Design & Developed BY Patira

صفحه 27 از 99 نخستنخست ... 1725262728293777 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 261 تا 270 , از مجموع 989
  1. #1
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    ساری
    پست مورد علاقه
    دروازه بان
    مربی مورد علاقه
    علی دایی
    بازیکن محبوب
    حقیقی_فشنگچی_معمارزاده_کاسیاس_کاکا
    اسم واقعی شما
    MohaDeseh

    SpainPersepolisRealMadrid

    نوشته ها
    180
    تشکر ها
    1,665
    تشکر شده 2,086 در 372 پست

    Ohum ㋡ ㋡ بهارستان دربی @ جلد دوم ㋡

    خـــــوب!...به سلامتی و میمنت جلد اول بهارستان هم 100 صفحه اش کامل شد و حالا باید جلد دوم بهارستان دربی رو راه بندازیم
    اما....
    یه توضیحی میدم برای تازه واردها...
    توی این قسمت هر نوع بحثی...هر حرفی زده میشه...
    به نوعی صحبت های خودمونی اعضای سایته...
    فقط دوستای محترم این چند مورد رو لطفا قراموش نکنین:
    1- احترام همدیگرو نگه دارین
    2-به نظرات و عقاید و سلیقه های شخصی همدیگه احترام بذارین
    3-تا احد امکان از دادن اسپم خودداری کنین
    پیشاپیش ممنون بابت همکاریتون
    دوستان...یا علی

    هـــــــر چـــه دل تنگت میخواد بگــــــو
    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]

    ارادتمند تــــــــا تــــــه دنـــــیا...شک نکن!!
    ویرایش توسط AlexDelpiero : 08-31-2011 در ساعت 18:03


  2. #261
    مدیر بخش هواداران

    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل سکونت
    Lahijan
    پست مورد علاقه
    DEF_CAM
    مربی مورد علاقه
    Carlo ancelotti /Chezare prandelli
    بازیکن محبوب
    Gattuso /Maldini / Nesta /Inzaghi / Seedorf / Kaka
    اسم واقعی شما
    Sina Sammak

