی در دومین فصلی که لیورپول را هدایت میکرد توانست قهرمان دسته ی دوم شود و تیم را به سطح اول فوتبال جزیره بیاورد . بیایید فکر کنیم چنین جو مسموم کنونی و بدور از فلسفه ی باشگاه اگر در آن دوره وجود داشت و وقتی تیم در سال اول مجوز حضور در دسته ی اول انگلستان را نمیافت و شنکلی اخراج میشد و کس دیگری سرمربی لیورپول میشد ، حالا لیورپول کجا بود و ما کجا بودیم ؟


    · با تفکر بیشتر در میراثی که به کنی رسید به مثال دیگری میرسیم . باشگاه پر افتخار و پیش از 2006 باشکوه یوونتوس تورین ، پر افتخار ترین تیم سرزمین چکمه . حقیقتا کسی باورش نمیشد لیورپول بتواند در سال 2005 یوونتوس را شکست بدهد . تیمی که در تمامی پست ها بازیکنانی را داشت که میشد در مورد اینکه در پستشان بهترین در جهان هستند بحث کرد . بوفون ، کاناوارو ، تورام ، زامبروتا ، امرسون ، ندود ، کامورانزی ، الکس ، زلاتان و ترزه گه . با مسائلی که به وجود آمد و رای دادگاه نیمی از بهترین بازیکنان یووه از تیم رفتند . پس از رای دادگاه که رای به متلاشی شدن یووه داده بود جان آلکان رئیس هیات سهامداران باشگاه به سرعت وارد عمل شد و برای جلوگیری از پیشروی این روند تمام مدیران سابق یوونتوس را که توسط جیانی بزرگ به یوونتوس پیوسته بودند را اخراج کرد . او به سراغ جان کلود بلان فرانسوی که نابغه ی افتصاد بود رفت و او را به عنوان مدیر اجرایی باشگاه گمارد . بلان در اولین اقدامش هموطنش دیده دشان را به عنوان سرمربی یووه انتخاب کرد . یووه در بازار نقل و انتقالات این سال از آنجا که پول زیادی از فروش ستاره هایش به جیب زد و قدرت خرید زیادی نداشت عملکر مثبتی را داشت . در سال 2007 و پس از بازگشت یوونتوس به سری آ مدیران یوونتوس با برنامه ای کوتاه مدت با اصطلاح "New Juventus" وارد عمل شدند . آنها قصد داشتند در اولین سال حضور در سری آ مجوز حضور در لیگ قهرمانان را به دست بیاورند تا بتوانند ضررهای مالی زیادی را که پذیرفته بودند را جبران کنند .داستان آشنایی به نظر میاید ، مگر نه ؟ با مشکلاتی که در سطح کلان به وجود آمد دشان عطای کار را به لقایش بخشید و یووه را ترک کرد . یووه در اولین حضور مجددش در سری آ 12 بازیکن خرید که عمدتا بازیکنان اسم و رسم داری بودند . بازیکنانی که در تیمهای پیشین خود بازیکنان تاثیرگذاری بودند . بازیکنان مانند یاکوئینتا ، سالی حمیدزیچ ، آندراده ، گریگرا ، تیاگو ، اولیویرا و آلمیرون . یووه در این فصل توانست با رانیری سومی را به دست بیاورد و به لیگ قهرمانان برود . که البته در دور اول گروهی از مسابقات فصل بعد حذف شد . یووه در فصل 2008 ده بازیکن خرید که تا حدود زیادی مانند بازیکنان فصل قبل بودند . بازیکنانی مانند آمائوری ، دی کلیه و پولسن . نکته ی جالب توجه در این میان آن است که از این 22 بازیکن که یووه در طی آن دو فصل خرید تنها دی کلیه و مارچیسیو بودند که در تیم فعلی و مقتدر یوونتوس بازیکن تاثیر گذاری به حساب می آیند ! دقتتان به شمار بالای خریدهایی باشد که انجام شد ؛ بازیکنانی که در تیمهای خود بازیکنان موثری بودند ولی به این شکل نتوانستند در کوتاه مدت چیزی از خود نشان بدهد و بازی بسیاری از آنها مانند آلمیرون و آمائوری و یاکوئینتا و سالی حمدیزیچ و تیاگو و ... تباه شد ! یووه این فصل را با دومی به پایان رساند . فصل 2009 یووه با فرارا باز هم در بازار نقل و انتقالات پر کار بود و عمده ی خریدهای او را میتوان به 7 بازیکن محدود دانست . در این میان بازیکنانی مانند دیگو و ملو هم بودند که با مبلغی کلان به یووه آمدند و فوتبال خود را به مفهوم کلمه تباه کردند . یووه باز هم در دور گروهی لیگ قهرمانان حذف شد و در سری آ هفتم شد . سال بعد و این بار یووه ای که دل نری قصد ساختن آن را داشت . باز هم آنها در بازار نقل و انتقالات تیم خود را تغییر میدادند و میتوان بازیکنان جدیدی که به این تیم آمدند را به 10 بازیکن اسم و رسم دار محدود کرد . خرید گران قیمت دیگری به نام کراسیچ که فوتبالش در ادامه در همین پیراهن تباه شد و به یک سکو نشسن تبدیل شد ! تنها 4 بازیکن از بین این همه بازیکنی که در طی فصل های 2009 و 10 به یووه آمدند در تیم فعلی مهره ی تاثیر گذار ( کاری به خوب بودن یا بد بودن آنها ندارم ) هستند . در سال جاری نیز 14 بازیکن جدید پا به تورین گذاشتند تا به همراه 6 بازیکنی که در طی 4 سال گذشته خریدهای خوبی بودند و به همراه بوفون و دل پیرو تنها بازماندگان نسل طلایی تیمی باشند که بر سر عنوان قهرمانی میجنگد !



    · نکته ی آخر و احساسی قضیه هم اینکه کنی بیشتر از من و شما لیورپول را میشناسد و هوادار و عاشق این باشگاه است و اگر روزی احساس کند باشگاه به سمت قهقرا میرود عطای این عنوان را به لقایش میبخشد و استعفا میدهد . او پیش تر زمانی که بر خلاق تفکر همه احساس کرد نمیتواند مفید واقع شود این کار را کرده بود ...

    منبع :
    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]


  16. 2 کاربر از پست مفید AlexDelpiero تشکر کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
تغییر پس زمینه