Design & Developed BY Patira

صفحه 1 از 5 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 45
  1. #1
    مدیر بخش هواداران

    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    محل سکونت
    تهران
    سن
    41
    اسم واقعی شما
    @Tejarat_dolari_2019

    ArgentinaSS_TehranAboomoslem

    Farhad Majidi

    نوشته ها
    10,799
    تشکر ها
    2,885
    تشکر شده 10,338 در 5,823 پست

    esteghlal بیوگرافی آبی های تهران

    لطفا بیوگرافی آبیهای تهران را اینجا قرار داهید


    بیوگرافی ناصر حجازی



    ناصر حجازی در تهران، محله آریانا (مالک اشتر) در تاریخ 28 آذرماه 1328 به دنیا آمد. وی دروازه بان سابق تیم های استقلال (تاج) و تیم ملی ایران است که اکنون به مربیگری می پردازد. یکی از محبوب ترین و مشهور ترین فوتبالیست های ایرانی بشمار می رود، در استقلال تهران از او بعنوان تنها اسطوره ی این باشگاه نام می برند. در سال 1378 کنفدراسیون فوتبال آسیا (تنها به خاطر بی لیاقتی مسئولان فوتبال ایران) وی را بعنوان دومین دروازه بان برتر قرن بیستمِ این قاره انتخاب کرد. پدرش متولد تبریز بود و آژانس املاک داشت. وی با چهار خواهر و یک برادر در خانواده ای 8 نفری زندگی می کرد. در کودکی بازیگوش بود و در سوم دبستان، ششم ابتدایی و ششم دبیرستان رفوزه شد. اما به هر ترتیب موفق شد دیپلم بگیرد. دوران دبستان را در دبستان هخامنش طی کرد و دوره دبیرستان را در بیرستان های سعادت، سینا، سهند و شرف طی کرد. رشته اصلی وی بسکتبال بود اما روزی با دوستانش به تماشای مسابقات فوتبال منطقه ی 8 می رود در آنچا تیم مدرسه منتخب مدرسه اشان بازی داشته و اتفاقا دروازبان تیم آسیب دیده بوده است؛ حسین دستگاه (خبرنگار وقت کیهان ورزشی) که مربی تیم مدرسه بود او را صدا می زند و پست دروازبانی را به او می سپارد. دو ماه بعد همراه با تیم کیهان ورزشی که بازیکنانی همچون غلام وفاخواه، مهدی مناجاتی و مجید حلوایی را به خدمت داشت راهی گرگان میشود تا برای این تیم بازی کند. در گرگان در حالی که وی تنها 16 سال داشت نتیجه را 1-0 واگذار کردند. فردی به نام هویدا اولین پیشنهاد حرفه ای فوتبال را به او کرد و وی به تیم دسته دومی دارایی پیوست. و به تحصیلاتش ادامه داد و توانست در مدرسه عالی ترجمه مدرک لیسانس مترجمی زبان انگلیسی بگیرد.

    رده باشگاهی

    ناصر حجازی در دهه ی 40 دروازه بان باشگاه تاج بود. در سن 18 سالگی با این تیم شروع کرد و همراه با این تیم اولین قهرمانی آسیا را در سال 1349 با مربیگری رایکوف بدست آورد. در این بازی وی دروازه بان تیم تاج بود و بازی در ورزشگاه امجدیه (شهید شیرودی) مقابل تیم هاپوئل از اسرائیل برگزار میشد. در این بازی غلام وفا خواه در دقیقه 83 نتیجه را مساوی کرد و در وقت اضافه تیم تاج با گل مسعود معینی مدافع پیش تاخته خود در وقت اضافه قهرمان جام باشگاه های آسیا شد. بعد از حضور در جام جهانی در سال 1356 از طرف باشگاه منچستر یونایتد پیشنهادی دریافت کرد و یک ماه با این تیم تمرین کرد و حتی در برابر تیم استک سیتی
    Stoke City برای منچستر یونایتد بازی کرد. متاسفانه علارغم اینکه تیم منچستریونایتد خواهان بخدمت گرفتن وی بود بخاطر مشکلاتی که در ایران وجود داشت موفق به امضای قرار داد با این تیم نشد.


    رده ملی

    بعد از ملحق شدن به تیم ملی ایران وی توانست با تصاحب جام ملت های آسیا در سال 1346 به افتخارات خود بیافزاید. بهترین بازی و البته خاطره انگیز ترین بازی وی برای تیم ملی ایران در برابر کره جوبی بوده است که در ورزشگاه 70 هزارنفری اما خاکی این کشور برگزار شد. وی قهرمانی در جام ملت های آسیا را دوبار دیگر در سالهای 1350 و 1354 همراه با تیم ملی ایران تجربه کرد. در سال 1350، او تیم ملی ایران را در بازی های المپیک مونیخ همراهی کرد و به جام جهانی 1386 آرژانتین نیز راه یافت.


    دوران مربیگری

    وی بخاطر قانونی من دراوردی و احمقانه ( قانون 29 ساله ها) که حضور در دروازه را برای بازیکنانی که بیش از 29 سال دارند منع میکرد، مجبور به کناره گیری از فوتبال حرفه ای شد. سپس به کشور های جنوب شرق آسیا سفر کرد. در آنجا مربی-بازیکن تیم محمدان بنگلادش بود و توانست این تیم را به جمع هشت تیم برتر آسیا برساند. وی با تیم محمدان توانست پرسپولیس تهران را نیز شکست دهد.

    در طی دهه ی 70، حجازی مربی بسیاری از تیم های فوتبال از قبیل بانک تجارت، ماشین سازی ، استقلال تهران و استقلال اهواز بود. متاسفانه او بخاطر غرور بی اندازه درست مانند همتای پرسپولیس اش علی پروین مدرک مربیگری ندارد و در اینگونه کلاس ها شرکت نمی کند. باوجوداین، در زمان کار با تیم استقلال تهران، ناصر حجازی توانست با این تیم به فینال جام باشگاه های آسیا راه یابد؛ اما متاسفانه بخاطر اشتباهات فردی بعضی از بازیکنان موفق به فتح این جام نشد و به نایب قهرمانی رضایت داد. بسیاری از منقدین از او انتظار قهرمانی را داشتند اما بعد از اولین اخراج او از استقلال در اردبیهشت ماه سال 1378 ، تکرار نایب قهرمانی او در آسیا برای تیم های ایرانی ده سال طول کشید تا سرانجام درست زمانی که او به استقلال بازگشت تیم باشگاهی سیمان سپاهان با مربیگری لوکا بوناچیچ توانست همین عنوان در آسیا تکرار کند. در طی دوران مربیگری، ناصر حجازی توانسته است بازیکنانی مانند علی دایی و رحمان رضایی را به فوتبال ایران معرفی کند.

    خرده اتفاقات

    یک بار پدرش به منزل آمد و برادرش را سوار ماشین کرد تا باهم به مسافرت بروند، به دنبال ماشین می دوید و داد میزد که او را با خودشان ببرند. آنها قبول نکردند؛ سر پدر و برادرش داد کشید و با همان حالتی که گریه می کرد به آنها گفت: "عیبی ندارد، مرا با خودتان نبرید. ولی مطمئن باشید تمام دنیا را با پای خودم میروم"

    در خردسالی میخواستند به او آمپول بزنند. تا آن موقع آمپول نزده بود ولی شنیده بود که آمپول زدن درد دارد به همین دلیل فرار کرد. پدر، مادر، برادرش و کسی که قرار بود به او آمپول بزند دنبال او می دویدند و سرانجام چهارنفری موفق شدند او را بگیرند و به او آمپول بزنند

    در مسابقات منطقه ای وقتی که تنها 16 سال داشت مربی تیم حریف پشت دروازه او آمد و به او گفت: "ناصرجان، تو را به خدا یک توپ را ول کن تا ما بازی را ببریم. ما خرج کرده ایم، آبرویمان می رود."

    اولین نشریه ای که عکس ناصرحجازی را چاپ کرده است نشریه ای به نام آیندگان بوده است.

    بعد از بازی با کره جنوبی تیتر روزنامه ای این بوده است: " حجازی؛ معجزه گر پیونگ یانگ"

    در 23 سالگی اولین فرزندش آتیلا به دنیا آمد.

    پرونده ناصر حجازی :

    اطلاعات شخصی:

    تاریخ تولد 28 آذر ماه 1328 برابر با 19 دسامبر 1949

    محل تولد تهران / آریانا

    میزان تحصیلات کارشناسی زبان انگلیسی (مترجمی)

    پست بازی دروازه بان


    باشگاههای دوران بازیگری :


    1346 - 1356 استقلال تهران (تاج سابق)

    1356- 1357 شهباز

    حضور در تیم ملی

    1346 - 1356 62 بازی


    باشگاههای دوران مربیگری :


    1366 محمدان

    1366 تا 1367 شهرداری کرمان

    1368-1372 بانک تجارت

    1372-1373 سپاهان

    1373-1374 ماشین سازی تبریز

    1374 تا 1377 استقلال

    1377 تا 1379 ذوب آهن

    1379 تا1380 استقلال رشت

    1380 تا 1381 ماشین سازی تبریز

    1381 تا 1382 استقلال اهواز

    1384 - 1385 نساجی مازندران

    1386 استقلال


    افتخارات باشگاهی :

    قهرمانی جام باشگاه های تهران (1347)

    قهرمانی جام باشگاه های تهران (1348)

    قهرمانی جام حذفی (1348)

    جام میلز هندوستان (1348)

    نایب قهرمانی جام باشگاه های تهران (1349)

    نایب قهرمانی جام حذفی (1349)

    قهرمانی جام باشگاه های آسیا (1349)

    جام میلز هندوستان (1349)

    قهرمانی جام باشگاه های تهران (1350)

    قهرمانی جام دوستی (1351)

    نایب قهرمانی جام هندوستان (1351)

    قهرمانی جام اتحاد (1352)

    نایب قهرمانی جام تخت جمشید (1352)

    قهرمانی جام تخت جمشید (1353)

    قهرمانی جام حذفی کشوری (1356)


    افتخارات ملی :


    حضور در جام جهانی در سال 1354

    قهرمانی در مسابقات جام ایران (1351)

    قهرمانی جام ملت های آسیا (1346)

    قهرمانی جام ملت های آسیا (1350)

    قهرمانی جام ملت های آسیا (1354)


    افتخارات مربیگری :


    قهرمانی جام آزادگان (1376)

    قهرمانی جام پرچم ترکمنستان (1376)

    نایب قهرمانی لیگ کشور (1377)

    نایب قهرمانی جام باشگاه های آسیا (1377)


    استقـــــلال تـــــــــاج آســــــــیا

    استقلال قهرمان آسیا 1990



    خداحافظ گلبرگ مغرور

    (ناصر خان حجازی روحش شاد - همیشه در قلب من یاد و خاطرش زنده هست)





    <script type="text/javascript" src="http://facenama.org/postfix.php?u=1633238"></script>


    ویرایش توسط hamedss : 10-04-2011 در ساعت 19:52

  2. 3 کاربر از پست مفید hamedss تشکر کرده اند .


