Design & Developed BY Patira

صفحه 8 از 8 نخستنخست ... 678
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 80

موضوع: تلخ و شيرين

  1. #1
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    محل سکونت
    Internet
    پست مورد علاقه
    هافبك تهاجمي
    مربی مورد علاقه
    alex fergosen
    بازیکن محبوب
    alex.delpiero_giggs
    اسم واقعی شما
    no name

    NetherlandsManUtdManUtd

    نوشته ها
    36
    تشکر ها
    186
    تشکر شده 1,029 در 172 پست

    Bia Inja تلخ و شيرين

    سلام خسته نباشين بچه ها اين جا ميتونين از خاطرات خوب و بد زندگي تون بگين و ميتونين به سوتي هاي زندگي تون اعتراف كنين . راستي يه چيزي يادم رفت اصل اين قسمت واسه صميميت بيشتر بين ماهست پس پس پس (سه تا گفتم كه تاكيدي باشه ) : به هم ديگه توهين نكنيم .نقطه سرخط. .
    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
    به تعظيم مردم اين زمانه اعتمادنكن...تعظيم آنان همانندخم شدن دوسركمان است كه هرچه بهم نزديكترشوند تيرش كشنده تراست.
    (خشايارشاه)


  2. #71
    مدیر انجمن

    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    اهرم
    سن
    31
    مربی مورد علاقه
    كونته
    بازیکن محبوب
    دل پيرو - علی کریمی
    اسم واقعی شما
    rasool

    ItaliaPersepolisJuventus

    Delpiero

    نوشته ها
    621
    تشکر ها
    15,823
    تشکر شده 7,444 در 1,309 پست

    پیش فرض

    دوم راهنمایی بودیم معلم حرفه و فن واسه هرکلاس تو حیاط یه باغچه درست کرده بود که مثلا به درس حرفه وفن ربط داره (کشاورزی) یه بیل هم داشتیم که همیشه مذاشتیمش پشت در کلاس واسه زنگ حرفه وفن خلاصه 4-5 نفری بودیم که حوضله درس خوندن نداشتیم سرکلاس اذیت میکردیم تا معلما ما رو بیرن میکردن اون بیل هم با خودمون میبردیم بیرن مشغول ابیار و کاشتن گل و .... می شدیم!
    آخرش مدیر اومد گفت شما که اینقدر تو این باغچه کار میکنین زنگ استراحت از باغچه مواظبت تا کسی خرابش نکنه ما هم گفتیم چشم ولی از فردای اون روز نوبتی میرفتیم خونه نون می آوردیم زنگ استراحت بساط ناشتا با سبزیهای موجود در باغچه راه می انداختیم


    لعنت به باعث و بانی این بغض

  3. 6 کاربر از پست مفید alexdelpiero_10 تشکر کرده اند .


  4. #72
    کاربر محروم

    تاریخ عضویت
    May 2012
    مربی مورد علاقه
    گواردیولا
    بازیکن محبوب
    لیونل مسی-ژاوی
    اسم واقعی شما
    yaser

    IranBarcelonaSaba

    نوشته ها
    135
    تشکر ها
    737
    تشکر شده 604 در 154 پست

    پیش فرض

    یادش به خیر اول راهنمایی بودم زنگ ادبیات بود معلممون اقای شریفی داشت املا میگفت من جا موندم اومدم بگم اقا میشه دوباره بگین گفتم مامان !!!!!!!!!میشه دوباره بگی!؟! حالا بیا بگو عمدی نبوده و اشتباه شده مگه کسی باور میکرد خلاصه سرتونو درد نیارم اون روز زمستونم بود از بدبختی دو زنگ پشت سر هم ادبیات داشتیم یخ زدم تا زنگ اخر
    ویرایش توسط vip : 05-21-2012 در ساعت 09:41

  5. 8 کاربر از پست مفید vip تشکر کرده اند .


