توی این تاپیک از سایت شما می تونین بیوگرافی بازیکنان تاریخ پرسپولیس رو قرار بدید.
خواهشآ اصل امانت داری رو رعایت کنید و از قرار دادن مطالبی که از منابع غیر موثق تهیه شده اند خودداری کنید تا یک مرجع مناسب داشته باشیم
توی این تاپیک از سایت شما می تونین بیوگرافی بازیکنان تاریخ پرسپولیس رو قرار بدید.
خواهشآ اصل امانت داری رو رعایت کنید و از قرار دادن مطالبی که از منابع غیر موثق تهیه شده اند خودداری کنید تا یک مرجع مناسب داشته باشیم
احمد رضا عابدزاده بر طبق شناسنامه در 3 خرداد 1345 درشهرآبادان به دنيا امده ولي بزرگ شده شهر اصفهان است. البته خو وی تاریخ تولدش را چندین روز قبل از این تاریخ عنوان می کند.
اولين تيم عابدزاده هلال احمر اصفهان بوده است.
درمهر سال 62اولين قهرمانيش را با تيم تام اصفهان درسن17سالگي جشن گرفت.
در مرداد64 اولين حضور در ليگ کشور را با تيم منتخب اصفهان در ليگ استاني قدس تجربه کرد.
اولين بازي ملي دراين سال باتيم ملي ب درمقابل روماني برای احمدرضا رقم خورد.
دي ماه65 دومين قهرماني باتام اصفهان را جشن گرفت.
همچنين دراين سال اولين بازي رسمي را باتيم الف مقابل کويت درمقدماتي المپيک88انجام داد!
درتير66 براي انجام خدمت مقدس سربازي به تيم ژاندارمري تهران پيوست سپس درسال68مجددا به تام اصفهان برگشت!
درسال 69به استقلال تهران پيوست او دراين سال با استقلال به قهرماني کشور رسيد وهمچنين با همسرش که اهل اصفهان است ازدواج کرد.
درمهر سال69 با تيم ملي درمسابقات آسيايي 90 پکن بامهار 3 پنالتي دربازي فينال مقابل کره شمالي قهرمان آسيا شد.
قهرماني در جام باشگاه هاي آسيا با استقلال درسال70 ديگر افتخار عابدزاده در کلکسیون افتخارات فراوانش بود.
همچنين دراين سال ودربهمن ماه به قهرماني ليگ باشگاههای فوتبال تهران به همراه استقلال رسيد.
او يک فصل ديگر هم براي استقلال بازي کرد وبعد از 3فصل حضور دراستقلال مجددا درسال72به اصفهان برگشت ويک فصل را هم در سپاهان اصفهان سپري کرد.
ولي درفروردين73 و درحالیکه به جهت تقبل کردن هزینه های درمانیش توسط امیر عابدینی مدیرعامل وقت پرسپولیس راهیی تیم پرسپولیس شد ولي چون مصدوم بود تا دي ماه بازي نکرد ودر3دي ماه اولين بازي رسمي اش رامقابل ملوان با پيراهن پرسپوليس برگزار کرد.
اولين قهرمانيش با پرسپوليس دردي ماه 74 درليگ پنجم آزادگان بدست آورد.
وي همچنين دراين سال رکورد18بازي بدون گل را از خودش به جاي گذاشت که همچنان پابرجاست ودروازه باني نتوانسته است اين رکورد را جابه جا کند.
مجددا درتير76 ودرليگ ششم آزادگان پرسپوليس بابرد 3بر0استقلال قهرمان اين مسابقات شد.
عابدزاده به همراه تيم ملي در آذر 76 به جام جهاني صعود کرد که به يادماندني ترين عکس العمل هاي عابدزاده باوجود مصدوميت دربازيهاي استراليا و ژاپن بود که از جان ودل از دروازه تيم ملي محافظت کرد.
درتير77 ودرمقابل آلمان درجام جهاني عابدزاده آخرين بازي ملي و78بازيش را انجام داد وبعد از آن ديگر درتيم ملي بازي نکرد.
عابدزاده درخرداد78 باز هم باپرسپوليس به قهرماني درليگ8آزادگان دست يافت در همين سال با برد 2بر1 استقلال به قهرماني در جام حذفي دست يافت ولي درآن بازيها عابدزاده مصدوم بود وداوود فنايي از دروازه پرسپوليس حراست مي کرد.
آخرين حضور عابدزاده در فوتبال درسال 79 وباقهرماني پرسپوليس درليگ نهم آزادگان به پايان يافت و در این سال بود که علی پروین که به نوعی هیچ گاه تاب تحمل ای را نداشت که شخصی از وی محبوبتر باشد به بدترین شکل ممکن موجبات کنار گذاشته شدن وی از پرسپولیس را فراهم کرد.
متاسفانه مدتی بعد از کنارگذاشته شدن ناجوانمردانه اش از پرسپولیس دراثر حمله عصبي عابدزاده دچار مشکل شد ومدتها دربيمارستان بستري بود که عده ای که در صدد تخریب شخصیت وی بودند این بیماری وی را به مسائل موهوم اخلاقی نسبت دادند در صورتیکه عده ای دیر علت این اتفاق را در فشارهایی که طی سال گذشته از طرف سرمربی وقت پرسپولیس به وی وارد شده بود جستجو می کردند.
بعد از بستیر شدن عابدزاده در بیمارستان زنده کشان مرده پرست به یاد او افتادند و البته در این بین مردم و هواداران عاشقش با دعاهای خیری که کردند او را دوباره به این دنیا بازگرداندند .
... واما درباره شخصيت عابدزاده:
در مورد شخصيت عابدزاده بايد عنوان کرد که بسيار باهوش، مطمئن، خونسرد، با اعتماد به نفس فوق العاده است که حتي چند نفر از باتجربه هاي تيم ملي درمصاحبه هايي بارها عنوان کردند که ما در بازي بااستراليا واقعا خودمان باخته بوديم وتنها کسي که به ما روجيه داد وخود را نباخت عابدزاده بود که با آن حرکات مثال زدنيش روحيه به بقيه منتقل کرد .
قدرت مديريت وفرماندهي تيم استعداد فوق العاده در خروج يک تيم از بحران وبه بالاترين درجه از اعتماد رساندن ي تيم ودر آخر بسيار محبوب ومتين وخير خواه که هنوز که هنوز است همه اورا به نام عقاب آسيا مي شناسند وبدون اغراق بايد گفت بهترين دروازه بان تاريخ فوتبال ايران هست. گرچه که عده ای این عنوان را شایسته ناصر حجازی می دانند!
عابدزاده بعد از چند سال از خداحافظيش از فوتبال باحضور دربازي پرسپوليس با بايرن مونيخ وباپيراهن پرسپوليس وبامربي قديميش سلطان علي پروين به طور رسمي از مسابقات رسمي خداحافظي کرد.
او هم اکنون در کادر فنی پرسپولیس به عنوان مربی دروازبانان مشغول تربیت دروازبانان جدید است.
او از جمله بازیکنان محبوب در نزد تمام هواداران فوتبال است و روزهای افتخارآفرینی او برای تیم ملی ایران و بازی فوق العاده او در مقابل استرالیا از یاد هیچ فوتبال دوست ایرانی نخواهد رفت.
سید محمد پنجعلی:
سال 1334 به دنیا آمد و سال 56 به جمع سرخپوشان پیوست.اولین بار فروردین 57 پیراهن تیم ملی را بر تن کرد و در مهر ماه سال 70 در دیدار با الجزایر از تیم ملی خداحافظی کرد.تعداد بازیهای ملی او از 41 تجاوز نمی کند.او در ابتدای لیگ 73 و در سن سی و نه سالگی از فوتبال خداحافظی کرد.
