به سرزمینی میروم که مردمانش اگر دوستت دارند با تمام وجود است
واگر رقیبشان شوی تشویقت میکنند
واگر از تو بدشان آید به راحتی در چشمانت نگا میکنن و این را بازگو میکنند
دوستان انقدر استرس امتحانات رو نداشته باشید , مثه من آسوده بگیرید .
یادم میاد امتحان نهاییه سوم دبیرستان , امتحان زیست داشتیم بعد از 2 روز خوردنو خوابیدن روز آخر هم تا کتاب رو باز کردم , فوری گفتم بیخیالش میزارم واسه شهریور و با خیال راحت رفتم شرلوک هولمز بازی کردم![]()
رفاقت ریده
سلمونی نرو با ما بد باش فقط / میزنـیــــم کلـتو باشی حتی کچل
فرقه وسط فرق ا بغل / قرمز مده میکنیم رنگم عوض
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
عاشق تیم قرن,رئال مادرید
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
رفاقت ریده
سلمونی نرو با ما بد باش فقط / میزنـیــــم کلـتو باشی حتی کچل
فرقه وسط فرق ا بغل / قرمز مده میکنیم رنگم عوض
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
یه بار دیگه محض اطلاع میگم که یه وقت فک نکنید این مطالبی که اینجا میذارم از سایتی کپی/پیست میکنمتوو کتابایی که میخونم اون دسته از مطالبی که خیلی قشنگ هستن براتون مینویسم و امیدوارم که براتون مفید واقع بشه
چگونه فکر شما به شما آسیب می رساند
تصور کنید وقتی دیشب با آرامش در رختخواب خوابیده بودید، یک جنایت کار وارد اتاق شما شده است. آیا ورود او شما را استرس زده کرده؟ نه ابداً. البته اگر از خواب بیدار شده بودید و آن جنایت کار را می دیدید موضوع کاملا فرق می کرد!
ذهن شما مانند یک فیل*تر میان شما و جهان کار می کند. وقتی بیدار هستید، مغز شما موقعیت را این گونه ارزیابی می کند: "یک جانی با اسلحه دزدکی وارد خانه شده است، اصلا خبر جالبی نیست!" ذهن شما پیوسته حوادث دنیا را برایتان تفسیر می کند.
اکنون به سناریویی توجه کنید که استاد و مرشد ذهن و جسم و روان، دکتر دیپاک چوپرا ( Dr. Deepak Chopra ) آن را بیان کرده است. روزی در جنگل قدم می زنید. آرامشی بر شما حاکم است، هشیار و گوش به زنگ هستید. رایحه ی گل ها را استشمام می کنید. حالا به سمتی می پیچید و ناگهان به یک مار بزرگ کبرا برمی خورید. چگونه واکنش نشان می دهید؟
اغلب سر جای خود خشکمان می زند. انگار منجمد می شویم. ذهن ما "خطر" را به ما یادآور می شود. اپین فرین (آدرنالین) در بدنمان سرازیر می شود. می خواهیم هرطور شده به نقطه ی امنی برویم. اما این تنها واکنش ممکنه نیست. تنها اقدام منطقی هم نیست. اما اگر متخصص گرفتن مار بودید، چه اتفاقی می افتاد؟ در این حالت ممکن است با خود بگویید: "به به، چه موجود زیبایی! چگونه می توانم بی آن که با خطری روبرو شوم از آن عکس بگیرم؟" امکان دیگرش این است که هندو باشید و با دیدن مار یاد شیوا بیفتید. در حالی که سعی می کنید فاصله ی ایمنی را با مار حفظ کنید، به مار احترام می گذارید. تفاوت میان واکنش اول و دو واکنش بعدی این است که واکنش اول کاملا منفی است و در شما ترس ایجاد می کند. اما دو واکنش بعدی عنصر مثبتی دارند. بنابراین برای ماجرای ما در جنگل دست کم سه ذهنیت وجود دارد، یکی کاملا استرس آمیز است، اما در دو ذهنیت دیگر استرس چندانی در کار نیست.