    ItaliaMilanSS_Tehran

    Gattuso

    نوشته ها
    1,766
    تشکر ها
    7,599
    تشکر شده 12,276 در 2,437 پست

    پیش فرض وصیت نامه داریوش کبیر

    ينك كه من از دنيا مي روم، بيست و پنج كشور جز امپراتوري ايران است و در تمامي اين كشورها پول ايران رواج دارد و ايرانيان درآن كشورها داراي احترام هستند و مردم آن كشورها نيز در ايران داراي احترامند، جانشين من خشايارشا بايد مثل من در حفظ اين كشورها كوشا باشد و راه نگهداري اين كشورها اين است كه در امور داخلي آن ها مداخله نكند و مذهب و شعائر آنان را محترم شمرد . اكنون كه من از اين دنيا مي روم تو دوازده كرور دريك زر در خزانه داري و اين زر يكي از اركان قدرت تو مي باشد، زيرا قدرت پادشاه فقط به شمشير نيست بلكه به ثروت نيز هست. البته به خاطر داشته باش تو بايد به اين حزانه بيفزايي نه اين كه از آن بكاهي، من نمي گويم كه در مواقع ضروري از آن برداشت نكن، زيرا قاعده اين زر در خزانه آن است كه هنگام ضرورت از آن برداشت كنند، اما در اولين فرصت آن چه برداشتي به خزانه بر گردان .
    مادرت آتوسا ( دختر كورش كبير ) بر گردن من حق دارد پس پيوسته وسايل رضايت خاطرش را فراهم كن .
    ده سال است كه من مشغول ساختن انبارهاي غله در نقاط مختلف كشور هستم و من روش ساختن اين انبارها را كه از سنگ ساخته مي شود و به شكل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبارها پيوسته تخليه مي شود حشرات در آن به وجود نمي آيد و غله در اين انبارها چندين سال مي ماند بدون اين كه فاسد شود و تو بايد بعد از من به ساختن انبارهاي غله ادامه بدهي تا اين كه همواره آذوغه دو ياسه سال كشور در آن انبارها موجود باشد و هر سال بعد از اين كه غله جديد بدست آمد از غله موجود در انبارها براي تامين كسري خوار و بار استفاده كن و غله جديد را بعد از اين كه بوجاري شد به انبار منتقل نما و به اين ترتيب تو براي آذوقه در اين مملكت دغدغه نخواهي داشت ولو دو يا سه سال پياپي خشك سالي شود .
    هرگز دوستان و نديمان خود را به كارهاي مملكتي نگمار و براي آنها همان مزيت دوست بودن با تو كا***ت، چون اگر دوستان و نديمان خود را به كار هاي مملكتي بگماري و آنان به مردم ظلم كنند و استفاده نا مشروع نمايند نخواهي توانست آنها را مجازات كني چون با تو دوست اند و تو ناچاري رعايت دوستي نمايي.
    كانالي كه من مي حواستم بين رود نيل و درياي سرخ به وجود آورم ( كانال سوئز ) به اتمام نرسيد و تمام كردن اين كانال از نظر بازرگاني و جنگي خيلي اهميت دارد، تو بايد آن كانال را به اتمام رساني و عوارض عبور كشتي ها از آن كانال نبايد آن قدر سنگين باشد كه ناخدايان كشتي ها ترجيح بدهند كه از آن عبور نكنند .
    اكنون من سپاهي به طرف مصر فرستادم تا اين كه در اين قلمرو ، نظم و امنيت برقرار كند، ولي فرصت نكردم سپاهي به طرف يونان بفرستم و تو بايد اين كار را به انجام برساني، با يك ارتش قدرتمند به يونان حمله كن و به يونانيان بفهمان كه پادشاه ايران قادر است مرتكبين فجايع را تنبيه كند .
    توصيه ديگر من به تو اين است كه هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده، چون هر دوي آنها آفت سلطنت اند و بدون ترحم دروغگو را از خود بران. هرگز عمال ديوان را بر مردم مسلط مكن و براي اين كه عمال ديوان بر مردم مسلط نشوند، قانون ماليات را وضع كردم كه تماس عمال ديوان با مردم را خيلي كم كرده است و اگر اين قانون را حفظ نمايي عمال حكومت زياد با مردم تماس نخواهند داشت .
    افسران و سربازان ارتش را راضي نگاه دار و با آنها بدرفتاري نكن، اگر با آنها بد رفتاري نمايي آن ها نخواهند توانست مقابله به مثل كنند ، اما در ميدان جنگ تلافي خواهند كرد ولو به قيمت كشته شدن خودشان باشد و تلافي آن ها اين طور خواهد بود كه دست روي دست مي گذارند و تسليم مي شوند تا اين كه وسيله شكست خوردن تو را فراهم كنند .
    امر آموزش را كه من شروع كردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنويسند تا اين كه فهم و عقل آنها بيشتر شود و هر چه فهم و عقل آنها بيشتر شود تو با اطمينان بيشتري حكومت خواهي كرد .
    همواره حامي كيش يزدان پرستي باش، اما هيچ قومي را مجبور نكن كه از كيش تو پيروي نمايد و پيوسته و هميشه به خاطر داشته باش كه هر كسي بايد آزاد باشد تا از هر كيشي كه ميل دارد پيروي كند .
    بعد از اين كه من زندگي را بدرود گفتم ، بدن من را بشوي و آنگاه كفني را كه من خود فراهم كردم بر من بپيچان و در تابوت سنگي قرار بده و در قبر بگذار ، اما قبرم را مسدود مكن تا هر زماني كه مي تواني وارد قبر بشوي و تابوت سنگي من را آنجا ببيني و بفهمي كه من پدرت پادشاهي مقتدر بودم و بر بيست و پنج كشور سلطنت مي كردم مردم و تو نيز خواهيد مرد زيرا كه سرنوشت آدمي اين است كه بميرد، خواه پادشاه بيست و پنج كشور باشد ، خواه يك خاركن و هيچ كس در اين جهان باقي نخواهد ماند، اگر تو هر زمان كه فرصت بدست مي آوري وارد قبر من بشوي و تابوت مرا ببيني، غرور و خودخواهي بر تو غلبه نخواهد كرد، اما وقتي مرگ خود را نزديك ديدي، بگو قبر مرا مسدود كنند و وصيت كن كه پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا اين كه بتواند تابوت حاوي جسدت را ببيند.
    زنهار، زنهار، هرگز خودت هم مدعي و هم قاضي نشو، اگر از كسي ادعايي داري موافقت كن يك قاضي بي طرف آن ادعا را مورد رسيدگي قرار دهد و راي صادر كند، زيرا كسي كه مدعيست اگر قضاوت كند ظلم خواهد كرد.
    هرگز از آباد كردن دست برندار زيرا كه اگر از آبادكردن دست برداري كشور تو رو به ويراني خواهد گذاشت، زيرا قائده اينست كه وقتي كشوري آباد نمي شود به طرف ويراني مي رود، در آباد كردن ، حفر قنات ، احداث جاده و شهرسازي را در درجه اول قرار بده .
    عفو و دوستي را فراموش مكن و بدان بعد از عدالت برجسته ترين صفت پادشاهان عفو است و سخاوت، ولي عفو بايد فقط موقعي باشد كه كسي نسبت به تو خطايي كرده باشد و اگر به ديگري خطايي كرده باشد و تو عفو كني ظلم كرده اي زيرا حق ديگري را پايمال نموده اي .
    بيش از اين چيزي نمي گويم، اين اظهارات را با حضور كساني كه غير از تو اينجا حاضراند كردم تا اين كه بدانند قبل از مرگ من اين توصيه ها را كرده ام و اينك برويد و مرا تنها بگذاريد زيرا احساس مي كنم مرگم نزديك شده است .





