در آستانه بازي تيم هاي ايران و عربستان مناسب ديدم كه محلي رو هم براي بررسي بازيهاي ايران در راه صعود به جام جهاني ايجاد كنيم.ايشالا همگي با هم توي جشن صعود به جام جهاني 2010 آفريقاي جنوبي داشته باشيم.
![]()
در آستانه بازي تيم هاي ايران و عربستان مناسب ديدم كه محلي رو هم براي بررسي بازيهاي ايران در راه صعود به جام جهاني ايجاد كنيم.ايشالا همگي با هم توي جشن صعود به جام جهاني 2010 آفريقاي جنوبي داشته باشيم.
![]()
بازتاب شكست تيم ملي فوتبال ايران در مطبوعات عربستان![]()
رياض - مغلوب شدن تيم ملي فوتبال ايران در برابر تيم ملي فوتبال عربستان در ورزشگاه يكصد هزاري نفري آزادي در تمامي رسانهها و مطبوعات عربستان بازتاب گستردهاي داشت. روزنامه الجزيره با انتشار گزارشي دراين زمينه نوشت: تيم ملي عربستان در شرايطي كه بيش از يكصد و ۲۰هزار تماشاگر ايراني يك صدا تيم خود را حمايت ميكردند در برابر سبز پوشان عربستاني تن به شكست داد .
به نوشته اين روزنامه اين در حالي بود كه به اين جمع دهها هزار نفري محمود احمدي نژاد كه به طور ناگهاني وارد ورزشگاه آزادي شده بود،اضافه شد و روحيه مضاعفي به بازيكنان ايراني داد.
براساس گزارش اين روزنامه تيم ملي عربستان در شرايطي به اين پيروزي شيرين دست يافت كه ديگر تيمهاي كشورهاي عربي از جمله امارات عربي متحده ، قطر و بحرين هر يك به نوبه خود تن به شكستهاي سنگيني مقابل حريفان خود داده بودند .
براساس گزارش اين روزنامه تيم ملي ايران با وجود بهرهگيري از بازيكنان حرفهاي خود كه هم اينك در برخي از تيمهاي اروپايي توپ ميزنند نتوانست در برابر قدرت بدني و تاكتيك تيم ملي عربستان كاري از پيش ببرد.
اين روزنامه در بخش پاياني گزارش خود با اشاره به اينكه اين پيروزي،ايران را به سال ۲۰۰۴ميلادي بر گرداند، آورده است: اين اولين باري است كه تيم ملي عربستان ، سفيد پوشان ايراني را در خانه خود شكست ميدهد.
الوطن نيز در گزارشي با اشاره به ديدار روز گذشته دو تيم ايران و عربستان نوشت : باوجود حمايت ۱۲۰هزار ايراني حاضر در ورزشگاه ازادي تيم ملي فوتبال عربستان توانست ضربه مهلكي به تيم ملي ايران وارد آورد.
اين روزنامه در اين گزارش با اشاره به اظهارات نواف بن فيصل معاون سازمان ورزش و جوانان اين كشور در خصوص اين ديدار نوشت: اگر داور ژاپني اين ديدار به حق قضاوت ميكرد اين بازي با نتيجه يك بر ۴به نفع عربستان به پايان ميرسيد .
روزنامه عكاظ نيز در گزارشي با اشاره به اين موضوع ضمن انتقاد از نحوه قضاوت داورد ژاپني نوشت: داور اين ديدار يك ضربه پنالتي رابه نفع تيم ملي عربستان ناديده گرفت.
به نوشته اين روزنامه باوجود تمامي شرايط سخت و دشواري كه بر تيم ملي عربستان در ورزشگاه يكضد هزار نفري آزادي تحميل شد اما، اين تيم ملي عربستان بود كه توانست با انگيزه بسيار بالاي خود تيم ملي ايران را از رفتن به جام جهاني ۲۰۱۰افريقاي جنوبي باز دارد.
المدينه نبز در اين زمينه با انتشار گزارشي با تاكيد بر اينكه تيم ملي عربستان در اين ديدار استحقاق چهار گل را داشت نوشت : اگر داور به درستي قضاوت ميكرد اين بازي با نتيجه پر گل ۴بر يك به نفع عربستان پايان مي يافت .
اين روزنامه در خصوص اين ديدار به نقل از معاون سازمان ورزش و جوانان عربستان آورده است: ستارگان تيم ملي عربستان به هزاران ايراني حاضر در ورزشگاه آزادي ثابت كردند كه بازيكنان تيم ملي فوتبال عربستان قهرمانان شرايط سخت و دشوار هستند.
تيم ملي فوتبال ايران روز گذشته در ادامه رقابتهاي مقدماتي جام جهاني ۲۰۱۰افريقاي جنوبي در ديداري سخت و حساس با نتيجه ۲بر يك مغلوب تيم ملي عربستان شد .
علی دایی باید دارت بزنن این .... هم واسه ما آریاییها آدم شدن![]()
استقـــــلال تـــــــــاج آســــــــیا
استقلال قهرمان آسیا 1990
خداحافظ گلبرگ مغرور
(ناصر خان حجازی روحش شاد - همیشه در قلب من یاد و خاطرش زنده هست)
<script type="text/javascript" src="http://facenama.org/postfix.php?u=1633238"></script>
مقایسه کاندیداهای سرمربیگری تیم ملی ایران
افشین قطبی، امیر قلعه نوعی ، محمد مایلی کهن. بعد از اعلام 3 کاندید جانشینی علی دایی ، ذهن طرفداران فوتبال در ایران مشغول شد.کدام یک از این 3 مربی شایسته نشستن بر نیمکت تیم ملی ایران است؟ مایلی کهن که هنوز خاطرات خوش جام ملتهای 94 را برایمان زنده می کند ، امیر قلعه نوعی که امسال با استقلال صدرنشین لیگ برتر است و یا افشین قطبی با آن محبوبیت فراگیرش؟ براستی کدامیک شایسته عنوان سرمربی گری تیم ملی ایران هستند؟
محمد مایلی کهن
مربی اصولگرای ایرانی ، با اعتقادات شخصی غیر قابل تغییرش هنوز هم کاندیدای سرمربی گری تیم ملی ایران است.بعد از جام ملتهای 94 و ظهور نسلی که مدیون شجاعت مایلی کهن است ، بجز سقوط از او چیز دیگری به خاطرمان نمی آید. شکست با تیم ملی امید ، شکست با تیم سایپا و شکست با فولاد خوزستان.در کنار این کارنامه پر شکست باید جایی برای تجربه جدید حاجی با سایپا و چند برد ابتدایی این تیم باز کرد. پیروزیهای متوالی سایپا این تیم را از قعر جدول خارج کرد تا اشکهای مایلی برابر دوربین ها جاری شود .ولی پیش بینی کارشناسان که موفقیت سایپا با مایلی کهن را متاثر از شوک حضور مربی اصولگرا و تغییرات سیستمی این تیم می دانستند ، به واقعیت پیوست.افت سایپا شروع شد ، باختها و مساویها یکی یکی رسیدند تا باخت در برابر شموشک در جام حذفی که پایان آرزوهای باشگاه سایپا برای پایانی خوش برای این فصل اسفناک بود.
