Design & Developed BY Patira

صفحه 52 از 100 نخستنخست ... 242505152535462 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 511 تا 520 , از مجموع 992
  1. #1
    مدیر بخش هواداران

    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل سکونت
    Lahijan
    پست مورد علاقه
    DEF_CAM
    مربی مورد علاقه
    Carlo ancelotti /Chezare prandelli
    بازیکن محبوب
    Gattuso /Maldini / Nesta /Inzaghi / Seedorf / Kaka
    اسم واقعی شما
    Sina Sammak

    ItaliaMilanSS_Tehran

    Gattuso

    نوشته ها
    1,766
    تشکر ها
    7,599
    تشکر شده 12,276 در 2,437 پست

    Ohum ㋡ ㋡ کمپ دربی @ جلد اول ㋡

    سلام

    بعد از چند بار عوض کردن اسم بلاخره کمپ دربی درست شد که امیدواریم ادامه دهنده راه بهارستان های قدیمی باشه

    برای تازه وارد ها : در این کمپ حرف های خودمونی بچه های دربی زده میشه که یکی از فعال ترین بخش های انجمن تخصصی دربی هستش

    1:لطفا در نوشته های خود ادب و احترام نسبت به کاربران و اعضای دربی را رعایت کنید

    2: بحث های شخصی را در پروفایل خود انجام دهید در غیر این صورت اسپم به شمار میرود

    موفق باشید


    Distruggi i nemici Golden Bo
    rossoneri
    ویرایش توسط sina acm : 03-06-2012 در ساعت 13:44


  2. #511
    کاربر محروم

    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    پست مورد علاقه
    وینگر چپ،هافبک تهاجمی
    مربی مورد علاقه
    گواردیولا،کرایوف
    بازیکن محبوب
    فرزندان کرایوف
    اسم واقعی شما
    شهریار

    NetherlandsBarcelona

    نوشته ها
    1,298
    تشکر ها
    3,074
    تشکر شده 7,772 در 1,642 پست

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط abdollah 202 نمایش پست ها
    باز چی شده؟
    کی میخواد حمله کنه باز؟
    خبری نیست ولی به مناسبت 33 سالگی انقلاب گذاشتم اینو.

  3. 2 کاربر از پست مفید spiderkiller تشکر کرده اند .


  4. #512
    کاربر محروم

    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    محل سکونت
    Catalunya
    پست مورد علاقه
    LW
    مربی مورد علاقه
    Guardiola-Allegri-Mancini
    بازیکن محبوب
    All players:Barçelona-AC milan-Man City+torres
    اسم واقعی شما
    David

    ItaliaBarcelona

    نوشته ها
    2,443
    تشکر ها
    6,293
    تشکر شده 8,885 در 2,503 پست

    پیش فرض

    میانبر های مخفی کیبورد در ویندوز7




    تسلط به كيبورد نه ‌تنها سرعت مرور و كار با سيستم را بالا مي‌برد، كه باعث بالا رفتن استقامت نيز مي‌شود. در اينجا به چند ميانبر كيبوردي مي‌پردازيم كه سرعت كارتان را آنقدر بالا مي‌برد كه به يك نينجا تبديل مي‌شويد.
    ميانبرهاي عمومي
    1ـ كليدهاي تركيبي Win+1,2,3,4 برنامه‌هاي موجود در تسك‌بار را اجرا مي‌كنند. با كمك اين ميانبر، مي‌توانيد برنامه‌هايي كه هميشه از آنها استفاده مي‌كنيد را در ابتداي تسك‌بار قرار داده و با نگه داشتن كليد ويندوز و فشردن كليدهاي 1 و 2 و 3 و 4 و … بسرعت آنها را پشت سر هم باز كنيد. اين ميانبر براي ويندوز ويستا و منوي Quick Launch نيز كار مي‌كند.
    2ـ كليدهاي تركيبي Win+Alt+1,2,3,4 فهرست پرشي هر برنامه را باز مي‌كنند و مي‌توانيد از كليدهاي مكان‌نما براي انتخاب گزينه مورد نظر استفاده كنيد.
    3ـ كليد تركيبي Win+T بين برنامه‌هاي تسك‌بار حركت مي‌كند. روش كار آن مشابه حركت دادن ماوس از روي آنهاست، با اين تفاوت كه براي اجراي برنامه بايد از كليدهاي Enter يا Space استفاده كرد.
    4ـ كليد تركيبي Win+Home تمام برنامه‌ها را بجز برنامه فعلي مينيمايز مي‌كند. شيوه كار اين كليد تركيبي مشابه تكنيك Aero Shake است و از طريق رجيستري مي‌تواند غيرفعال شود.
    5 ـ كليد تركيبي Win+B بخش System Tray را انتخاب مي‌كند كه پركاربرد نيست، اما زماني كه ماوس از كار مي‌افتد بسيار مفيد است.
    6 ـ كليدهاي تركيبي Win+Up/Down پنجره فعلي را ماكسيمايز يا مينيمايز مي‌كند. البته در صورتي كه برنامه قابليت ماكسيمايز شدن داشته باشد.
    7ـ كليد تركيبي Alt+Esc و Alt+Tab ميان برنامه‌هايي كه باز شده‌اند به ‌ترتيب گذر مي‌كنند.
    8 ـ كليدهاي تركيبي Win+Pause/Break پنجره مشخصات سيستم را باز مي‌كند. اين كليد تركيبي زماني مفيد است كه بخواهيد بسرعت نام سيستم و ديگر مشخصات آن را مشاهده كنيد.
    9ـ كليد تركيبي Ctrl+Esc براي باز كردن منوي استارت به‌ كار مي‌رود، اما جايگزين دكمه ويندوز نيست.
    10ـ كليد تركيبي Ctrl+Shift+Esc مستقيما مدير وظايف ويندوز را باز مي‌كند و نيازي به فشردن Ctrl+Alt+Delete و سپس انتخاب مدير وظايف نيست.
    11ـ كليد تركيبي Alt+Space منوي هر پنجره را باز مي‌كند كه مي‌توان به كمك آن و فشردن كليدهاي x يا n پنجره را بست يا minimize كرد.
    ميانبرهاي ويندوز اكسپلورر
    1ـ كليد تركيبي Alt+Up به يك فولدر بالاتر مي‌رود. به‌جاي اين كليد مي‌توان از Backspace هم استفاده كرد.
    2ـ‌ كليد تركيبي Shift+F10 نيز منوي كليك‌راست هر فايل را باز مي‌كند و سرعت كار با فايل‌ها را بالا مي‌برد. وقتي از اين طريق منو را باز مي‌كنيد، زير حروف خاصي از آيتم‌هاي موجود در منو يك زيرخط قرار دارد كه با فشردن آن كاراكتر، عمل مورد نظر انجام مي‌شود.
    3ـ كليد تركيبي Shift+Del يك فايل را بدون ارسال آن به Recycle bin حذف مي‌كند.
    4ـ كليد Ctrl+Shift+N فولدر جديدي در دايركتوري فعلي مي‌سازد.
    5 ـ كليد تركيبي Alt+Enter پنجره مشخصات فايل را باز مي‌كند.
    6 ـ كليد F2 نام فايل را تغيير مي‌دهد.
    7ـ كليد F3 اكسپلورر را باز مي‌كند و مستقيما به نوار جستجو مي‌رود تا يك فايل را بيابيد. اگر پنجره اكسپلورر باز باشد، در همان پنجره به بخش جستجو مي‌رود.
    8 ـ كليد F6 در پنجره فعلي، يكي‌يكي سراغ آيكن‌ها مي‌رود.
    9ـ كليد F10 منوي فايل را در اكسپلورر باز مي‌كند.

  5. 2 کاربر از پست مفید fcb10 تشکر کرده اند .


  6. #513
    کاربر محروم

    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    محل سکونت
    Catalunya
    پست مورد علاقه
    LW
    مربی مورد علاقه
    Guardiola-Allegri-Mancini
    بازیکن محبوب
    All players:Barçelona-AC milan-Man City+torres
    اسم واقعی شما
    David

    ItaliaBarcelona

    نوشته ها
    2,443
    تشکر ها
    6,293
    تشکر شده 8,885 در 2,503 پست

    پیش فرض

    راه های جالب برای خاموش کردن کامپیوتر با کیبورد




    در اين ترفند قصد داريم روش هاي بسيار جالبي را به شما معرفي كنيم كه با استفاده از آنها ميتوانيد سيستم خود را تنها با استفاده از چند كليد موجود بر روي صفحه كليد Standby ، Hibernate ، Logoff ، Restart ، Shutdown و Switch User نماييد. لازم به ذكر است كه كمتر كسي از اين ترفندها آگاه است و همچنين با استفاده از آنها ميتوانيد سرعت كار با كامپيوتر را بيشتر كنيد.
    بدين منظور:
    براي Shutdown كردن:
    برای Shutdown نمودن سيستم با كيبورد ، ابتدا دكمه Win (مابين كليدهاي Alt و Ctrl) را فشار داده و پس از نمايش منوي Start حرف U انگليسي را دوبار با اندكي مكث ميزنيم. خواهيد ديد كه سيستم خاموش ميشود.
    براي Restart كردن:
    برای Restart نمودن سيستم با كيبورد ، ابتدا دكمه Win (مابين كليدهاي Alt و Ctrl) را فشار داده و پس از نمايش منوي Start اين بار كليدهاي U و سپس R را با اندكي مكث ميزنيم. خواهيد ديد كه سيستم Restart ميشود.
    براي Standby كردن:
    برای Standby نمودن سيستم با كيبورد ، ابتدا دكمه Win (مابين كليدهاي Alt و Ctrl) را فشار داده و پس از نمايش منوي Start اين بار كليدهاي U و سپس S را با اندكي مكث ميزنيم ، خواهيد ديد كه سيستم Standby ميشود.
    براي Hibernate كردن:
    برای Standby نمودن سيستم با كيبورد ، ابتدا دكمه Win (مابين كليدهاي Alt و Ctrl) را فشار داده و پس از نمايش منوي Start اين بار كليدهاي U و سپس H را با اندكي مكث ميزنيم ، خواهيد ديد كه سيستم Hibernate ميشود.