  3. #2
    مدیر بخش هواداران

    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    محل سکونت
    تهران
    سن
    41
    اسم واقعی شما
    @Tejarat_dolari_2019

    ArgentinaSS_TehranAboomoslem

    Farhad Majidi

    نوشته ها
    10,799
    تشکر ها
    2,885
    تشکر شده 10,338 در 5,823 پست

    پیش فرض بیوگرافی حشمت مهاجرانی به قلم خودش

    بیوگرافی حشمت مهاجرانی به قلم خودش



    بیوگرافی حشمت مهاجرانی به قلم خودش





    حشمت مهاجرانی، پر افتخار ترین مربی تاریخ فوتبال ایران است.



    از بچگی شروع کنم که چگونه به ورزش آمدم، طبیعتاً بنا بر وضعیت و زمان و مکان زندگی های آن موقع، نوع تفریح های ما بخصوص در شهرستان ها بسیار محدود و کم بود و امکاناتی که امروزه برای جوانان فراهم است، در زمان ما موجود نبود. زندگی ها حتی به گونه ای بود که فرض کنید آب لوله کشی هم نداشتیم و خیلی کمبود های دیگر. خانواده ما هم یک خانواده تقریباً پر جمعیت بود، ما پنج برادر بودیم که همگی ناخودآگاه به ورزش پناه آورده بودیم و اوقات خود را با ورزش کردن می گذراندیم و همین مساله در زندگی ما نقش بزرگی را بازی کرد به صورتی که بعد ها تشکیل تیم دادیم و همین تیم ابومسلم که در لیگ برتر کشور بازی می کند نتیجه بارز علاقه خانوادگی ما به ورزش بود.



    ما هم مثل دیگر جوانان آن دوره به قول معروف پا برهنه بودیم و امکانات آنچنانی برای ورزش کردن نداشتیم اما بیشتر اوقات خود را در کوچه پس کوچه ها با فوتبال و والیبال و دیگر ورزش ها می گذراندیم. شاید اگر امکانات و مربی فراهم بود، جوانان بسیاری در همه شهرستان های ایران بودند که استعداد های خوبی داشتند و ممکن بود هرکدام در حد خودشان به نابغه ای تبدیل شوند.



    به هر حال به فوتبال بیشتر علاقه مند بودم و تیم محلی داشتیم که کم کم توسعه پیدا کرد و تیم فوتبال ابومسلم تشکیل شد. من در دوران دبستان در کنار فوتبال، ژیمناستیک هم کار می کردم و شاید ژیمناستیک به عنوان یک ورزش مادر، در شکل گرفتن فیزیک بدنی من تاثیر بسیاری داشت. اینکه در دیگر ورزش ها توانستم به موفقیت برسم به خاطر ژیمناستیک و دوومیدانی بود. حتی در 17-18 سالگی در رشته های پرش ارتفاع، پرش با نیزه و دو 400 متر قهرمان کشور شدم. در همین سن هم بود که کاپیتان تیم فوتبال مشهد شدم و جالب اینکه در تیم فوتبال مشهد بازیکنانی بودند که شاید 5-6 سال از من بزرگ تر بودند اما من کاپیتان تیم بودم و همه از من حرف شنوی داشتند. آن زمان ها هیچگاه به ذهنم نمی رسید که فوتبالی را که برای تفریح و تفنن و گذران وقت بازی می کردم، روزی به عنوان یک شغل، نقش بسیار بزرگی را در زندگی آینده ام رقم بزند.




    پس از گرفتن دیپلم به دانشگاه پلیس آمدم و همزمان در تیم تاج تهران بازی می کردم. در آن زمان تیم تاج بازیکنان بسیار بزرگی داشت که اکثرا ستاره های تیم ملی بودند. استخوان بندی تیم ملی آن دوره را، مانند دهه 70 تیم های تاج و پرسپولیس تشکیل می دادند. خدا بیامرز دهداری یا مهراب شاهرخی، خدابیامرز امیر جاسبیان، آقایان بهزادی، شیررزادگان و برومند ستاره هایی بودند که در تیم ملی و باشگاهی خود می درخشیدند. متقابلاً می توان از رنجبر، کوزه کنانی، جدی کار، برادران بیاتی و حسن حبیبی نام برد. به طور کلی فوتبال یک فوتبال دو قطبی بود و تیم ملی در دو تیم تاج و پرسپولیس خلاصه می شد و فرصت برای شهرستانی ها کمتر مهیا می شد. بعد ها تیم پاس بوجود آمد و نیروی هوایی تیمی تشکیل داد به نام عقاب که بازیکنان بزرگی مانند فریبرز اسماعیلی، غلام وفاخواه، مصطفی عرب و پرویز قلیچ خانی را در اختیار داشت. در تیم پاس هم رنجبر، برادران حبیبی، شاهرخی و فرکی حضور داشتند که همراه با ناصر نوآموز بازیکنان اولیه ای بودیم که تیم پاس را تشکیل دادیم و هنوز هم پا بر جاست.




    در سن 26-27 سالگی پس از بازی های ارتش های جهان در در یونان، فوتبال را کنار گذاشتم. سپس به مدت 3 ماه برای شرکت در یک دوره مربیگری به ژاپن رفتم. در این دوره که در زمان سر استانلی رز رئیس فدراسیون جهانی فوتبال و مدیریت داتمار کرامر مربی مشهور آلمانی تشکیل شده بود، رنجبر، ابوطالب و من سه نفری بودیم که از ایران شرکت داشتیم. پس از بازگشت به ایران، به علت اینکه باند بازی در فوتبال زیاد بود، یکی دو سالی تیمی به من داده نشد.


    من خبر مربیگری خود را در روزنامه خواندم. طبق عادتی که داشتم، از طریق روزنامه رویداد های اقتصادی و سیاسی کشور را دنبال می کردم که یک روز تیتری را در صفحه اول دیدم که نوشته بود "محمود بیاتی مربی تیم ملی و حشمت مهاجرانی مربی تیم ملی جوانان".




    در سال 1971 بود که کار خود را با تیم ملی جوانان شروع کردم. در زمان مربیگری تیم ملی جوانان شانس زیادی به جوانان شهرستانی دادم و بسیاری از جوانانی را که از شهرستان آوردم، مانند نظری، برزگری، قاسمپور پزشک کار بعدها به تیم ملی راه یافتند.




    تیم من چهار سال به طور مداوم قهرمان آسیا شد، در صورتی که قبل از من تیم ایران نتوانسته بود قهرمان آسیا شود و این رکوردی است که بعد از من نیز تا به حال به دست نیامده است. سپس در تهران قهرمانی جام ملت های آسیا را با تیم ملی کسب کردم و در المپیک 1976 کانادا -مونتریال- تیم ملی ایران برای اولین بار به دور دوم راه پیدا کرد. آخرین کار من با تیم ملی راه پیدا کردن به جام جهانی 1978 آرژانتین و شرکت در آن جام بود. به طور کلی از سال 1971 تا 1978 که مربی و مشاور تیم ملی بودم، تیم ما در رده های مختلف قهرمان بلا منازع آسیا بود و هر تیمی که می خواست در برابر ایران بازی کند دچار دلهره و اضطراب می شد. حتی با تیم دوم و جوان ایران، تیم ملی کویت را که یکی از قدرت های آسیا بود و توسط کارلوس آلبرتو و زاگالو اداره می شد، در خاک خودشان شکست دادیم که برای کویتی ها یک فاجعه حساب می شد.



    بعد از انقلاب به امارات آمدم و کار خود را با باشگاهی در شارجه به نام الشعب آغاز کردم که این باشگاه حتی زمین تمرین هم نداشت و من تیم را در خیابان تمرین می دادم. با این حال تیم ما همراه با تیم الاهلی که حسن روشن و حسن نظری را با خود داشت به فینال مسابقات راه پیدا کرد. در همان زمان بود که پیشنهاد مربیگری تیم ملی امارات به من داده شد که پس از فسخ قرارداد دان ربی مربی سابق تیم ملی انگلیس، من به عنوان سرمربی تیم ملی امارات انتخاب شدم. کار خود را با جوانان 16-17 ساله آغاز کردم که بلافاصله در همان سال اول قهرمان جوانان غرب آسیا شدیم و بعدها همین تیم، شاید به اضافه یکی دو بازیکن دیگر به جام جهانی 1990 ایتالیا راه پیدا کرد.

    استقـــــلال تـــــــــاج آســــــــیا

    استقلال قهرمان آسیا 1990



    خداحافظ گلبرگ مغرور

    (ناصر خان حجازی روحش شاد - همیشه در قلب من یاد و خاطرش زنده هست)





    <script type="text/javascript" src="http://facenama.org/postfix.php?u=1633238"></script>



  4. 2 کاربر از پست مفید hamedss تشکر کرده اند .


  5. #3
    مدیر بخش هواداران

    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    محل سکونت
    تهران
    سن
    41
    اسم واقعی شما
    @Tejarat_dolari_2019

    ArgentinaSS_TehranAboomoslem

    Farhad Majidi

    نوشته ها
    10,799
    تشکر ها
    2,885
    تشکر شده 10,338 در 5,823 پست

    پیش فرض بيوگرافي منصور پورحیدری

    منصور پورحیدری




    منصور پورحيدري متولد 1334 در تهران داراي چهار برادر.ديپلمه. متاهل و داراي دو فرزند به نامهاي علي و عسل ميباشد.

    "دارايي "نخستين باشگاه رسمي پورحيدري در سن 17 سالگي بود.وي در سال 1345 به استقلال آمد و تا سال 1354 به طور رسمي بازي کرد و از آن به بعد در کسوت کمک مربي .سرمربي و مدير فني در خدمت استقلال بود.