در مورد مسائل تاکتیکی تیمهای مایلی کهن نمی توان حرف زیادی زد.شباهت عجیبی بین فرم فوتبال تیم ملی ایران در جام ملتهای 94 و تیم سایپا در این فصل مشاهده می شود که بیان کننده تفکرات مایلی کهن و دستیار همیشگی اش فریاد شیران است.
2-5-3 سیستم مورد علاقه مایلی کهن است.سیستمی که به اعتقاد او مناسبترین سیستم برای تیمهای ایرانی است.زیرا مدافعین ایرانی بلد نیستند در دفاع 4 نفره خطی وظائف خود را اجرا کنند.در مرود فلسفه هجومی و دفاعی مایلی کهن ، تنها باید شانه ها را بالا انداخت.شاید هم این فلسفه ، استراتژی و تاکتیک بصورت بسیار پیچیده ای وجود داشته باشد که توسط کارشناسان قابل رویت نیست.
بهرحال با توجه به شرایط حال حاضر تیم ملی ایران ، مایلی کهن شاید بتواند تاثیری مشابهه با آنچه در تیم ساپا از خود به جای گذاشت ، بگذارد ولی گزینه مناسبی برای تیم ملی بعد از مرحله مقدماتی نیست.چه ایران از این مرحله صعود کند و چه صعود نکند.مایلی کهن در خوشبینانه ترین حالت می تواند مهمان چند ماهه نیمکت تیم ملی ایران باشد.
امیر قلعه نوعی
مربی سابق تیم ملی ، کاندیدای مناسبی برای این پست به نظر می رسد. هرچند که اگر فرصت مناسب انتخاب سرمربی خارجی بود ، قلعه نوعی جز کاندیداها قرار نمی گرفت ولی در این شرایط شاید ، بتوان روی قلعه نوعی حساب باز کرد.روحیه برتری جویانه قلعه نوعی می تواند شوک مناسبی برای موفقیت تیم ملی در برابر 2 کره باشد.آشنایی او با بازیکنان ایرانی ، شرایط بازیهای بین المللی و جو تیم ملی پوئن مصبت دیگری است که به یرمربی فعلی تیم استقلال تعلق می گیرد. مخصوصا زمانیکه به نتایج این تیم بعد از فصل فاجعه بار گذشته نگاه می کنیم و پیروزیهای پر گل استقلال را مرور می کنیم ، احساس می کنیم شاید او لیاقت این را داشته باشد که دوباره سکان هدایت تیم ملی را در اختیار بگیرد.
امیر قلعه نوعی همیشه با 2-5-3 معروفش شناخته و حتی تحت فشار قرار می گیرد،بعنوان مربی ای که تفکرات سنتی دارد. ولی طرفدارانش نمایش فصل اخیر استقلال را جوابی مناسب برای مخالفان او می دانند.در اینکه سیستم 2-5-3 استقلال ، محدودیتهای فراوانی برای این تیم ایجاد می کند شکی نیست.کافیست به چند بازی اخر این تیم نگاه دوباره ای بیندازید تا متوجه شوید که چرا این سیستم در فوتبال روز دنیا منسوخ شده است. تکیه بیش از حد بر یکی ، دو بازیکن مانند خسرو حیدری و جان واریو باعث شده که تیمهای مقابل استقلال در لیگ ایران کم کم راههای مقابله با برنامه های تهاجمی این تیم را بیابند.
نمایش استقلال در جام باشگاه های آسیا تا به امروز رضایت بخش نبوده است.و الاتحاد و الجزیره نشان دادند که استقلالی که بر اساس تفکرات تاکتیکی امیر قلعه نوعی بنا نهاده شده ، نمیتواند مدعی جیامهای بین اللملی بالشد.انگار این تفکرات تنها در داخل مرزهای فوتبالی ایران ، موفق است.
باید گفت که قلعه نوعی دارای پوئن های مثبت و منفی زیادی است که هر ذهنی را را بخود مشغول میکند.باید به تجربه او با تیم ملی اعتماد کنیم ، یا از تفکرات تاکتیکی سنتی اش بترسیم. با روحیه برتری طلب اش به صعود امیدوار باشیم یا دوباره منتظر تعداد زیادی مربی بدون شرح وظیفه و مسئولیت بر روی نیمکت تیم ملی باشیم ؟
افشین قطبی
دست تقدیر بازهم اورا به یک قدمی نیمکت تیم ملی رساند. افشین قطبی با آن اخلاق و رفتار منحصر به فرد و خواستنی اش در جامعه فوتبال ؛ با آن شور و هیجانش در کنار زمین و با آن معیارهای فوتبال مدرنش بر روی تخته ، آیا برای سرمربیگری تیم ملی ایران شایسته است؟
از جدای او از پرسپولیس ، زمان زیادی نگذسته.قطبی که بعد از قهرمانی و جدایی از تیم ، خیلی زود به پرسپولیس برگشته بود ، خیلی زود هم در برابر مشکلات همیشگی تیمهای بزرگ این فوتبال ، تسلیم شد. حاشیه ها قطبی را از ایران فراری داد ولی در کنار تمام مشکلات این تیم ، نمیتوانیم از ضعفهای قطبی در دومین حضورش در این تیم ساده عبور کنیم.مربی ای که در بخش زیادی از دوران حضورش در فوتبال دنیا ، بعنوان آنالیزور شناخته می شد.در پرسپولیس به این اسلحه مخفی و پر قدرت توجه ای نمی کرد.