حمید درخشان:
سال 54 و در سن 17 سالگی از مزدا به پرسپولیس آمد.چهاردهم شهریور 59 برای اولین بار پیراهن تیم ملی را در مقابل امارات بر تن کرد.بازیگردان ایران در جام ملتهای 1986 بود و سال بعد به عنوان بهترین بازیکن سال ایران انتخاب شد.او چهارده سال از تیم ملی دور بود ولی در سال 69 با حضور پروین به تیم ملی برگشت و در سال 1993 و در سن 35 سالگی از فوتبال خداحافظی کرد.
ناصر محمدخانی:
فوتبال را در راه آهن آغاز کرد و سال 60 با درخشش در بانک ملی آقای گل تهران شد تا به عنوان برترین مهاجم فوتبال کشور مطرح شود.در زمستان سال 60 جوان 22 ساله به پرسپولیس آمد و یکسال بعد بیست گل برای این تیم زد.سال 61 به تیم ملی دعوت شد و سال 63 در دوازده بازی این تیم زننده سیزده گل بود.25 بازی ملی و 18 گل زده کارنامه او را در تیم ملی است و پنجمین گلزن برتر تاریخ فوتبال ایران به شمار می آید.
فرشاد پیوس:
گلزنترین بازیکن تاریخی پرسپولیس که لقب آقای گل را با خود به یدک می کشد در سال 1340 متولد شد.20 سال بعد زیر نظر ناصر ابراهیمی در راه آهن شوکوفا و سه سال بعد با پیراهن این باشگاه به تیم ملی دعوت شد.اواخر سال 64 به پرسپولیس آمد و درهمان سال آقای گل تهران شدو دو سال بعد نیز با زدن 13 گل ای عنوان را تکرار کرد.سال 68 به قطر رفت و سالهای 69 و 70 دو بار دیگر آقای گل تهران شد.دوبار نیز در سال 70 و 73 با 11 و 20 گل آقای گل لیگهای دوره اول و چهارم آزادگان شد.در طول 12 سال حضور در پرسپولیس نزدیک به 150 گل زد.اولین بازی ملی را در سال 63 و آخرین بازی را در سال 73 انجام داد.او 38 بازی ملی دارد و بیستم تیرماه 76 در دیدار مقابل استقلال از دنیای فوتبال خداحافظی کرد.
محمدحسن انصاری فرد:
اول مهرماه 1340 در تهران متولد شد و از شاهین فوتبالش آغاز کرد.در سال 58 اولین بازی خود را برای سفید و سیاه پوشان شاهین انجام داد و چند سالی را در تکاور بازی کرد.در بهمن سال 64 به پرسپولیس آمد و هفت سال مرد ثابت سرخپوشان بود.او در سال 66 به عنوان مرد سال فوتبال ایران انتخاب شد ولی در کمال تعجب آن سال به تیم ملی راه پیدا نکرد! حساس ترین گل او سال 70 در مسابقات جام در جام باشگاه های آسیا وارد دروازه المحرق بحرین شد تا پرسپولیس قهرمان آسیا شود.18 بازی و سه گل کارنامه او در تیم ملی است.
احمدرضا عابدزاده:
سال 1345 در آبادان به دنیا آمد و با تام اصفهان به شهرت رسید.در 19 سالگی و در بهمن سال 64 پیراهن تیم ملی را برای اولین بار مقابل رومانی بر تن کرد.او پس از سه فصل بازی در استقلال و یک فصل بازی در سپاهان در سال 73 به پرسپولیس آمد.اولین بازی اش برای پرسپولیس مقابل ملوان برگزار شد.پس از محرومیتی که در دیدار با استقلال نصیبش شد مجددا به تیم ملی برگشت و در جام ملتهای 96 امارات با گرفتن ضربات پنالتی ایران را سوم کرد و در مسابقات مقدماتی جام جهانی مقابل استرالیا و ژاپن به یاد ماندنی ترین بازی های خود را به نمایش گذاشت.اوج کار او در بازی های جام جهانی مقابل آمریکا بود.عابدزاده 79 بازی ملی دارد.
افشین پیروانی:
در خانواده ورزشکار متولد شد.سال 67 برای گذراندن خدمت سربازی به تهران آمد.دو سال برای ژاندارمری بازی کرد و اولین تیم المپیک ایران را به همراه چند بازیکن دیگر تشکیل دادند.او در سال 71 در سن بیست و سه سالگی به تیم ملی دعوت شد.از سال 74 تا 76 مرد ثابت تیم ملی بود.او 48 بازی ملی دارد.
حمید استیلی:
سال 1346 در تهران متولد شد.از سال 63 در ترکیب اصلی پاس جای گرفت و هشت سال بعد با کش و قوس های فراوان به پرسپولیس آمد.با جدایی پروین در سال 72 از پرسپولیس نغمه جدایی سر داد و در سال 77 مجددا به پرسپولیس بازگشت.او در سال 68 توسط پروین به تیم ملی دعوت شد و در دیدار با شوروی سابق اولین بازی خود را انجام داد.او 80 بازی ملی دارد و گل او به آمریکا در جام جهانی فرانسه به عنوان خاطره شیرین در ذهن تمام ایرانیان ماندگار است.
علی دایی:
سال 1348 در بیله سوار اردبیل چشم به جهان گشود.بعد از طی کردن سلسله مراتب به تاکسیرانی تهران آمد و با بانک تجارت به شهرت رسید.او در تابستان 73 به پرسپولیس آمد.اما مصدومیت در بازی با بحرین او را برای مدت ها خانه نشین کرد.در بازگشت در سال 1996 با زدن 22 گل عنوان بهترین گلزن جهان را از آن خود کرد و بعد از یکسال حضور در قطر راهی آلمان شد و در تیم آرمینیا بیله فلد و سپس بایرن مونیخ و هرتابرلین بازی کرد.او در سال 1999 به عنوان بهترین بازیکن سال آسیا انتخاب شد.او هم اکنون برترین گلزن تاریخ فوتبال ملی در جهان است.
علی کریمی:
وقتی در مسابقات فوتسال سال 76 برابر استقلال و در فینال چندین بار و به طور زیبا به استقلال گل زد خود را به عنوان یک پدیده نوظهور به فوتبال ایران شناساند.کریمی در ابتدای فصل 77 به پرسپولیس آمد.حساسترین گل او برای پرسپولیس در بازی جنجالی سال 80 پرسپولیس استقلال بود که در دقیقه 90 مانع شکست پرسپولیس شد.کریمی بعد از چند سال بازی در کشورهای عربی به تیم بایرن مونیخ آلمان پیوست که در این تیم هم چهره خوبی از به نماش گذاشت.او امروز تکنیکیترین بازیکن فوتبال ایران است.
جواد کاظمیان:
جواد در سومين روز از دومين ماه (ارديبهشت) سال 1360 متولد شد. او در روستاي مشكان واقع در شهر كاشان بدنيا امد. دیپلمه ی ادبیات است.قصد داشت در رشته ی تربیت بدنی ادامه تحصیل بدهد که امکانش تا به حال ميسر نشده. قد 173 و وزن 77 کیلو گرم است.به غیر از رده ی سنی بزرگسالان پیراهن تیمهای ملی جوانان و امید رو هم پوشیده.فوتبال را در سال 77 و با بازی در بانک ملی شروع کرد.ان موقع فوروارد بود.سال اول مسابقات جوانان تهران با 26 گل اقای گل شد
و یک سال بعد این عنوان را با 22 گل تکرار کرد. میان خارجی ها در پست خودش بازی فیگو و بکهام را قبول دارد .در ایران هم فقط مهدوی کیا. از بچگی طرفدار شماره های 7.9 و 17 بوده . جوتد در به پرسپولیس محبوبیت خاصی دارد و هم اکنون در یکی از تیم های اماراتی توپ میزند.
کریم باقری:
متولد 1/12/52 شهر تبریز – محله عباسی- 5 برادر هست و یک خواهرنیز دارد.