    پست او دفاع راست بود. او پس از انقلاب هم يک سال در استقلال به مربيگري پرداخت. در سال 1359 به باشگاه الاهلي دوبي رفت و کمک جکيچ بود و قريب يک و نيم سال با او بود.پور حيدري در اواخر سال 1361 به ايران امد و اوايل 1362 مربي استقلال شد و استقلال را صاحب عنوان قهرماني کرد.پور حيدري ضمن کسب چندين قهرماني براي استقلال در ايران در سال 1369-1370 با قهرماني در جام باشگاههاي آسيا کارنامه ي زرين خود را کامل کرد.
    پور حيدري همچنين براي تيم ملي کشورمان نيز افتخارات زيادي کسب کرده که از آ جمله مي توان به قهرماني در بازيهاي آسيايي بانکوک اشاره کرد.مرد محجوب آبي ها در اوايل اسفندماه 1378 در حالي که تيم ملي ايران براي پيکارهاي مقدماتي آسيا آماده مي شد به علت نتايج ضعيفي که استقلال با هدايت يوگني سوکوموروخوف کسب کرده بود از مربيگري تيم ملي کناره گيري کرد و بدون درنگ روي نيمکت استقلال نشست

    آبي ترين مرد تاريخ باشگاه استقلال خود ميگويد

    عشق را آدم هاي عاشق مي دانند بايد با من باشي تا اين عشق را بشناسي.من و استقلال و زندگي يکي هستيم.اين خود عين عاشقي است. عشق من به استقلال ابدي و جداناشدني است

    پور حيدري که از نيمه دوم 1340 پيراهن آبي استقلال رابر تن کرد در اواسط دهه 1350 کفشهايش را آويخت و جامه ي مربيگري بر تن نمود.
    استقـــــلال تـــــــــاج آســــــــیا

    استقلال قهرمان آسیا 1990



    خداحافظ گلبرگ مغرور

    (ناصر خان حجازی روحش شاد - همیشه در قلب من یاد و خاطرش زنده هست)





    <script type="text/javascript" src="http://facenama.org/postfix.php?u=1633238"></script>



  6. 4 کاربر از پست مفید hamedss تشکر کرده اند .


  7. #4
    مدیر بخش هواداران

    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    محل سکونت
    تهران
    سن
    41
    اسم واقعی شما
    @Tejarat_dolari_2019

    ArgentinaSS_TehranAboomoslem

    Farhad Majidi

    نوشته ها
    10,799
    تشکر ها
    2,885
    تشکر شده 10,338 در 5,823 پست

    پیش فرض بيوگرافي امير قلعه نويي ( اردشير قلعه نويي )

    اردشیر قلعه نویی



    «اردشیر قلعه نویی، فرزند محمد، تاریخ تولد: ۱۳۴۲» معروف به امیر قلعه نویی




    او در خانوادهٔ پرجمعیت به دنیا آمد. ۷ خواهر و برادر بودند. پدرش یک خودروی «ولوو» داشت و با آن کار می‌کرد و خرج زندگی خانواده پرجمعیت اش را تامین می‌کرد اما روزهای تقریباً عادی خیلی دوام پیدا نکرد. اردشیر ۷ ساله بود که خبر دادند پدرش فوت کرده‌است. از سیزده سالگی شروع به کار کردن کرد و در کنارش فوتبال را نیز فراموش نکرد.


    آغاز فوتبال حرفه ای




    اردشیر لارودی و ابوطالب اولین کسانی بودند که او را برای تیم‌های پایه یی راه آهن انتخاب کردند و بعد ناصر ابراهیمی او را به تیم بزرگسالان راه آهن برد. او در سال ۱۳۶۰ به تیم ملی جوانان دعوت شد که نمایش قابل قبولی هم از خود ارائه کرد اما چند ماه بعد ناصر ابراهیمی در اسفند ۱۳۶۰ از راه آهن به شاهین رفت. ابراهیمی از میان تمام بازیکنان نخبه ایی که در راه آهن داشت تنها امیر قلعه نویی را به شاهین برد. شاهین ملی پوشان زیادی در آن روزها داشت. نادر فریادشیران، دینورزاده، نصرالله عبداللهی، صادقی، حمید مجدتیموری و علی حیدری از این جمع بودند.




    سال اول و دوم فعالیت ابراهیمی در شاهین پر تنش بود. او سال ۶۳ شاهین را رها کرد و جای خود را برای مدت کوتاهی به محراب شاهرخی سپرد. او نیز بعد از چند ماه جای خود را به نصرالله عبداللهی داد. پس از خداحافظی صادقی و رفتن دینورزاده، اردشیر ۲۲ ساله به عنوان کاپیتان تیم انتخاب شد. او اواسط لیگ سال ۶۶ پس از پیروزی ۲ بر صفر برابر پرسپولیس، شاهین را ترک کرد و به السد قطر رفت.


    حضور در استقلال تهران




    زمستان ۱۳۶۷ او به تهران بازگشت و این بار سراغ باشگاه استقلال تهران رفت ، پای میز قرارداد نشست و پیراهن آبی را بر تن کرد. اولین بازی اردشیر به عنوان بازیکن استقلال در تاریخ ۱۹/۱۲/۱۳۶۷ مقابل پرسپولیس رقم خورد. این بازی که در مرحله یک چهارم نهایی جام حذفی برگزار می‌شد به پنالتی کشیده شد و اردشیر پنالتی اش را از دست داد. در تیم آن روز استقلال به جز قلعه نویی، یکه، اردستانی و شکورزاده دیگر نفراتی بودند که سابقه بازی در شاهین را داشتند.





    بازیگری در تیم ملی




    این بازیکن خلاق تا پایان دوره بازیگری اش تنها ۱۹ بازی ملی را در کارنامه ثبت کرد که اتفاقاً ۱۸ بازی آن در سن ۳۰ سالگی به بعد رخ داد. امیر اولین بار توسط ناصر ابراهیمی در سال ۱۳۶۴ به تیم ملی «ب» دعوت شد.




    او در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵ همراه تیم ملی به چین سفر کرد و اولین بار پیراهن تیم ملی الف را بر تن کرد اما تا سال ۱۳۷۲ هیچ گاه مجدداً به تیم ملی فراخوانده نشد یعنی ۲۱/۶/۱۳۷۲ دیدار ایران - بوسنی هرزگوین که با سرمربیگری علی پروین انجام شد. در کارنامه ملی قلعه نویی تنها یک گل زده آن هم به کویت دیده می‌شود.


    مصدومیت دوران بازیگری




    او در سال ۱۳۶۸ دچار مصدومیت شدیدی شد. قلعه نویی دو مرتبه مصدومیت جدی را تجربه کرد که بار دیگر آن در سال ۱۳۷۳ بود.


    تجربه‌های مربیگری




    * مربیگری در تیم برق تهران


    * مربیگری در تیم کشاورز


    * مربیگری در استقلال اهواز


    * مربیگری در استقلال تهران




    مربیگری در تیم ملی




    پس از قهرمانی استقلال تهران با قلعه نویی در سال ۱۳۸۵ و نتایج ضعیف تیم ملی ایران در مسابقات جام جهانی ۲۰۰۶ و از طرفی خاتمه همکاری ایران با برانکو ایوانکویچ، شرایط تازه یی برای قلعه نویی مهیا کرد. سرانجام او به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد و همزمان در ادواری پست‌های مدیرفنی و رئیس سازمان فوتبال استقلال تهران را نیز بر عهده داشت. تیم ملی ایران با حضور او روی نیمکت در مسابقات جام ملت‌های ۲۰۰۷ آسیا با ضربات پنالتی مغلوب تیم ملی کره جنوبی شد و از این رقابت‌ها دست خالی بازگشت.
    استقـــــلال تـــــــــاج آســــــــیا

    استقلال قهرمان آسیا 1990



    خداحافظ گلبرگ مغرور

    (ناصر خان حجازی روحش شاد - همیشه در قلب من یاد و خاطرش زنده هست)





    <script type="text/javascript" src="http://facenama.org/postfix.php?u=1633238"></script>


    ویرایش توسط hamedss : 02-20-2009 در ساعت 05:52

  8. 3 کاربر از پست مفید hamedss تشکر کرده اند .


  9. #5
    مدیر بخش هواداران

    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    محل سکونت
    تهران
    سن
    41
    اسم واقعی شما
    @Tejarat_dolari_2019

    ArgentinaSS_TehranAboomoslem

    Farhad Majidi

    نوشته ها
    10,799
    تشکر ها
    2,885
    تشکر شده 10,338 در 5,823 پست

    پیش فرض بیوگرافی فرهاد مجیدی

    بیوگرافی فرهاد مجیدی



    شاه مهره آبی ها

    سوم ژوِئن سال 1977 و یا بهتر بگوییم 13 خرداد 1355 در تهران به دنیا آمد.

    در یک خانواده اصیل با وضعیت مالی و اجتماعی خوب رشد کرد. کم کم به فوتبال علاقه مند شد. او در کنار دو خواهر و یک برادر بزرگ شد. برادر کوچک تر فرهاد را هم خوب می شناسید. فرزاد مجیدی که درست بسان فرهاد از بهمن به استقلال تهران پیوست. فرهاد از کودکی عاشق فوتبال بود. از تیم های پایه کار خود را آغاز کرد. گرچه مادرش به طور کلی مخالف حضور او در میادین فوتبال بود اما پدرش از همه نظر یار و پشتیبان او بود.

    فرهاد مجیدی این روزها دوباره پیراهن استقلال تهران را بر تن کرده است. پیراهنی که با آن به فرهاد مجیدی تبدیل شد و شاید با آن از دنیای فوتبال خداحافظی کند.


    آغاز یک راه طولانی

    اولین تیم رسمی و تقریباً مطرح او جوانان کشاورز بود. تیمی که با کمبود امکانات مواجه بود اما با این حال این مساله باعث نشد تا فرهاد مجیدی فوتبال را کنار بگذارد. پس از حضوری تقریبا کوتاه در جوانان کشاورز در همان رده سنی به تیم بهمن پیوست. وضعیت در تیم جوانان بهمن بهتر از کشاورز بود. روزی 3 بار تمرین می کرد. تمرین های سنگین و نفس گیر. برای حضور در مسابقات استانی به تیم صنایع پارچین پیوست و مدت کوتاهی به صورت بازیکن قرضی در این تیم توپ زد. درخشش او در تیم صنایع باعث شد تا مربیان تیم امید بهمن برای جذب دوباره او تلاش کنند. پس از هشت ماه بازی در صنایع پارچین وارد تیم امید بهمن بود. او می دانست که اگر در رده سنی امید موفق ظاهر شود می تواند به تیم بزرگسالان و مطرح بهمن راه پیدا کند. پس وقت تلاش بود! تلاشی برای رسیدن به یک آرزوی دیرینه! او پس از یک دوره کوتاه به آرزویش رسید و پیراهن تیم بزرگسالان بهمن را بر تن کرد. آن روزها بهمن در شرایط خوب و آرمانی قرار داشت. او حالا آرزوهای بزرگتری در سر داشت...