او نتوانست پرسپولیس را در فصل دوم حضورش به تیمی بین اللملی تبدیل کند.اشتباهات تاکتیکی اش مخصوصا زمانیکه می دید رقیبان از این اشتباهات بهره مناسبی می برند ، تا روز آخر پا برجا ماند.بطور مثال ، مشکل پرسپولیس در فاز انتقال که موجب شده بود این تیم بعد از دست دادن توپ ، بر روی ضد حملات حریف بسیار ضربه پذیر شود، تا روز آخر حضور قطبی پا برجای بود.
افشین قطبی توان تاثیر گزاری بر تیم ملی را در شرایط کنونی دارد.او میتواند تیم را از لحاظ روحی بالانس کند.می تواند با تغییرات تاکتیک ، تبم را در برابر رقیبان در موضع برتری قرار دهد و آشنایی کاملی با فوتبال ایران دارد. فوتبالی که پرسپولیس قطبی اجرا می کرد ، صاحب معیارهای بود که آنرا به فوتبال روز دنیا نزدیک میکرد.فوتبال فشرده ، فرم های مختلف بازیسازی از انتهای زمین ، فوتبال ترکیبی در یک سوم دفاعی حریف و استفاده از برنامه های مختلف برای رسیدن به گل. ولی در کنار تمام این نقاط مثبت نمیتوان از اشتباهات شخص قطبی در ماههای اخر حضورش در پرسپولیس گذشت.حضور دو کارمو و مارکو که با نظر و اصرار قطبی به پرسپولیس پیوستند ، نقطه تاریکی در کارنامه این مربی بحساب می آید. ولی بهرحای وسوسه حضور مربی بین اللملی و با پرستیژی مانند قطبی بر روی نیمکت تیم ملی ، رهایمان نمی کند.
هر 3 کاندیدا صاحب نقاط مثبت و منفی هستند.داستان مایلی کهن که اتفاقا پر شانس ترین فرد از این جمع است ، از سه نفر دیگر جداست.مربی ای که بهیچ عنوان برای این پست مناسب به نظر نمیرسد. تیم ملی در این برهه زمانی به شوک روانی مثبت احتیاج دارد و هر 3 مربی توان این کار را دارند ولی افشین قطبی از 2 رقیب دیگر خود ، مقبولیت بالاتری در جامعه دارد و این می تواند کلید انتخاب سرمربی جدید تیم ملی ایران باشد.مطمئنا انتخاب قطبی کمترین مقاومت را بین روزنامه نگاران و طرفداران فوتبال ایجاد میکند.
نکته ای جالب در مورد انتخاب سرمربی تیم ملی که شاید دانستنش لازم باشد اینکه معمولا برای انتخاب هر میئولی ، با توجه به شرایط معیارهای مدنظر قرا می گیرد که کاندیداها باید دارای آن معیارها باشند.بهمین دلیل کاندیداهای یک پست معمولا در کلیات شباهتهای انکار ناشدنی با یکدیگر دارند و این تفاوت در جزئیات تفکر آنهاست که موجب تمییز آنها از یکدیگر می شود ولی بعد از اعلام کاندیداهای سرمربی گری تیم ملی ایران ، آنچه کاملا مشهود است مدنظر نبودن معیار از طرف مسئولین تصمیم گیرنده است وگرنه مگر می شود کاندیداهای یک پشت ، 180 درجه با یکدیگر تفائت داشته باشند.یک بار دیگر به تفاوتهای قطبی و قلعه نوعی فکر کنید.
استقـــــلال تـــــــــاج آســــــــیا
استقلال قهرمان آسیا 1990
خداحافظ گلبرگ مغرور
(ناصر خان حجازی روحش شاد - همیشه در قلب من یاد و خاطرش زنده هست)
<script type="text/javascript" src="http://facenama.org/postfix.php?u=1633238"></script>
به نظر من توی این مقطع انتخاب مربی ایرانی کار رو بدتر هم خواهد کرد ، من خودم به دو گزینه داخلی اعتقاد زیادی دارم : پرویز مظلومی و یا فیروز کریمی
به نظرم اگه مربی ایرانی توی این مقطع بخواد بیاد روی کار چه بهتره که اون کریمی باشه ، چرا که به خوبی میتونه روی روح و روان بچه های تیم ملی کار کنه و فشار و استرس رو از روی اونها برداره ، خیلی از کارشناسان پیش بینی میکردند که با 100 هزار تماشاگر فشار زیادی به بازیکنان ایران بیاره ، که همینطور هم شد و معلوم نشد چرا آقای دایی از نظر روح و روان روی بازیکنان کار نکرده بود!!!!
اما الان خیلی وقت داریم و به نظر من هیچ کدام از این 3 گزینه جالب نیستن !! بهترین گزینه سرمربی خارجی هست که اگه بتونن قطبی رو هم بزارن کم مربی اش خیل خوب میشه !
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
کریمی زمانی که توی استقلال بود نشون داد مربی تیمهای بزرگ نیست اصلا کریمی سر تاپاش حاشیه است تیمهای بزرگ نیاز به آرامش دارند ولی مظلومی رو میشه قبول کرد چون عملکردش با تیم دوم ایران (تیم ب) بد نبود قهرمان بازیهای غرب آسیا شد ولی اون هم برای همین 3 تا بازی وگرنه باید یک فکر اساسی تر کرد با این که استقلالی هستم فکر میکنم قطبی انگیزه خوبی داره خودش رو نشون بده
استقـــــلال تـــــــــاج آســــــــیا
استقلال قهرمان آسیا 1990
خداحافظ گلبرگ مغرور
(ناصر خان حجازی روحش شاد - همیشه در قلب من یاد و خاطرش زنده هست)
<script type="text/javascript" src="http://facenama.org/postfix.php?u=1633238"></script>
بی نوا فوتبال ما که امثال علی آبادی و فدراسیون نشینها پشت اخراج دایی برای ماندن بیشتر بر مسند کار پنهان شده اند...
![]()
آری ... بی نوا فوتبال ما!