سابقه بازی از جوانان تیم ایدم تبریز و بعد از آن تیم تراکتورسازی و در زمان خدمت سربازی به تهران آمد و سه سال در کشاورز توپ زد و بعد به تیم پرسپولیس رفت و در آن سال با این تیم قهرمان کشور شد . بعد از آن سه سال در آلمان بازی کرد و یک نیم فصل را در امارات مشغول به بازی بود و یک سال در انگلیس و پنج ماه در تیم السعد قطر و هم اکنون سه سال است که در تیم پرسپولیس بازی می کند .
بیوگرافی علی کریمی
علی کریمی 17 آبان1357 فوتبالیست ایرانی است که در باشگاه السیلیه کشور قطر توپ میزند.علی کریمی با قراردادی یکساله به باشگاه السیلیه قطر پیوست تا دومین فصل خود را در لیگ این کشور آغاز کند.
به گزارش خبرگزاری مهر، پایگاه خبری فوتبال آسیا در خبری با اشاره به انتقال علی کریمی به باشگاه السیلیه آورده است: این هافبک 30 ساله ایرانی سال گذشته و پس از مسابقات فوتبال جام ملت های آسیا با قراردادی دوساله به باشگاه القطر پیوست. القطر که در پایان فصل در جدول 10 تیمی لیگ قطردر جای چهارم قرار گرفت به همکاری با همه بازیکنان خارجی خود پایان داده که علی کریمی یکی از آنهاست. القطر بدنبال گرفتن بازیکن جدید خارجی است که دو برزیلی از آن جمله اند".
در ادامه این خبر آمده است: "کریمی از آنجا که قراردادی دوساله با کمیته بازیکنان حرفه ای قطر دارد امسال برای بازی در دومین فصل خود و پس از مذاکرات با باشگاه السیلیه به این تیم آمد. السیلیه که در این فصل با تغییراتی اساسی و گرفتن دو بازیکن برزیلی و یک مهاجم قدرتمند از بورکینافاسو یکی از مدعیان جدی قهرمانی لیگ قطر خواهد بود علی کریمی را به تیم خود فراخوانده است".
کریمی بازیکن سال 2004 آسیا پیش از این در باشگاه های فتح تهران، پرسپولیس، الاهلی امارات و بایرن مونیخ نیز بازی کرده است. او اولین بار در سال 1998 در بازی مقابل کویت در بازیهای آسیایی بانکوک با پیراهن تیم ملی به زمین آمد. کریمی در بازیهای دور سوم انتخابی جام جهانی 2008 نیز کاپیتان ایران بود که بعد از تیم ملی کنار ماند.بنابر اعلام ابوالفضل جلالی مدیر برنامه های علی کریمی مبلغ قرارداد این بازیکن در طول دو سال بازی در قطر 4 میلیون و 700 هزار یورو است. . کریمی عضو تیم ملی فوتبال ایران است و در تیمهای بزرگی نظیر بایرن مونیخآلمان بازی کرده است. وی همیشه پیراهن شماره ۸ را به تن میکند.[۱] او در سال 2004بازیکن سال آسیا شد.
•تاریخ تولد: هفدهم آبانماه 1357 •مکان تولد: کرج •قد: یک متر و هفتاد و هشت •پست تخصصی: خط میانی - بازی ساز •فعالیت مورد علاقه: والیبال ساحلی •وضعیت خانوادگی: متاهل، دارای دو فرزند پسر به نام های هاوش و هیرسا •باشگاه فعلی:السیلیه-قطر
شناسنامه
- نام کامل: محمدعلی کریمی پاشاکی
زادگاه: کرج، استان تهران، ایران ملیت: ایرانی قد: 178 سانتیمتر وزن: 73 کیلوگرم وضعیت تأهل: متأهل، دارای دو فرزند پسر حرفه: فوتبالیست حرفه ای القاب: جادوگر تهران، مارادونایآسیا سرگرمی: والیبال ساحلی
باشگاهها
به ترتیب :
نوجوانان نفت تهران – ایران. نوجوانان سایپا تهران – ایران. جوانان سایپا تهران – ایران. فتح تهران – ایران. پرسپولیس تهران – ایران. الاهلی دوبی – امارات. بایرن مونیخ – آلمان. القطر _ قطر السیلیه قطر پرسپولیس تهران
افتخارات
- نایب قهرمانی نوجوانان تهران با نوجوانان نفت.
قهرمانی امیدهای تهران با امیدهای فتح. قهرمانی لیگ و جام حذفی ایران با پرسپولیس. قهرمانی جام حذفی امارات با الاهلی امارات. قهرمانی بازیهای آسیایی بانکوک با تیم ملی ایران. قهرمانی غرب آسیا با تیم ملی. قهرمانی جام بین قارهای آسیا – اقیانوسیه با تیم ملی ایران. بازیکن سال 2004 آسیا
انتقال به بایرن مونیخ
علی کریمی روز ۳ می سال ۲۰۰۵ بنا به گزارش وبگاه رسمی باشگاه بایرن مونیخ به این تیم آلمانی پیوست. او پس از علی دایی و وحید هاشمیان سومین بازیکنی بود که در این باشگاه معتبر مشهور به هالیوود بازی میکرد. در ابتدا بسیاری معتقد بودند که انتقال کریمی برای این باشگاه تنها جنبه اقتصادی دارد، اما بازیهای خوب این بازیکن مانع این انتقادات شد. علی کریمی خیلی زود توانست در جمع نامداران این باشگاه نظیر میشاییل بالاک، سباستین دایسلر، مارتین دمیکلیس، مهمت شول و زی روبرتو برای خود جایگاهی ثابت دست و پا کند، به طوری که برخی از این بازیکنان نیمکت نشین شدند. طبق یکی از بندهای قرارداد کریمی و بایرن مونیخ، پس از ۲۵ بازی این قرارداد به طور خودکار تمدید میشد. در بازی با هامبورگ این اتفاق افتاد، اما در همین بازی وی متأسفانه مصدوم شد، به طوری که نتوانست در بازیهای جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان در اندازههای واقعی خود ظاهر شود. کریمی همچنین از جمله بازیکنان ایرانی محسوب میشود که در لیگ قهرمانان اروپا بازی کردهاست و در مقابل سالزبورگ اتریش یک گل به ثمر رساند.
ویرایش توسط H@di : 07-14-2009 در ساعت 06:46
داستان زندگي عليرضا واحدي نيكبخت؛پسر مودب حسنآقا خياط
نيكبخت كه براي آبشار زدن بلند ميشد بچههاي دبيرستان شريعتي هم روي سكوها براي هورا كشيدن بلند ميشدند. آن سالها براي خودش در آموزشگاههاي استان خراسان اسمي در كرده بود و حتي شنيده ميشد به تيم ملي نوجوانان واليبال هم دعوت شده!