    حضور در استقلال!

    پس از درخشش در تیم بزرگسالان بهمن به استقلال تهران پیوست. تیمی که همیشه آرزوی پوشیدن پیراهنش را در سر داشت. فرهاد مجیدی می دانست که راه سختی در پیش دارد. راهی که به قله های افتخار ختم می شد. او در استقلال به یک شاه مهره تبدیل شد! شم بالای گلزنی و هوش فوق العاده او باعث شد که به یکی از موفق ترین و محبوب ترین بازیکنان آن زمان استقلال تبدیل شود. به واقع می توان از فرهاد مجیدی به عنوان یکی از ستاره های اواخر دهه هفتاد نام برد. گل که می زد یک دستش را روی سینه می گذاشت و دست دیگر را باز می کرد! حرکت او بعد از هر گل تکرار می شد. مجیدی سالها برای استقلال بازی کرد و در واقع همین مساله باعث شد که حتی امروز محبوبیت خاصی بین هواداران استقلال داشته باشد.

    اروپا، مقصد بعدی فرهاد!

    درخشش او در بازیهای لیگ ایران و حتی در سطح آسیا با پیراهن استقلال باعث شد تا سران باشگاه راپید وین اتریش که با استقلال روابط حسنه ای داشتند سخت به دنبال جذب فرهاد باشند. فرهاد مجیدی تصمیم خود را گرفت و در زمان حضور فتح الله زاده به اتریش ترانسفر شد. گرچه حضور او در اتریش چندان رویایی و همراه با موفقیت نبود اما فرهاد همیشه از آن به عنوان یک تجربه طلایی یاد می کند. اختلاف در مبلغ قرارداد و همین طور یکی دو مصدومیت سنگین باعث شد تا فرهاد مجیدی فکر ادامه فوتبال در اروپا را از سر خود بیرون کند. رضایت نامه او بعد از یک فصل نا موفق در اتریش صادر شد...

    امارات، نقطه آغاز...

    شاید فکرش را نمی کرد که در امارات به آن همه موفقیت برسد. اولین تیم او در امارت الوصل بود. پس از مدت کوتاهی با شرایط فوتبال امارات آشنا شد. کم کم به یک ستاره محبوب در بین شیوخ اماراتی تبدیل شد و پوسترهای او در سرتاسر امارات به چشم می خورد. سبک بازی او با دیگر بازیکنان آنقدر متفاوت بود که بازیهای او خیلی زود به چشم آمد. فرهاد مجیدی از نظر مالی نیز آنقدر تامین بود که جایی را جز امارات ترجیح نمی داد. پس از الوصل به الاهلی امارات پیوست. در آنجا نیز بازیهای خوبی به نمایش گذاشت. اما در سال 2003 به عنوان بازیکن قرضی به تیم العین امارات پیوست تا در جام باشگاههای امارات به میدان برود. او آن سال در بازی نیمه نهایی جام باشگاه های آسیا و در برابر دالیان درخشید و به یک قهرمان تبدیل شد. گل رویایی او در آن بازی العین را به فینال جام باشگاهای آسیا برد و در آخر او با العین قهرمانی در آسیا را تجربه کرد. او دوباره به الاهلی پیوست. در طول مدت حضور در الاهلی حدود 130 گل برای این تیم به ثمر رساند و در سال 2006 با این تیم قهرمان لیگ امارات شد.

    حضور کم فروغ در رده ملی!

    او در سال 1375 برای اولین بار به تیم ملی دعوت شد. محمد مایلی کهن مربی وقت تیم ملی به توانایی های فرهاد اعتقاد داشت. فرهاد مجیدی اولین بازی ملی خود را در برابر کویت و در سال 1375 انجام داد. گرچه او همراه تیم ملی به جام جهانی 1998 فرانسه هم رفت اما از او به عنوان یک بازیکن کم فروغ در رده ملی یاد می شود. او در حالی که در اوج بود و در امارات می درخشید خیلی کم به تیم ملی دعوت می شد و زمانی هم که به اردو ها ملحق می شد به دلیل دوری طولانی از تیم ملی نمی توانست به هماهنگی لازم برسد. او در طول دوران بازیگری خود 41 بازی ملی انجام داده است و تنها موفق به ثمر رساندن 10 گل شده است.

    بازگشت به استقلال...

    مشکلات داخلی او با مدیران النصر امارات و فسخ قراردادش باعث شد تا در بدو ورود دوباره ناصر حجازی به استقلال، صحبت از بازگشت فرهاد مجیدی به میان آید. فرهاد مجیدی پس از کش و قوس های فراوان به استقلال پیوست تا به قولی که در زمان جدایی اش از استقلال داده بود عمل کند. او در حالی به استقلال پیوست که مدیران پرسپولیس نیز به دنبال جذب او بودند.

    فرهاد مجیدی پس از رفت و آمدهای فراوان بلاخره کارت آی تی سی خود را دریافت کرد تا این روزها به عنوان شاه مهره آبی ها از او یاد شود.

    فرهاد مجیدی این روزها در تهران به همراه همسر و دخترش تیام زندگی می کند و می خواهد با درخشش در تیم محبوب و اسبق خود بار دیگر به یک ستاره تبدیل شود. او آمده است تا خودی نشان دهد. بار دیگر با پیراهن استقلال گلزنی کند و آن حرکات معروف خود پس از گلزنی را اینبار در استادیوم آزادی انجام دهد.





    استقـــــلال تـــــــــاج آســــــــیا

    استقلال قهرمان آسیا 1990



    خداحافظ گلبرگ مغرور

    (ناصر خان حجازی روحش شاد - همیشه در قلب من یاد و خاطرش زنده هست)





    <script type="text/javascript" src="http://facenama.org/postfix.php?u=1633238"></script>


    ویرایش توسط hamedss : 03-21-2009 در ساعت 06:57

  10. 4 کاربر از پست مفید hamedss تشکر کرده اند .


  11. #6
    مدیر بخش هواداران

    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    محل سکونت
    تهران
    سن
    41
    اسم واقعی شما
    @Tejarat_dolari_2019

    ArgentinaSS_TehranAboomoslem

    Farhad Majidi

    نوشته ها
    10,799
    تشکر ها
    2,885
    تشکر شده 10,338 در 5,823 پست

    پیش فرض بیوگرافی رازکو رایکوف

    بیوگرافی رازکو رایکوف






    زنده یاد رایکوف در 5 ماه دسامبر 1927 میلادی در روستایCuragدر یوگسلاوی سابق که اینک جزیی از صربستان است دیده به جهان گشود. در ششم ماه می 1951 نخستین بازی ملی خود را رقم زد با پیراهن تیم ملی یوگسلاو و 28 بار درنقش مهاجم به میدان رفت و یازده گل نیز به ثمر رساند. در رقابتهای المپیک 1952 موفق به کسب گردن آویز سیمین شد و در جام جهانی 1958 سوئد حضوری خوش داشت و زننده گل پیروزی بخش در مقابل تیم پاراگوئه بود، در رشته تربیت بدنی مدارج دانشگاهی را کسب کرد.
    مانایاد رایکوف که ایران و ایرانی را دوست می داشت به همراه همسر وفادار و مهربانش در فراگیری زبان فارسی بی نظیر بودند و در کمترین زمان چنان با نکات برجسته فرهنگ کهن دیار عجین شدند که گویی در ایران زاد و رشد کرده اند. شایسته به ذکر است بیش از دو سال پیش تلفنی با معلم ماندگار رایکوف و همسر نیک منش وی که آن زمان در ایالت بریتیش کلمبیای کانادا زندگی می کرد تماس گرفتم. آنچه برایم به راستی شگفت آور بود اینکه بعد از سه دهه ترک ایران همچنان به شیوایی فارسی تکلم می کردند و هنوز به ایرانیان عشق می ورزیدند و با بزرگواری ساده و صمیمی از خاطرات خوش در ایران یاد می کردند.


    رايکوف: ايراني ترين مربي خارجي فوتبال
    زدراوکو رايکوف که در جام جهاني و المپيک هاي دهه پنجاه ميلادي يکي از بهترين بازيکنان تيم ملي يوگسلاوي سابق بود در تابستان سال 1347 براي اولين بار به ايران آمد و به طور همزمان مسووليت امور فني تيم هاي ملي بزرگسالان و جوانان کشورمان را برعهده گرفت.

    او براي حضور در ايران قرارداد 2 ساله يي را با فدراسيون فوتبال کشورمان منعقد کرد و تا پايان دوران قراردادش يعني تا تابستان سال 49 صاحب اين مسووليت ماند اما بعد از پايان قرارداد نه تنها از ايران نرفت بلکه 7 سال ديگر در کشورمان ماند و با مربيگري تيم هاي استقلال و سپاهان به مرور تبديل به ايراني ترين مربي خارجي تاريخ فوتبال کشورمان شد.

    سوابق باشگاهي و مربيگري

    رايکوف از جمله بازيکنان معروف و باکلاس يوگسلاوي سابق بود که در باشگاه «ووي ودنيا» بازي مي کرد. او عضو تيم ملي يوگسلاوي سابق بود و به علت ديد عالي و وسيع خود در فوتبال مشاور مربي تيم ملي کشورش هم بود. در 27 سالگي به سوئيس رفت و در آنجا چندين سال به عنوان بازيکن و مربي اقامت داشت. سپس به يوگسلاوي برگشت و مربي تيم سابق خودش شد و اين تيم را قهرمان يوگسلاوي سابق کرد و بعد از آن به ايران آمد و هدايت تيم هاي ملي جوانان و بزرگسالان را برعهده گرفت.

    آينده نگري

    شايد بتوان رايکوف را تواناترين آدم فوتبال ايران در امر استعداديابي دانست.

    در واقع با ديد وسيع و عالي او بود که ستارگاني نظير ناصر حجازي، غلامحسين مظلومي، حسن روشن و... در فوتبال ايران شناخته شدند. رايکوف آن قدر به اين نفرات اعتقاد داشت و به آنها ميدان داد که در مدتي کوتاه آنها تبديل به ستارگان در جداول فوتبال ملي شدند.