    براي Loggoff كردن:
    برای Loggoff نمودن سيستم با كيبورد ، ابتدا دكمه Win (مابين كليدهاي Alt و Ctrl) را فشار داده و پس از نمايش منوي Start اين بار كليد L را دوبار با اندكي مكث ميزنيم. خواهيد ديد كه سيستم Logoff ميشود.


    براي Switch User كردن:
    برای Switch User نمودن سيستم با كيبورد ، ابتدا دكمه Win (مابين كليدهاي Alt و Ctrl) را فشار داده و پس از نمايش منوي Start اين بار كليدهاي L و سپس S را با اندكي مكث ميزنيم ، خواهيد ديد كه سيستم Switch User ميشود

  7. 2 کاربر از پست مفید fcb10 تشکر کرده اند .


  8. #514
    کاربر محروم

    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    محل سکونت
    Catalunya
    پست مورد علاقه
    LW
    مربی مورد علاقه
    Guardiola-Allegri-Mancini
    بازیکن محبوب
    All players:Barçelona-AC milan-Man City+torres
    اسم واقعی شما
    David

    ItaliaBarcelona

    نوشته ها
    2,443
    تشکر ها
    6,293
    تشکر شده 8,885 در 2,503 پست

    پیش فرض

    حرکت دادن اشاره گر موس با کیبورد




    ا بهره گیری از این ترفند جالب میتوانید بدون نیاز به برنامه خاصی و تنها از طریق کیبورد کامپیوترتان ، نشانگر موس موجود در صفحه مانیتور را جابجا نمایید. این ترفند زمانی بسیار مورد استفاده قرار میگرد که نتوانید به هر دلیلی از موس تان استفاده کنید آن وقت است که کیبوردتان جور موس را میکشد!
    بدین منظور:
    کافی است دکمه های Shift و Alt را که در سمت چپ کیوبرد قرار دارند را به همراه دکمه ی Num Lock بزنید و سپس در کادری که باز میشود بر روی OK کلیک کنید.
    حال میتوانید با استفاده از دکمه های 2,4,6,8 سمت راست کیبورد موس را هدایت کنید و با Enter برنامه ها را باز نمایید و یا به داخل لینکها بروید.
    برگرداندن تغييرات ايجاد شده در رجيستري:
    در بعضی مطالبی که در مورد رجيستری نوشته بودم تعدادی از خوانندگان پرسيده بودند که چگونه می توان تغييرات بوجود را آمده را به حالت اول برگرداند؟ انجام اين کار بسيار ساده است.کافی است در رجيستری به مسيری که در آن تغييرات راايجاد کرده ايد رفته : ... .اگر مقدار کليد و يا متغيری را تغيير داده ايد به مقدار قبلی بازگردانيد.
    ۲.اگر کليد و يا متغير جديد اضافه کرده ايد آنرا حذف کنيد.
    اما بهترين و مطمئن ترين روش اين است که قبل از هر تغييری در رجيستری از آن يک فايل پشتيبان تهيه کنيد.اين کار را به روش زير انجام دهيد :
    ۱. در پنجره Run از منوی Start عبارت regedit را وارد کرده و دکمه OK را فشار بزنيد.
    ۲. در برنامه Regiistry Editor گزينه File از نوار ابزار را انتخاب کنيد و روی Export کليک کنيد.
    ۳. در کادر محاوره ای باز شده نام فايل پشتيبان و مسير دلخواه خود را درج کنيد و دکمه Save را بزنيد.
    در اين هنگام شما از رجيستری خود يک نسخه پشتيبان تهيه کرده ايد.
    برای استفاده از اين نسخه پشتيبان به روش زير عمل کنيد:
    ۱. در پنجره Run از منوی Start عبارت regedit را وارد کرده و دکمه OK را فشار بزنيد.
    ۲. در برنامه Regiistry Editor گزينه File از نوار ابزار را انتخاب کنيد و روی Import کليک کنيد.
    3. در کادر محاوره ای باز شده فايل پشتيبان را از محلی که ذخيره کرده ايد انتخاب کنيد و روی دکمه Open کليک کرده و پيغام ويندوز را تائيد کنيد.

  9. 2 کاربر از پست مفید fcb10 تشکر کرده اند .


  10. #515
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2010

    ItaliaJuventusLiverpool

    Delpiero

    نوشته ها
    3,623
    تشکر ها
    31,448
    تشکر شده 14,724 در 3,817 پست

    juventus

    شهریار تو انتظار داری ما این مطلبو بشینیم بخونیم ؟!!!
    بابا جمالتو ... بشین خلاصشو بذار ببینیم چی به چیه ؟!!!
    من نمیدونم چرا این همه نشونه و معما و غیره و غیره برای این فراماسونری ها و شیطان پرستا نسبت میدن ؟!!!
    مثلا اون دو تا مثلث روی پرچم رژیم صیونیسمی رو که میگن جنگ شیطان و خدا و از این مدل حرفا ...
    البته چند وقت پیش یه مستندی دیدم که از خود آمریکا و مسلمونای فعال آمریکایی سخته شده بود !
    خیلی در مورد این علامتا و نشونه ها صحبت کرده بودند ! جالبه توی بعضی از فیلم های هالیوودی بی منظور یا با منظور از اینا استفاده میشه و کم کم روی مغز بیننده تاثیر میذاره !
    این عاعداد 33 و 666 و ... هم به اینا ربط داده شده !
    شهریار منتظر خلاصت این مدلی موندم !


  11. کاربر روبرو از پست مفید AlexDelpiero تشکر کرده است .


  12. #516
    کاربر محروم

    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    پست مورد علاقه
    وینگر چپ،هافبک تهاجمی
    مربی مورد علاقه
    گواردیولا،کرایوف
    بازیکن محبوب
    فرزندان کرایوف
    اسم واقعی شما
    شهریار

    NetherlandsBarcelona

    نوشته ها
    1,298
    تشکر ها
    3,074
    تشکر شده 7,772 در 1,642 پست

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط AlexDelpiero نمایش پست ها
    شهریار تو انتظار داری ما این مطلبو بشینیم بخونیم ؟!!!
    بابا جمالتو ... بشین خلاصشو بذار ببینیم چی به چیه ؟!!!
    من نمیدونم چرا این همه نشونه و معما و غیره و غیره برای این فراماسونری ها و شیطان پرستا نسبت میدن ؟!!!
    مثلا اون دو تا مثلث روی پرچم رژیم صیونیسمی رو که میگن جنگ شیطان و خدا و از این مدل حرفا ...
    البته چند وقت پیش یه مستندی دیدم که از خود آمریکا و مسلمونای فعال آمریکایی سخته شده بود !
    خیلی در مورد این علامتا و نشونه ها صحبت کرده بودند ! جالبه توی بعضی از فیلم های هالیوودی بی منظور یا با منظور از اینا استفاده میشه و کم کم روی مغز بیننده تاثیر میذاره !
    این عاعداد 33 و 666 و ... هم به اینا ربط داده شده !
    شهریار منتظر خلاصت این مدلی موندم !
    داداش لازم نبود کامل بخونیش.توی چند بخش هست.مثلا یکیش میگه توی یکی از جزایر خلیج فارس توی شهریور امسال سپاه یکی شی پرنده زده که پیشرفته بوده که برای جاسوسی اومده بوده و این شی به اب افتاده ولی لاشش پیدا نشده.یا مثلا یکی از اسرائیلی ها میگه قدرت موشکی ایران خیلی بالا رفته و از این حرفا.اخه قصه نیست که خلاصشو بگم.اولش که راجع به قدرت موشکی ایران که خیلی نسبت به خاور میانه پیشرفته ست و تقریبا غیر از امریکا بقیه کره زمین رو میزنه.یا مثلا قایق های تند روی سپاه خیلی توانایی پیشرفته ای دارن و یک جا خوندم که میتونن بزرگترین ناو امریکا رو که اندازه کل نیروی هوایی ما توش نیرو هست رو توی 24 ساعت غرق کنن.ولی توی همش یک نکته برای من خیلی جالب بود.میگفت اگه جنگ بشه سپاه برای تمام نیروگاه ها و ناو های امریکا و اسرائیل انگلیس 5 تا موشک کنار گزاشته.یعنی اگه جنگ شه مثلا 5 تا موشک میره برای نیروگاه برق اسرائیل یا برای ناو های امریکا و جالب اینجاست ناوی که انگلیس فرستاده تو خلیج فارس توانایش رو داره که از 100 کیلومتر 36 هدف همزمان رو بزنه.یعنی اگه بخواییم به احتمال 100 درصد با موشک بزنیمش باید حداقل 37 تا موشک همزمان براش بفرستیم اونوقت اینا 5 تا موشک براش کنار گذاشتن.کلا اگه علاقه داری یک اطلاعی راجع به نیرو های ایران داشته باشی مخصوصا موشکی و دریایی بخونیش خوبه ولی اگه میخوایی نظر منو بدونی اگه جنگ شد همش یک ماه هم دووم نمیاره مگه اینکه یک اتفاق خاصی بیوفته.
    این فراماسون ها هم خیلی خودشون رو پیش بردن.مثلا رنگ مورد علاقشون ابی و قرمز هست و از اونجایی که پیکه مدافع بارسلونا بارها رفته و باب سلیمان توی اسرائیل رو دیده و بهش سجده کرده میگن تیم بارسلونا مال ماسون هاست و اینکه از نیروهای فرازمینی برای پیشرفت بارسا استفاده میکنن.یا مثلا اینکه هیچ فیلمی توی هالیوود درست نمیشه که توش نوشته باشه بسم الله الرحمن الرحیم چون میگن ماسون ها از این جمله به شدت میترسن.کلا سعی میکنن بگن توی همه رشته ها نفوذ دارن.البته تا حدودی موافق هستم که اینقدر نفوذ دارن ولی اینکه اگه بعد از 22 بهمن امسال تا سال بعد جنگ نشد مطمئن باش همش کشکه ولی اگه جنگ شد مطمئن باش همش راسته و اونوقت منم مجبورم برم طرفدار دورتموند بشم چون اونوقت مطمئن میشم بارسا مال یهودیاست. راستی چرا راه دور میری.نشون های فراماسونری توی فیلم های خودمون هم زیادن.اگه حوصله داری بگو برات نشانه های فراماسونری توی قهوه تلخ رو بزارم.اصلا یکی از علتایی که سری جدیدش از ارشاد اجازه نگرفته شاید همین باشه چون پر از نشانه های فراماسون هاست.
    ویرایش توسط spiderkiller : 01-27-2012 در ساعت 19:26

  13. کاربر روبرو از پست مفید spiderkiller تشکر کرده است .