سالها از آن روزها ميگذرد. روزهايي كه در خانه حسنآقاي خياط را پياميها و ابومسلميها از پاشنه درآورده بودند كه عليرضا را بفرست تيم ما. اما حسنآقا خياط كه براي سير كردن شكم زن و بچه صبح تا شب چشمهايش را روي چرخ خياطي ميگذاشت و لباسهاي مردم را سوزني ميكرد ميلي نداشت پسرش عمرش را صرف دويدن دنبال توپ كند. حسنآقا البته آن زمانها نميدانست كه اين توپ لعنتي بعدها چقدر زندگي عليرضايش را از اين رو به آن رو خواهد كرد و البته زندگي خودش را هم. كف دستش را بو نكرده بود كه فوتبال روزي ميشود آب و نان همه. او فكر ميكرد رضا تا دكتر و مهندس نشود عاقبت بخير نميشود. همين بود كه خيلي دلش راضي نبود رضا بهجاي درس خواندن دنبال توپ برود. حتي بعضيوقتها با خودش ميگفت رضا خياط شود بهتر از آن است كه فوتباليست شود. پس به رضا خياطي ياد ميداد و او را با خودش سر كار ميبرد. آن روزها اما عليرضا يك جا بند نميشد يا با چرخ خياطي ور ميرفت يا «اتو» را سيخ ميكرد. شيطان بود حسابي ديگر. عليرضا ثابتيمقدم همكار حسنآقا ميگويد يادش بخير عليرضا كه ميآمد در مغازه سرگرم بوديم. يك جا بند نبود. چقدر حسنآقا از كارهاي او حرص ميخورد. به همهچيز و همه جا كار داشت. بچه بود و كنجكاو بااينحال بيادب نبود. ثابتيمقدم همانطور كه دارد آن روزها را به ياد ميآورد يك دفعه ميخندد و ميگويد يادش بخير، يك بار عليرضا بياجازه ما رفته بود پشت چرخ خياطي. بلد نبود كه بههمينخاطر هم سوزن چرخ خياطي رفت توي انگشتش و از آنور درآمد. بيچاره حسنآقا ترسيده بود و گريه ميكرد اما عليرضا ميخنديد و با همان انگشت غرق خون پدرش را دلداري ميدهد. اوستا خياط ادامه ميدهد حسنآقا واقعا زحمتكش بود و مدام نگران آينده رضا بود. دوست داشت پسرش براي خودش كسي شود. دائم به عليرضا ميگفت درس بخوان اما عليرضا همه كار ميكرد جز درس خواندن. او آنقدر شيطان بود كه آخرش حتي خياط خوبي هم نشد.قرمز جنجالي
آبشارزن قهار!
هر چقدر حسن آقا به ورزش كردن پسرش روي خوش نشان نميداد صمدآقا، دايي بچهها عليرضا را به ورزش بهخصوص فوتبال تشويق ميكرد. او خودش فوتباليست بود و دوست داشت خواهرزادهاش هم فوتباليست بزرگي شود. عليرضا اما آن سالها عشق اولش واليبال بود. در آن زمستانهاي سرد و استخوان خردكن مشهد سالن مسابقات واليبال آموزشگاهها با آبشارهاي عليرضا گرم ميشد. نيكبخت كه براي آبشار زدن بلند ميشد بچههاي دبيرستان شريعتي هم روي سكوها براي هورا كشيدن بلند ميشدند. آن سالها براي خودش در آموزشگاههاي استان خراسان اسمي در كرده بود و حتي شنيده ميشد به تيم ملي نوجوانان واليبال هم دعوت شده! حجت صادقزاده ميگويد: «پاسور عليرضا من بودم. او با دو دست آبشار ميزد. دبير ورزشمان آقاي گلپرور حتي برايمان تمرين اختصاصي ميگذاشت. عليرضا آن سالها تازه داشت قد ميكشيد. عاشق ورزش بود. فكر ميكنم جز درس ورزش هيچ درسي را هم پاس نكرد! پينگپنگباز ماهري بود. توي باشگاه خادم همه را شرطي ميبرد. در دووميداني هم كسي به گردش نميرسيد. بچههاي دبيرستان شريعتي و همدورههاي عليرضا ميگويند سالهاست كه ديگر او را نديدهايم.» اكثر آنها متفقالقول ميگويند: «نيكبخت واقعا پسر خانوادهدوست و مودبي بود. ما دعوا ميكرديم او جلو نميآمد. از چاقو خوردن خيلي ميترسيد و هميشه بچهها را با هم آشتي ميداد. خيلي هم خوشلباس بود. درست مثل الان. يك بار پاداش پيروزي ابومسلميها پارچه كتشلواري داده بودند. او هم داده بود پدرش دوخته بود. چه پزي ميداد با آن كتوشلوار.»
رفيق ناباب!
عليرضا اما با خط دادنهاي دايي كمكم جذب ميدان مغناطيسي فوتبال ميشود. ميرود به تيمهاي راهآهن و راوند. در مسابقات فوتبال آموزشگاهها هم چهره ميشود. حالا دبيرستان شريعتي يك هافبك- مهاجم دارد كه چشم استعداديابهاي تيمهاي باشگاهي را خيره كرده است. اصغر رحيمي، مدير اجرايي فعلي ابومسلم ميگويد با خدابيامرز محمد اعظم، حسنآقا را راضي كرديم تا عليرضا فوتبال را جديتر در ابومسلم دنبال كند. حاجمهدي قياسي، مدير پيام چند جلسه با حسنآقاي خياط مفصل صحبت كرد اما من شبانه عليرضا را بردم هيات فوتبال و با او قرارداد بستم. به پدرش هم گفتم عليرضا را بسپار دست من و محمد اعظم!
رحيمي ميگويد: «آن روزها عليرضا شروشور جواني داشت. يكي، دو تا رفيق ناباب هم داشت كه ميخواستند او را از راه به در كنند. خدابيامرزد محمد اعظم را. يك بار كه عليرضا كار بدي كرده بود سيلي زد توي گوشش و از تيم اخراجش كرد. من عليرضا را بردم توي ماشين و گفتم محمدآقا تو را دوست دارد وگرنه سيلي نميزد. حالا هم راهت را انتخاب كن. اگر ميخواهي دنبال رفيقبازي و خلاف بروي فوتبال را كنار بگذار و اگر ميخواهي فوتبال را ادامه دهي به من قول بده تا من با محمد اعظم صحبت كنم و برگردي. آن روز عليرضا قول داد و انصافا تا زماني كه در ابومسلم بود دنبال رفيقبازي و خلاف نرفت. كلا پسر مهربان و احساساتي بود. يك بار هم كه با تيم جوانان رفته بوديم شاهرود بدون اجازه اردو را ترك كرد و رفت جنگلهاي اطراف شاهرود. وقتي برگشت از تركيب كنارش گذاشتيم كه گريه كرد. يك بار هم يك پنالتي حساس را خراب كرد و تا 48 ساعت غصه خورد و با كسي حرف نزد. بازي استقلال و پرسپوليس هم كه دعوا شد او داشت گريه ميكرد!
تولد ستاره
احتمالا كمتر كسي ميداند كه اولين بازي رسمي عليرضا نيكبخت براي ابومسلم در ليگ همزمان با قهر ميثاقيان بوده است. بازي با پاس در تهران بود كه ميثاقيان بهدليل مشكلات مالي تيم قهر ميكند و هادي مباشري و رحيمي مجبور ميشوند تركيب تيم را خودشان بچينند. رحيمي ميگويد آنجا بود كه قاسم خادمي و عليرضا نيكبخت را براي اولين بار در ليگ بازي داديم. همدبيرستانيهاي عليرضا ميگويند برخلاف همه كه فكر ميكنند او در بازي مقابل استقلال و در آزادي چهره شد بايد بگوييم او مقابل مقاومت سپاسي و در مشهد بود كه نظر پورحيدري را جلب كرد. آن زمان پورحيدري، مربي مقاومت سپاسي بود و واحدينيكبخت كه براي ديدن بازياش برايمان بليت مجاني آورده بود يك گلبرگردان زيبا به مقاومت زد. آنها ادامه ميدهند وقتي هم رفت براي تيم ملي جوانان برايمان تعريف كرد كه در اردو هم استقلاليها دنبالش بودهاند و هم پرسپوليسيها. صادقزاده ميگويد: «خودش پرسپوليسي بود و بهرغم اصرار ما كه استقلالي بوديم دوست داشت برود پرسپوليس اما شرايط استقلال ظاهرا بهتر بود كه رفت استقلال.» جالب اينكه حاجيعلوي هم كه عامل اصلي رفتن نيكبخت به استقلال است، ميگويد: «همان زمان نيكبخت بهوسيله يك آقايي كه با تاكسي ميآمد سر تمرينها سه بار در نمايشگاه ماشين سورتمه با علي پروين ديدار كرد اما ما بالاخره او را برديم استقلال. چرا؟ چون هم پيشنهادشان بهتر بود و هم پول نقد ميدادند. علوي ميگويد 5/12 ميليون استقلاليها به ابومسلم دادند بابت رضايتنامه و چهار ميليون هم به خود عليرضا واحدينيكبخت. »
سالها از آن روزها ميگذرد. بقيه داستان را همه مي دانند. او به پرسپوليس رفت و تبديل به ستاره بزرگ فوتبال ايران شدو از آنجا با قراردادي گرانقيمت به تراكتورسازي تبريز پيوست ، درحاليكه بحث محروميت او از فوتبال سرزبانهاست. زندگي او حالا شبيه ستارگان راك است. خريد لباس و جنجال و حاشيه...تا آنجا كه جا داشته باشد!