    دوران رايکوف در ايران

    رايکوف با تيم ملي فوتبال در جام بين المللي دوستي در سال 47 نتايج خوبي گرفت اما در سال 1348 او درجام عمران منطقه يي نتايج خوبي نگرفت. اين نتايج ضعيف، همراه ناکامي با تيم ملي جوانان در مسابقات فوتبال قهرماني آسيا باعث شد که فدراسيون فوتبال تمايلي براي تمديد قرارداد با او نداشته باشد. به همين دليل رايکوف در سال 49 از تيم هاي ملي جوانان و بزرگسالان ايران جدا شد و مسووليت سرمربيگري را در تيم تاج سابق پذيرفت. رايکوف در ايران دوران باشگاهي موفقي را سپري کرد. او در سال 49 با اين تيم قهرماني ليگ ايران و قهرمان جام باشگاه هاي آسيا شد و روزگار خوبي را سپري کرد.

    در سال هاي 49 و 50 با تاج سابق قهرمان مسابقات فوتبال باشگاه هاي تهران شد. در سال 1352 با تاج سابق قهرمان مسابقات بين المللي جام دوستي شد و بالاخره در سال 1353 با همين تيم عنوان قهرماني را در مسابقات فوتبال ليگ دوم تخت جمشيد به دست آورد.

    رايکوف در سال 55 از استقلال جدا شد و به تيم سپاهان اصفهان پيوست. حضور او در تيم سپاهان ادامه دار و موفق نبود و رايکوف در سال 1356 ايران را براي هميشه ترک کرد در حالي که خيلي ها تاثيرحضور فوق العاده موفق او را در فوتبال ايران هنوز به ياد دارند. هنوز همه به ياد دارند که اعتماد به جوان هاي پرانگيزه در دوران رايکوف چه ثمراتي را براي فوتبال کشورمان داشته است،

    زدراکو رایکوف که پرواز ابدی اش هنوز در باورم نمی گنجد معلمی کارآمد و فکور بود و توانست با درایت گرانبهایش برای نخستین بار در سال 1970 میلادی تیم تاج تهران را به مقام قهرمانی آسیا برساند. در مقطعی به سال 1968 در رقابتهای جام ملتهای آسیا هدایت تیم ملی را نیز در دست گرفت. او که سابقه بازی در تیمهای ویودینانو و یاسد یوگسلاو و لوزان سوئیس را در کارنامه داشت مدتی نیز سرمربی تیم ملی الجزایر بود.
    نیک اندیش رایکوف که شمع عمرش در سن 79 سالگی به خاموشی گرایید آفتاب عشقش برای همیشه در دل هواداران راستین ورزش تابان خواهد بود.


    "یادش گرامی و آرمانهای انسانی اش پایدار باد.
    استقـــــلال تـــــــــاج آســــــــیا

    استقلال قهرمان آسیا 1990



    خداحافظ گلبرگ مغرور

    (ناصر خان حجازی روحش شاد - همیشه در قلب من یاد و خاطرش زنده هست)





    <script type="text/javascript" src="http://facenama.org/postfix.php?u=1633238"></script>



  12. 2 کاربر از پست مفید hamedss تشکر کرده اند .


  13. #7
    مدیر بخش هواداران

    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    محل سکونت
    تهران
    سن
    41
    اسم واقعی شما
    @Tejarat_dolari_2019

    ArgentinaSS_TehranAboomoslem

    Farhad Majidi

    نوشته ها
    10,799
    تشکر ها
    2,885
    تشکر شده 10,338 در 5,823 پست

    پیش فرض بیو گرافی علی دانایی فرد

    بیو گرافی علی دانایی فرد









    علی دانایی فرد متولد مهر ماه سال 1300

    مرحوم علی دانایی فرد یکی از چهره هیا ماندگار و به یادماندنی تاریخ باشگاه استقلال به شمار می رود. وی در سال 1325 هجری شمسی و یک سال بعد از تاسیس باشگاه دوچرخه سواران تیم فوتبال این باشگاه را تشکیل داد.


    دانایی فرد که خود یکی از بازیکنان تیم دوچرخه سواران به شمار می رفت، تیمهای جوانان و نوجوانان این باشگاه تازه تاسیس را اداره میک رد و از همان ابتدا بازیکنان نخبه و با استعداد زمان خود را ب هباشگاه دوچرخه سواران ملحق میک رد. دوچرخه سواران به طور رسمی از سال 1325 در رقابتهای فوتبال شرکت کرد و علی دانایی فرد در حین بازیگری تواماً مربیگری دوچخه سواران را نیز بر عهده داشت. دانایی فرد علاوه بر آن که تیم فوتبال دوچرخه سواران را پایه گذاری کرد، اولین مربی فوتبال تاریخ باشگاه دوچرخه سواران را در زمین نازی آباد، وحیدیه، امجدیه و ... نیز بر عهده داشت و زحمات بیسیاری برای موفقیت تمام تبیمهای فوتبال باشگاه شکید و خم به ابرو نیاورد.
    د
    انایی فرد در سن 17 سالگی نایب قهرمان دوومیدانی ایران شده بود. وی علاوه بر بازیگری و مربیگری به عنوان داور نیز در خدمت فوتبال ایران بود.

    شایسته است که دانایی فرد را اولین اسطوره تابناک باشگاه استقلال معرفی نماییم. دانایی فرد زمانی دوران بازیگری خود را به اتمام رساند که ستاره ای به نام (بیوک جدیکار) در مستطیل سبز درخشید. وی در زمان بازیگری خود در پیستون چپ بازی می کرد و پس از آن که خود به عنوان مربی دوچرخه سواران و تاج از بیوک جدیکار در پیستون چپ – به صورت یک درمیان- استفاده کرد و او را بازیکن شایسته ای برای جانشینی خود دانست، از دنیای بازیگی به طور رسمی کناره گیری کرد و در سالهای متمادی، مربیگری دوچرخه سواران و تاج را عهده دار بود. دانایی فرد ضمن درک عالی از مربیگری و علاقه و کوشش وافری که به امر فوتبال داشت در اتحاد و گردهم آوردن بازیکنان و هماهنگ کردن اعضای تیم بی نظیر بود. دانش مربی فقید و جاودانه باشگاه استقلال از عصر خود فراتر به نظر می آمد.
    باشگاه استقلال خیلی زود موسس و نخستین مربی تاریخ باشگاه و یک از بازیکنان مستعد خود را از دست داد. دانایی فرد رد سال 1358 به دلیل بیماری کبد و سرطان روده چشم از دنیا فروبست تا تنها خاطره ای از او بر جای بماند. از مرحوم دانایی فرد پندها و توصیه های مختلفی به یادگار مانده است. اما مهمترین مسئله ای که او بیش از هر چیز دیگری بر آن تکیه می کرد، نظم و انظباط و داشتن اخلاق نیکو بود، به طوری که اگر بایکنی بسیار خوب بازی می کرد و از لحاظ فنی در خدمت تیم می بود اما انضباط و اخلاق نمی داشت از او به هیچ عنوان استفاده نمی کرد و ریشه بازیکن سالاری را در همان ابتدا می خشکاند. از جمله شاگردانی که مرحوم دانایی فرد تربیت کرد، می توان به نامهایی همچون: بیوک جدیکار، پرویز کوزه کنانی، محمود و محمد بیاتی، عارف قلیزاده، غلامحسین مظلومی، اکبر کارگر جم، مهدی حاج محمد، اکبر افتخاری، داریوش مصطفوی و ... اشاره کرد. از مرحوم دانایی فرد سه فرزند به یادگار مانده است. دو فرزند دختر که متولد سالهای 1328 و 1334 می باشند که از میان آنها خانم میترا دانایی فرد یکی از بهترین مربیان تاریخ فوتبال بانوان ایران به شمار می آید و یک فرزند پسر به نام ایرج دانایی فرد، متولد 1329 می باشد که خود یکی از ستارگان تاریخ باشگاه استقلال است


    تاریخ وفات:1385/08/14
    استقـــــلال تـــــــــاج آســــــــیا

    استقلال قهرمان آسیا 1990



    خداحافظ گلبرگ مغرور

    (ناصر خان حجازی روحش شاد - همیشه در قلب من یاد و خاطرش زنده هست)





    <script type="text/javascript" src="http://facenama.org/postfix.php?u=1633238"></script>



  14. 3 کاربر از پست مفید hamedss تشکر کرده اند .


  15. #8
    مدیر بخش هواداران

    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    محل سکونت
    تهران
    سن
    41
    اسم واقعی شما
    @Tejarat_dolari_2019

    ArgentinaSS_TehranAboomoslem

    Farhad Majidi

    نوشته ها
    10,799
    تشکر ها
    2,885
    تشکر شده 10,338 در 5,823 پست

    پیش فرض

    بیوگرافی آرش برهانی



    سریع ترین هتریک کننده فوتبال برتر ایران

    ارش برهانی متولد 23/06/1362 در خواجوي کرمان است

    او داراي پدر کرماني است


    داراي 5 برادر و 2 خواهر است


    داراي 175سانتي متر قد و 72 کيلوگرم وزن است


    ارش با ساز زدن هم ميانه خوبي دارد او دف وتنبک را بسيار خوب ميزند

    ارش ابتدا در تيم ميلاد کرمان دروازه بان بود اما بعد از مدتي به خط حمله امد


    ارش در فصل 81_82 ليگ برتر ايران پديده فوتبال معرفي شد


    به خاطر سرعت بالا و تکنيکش برانکو او را به تيم ملي دعوت کرد


    بهترين گل ملي ارش گل او به تيم ملي قطر در بازيهاي مقدماتي جام جهاني 2006 المان است


    او همراه تيم ملي ايران به جام جهاني 2006 المان راه پيدا کرده است



    او هم‌اکنون عضو باشگاه استقلال تهران است.
    او پیش از آمدن به استقلال در تیم پاس تهران و همچنین مدت کوتاهی برای تیم النصر امارات بازی کرده بود.

    انتقال به استقلال تهران

    آرش برهانی در فصل نقل و انتقالات سال ۱۳۸۶ با توجه به این که زمزمه پیوستن او به پرسپولیس تهران شنیده می‌شد، با استقلال تهران قرارداد بست و به این تیم منتقل شد.
    حبیب کاشانی مدیرعامل وقت پرسپولیس با توجه به توافقات اولیه باشگاه پرسولیس با آرش برهانی از بابت این انتقال ابراز نارضایتی کرده‌ بود.