  14. #517
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    شمال خراسان
    سن
    32
    پست مورد علاقه
    هافبک
    مربی مورد علاقه
    آرسن ونگر
    بازیکن محبوب
    کل آرسنالی ها
    اسم واقعی شما
    عبدالله

    FranceArsenalArsenal

    Bergkamp

    نوشته ها
    965
    تشکر ها
    8,004
    تشکر شده 9,243 در 1,741 پست

    پیش فرض

    کوهنورد با تجربه:

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]می‌‌خواست به قله‌ای بلندی صعود کند. پس از سال‌ها [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]و آمادگی، [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]را آغاز کرد. به صعودش ادامه داد تا این که هوا کاملا تاریک شد. به جز تاریکی هیچ چیز دیده
    نمی‌شد. سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمی‌توانست چیزی ببیند حتی ماه و [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند. کوهنورد همان‌طور که داشت بالا می‌رفت، در
    حالی که چیزی به فتح قله [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]بود، پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمام‌تر سقوط کرد.
    سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]از هراس، تمامی خاطرات خوب و بد زندگی‌اش را به یاد می‌آورد. داشت فکر می‌‌کرد چقدر به مرگ نزدیک شده است که ناگهان دنباله
    طنابی که به دور کمرش حلقه خورده بود بین شاخه های درختی در [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]کوه گیر کرد و مانع از سقوط کاملش شد. در آن [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]سنگین سکوت، که هیچ امیدی نداشت از ته دل فریاد
    زد: خدایا [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]کن !
    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]از دل آسمان پاسخ داد از من چه می‌خواهی؟


    - [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]بده خدای من!
    - آیا به من ایمان داری؟
    - آری. همیشه به تو ایمان داشته‌ام
    - پس آن طناب دور کمرت را پاره کن!
    کوهنورد [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]کرد. پاره شدن طناب یعنی سقوط بی‌تردید
    از فراز کیلومترها ارتفاع. گفت: خدایا نمی‌توانم.
    خدا گفت: آیا به گفته من ایمان نداری؟
    کوهنورد گفت: خدایا نمی توانم. [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید].
    روز بعد، گروه نجات گزارش داد که جسد [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]شده یک کوهنورد
    در حالی پیدا شده که [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]به دور کمرش حلقه شده بود
    و تنها نیم متر با زمین فاصله داشت . . .
    یه روز خوب میاد ...


  15. 2 کاربر از پست مفید Abdollah 202 تشکر کرده اند .


  16. #518
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2010

    ItaliaJuventusLiverpool

    Delpiero

    نوشته ها
    3,623
    تشکر ها
    31,448
    تشکر شده 14,724 در 3,817 پست

    juventus

    نقل قول نوشته اصلی توسط spiderkiller نمایش پست ها
    داداش لازم نبود کامل بخونیش.توی چند بخش هست.مثلا یکیش میگه توی یکی از جزایر خلیج فارس توی شهریور امسال سپاه یکی شی پرنده زده که پیشرفته بوده که برای جاسوسی اومده بوده و این شی به اب افتاده ولی لاشش پیدا نشده.یا مثلا یکی از اسرائیلی ها میگه قدرت موشکی ایران خیلی بالا رفته و از این حرفا.اخه قصه نیست که خلاصشو بگم.اولش که راجع به قدرت موشکی ایران که خیلی نسبت به خاور میانه پیشرفته ست و تقریبا غیر از امریکا بقیه کره زمین رو میزنه.یا مثلا قایق های تند روی سپاه خیلی توانایی پیشرفته ای دارن و یک جا خوندم که میتونن بزرگترین ناو امریکا رو که اندازه کل نیروی هوایی ما توش نیرو هست رو توی 24 ساعت غرق کنن.ولی توی همش یک نکته برای من خیلی جالب بود.میگفت اگه جنگ بشه سپاه برای تمام نیروگاه ها و ناو های امریکا و اسرائیل انگلیس 5 تا موشک کنار گزاشته.یعنی اگه جنگ شه مثلا 5 تا موشک میره برای نیروگاه برق اسرائیل یا برای ناو های امریکا و جالب اینجاست ناوی که انگلیس فرستاده تو خلیج فارس توانایش رو داره که از 100 کیلومتر 36 هدف همزمان رو بزنه.یعنی اگه بخواییم به احتمال 100 درصد با موشک بزنیمش باید حداقل 37 تا موشک همزمان براش بفرستیم اونوقت اینا 5 تا موشک براش کنار گذاشتن.کلا اگه علاقه داری یک اطلاعی راجع به نیرو های ایران داشته باشی مخصوصا موشکی و دریایی بخونیش خوبه ولی اگه میخوایی نظر منو بدونی اگه جنگ شد همش یک ماه هم دووم نمیاره مگه اینکه یک اتفاق خاصی بیوفته.
    این فراماسون ها هم خیلی خودشون رو پیش بردن.مثلا رنگ مورد علاقشون ابی و قرمز هست و از اونجایی که پیکه مدافع بارسلونا بارها رفته و باب سلیمان توی اسرائیل رو دیده و بهش سجده کرده میگن تیم بارسلونا مال ماسون هاست و اینکه از نیروهای فرازمینی برای پیشرفت بارسا استفاده میکنن.یا مثلا اینکه هیچ فیلمی توی هالیوود درست نمیشه که توش نوشته باشه بسم الله الرحمن الرحیم چون میگن ماسون ها از این جمله به شدت میترسن.کلا سعی میکنن بگن توی همه رشته ها نفوذ دارن.البته تا حدودی موافق هستم که اینقدر نفوذ دارن ولی اینکه اگه بعد از 22 بهمن امسال تا سال بعد جنگ نشد مطمئن باش همش کشکه ولی اگه جنگ شد مطمئن باش همش راسته و اونوقت منم مجبورم برم طرفدار دورتموند بشم چون اونوقت مطمئن میشم بارسا مال یهودیاست. راستی چرا راه دور میری.نشون های فراماسونری توی فیلم های خودمون هم زیادن.اگه حوصله داری بگو برات نشانه های فراماسونری توی قهوه تلخ رو بزارم.اصلا یکی از علتایی که سری جدیدش از ارشاد اجازه نگرفته شاید همین باشه چون پر از نشانه های فراماسون هاست.
    این خلاصت هم خودش یه داستانی بود !
    جالب شد برام !
    یه بار بحثش شده ولی بازم گفتنش خالی از لطف نیست !ما در ظاهر و چیزی که عموم مردم می بینند توی روبه رویی با آمریکا و رژیم صهیونیسمی خیلی ضغیف و نا کار آمد به حساب میایم !وقتی میایم همین اسلحه ها رو با هم مقایسه می کنیم مو به تن آدم سیخ میشه !اونا چی ارن ماها چی داریم ! سپرهای ضد موشک ، موشک های دوربرد با توانایی قفل و زوم شدن روی هدف خاص ! یا مسلسل کمری که اگه تو همین سایت درب و داغون آپارات (aparat.com) یه سرچ بزنی نمونه ایی توش میبینی و خلاصه اونواع و اقسام تجهیزاتی که اونا درست کردند در برابر یه سری تجهیزات ایران ! البته اونا خودشون اذعان به قدرت بالای ایران نسبت به خاور میانه داشتند ولی مطمئنا این کافی نیست ! مگه خاورمیانه کیا هستند ؟!!! یه سری کشور غرب که 75 درصدشون افسارشون دست همین آمریکا و رژیم صهیونیسمیه که هیچ آبی ازشون گرم نمیشه ! کشورهیی هم که زیر سلطه اینا به ظاهر نیستند یکی مثل فلسطین ، لبنان و سوریه هستند !فلسطین که تکلیفش روشنه ! سوریه و لبنان هم که تمام تجهیزات جنگیشونو خود ما ایرانی ها تامین می کنیم ! اصلا تو این چند ساله چند تا خبر شنیدم که این عربا یه سلاح جنگی جدید ساخته باشند ! یا همین سلاح های غربی رو که برنامشون و نحوه ساختش معلومه خودشون ساختند ؟!!! مشخصا سطح خاورمیانه با این تفاسیر خیلی پایینه و اینکه ایران سطحش بالاتر از خاورمیانه باشه خیلی چیز جالب توجهی نیست ! مطمئنا ما با آمریکایی ها از نظر نظامی زمین تا آسمون تفاوت داریم ! و اینکه توی یه مدت کوتاه بتونند ما رو از پا دربیارن از این لحاظ خیلی خارق العاده نباشه ! ولی یادته صدام ملعون گفت 24 ساعته تهران رو فتح میکنم !!! چی شد که 24 ساعتش شد 8 سال و سر آخر هم مجبور به عقب نشینی ودست به دامان سازمان ملل شد و امام خمینی از رزمنده ها خواست بیشتر جلو نرن ! قدرت ایران تو اون مقطع از نظر ظاهری خیلی ضعیف بود و با همین حال با نزدیک 30 کشور در حال جنگ بود ! حالا این 30 کشور خودش یه تفسیر هایی داره ! من میخوام بگم یه سری نکات باعث میسه ما به خودمون اطمینان بیشتری از این داشته باشم که فقط به این ظواهر نگاه نندازیم ! حالا شاید آدم با خودش بگه اون موقع جنگ تن به تن جلوه ی بیشتری داشت و یه سری حالت های روانی و اعتقاد های مذهبی باعث قدرت خارق العاده ایرانی ها بوده ! ولی الان دیگه خبری از جنگه تن به تن نیست و طرف صاف و اتو کشیده یه دکمه میزنه ویه شهر رو به هم میزنه ولی ما به یه سری چیزا دل بستیم که حال و هوای دیگه ای داریم ! که اونم خودش جای یه سری بحث ها داره !

    پ . ن : بدم نمیاد در مورد قهوه تلخ و اون علائم بیشتر بفهمم !
    پ . ن 2 : در مورد بارسا هم بعدا با هم صحبت می کنیم !


  17. 2 کاربر از پست مفید AlexDelpiero تشکر کرده اند .