جواد رستمزاده
پرسپوليس ..........با نام تو در دل من طوفاني پرصلابت مي وزد .................................دوستت دارم
بیوگرافی افشین قطبی
افشین قطبی در پنجم بهمن ماه سال 1343 در شهر شیراز به دنیا آمد، در سال 1356 به همراه پدر و زن
پدرش در حالیکه 13 سال داشت به آمریکا رفت و در یک شهر کوچک در حوالی لس آنجلس ساکن شد.
فوتبال خودش را از سه سالگی در شیراز آغاز کرد و در آمریکا هم پس از یادگیری زبان انگلیسی به بازی
فوتبال میپرداخت، وی در مدرسه "جونیور هایس هود" که در آن درس میخواند به عضویت تیم فوتبال آن
مدرسه درآمد و توسط شخصی که پدرش ایرانی و مادرش مصری بود و صاحب یک مدرسه فوتبال هم بود، به
عضویت مدرسه فوتبال درآمد و پس از مدتی به جای بازی در این تیم، مربی این تیم شد و توانست تیم
تحت هدایتش را به مقام اول در کالیفرنیا برساند.
وی هنگامی که به آمریکا رفت به همراه درس خواندن و آموزش فوتبال به کار روزنامه فروشی و باغبانی
پرداخت تا بتواند خرج خود را در بیاورد
وی در 17 سالگی به دانشگاه معروف "یو سی ال" رفت و در این دانشگاه مهم نیز به عضویت تیم فوتبال این
دانشگاه درآمد و تنها ایرانی تیم فوتبال این دانشگاه بود. وی تحت نظر مربی آلمانی این دانشگاه "زیک
ایشلید" الفبای حرفهای فوتبال را فرا گرفت.
وی همزمان با دوران دانشجویی در یک مدرسه ورزش استخدام شد و مربی تیم فوتبال شاگردان 7 تا 14
ساله را بر عهده داشت.
وی در سال 1986 موفق شد در رشته مهندسی برق الکترونیک از دانشگاه معتبر "یو سی ال" فارغ التحصیل
شود. وی برای مدت سه سال سرمربی تیم زنان این دانشگاه را نیز بر عهده داشت.
وی در سن 24 سالگی یعنی در سال 1988 تصمیم میگیرد که مدرسه فوتبالی را برای خودش تأسیس کند،
در این دو سالی که از فارغالتحصیلیاش در دانشگاه میگذشت موفق شده بود مدرک مربیگری A را از
فدراسیون فوتبال آمریکا دریافت کند.
کمکم کار افشین قطبی رونق گرفت به طوری که در روز حداقل 120 شاگرد از سن 6 تا 19 ساله داشت و
مجبور شد چند مربی فوتبال را برای مدرسه فوتبالش به خدمت بگیرد و به جز مربیگری در مدیریت مدرسه
فوتبالش هم موفق ظاهر شد بطوری که در سال حدود 1000 نفر شاگرد داشت و محبوبیتش در لس آنجلس
بیشتر میشد و همین امر باعث شد که قطبی مربیان بزرگی را برای مدرسه فوتبالش بیاورد از جمله "
کودیانز " از باشگاه آژاکس آمستردام هلند و همچنین "بورا میلوتینوویچ" مربی معروف و شناخته شده
یوگسلاوی که سابقه پنج حضور در جام جهانی (با تیمهای مکزیک در سال 1986، کاستاریکا در سال 1990،
آمریکا سال 1994، نیجریه سال 1998 و چین سال 2002) را داشت.
مهمترین شاگرد مدرسه افشین قطبی "جان اوبراین" بود که از 14 سالگی تا 16 سالگی در مدرسه قطبی
به یادگیری فوتبال میپرداخت و در سن 16 سالگی به آژاکس رفت و در دو جام جهانی هم برای تیم ملی
آمریکا بازی کرد.
افشین قطبی مدرسه فوتبالش را در سال 2002 تعطیل کرد، چرا که دیگر در آمریکا نبود و نمیتوانست
باشگاهش را اداره کند.
افشین قطبی در سال 1997 به عنوان مربی تیم ملی آمریکا در آمد وی با دعوت سرمربی تیم ملی آمریکا
"استیو سمپسون" که مربی وی در دانشگاه بود به این تیم پیوست و در جام جهانی 1998 پس از شکست
آمریکا از ایران ، به همراه سرمربی تیم آمریکا از این تیم استعفاء داد.
رفت و آمدهای افشین قطبی به اروپا به خصوص هلند، باعث آشنایی او با مربیان طراز اول هلندی شد
بطوریکه در سال 2001 هنگامی که گاس هیدینک سرمربی تیم ملی کره جنوبی شد این مربی معروف از
قطبی دعوت نمود تا آنالیزور وی در تیم ملی کره شود که قطبی نیز از این پیشنهاد استقبال کرد. قطبی به
همره گاس هیدینک موفق شدند بهترین نتیجه یک تیم ملی آسیایی را در تاریخ فوتبال جام جهانی به ثبت
برسانند چرا که موفق شدند تیم کره جنوبی را در جام جهانی 2002 به مقام چهارمی جهان برسانند.
وی پس از جام جهانی 2002 تا سال 2004 به عنوان دستیار مربی تیم سامسونگ بلووینگز انتخاب شد.
وی در سال بعد مجدد دستیار "استیو سمپسون" در تیم فوتبال گالکسی لس آنجلس شد.
در سال 2006-2005 قطبی به عنوان دستیار "دیک ادوکات" و همچنین "پیم وربیک " در تیم ملی کره جنوبی
انتخاب شد و در سال 2007 موفق شدند پس از شکست تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا به مقام
سومی برسند.
قطبی از سال 1356 که از ایران خارج شد تا سال 1386 (30 سال) به ایران نیامد.
قطبی در سه جام جهانی حضور داشته و از این لحاظ هیچ مربی ایرانی نتوانسته به چنین جایگاهی دست
یابد.
وی در سال 2007 به ایران آمد و سرمربیگری تیم فوتبال پرسپولیس تهران را بر عهده گرفت، و در این مدت
تیم پرسپولیس توانست صدرنشین مسابقات شود.
از افشین قطبی به عنوان سرمربی احتمالی تیم ملی ایران یاد میکردند اما در حالیکه فدراسیون در روزهای
گذشته با افشین قطبی مذاکرات خوبی را داشت، در کمال تعجب نام علی دایی را به عنوان سرمربی تیم
ملی ایران اعلام کردند تا افشین قطبی که با دانشترین مربی ایرانی در عرصه مربیگری میباشد، از نشستن
بر روی نیمکت تیم ملی ایران محروم شود.