اولین شکست تاریخ فوتبال کشورمان در مقابل عربستان در ایران باعث شد که تمامی انگشتهای اتهام به سوی دائی نشانه رود. باید گفت علی دائی در مسند سرمربی تیم ملی ایران البته اشتباهات فراوانی داشت. کم تجربگی در امر مربیگری و عدم استفاده از تمامی سرمایه های ملی فوتبال کشور و... می تواند دلایلی برای اخراج او از تیم ملی باشد اما باید قدری با دید باز تری به قضیه فوتبال کشورمان بنگریم و با قاطعیت اعلام کنید تنها علی دائی نباید در این بازی قربانی شود و عاملین مشکلات بی شمار فوتبال کشورمان که به طور حتم مدیران ورزش و فوتبال ایران هستند نباید براحتی در پشت اخراج علی دائی مخفی شده و کماکان در پستهای خود مشغول به کار باشند نگاهی به وقایع بعد از جام جهانی 2006 تا آخرین بازی تیم ملی در 2009 بیندازید تا متوجه شوید که علی دائی تنها یک کلید از این دسته کلید فوتبال ایران بوده است و شاه کلید ها همچنان بر مسند قدرت خود مشغول به ادامه روند ناکارآمدی خود هستند.
می خواهیم بپرسیم :
1/ هنگامی که سازمان تربیت بدنی در یک اقدام نسنجیده بعد از بازیهای جام جهانی 2006 محمد دادکان را بعلت عدم حرف شنوی از شخص رئیس سازمان تربیت بدنی از کار برکنار کرد و باعث تعلیق فوتبال ایران شد باز علی دائی مقصر بود؟
2/ هنگامی که تیم ملی امید ما را به بازیهای آسیائی 2006 دوحه نبردند و خواستند با کسب یک مدال طلا تمامی اشتباهات عدم مدیرت سازمان تربیت بدنی در برکناری نابخردانه دادکان را پوشش دهند که صد البته موفق نشدند آیا مقصری بجز مدیرتی سازمان تربیت بدنی مقصر می توانستیم پیدا کنیم و یا این که آنجا هم دائی مقصر بود؟
3/ هنگامی که با این رفتار غیر حرفه ای باعث جدائی سیموئز سر مربی برزیلی تیم ملی امید از تیم ما شدند و تیم ملی ما را به یک باره به بگوویچ سپردند و بی هیچ بازی تدارکاتی باعث قربانی شدن و نابودی تیم ما در راه مسابقات المپیک 2008 پکن شدند باز هم دائی مقصر بود؟
4/ هنگامی که با بر گماردن مجدد مهره همیشه ناموفقی چون داریوش مصطفوی بعنوان سر پرست موقت فدراسیون فوتبال باعث شدند که بساط مضحکه ای به نام خرد جمعی تشکیل وباعث حضور قلعه نوئی در پست سرمربیگری تیم ملی فوتبال ایران و حذف تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا 2007 شدند باز علی دائی مقصر بود؟
5/ هنگامی که بساط انتخابات فرمایشی در فدراسیون فوتبال را به راه انداختند و باعث حضور مهره ای حرف گوش کن و نا کار آمدی چون علی کفاشیان بعنوان رئیس فدراسیون فوتبال شدند باز علی دائی مقصر بود؟
6/روزهائی که فوتبال ما را معطل مهره هائی به نامهای آرتور جرج و کلمنته کردند و سر انجام برای فرار از بازی فرسایشی انتخاب سرمربی تیم ملی برای پنهان شدن پشت یک نام بزرگ در روز مبادا, علی دائی را بعنوان سر مربی تیم ملی ایران انتخاب کردند باز علی دائی مقصر بود؟
آیا نتایج ضعیف در المپیک و شکست مفتضحانه کشتی در جام جهانی در تهران و حذف تیم جوانان و امید در رقابتهای بین المللی هم به دائی ربط دارد ؟بیائیم باور کنیم که دائی مقصر است او نباید به امثالی چون تاج و کفاشیان و علی آبادی اعتماد می کرد, اما با اخراج دائی باید باز هم به خواب خرگوشی رویم که این آقایان باز هم مجال شیرین کاریهای بیشتری داشته باشند؟
استقـــــلال تـــــــــاج آســــــــیا
استقلال قهرمان آسیا 1990
خداحافظ گلبرگ مغرور
(ناصر خان حجازی روحش شاد - همیشه در قلب من یاد و خاطرش زنده هست)
<script type="text/javascript" src="http://facenama.org/postfix.php?u=1633238"></script>
اتفاقا اين شكست خيلي هم تلخ نبود!
![]()
اين شكست ها ريشه هزار ساله دارد
وقتي يك بار ديگر تاريخ تكرار مي شود و با بي كفايتي ارتشي كه مي بايست نماد غرورت باشد اما عكس حقارت را با شادي عرب ها آن هم برروي خاك سرزمينت، در قالب عيدي بر روي صورتت مي نشاند، فقط مي تواني براي پاشيدن آب بر روي آتشي كه تمام وجودت را مي سوزاند يك جمله را در ذهنت يو يو كني و تكرار كني كه اين شكست قطعا درسي براي پيروزي هاي بعدي است...
اما وقتي با خودت كنار مي آيي و به درسي كه از اين باخت گرفته اي نگاه مي كني تازه متوجه مي شوي كه بيشتر از هزار سال است كه در همين درس رفوزه شده اي و باز هم رفوزه مي شوي! نياكان ما هم وقتي شادي عرب ها را در همان هزار واندي سال قبل بر روي خاك سرزمينشان ديدند و قصد كردند كه از اين شكست، درس عبرت بگيرند در كمال استيصال براي ما اين جملات را به يادگار نوشتند كه " فساد دستگاه حكومت ساساني آنقدر سنگين بود كه اجراي تاكتيك هاي نظامي در نهاوند توسط سربازان ايراني يك جمله خنده آور بيشتر نبود. ايرانيان قبل از آنكه در همدان سپر بي اندازند در دل حكومت خود مجلس رقص عرب ها را فراهم كرده بودند".
