سلام.
خب به همه افتخارات ممکن تو یه فصل با ناپولی رسیدم. قهرمان لیگ با اختلاف زیاد با یووه شدم
لیگ قهرمانان هم با تیمای سختی خوردم از جمله بایرن که یادمه خیلی اذیت شدم. تو فینال هم با رئال افتادم که بازی تا دقایق اخر 1 1 بود که یهو دقیقه 90 هیگواین گل زد و قهرمان شدیم
جام حذفی ولی خیلی اوضاعش فرق میکرد. باز هم با یووه تو فینال بودیم. اول یه گل خوردم ولی چند دقیقه بغد ایهه ناچو گل مساوی رو زد واسم. بعد از اون ایهه ناچو نزدیک 3 4 موقعیت 100 درضد رو گل نکرد که واقعا دیگه خندم گرفته بود! رفت وقت اضافه باز هم خبری از گل نبود تا اینکه رفتیم پنالتی ها
اونجا یووه 3 تا پنالتی اولشو خراب کرد ما همشو گل کردیم و قهرمان شدیم. یعنی اگه قهرمان نمیشدیم هییییییچوقت ایهه ناچو رو نمیبخشیدم :|
لیگ تمام شد و اخر فصل مصادف شد با شروع جام جهانی. منم که سرمربی تیم ملی سوئد بودم. قبل شروع بازی ها نفرات تیمم رو که انتخاب کردم زلاتان رو هم فک کنم 36 سالش بود اوردمش تو تیم ملی. سوئد واقعا تیم ملی قدرتمندی نداشت به اون شکل. شاید یه تیم درجه 2 3 اروپایی
از شانس بد من تو گروه مرگ تقریبا افتادم. آرژانتین ، هلند ، سوئد و چین.یخورده شک به دلم راه افتاد. ته رویای من قهرمانی تو جام جهانی بود!بازی اول با آرژانتین، تیم چغر و بد بدنی بود انصافا. بازی شروع شد و یه گل زدم، بلافاصله مسی بازی رو مساوی کرد.هی در حال زور آزمایی بودیم که دقایق آخر یه گل زدم و بازی رو بردم. بازی بعدی مقابل هلند که با نتیجه عجیب 5-1 برنده شدم!!بازی اخر هم که تشریفاتی بود مقابل چین، بازی مقابل چین تو فصل جدید کریرم بود و باید فصل جدید شروع میشد و بعد بازی میکردم. فصل جدید شروع شد و من رفتم تا ترکیب رو بچینم و در کمال ناباوری دیدم که زلاتان نیست ! فکر کردم شاید بازی باگ شده! اما وقتی دقت کردم دیدم یه مهاجم دیگه جدید اومد تو تیمم. اونجا بود که متوجه شدم زلاتان بازنشست شده !!! واقعا عجیب بود و یه باگ هست تقریبا که مسئولان فیفا باید یه فکری به حالش بکنن! نمیشه که وسط یه رقابت مهمی مثل جام جهانی یهو بازنشسته بشه که !
خلاصه جلو چین با بازیکنای ذخیره وارد شدم و 3 4 تا هم به اونا زدیم و با اقتدار صعود کردیم. آرژانتین هم دوم شد.
اولین بازی دور حذفی مقابل لهستان. اونجا هم یه گل زدیم و طبق معمول اونا توسط لواندوفسکی گل زدن و مساوی شد تا اهر بازی دو تا گل دیگه زدیم و 3-1 لهستان رو حذف کردیم. بازی بعد اصلا شوخی بردار نبود! مقابل تیم پر ادعای آلمان با اون همه ستاره!