عکس هاي پيوست
تا پرسپولیس هست
زندگی باید کرد
مرحوم پرویز دهداری چهره آشنای فوتبال ایران است . او هم به دسته مردانی تعلق دارد که مسئولیت هدایت تیم ملی فوتبال را ۲ بار بر عهده گرفت . اولین بار در تیر ماه سال ۱۳۵۰ و در آستانه مسابقات بین المللی جام کوروش در تهران به مربیگری تیم ملی فوتبال منصوب شد . وی با رهبری خوب خودش ایران را قهرمان این مسابقات کرد. دهداری در شهر شیراز متولد شد و سپس همراه خانواده اش به آبادان شهر اصلی خود بازگشت . هنوز تحصیل در دبیرستان را به پایان نرسانده بود که وارد تیم فوتبال جم آبادان شد . جم آبادان بعدها به شاهین تغییر نام داد. استعداد بسیار فراوان دهداری باعث شد تا به زودی عضو تیم منتخب آبادان شود . در مسابقات قهرمانی کشور با تیم منتخب آبادان درخشش قابل توجهی داشت و همین مسئله باعث شد که در سال ۱۳۳۴ زمانی که ۲۲ ساله بود به ترکیب تیم ملی فراخوانده شود . دهداری همراه تیم ملی ایران در بازیهای آسیایی ۱۹۵۸ توکیو شرکت کرد و در سال ۱۳۳۸ هم در مسابقات مقدماتی جام ملتهای آسیا در هندوستان علاوه بر اینکه یار ثابت تیم ملی بود، بازوبند کاپیتانی را هم به به بازو بست و این بازوبند را تا سال ۱۳۴۳ حفظ کرد . آخرین بازی دهداری برای تیم ملی در بازی های مقدماتی المپیک ۱۹۶۴ توکیو بود و بعد از آن به علت بیماری از تیم ملی و سپس از فوتبال کناره گیری کرد. دهداری در تمام دوران فوتبال خود پیراهن تیم های جم و شاهین را به تن داشت . در واقع جم آبادان به شاهین تغییر نام داد و او سالها در تیم شاهین آبادان بازی کرد حتی وقتی به تهران آمد و پیراهن شاهین تهران را برتن کرد در مقاطعی شاهین آبادان را هم همراهی می کرد . حتی در سال ۱۳۳۹ با پیراهن تیم شاهین آبادان، قهرمان کشور شد! تا سال ۱۳۴۶ که شاهین منحل شد ، دهداری همراهش بود . از ابتدای سال ۱۳۴۷ که پرسپولیس متولد شد دهداری مسئولیت رسمی اولین سرمربی این تیم را بر عهده گرفت . بعد از رفتن بازیکنان تیم پرسپولیس به پیکان ، دهداری به ساختن تیم گارد مبادرت کرد. تیمی که بعدها زمینه ساز پیدایش باشگاه هما شد . در سال ۱۳۵۰ دهداری ۳۸ ساله سرمربی تیم ملی شد و در ۲ صحنه مهم بین المللی یعنی مقدماتی المپیک مونیخ و جام ملت های آسیا ، تیم ملی را همراهی کرد و در آستانه مسابقات المپیک ۱۹۷۲ مونیخ به خواست خود از هدایت تیم ملی کنار رفت . دهداری ۱۴ سال با مسئولیت هایی مثل سرپرست تیم های صنعت نفت آبادان و شاهین تهران کارش را ادامه داد و در سال ۱۳۶۵ با حکم نصراله سجادی رئیس وقت فدراسیون فوتبال بعد از ۱۴ سال دوباره سر مربی تیم ملی شد . دهداری در اولین گام بازگشت تیم ملی را در بازی های آسیایی ۱۹۸۶ سئول همراهی کرد. علی رغم اختلافات بسیار بین بازیکنان و مربیان ، تیم ملی در این مسابقات بد نتیجه نگرفت. . بعد از این مسابقات ۱۴ بازیکن تیم ملی از ادامه حضور در تیم ملی انصراف دادند و استعفای خود را به مسئولان تیم ملی دادند . تیم ملی با وجود دهداری و بدون ۱۴ یار اصلی خود ریشه های آینده خود را از حضور همین جوانان دواند. بازیکنانی مثل عابد زاده ، زرینچه ، محرمی ، نادر محمدخانی، کریم باقری،صمد سرفاوی، نامجو مطلق و ….. در همین زمان به اوج رسیدند تیم ملی با دهداری در مسابقات فوتبال مقدماتی المپیک ۱۹۸۸ سئول و جام ملت های ۱۹۸۸ هم شرکت کرد اما در آغاز مسابقات مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۰ دهداری از مسئولیت خود استعفا داد. او در این زمان ۵۵ ساله بود . چهار سال بعد درد بیماری بر او غلبه کرد و در حالیکه هنوز به ۶۰ سالگی نرسیده بود دعوت حق را لبیک گفت و جان به جان آفرین سپرد .
ویرایش توسط H@di : 07-18-2009 در ساعت 22:49
همايون بهزادي
همايون بهزادي، ملقب به سرطلايي در چهاردهمين روز ديماه سال 1320 در خرم آباد به دنيا آمده است. خانواده بهزادي تهراني هستند اما پدر او به واسطه شغل نظامي در ماموريت به سر ميبرد اما ستاره طلايي فوتبال ما در يك روز سرد خارج از موطن اصلي ديده به جهان گشود.
ديري نگذشت كه خانواده به تهران برگشتند. همايون بهزادي، خيلي زود با توپ مانوس شد و تنها 12 سال داشت كه در تيمهاي زيرگروه شاهين عضو شد. تيمهاي كودك شاهين، كولاك، سيمرغ و بالاخره بزرگسالان شاهين، مسير ترقي او بود. همايون در سال 1337 رهسپار تيم بزرگسالان باشگاه شاهين شد. دكتر عباس اكرامي، سرمربي وقت تيم شاهين اعتقاد بسيار به اخلاق و علم داشت. به همين خاطر وقتي يك بار همايون بهزادي، از سر كلاس و مدرسه گذشت و به تمرين شاهين رفت، با سيلي اكرامي مواجه شد. اكرامي به بهزادي يادآور شد كه اينجا در مكتب فوتبال شاهين، اخلاق و علم بر فوتبال برتري دارند.
***
در سال 1338، همايون 18 ساله براي تيم ملي فوتبال انتخاب شد تا به كرالاي هندوستان برود و در مسابقات فوتبال مقدماتي جام ملتهاي آسيا حضور يابد. مادر همايون كه ميديد فرزندش با امتحانات تحصيلي مواجه شده، همايون را از خير سفر به هندوستان منصرف كرد. همين ممانعت، اولين حضور بهزادي را در تيم ملي سه سال به تاخير انداخت. تيم ملي از سال 1338 تا 1341 بازي نداشت و به همين دليل حضور همايون در تيم ملي تا سال 41 به عقب افتاد. در خرداد سال 1341، سرطلايي فوتبال در جريان ديدار دوستانه تيمهاي ملي ايران و عراق، در حالي كه 20 سال و 5 ماه سن داشت پيراهن تيم ملي فوتبال را بعد از 3 سال رسماً بر تن خود كرد و تا 10 سال صاحب اين پيراهن عزيز و مقدس بود.
در مسابقات مقدماتي المپيك 1964 توكيو، مثلث رويايي خط حمله تيم ملي شامل همايون بهزدادي، حميد شيرزادگان و مرحوم دهداري به تاراج حريفان پرداخت. ايران با قدرتنمايي مثلث هنرمند شاهين به المپيك صعود كرد اما بازيكنان تيم شاهين به خاطر روابط حاكم در فوتبال ايران و اعتقاد به ناديده گرفته شدن حقوق شاهينيها، از حضور در مسابقات تداركاتي قبل از المپيك توكيو سرباز زدند و به همين دليل از حضور در مسابقات فوتبال المپيك 1964 توكيو محروم شدند. بازيكنان شاهيني تيم ملي يك سال محروم بودند اما در سال 1344 با وساطت مرحوم غلامرضا تختي حاضر شدند به تيم ملي بازگردند. همايون بهزداي به تيم ملي برگشت و در مسابقات فوتبال جام عمران منطقهاي – سنتو- يكي از بهترين ياران تيم ملي فوتبال كشورمان شد. در سال 1345 تيم ملي ايران، نايب قهرمان بازيهاي آسيايي 1966 بانكوك شد و همايون بهزادي در 25 سالگي براي اولين بار حضور در عرصه يك فينال مهم آسيايي را تجربه كرد. يك سال بعد، باشگاه شاهين كه بارها، با مسوولان ورزش و فدراسيون فوتبال دچار اختلاف شده بود منحل شد و ياران اين تيم در آستانه پيوستن به تيمهاي ديگر بودند. همايون بهزادي ميخواست به عقاب يا پاس برود، اما تشكيل تيم پرسپوليس، ياران شاهين را به دور هم حفظ كرد. همايون بهزادي براي اولين بار در روز 16 فروردين سال 1347 در حالي كه 26 سال و سه ماه داشت پيراهن پرسپوليس را در بازي دوستانه مقابل تيم فوتبال استقلال تهران بر تن كرد. يك ماه بعد، بهترين روزهاي همايون بهزادي در فوتبال بود. با درخشش فوقالعاده و 4 گلي كه او در 4 بازي زد تيم ملي فوتبال ايران در مسابقات چهارمين دوره جام ملتهاي آسيا كه به ميزباني ايران برگزار ميشد هر چهار حريف خود را شكست داد و قهرمان شد اما همايون بهزادي به شدت دچار مصدوميت شد. در پرسپوليس سال 47، دوران نقاهت بعد از مصدوميت را سپري كرد اما در سال 48 وقتي پرسپوليسيها دستهجمعي به پيكان پيوستند، يك بار ديگر قدرتنمايي كرد و يك سال بسيار خوب را در اين تيم گذراند. سالي كه با قهرماني در مسابقات تهران و جام بينالمللي دوستي توام بود.