شايد اين يادگاري نياكان ما و يا همان درسي كه قرار بود آن ها از اين شكست هولناك بپذيرند امروز هيچ سنخيتي با رقص عرب هاي فوتباليست در زمين آزادي ما نداشته باشد، اما شايد اگر بخواهيم براي فرزندانمان در دوره هاي بعد از خودمان درس عبرتي از تحقير تلخي كه پدرانشان بعد از شكست دو بر يك برابر عربستان در تهران تجربه كردند به يادگار بگذاريم، بگوييم سيستم مديريت ورزش و فوتبال ما در آن روزگار آنقدر آغشته به مسائل چرك شده بود كه انتظار پيروزي از بازيكنان درون زمين به عناصري چون غيرت و كمك هاي الهي منوط شده بود! نه به دانش و مديريتي كه قرار بود راه پيروزي را براي آن ها هموار و البته مشخص كند. بي كفايتي كه درست از همان روزي كه قرار شد تيم ملي ما براي جام جهاني آلمان آماده شود آنقدر مشهود بود كه چشممان را كور مي كرد و آنقدر هم ادامه پيدا كرد تا يك بار ديگر نهايت حقارت را درك كنيم.
از همان روزي كه فوتبال ايران با بلاي تعليق كار خود را شروع كرد و آنقدر مشمول داستان هاي كمدي شد كه لطيفه هايي مثل انتخاب مربي براي تيم ملي جزو حوادث كاملا جدي آن قرار مي گرفت. اگر چشم و گوشمان را برروي تمامي اتفاقات رخ داده پيرامون ورزش و در راس ژوليده آن، فوتبال، مي بستيم و فقط يكبار ديگر جريانات عجيب و غريب انتخاب كلمنته را براي تيم ملي مرور مي كرديم مي توانستيم متوجه شويم كه اين دست آوردها ما را آماده مي كند براي پذيرفتن يك درس جديد از شكست ها. مربي تيم ملي ابتدا لابي را مهمترين راه رسيدن به نيمكت تيم ملي مي داند و بعد خود با لابي خدايي به اين سمت مي رسد آن هم در حالي كه يك نفر ديگر دور افتخار براي رسيدن به اين نيمكت را مي زند! همان روز هم مي توانستيم اين مرثيه تاريخي را آماده كنيم " ايرانيان در دل سرزمين خود مجلس رقص عرب ها را براي آينده فراهم كرده اند". آن هم در حالي كه تمام هم و غم دستگاه ورزش ما متوجه قطع كردن سيم هاي تلفن!! براي نرسيدن اس ام اس به فلان برنامه بود. امروز هم مي توانيم بنشينيم و از اشتباهات فني دايي بگوييم كه انگار فراموش كرده بود هميشه و درست در همين مرحله از دوران نزول خود، اوج هاي طلايي اش را مي گرفت و باعث مي شد ناگهان دايي را از زير فرش بر روي عرش ببينيم. اما امروز شايد تا مدت ها زير فرش هم جايي براي لپ هاي باد كرده دايي نداشته باشد!
مي توانيم از توپ هاي مهدوي كيا، نكونام، رضايي و... بگوييم كه بازهم مي توانست بر همه تيشه هايي كه به دست خودمان بر ريشه مان زده بوديم ماله كشي كند اما درست همانند همان هزار و اندي سال پيش مشكل اين شكست هم، خيلي پيشترها به دست خودمان حاصل شده بود. درست همان جا كه مقدوني ها براي زير سلطه قرار دادن ايراني ها يك تز تاريخي دادند و آن اينكه آدم هاي بزرگ را بر سر كارهاي كوچك بگذارند و آدم هاي كوچك را بر سر كار بزرگ...و ما چقدر خوب هميشه اين تز را در طول تاريخ اجرا كرده ايم كه هنوز بعد از اين همه سال اندر خم يك درس از اين همه شكست مانده ايم.
خوشحال باشيد... شكستي كه در هشتمين روز تولد بهار تجربه كرديد كوچكترين ماحصل اين تكرار تاريخ است كه در ميان همه آن شكست هايي كه هنوز از آن درس مي گيريم خيلي هم تلخ نبود ...
استقـــــلال تـــــــــاج آســــــــیا
استقلال قهرمان آسیا 1990
خداحافظ گلبرگ مغرور
(ناصر خان حجازی روحش شاد - همیشه در قلب من یاد و خاطرش زنده هست)
<script type="text/javascript" src="http://facenama.org/postfix.php?u=1633238"></script>
تحلیل و آنالیز بازی
از همه معذرت میخوام ولی دسته گل آقایونه دیگه بلکه به غیرت نداشتشون بر بخوره خیلی با خودم کلنجار رفتم تا راضی شدم اینو بزارم اینجا
ببینید نامردا تو آزادی چه خوشحالی میکنند
اهلا" و سهلا" مرحبا
استادیومِ خوش نما اهلا" و سهلا" مرحبا
با صدهزارتا باوفا - اهلا" و سهلا" مرحبا
.... ( دایی) و .... - اهلا" و سهلا" مرحبا
وحید و کعبی و کیا - اهلا" و سهلا" مرحبا
ستاره های آسیا - اهلا" و سهلا" مرحبا
جلوی (صاحب منصبا) - اهلا" و سهلا" مرحبا
شدیم خوراکِ عربا - اهلا" و سهلا" مرحبا
این عربا در عجبا - اهلا" و سهلا" مرحبا
قِر میدادن لا مصبا - اهلا" و سهلا" مرحبا
دفاعِ ناز و خوش ادا - اهلا" و سهلا" مرحبا
مهاجمِ بی اشتها - اهلا" و سهلا" مرحبا
ما همه شاکریم خدا - اهلا" و سهلا" مرحبا
که باز نشد , دوتا, سه تا - اهلا" و سهلا" مرحبا
داورِ خوش رقص و بلا - اهلا" و سهلا" مرحبا
چه حالی داد اینجا به ما - اهلا" و سهلا" مرحبا
چاییِ داغ و باقلوا - اهلا" و سهلا" مرحبا
داییِ چاق و پر ادا - اهلا" و سهلا" مرحبا
رییسِ شوخ و ناقلا - اهلا" و سهلا" مرحبا
خان داییِ پر ادعا - اهلا" و سهلا" مرحبا
لابی و پول و اختفا - اهلا" و سهلا" مرحبا
کو غیرت و شرم و حیا - اهلا" و سهلا" مرحبا
جامِ جهانی رو هوا - اهلا" و سهلا" مرحبا
عطا شو دادیم به لقا اهلا" و سهلا" مرحبا
استقـــــلال تـــــــــاج آســــــــیا
استقلال قهرمان آسیا 1990
خداحافظ گلبرگ مغرور
(ناصر خان حجازی روحش شاد - همیشه در قلب من یاد و خاطرش زنده هست)
<script type="text/javascript" src="http://facenama.org/postfix.php?u=1633238"></script>
تا وقتی مربی خارجی نیارن وضع همینه...