  18. #519
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Oct 2011

    ItaliaJuventus

    نوشته ها
    496
    تشکر ها
    1,638
    تشکر شده 5,583 در 984 پست

    پیش فرض


    تصویر پیکر بی جان [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] علی شریعتی
    روزگار پیش از انقلا ب و در جریان مبارزات مردم علیه رژیم شاه، افراد بزرگ و موثری درگذشتند که مرگشان در هاله ای از ابهام قرار گرفت و روایت های متفاوتی از فوت آنها وجود داشت. این افراد همه در یک چیز اشتراک داشتند و آن مخالفت با رژیم پهلوی بود اما محل و شیوه مرگشان – همچنان که محل و شیوه زندگی شان – با هم تفاوت های بسیاری داشت. رژیم [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] همه این افراد را [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] طبیعی می دانست و مردم مبارز آنها را [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] می دانستند.
    دوشنبه ۱۸ دی ماه ۱۳۴۶ مردم خبر درگذشت جهان پهلوان بزرگ و مردمی زمان خود، مرحوم غلام رضا تختی را شنیدند که روزنامه ها طبق اعلام ساواک، مرگ او را خودکشی در هتل آتلا نتیک گزارش دادند اما در تمام مراسم مردمی، از او با عنوان “شهید” نام برده می شد.
    ۲۱ خرداد ماه ۱۳۴۹ محمدرضا سعیدی از روحانیون مبارز در زندان به [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] رسید و مرگ او سکته قلبی اعلا م شد. در سال ۱۳۵۶ هم دو مرگ مشکوک دیگر در خارج از ایران، دو تن از بزرگترین یاوران انقلاب را از مردم گرفت. سیدمصطفی خمینی (فرزند ارشد امام خمینی) در عراق و دکتر علی شریعتی در انگلستان درگذشتند که از طرف مقامات دولتی مرگ آنها هم سکته اعلا م شد. اما همواره در طول مبارزات از آنها با عنوان شهید یاد شده و کسی مرگ طبیعی را برای آنها باور نداشت.
    بعد از انقلاب تلاش بسیاری شد تا واقعیت ها مشخص شود اما خبر درگذشت محمدرضا سعیدی که از همان زمان هم بر اثر افشاگری های هم سلولی هایش شهادتش مسجل بود، هیچ نتیجه قطعی درباره چگونگی فوت بقیه به دست نیامده است. درباره تختی بسیار گفته شده اما کسی نمی تواند قاطعانه نظر بدهد. درباره مصطفی خمینی کمتر نظری داده شده است و به نظر می رسد فوت طبیعی مورد قبول بسیاری است. درباره درگذشت علی شریعتی چطور؟ دکتر علی شریعتی در میان این افراد وضعیت ویژه دارد.
    جنازه وی سال هاست در سوریه و در جوار حرم حضرت زینب (س) به امانت سپرده شده اما هرگز آوردن جنازه اش به کشور، جدی نشده است! با چنین وضعیتی معلوم است که سخن گفتن از مرگ [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] هم چقدر می تواند با اما و اگر و… همراه باشد. با این حال در این نوشته سعی شده فارغ از همه نظراتی که درباره این اندیشمند بزرگ معاصر وجود دارد، به بررسی مرگ ناگوار وی در آستانه انقلاب اسلامی پرداخته شود. آنچه در این نوشته به عنوان مرجع در نظر گرفته شده، دو کتاب است. اولی «طرحی از یک زندگی» نوشته خانم دکتر پوران شریعت رضوی همسر گرانقدر [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] است که در واقع زندگینامه شریعتی است و دیگری کتاب «از شریعتی» نوشته دکتر عبدالکریم سروش است که در آن گفته هایی درباره مرگ و تشییع جنازه شریعتی آمده است و با توجه به دقت سروش و اینکه او از جمله اولین کسانی است که بر سر جنازه دکتر رفته مقدمات تشییع وی را آماده کرده است، منبعی مورد وثوق به شمار می رود.
    چرا دکتر شریعتی به انگلستان رفت؟
    اسفندماه سال ۱۳۵۳، شریعتی پس از تحمل ۱۸ ماه زندان انفرادی در کمیته شهربانی آزاد شد. اسارت درازمدت در سلول، او را سخت به نور آفتاب حساس کرده بود و از نظر روحی هم بسیار افسرده شده بود. رژیم همه راه های مبارزه اجتماعی را بر او بسته بود، حسینیه ارشاد تعطیل و او از تدریس در دانشگاه محروم شده بود. مبارزه مخفی هم عملا امکان نداشت. ساواک او را شدیدا تحت نظر داشت و روز به روز هم حلقه این محدودیت ها تنگ تر می شد: “ظاهرا آزاد هستم و از قید اسارت، به اصطلاح رهایی یافته ام ولی آنچه مسلم است نوع زندانم تغییر کرده و از زندان دولتی به زندان خانه منتقل شده ام.”
    یکی از شب ها در حال عبور از خیابان، چند نفر از دانشجویانش، او را می شناسند، او را در میان می گیرند، دکتر هم که از دیدن آنها خوشحال شده، طبق عادت دیرینه اش با آنها گرم گفت وگو می شود، مدتی با هم صحبت می کنند و بعد از هم جدا می شوند. پس از چند روز خبر می رسد که همه آن دانشجویان دستگیر شده اند.
    توانایی های دکتر شریعتی – براساس آنچه همسرش نوشته است – در روزهای خانه نشینی اجباری روز به روز کاهش می یافت و اعصابش سخت فرسوده تر می شد. در نامه ای که او برای یکی از دوستانش می نویسد به این واقعیت اشاره می کند:
    “… من که زندگیم معلوم است احتضار! یک جان کندن مستمر و نامش زندگی کردن. هر روز صبح که در آینه خودم را می بینم، درست می بینم که لا اقل سالی بر من گذشته است. دیشب و پریشب، همیشه برایم پارسال و پیرارسال است، روزها را برای این که از عمرم بدزدم می خوابم و شب ها! با تنهایی و سکوت و سیاهی در زیر باران رنج ها که مدام می بارد، زانو به بغل، خاموش می نشینم و انبوهی از خاطره های مرده و آرزوهای مجروح در برابرم، تا آفتاب که سر می زند و هوا روشن می شود و صدای پای روز، سرفه ها و گنجشک ها و اتومبیل ها و آغاز حرکت و کار! از ترس می روم و به خواب فرو می روم. البته بیکار نبوده ام، بزرگترین کاری که کرده ام این است که هنوز زنده مانده ام و این دشوارترین وظیفه ای بوده است که انجام داده ام و اگر انصاف بدهند، بسیار کارها که نکرده ام و مگر این ها خود، کار نیست؟ مگر ثواب سیئاتی که کسی انجام نمی دهد از ثواب بسیاری حسنات که انجام می دهند بیشتر نیست؟ …”
    روزهای قبل از وفات
    دکتر شریعتی پس از دو سال، خسته از وضعیتش تصمیم به “هجرت” می گیرد اما ممنوع الخروج بودن مانع بزرگی برای مهاجرت او به خارج از کشور بوده است. در مشورتی که دکتر با دوستانش می کند و با تحقیقات آنهامشخص می شود که تمام پرونده های او در ساواک تحت عنوان “علی شریعتی” یا “علی شریعتی مزینانی” طبقه بندی شده است در حالی که نام خانوادگی او طبق شناسنامه “مزینانی” بوده نه شریعتی. به همین دلیل او می تواند پاسپورت بگیرد و ۲۶ اردیبهشت ۵۶ تهران را به قصد بروکسل ترک می کند: “بالا خره صبح دوشنبه بر روی قالیچه سلیمانی سابنا، از زندان سکندر پریدم! لحظه های پر دلهره، بیم و امید، اسارت و نجات و گذر از آن پل صراط در آن دقیقه خطیر و خطرناک، اما مجهولی که جز تقدیر از آن آگاه نیست…”
    چند روز بعد خبر خروج دکتر شریعتی از کشور توسط دوستان و آشنایانش پخش می شود و به گوش ماموران ساواک هم می رسد و آنها به دنبال مقصد و محل اقامت شریعتی می گردند. وی دو یا سه روز در هتل اینترنشنال بروکسل اقامت می کند و بعد تصمیم می گیرد به انگلیس برود. وی پس از رسیدن به لندن با یکی از بستگان همسرش به نام دکتر علی فکوهی تماس می گیرد و منزل او در ساوت همپتن را به عنوان اقامتگاه موقت انتخاب می کند. بعد از یک هفته او اتومبیلی می خرد و با همان خودرو وارد کشتی می شود و به بندر لوهاور فرانسه می رود و در جاهای مختلفی – از جمله چند روزی در منزل دکتر حسن حبیبی – اقامت می گزیند و در شب ۲۶ خرداد دوباره از راه دریا به ساوت همپتن برمی گردد. در مراجعه به منزل مورد ظن پلیس انگلستان قرار می گیرد و چند ساعتی در اداره مهاجرت بازداشت می شود. شریعتی از ۲۶ تا ۲۸ خرداد که روز خروج همسر و دخترانش از ایران بوده، بسیار مضطرب و نگران بوده. شبها علی رغم خستگی ناشی از سفر بیدار می مانده و روزها منتظر خبری از ایران، پای تلفن بوده است. ۲۸ خرداد همسرش به منزل علی فکوهی تلفن می زند و خود دکتر شریعتی گوشی را برمی دارد. خانم شریعت رضوی به شریعتی می گوید که دختران از ایران خارج شده اند اما مانع خروج او از کشور شده اند.
