امروز من هم از دیشب شروع شد !
ساعت 11:15 تا 2:30 که فوتبال بود !
کاری نداریم ... اصلا کاری نداریم که کی سر بود و کی صعود کرد و کی ماحتتش ...
صب ساعت 5 بیدار شدم لباسامو اتو کردم و پوشیدم رفتم آزانس گرفتم که برم مرکز شهر ! 6 تومن به خاطر یه سهل انگاری برا آزانسیه پیاده شدیم !
رسیدیم اونجایی که سرویس مورد نظر می رفت ! تا رسیدیم سرویسه حرکت کرد ! ما هم بدو بدو دنبال سرویس !با یه بدبختی سرویسو گرفتیم ! یه 45 دقیقه ای راه بود ! رسیدیم پالایشگاه نفت بندر ... حالا همه کارمندا میرن تو ... ما یه مشت کارآموز در نگهبونی مثل جمعیت معترض منتظر بودیم ! خدایی کر کر خنده بود وضعیت ما ! کل کارمندا که رفتن تو تازه یکی یکی کارت دانشجویی ها رو گرفتند و کارت تردد موقت برامون صادر کردند !
حالا تیکی تاکای ادارات شروع شد ! انقد تو بخش اداری پالایشگاه پاس کاری شدیم که حالت بازی دیشب دراومده بودیم که پاس می رسید به مقصد و لی هیچکدوم گل نمی شد از بس این بلوط خنگ بود !
مثل اکثر اوقات بدشانسی در خونه ما رو از جا کنده بود ! در دو نوبت نامه دانشگاه که فکس شده بود به پالایشگاه گم شد !
پس از کلی دنگ و فنگ به یکی از 4 هدف که همانا مهمترین هدف بود رسیدیم !
اهداف :
1 - کارت ایاب و ذهاب
2 - کارت تردد !
3- کارت تغذیه
4 - گرفتن لباس کار
و فقط گزینه سوم محقق شد !تا ساعت 11:30 الاف شدیم ! بعدش رفتیم رستوران و
هوای بندر در امروز :
80الی90 درجه رطوبت
45 تا 47 درجه دمای هوا
بعدش هم که نماز خوندن و الافی تو محوطه پالایشگاه زیر آفتاب دوست داشتنی بندرتا ساعت 3 ! ساعت 3 هم سرویس برگشت به شهر که طرف می گفت کولرا و سیستم تهویه سرویس خرابه !
فرض کنید ! 2:30 خواب و 7 الی 8 ساعت چرخ زدن تو یه همچین آفتابی ... تو تخیالتتون هم نمی گنجه !![]()