در مواقعی مکان کار شبیه جنگل است. در هر روز کاری به موقعیت هایی برمی خوریم که ذهن ما آن را خوب، بد، هیجان انگیز یا نگران کننده ارزیابی می کند. مورد آن مقام اجرایی بلند پایه را که دوران چهل سالگی خود را پشت سر می گذاشت در نظر بگیرید. او از اخلاق کاری قدرتمندی برخوردار بود و برای اشخاص بزرگتر از خودش احترام فراوانی قایل می شد. جمعه روزی، مدیر عامل شرکت، که مرد مسن تری هم بود، او را برای شرکت در جلسه ای برای روز دوشنبه دعوت کرد. باور نمی کنید این دعوت چه ترسی از خود برجای گذاشت - "کبراتجارت". مدیر شایسته ی ما بارها و بارها عملکرد اخیر خود را بررسی کرد و برای خود بدترین سناریوی ممکن را در نظر گرفت. "اگر اخراج شوم، چه باید بکنم؟" بعد از تمام شدن تعطیلات آخر هفته، صبح دوشنبه از راه رسید. در جلسه با مدیر عامل آنچه مدیر ارشد اجرایی شنید، فقط تحسین و تمجید بود! بعد از پایان جلسه او به خود گفت: "باور نمی کنم تا این اندازه مشوش شده و فکر بد کرده باشم."
همه ی ما عادت های فکری خاص خود را داریم و بعید نیست افکار منفی به ذهن ما هم خطور کند. بعضی از ما بارها و بارها صحنه هایی را مرور می کنیم و سبب می شویم که هورمون های استرس در ما جاری شوند.
اما چگونه می توانید این دور باطل را مختل کنید؟ می توانید کارتان را با شناسایی کردن آن دسته از عات های فکری که در شما تولید استرس می کنند شروع کنید. بعد از آن می توانید جنبه های منفی را تغییر دهید. به خاطرات پراسترس استراحتی بدهید. بدانید که این ها مربوط به گذشته هستند. به جای آن، به حال و آینده توجه کنید. هر گاه احساس می کنید با وحشت زدگی واکنش نشان می دهید، نفس عمیقی بکشید و بر جنبه های مثبت حادثه متمرکز شوید. در این حالت، از اعتماد به نفس بیش تری برخوردار می گردید و همزمان با آن به موفقیت های بیش تری می رسید.
از کتاب کاهش استرس در اوج موفقیت
اثری از کلر هریس
ویرایش توسط feri71 : 04-26-2013 در ساعت 13:10
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
برید دانلود کنید....قدیمیه ولی قشنگه...........خوراکه تو ماشینه![]()
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
Don’t count the years, count the memories
مطلبی درمورد اینکه وقتی یهویی یه اتفاق ناخوشایندی واسه آدم میوفته چه عکس العملی نشون بده
خونسرد باشید
"هرکه بخواهد بر عوامل تاثیر گذار بیرونی غلبه کند، باید نخست بر هیجانات درونی خود مسلط شود." بنیاین دیزریلی
شما دارای مغزی شگفت انگیز متشکل از 100 میلیارد سلول هستید که از تمامی ابرکامپیوترهایی که تا کنون ساخته شده اند، قدرتمندتر است. ذهن شما می تواند در طول زندگی تان مجموعه هایی عظیم از اطلاعات را ذخیر سازد و شما قادرید از طریق حافظه تان ظرف دو ثانیه به آن ها دسترسی یابید. شما از تمامی منابع هوشی و ذهنی مورد نیاز برای مقابله با هر مشکلی که ممکن است با آن مواجه شوید، برخوردارید.
علاوه بر این، تفکراتتان به طرز خارق العاده ای قدرتمندند، به نحوی که قادرند شما را عصبانی یا شاد، مثبت یا منفی و هیجان زده یا خونسرد سازند. تفکرات شما تعیین کننده احساساتی هستند که تجربه می کنید. اولین وظیفه شما، کنترل افکار و احساسات تان است تا بتوانید به نحو احسن عمل کنید.
فورا کنترل خود را به دست بگیرید
بر روی دیوار یکی از کلاس های درس من در مدرسه پوستری زده شده بود که یک فرد بی نهایت نگران را نشان می داد. روی آن نوشته شده بود: "وقتی هیجان زده یا گرفتار تردید هستید، در مسیرهایی دایره ای شکل بدوید، جیغ زده و فریاد بکشید." متاسفانه این کاری است که بسیاری از مردم در زمان بحران انجام می دهند.
هنگامی که کارها درست از آب در نمی آیند و اشتباهی رخ می دهد، نشان دادن یک واکنش شدید و افراطی به شیوه ای منفی، امری طبیعی است. در این مواقع شما ممکن است عصبانی، ناراحت و ناامید شده یا بترسید. این افکار تنش زا و این احساسات منفی فورا بخش های اصلی مغز شما، از جمله قشر مخ، یعنی بخش تفکر مغز که از آن برای آنالیز، پردازش و حل مشکلات و تصمیم گیری بهره می گیرید، را مختل می کنند.