    شریعتی به همسرش می گوید: “به فرودگاه خواهم رفت و به محض رسیدن بچه ها، تو را مطلع خواهم کرد. به گفته آقای فکوهی، آن روز قبل از رفتن به فرودگاه، مقداری وسایل ضروری و مواد غذایی تهیه می کنند و به خانه ای که اجاره کرده بودند می برند، بعد به اتفاق ناهید و نسرین فکوهی، به فرودگاه می روند. پس از مدتی انتظار بالا خره هواپیما به زمین می نشیند. چند دقیقه بعد سوسن و سارا، دو دختر بچه روسری به سر با چهره هایی نگران، در حالی که مترصد یافتن پدر بودند، پیدا شدند. شریعتی به طرف آنهامی رود و بامهر آنهارا در آغوش می کشد، آنها علی رغم شادمانی، گریه می کنند و اشک می ریزند، پدر به آنها دلداری می دهد و با کمی شوخی و متلک، سربه سرشان می گذارد تا ذهن کودکانه آنها مجبور نباشد بار رنجی به آن سنگینی را تحمل کند. همگی از فرودگاه به منزلی که شب قبل، از یک پاکستانی الا صل مقیم انگلیس اجاره کرده بودند، می روند. در مسیر برگشت از فرودگاه به خانه، آقای فکوهی رانندگی می کرده، ظاهرا علی آن شب کلا بی حوصله بوده است.
    آقای علی فکوهی می گوید: “آن شب من ناگهانی و سرزده، به اتاقی که تصور نمی کردم کسی در آنجا باشد وارد شدم دفعتا دکتر را دیدم که با حالتی بسیار عرفانی به نماز ایستاده است. بی اختیار محو آن حالت شدم. بسیار از آن خلسه سکرآور تاثیر پذیرفتم. پس از تمام شدن نمازش پرسیدم: چرا شما این قدر منقلب و دگرگون هستید؟ دکتر جواب داد: نیروهای امنیتی با جلوگیری از خروج پوران و مونا، نبض مرا در دست گرفته اند. این تنهابرگ برنده ای است که در دست دارند و به وسیله آن می توانند مرا تحت فشار قرار دهند و به کشور بازگردانند، احساس می کنم فصل تازه ای در زندگی من آغاز شده است.”
    درگذشت دکتر شریعتی
    “آن شب تا ساعت ۱۱ همه دور هم نشسته بودیم و حرف می زدیم ولی دکتر ساکت و غمگین و گرفته بود و حرفی نمی زد. حدود نیمه شب، علی فکوهی و ناهید به خانه خودشان می روند و بانسرین قرار می گذارند که فردا صبح آماده باشند تا به اتفاق به بدرقه دوستشان بروند. دکتر هم به اتاق خوابی که، در طبقه پایین قرار داشته می رود که بخوابد. (این اتاق از یک طرف رو به جنگل بوده و پنجره اتاق به علت گرمای هوا باز بوده است) بعد از مدتی، دکتر به سارا می گوید، لیوان آبی برایش ببرد. سارا آب را می برد، پس از گذشت مدتی بازبچه ها را صدا می کند و یک استکان چای می خواهد. به نظر ناآرام می رسیده و خوابش نمی برده است. سوسن وسارا و نسرین هم برای استراحت، به طبقه بالا می روند و می خوابند. فردا صبح ساعت هشت، ناهید و آقای علی فکوهی برای بردن خواهرشان نسرین به خانه می آیند و در می زنند، ولی کسی در را باز نمی کند. مدتی هم پشت در می مانند تانسرین، از خواب بیدار می شود. او که برای باز کردن در به طبقه پایین می آید، می بیند که دکتر در آستانه در ورودی اتاق به پشت افتاده و بینی اش به نحوی غیرعادی سیاه شده و باد کرده است. وحشت می کند و هراسان می دود در را باز می کند. با اضطراب جریان را به برادرش می گوید. ناهید و برادرش متحیر و غمگین وارد خانه می شوند، ناهید بلا فاصله نبض دکتر را می گیرد و او هم نظرناهید را تایید می کند، بلا فاصله نسرین به طبقه بالا ، به اتاقی که بچه ها در آن خوابیده اند می رود و مراقب آنها می شودتا پایین نیایند که پدرشان را به آن حال ببینند.
    علی فکوهی، وحشت زده و غمگین فورا به اورژانس بیمارستان سوت همپتون تلفن می کند. آمبولا نس می خواهد. بعد از مدت کمی آمبولانس می رسد. آنها هم پس از معاینه نظر می دهند که دکتر درگذشته است. او را برای انتقال به بیمارستان، روی صندلی چرخدار می نشانند و به آن می بندند تا از دید همسایگان، ناخوشایند نباشد. بعد از این که شریعتی را به بیمارستان می برند، آقای فکوهی به خانه دوستش که درهمان حوالی بوده می رود. جریان را به او می گوید. شخص اخیر هم خبر واقعه را تلفنی به چند نفر از دوستان دکتر، اطلا ع می دهد. سپس آقای فکوهی همراه خواهرانش، سوسن و سارا، از خانه ای که چنین فاجعه ای در آن اتفاق افتاده، خارج می شوند و به خانه خودشان می روند.
    چند ساعت بعد، از طرف سفارت ایران به آقای نکوهی تلفن می شود(!) و می خواهند که آقای فکوهی جنازه را به آنها بدهد، تا خودشان بقیه تشریفات قانونی را انجام دهند (!). آقای فکوهی، متحیر و غم زده به آنها جواب می دهد: “من هیچ گونه اختیاری ندارم. باید [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] دکتر در این مورد تصمیم بگیرند. من تنها کاری که کرده ام، این است که به [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] اش اطلاع داده ام.”
    پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی، انجام معاینات اولیه، تنظیم صورت جلسه و انجام سایر تشریفات اداری – بر خلا ف بیان عده ای – بدون آن که لزومی به کالبدشکافی دیده باشند، علت مرگ را ظاهرا “انسداد شرائین و نرسیدن خون به قلب” اعلام می کنند. در این موقعیت، کنفدراسیون و دانشجویان مبارز [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] مقیم اروپا، خواستار کالبدشکافی می شوند. از طرفی برای انجام کالبدشکافی، به گفته وکیل احسان، علا وه بر لزوم طرح شکایت از طرف خانواده، در دست داشتن پرونده “آنکت” پلیس نیز لازم بود. اموری که تحقق هر یک از آنها، مستلزم گذراندن مراحل اداری مختلف بود. با توجه به توطئه ساواک – ارسال یک گروه به سرپرستی یک افسر امنیتی برای تحویل گرفتن رسمی جسد جهت انتقال به ایران – و همچنین احتمال همراهی قریب الوقوع پلیس انگلیس با نیروهای ساواک شاه، تصمیم به عدم درخواست کالبدشکافی و همچنین انتقال فوری جسد به سوریه – چون امکانات آن کشور مناسب تر تشخیص داده شده بود – گرفته می شد. (این تصمیم پس از یک شور جمعی با حضور کلیه شخصیت های سیاسی و دوستان دکتر در خارج و با اجازه وکیل خانواده گرفته می شود).
    آقای فکوهی می گوید: “من تعجب کردم که مامورین سفارت از کجا، چنین خبری را آن هم با این سرعت شنیده اند! زیرا من در آن روز “شوم”، پس از این که وارد خانه شدم و با آن صحنه غیرمنتظره روبه رو شدم. پس از تلفن به اورژانس بیمارستان “ساوت همپون”، در فاصله ای که اورژانس بیاید، فقط به یکی از رفقایم که وی هم قبلا از اقامت دکتر در منزل من به دلا یلی مطلع بود، تلفن کردم و جریان را گفتم. آن هم برای این که از او بخواهم به جای من، دوستی مشترک را- که منتظر ما بود تا به فرودگاه برسانیمش – بدرقه نماید و مطمئنم که آن رفیقم – که او را خوب می شناختم – با سفارت ایران، کوچکترین رابطه سیاسی نداشت، علا وه بر این که از علاقه مندان دکتر هم بود. پس از کجا افراد سفارت از واقعه خبر داشتند؟… خدا می داند! از نظر من، هنوز مسائل مبهمی پیرامون قضیه وجود دارد که بدان پاسخ درستی داده نشده است.”