    Distruggi i nemici Golden Bo
    rossoneri

  3. 8 کاربر از پست مفید sina acm تشکر کرده اند .


  4. #262
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    اتاق !
    پست مورد علاقه
    هافبک وسط
    مربی مورد علاقه
    جوزپ گواردیولا
    بازیکن محبوب
    لیونل مسی
    اسم واقعی شما
    سینا

    SpainSS_TehranBarcelona

    Ali Karimi

    نوشته ها
    1,298
    تشکر ها
    1,939
    تشکر شده 6,824 در 1,678 پست

    پیش فرض

    سلام من به مزار معطر صادق که مثل ماه درخشید به آسمان بقیع
    زین ماتمی که چشم ملائک زخون تر است گــویا عزای صــادق آل پیــمــبر اســـت

    زغربتش چه بگویم که سینه ها خون است برای صــادق زهــراء ، مدیــنه محــزون اســت





    فرا رسیدن سال روز شهات امام جعفر صادق (ع) را به عموم شیعیان تسلیت عرض می نمائیم.

    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]

    دلم برای نگاه مهربان و اخلاق نیک و فروتنی ات تنگ میشود

  5. 7 کاربر از پست مفید David Sina تشکر کرده اند .


  6. #263
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    Mahshahr
    مربی مورد علاقه
    Jose Morinio . Afshin GHotbi . Majid Jalali
    بازیکن محبوب
    david villa
    اسم واقعی شما
    mostafa

    SpainFooladValencia

    David Villa

    نوشته ها
    2,832
    تشکر ها
    27,847
    تشکر شده 10,655 در 3,070 پست

    پیش فرض خصوصیات خواندنی دختران ایرانی

    1- همیشه 3 یا 4 تا خواستگار دکتر و مهندس دارن
    2- همشون میگن به هیچ پسری اطمینان ندارن اما با 10.000 تا پسر دوستن.
    3- همشون قبل از اینکه باهات دوست بشن BF (دوست پسر ) نداشتن هیچ وقت.
    4- BF شون مال خودشونه اما خودشون مال همه هستن.
    5- همشون از دم خالی بندن.
    6- هیچ وقت روز تولدت یادشون نیست.
    7- خیلی اتفاقی وقتی باهاشون دوست میشی 4 روز بعدش تولدشونه.
    8- همیشه کیف پولشون رو تو خونه جا گذاشتن.
    9- همیشه فوق تخصص آرایش زننده دارن از این آرایشایی که وقتی می بینی حالت به هم میخوره.
    10- همه ی پسرای دنیا رو نگاه می کنن اما نباید BF شون حتی یک دختر غریبه رو هم ببینه.