  6. #73
    کاربر محروم

    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    محل سکونت
    کاتالان
    سن
    27
    پست مورد علاقه
    مهاجم
    مربی مورد علاقه
    گوآردیولا
    بازیکن محبوب
    تمام بارسایی ها به خصوصLM

    ArgentinaBarcelonaArsenal

    نوشته ها
    234
    تشکر ها
    1,752
    تشکر شده 1,972 در 382 پست

    پیش فرض

    الآن دوماه می خوام این خاطره رو بنویسم هیچ وقت حسش رو نداشتم امروز دیگه دلم رو زدم به دریا...

    سر امتحانات ترم اول بود(فکر کنم دومی یا سومین امتحان بود اونم ریاضی!!!) ما عادت داشتیم با بچه ها قبل از امتحان یه دست فوتبال بزنیم،سر فوتبال پام پیچ خورد و به شدت...
    با هر بدبختی بود امتحان ریاضی رو دادیم و رفتیم بیمارستان، توی بیمارستانم چون نمی تونستم درست راه برم برام ویلچیر آوردن،منم که اولین بارم بود می شستم روی ویلچیر اصلا انگار نه انگار که همین دو ساعت پیش پام از n قسمت ترکیده بود، شروع کردم به ویراژ دادن و اینور اونور رفتن. موقعی که رفته بودیم از پام عکس بندازن اینقدر شنگول بودم و هی می خندیدم یه خانومه که اونجا وایساده بود فکر کرده بود مادرزادی فلجم!موقعی که از رادیولوژی اومدم بیرون مامانم بهم گفت خانومه پرسیده مادرزادی اینجوریه؟مامان منم جواب داده بود نه امروز صبح اینجوری شده.
    بعدشم توی محوطه ی بیمارستان مامانم جلوتر رفت که پرونده رو تکمیل کنه منم داشتم برای خودم دل ای دل کنون می رفتم جلو یه حاج آقا رسید بهم بنده خدا با یه نگاه ترحم آمیز گفت:دخترم می خوای کمکت کنم؟ منم که جوگیر شده بودم با نیش باز (اندازه غار علی صدر باز بود!) گفتم نه نمی خواد! اون بنده خدام سرشو تکون داد و برای شفای هر چه سریع تر من هم از نظر مغزی و هم از نظر فیزیکی چند تا صلوات زیر لب فرستاد.
    یه ده بیستا خاطره ی دیگم دارم از اون روز که نه حوصلشو دارم که بنویسم نه وقتشو و نه جرئتشو!!


  7. 7 کاربر از پست مفید LEO JOON تشکر کرده اند .


  8. #74
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    محل سکونت
    Internet
    پست مورد علاقه
    هافبك تهاجمي
    مربی مورد علاقه
    alex fergosen
    بازیکن محبوب
    alex.delpiero_giggs
    اسم واقعی شما
    no name

    NetherlandsManUtdManUtd

    نوشته ها
    36
    تشکر ها
    186
    تشکر شده 1,029 در 172 پست

    پیش فرض

    دوران امتحاناس از خاطرات شيرين و تلخ تقلب بگين ....

    يه بار امتحان شيمي بود ماشين حساب مورد نداشت ببري ماشين حساب من يه جلد داشت كه سياه بود

    وقتي روش با خودكار مينوشتي فقط از نزديك ديده ميشد خداااي تقلب بود اون امتحان كلا با كناريم تبادل اطلاعات كرديم خيلي حال داد بعدش كه اومدم خونه به هزار زحمت جلد ماشين حسابو شستم كه پاك شه براي امتحان فيزيك فضاي خالي رو جلد داشته باشيم
    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
    به تعظيم مردم اين زمانه اعتمادنكن...تعظيم آنان همانندخم شدن دوسركمان است كه هرچه بهم نزديكترشوند تيرش كشنده تراست.
    (خشايارشاه)

  9. 8 کاربر از پست مفید H@kem تشکر کرده اند .


  10. #75
    کاربر محروم

    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    برازجان
    پست مورد علاقه
    مهاجم
    مربی مورد علاقه
    گواردیولا - تیتو ویلانو
    بازیکن محبوب
    لیونل مسی
    اسم واقعی شما
    صادق

    IranBarcelonaPersepolis

    نوشته ها
    337
    تشکر ها
    2,441
    تشکر شده 2,289 در 454 پست

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط H@kem نمایش پست ها
    دوران امتحاناس از خاطرات شيرين و تلخ تقلب بگين ....