***
با نظر و خواست او، ياران پرسپوليس، از پيكان به تيم خود برگشتند. در شهريور سال 49 كه اين اتفاق رخ داد، همايون كه 28 سال و 8 ماه داشت همهكاره تيم شده و در واقع بعد از علي عبده، دومين قدرت تصميمگير در پرسپوليس بود. آلن راجرز انگليسي، سرمربي پيكان در سال 50 به پيشنهاد همايون بهزادي و تاييد علي عبده به ايران برگشت و پرسپوليس با حضور او در سالهاي 50 و 52 قهرمان ليگ كشور شد. يكي از صحنههاي ماندگار اين رقابتها در روز 16 شهريور سال 52 رخ داد. پرسپوليس در جريان مسابقات ليگ اول تخت جمشيد تاج سابق را 6- صفر برد و همايون بهزادي، سه گل از 6 گل پرسپوليس را در حالي كه هم مصدوم بود و هم 31 سال و 8 ماه داشت به ثمر رساند. بعد از كنارهگيري راجرز از سرمربيگري پرسپوليس، همايون بهزادي در زمستان 53 سرمربي پرسپوليس شد. او رويه جوانگرايي را پيش گرفت و به جاي كلاني، كاشاني، طاووسي، بيوك وطنخواه و... در تركيب پرسپوليس از وجود محمدرضا زادمهر، محمدحسين دادكان، بيژن ذوالفقارنسب و... بهره برد. پرسپوليس در ارديبهشت سال 54 به استقلال 3- يك باخت. اتهام دوپينگ به ياران تاج سابق كه از سوي همايون بهزادي زده شد، اتهام ثابت شدهاي بود اما به خاطر مسائل امنيتي، روي صورت مساله سرپوش گذاشته شد، بهزادي به خاطر ناراحتي روحي ايجاد شده از اين مساله، از پرسپوليس كنارهگيري كرد. او در آبان 54 در جريان ديدار تيمهاي پرسپوليس و نفتيانيك باكو، در حالي كه 33 سال و 10 ماه داشت براي هميشه از فوتبال خداحافظي كرد.
***
بعد از ترك تيم فوتبال پرسپوليس، همايون بهزادي تا سال 57 در تيمهاي پايه باشگاه شاهين فعاليت كرد و فعاليت مجدد در فوتبال را از سالهاي ابتدايي دهه 70 با حضور در مدارس فوتبال از سر گرفت. بهزادي صاحب دو فرزند به نامهاي شاهين و ملي است كه هر كدام در مقطعي فوتباليست تيمهايي مثل شاهين تهران و سپاهان اصفهان بودهاند. او در حال حاضر مسوول كميته پيشكسوتان فدراسيون فوتبال و باشگاه پرسپوليس است.
ویرایش توسط H@di : 07-18-2009 در ساعت 22:50
حميد شيرزادگانحميد پا طلائي
حميد شيرزادگان سال ۱۳۲۰در محله سنگلج تهران به دنيا آمد. فوتبال را از سالهاي ابتدايي دهه ۳۰زيرنظر مربياني همچون اكبر كيا، حسن فاخري، ابتهاج و مسعود برومند در تيمهاي زير گروه شاهين مثل كولاك و سيمرغ آغاز و در سال ۱۳۳۶براي اولين بار در تركيب تيم بزرگسالان شاهين حضور يافت.
درخشش فوقالعاده او در تيم شاهين و زير نظر تعاليم اخلاقي مرحوم دكتر عباس اكرامي باعث شد تا درهاي فوتبال ملي در سال ۱۳۳۸به روي وي باز شود.
"شيرزادگان" ۱۸ساله با تيم ملي فوتبال به هندوستان رفت و از آن پس تا سال ۱۳۴۸مهاجم اول تيم ملي بود.
وي در سال ۱۳۴۳براي اولين بار به كشور آمريكا رفت. بعد از پايان محروميت يك ساله او و ياران شاهين مثل حميد جاسميان، همايون بهزادي، مرحوم محراب شاهرخي و ... در سال ۴۴و در ميان استقبال شادروان غلامرضا تختي، همايون بهزادي و ده هزارهوادار مشتاق به ايران بازگشت و كسوت ملي خود را يكسال بعد خاتمه داد.
او سپس براي ادامه تحصيل به همراه همسرش راهي كشور آمريكا شد و در آن جا فوق ليسانس مديريت مالي گرفت. سالهاي حضور در اين كشور را با تيم كيكرز بالتيمور در ميادين فوتبال حاضر شد. در غياب او ياران شاهين دسته جمعي به تيم پرسپوليس پيوستند و او هم غيابا پرسپوليسي شد.
شيرزادگان در سالهاي دهه ۵۰سرمربي تيم نفت تهران بود. تيمي كه از وجود مايلي كهن، فرزام نيا و... به عنوان بازيكن بهره ميبرد.
بازتاب درگذشت حميد شيرزادگان در سايت كنفدراسيون فوتبال آسيا
بازيكن افسانهاي فوتبال ايران در دهه چهل ،خداحافظي خاطره انگيزي در ورزشگاه شهيد شيرودي تهران داشت.
در اين گزارش آمده است: صدها دوستدار و علاقهمند به فوتبال در مراسم تشييع پيكر شيرزادگان گلزن خاطره انگيز دهه ۱۳۴۰فوتبال ايران شركت كردند.
مهاجم اسبق تيمهاي شاهين و پرسپوليس تهران به دليل سرطان در سن ۶۶ سالگي درگذشت.
مقامات رسمي، نامداران فوتبال، مربيان، ستارگان سينما و طرفداران او بنا بر رسم ورزشي ايران روز يكشنبه پيكر او را در ورزشگاه شيرودي تشييع كردند.
شيرزادگان همان "پا طلايي" معروف بعد از تغييراتي كه در سال ۱۳۳۸در تيم ملي بوجود آمد در فهرست ژرژي ژوك مجاري قرار گرفت و با پيراهن ايران در هند مقابل اين كشور به ميدان آمد.
اين بازيكن در ۱۴باري كه با پيراهن تيم ملي فوتبال ايران به ميدان رفت، ۹گل براي اين تيم به ثمر رساند.
محمود بياتي مربي تيم ملي ايران دراواخر دهه ۱۳۴۰ميگويد: شيرزادگان در محوطه جريمه بسيار خطرناك بود به خصوص مهارت خاصي در گل كردن توپهاي سرگردان داشت".
همايون بهزادي سر زن قهار ايران كه از بازماندگان نسل شيرزادگان است در مراسم تشييع هم تيمياش در شاهين و تيم ملي سخنراني كرد.