    قبل از ازدواج

    -اگر بهشون قول ازدواج بدید سریع باور می کنند و به اصطلاح عامیانه "خر" میشن و به راحتی روح و جسمشون رو در اختیارت قرار میدن. اصولا بیشتر دختران ایرانی عقده ی ازدواج دارند.
    -تو خیابون که راه میرن چشمشون به سمت پسرهاست تا شاید یکی بهشون شماره تلفن بده
    -بدون آرایش کردن نمیتونن برن بیرون(آخه اونوقت هیچ پسری بهشون نگاه نمیکنه)به خاطر همینه که کشور ایران و دخترهای عقده ای ایرانی یکی از بزرگترین مصرف کننده های لوازم آرایش تو دنیا هستند
    -برای جلب توجه کردن دست به هر کاری میزنند مثلا آرایش می کنند موهاشون رو رنگ میکنند چکمه میپوشند و جدیدا یه کار خنده دار دیگه میکنن و اون هم اینه که روی دماغشون چسب میزنن (که مثلا دماغشون رو عمل کردننمیدونم این یکی رو دیگه از کجا یاد گرفتن) همه ی این کارها رو میکنند تا شاید یه پسری باهاشون رفیق بشه و ...
    -برای قرار گذاشتن با دوست پسرشون دست به هر دروغ و فریبی میزنن مثلا وقتی مادرش ازش میپرسه کجا میری؟به دروغ بهش میگه:دارم میرم کلاس کنکور یا دارم میرم خرید(آخه دروغ گفتن دیگه براشون مثل آب خوردن میمونه)
    -به بهونه ی دوست پسر پیدا کردن و (سانسور شد) پا میشن میرن دانشگاه ،تو دوران دانشگاه پنهونی هزارتا کار میکنند بعدش به پدر و مادرشون به دروغ میگن ما درس میخونیم(جالبش اینجاست که وقتی ازشون می پرسی قانون اول نیوتن چیه؟ نمیتونن جواب بدن!)
    -فکر می کنند چونکه دانشجو هستند کل عالم و آدم باید بهشون احترام بگذارند و حتی حاضر نمیشن با پسری که سطح تحصیلاتش از خودشون پایین تره ازدواج کنند(به دلیل توقع و غرور و ادعای زیاد) به خاطر همینه که آمار طلاق در دختران تحصیلکرده خیلی بیشتر از دختر های دیگه ست. به جای اینکه برن دانشگاه فهم و شعورشون زیاد بشه برعکس ادعا و توقعشون زیاد میشه و به جای اینکه آدم بشن میرن دانشگاه و هرزه میشن.

    -نمیدونم چرا همه ی دخترها از ما پسرها متنفرند ولی به تعداد انگشت های دستشون دوست پسر دارند!!!!!! -توی خونه یا وقتی که میرن بیرون فقط به سه چیز فکر می کنند: پسر پسر پسر

    هنگام خواستگاری

    -وقتی که خواستگار براش میاد اَدای دخترهای پاک و نجیب و دست نخورده رو در میاره
    اگر تو گذشته هر کثافت کاری ای کرده باشه توی اون لحظه همه رو کتمان میکنه و به شوهرش دروغ میگه و اون رو فریب میده(خب از آینده ی این دختر چه انتظاری دارید؟؟؟)
    -به تعداد تاریخ تولدش مهریه تعیین میکنه و از شوهرش توقعات نابه جا داره مثلا هزینه ی خرید سنگین ،عروسی سنگین مهریه سنگین و ...

    خب اینهایی رو که گفتم گوشه ای از ناهنجاری های درصد زیادی از دخترهای جامعه ی ما بود
    خوشحال میشم نظرتون رو بشنوم
    خودتون هم خوب میدونید که بیشتر حرف هایی که زدم یک واقعیته و دروغ نیست
    فقط خواهش می کنم هنگام نظر دادن توهین نکنید و برای توجیه کردن کار خودتون پسرها رو مقصر نکنید.
    من نمیخواستم بدم از دست تورو آسون
    تو نمیذاشتی پا بگیره زندگیمون
    من که شنیدم طعنه های اینو اونو
    تو که نذاشتی که بسازیم خونمونو
    اگه تو میموندی تورو میبخشیدم

  7. 4 کاربر از پست مفید David7 تشکر کرده اند .