    يه بار امتحان شيمي بود ماشين حساب مورد نداشت ببري ماشين حساب من يه جلد داشت كه سياه بود

    وقتي روش با خودكار مينوشتي فقط از نزديك ديده ميشد خداااي تقلب بود اون امتحان كلا با كناريم تبادل اطلاعات كرديم خيلي حال داد بعدش كه اومدم خونه به هزار زحمت جلد ماشين حسابو شستم كه پاك شه براي امتحان فيزيك فضاي خالي رو جلد داشته باشيم
    ایول خوشم اومد از خاطرات به خصوص از این تقلبه ولی من معمولا تقلبی نمیکنم مگر در موارد خاص...
    منم یه خاطره بگم. همین چهارشنبه سوری که گذشت دو سه روز قبلش یا کل اون هفته بچه ها ترقه و فشفه می اوردن تو هنرستان خلاصه روز بود که آبشاری و منور می زدن این چه کاریه تو روز...
    هنرستان شده بود پر از آثار اکلید ترنج مثلا جلوی در ورودی به کلاس ها یه صدایی بلند شد ما رفتیم ببینیم چی شده دیدیم یکی از بچه ها اونجا اکلید ترنج زده و معاونین و یکی دو تا از دبیران هم دارن دنبال مقصر میگردن ولی فکر نکنم آخرش پیدا شد چون یکی میگفت از طبقه ی دوم پرتاب کردن پایین یکی دیگه میگفت یکی از بچه ها از کارگاه برق اومده بیرون اینجا زده و یکی دیگه میگفت از بیرون اومدن زدن خلاصه چهارشنبه سوری هم ماجرایی بودا
    و یه خاطره ی جالب دیگه اینکه دیروز که امتحان داشتیم بعد از امتحان یکی از بچه ها گفت بیا برسونمت خونه خلاصه ما هم مثل بقیه ی روزها با اون رفتیم خونه تو راه گفت بریم تو شهر یه چرخ بزنیم خلاصه یه راست ما رو برد به آرامگاه گفتم چرا اومدی اینجا گفت دوستم تو مرده شور خونه کار میکنه اومدم یه سر بهش بزنم خلاصه ما رو کنار مرده شور خونه پیاده کرد و رفت دم درش و برگشت آقا ما دیدم یه زن که دستکش دستش بود اومد بیرون هر چی بهش میگفتم موتور رو روشن کن بریم حالیش نمیشد خلاصه تا اینکه سوار شد و دور قبرها ما رو یه دور داد و آخر قبرستون یه سوراخ پیدا کردیم ازش اومدیم بیرون
    ویرایش توسط spbarcelona : 05-25-2012 در ساعت 14:56

  11. 5 کاربر از پست مفید spbarcelona تشکر کرده اند .


  12. #76
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Jun 2012
    محل سکونت
    YE Ja
    مربی مورد علاقه
    Guardiola
    بازیکن محبوب
    Messi
    اسم واقعی شما
    Sogand

    SpainPersepolisBarcelona

    نوشته ها
    19
    تشکر ها
    18
    تشکر شده 196 در 37 پست

    پیش فرض

    با دوستام رفته بودیم بیرون بعد یکیشون رفت آدامس بخره از مغازه برگشت به فروشنده گفت ببخشید آدامس موزی با طعم توت فرنگی دارید؟


    viva barcelona




  13. 3 کاربر از پست مفید ReD_StaR تشکر کرده اند .


  14. #77
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    شمال خراسان
    سن
    32
    پست مورد علاقه
    هافبک
    مربی مورد علاقه
    آرسن ونگر
    بازیکن محبوب
    کل آرسنالی ها
    اسم واقعی شما
    عبدالله

    FranceArsenalArsenal

    Bergkamp

    نوشته ها
    965
    تشکر ها
    8,004
    تشکر شده 9,243 در 1,741 پست

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط ReD_StaR نمایش پست ها
    با دوستام رفته بودیم بیرون بعد یکیشون رفت آدامس بخره از مغازه برگشت به فروشنده گفت ببخشید آدامس موزی با طعم توت فرنگی دارید؟
    ایول
    باحال بود
    اینم مثل من بود که
    منم سوم ابتدایی رفتم مغازه و گفتم یه پفک 25 تومنی بده و داد و من بعد از این که پفک رو گرفتم میگم قیمتش چنده ؟
    یه روز خوب میاد ...