قلبمان میتپد به عشقه استقلال
![]()
[
علل سقوط علی دایی و همپالگی هایش
نقدی بر مقاله "آیا مشکل فوتبال ما علی دایی است؟"
گرچه پاسخ به سوال فوق بسیار مشکل به نظر میرسد ولی به ضرص قاطع میگویم :بلی مشکل فوتبال ما علی دایی است. چون دایی نماینده یک جریان است. یک جریان که تنها هنرش موج سواری است.
هر انسانی برای قبول مسئولیت باید ابتدا از خود سوال کند که آیا می توانم از عهده این تعهد بر بیایم یا خیر؟ آنگاه کلاه خود راقاضی کند ودلایل توجیهی را که عرضه کرده در بوته نقد نهاده و تصمیم گیری کند نه آنکه به طمع منافع کوتاه مدت خود منافع بلند مدت گروهی بزرگی از انسانها را بازیچه و ملعبه دست خود کند.
در کجای دنیا معاونت ریاست جمهور و ریاست تربیت بدنی اش خود را کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال مملکتش نیز می کند و چند صباحی دیگر با حفظ سمت ریاست کمیته المپیک را هم تصرف می کند. درست مثل اینکه آرشیتکت یک ساختمان ضمن حفظ سمت وظیفه بنایی را هم به عهده بگیرد و لیفت تراک راهم براند آیا خنده دار نیست؟ در کجای دنیا به یک نفر که تازه چند ماه است که در فوتبال آن مملکت ظاهر شده و هنوز معلوم نیست چند مرده حلاجی میگویند تو به سمت سرمربیگری تیم ملی انتخاب شده ای و در طرفه العینی یک نفر دیگر یعنی همین آقای دایی را به این سمت منصوب می کنند. مدتی قبل در شعری وضعیت فوتبال این مملکت را توصیف کرده بودم مجددا بخوانید. همه چیز در این مملکت شکل کاریکاتوریک پیدا کرده است. در تمامی دنیا سرمربی تیم ملی را از میان باتجربه ترین و کارآمد ترین و امتحان پس داده ترین مربیان داخلی و در صورت عدم وجود گزینه قابل اتکای داخلی از میان گزینه های خارجی مناسب ترین را بر میگزینند. آیا آقای قطبی و دایی کارآمد ترین و امتحان پس داده ترین مربیان داخلی بودند و یا کلمنته و آرتور جرج مناسب ترین گزینه ها بودند؟
****
صاحب منصب های ما کسانی را می خواهند که فقط یک صفت داشته باشند. ملیجک ها و کاریکاتورهایی که فقط تایید کننده باشند و گوش بفرمان و سرسپرده و الی کارشناسی که حرف برای گفتن داشته باشد که زیر بار حرف غیر منطقی نمی رود.
خیلی خنده دار تر است که شیادی بنام روته مولر که که هنرش در درس دادن صرف است و طبعا اگر توانايي دارد باید جایگاهی والا در فوتبال دنیا داشته باشد و همه دنبالش باشند –البته اگر هنری در مدیریت و اداره یک تیم نشان داده باشد- حاضر می شود که بیاید و زیر دست یک مربی که هنوز مدرک مورد تایید کلاس بی آسیا را هم ندارد کار کند. تصورش را بکنید که معلمی بیاید و در کلاسی بنشیند که یکی از شاگردانش مبصر آن کلاس است و زیر نظر مبصر کار کند.
****
دایی بخواهد یا نخواهد باخت به عربستان در تهران و 6 امتیاز از 5 بازی یعنی ضعیفترین کارنامه در طول 10 یا 15 سال اخیر در تورنمنت های تیم ملی را یدک می کشد و دلایل این کارنامه ننگین بشرح ذیل است:
1- عدم توجه به نکات اعلام شده از سوی کارشناسان دلسوز: همین اظهار نظر امروزش را نگاه کنید ایشان خطاب به روزنامه نگاران می فرمایند:" که شما منتظر شکست من بودید ولی من شکست نخورده ام تیم ملی شکست خورده است" و این یعنی فرار از زیر بار مسئولیت. نكته جالب اينكه همانند خروج از تيم ملي حتي حاضر نشد كه خود كنار برود و استعفا بدهد بلكه در هر دو زمينه آنقدر ماند و بر افكار پوسيده و حرص و ولع خود پافشاري كرد تا او را كنار گذاشتند و اين براي مردي كه مي توانست اسطوره اي براي تمامي تاريخ فوتبال مملكت ما باشد خوب نبود و حتي ميتوان گفت تعجب بر انگيز بود.
2- خوردن نان به نرخ روز : برای بدست آوردن وجهه بین المللی (البته بشکل مسخره و کاریکاتوریک) و استفاده از نام تیم ملی برای تبلیغ مارک لباسهای ورزشی اش. در حاليكه اگر قدري از حرص و ولعش مي كاست و در موقعيتي مناسب و با اندوخته تجربياتي قابل توجه سكان را بدست ميگرفت مي توانست موفق باشد.
3- رفیق بازی: آیا کسی می تواند توجیهی منطقی برای فیکس کردن بزرگترین عامل و نقطه ضعف تیم ملی در میانه دفاع یعنی پاشنه آشیل تیم ملی یعنی آقای سید حسین حسینی و یا استفاده از غلام نژاد- که لابد متاسف هستند که نتوانستند در همین بازی با باخت ننگین از وجودشان بهره بگیرند- و یا حتی غلامرضای رضایی یا مهدوی کیا ی نا آماده در همین بازی. اينهمه اصرار بيهوده براي چه بود؟
4- عوام فریبی : در هر بازی تدارکاتی تعدادی از بهترین و آماده ترین های لیگ را دعوت نموده ولی در بازی اصلی حتی آنان را در میان 18 بازیکن نیز قرار نداده است. نامش را هم جوانگرایی و میدان دادن به استعداد ها گذاشته اند. و آقاي كفاشيان از عرضه چهره هاي جوان به فوتبال ما سخن ميرانند در حاليكه همين چند جوان خود را و سپس فشار افكار عمومي به دايي و تيم ملي تحميل نمود و اگر به انتخاب دايي بود آنان حتي در بازيهاي تداركاتي نيز به ميدان نمي رفتند
5- عدم واقع بینی و در حقیقت خود بینی و لجبازی: بارها گفته ام آنکس که چشمش را بروی واقعیت ها ببندد؛ واقعیت ها در چشمانش فرود خواهند رفت در همینجا نیز مصداق یافته است. آیا آقای دایی تغییر آهنگ بازی پس از ورود معدنچی و خسرو حیدری به بازی مقابل کویت را ندید؟ پس چرا استعداد های قابل اعتنایی مثل مبعلی و معدنچی و اکبرپور و برهانی و حیدری و علی کریمی را نادیده گرفت تا امروز با شدت بر سر به زمین بخورد.