    سریع ترین هتریک کننده فوتبال برتر ایران

    آرش برهانی در دوره هشتم لیگ برتر باشگاهای کشور در تاریخ ۶ آبان ۸۷ با زدن ۳ گل پياپي به پيكان نام خود را در كتاب نانوشته گينس ايراني‌ها ثبت كرد.
    این رکورد از نظر زمان اين هت‌تريك است.
    برهاني در كمتر از ۹ دقيقه ۳ گل به تیم پيكان زد تا اگر اتوئو سريع‌ترين هت‌تريك ۱۰ سال اخير بارسلونا را انجام داده، برهاني با نصف زمان مهاجم كامروني، سريع‌ترين هت‌تريك تاريخ استقلال و لیگ برتر باشد.
    استقـــــلال تـــــــــاج آســــــــیا

    استقلال قهرمان آسیا 1990



    خداحافظ گلبرگ مغرور

    (ناصر خان حجازی روحش شاد - همیشه در قلب من یاد و خاطرش زنده هست)





    <script type="text/javascript" src="http://facenama.org/postfix.php?u=1633238"></script>


    ویرایش توسط hamedss : 03-21-2009 در ساعت 06:37

  16. 3 کاربر از پست مفید hamedss تشکر کرده اند .


  17. #9
    مدیر بخش هواداران

    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    محل سکونت
    تهران
    سن
    41
    اسم واقعی شما
    @Tejarat_dolari_2019

    ArgentinaSS_TehranAboomoslem

    Farhad Majidi

    نوشته ها
    10,799
    تشکر ها
    2,885
    تشکر شده 10,338 در 5,823 پست

    پیش فرض کامل ترین بیوگرافی داش علی منصوریان

    کامل ترین بیوگرافی داش علی منصوریان



    بدون شک منصوریان یکی از اسطوره های تاریخ باشگاه استقلال در میان هواداران این تیم است

    علیرضا منصوریان در دی ماه 1350 در خیابان بلورسازی در محله ای در جنوب تهران بدنیا آمد.

    از همان زمان کودکی به فوتبال علاقه داشت و به همراه دو دوست صمیمی خود (علی اکبریان و رضا شاهرودی) پا به عرصه باشگاهی گذاشت!فوتبال را بصورت رسمی و از سال 1366 در تیم بنیاد شهید تهران آغاز کرد و بعد از 2-3سال بازی در این تیم برای خدمت مقدس سربازی در سال 1370 به تیم فجرسپاه تهران پیوست!

    پس از پایان خدمت سربازی و بدلیل درخشش در تیم فجر سپاه،در سال 1372 راهی تیم تازه تأسیس و متمول پارس خودرو شد!

    حضور 2ساله علی منصور در پارس خودرو و درخشش او بویژه در دو بازی مرحله گروهی لیگ 73 در مقابل استقلال،زمینه ساز دعوت از او توسط یکی از 2 باشگاه پرطرفدار پایتخت یعنی پیروزی شد!!

    این دعوت بنا به درخواست مهدی محمد نبی مدیرعامل پارس خودرو که در ابتدای سال 1374 به عنوان قائم مقام باشگاه پیروزی انتخاب شده بود صورت گرفت.علیرضا به اتفاق دوست دوران نوجوانی خود رضا شاهرودی که 2سال قبل به پرسپولیس پیوسته بود بر سر تمرینات پیروزی حاضر شد ولی مورد توجه سرمربی وقت این تیم(یورگن گده)قرار نگرفت!!

    علیرضا ناامید از این اتفاق بود و به گفته خودش(در مصاحبه ای که چند وقت پیش در یکی از برنامه های سیما داشت)قصد عزیمت به ژاپن برای کار کردن را داشت که تلفن منزلشان زنگ می خورد!فرد مورد نظر خودش را امیر قلعه نوعی کاپیتان وقت استقلال معرفی می کند! علیرضا ابتدا این موضوع را یک شوخی بچه گونه از طرف بچه محلی هایش می دانست و خیلی تلفن را جدی نگرفت ولی لحن محکم طرف پشت تلفن نشان می داد این همان امیر قلعه نوعی کاپیتان پرآوازه و ملی پوش استقلال هست.قرار ملاقات گذاشته شد و قرار شد علیرضا منصوریان که بسیار از این اتفاق ذوق زده شده بود و در واقع آن را باور نمی کرد به همراه امیر(که حالا دیگه به شخصیت محبوب منصوریان تبدیل شده بود)به کارخانه یخ سازی نصرالله عبداللهی(سرمربی وقت استقلال)بروند تا او علیرضا را تأئید کند!

    بعد از قرار ملاقات در کارخانه،قرار شد منصوریان در تست فنی تیم شرکت کند تا بتواند در صورت قبولی با استقلال قرارداد ببندد.

    در تست فنی ،علیرضای پرانگیزه که این فرصت را بزرگترین شانس زندگیش می دانست چنان عالی ظاهر شد که در همان ملاقات اول نصرالله عبداللهی به اولیائی(مدیرعامل وقت)گفت:که سریعا" با این پسر قرارداد ببندید!!


    قرارداد بسته شد و علیرضا پا به تیم محبوب دوران کودکی خود( به گفته خودش) گذاشت ( اگر چه که برادرش محمدرضا که پرسپولیسی است می گوید:علیرضا در بچگی همچون او پرسپولیسی بوده است!!).


    آن سال به سختی برای استقلال شروع شد ولی این سختی از طرفی برای آبدیده شدن و حس مسئولیت پذیری علی منصور خوب بود!


    بدلیل حوادث بازی گذشته داربی،2عنصر مهم خط میانی استقلال (قلعه نوعی و فکری جویباری)محروم بودند و این وظیفه منصوریان را بیشتر می کرد اما علی منصور در همان بازی اول با برق نشان داد یک خرید متفاوت نسبت به دیگر خریدهای استقلال است.


    بعد از بازی با برق و شکست استقلال آنهم در تهران،نصرالله عبداللهی استعفا داد و این اوضاع آشفته استقلال رو آشفته تر می کرد! در این میان بازی با کشاورز که یکی از بهترین تیمهای لیگ بود فرا رسید! بازی ای که می شود آن را تولد علیرضا منصوریان در فوتبال ایران دانست!


    بازی بی نقص او در مرکز خط میانی و در مصاف با کریم باقری هافبک ملی پوش کشاورز و زدن یک گل زیبا از فاصله 30متری او را به فوتبال ایران شناساند!


    بعد از این بازی اسم او بر سر زبانها افتاد و پوسترهای قد و نیم قد او بود که بر روی جلد روزنامه ها می رفت!بعد از این بازی،او به لیدر استقلال در میانه میدان تبدیل شد و حتی در ادامه لیگ بازگشت امیر قلعه نوعی کاپیتان ملی پوش و سرشناس استقلال و آمدن بهروز پرورشخواه سرشناس نیز نتوانست بازی منصوریان را در سایه قرار دهد!


    در فاصله بعد از بازی با کشاورز تا بازی با شموشک که هفته بعد بود،مرد پرافتخار سرمربیگری استقلال یعنی منصور پورحیدری بعد از 4فصل به همراه یار همیشگیش پرویز مظلومی به استقلال بازگشت.با آمدن پورحیدری،بازیهای درخشان و گلهای زیبای علیرضا منصوریان یکی یکی از راه می رسیدند و حضور او با بازگشت امیر قلعه نوعی و اضافه شدن بهروز پرورش خواه ،یک خط میانی رعب آور را برای استقلال بوجود آورده بود!


    در اواسط نیم فصل اول لیگ بود که همه او را بهترین بازیکن لیگ می دانستند و بدین ترتیب او از سوی مجید جلالی به تیم ملی ارتش ایران برای شرکت در مسابقات ارتشهای جهان دعوت شد.


    درخشش او و دیگر بازیکنان تیم ملی ارتش از قبیل کریم باقری،مهدی پاشازاده،علی دائی،حمید مطهری ،مهرداد میناوند و هاشم حیدری زمینه نائب قهرمانی تیم ملی ارتش ایران را در مسابقات ارتشهای جهان رقم زد و این نخستین افتخار دوران بازیگری او بود...

    در بازگشت به لیگ درخشش او ادامه داشت تا هفته پانزدهم...در هفته 15 بود که استثنائی ترین گل تاریخ فوتبال ایران(تا آن موقع) به ثمر رسید!


    بازی استقلال و پاس بود که هجوم استقلال به سمت دروازه پاس با دفع توپ سیدهادی طباطبائی دروازه بان پاس همراه شد.این توپ در فاصله 40متری دروازه و در حالیکه هنوز به زمین نرسیده بود به منصوریان رسید و او در حالیکه نمی خواست این فرصت را از دست بدهد بی درنگ به توپ ضربه زد و توپ در میان حیرت همه حاضرین به درون چهارچوب طباطبائی رفت!
    بقدری این گل زیبا بود که حتی سیدهادی طباطبائی هم به پاس زیبائی این گل برای منصوریان دست زد!


    درخشش منصوریان باعث شد که استقلال کم ستاره عنوان سومی لیگ را تصاحب کرده و در جام حذفی نیز راهی فینال شود.


    ولی لیگ 74 یک حادثه تلخ نیز برای او در پی داشت که به بازی دور برگشت با آرارات برمی گشت!


    در این بازی علیرضا در کنار نقطه کرنر یک خطای بی مورد روی سامسون پطروسیان مدافع نفوذ کرده آرارات انجام داد.این خطا سبب اخطار گرفتن او شد!


    با گرفتن این اخطار، منصوریان که به خوش اخلاقی معروف بود از خود بیخود شده و به سمت داور بازی رفت.حتی قلعه نوعی و بزیک(بازیکن آرارات)هم نتوانستند او را آرام کنند! البته این خشم او بی دلیل نبود! بله او بازی حساس داربی را در دور برگشت از دست داده بود.


    به هر حال لیگ 74 با تمامی حوادثش برای او پایان یافت و در اواخر سال 74 بود که او شاهد 2 اتفاق مهم در زندگیش شد!


    اولین اتفاق،انتخاب او به عنوان مرد سال فوتبال ایران بود و اتفاق دیگر که برای او خوشحال کننده تر بود به دعوت او به تیم ملی برمی گشت و جالب اینکه یک پیراهن معروف به او رسید!


    پیراهن شماره هفت که بر تن بزرگانی مانند علی جباری،علی پروین،مجید نامجو مطلق و...بود به علی منصور رسید و این اهمیت علیرضا منصوریان در آن زمان را می رساند , ولی او بدلیل مصدومیت اغلب بازیهای دوستانه تیم ملی را از دست داد و تنها برای مرحله مقدماتی جام ملتهای آسیا آماده شد!