مهندس محمد علي آبادي رييس سازمان تربيت بدني نيز گفت : "تمام كساني كه با مرحوم شيرزادگان هم بازي بوده و او را به ياد دارند، امروز عزادار هستند.
نزديكان و هم بازيهاي او ميدانند كه شيرزادگان نه در ورزش بلكه در زندگي يك اسطوره و مرد اخلاق بود".
گفته ميشود شيرزادگان اولين بازيكن ايراني بود كه با قرارداد رسمي و به صورت حرفهاي در خارج از كشور بازي كرده است.
او كه براي تحصيل در اواخر دهه ۶۰ميلادي به آمريكا رفت و فوق ليسانس مديريت مالي گرفت همانجا در باشگاه بالتيمور كيكرز بازي كرد.
شيرزادگان در سالهاي اخير بدليل تسلطي كه بر نوشتن داشت به روزنامه نگاري ورزشي هم روي آورد و مطالب تحليلي بسياري از او در روزنامههاي ورزشي ايران به چاپ رسيد.
ویرایش توسط H@di : 07-18-2009 در ساعت 22:52
احمد رضا عابدزاده بر طبق شناسنامه در 3 خرداد 1345 درشهرآبادان به دنيا امده ولي بزرگ شده شهر اصفهان است.
البته خود وی تاریخ تولدش را چندین روز قبل از این تاریخ عنوان می کند.
اولين تيم عابدزاده هلال احمر اصفهان بوده است.
درمهر سال 62اولين قهرمانيش را با تيم تام اصفهان درسن17سالگي جشن گرفت.
در مرداد64 اولين حضور در ليگ کشور را با تيم منتخب اصفهان در ليگ استاني قدس تجربه کرد.
اولين بازي ملي دراين سال باتيم ملي ب درمقابل روماني برای احمدرضا رقم خورد.
دي ماه65 دومين قهرماني باتام اصفهان را جشن گرفت.
همچنين دراين سال اولين بازي رسمي را باتيم الف مقابل کويت درمقدماتي المپيک88انجام داد!
درتير66 براي انجام خدمت مقدس سربازي به تيم ژاندارمري تهران پيوست سپس درسال68مجددا به تام اصفهان برگشت!
درسال 69به استقلال تهران پيوست او دراين سال با استقلال به قهرماني کشور رسيد وهمچنين با همسرش که اهل اصفهان است ازدواج کرد.
درمهر سال69 با تيم ملي درمسابقات آسيايي 90 پکن بامهار 3 پنالتي دربازي فينال مقابل کره شمالي قهرمان آسيا شد.
قهرماني در جام باشگاه هاي آسيا با استقلال درسال70 ديگر افتخار عابدزاده در کلکسیون افتخارات فراوانش بود.
همچنين دراين سال ودربهمن ماه به قهرماني ليگ باشگاههای فوتبال تهران به همراه استقلال رسيد.
او يک فصل ديگر هم براي استقلال بازي کرد وبعد از 3فصل حضور دراستقلال مجددا درسال72به اصفهان برگشت ويک فصل را هم در سپاهان اصفهان سپري کرد.
ولي درفروردين73 و درحالیکه به جهت تقبل کردن هزینه های درمانیش توسط امیر عابدینی مدیرعامل وقت پرسپولیس راهی تیم پرسپولیس شد ولي چون مصدوم بود تا دي ماه بازي نکرد ودر3دي ماه اولين بازي رسمي اش رامقابل ملوان با پيراهن پرسپوليس برگزار کرد.
اولين قهرمانيش با پرسپوليس دردي ماه 74 درليگ پنجم آزادگان بدست آورد.
وي همچنين دراين سال رکورد18بازي بدون گل را از خودش به جاي گذاشت که همچنان پابرجاست ودروازه باني نتوانسته است اين رکورد را جابه جا کند.
مجددا درتير76 ودرليگ ششم آزادگان پرسپوليس بابرد 3بر0استقلال قهرمان اين مسابقات شد.
عابدزاده به همراه تيم ملي در آذر 76 به جام جهاني صعود کرد که به يادماندني ترين عکس العمل هاي عابدزاده باوجود مصدوميت دربازيهاي استراليا و ژاپن بود که از جان ودل از دروازه تيم ملي محافظت کرد.
درتير77 ودرمقابل آلمان درجام جهاني عابدزاده آخرين بازي ملي و78بازيش را انجام داد وبعد از آن ديگر درتيم ملي بازي نکرد.
عابدزاده درخرداد78 باز هم باپرسپوليس به قهرماني درليگ8آزادگان دست يافت در همين سال با برد 2بر1 استقلال به قهرماني در جام حذفي دست يافت ولي درآن بازيها عابدزاده مصدوم بود وداوود فنايي از دروازه پرسپوليس حراست مي کرد.
آخرين حضور عابدزاده در فوتبال درسال 79 وباقهرماني پرسپوليس درليگ نهم آزادگان به پايان يافت.
متاسفانه مدتی بعد از کنارگذاشته شدن ناجوانمردانه اش از پرسپولیس دراثر حمله عصبي عابدزاده دچار مشکل شد ومدتها دربيمارستان بستري بود که عده ای که در صدد تخریب شخصیت وی بودند این بیماری وی را به مسائل موهوم اخلاقی نسبت دادند در صورتیکه عده ای دیر علت این اتفاق را در فشارهایی که طی سال گذشته از طرف سرمربی وقت پرسپولیس به وی وارد شده بود جستجو می کردند.
بعد از بستیر شدن عابدزاده در بیمارستان زنده کشان مرده پرست به یاد او افتادند و البته در این بین مردم و هواداران عاشقش با دعاهای خیری که کردند او را دوباره به این دنیا بازگرداندند .
... واما درباره شخصيت عابدزاده:
در مورد شخصيت عابدزاده بايد عنوان کرد که بسيار باهوش، مطمئن، خونسرد، با اعتماد به نفس فوق العاده است که حتي چند نفر از باتجربه هاي تيم ملي درمصاحبه هايي بارها عنوان کردند که ما در بازي بااستراليا واقعا خودمان باخته بوديم وتنها کسي که به ما روجيه داد وخود را نباخت عابدزاده بود که با آن حرکات مثال زدنيش روحيه به بقيه منتقل کرد .
قدرت مديريت وفرماندهي تيم استعداد فوق العاده در خروج يک تيم از بحران وبه بالاترين درجه از اعتماد رساندن ي تيم ودر آخر بسيار محبوب ومتين وخير خواه که هنوز که هنوز است همه اورا به نام عقاب آسيا مي شناسند وبدون اغراق بايد گفت بهترين دروازه بان تاريخ فوتبال ايران هست. گرچه که عده ای این عنوان را شایسته ناصر حجازی می دانند!
عابدزاده بعد از چند سال از خداحافظيش از فوتبال باحضور دربازي پرسپوليس با بايرن مونيخ وباپيراهن پرسپوليس وبامربي قديميش سلطان علي پروين به طور رسمي از مسابقات رسمي خداحافظي کرد.
او هم اکنون در کادر فنی پرسپولیس به عنوان مربی دروازبانان مشغول تربیت دروازبانان جدید است.
او از جمله بازیکنان محبوب در نزد تمام هواداران فوتبال است و روزهای افتخارآفرینی او برای تیم ملی ایران و بازی فوق العاده او در مقابل استرالیا از یاد هیچ فوتبال دوست ایرانی نخواهد رفت.
زندگینامه احمدرضا عابدزاده در قالب یک کتاب با نام زندگینامه حرفهای عقاب آسیا در دست انتشار است. این کتاب زندگینامه ورزشی و شخصی احمدرضا عابدزاده، دروازهبان افسانهای فوتبال ایران است که به عقاب آسیا معروف بود. این کتاب نوشته [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] است.
ویرایش توسط H@di : 07-18-2009 در ساعت 22:55
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)