    روایت دکتر سروش از ساعت های بعد از مرگ دکتر شریعتی چنین است:
    خاطراتی را می گویم که به طور کاملا واضح و روشن درذهن من است. سه نفر بودیم. راه افتادیم و به منزلی که مرحوم دکتر، شب قبل در آنجا اقامت داشت رفتیم. دو دختر مرحوم دکتر، آن موقع بسیار نوجوان بودند. مثل دو گنجشک پژمرده، لباس های مشکی پوشیده بودند و کنار دیوار ایستاده بودند. سراسر رخسارشان را غم پوشانده بود. ما وارد اتاقی شدیم وآنها تختخوابی را که مرحوم دکتر بر آن خوابیده بود به ما نشان دادند. گفتند تا دیرگاه با ما نشسته بود و سخن می گفت. تازه هم از راه رسیده بود و علی رغم خستگی، نشست و نشست و چای خورد و تعریف کرد و سخن گفت و سیگار کشید و … تا نزدیک سحر. پس از اذان صبح، نمازش را خواند و برای استراحت به اتاق خود رفت تا بخوابد. هنگام صبحانه خوردن، اهل خانه منتظر مرحوم دکتر بودند که بیاید و در صبحانه با آن ها شرکت کند. می گفتند که نیامد و دیر کرد. صدا کردیم. جواب نیامد. به اتاق او رفتیم. گفتند همین که وارد اتاق شدیم، دیدیم که دکتر با صورت به زمین افتاده است. حتی به ما آن نقطه ای از موکت اتاق را که آثار ساییدن بینی دکتر در آنجا هنوز آشکار بود نشان دادند، کاملا معلوم بود که هنگامی که او می خواسته از تخت پایین بیاید، قلبش درد گرفته و دست روی قلب گذاشته و دیگر نتوانسته کنترل خود را حفظ کند و با صورت به زمین افتاده است.
    به هر حال با دیدن این وضع بلا فاصله آمبولانسی خبر کرده بودند و ماموران آمبولانس هم تا آمده بودند، در همان محل علا ئم حیاتی مرحوم دکتر را معاینه کرده بودند و گفته بودند که ۱۵ دقیقه است ایشان فوت کرده، درعین حال به سرعت او را به بیمارستان ساوت همپتن رسانده بودند. ما هم به بیمارستان رفتیم. دکتر را به سردخانه برده بودند و ما را به سردخانه راه نمی دادند. من کارت دانشجویی ام همراهم بود و چون روی آن نوشته بودند دکتر فلا نی، آنها تصور کردند من طبیبم و اجازه دادند به سردخانه وارد شوم و همراه دوستان به سردخانه وارد شدیم. در آن جا دو کشو بود. اولی را کشیدند تا جنازه دکتر را به ما نشان بدهند. اما در کشوی اول، جنازه یک زن بود. کشوی بعدی را کشیدند که جسد مرحوم دکتر در آن بود. بسیار بسیار آرام خوابیده بود. من حقیقتا کمتر چهره آرامی را، این چنین دیده بودم. موهای سرش تا روی شانه هایش ریخته بود و فوق العاده آرام خوابیده بود. آقای میناچی که همراه ما بود، جلو رفت و به دلیل اینکه وکیل بود و با پاره ای از امور آشنایی داشت، کمی کوشید تا با دقت نگاه کند و ببیند که آیا زخمی یا آثار ضربه ای یا چیزی بر روی بدن دکتر دیده می شود یا خیر؟ که حقیقتا نبود. خیلی چهره معمولی ای داشت، اصلا گرفته نبود، در هم نبود، چشم هایش بر هم بود و در یک خواب ناز ابدی فرو رفته بود.
    بیرون آمدیم و به لندن بازگشتیم و دوستان دیگر را خبر کردیم. به هر حال مقدمات برگزاری مراسم ترحیم و بزرگداشت مرحوم دکتر، فراهم شد. دوستان در سراسر دنیا – چنان که گفتم – همه با خبر شدند و یکی پس از دیگری، از این جا و آن جا دررسیدند. در آن ایام، لندن، ایام بسیار شلوغی را پشت سر می گذاشت و همه کسانی که در آن وقت نامی داشتند و از مخالفان به نام رژیم شاه بودند، این جا گرد آمدند. در همین اثنا، جناب آقای شبستری هم که امام مسجد هامبورگ بودند، بدون خبر از این که چنین اتفاقی افتاده است به منزل یکی از دوستان که بقیه دوستان هم در آنجا بودند وارد شدند. ایشان به من می گفت وقتی آمدم، دیدم همه چهره ها گرفته است; من خبر نداشتم که چه اتفاقی افتاده است ولی پا به مجلس که گذاشتم، دیدم مجلس غیرمتعارفی است. وقتی به ایشان گفتند که مرحوم شریعتی از دنیا رفته است، به طوری بسیار طبیعی، آهی از نهاد برکشید و گفت: عجب! دکتر شریعتی هم به [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] پیوست و حقیقتا به [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] پیوسته بود. به هر حال مقدمات فراهم شد و برخلاف مشهور، جنازه مرحوم دکتر در این جا یعنی در “امام باره”، غسل داده نشد بلکه در یکی از مساجد لندن که مسجدی کوچک و متعلق به اهل سنت بود و غسال خانه ای داشت، غسل داده شد. بنده و جناب آقای شبستری متعهد تغسیل و تکفین ایشان بودیم; یعنی در واقع، دوستان از آقای شبستری خواسته بودند و ایشان هم به من گفت که بیا تا با هم این کار را انجام بدهیم، البته دو نفر دیگر هم به ما پیوستند: آقای دکتر ابراهیم یزدی و آقای صادق قطب زاده. این چهار نفر بودیم که جنازه مرحوم دکتر را آوردند. دیگر جسد دکتر سالم نبود، سرتاپای او را شکافته بودند، تمام سر و بدن شکافته شده بود، نمونه برداری شده بود و بررسی های طبی بسیار جدی ای صورت گرفته بود. بیمارستان ساوت همپتن، یک گزارش مفصل طبی در باب مرگ دکتر ارائه کرد و در آن گفته بود چیز مشکوکی دیده نشده است و مرگ او مثلا بر اثر به قتل رسیدن، دسیسه، زهر، دشنه و چیزی از این قبیل نبوده و به نظر می آید که به مرگ طبیعی از دنیا رفته است; مرگ طبیعی یعنی با سکته. اتفاقا همان روزی که به ساوت همپتن رفته بودیم و برای اولین بار با جای خالی مرحوم شریعتی روبه رو شدیم و بعدا به بیمارستان رفتیم، در همان اتاقی که مرحوم دکتر خوابیده بود، سطلی بود که شاید در آن، نزدیک به ۴۰ تا ته سیگار بود یعنی در همان مدت کوتاه، مرحوم دکتر مقدار زیادی سیگار کشیده بود. طبیبان مجلس ما بهتر از من می دانند که در حالت عصبی شدید و با آن فشاری که دکتر، در آن روزها، در آن قرار داشت، امکان چنین رخدادی وجود داشته است، خصوصا این که شب قبل از حادثه مرحوم شریعتی به فرودگاه هیثرو رفته بود چون قرار بود دختران او بیایند، همه مسافران آمده بودند الا دختران او. دوست ما نقل می کرد که فوق العاده مضطرب شده بود. چون خانمش از تهران تلفنی به او گفته بود که دخترها از گمرک و قسمت کنترل گذرنامه گذشته اند و به طرف هواپیما رفته اند. وقتی دخترها نیامده بودند، او شدیدا مضطرب شده بود که مبادا دوباره حیله ای در کار بوده و به نام سوار شدن هواپیما، دخترک ها را هدایت کرده اند و به جای دیگری برده اند و مثلا آنها را گروگان گرفته اند یا زندان انداخته اند. همه این فکرها از سر او گذشته بود و او را فوق العاده درپیچیده بود. البته دخترها آمده بودند و با او به ساوت همپتن رفته بودند. این فشارها بوده و بعد هم این همه سیگار مصرف شده بود که من گمان می کنم به بهترین وجهی می تواند علت یک سکته قلبی ناگهانی را توضیح بدهد.
    پس از فوت دکتر شریعتی، روزنامه های رسمی مثل کیهان، اطلا عات و بامداد با حروف درشت در صفحات اول، از او تجلیل می کردند و طوری وانمود می کردند که او فقط یک اسلا م شناس بی ضرر و خطر بوده و چون مریض بوده، به مرگ طبیعی درگذشته است. ساواک دستور داده بود که مبارزات، شکنجه ها، زندان ها، تعقیب و مراقبت ها و عذاب هایی که علی از حکومت متحمل شده بود، کاملا مسکوت گذارده شود.
    به هر حال، ساواک تعدادی از مامورین عالی رتبه خود را به لندن می فرستد تا اگر به صورت عادی توانستند جنازه را از خانواده تحویل بگیرند که چه بهتر; وگرنه آن را به هر شکل ممکن بربایند و به ایران بیاورند. غافل از اینکه دوستداران دکتر و دانشجویان خارج از کشور، با هوشیاری سیاسی، این ترفند آنها را نیز خنثی خواهند کرد. آنها به محض اطلا ع از اینکه ساواک ما را برای گرفتن جنازه تحت فشار گذاشته، وکیلی از طرف خود و وکیل دیگری برای احسان می گیرند و آنها را مامور می کنند که از دولت انگلیس بخواهند جسد را تحت هیچ شرایطی به افراد سازمان امنیت ایران تحویل ندهد و خبر این اقدام را بلا فاصله برای هواداران و مبارزان خارج از کشور در اروپا و آمریکا و لبنان مخابره می کنند.
    خبر شهادت علی به صورت بسیار گسترده توسط مبارزین خارج از کشور منتشر شد و احزاب وسازمان های مختلف سیاسی با انتشار بیانیه های گوناگون، از دست دادن علی را “سوگ قلم و شرف” تعبیر می کردند. اما روزنامه های کیهان و اطلا عات که مهم ترین روزنامه های کشور محسوب می شدند، پس از دو روز سکوت، در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۵۶، اطلاعیه ای را درج کردند که مرگ علی را طبیعی و ناشی از [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] های ریشه دار جلوه می داد.
    متن اطلاعیه چنین بود:
    “مرحوم دکتر علی شریعتی که برای درمان ناراحتی چشم و کسالت قلبی خود به انگلستان رفته بود، در آنجا بر اثر سکته قلبی درگذشت.”
    خانم دکتر شریعت رضوی در این باره این نکته را تذکر داده است که علی هیچ گاه ناراحتی جسمانی خاصی نداشت. کسی از اعضای خانواده و فامیل به یاد ندارد که او حتی یک بار از درد یا ناراحتی جسمانی گله کرده باشد و مهم تر از آن اینکه او هیچ گاه به پزشک مراجعه نکرده بود. همه دوستان و نزدیکان علی می دانند وی فردی قوی و سالم بود و خودش به این نکته توجه داشت. حتی بعد از تحمل آخرین زندان که هیجده ماه به طول انجامید، با آنکه تمام این دوره را هم در سلول تنگ، تاریک و انفرادی زندان شهربانی سپری کرده بود، فقط گه گاه از نور خورشید ناراحت می شد. غیر از این هیچ ناراحتی دیگری نداشت، علی از این نظر به خود می بالید و به شوخی می گفت: “من آنم که سلول تاریک هم نتوانست بر سلامتی ام اثر بگذارد” و راست هم می گفت; من که همسر او بودم، هرگز به یاد ندارم که او از درد شکایت کرده باشد.
    دفترچه بیمه او هم به خوبی نشان دهنده این ادعاست. تمام اوراق این دفترچه (که به عنوان سند در دسترس است) سفید است. علی از این دفترچه فقط یک بار در تاریخ ۵۵/۴/۲۸ استفاده کرده است، آن هم نه به علت بیماری قلبی یا فشار خون یا قند و غیره، بلکه برای گرفتن عینک بوده است.
    خوانندگان آگاه تصدیق می کنند که کسی با اواضاع مالی مشابه ما، در صورت بیماری، حتما از دفترچه بیمه خدمات درمانی استفاده می کرد و می کند. بدین ترتیب، طبیعی است که اگر علی مریض می شد; یا اصولا دارای ناراحتی قلبی بود، قاعدتا می بایست به پزشک مراجعه می کرد و سابقه بیماری او در دفترچه اش منعکس می شد. وی با اینکه سیگار می کشید، اما معاینات پزشکی نشان داد که سیگار تاثیر چندانی بر جسم او نگذاشته است. بنابراین احتمال هرگونه سکته قلبی یا بیماری مشابه، بدون اینکه سابقه ای داشته باشد، بعید به نظر می رسید.
    پروفسور حامد الگار در نوشته ای توضیح داده که شرایط مرگ دکتر شریعتی، این ظن را به شدت تقویت می کند که وی به دست ساواک به قتل رسیده است. او عنوان می کند که حتی اگر شریعتی را به قتل نرسانده باشند، او به حق درخور عنوان “شهید” است. این شاید مهمترین موضوعی است که باید درباره شریعتی به آن توجه کرد.
    شهید دکتر علی شریعتی پس از مرگ خود، بیش از پیش در بین جوانان مطرح شد و کتابهایش بارها و بارها تجدید چاپ شدند. مرگ او – همچنان که خود می خواست – مرگی بزرگ و تاثیرگذار بود، همچنان که زندگی اش همین گونه بود.