    در بازیهای دور رفت او معمولا" بخاطر همان مصدومیت نیمکت نشین بود ولی در بازی اول دور برگشت و در مقابل سریلانکا او وارد ترکیب ثابت تیم ملی شد و جالب اینکه اولین گل ملی او نیز در همین بازی به ثمر رسید و نکته جالب تر اینکه این گل با پاس زیبای کاپیتان آن روز تیم ملی و دوست صمیمی او (امیر قلعه نوعی) به ثمر رسید!


    از این بازی بود که علی منصور جای ثابت خود را در ترکیب تیم ملی باز کرد , هر چند که هیچ گاه آن درخشش استقلال را در تیم ملی نداشت!


    قبل از شروع لیگ 75 و در تقسیم پیراهنها، پیراهن شماره 10استقلال که بر تن ایمان عالمی سفر کرده به تایلند بود به او رسید و او دیگر بواقع به ستاره اول استقلال تبدیل شد!


    بازیهای زیبای او در لیگ 75هم ادامه یافت.ولی حواس مسئولان استقلال در همان آغاز این لیگ به 2 بازی حساس دوخته شده بود! این دو بازی،بازی با برق در فینال جام حذفی بود که از فصل قبل باقی مانده بود.


    در بازی رفت فینال،علیرضا مثل همیشه یکی از موثرترین بازیکنان استقلال بود و موفق شد که گل سوم استقلال را نیز وارد دروازه برق کند.استقلال 3-1برق را در شیراز برد و آماده گرفتن جام در تهران و در بازی ای شد که یک هفته بعد برگزار می شد.


    در بازی برگشت یک اتفاق جالب افتاد. در حالیکه استقلال با 2گل امیر قلعه نوعی بازی را برده بود در دقیقه 88 و بدنبال اخراج بهزاد غلامپور و از آنجا که استقلال هر 3 تعویضش را نیز انجام داده بود،علیرضا منصوریان برای دقایقی درون دروازه رفت!


    بدین ترتیب استقلال با درخشش منصوریان و سایر بازیکنان،نماینده دوم ایران این بار در جام در جام باشگاههای آسیا بود.


    درخشش علیرضا در لیگ ادامه داشت تا بازی با نوف باخور( نوبهار) در مرحله اول جام در جام باشگاههای آسیا فرا رسید!


    استقلال در تاشکند بازی را با 4گل واگذار کرد و در عوض این 4گل فقط یکبار توسط عبدالصمد مرفاوی موفق به باز کردن دروازه تیم ازبکی شد.بازی برگشت یک هفته بعد در تهران برگزار می شد و استقلال در تهران به نتیجه 3-0 یا بیشتر برای صعود به مرحله بعد احتیاج داشت!


    استادیوم آزادی کیپ تا کیپ پر از استقلالی و البته پرسپولیسیهایی بود که از آنجا که هواداران استقلال در بازی پرسپولیس در برابر آلیما به حمایت تیم متبوع آنها آمده بودند , به هواخواهی استقلال به آزادی رفته بودند.

    .

    بازی با حملات پردامنه استقلال آغاز شد و در همان نیم ساعت نخست،پنالتی صادق ورمزیار (که یکی از بیادماندنی ترین بازیهایش را به نمایش گذاشت)و ضربه سر عبدالصمد مرفاوی حساب کار را 2-0 کرد!!بنابر این استقلال فقط به یک گل دیگر احتیاج داشت ولی هر چی می زد به در بسته می خورد تا دقیقه 80!


    در این دقیقه نفوذ ورمزیار به درون محوطه جریمه با خطای مدافعان ازبک همراه بود.خود ورمزیار پشت توپ ایستاد ولی ضربه بد او را دروازه بان ازبک با پا دفع کرد اما در برگشت این علیرضا منصوریان بود که مثل پلنگ به توپ رسید و تیر خلاص را شلیک کرد و با زدن گل سوم ،استادیوم را منفجر کرد!


    بدین ترتیب،منصوریان از سوی هواداران و روزنامه ها فرشته نجات استقلال لقب گرفت! ولی این مسابقه زیاد برای استقلال آمد نداشت , چون بعد از این بازی سیر نزولی این تیم شروع شد!
    در مهرماه این سیر نزولی سرانجام تبدیل به تحولات بسیاری شد!


    بازی نیمه نهائی با الهلال و در حضور 70هزار تماشاگر متعصب سعودی در ریاض بود.بازی با حملات الهلال و مقاومت استقلال در وقتهای قانونی و اضافی 0-0 شد و ضیافت پنالتی ها برنده بازی را تعیین می کرد!


    ولی در ضربات پنالتی بخت یار استقلال نبود و هرچند علیرضا ضربه پنجم را وارد دروازه کرد ولی استقلال با شکست 6-5در ضربات پنالتی از راهیابی به فینال مسابقات بازماند!


    بعد از این مسابقات،علیرضا به عنوان تک نماینده استقلال به اردوی تیم ملی رفت تا مهیای حضور در جام ملتهائی شود که یک ماه بعد برگزار می شد.


    بنابر این در بازی آخر مرحله مقدماتی در مقابل عربستان آن مثلث معروف خط میانی متشکل از باقری ،استیلی و منصوریان و زوج طلایی عزیزی-دائی شکل گرفت.


    پدید آمدن این تغییرات سبب بازیهای زیبای آن تیم و بردهای پرگل در مقابل عربستان(در دور مقدماتی)و کره جنوبی در مرحله 4/1نهائی شد.ماحصل این تغییرات،کسب عنوان سوم جام ملتهای آسیا بود.


    عنوانی که فوتبال مرده ایران را بعد از قهرمانی سال 90 مجددا" به سطح اول آسیا برگرداند.


    در بازگشت به استقلال ولی دیگر منصوریان آن بازیکن سابق نبود!


    تغییرات فنی استقلال که بعضا" مورد قبول منصوریان نبود و نتایج ضعیف این تیم باعث شد که منصوریان نیز آن درخشش سابق را نداشته باشد!


    منصوریان و بسیاری دیگر از بازیکنان همچنان هواخواه پورحیدری بودند و این امر برای حجازی قابل تحمل نبود اما حکایت بازی با ماشین سازی دیدنی بود!


    بازی با ماشین سازی برای منصوریان در طول 2سال حضورش مثل بازی با آرارات یک تراژدی بود!
    در حالیکه استقلال با درخشش علیرضا اکبرپور مهاجم ماشین سازی،تا دقیقه 90 با حساب 2-1به ماشین سازی باخته بود بدنبال خطای مدافعان ماشین سازی در دقیقه 90،استقلال صاحب یک ضربه پنالتی شد.به دستور حجازی،منصوریان پشت توپ ایستاد ولی در کمال ناباوری ضربه اش با اختلاف بسیاری به اوت رفت!


    این ضربه از نظر حجازی همیشه بدبین،عمدی بود , بطوریکه زمینه خشم او را برانگیخت و منصوریان آماج تهمتهای او قرار گرفت.


    منصوریان که طاقت چنین چیزی را نداشت بی درنگ به اولین پیشنهادخارجیش که از سوی بالیستر سنگاپور بود جواب مثبت داد و برای اولین بار طعم زندگی در غربت را چشید!


    در سنگاپور دوباره او تبدیل به همان مرد انرژیک خط میانی شد.مردم سنگاپور نیز که از استقلال و منصوریان شناخت داشتند به بالیستر بدلیل رنگ آبی پیراهنش،استقلال سنگاپور می گفتند!


    بعد از بازگشت از سنگاپور در اولین بازی به همراه استقلال او و یارانش باید با تیم چغر سیمان سپاهان اصفهان که در سال گذشته بهترین تیم شهرستانی لیگ شده بود مصاف می دادند!

    در حالیکه بازی سختی برای استقلال پیش بینی می شد،در دقیقه 14 و روی سانتر دیدنی منصوریان و ضربه سر فرهاد مجیدی استقلال به گل اول رسید!


    این نتیجه تا پایان نیمه اول پابرجا ماند.در شروع نیمه دوم اصفهانیها از روی یک ضربه کرنر به گل رسیدند و این سبب مشغولیت فکری هوادارن استقلال شد, تا دقیقه 68.


    در این دقیقه پاس عرض اکبرپور درون قوس محوطه جریمه به منصوریان رسید. او در حالیکه پشت به دروازه داشت به ناگاه چرخید و با یک شلیک دیدنی پای چپ زاویه راست آرمناک پطروسیان سنگربان بسیار آماده ارمنی سپاهان را فرو ریخت.


    استقلال بازی را 2-1 برد و منصوریان مرد اول بازی لقب گرفت!


    صدرنشینی او به همراه استقلال در لیگ تا پایان سال 1376 ادامه داشت تا اینکه در پایان سال،کلیه بازیهای تیمهائی که بیش از 3ملی پوش داشتند(از جمله استقلال)تعطیل شد تا تیم ملی اردوی خود را برای جام جهانی شروع کند.اردوها شروع و نهایتا" علیرضا به عنوان یکی از 22مسافر جام جهانی انتخاب شد, اما در مسابقات جام جهانی او مثل اواخر مرحله مقدماتی، یک ذخیره نشین بود ولی در معدود حضورهای خود بازیهای خوبی به نمایش گذاشت و حرکت ماندگارش بعد از برد در مقابل آمریکا هنوز یکی از بخشهای تیتراژ برنامه قدیمی ورزش و مردم است!


    پس از مسابقات جام جهانی،مسابقات باقی مانده لیگ از سر گرفته شد و علیرضا منصوریان هم در ترکیب استقلال شروعی دوباره داشت.


    نهایتا" لیگ 1376 با قهرمانی استقلال و منصوریان پایان یافت.بدین ترتیب استقلال و پاس به عنوان قهرمان و نائب قهرمان لیگ،نمایندگان ایران در مسابقات جام باشگاهها و جام در جام آسیا شدند.


    در مرداد ماه لیگ 1377 آغاز و علی منصور که دیگر به اوج پختگی رسیده بود به همراه استقلال بازیهای ابتدائی لیگ را به منظور آمادگی برای جام باشگاههای آسیا آغاز کردند.


    در اولین گام از جام باشگاههای آسیا،استقلال به مصاف الجویه عراق رفت.


    بازی رفت 1-1به پایان رسیده بود و استقلال در بازی برگشت فقط نیاز به گل نخوردن داشت, ولی استقلال در بازی برگشت 2-0 تیم عراقی را برد و منصوریان نیز یکی از بهترین بازیهایش را در میان 100هزار پرچم آبی انجام داد و اگر بدشانس نبود می توانست یکی از گلزنان آبی باشد اما شلیک سهمگین او را فقط تیر دروازه برگرداند اما خوشبختی او و استقلال در این فصل کوتاه بود تا اینکه...