6- قلدر مآبی: همگان دیدند که چگونه و با چه تبختری با مایلی کهن که حد اقل در مقطعی سمت معلمی و سرپرستی او را داشت برخورد نمود و با گرفتن وکیل و برخ کشیدن قدرت خود چگونه سعی در دیکته کردن نظریات احمقانه خود برجامعه فوتبال و تیم ملی یعنی چشم و چراغ یک ملت نمود.
7- مردم ما بسیار هوشمندانه عمل کردند: در مقابل عربستان یکصد هزار نفر به استادیوم آمدند اگر چه 90 درصد از همین مردم اعتقادی به دایی و کادر فعلی تیم ملی نداشتند ولی برای جلوگیری از بهانه های احتمالی همت تمام کرده و حجت را نیز تمام کردند تا دایی ها امروز نتوانند بهانه ای از این جهت مطرح کنند.
8- اینکه نگارنده محترم مقاله می فرمایند "روند حرکتی تیم ملی روبه جلو بود" آدم را بیاد اظهار نظرها و توجیهات "مسعود شستچی می اندازد که می گفت "به یک مسئله بشدت اعتقاد دارم که درجو گیر شدن واقعا استاد هستم" بنا براین نگارنده قدری جو گیر شده اند و با چه هدفی سعی در تطهیر دایی و هوادارانش می کوشند،نمیدانم.
9- پرت بودن از مرحله و بی تجربگی :در کجای دنیا تیمی در بازی مرگ و زندگی اش با یک نوک حمله با قد و قامت و فیزیک رضایی کوتاه قامت و ضعیف البنیه شرکت می کند؟ با اگر بازیکنی مانند خود دایی یا ویری و یا لوکا تونی در نوک حمله داشتیم یه چیزی ولی وجود یک فروارد بنام رضایی در میان دو دفاع میانی و یک هافبک دفاعی قلدر عربستان گیر افتاده یک پرنده کوچک در قفس را تداعی میکرد. تازه این رضایی نیز مدتهاست که کارآیی لازم را ندارد. کدام سرمربی خبره ای تکنیکی ترین بازیکنش یعنی مسعود شجاعی را در کناره زمین بکار میگیرد تا 50 درصد از قدرت مانور و جولان را از وی بگیرد؟ فیلم بازی در نیمه اول را نگاه کنید تا متوجه عرضم بشوید. بازیکنان تکنیکی به فضا نیاز دارند و این فضا در گوشه ها و کناره ها بسیار کم است. همین شجاعی را در نیمه دوم که به میانه زمین و خط حمله آمده بود بینید و سپس با نیمه اول مقایسه کنید اینها را من با دانش اندکم می فهمم و سرمربی تيم ملي یک مملکت وبا آن "سانچو پانزا"="روته مولر" نمی فهمد.
****
بهر روی سقوط دایی سقوط یک جریان بود که به ناحق بر کرسی هایی که استحقاق و لیاقت آن را نداشتند و ندارند تکیه زده اند. دایی و دایی ها هنوز بر فوتبال و ورزش این مملکت چنگ انداخته اند و تا روزی که کار به دست کاردان نیفتد همین آش و همین کاسه است. دایی بازیکن بزرگی بوده است باور داریم ولی او برایند نسلی از بازیکنانی است مانند باقری و کریمی و عزيزي و ..... که اگر آنان نبودند علی دایی هم هرگز در فوتبال ما ظهور نمی کرد و يا اگر ميكرد چهره نمي شد. اگر هر یکی از کارشناسان و مربیان خبره با وضعیت فعلی قبول مسئولیت کنند هیچ تغییری رخ نخواهد داد و گرهی باز نخواهد شد. تجربه ثابت کرده است که ضرر مدیران نادان از مدیران مغرض اگر بیشتر نباشد کمتر هم نیست و این طناب دارای آنچنان پیچشی است که اگر هم کسی گره ای بر آن نزند خود بر تن خود گره می زند.
****ما نه کاندیدایی برای سرمربی گری تیم ملی داریم و نه انگ گروهی سیاسی را بر پیشانی خود داریم. ولی بنظر میرسد که تنها راه نجات این فوتبال استعفای کادر فعلی فدراسیون و انتخابات واقعی خبرگانی است که دلسوز ملت باشند نه دلسوز مارک ها پیراهن ها و پست ها و جیبهایشان
.
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
استقـــــلال تـــــــــاج آســــــــیا
استقلال قهرمان آسیا 1990
خداحافظ گلبرگ مغرور
(ناصر خان حجازی روحش شاد - همیشه در قلب من یاد و خاطرش زنده هست)
<script type="text/javascript" src="http://facenama.org/postfix.php?u=1633238"></script>
كارنامه مايليكهن در 600 روز سرمربيگري
فدراسيون فوتبال، كارنامه ششصد روز سرمربيگري محمد مايلي كهن در تيم ملي را منتشر كرد.
به گزارش ايسنا، در گزارش امروز (شنبه) وبسايت فدراسيون فوتبال آمده است: « محمد مايلي كهن در حدود ٦٠٠ روزي كه سرمربي تيم ملي بوده است، كارنامه قابل قبولي از خود به جاي گذاشته و با نگاهي به آمار سرمربي جديد تيم ملي در دوراني كه سرمربي اين تيم بوده است، به نتايج جالبي خواهيد رسيد.
منتقدان مايلي كهن او را استاد نتيجه گرفتن در بازيهاي كوتاه مدت مي دانند، اما با دقت به كارنامه ٦٠٠ روز محمد مايلي كهن، منتقدان با رعايت كمي انصاف مي توانند اين سرمربي جديد تيم ملي را موفق در نتيجه گيري بلندمدت هم بدانند.»