  8. #264
    کاربر محروم

    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    پست مورد علاقه
    وینگر چپ،هافبک تهاجمی
    مربی مورد علاقه
    گواردیولا،کرایوف
    بازیکن محبوب
    فرزندان کرایوف
    اسم واقعی شما
    شهریار

    NetherlandsBarcelona

    نوشته ها
    1,298
    تشکر ها
    3,074
    تشکر شده 7,772 در 1,642 پست

    پیش فرض

    داداش اینو خودت نوشتی؟ درسته یکم اغراق امیز بود ولی حقیقت داشت.اگه خودت نوشتی که معلومه خیلی از دخترا دلت پره اگرم نه که خیلی باحال بود.خوبه باز توی انجمن زیاد دختر نداریم وگرنه این تایپیک پر از اسپم میکردن

  9. 5 کاربر از پست مفید spiderkiller تشکر کرده اند .


  10. #265
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    شمال خراسان
    سن
    32
    پست مورد علاقه
    هافبک
    مربی مورد علاقه
    آرسن ونگر
    بازیکن محبوب
    کل آرسنالی ها
    اسم واقعی شما
    عبدالله

    FranceArsenalArsenal

    Bergkamp

    نوشته ها
    965
    تشکر ها
    8,004
    تشکر شده 9,243 در 1,741 پست

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط sina acm نمایش پست ها
    ينك كه من از دنيا مي روم، بيست و پنج كشور جز امپراتوري ايران است


    یعنی خاک برسر کسایی که بعد داریوش اومدنو سرزمین ما رو کوچیک تر کردند


    حالا بچه ها یه سوال دارم
    اگه کشور ایران همونجوری میموند و کشور ها رو از دست نمیداد الان تیم ملی فوتبال کشور ما چه تیمی میشد ها ؟؟؟(ارشاوین که صد در صد توتیم ایران میبود) حالا بقیه رو شما بگین
    وای وای وای
    خدا بگم چکارشون کنه
    یه روز خوب میاد ...

    ویرایش توسط Abdollah 202 : 09-24-2011 در ساعت 10:22

  11. 5 کاربر از پست مفید Abdollah 202 تشکر کرده اند .


  12. #266
    کاربر محروم

    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    پست مورد علاقه
    وینگر چپ،هافبک تهاجمی
    مربی مورد علاقه
    گواردیولا،کرایوف
    بازیکن محبوب
    فرزندان کرایوف
    اسم واقعی شما
    شهریار

    NetherlandsBarcelona

    نوشته ها
    1,298
    تشکر ها
    3,074
    تشکر شده 7,772 در 1,642 پست

    پیش فرض

    ارشاوین رو ولش کن.اوزیل و شاهین رو بچسب.البته بعد از حمله اعراب فردوسی مینویسه که سالها بعد(یعنی الان که ما هستیم) نژادی از ترک و لر و عرب و ... به وجود میاد که دیگه از نژاد پارس نیست.اگه یک نگاه به اخلاق همه ما بندازی میبینی که هیچکدوم از ما به مسائل اجداد پارسمون پایبند نیستیم.راحت دروغ میگیم.سر هم کلاه میزاریم.به هم بی احترامی میکینم.خلاصه ما دیگه پارس نیستیم.خوب شد که اینا از ما جداشدن چون اگه الان با ما بودن میشدن یک سری تروریست(البته به گفته غربی های بی اصل و نصب) که فقط دلشون به تمدن سوختشون خوش هست

  13. 6 کاربر از پست مفید spiderkiller تشکر کرده اند .


  14. #267
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    نوشته ها
    34
    تشکر ها
    415
    تشکر شده 255 در 49 پست

    Smile ميخواي بدوني كامپيتورت مرده يا زن بخونش

    يه notepad توي كامپيوترتون ايجاد كنين و عبارت زير رو توشpaste كنين

    CreateObject("SAPI.SpVoice").Speak"I love you"

    notepad ايجاد شده رو با اين اسم زير ذخيره كنين
    computer.vbs
    حالا اجراش كنين اگه مردبود كامپيوترتون مرده اگه زن بود هم زنه
    راهنمايي نوت پد رو از منوي استارت ميشه آورد عكس يه دفترچه ي آبيه...
    مال من كه مردبوداونم چه مردي

  15. 6 کاربر از پست مفید ams7 تشکر کرده اند .


  16. #268
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    نوشته ها
    34
    تشکر ها
    415
    تشکر شده 255 در 49 پست

    Ohum عاقبت کسانی که در رفاقت خیانت میکنن!!