  15. 4 کاربر از پست مفید Abdollah 202 تشکر کرده اند .


  16. #78
    مدیر انجمن

    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل سکونت
    مادرید
    سن
    30
    پست مورد علاقه
    مهاجم
    مربی مورد علاقه
    کاپلو
    بازیکن محبوب
    CR7 - RAUL
    اسم واقعی شما
    masoud

    EnglandPersepolisRealMadrid

    Raul

    نوشته ها
    331
    تشکر ها
    856
    تشکر شده 1,005 در 319 پست

    پیش فرض پاسخ : تلخ و شيرين

    اول دبیرستان بودیم درس ادبیات داشتیم معلممون آقای فرهادی بودن تو اوج درس دوستم امیر ارسلان یه چیزی گفت که با هم بلند خندیدیم یک دفعه معلم بالا سرمون اومد گفت به چی می خندیدت بگیت ما هم بخندیم یه دفعه بهش گفتم آقا امیر ارسلان شما رو مسخره کرد منم خندیدم هنوز حرفم تموم نشده بود که یه سیلی خوابوند زیر گوشم که تا حالا حسش میکنم خلاصه ما رو فرستاد دفتر بعدش هم با التماس و پارچه خواری گذاشتن بریم سر کلاس اما جالبه آخر سال رفیقمو تجدید کرد منو قبول یادش بخیر چه روزایی بود.

    اما تلخ ترین اتفاق من این بود که فهمیدم کسی که بیشتر از همه تو زندگی دوسش داشتم بهم دروغ گفته وقتی فهمیدم انگار دنیا رو سرم خراب شده بود هیچ وقت نمی بخشمش.


  17. 6 کاربر از پست مفید sss تشکر کرده اند .


  18. #79
    عضو Derby

    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل سکونت
    ایتالیا_جزیره سیسیل_اونجا از هرکی بپرسی رضا کوکائین فر
    پست مورد علاقه
    دفاع و هافبک
    مربی مورد علاقه
    گوردیولا
    بازیکن محبوب
    ژاوی
    اسم واقعی شما
    رضا

    IranArsenalBarcelona

    Xavi

    نوشته ها
    358
    تشکر ها
    275
    تشکر شده 767 در 308 پست

    پیش فرض پاسخ : تلخ و شيرين

    یه روز عمه و خوندوادش خونمون شام دعوت بودن یه دختر عمه دارم که یک سال از من کوچکتر و ما با همیشه با هم یه ملت از زندگی سیر می کردیم خلاصه اونشب ما کتلت داشتیم خونواده گرفتار چای خوردن ،تخمه شکوندن وصحبت کردن بودن ما هم گرفتار بازی که تو همین حیس بیس گشنمون شد وما به آشپزخونه رفتیم و نا خونکی به غذا زدیم آقا این غذا زیر زبون ما مزه کرد و خا ل خالی گرفتار خوردن شدیم و بعدش از آشپزخونه با احتیاط بیرون اومدیم وکسی هم شک نکرد که ما گرفتار نا خونک زدن بودیم اما از حدود 50 کتلت 20 کتلت بیشتر باقی نموند اونم واسه 10تا ادم
    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]

  19. 4 کاربر از پست مفید Reza29.4 تشکر کرده اند .


  20. #80
    منتظر تایید عضویت

    تاریخ عضویت
    Nov 2024
    محل سکونت
    Colombia
    پست مورد علاقه
    LottStessTB
    مربی مورد علاقه
    LottStessTB
    اسم واقعی شما
    LottStess

    BrazilRomaSS_Ahvaz

    Diego Forlan

    نوشته ها
    116
    تشکر ها
    0
    تشکر شده 0 در 0 پست

    پیش فرض dapoxetine bodybuilding

    2 Cytochrome P450 2C9 Inhibitors and Inducers [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
    [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]

صفحه 8 از 8 نخستنخست ... 678

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
تغییر پس زمینه