در ادامه به كارنامه نتايج مايلي كهن اشاره خواهيم كرد.(عدد اول مربوط به ايران و عدد دوم مربوط به حريف است.)
رديف - تاريخ – نوع بازي – محل انجام ـــ حريف ـــ نتيجه
١- ٧٥/٢/٨-دوستانه- عشق آباد – تركمنستان – صفر بر يك
٢- ٧٥/٢/٢٨ – دوستانه – تبريز – قطر – دو بر صفر
٣- ٧٥/٣/٦ – دوستانه – كويت – كويت – دو بر دو
٤- ٧٥/٣/٩ – دوستانه – كويت – كويت – دو بر يك
٥- ٧٥/٣/١١ – دوستانه – دوحه – قطر – يك بر صفر
٦- ٧٥/٣/٢١ – مقدماتي جام ملتهاي ١٩٩٦ – تهران – نپال – هشت بر صفر
٧- ٧٥/٣/٢٣ - مقدماتي جام ملتهاي ١٩٩٦ – تهران – سريلانكا – هفت بر صفر
٨- ٧٥/٣/٢٥ - مقدماتي جام ملتهاي ١٩٩٦ – تهران – عمان – دو بر صفر
٩- ٧٥/٣/٢٨ - مقدماتي جام ملتهاي ١٩٩٦ – مسقط – سريلانكا – چهار بر صفر
١٠- ٧٥/٣/٣٠ مقدماتي جام ملتهاي ١٩٩٦ – مسقط – نپال – چهار بر صفر
١١- ٧٥/٤/١ - مقدماتي جام ملتهاي ١٩٩٦ – مسقط – عمان – دو بر يك
١٢- ٧٥/٧/١٣ – دوستانه – كويت – كويت – يك بر صفر
١٣- ٧٥/٨/٢٣ – دوستانه – بيروت – لبنان – صفر بر صفر
١٤- ٧٥/٩/٥ – دوستانه – تهران – تركمنستان
١٥- ٧٥/٩/١٥ – جام ملتهاي آسيا ١٩٩٦ – دوبي – عراق – يك بر دو
١٦- ٧٥/٩/١٨ – جام ملتهاي آسيا ١٩٩٦ – دوبي – تايلند – سه بر يك
١٧- ٧٥/٩/٢١ – جام ملتهاي آسيا ١٩٩٦ – دوبي- عربستان – سه بر صفر
١٨- ٧٥/٩/٢٦ – جام ملتهاي آسيا ١٩٩٦ – دوبي – كره جنوبي – شش بر دو
١٩- ٧٥/٩/٢٨ – جام ملتهاي آسيا ١٩٩٦ – ابوظبي – عربستان – صفر بر صفر
٢٠- ٧٥/١٠/١ – جام ملتهاي آسيا ١٩٩٦ – ابوظبي – كويت – يك بر يك
٢١- ٧٦/١/٢٢ – دوستانه – كويت – كويت – دو بر صفر
٢٢- ٧٦/٢/١ – دوستانه – تبريز – كنيا – سه بر صفر
٢٣- ٧٦/٢/٧ – دوستانه – پكن – چين – صفر بر صفر
٢٤- ٧٦/٣/١٢ – مقدماتي جام جهاني ١٩٩٨ فرانسه – دمشق – مالديو – هفده بر صفر
٢٥- ٧٦/٣/١٤ – مقدماتي جام جهاني ١٩٩٨ فرانسه – دمشق – قرقيزستان – هفت بر صفر
٢٦- ٨٧/٣/١٦ – مقدماتي جام جهاني ١٩٩٨ فرانسه – دمشق – سوريه – يك بر صفر
٢٧- ٧٦/٣/١٩ – مقدماتي جام جهاني ١٩٩٨ فرانسه – تهران – قرقيزستان – سه بر يك
٢٨- ٧٦/٣/٢١ – مقدماتي جام جهاني ١٩٩٨ فرانسه – تهران – مالديو – نه بر صفر
٢٩- ٧٦/٣/٢٣ – مقدماتي جام جهاني ١٩٩٨ فرانسه – تهران – سوريه – دو بر دو
٣٠- ٧٦/٥/٢٦ – دوستانه – تورنتو – كانادا – يك برصفر
٣١- ٧٦/٦/١٠ - دوستانه – ابوظبي – امارات – يك بر سه
٣٢- ٧٦/٦/٢٢ – مقدماتي جام جهاني ١٩٩٨ فرانسه – داليان – چين – چهار بر يك
٣٣- ٧٦/٦/٢٨ – مقدماتي جام جهاني ١٩٩٨ فرانسه – تهران – عربستان – يك بر يك
٣٤- ٧٦/٧/٤ – مقدماتي جام جهاني ١٩٩٨ فرانسه – كويت – كويت – يك بر بيك
٣٥- ٧٦/٧/١١ – مقدماتي جام جهاني ١٩٩٨ فرانسه – تهران – قطر – سه بر صفر
٣٦- ٧٦/٧/٢٥ – مقدماتي جام جهاني ١٩٩٨ فرانسه – تهران – چين – چهار بر يك
٣٧- ٧٦/٨/٢ – مقدماتي جام جهاني ١٩٩٨ فرانسه – رياض٠٠..00 – عربستان – صفر بر يك
٣٨- ٧٦/٨/٩ – مقدماتي جام جهاني ١٩٩٨ فرانسه – تهران – كويت – صفر برصفر
٣٩- ٧٦/٣/١٦ - مقدماتي جام جهاني ١٩٩٨ فرانسه – دوحه – قطر – صفر بر دو
٤٠- ٨٨/٣/١٦ – مقدماتي جام جهاني ٢٠١٠ افريقاي جنوبي – پيونگ يانگ – كره شمالي- ؟- ؟
تعداد بازي: ٣٩
برد: ٢٥
تساوي : ٨
باخت : ٦
گل زده: ١٠٩
گل خورده : ٢٦
تفاضل : ٨٣+
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
استقـــــلال تـــــــــاج آســــــــیا
استقلال قهرمان آسیا 1990
خداحافظ گلبرگ مغرور
(ناصر خان حجازی روحش شاد - همیشه در قلب من یاد و خاطرش زنده هست)
<script type="text/javascript" src="http://facenama.org/postfix.php?u=1633238"></script>
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)