خیلی محتاطانه و باهوش بازی رو شروع کردم و هدفم این بود که هنگامی که اون ها پاسکاری میکنن یه توپ ربایی و ضد حمله انفجاری انجام بدیم.یه بازی هوشمندانه که باید حواست به کل نقاط زمین باشه! اولای بازی که خوب حمله میکردیم ولی نویر عالی بود و 2 3 موقعیت خیلی خوب رو ازمون گرفت.نتیجه بازی هوشمندانه مون گرفتن دو تا پنالتی با ارزش بود. که اون پنالتی هر موقع گوشه بالای دروازه بزنی گل میشه و همینطور هم شد. آلمان تا به خودش بیاد دو تا گل از پنالتی خورده بود. حمله های بی محابای اون منجر به گل سوم من شد! رو یه ضد حمله تکان دهنده! اون بازی خیلی چسبید. 3-0 آلمان قدرتمند رو بردیم و رفتیم به سوی نیمه نهایی
نیمه نهایی بازی برزیل سوئد و اسپانیا انگلیس بود. قبل از اینکه بازی شروع بشه تو ذهن خودم تصور میکردم که برزیل دیگه به هر حال قوی تر از آلمان که دیگه نیس.
بازی رو شروع کردم و تو 20 دقیقه اول یه گل زدیم.دیگه کم کم یه لبخندی رو لبم اومد که فینال انتظارمون رو میکشه! چند دقیقه گذشت و من متوجه شدم که این برزیل مثل اون تیمای قبلی نیس! چرا که هنوز همون نیمه اول تموم نشده بود 3 تا گل خوردم. دو گل شگفت انگیز ویلیان و تک گل نیمار تو همون نیمه اول! کاخ آرزو ها داشت رو سرم خراب میشدینیمه دوم عزمم رو جزم کردم که نتیجه رو برگردونم.همون ابتدای نیمه 1 موقعیت خوب رو گل نکردم که حسرتم دوچندان بشه دقیقه 55 بود که یه گل زدم و کاملا امیدوار شدم به بازگشت.بیشتر از 30 دقیقه وقت داشتم که گل بعدی رو بزنم و بازی رو مساوی کنم. داشتیم بازی رو پایاپای ادامه میدادیم که یهو دقیقه 75 یه گل دیگه دریافت کردم و آرزویی که دیگه رسیدن بهش محال بود ! مطابق انتظار برزیل بازی رو تا اخر اداره کرد و سر آخر تو نیمه نهایی 4-2 شکست خوردیم. شکستی که پایان ماجراجویی مون بود !
بازی تموم شده بود و من همینجور رو صندلیم نشسته بودم و ماتم برده بود. که چرا اینقد بازی رو شل گرفتم.چرا مثه بازیای قبلی محکم بازی رو شروع نکردم! واقعا قابل هضم نبود برام که من شکست خوردم!
مثه یه مربی واقعی تو همین فکرا بودم. تو فکرم کل بازی هام تو جام جهانی مرور کردم و باهاشون عشق کردم! یه عشق توام با حسرت! تو همین گیر و دار بودم که تصمیم گرفتم بازی رده بندی رو انجام بدم و بعدش بخوابم
بازی رده بندی مقابل انگلیس بودم که اونم از اسپانیا شکست خورده بود. بازی رو شروع کردم و مطابق انتظار با حمله های من بازی شروع شد و یه گل تو همین ابتدا زدیم. من هنوز تو شوک بازی قبل بودم که انگلیس گل مساوی رو زد.بازی ادامه پیدا کرد و انگلیسیا یه سانتر کردن از نزدیکای نقطه کرنر، که به طرز عجیبی از بالای سر دروازه بان رد شد و زیر تیر اومد پایین !!!مدافع من و مهاجم حریفم که لب خط بودن توپ خورد به بازیکنم و رفت تو گل ! یه گل فوق العاده بیخود!
دیگه تقریبا همه چیز تموم شده بود. داشتم همه چیز رو از دست میدادم.نیمه اول تموم شد و من مصمم شدم که ذهنمو از بازی قبل پاک کنم و فقط رو همین بازی تمرکز کنم نتیجش این بود که بازی رو که نیمه اول 2-1 خورده بودم در نهایت با درخشش یکی از بازیکنام 4-2 بردم و سکوی 3 جام جانی ایستادم. واقعا جام جهانیه خیلی خیلی بهم چسبید! شکست دادن تیم های مدعی جهان با داشتن یه تیم درجه 3 خیلی لذت داره
این فیفا فقط یه بازی نیست! یه عشقه