اگر در لحظه بحران، شما هوشیارانه و بدون فوت وقت کنترل ذهنی و حسی خود را در دست نگیرید، به طور خودکار به واکنش مبارزه یا فرار متوسل می شوید. وقتی در کارها با شکست مواجه می شوید، واکنشتان یا ضدحمله است یا عقب نشینی. اما هیچ یک از این دو، شیوه مناسبی برای رویارویی با یک موقعیت بحرانی به شمار نمی رود.
نفس عمیق بکشید
نقطه شروع حفظ خونسردی در یک بحران به دست شماست. به اینکه از انجام واکنشی غیر ارادی و نسنجیده خودداری کنید و در عوض، نفسی عمیق بکشید تا ذهن تان آرام شود و سپس به دقت به سخنان و اقدامات بعدی تان فکر کنید.
تصور کنید که همه به تماشای شما نشسته اند. تصور کنید که این موقعیت آزمونی است برای اینکه همه بدانند ساختار وجودی تان از چیست. خود را یک رهبر در نظر بگیرید که گفتار و کردارتان بر افرادی که برایتان احترام قائلند، تاثیرگذار است. تصور کنید که همه منتظرند ببینند شما چه عملکردی خواهید داشت. عزم خود را جزم کنید تا نمونه ای خوب و مناسب باشید، تا سر مشق دیگران شوید، و روش درست رویارویی با یک مشکل بزرگ را نشان دهید، انگار که می خواهید به آنها یک درس بدهید.
منشا اصلی احساسات منفی، انتظارات و آرزوهای شکست خورده و ناکام است. شما توقع داشته اید که چیزی به شیوه ای خاص رخ دهد، اما چیزی کاملا متفاوت به وقوع پیوسته است. شما فورا واکنشی منفی از خود نشان می دهید. این، امری کاملا طبیعی است. اما شما باید در برابر این تمایل طبیعی ایستادگی کنید.
دو دشمن بزرگ خود را بشناسید
شکل اصلی احساسات منفی که در نتیجه یک بحران یا مشکل پدید می آید، ترس از شکست و ترس از طرد شدن است. هریک از این دو می تواند باعث عصبانیت، افسردگی یا توقف کامل فعالیت ها شود.
شما زمانی ترس از شکست را تجربه می کنید که خطر از دست رفتن پول، مشتریان، مقام، یا آبرو و در نهایت زندگی یا سلامت شخص دیگری را حس می کنید. این احتمال شکست یا زیان، به خصوص در رابطه با پول، احساس اضطراب، استرس یا حتی وحشت را در شخص بیدار می کند.
ترس از طرد شدن، ارتباط نزدیکی با ترس از انتقاد یا عدم تایید، یا ناتوانی در برآوردن انتظارات دیگران دارد. وقتی کار اشتباهی صورت می گیرد، شما احساس می کنید که توانایی یا شایستگی کافی را ندارید. احساس خجالت یا نقص می کنید. آبرویتان می رود. شخصیت و غرورتان تهدید می شود. این واکنش ها طبیعی و عادی به شمار می روند. با این وجود، مهم این است که شما چگونه از پس این ترس ها برمی آیید.
به خاطر داشته باشید که پاسخ شما به بحران، تعیین کننده همه چیز است. این آزمون شماست. به جای نشان دادن واکنش نامعقول و تند، یک نفس عمیق بکشید، آرام باشید و تصمیم بگیرید که به آرامی و به طور موثر از پس مشکل موجود برآیید.
از کتاب مدیریت بحران
اثری از برایان تریسی
این امتحانا رو ول کنین این آدمی که داره با شوماااااااااااااااااااا صحبت میکنه پشت کنکوریههههههههههههههه
من میترسم اون جایی که میخوام قبول نشم
دفترچه هامون 16 میاد کنکورمونم 25مرداد خداکنه امسال اسون بگیرن در غیر این صورت
ولش کن اصلا راجع بهش صحبت نکنیم سنگین تریم
تازه کنکور و ول کن 6درسمونم نهایی تازه اونارم که ول کنیم درسای دیگمون و چیکار کنیم از نهاییا هم سخت تره تازه از اینم که بگذریم میرسیم به اینجا که :
من با این حالم اینجا چیکار میکنم![]()
به سرزمینی میروم که مردمانش اگر دوستت دارند با تمام وجود است
واگر رقیبشان شوی تشویقت میکنند
واگر از تو بدشان آید به راحتی در چشمانت نگا میکنن و این را بازگو میکنند
ویرایش توسط joooooooooone : 04-27-2013 در ساعت 19:45
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)