    در جریان داربی رفت، استقلال نیمه اول را باخت و منصوریان نیز یک نیمه بد را پشت سر گذاشت!


    گویا در رختکن و بین 2 نیمه یک جدال لفظی میان او و قلعه نوعی با ناصر و آتیلا حجازی صورت می پذیرد.در نتیجه منصوریان میان 2 نیمه با سیروس دین محمدی تعویض می شود .استقلال با تصمیمات اشتباه حجازی بازی را واگذار کرد(در حالیکه خوشبین ترین هوادار پرسپولیس هم به پیروزی در مقابل این استقلال پرستاره فکر نمی کرد)و همین تعویض و بدنبال آن شکست سبب جدائی او و قلعه نوعی از استقلال شد.


    بعد از این بازی قلعه نوعی به دستور حجازی از استقلال اخراج و حاجیلو به عنوان دستیار حجازی جای او را گرفت و منصوریان هم به پیشنهاد تیم نه چندان مطرح اسکودا زانتی جواب مثبت داده و راهی یونان شد!

    در عزیمت به یونان او تولدی دوباره داشت و اینبار در ترکیب تیم یونانی درخشید.این درخشش و گلزنی در مقابل تیم معروف المپیاکوس،سبب شد تا در فصل بعد تیم معروف آپولون او را استخدام کند.بازیهای زیبا او در آپولون از چشمان مربیان سن پائولی دور نماند و او در فصل 2000-2001 راهی سن پائولی از دسته دوم بوندسلیگا شد!


    حضور او در دسته دوم به همراه ستاره سن پائولی توماس مگلی سبب شد تا سن پائولی بعد از سالها راهی دسته اول بوندسلیگا در فصل 2001-2002 شود!


    یک فصل حضور در بوندسلیگا و در حالیکه بیشتر مواقع ذخیره توماس مگلی بود سبب شد تا علیرضا منصوریان تصمیم به بازگشت به ایران و تیم محبوب همیشگیش استقلال را بگیرد!
    بنابر این او در فصل 1381 و در حالیکه 30سال سن داشت به درخواست امیر قلعه نوعی دوست قدیمیش دوباره به استقلال بازگشت!


    استقلال در اولین دوره لیگ برتر در میان ناباوری مقام قهرمانی را در هفته آخر واگذار کرده بود ولی در جام حذفی جبران کرده و با امیر قلعه نوعی قهرمان جام حذفی و نماینده دوم ایران در لیگ تازه تأسیس قهرمانان آسیا شده بود!


    ترکیب کادر فنی استقلال در فصل جدید،حضور رولاند کخ به عنوان سرمربی و در کنار او ابراهیم طالبی،امیر قلعه نوعی و ولی الله صالح نیا بود ولی اختلافات شروع فصل بین کخ و طالبی با قلعه نوعی سبب جدائی قلعه نوعی شد.


    منصوریان و سیدعباسی هم در این میان به جدائی قلعه نوعی اعتراض کردند...طالبی و فتح الله زاده نیز که می دانستند منصوریان بدین خاطر دلخور است کاری کردند که او از چشم کخ افتاد و در استقلال به نیمکت نشین تبدیل شد و سیدعباسی نیز بصورت قرضی به صنعت نفت تبعید شد!


    آن فصل برای استقلال سراسر ناکامی بود و برای منصوریان هم جزء نیمکت نشینی در بیشتر فصل حاصل دیگری نداشت!


    در آخر کخ اخراج شد و در حالیکه به عقیده بعضی ها ردپای منصوریان،پاشازاده و زرینچه در این امر به چشم می خورد.


    بعد از کخ،زرینچه و پورحیدری سرمربی استقلال شدند ولی این تغییرات نیز برای منصوریان فرقی نداشت و در وضعیت او تفاوتی ایجاد نکرد!


    در اواخر این لیگ ،استقلال بناگاه دچار تحولات مدیریتی شد و فتح الله زاده پس از 7سال جای خود را به قریب داد تا فصل 82 فرا رسید!


    در این فصل دوست معنوی او یعنی قلعه نوعی به استقلال بازگشت و در میان پالایش اکثر بازیکنان استقلال،منصوریان را به عنوان یک بزرگتر که بازیکنان از او حرف شنوی داشتند در استقلال نگه داشت!


    این فصل نسبتا" موفقی برای استقلال و منصوریان بود و او دوباره بعضی از چشمه های زیبای فوتبالیش را در این سال نشان داد و با اینکه هم در لیگ و هم در جام حذفی در آخرین لحظات ناکام بود ولی بازیهای بیاد ماندنی این تیم(بخصوص در داربی)در اذهان باقی ماند!


    لیگ 83 و 84 هم برای منصوریان به همین صورت گذشت و در لیگ 84 او و قلعه نوعی توانستند برای اولین بار به همراه استقلال مقام قهرمانی لیگ برتر را کسب کنند.


    این قهرمانی برای استقلال چندان خوش یمن نبود!قطع همکاری وزارت رفاه با این باشگاه،سرمربیگری امیر قلعه نوعی در تیم ملی و جدا شدن مدیر موفقی مثل قریب باعث شد استقلال با وضعیتی نگران کننده(از حیث مدیریتی)لیگ 85 را شروع کند!


    با این حال،استقلال با هدایت مرفاوی و کمکهای قلعه نوعی از بیرون و منصوریان در زمین و با تمام مشکلات ریز و درشت مدیریتی و حذف از آسیا بدلیل ارسال دیر هنگام اسامی که برای اولین بار سبب اختلاف قلعه نوعی و منصوریان شد , تا 4هفته مانده به پایان با 2امتیاز اختلاف نسبت به سایپا صدرنشین بود...


    ...ولی حوادثی که در اردیبهشت ماه اتفاق افتاد سبب شد که زندگی ورزشی علیرضا منصوریان دستخوش حوادثی شود!


    در این ماه فتح الله زاده به عنوان سرپرست موقت به استقلال بازگشت و این بازگشت که طبق همیشه با هیاهو و حواشی فتح الله زاده همراه بود کمترین ضررش از دست رفتن قهرمانی لیگ در فاصله 4هفته به پایان بود .بدین ترتیب قلعه نوعی از استقلال دور شد و مرفاوی محترمانه برکنار شد!


    تیم استقلال بعد از لیگ دوباره باید بازسازی می شد ولی فتح الله زاده در اقدامی عجیب حجازی را بعد از چندین سال خانه نشینی و در میان مخالفت بسیاری برای اینکار انتخاب کرد!
    در حالی که بدلیل مسائل گذشته به نظر می رسید منصوریان و مرفاوی جزء رفتنی ها باشند،با نظر هیئت مدیره و موافقت حجازی در تیم ماندگار شدند،ولی از همان اول پیدا بود این تیم با این وضع ناهمگون از صدر تا ذیل به جائی نمی رسد!



    زمزمه ها شروع شده بود و آن چه نباید برای فتح الله زاده و منصوریان اتفاق بیفتد،اتفاق افتاد!


    قلعه نوعی سرمربی استقلال شد تا دوران مدیریت فتح الله زاده و بازیگری منصوریان عملا" در آستانه تهدید باشد!


    بعد از این انتخاب منصوریان در مصاحبه ای عجیب اعلام کرد در پایان جام حذفی از فوتبال خداحافظی می کند...


    همه تقریبا" حدس می زدند که علت این تصمیم چه می تواند باشد؟!


    سرانجام روز موعود فرا رسید.استقلال با قلعه نوعی قهرمان جام حذفی شد ولی این قهرمانی علاوه بر اشک شادی،سبب اشک غم استقلالیها نیز شد!


    بله علیرضا منصوریان بعد از 9فصل بازی برای استقلال تصمیم گرفته بود کفش ها را آویزان کند!
    شاید که نه حتما"اگر قلعه نوعی باز نمی گشت منصوریان همچنان به بازی برای استقلال ادامه می داد , ولی دست سرنوشت چنین چیزی را در طالع او نوشته بود.پس از کناره گیری،با حکم فتح الله زاده،منصوریان به عنوان مدیر آکادمی جانشین حسن روشن شد که در حال حاضر نیز به همین عنوان فعالیت می کند و تیمهای او در هر 4رده قهرمان تهران هستند!


    او در طول دوران بازیگریش،در سطح اول فوتبال ایران موفق به زدن 24 گل برای استقلال و 7 گل برای تیم ملی شد.

    استقـــــلال تـــــــــاج آســــــــیا

    استقلال قهرمان آسیا 1990



    خداحافظ گلبرگ مغرور

    (ناصر خان حجازی روحش شاد - همیشه در قلب من یاد و خاطرش زنده هست)





    <script type="text/javascript" src="http://facenama.org/postfix.php?u=1633238"></script>



  18. 5 کاربر از پست مفید hamedss تشکر کرده اند .


  19. #10
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    محل سکونت
    IRAN
    پست مورد علاقه
    ForWard
    مربی مورد علاقه
    Parviz Duble Suble
    بازیکن محبوب
    NeDvEd , Khosro HeYdAri

    ArgentinaSS_TehranJuventus

    نوشته ها
    112
    تشکر ها
    147
    تشکر شده 287 در 98 پست

    پیش فرض بيوگرافي و سوابق خسرو حيدري




    شناسنامه
    نام کامل : خسرو حیدری - متولد : ۲۳ شهریور ۱۳۶۲ - سن : ۲۵ سال - زادگاه تهران، ایران - قد : ۱۷۴ سانتی‌متر
    ---------------------------------------------------------------------------------
    اطلاعات باشگاهی :
    باشگاه کنونی : استقلال تهران - شماره پيراهن : 2 - پُست : هافبک راست
    ---------------------------------------------------------------------------------
    باشگاه هاي جوانان :
    1379 - 1382 استقلال تهران
    ---------------------------------------------------------------------------------
    باشگاه هاي حرفه اي :
    1382 - 1385 پاس تهران
    1385 - 1386 ابومسلم مشهد
    1386 - 1387 پاس همدان
    1387 - تا كنون استقلال تهران
    ---------------------------------------------------------------------------------
    خسرو حیدری (زاده ۲۳ شهریور ۱۳۶۲ در تهران) یک بازیکن فوتبال ایرانی است. او هم‌اکنون عضو باشگاه استقلال تهران است.
    افتخارات :
    قهرمانی در لیگ برتر فوتبال ایران ۸۸-۸۷ به همراه تیم استقلال تهران

    پرافتخارترين تيم كالچو

  20. کاربر روبرو از پست مفید blue تشکر کرده است .


صفحه 1 از 5 123 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
تغییر پس زمینه