  19. 2 کاربر از پست مفید R.BAGGIO.10 تشکر کرده اند .


  20. #520
    کاربر محروم

    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    پست مورد علاقه
    وینگر چپ،هافبک تهاجمی
    مربی مورد علاقه
    گواردیولا،کرایوف
    بازیکن محبوب
    فرزندان کرایوف
    اسم واقعی شما
    شهریار

    NetherlandsBarcelona

    نوشته ها
    1,298
    تشکر ها
    3,074
    تشکر شده 7,772 در 1,642 پست

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط AlexDelpiero نمایش پست ها
    این خلاصت هم خودش یه داستانی بود !
    جالب شد برام !
    یه بار بحثش شده ولی بازم گفتنش خالی از لطف نیست !ما در ظاهر و چیزی که عموم مردم می بینند توی روبه رویی با آمریکا و رژیم صهیونیسمی خیلی ضغیف و نا کار آمد به حساب میایم !وقتی میایم همین اسلحه ها رو با هم مقایسه می کنیم مو به تن آدم سیخ میشه !اونا چی ارن ماها چی داریم ! سپرهای ضد موشک ، موشک های دوربرد با توانایی قفل و زوم شدن روی هدف خاص ! یا مسلسل کمری که اگه تو همین سایت درب و داغون آپارات (aparat.com) یه سرچ بزنی نمونه ایی توش میبینی و خلاصه اونواع و اقسام تجهیزاتی که اونا درست کردند در برابر یه سری تجهیزات ایران ! البته اونا خودشون اذعان به قدرت بالای ایران نسبت به خاور میانه داشتند ولی مطمئنا این کافی نیست ! مگه خاورمیانه کیا هستند ؟!!! یه سری کشور غرب که 75 درصدشون افسارشون دست همین آمریکا و رژیم صهیونیسمیه که هیچ آبی ازشون گرم نمیشه ! کشورهیی هم که زیر سلطه اینا به ظاهر نیستند یکی مثل فلسطین ، لبنان و سوریه هستند !فلسطین که تکلیفش روشنه ! سوریه و لبنان هم که تمام تجهیزات جنگیشونو خود ما ایرانی ها تامین می کنیم ! اصلا تو این چند ساله چند تا خبر شنیدم که این عربا یه سلاح جنگی جدید ساخته باشند ! یا همین سلاح های غربی رو که برنامشون و نحوه ساختش معلومه خودشون ساختند ؟!!! مشخصا سطح خاورمیانه با این تفاسیر خیلی پایینه و اینکه ایران سطحش بالاتر از خاورمیانه باشه خیلی چیز جالب توجهی نیست ! مطمئنا ما با آمریکایی ها از نظر نظامی زمین تا آسمون تفاوت داریم ! و اینکه توی یه مدت کوتاه بتونند ما رو از پا دربیارن از این لحاظ خیلی خارق العاده نباشه ! ولی یادته صدام ملعون گفت 24 ساعته تهران رو فتح میکنم !!! چی شد که 24 ساعتش شد 8 سال و سر آخر هم مجبور به عقب نشینی ودست به دامان سازمان ملل شد و امام خمینی از رزمنده ها خواست بیشتر جلو نرن ! قدرت ایران تو اون مقطع از نظر ظاهری خیلی ضعیف بود و با همین حال با نزدیک 30 کشور در حال جنگ بود ! حالا این 30 کشور خودش یه تفسیر هایی داره ! من میخوام بگم یه سری نکات باعث میسه ما به خودمون اطمینان بیشتری از این داشته باشم که فقط به این ظواهر نگاه نندازیم ! حالا شاید آدم با خودش بگه اون موقع جنگ تن به تن جلوه ی بیشتری داشت و یه سری حالت های روانی و اعتقاد های مذهبی باعث قدرت خارق العاده ایرانی ها بوده ! ولی الان دیگه خبری از جنگه تن به تن نیست و طرف صاف و اتو کشیده یه دکمه میزنه ویه شهر رو به هم میزنه ولی ما به یه سری چیزا دل بستیم که حال و هوای دیگه ای داریم ! که اونم خودش جای یه سری بحث ها داره !

    پ . ن : بدم نمیاد در مورد قهوه تلخ و اون علائم بیشتر بفهمم !
    پ . ن 2 : در مورد بارسا هم بعدا با هم صحبت می کنیم !
    کاملا باهات موافقم که ما تقریبا هیچ چیز قابل مقایسه ای با اونا نداریم ولی به قول خودت ما توی 8 سال جنگ با 30 کشور به صورت غیر مستقیم جنگیدیم.ولی یادت ندره زمان انتقلاب ما پیشرفته ترین تکنولوژی رو داشتیم.حتی امریکا قرار بود چند تا هواپیمای اواکس بهمون بده که الان هم هنوز ما نداریم.تا اون حد ما پیشرفته بودیم و منطقی بود که با اون روحیه و باور ها مردم بتونن با 30 کشور بجنگن.الان ما به صورت کاملا واضح فقط توی کمیت سلاحامون افزایش میبینیم.یعنی اگه 10 سال پیش 1000 تا موشک بالستیک داشتیم الان شده 10000 تا ولی 20 درصد هم پیشرفت نداشتن.ولی اونا همین ناو انگلیس رو که گفتم اونا 2006 ساختنش رو تموم کردن تازه نه به دستور دولت بلکه یک فرد خیر انگلیسی هزینه ساختش رو داده.یعنی این ناو با این تکنولوژی فقط صدقه ی اوناست.ببین چه چیزایی پشت پرده دارن.ولی نباید یک چیزایی رو ندادیده بگیریم.ایران از موقعیت جغرافیایی بسیار خوبی برخورداره.یعنی خیلی به عراق و روسیه و لبنان نزدیکه.از اونطرف چیزی مثل تنگه هرمز رو داره که شاید اگه با برنامه بشه اونو بست (نه فقط یک ناو ببری اون جلو نزاری کشتی ها رد شن) میشه گفت امریکا و کلا دنیا فلج میشه.اصلا 1% احتمال بده ایران بتونه یک چیزی مثل اونی که توی صفحه 50 گذاشتم رو بسازه.چیزی که نه رادار میگیرتش نه چیزی بهش اثر میزاره.یا حتی ایران هم نداشته باشه روسیه داشته باشه اونموقع هم اوضاع فرق میکنه.حالا اینا هیچی . اصلا ما هم فقط یک موشک بالستیک داریم(فرضا) وزیر دفاع امریکا میگه ایران تا 4-5 سال دیگه همین موشک رو میتونه مجهز به کلاهک هسته ای کنه اونموقع حمله به ایران غیر ممکن میشه.حالا فرضا هم که ما نساختیم و یک چاه نفت دادیم به روسیه و دو تا کلاهک هسته ای گرفتیم.اونموقع اوضاع دیگه خیلی فرق میکنه.یعنی میخوام بگم ما با پولی که درمیاریم اگه هدفمند بتونیم خرجش کنیم واقعا هیچ کشوری حریف ما نمیشه.برای همینه که الانم اونا دارن از راه اقتصادی به ما ضربه میزنن.کلا اگه بخواییم رو پول نفت کشورای دیگه رو بزنیم میشیم مثل منچستر سیتی اخرش هم تو لیگ هم تو جام حذفی میزننمون.ولی اگه خودمون شروع کنیم به ساخت تکنولوژی میشیم ارسنال،بارسا یا دورتموند.تیمای بزرگی که جلوی هیچ حریفی از پیش باخته نیستن.واقعا اگه چیزایی که توی صفحه قبل اوردم کار بومی بوده باشه واقعا ایران خطرناک میشه ولی اگه فقط خریدار بوده باشیم هیچ تاثییری نداره.کلا ایندفعه اگه جنگ شد مردم نه روحیه اش رو دارن نه توانش رو و فقط باید امید به استراتژی فرماندهان و پول داشته باشیم البته اگه تکنولوژی بومی نداشته باشیم.
    ببخشید طولانی شد.برات این مطلب رو راجع به قهوه تلخ اوردم.بخونش بد نیست
    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
    در مورد این مطلب خیلی توضیح نمیدم . دوستانی که با بحث فراماسونری آشنا هستند این تصاویر رو درک خواهند کرد . این تصاویر مریوط به قسمت ۹ و ۷ مجموعه قهوه تلخ است .
    جالبه که دو نماد فراماسونری حالا از روی غفلت یا آگاهی در این مجموعه دیده شده است .
    این تصویر یک لژ فراماسونری است . لژ ها با معماری مثلث و چشم معمولا ایجاد میشوند مثلا تصویر لژ بزرگ بیلدربرگ رو میتونید در [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] ببیندید که با حالت مثلث و چشم ایجاد شده .

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
    و این هم نمایی از ساختمانی که در مجموعه قهوه تلخ، با معیار لژهای ماسونی به نمایش در آمده :

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
    ----------------------
    و اما بررسی نشان دادن نظام درجه ۳ ماسونی در سریال قهوه تلخ :
    به این نکته توجه کنید :
    "بر اساس کتاب "مبانی فراماسونری" نوشت هارون یحیی، در صورتی که دست زیر کت با زاویه صفر قرار بگیرد نشان میدهد شخص مورد نظر دارای نشان درجه ۳ ماسونی میباشد."
    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]


    این توضیح رو یکی از مدیران سایت وعده صادق در رابطه با سوالی که من پرسیده بودم، دادند . حالا به تصاویر توجه کنید :

    کارل ماکس، موسس مکتب مارکسیست در حال نشان دادن نظام درجه ی ۳ ماسونی:

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]

    استالین، در حال نشان دادن نظام درجه ی ۳ ماسونی:

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]

    و در سریال قهوه تلخ، سیامک انصاری در حال نشان دادن نظام درجه ی ۳ ماسونی:

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
    .
    هر چه محققین خواستند در برابر سریال قهوه تلخ و نماد گرایی فراماسونری سکوت کنند؛ با انتشار قسمت های دیگر این سریال، سکوت دربرابر آن آسان نبود. چر که هر چه میگذشت نماد گرایی در این سریال بیشتر میشد. هرچند در این سریال متلک های سیاسی بسیاری نهفته است اما ما به آن به دلیل بررسی از دید فراماسونری نمیپردازیم .
    در قسمت قبلی این مطلب ۲ نماد طراحی لژ فراماسونری و نماد درجه ۳ ماسونی را بررسی کردیم .
    اما دوستان نکته ای بسیار ظریف را در نماد " نشان درجه ۳" گفتند که آن اتفاقی نبودن آن را ثابت میکند .