    عاقبت کسانی که در رفاقت خیانت میکنن!!
    دوستان این داستان واقعیه
    ببینید عاقبت کسانی رو که در رفاقت خیانت میکنن :

    دونفر به اسم محمود و مسعود باهم رفاقتي ديرينه داشتن، تا جايي كه مردم فكرميكردن اين دو نفر باهم برادرند. روزي روزگاري مسعود نقشه گنجي رو بهمحمود نشان داد و با هم تصميم گرفتن كه به دنبال گنج برن.

    ...يكروز محمود و مسعود از خانواده شان خداحافظي كردن و رفتن محمود نقشه اي درسر داشت كه وقتي به گنج دست پيدا كرد مسعود رو از سر راهش برداره و اونوبكشه.

    بعد از چند روز سختي به گنج رسيدند. و محمود طبق نقشه اي كهدر سر داشت مسعود رو كشت و گنج رو برداشت و به خانه اش برگشت. با آن گنجزندگي اش از اين رو به آن رو شد.
    ولي زن مسعود كه فهميده بود مسعود بهدست محمود كشته شد با نا اميدي به شهر مهاجرت كرد و بعد از ادامه تحصيل دريك بيمارستان به پرستاري مشغول شد.

    بعد از چند سال كه آبها ازآسياب افتاد محمود به دليل بيماري به بيمارستان شهر ميره و اونجا بستريميشه اتفاقا زن مسعود هم توي همون بيمارستان كار ميكرد كه يكدفعه ديدمحمود توي يكي از اتاقها بستري هست.
    رفت توي اتاق و مطمئن شد كه اونيكه بستري هست همون كسي هست كه شوهرش را كشت. اينجا بود كه زن مسعود به فكرانتقام افتاد. از اتاق بيرون رفت و يك سرنگ را پر بنزين كرد و آمد خودش راپرستار كشيك معرفي كرد و سرنگ پر از بنزين را در بدن محمود خالي كرد.

    بعداز چند ثانيه حال محمود بد شد و عرق ميكرد در اين لحظه زن مسعود خودش رومعرفي كرد و به محمود گفت تو بودي كه همسرم رو كشتي و حالا من انتقامهمسرم رو ازت گرفتم و در بدنت بنزين تزريق كردم.

    در اين لحظه محموداز روي تخت پايين اومد زن مسعود فرار كرد و محمود به دنبالش مي دويد و باچاقويي كه در دست داشت ميخواست زن مسعود رو هم بكشه. زن مسعود بعد ازپايين رفتن پله ها به بن بست رسيد و ديگه راه فرار نداشت، محمود از راهرسيد و با چاقويي كه در دست داشت زن مسعود رو تهديد به مرگ كرد، زن مسعودكه ديگه راه فرار نداشت تسليم شد و روي زانو هايش افتاد و به محمود
    گفتمنو بكش! محمود نامرد هم دستان خود رو بالا برد و ميخواست چاقو را در قلبزن مسعود فرو كند، زن مسعود چشمان خود را بست و محمود دستان خود را رهاكرد ولي ناگهان در فاصله بسيار كم از قلب آن زن، محمود از حركت ايستاد.

    زن مسعود چشمان خود را باز كرد و ديد كه محمود از حركت ايستاد و چاقو هم دردستانش هست. ازش پرسيد كه چرا نميزني؟ محمود گفت: بنزينم تموم شد!!!

  17. 9 کاربر از پست مفید ams7 تشکر کرده اند .


  18. #269
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    نوشته ها
    34
    تشکر ها
    415
    تشکر شده 255 در 49 پست

    Smile ملا و شراب فروش

    ملا و شراب فروش
    سرمايه داري در نزديکي مسجد قلعه فتح الله کابل رستوراني ساخت که در آن موسيقي و رقص بود و براي مشتريان مشروب هم سرو مي شد.

    ملاي مسجد هر روز در پايان موعظه دعا مي کرد تا خدا صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلاي آسماني بر اين رستوران نازل!.

    يک ماه از فعاليت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شديد شد و رستوران به خاکستر تبديل گرديد.

    ملا روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را بجا آورد و بعد خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبريک گفت و اضافه کرد: اگر مومن از ته دل از خداوند چيزي بخواهد، از درگاه خدا نااميد نمي شود.

