این دو تیم
سیستم میلان 3-3-4 بود. رونالدینیو و پاتو کمی عقب تر از هانتلار در خط حمله بازی میکردند. رونالدینیو برابر رافائل بی تجربه قرار گرفته بود و پاتو مقابل پاتریس اوار با تجربه. رافائل در نیمه نخست برابر رونالدینو خوار و خفیف شد ولی در نیمه دوم اعتماد به نفسش را همراه با بازی درخشان یونایتد بدست آورد. او در این بازی از یک پسر کوچک به مرد بزرگی بدل شد.
سیستم یونایتد در خط میانی بر ترکیب الماس گونه بود جی سونگ پارک در نوک الماس (اندرسون برابر چلسی در این پست نمایش درخشانی برابر اسین ارائه داده بود. اما او روی نیمکت هم حضور نداشت). مایک کریک در قلب خط میانی و درن فلچر و پل اسکولز در دو طرفش. ولی این ترکیب در نیمه دوم با انعطاف غریبی می چرخید. اسکولز به عقب بازگشت و کریک و فلچر متمایل به کناره های زمین شدند. این چرخش در نیمه دوم معرکه عمل کرد.
آغاز رویایی، پایان تلخ
میلان آغازی رویایی داشت. گل دقیقه سه رونالدینیو پس از سانتر بکام – که اولین ضربه اش به توپ را زد – با شوت او و تغییر مسیر پس از تلاش آکروباتیک وار پاتریس اورا وارد دروازه فن درسار شد. او می توانستپنج دقیقه بعد گل دم را هم بزند که نزد. میلان می توانست نیمه اول را با زدن سه گل به پایان برساند که نرساند. در حالی که یونایتد بود که سه گل زد.
نقش اسکولز
دو بازیکن از بازیکنان نوجوان منچستر یوناتید که فاتح جام حذفی نوجوانان سال 1992 بودند در سن سیرو به میدان رفتند. یعنی دیوید بکام و پل اسکولز.
اسکولز بود که برای نخستین بار دروازه میلان را پس از پنجاه و دو سال در سن سیرو باز کرد. یک گل تصادفی. درن فلچر توپ را سانتر کرد و اسکولز که نتواست با پای راست سر ضرب به توپ بزند با اصابت پای چپ دروازه دیدا را گشود. پیش از او جرج بست، دنیس لاو، بابی چارلتون، کریستیانو رونالدو و رایان گیگز هم نتوانسته بودند دروازه میلان را در خانه اش باز کنند! در حقیقت اسکولز و آن ضربه تصادفی بود که یونایتد آشفته و بد نیمه اول را به مسیر اصلی باز گرداند. غیبت جنارو گاتوزو به اسکولز فرصت داده بود فارغبالانه بازی کند.
اما این جوانی
فابیو کاپلو در سن سیرو بود و دو گل با ضربه سر وین رونی را با علاقه تماشا کرد. او آرزو می کند رونی تا جام جهانی مصدوم نشده و فرم خوبش را حفظ کند. رونی جوان بود و باطراوت و رونالدینیو، نستا، پیرلو و بکام پا به سن گذاشته. مدرسه پا به سن گذاشتگان میلان برابر جوانی رونی سر تعظیم فرود آورد. درعین حال وقتی بازیکن کوتاه قدی دو گل با سر از قلب دفای به ثمر می رساند نمی توانید دو مدافع میانی را نکوهش نکنید. الساندرو نستا و تیاگو موتا را.
این دو مسیر
یونایتد بد و متزلزل آغاز کرد ولی تدریجا از نظر ذهنی بهتر، قویتر و باصلابت تر شد. درست برخلاف میلان. یونایتد خاطر نشان کرد "شکیبایی" چه سلاح بزرگی است.
بکام و رونالدینو
جام جهانی در راه است و دیوید بکام و رونالدینو می خواهند جایی در تیم ملی داشته باشند. بکام هفتاد و چهار دقیقه برابر تیم سابقش بازی کرد و سرانجام جایش را به کلارنس سیدرف داد. او می توانست به به ثمر رساندن یک ضربه آزاد جایگاه تاریخی در نبرد دو تیم پیدا کند که نکرد. با این وصف کاپلو مهربانانه به او نگریسته.
رونالدینو تماشایی بازی کرد، ولی آیا دونگا را تحت تاثیر قرار داده؟ آیا دونگا او را برای بازی دوستانه در ماه بعد مقابل ایرلند بر می گزید؟ آیا برای او دیر نشده که مربیاش را متقاعد کند می تواند در ترکیب برزیل جای بگیرد؟ رقبای او روبینیو، الانو و نیلمار هستند.
مرد منطقه آفساید
الکس فرگوسن روزگاری در توصیف پیپو اینزاگی گفته بود "...اینزاگی در منطقه آفساید زاده شده". پیپو در اواخر بازی پا به میدان گذاشت و فرصت مناسبی را برای گشودن دروازه فن درسار از دست داد.
رکورد جدید
یونایتد با پیروزی به اولد ترافورد بازگشت. آنها طی شانزده دیدار خارج از خانه در لیگ قهرمانان شکست خوردهاند که رکورد جدیدی بشمار می رود. چند نفر تصور می کنند میلان در منچستر دو گل می زند و گلی نمی خورد و راهی مرحله بعد می شود؟
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]