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
    تصویر جناب سیامک انصاری که در حال نشان دادن نظام درجه ۳ ماسونیست؛ در قسمت ۹ و در دقیقه ۳۳ اتفاق می افتند. همن طور که میدانید ۹ و ۳۳ از اعداد مقدس ماسون است . واقعا آیا نشان دادن ۳ نماد و اعداد فراماسونری در این سریال شک ما را بر نفوذ تفکر فراماسونری در این سریال بیشت نمیکند ؟
    .
    به کارگیری ستاره ۶ پر ( هگزاگرام - hexagram) یا ستاره صهیون که از ستاره های مشهور فراماسون هاست . این ستاره بنابر نظر محققین ( از جله علی اکبر رائفی پور ) از قرن ۷ وارد آیین یهودیت شده . این ستاره از ستاره های مهم در جن پرسی و پرستش شیطان است . به طوری که تفاسیر متعددی از این ستاره در آیین فراماسونری شده است :

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
    در قسمت اول این تصویر دوربین مدام از سمت این ستاره ۶ پر به جای دیگر تصویر کشیده میشود. نکته اینجاست که هر شکل ۶ پری ، ستاره ۶ پر نیست . اما نکاتی در قسمت اول این تصویر نهفته که بسیار جالب است :
    محل فیلم برداری این سریال در کاخ نیاوران است . تارخچه ای کوتاه ای کاخ نیاوران :
    "عملیات احداث این کاخ به دستور محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۳۷آغاز گردید و با وقفه‌ای که در ساخت آن پیش آمد در سال ۱۳۴۶ به اتمام رسید و به محل سکونت محمدرضا پهلوی و خانواده اش اختصاص یافت."
    اما محمد رضا پهلوی کیست ؟ وی یکی از ماسون های یکی از لژهای ایران است .بنابر این چون یک ماسون است و پادشاه ایران است باید محل سکوت وی دارای شاخصه های ماسونی باشد.
    اما نکته اینجاست که چرا کارگردان سریال قهوه تلخ باید محل فیلم برداری را جایی اعلام کند که آن محل دارای شاخصه های ماسونی است . و اگر هم مجبور هست چرا باید از این نماد ها به طور مداوم تصویر برداری کند ؟
    در قسمت دوم این تصویر هم ستاره ۶ پر یا صهیون در گوشه دیوار که با سایه ترسیم شده است دیده میشود.
    --------------------
    باز هم ستاره ۶ پر ، اینبار در انگشتر یکی از شخصیت های فیلم . عموما وقتی چند نماد قطعی در یک فیلم دیده میشد، دیگر نماد های مشکوک هم بیشتر جلوه میکند. :

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
    --------------------------------
    نماد تک چشم در سریال قهوه تلخ. تک چشم ( چشم چپ) یکی از نماد های فراماسون هاست که تفاسیر متعددی از آن شده اما یکی از تفسیر های جالب از تک چشم این گونه تبیین شده است :
    ". در زمانی که حضرت ابراهیم قصد داشت اسماعیل را قربانی کند شیطان بارها او را وسوسه کرد و قصد داشت وی را از این کار منع کند و ابراهیم به سمت او سنگ میزد و آخرین سنگ به چشم راست شیطان خرد و چشم راست شیطان کور شد. بنابراین به کار بردن نماد چشم چپ به احترام پادشاه آنان یعنی شیطان است"
    در این سریال نماد تک چشم (چشم چپ) را در جای جای سریال میتوان مشاهده نمود :

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]

    و در کارکتر دواءالملک :

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]

    ------------------------------
    و جالب ترین جای مطلب این که دوربین در قسمت های مختلف به ستون های ماسونی کاخ کشیده میشود اما در چه زمانی ؟ در قسمت ۲۷ (۹=۲+۷) و در دقیقه ۳۳ تصویر بر روی ستون هایی که یا طراحی لژ های ماسونی ساخته شده است کشیده میشود. باز هم دو نماد ۹ و ۳۳ را در سریال قهوه تلخ مشاهده شد :

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]

    اما این ستون ها چه ستون هایی هستند ؟ این ستون ها دقیقا شاخصه های ستون های ماسونی را دارند که در لژ ها استفاده میشود . ۲ ستون ماسونی کنایه از ۲ ستون معبد سلیمان است که فراماسون ها معتقد اند که در ابتدای ورودی معبد سلیمان ۲ ستون قرار داشته و البته چند تفسیر دیگر هم از این دوستون میشود که در این جا به آن اشاره نمیکنیم .برای نمونه این تصاویر را نگاه کنید :

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]

    و این تصویر :

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]

    یکی از جالب ترین عکس ها ، تصویر کارگردان است که در کنار ستون ماسونی ایستاده .(البته این تصویر در چند قسمت تکرار میشود ). فعلا به دلیل برخی شرایط از تفسیر نام کاراکتر "بلوتوث" چشم پوشی میکینم :

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
    در سمت چپ این تصویر، سر یکی از اسطوره های تاریخ بر روی یک ستون ماسونی و در سمت راست هم جرج واشنگتن (ماسون اعظم ) به علاوه ستون ماسونی معروف، دیده میشود.
    -------------------
    چند نکته جالب (ارتباطی با سریال قهوه تلخ ندارد ) :
    یکی از بازدید کنندگان در قسمت قبلی این مطلب به نکاتی اشاره کرد که یک نکته آن را در این جا ثبت میکنیم :

    "برره چیست؟
    به معنای "نیکوکار" یک بار در قرآن در آیه ۱۶ سوره عبس آمده
    این که اسم سریال از این آیه گرفته شده باشد تعجبی نخواهد داشت چرا که قبل از این سریال این واژه هیچ کاربردی در میان مردم ایران نداشته است و تنها واژه ای عربی است که در قرآن فقط یک بار استفاده شده است.
    "
    مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةٍ ﴿۱۴﴾ بِأَيْدِي سَفَرَةٍ ﴿۱۵﴾ كِرَامٍ بَرَرَةٍ ﴿۱۶﴾ (سوره عبس/آیات ۱۴ تا ۱۶ )
    .
    یکی از کارهایی که فراماسون ها برای تکریم و شاد کردن ارباب خود (شیطان ) انجام میدهند؛ مسخره کردن مذهب های الهی است. به طوری که برخی از جن پرستان برای این که شیطان به آنان نزدیک شود ۴۰ روز قرآن را به پای خود می بندند و برخی از اسم های الهی (مانند الله) را در پست ترین جاهای بدن خود میگذارند . و این موجب نزدیک شدن اجنه ( برخی جن ها در خدمت شیطان اند) به آن ها میشود .
    در سریال " شب های برره "نیز دقیقا همین عمل انجام شده به طوری که الان واژه " برره" یکی از واژه های تمسخر آمیز محسوب میشود. .
    در این سریال هم از بز به عنوان یک موجود دوست داشتنی استفاده میشود. و البته بز در آیین فراماسونری هم یک حیوان مهم محسوب میشود. به طوری که بز بافومت (baphomet) یکی از نماد های مهم فراماسون هاست . در آیین فراماسونری هر چه در ادیان دیگر مقدس باشد برای آنان نحس است و البته در اکثر موارد هم عکس آن صدق میکند مثلا این که چرا بز برای آنان مقدس شد؛ یک علت جالبی دارد که :
    گفته میشود در زمان حضرت نوح (ع) که قرار بوده حیوانات را در درون کشتی قرار دهد، یک حیوان از فرمان نوح (ع) سرپیچی میکند و نوح هم اشاره ای به آن میکند و یک نقص در بدن آن حیوان ایجاد میشود اما آن چه حیوانی بود؟ درست فهمیدید آن حیوان بز بود . و در آیین فراماسونری برعکس آن عمل میشود و بز به عنوان یکی از مهم ترین نماد هایشان قرار میگیرد . نه حیوانی که سرپیچی کرده است .
    و خیلی جالبه که در پول هایی که هنگام پخش سریال شب های برره از سوی افراد نامعلومی (!) پخش میشد ؛ نماد هرم ناقص و بز ( بزی که چشم چپش به روی شماست ) دیده میشود که بسیار جای تامل دارد:

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
    .

    هدف ما از درج این مطلب فراماسون جلوه دادن کارگردان یا بازیگران و نویسندگان سریال قهوه تلخ نبود بلکه هدف نشان دادن تفکری فراماسونی است که متاسفانه در این سریال به صورت آگاهانه/ غافلانه (!) نشان داده شد .
    .
    چرا فراماسون ها نمادگرایی میکنند ؟


    برای درک بهتر از این مثال استفاده میشود برای ظهور امام زمان (عج) نشانه هایی هست. وقتی انسان نشانه های ظهور را میبیند؛ عقل حکم میکند که ظهور نزدیک است .
    این نکته را در ذهن داشته باشید در تعابیر اسلامی خروج دجال برابر است با ظهور مسیح(مسیح دروغین)از دید ماسونها . بنابر این اگر ما فراماسون را همان دجال بدانیم این استدلال در ذهن ما ایجاد میشود که باید برای ظهور مسیح دروغین (خروج دجال) نشانه هایی باشد .اما ظهور امام (عج) با ظهور شیطان فرق میکند آنان در حال ساختن ظهور مسیح دروغین اند کما این که نشانه های ظهور امام (عج) به واسطه ی تحرکاتی ایجاد میشود نه این که انسان آن را بسازد .
    آنان در حال قرار دادن نشانه های مسیح دروغین(دجّال) اند که نشان دهند ظهور مسیح دروغین نزدیک است . و به همین ترتیب انسان به ظهور مسیح دروغین ایمان می آورد چراکه نشانه های او را در همه جا دیده است .
    ویرایش توسط spiderkiller : 01-27-2012 در ساعت 20:47

  21. 3 کاربر از پست مفید spiderkiller تشکر کرده اند .


صفحه 52 از 100 نخستنخست ... 242505152535462 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
تغییر پس زمینه