    اما خوشحالي مومنان و ملاي مسجد ديري نپاييد

    صاحب رستوران به محکمه شکايت برد و از ملاي مسجد خسارت خواست !

    ملا و مومنان چنين ادعايي را نپذيرفتند !

    قاضي دو طرف را به محکمه خواست و بعد از اين که سخنان دو جانب دعوا را شنيد، گلويي صاف کرد و گفت : نمي دانم چه بگويم ؟! سخن هر دو را شنيدم :

    يک سو ملا و مومناني هستند که به تاثير دعا و ثنا ايمان ندارند !

    وسوي ديگر مرد شراب فروشي که به تاثير دعا ايمان دارد …!

    “پائولو کوئيلو"

  19. 9 کاربر از پست مفید ams7 تشکر کرده اند .


  20. #270
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    نوشته ها
    34
    تشکر ها
    415
    تشکر شده 255 در 49 پست

    Danger تاثيرنيك دلي

    جنایت کاری که یک آدم را کشته بود، در حال فرار و آوارگی با لباس پرگرد و خاک و دست و صورت کثیف، خسته و کوفته ، به یک دهکده رسید.
    چند روزی چیزی نخورده و بسیار گرسنه بود. او جلوی مغازه میوه فروشی ایستاد و به پرتقال های بزرگ و تازه خیره شد. اما بی پول بود. بخاطر همین دو دل بود که پرتقال را به زور از میوه فروش بگیرد یا آن را گدائی کند.
    دستش توی جیبش تیغه چاقو را لمس می کرد که به یکباره پرتقالی را جلوی چمشش دید. بی اختیار چاقو را در جیب خود رها کرد و پرتقال را از دست مرد میوه فروش گرفت.
    میوه فروش گفت : بخور نوش جانت ، پول نمی خواهم

    سه روز بعد آدمکش فراری باز در جلو دکه میوه فروش ظاهر شد. این دفعه بی آنکه کلمه ای ادا کند ،صاحب دکه فوراً چند پرتقال را در دست او گذاشت، فراری دهان خود را باز کرده گوئی میخواست چیزی بگوید، ولی نهایتاً در سکوت پرتقال ها را خورد و با شتاب رفت.
    آخر شب صاحب دکه وقتی که بساط خود را جمع می کرد، صفحه اول یک روزنامه به چشمش خورد. میوه فروش مات و متحیر شد وقتی که عکس توی روزنامه را شناخت. عکس همان مردی بود که با لباسهای كثيف از او پرتقال مجانی میگرفت. زیر عکس او با حروف درشت نوشته بودند قاتل فراری و برای کسی که او را معرفی کند نیز مبلغی بعنوان جایزه تعیین کرده بودند.
    میوه فروش بلافاصله شماره پلیس را گرفت. پلیس ها چند روز متوالی در اطراف دکه در کمین بودند. سه چهار روز بعد مرد جنایتکار دوباره در دکه میوه فروشی ظاهر شد،
    با همان لباسی که در عکس روزنامه پوشیده بود . او به اطراف نگاه کرد، گوئی متوجه وضعیت غیر عادی شده بود. دکه دار و پلیس ها با کمال دقت جنایتکار فراری را زیر نظر داشتند. او ناگهان ایستاد و چاقویش را از جیب بیرون آورده و به زمین انداخت و با بالا نگهداشتن دو دست خود به راحتی وارد حلقه محاصره پلیس شده و بدون هیچ مقاومتی دستگیر گردید.

    موقعی که داشتند او را می بردند زیر گوش میوه فروش گفت : ” آن روزنامه را من پیش تو گذاشتم، برو پشتش را بخوان . سپس لبخند زنان و با قیافه کاملاً راضی سوار ماشین پلیس شد. میوه فروش با شتاب آن روزنامه را بیرون آورد و در صفحه پشتش، چند سطر دست نویس را دید که نوشته بود :
    من دیگر از فرار خسته شدم از پرتقالت متشکرم . هنگامی که داشتم برای پایان دادن به زندگیم تصمیم میگرفتم، نیک دلی تو بود که بر من تاثیر گذاشت. بگذار جایزه پیدا کردن من ،جبران زحمات تو باشد.

  21. 10 کاربر از پست مفید ams7 تشکر کرده اند .


صفحه 27 از 99 نخستنخست ... 1725262728293777 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
تغییر پس زمینه