» انریکه گزینه مناسبی برای رم بود؟
این دومین ریسک رمیها در دو سال اخیر خواهد بود. فصل قبل آدریانو به رم پیوست که شاید بتوان
او را بدترین خرید رم در دهه گذشته عنوان کرد. رمیها در قبال او ریسکی را پذیرفتند که احتمال رد شدنش بسیار بالا بود. اما حال بر روی نیمکت رم چنین قضیه ای در حال تکرار است. لوئیس انریکه درست مانند هندوانه ی دربسته است که هیچکس نمی داند آینده او و رم به کجا می رسند!
کلودیو رانیری از رم رفت و مونتلای جوان که حتی 1 دقیقه تجربه هدایت تیم بزرگسالان را نداشت در بدترین شرایط ممکن هدایت جیالوروسی ها را بر عهده گرفت و با اینکه به طور موقت 16 دیدار رم را به عنوان سرمربی بر عهده داشت چندان موفق ظاهر نشد. با ورود آمریکایی ها گزینه های معروف و بزرگ زیادی مطرح شد. ویلا بواس، آنجلوتی، گواردیولا، دشام و حتی نام های کوچکی مانند پیولی که احساس می کرد واقعا انتقال او به رم جدی است!!
در نهایت مردی اسپانیایی هدایت رم را بر عهده گرفت که درست مانند مونتلا موافقان و مخالفان زیادی دارد. البته او تفاوت های زیادی با وینچنزو جوان دارد. انریکه حداقل تجربه بیشتری نسبت به مونتلا دارد و در این فصل نیز بارسای بی را سوم لیگ کرد. اما چه کسی می تواند تضمین کند او می تواند رم را به قهرمانی برساند و یا شاید نتایج بدتری نسبت به فصل قبل برای جیالوروسی ها به دست آورد؟
عده ای از تیفوسی های رمی با مطرح شدن نا های بزرگ و با توجه به ثروت توماس دی بندتو انتظار حضور یکی از نام های ذکر شده را بر روی نیمکت رم داشتند اما شاید در نهایت انتخاب لوئیس انریکه آن ها را ناامید کرد. اگرچه این عادت رمیهاست که در ابتدا هر فصل از بازار نقل و انتقالات با نام های بزرگ رو به رو شوند و در نهایت شاهد حضور چند نام معمولی و یا بعضا کوچک باشند. انریکه نامش به اندازه آن ها بزرگ نیست اما این مرد بی حاشیه که دوران خوبی را در زمان بازیگری اش گذرانده شاید بتواند فرشته نجات این رم عجیب باشد.
اعتقاد خیلی ها این است که او با خود بازی روان و زیبای بارسا را به رم می کشاند که البته در این صورت رمیها خیلی زود این نوع بازی را می آموزند چرا که بسیاری از فوتبال دوستان رم را بارسای ایتالیا می دانند و بازی روان و زیبای رم مخصوصا در زمان لوچانو اسپالتی می تواند امید زیادی دهد که بار دیگر با حضور یک مربی اسپانیایی از شهر کاتالان بتواند آن روش را بار دیگر در رم زنده کند. مونتلا سعی زیادی کرد که این کار را انجام دهد و بعضا موفق می شد اما تجربه نه چندان کافی او و ترس بیش از حد او در هر بازی خیلی زود این روش بازی را از بین برد.
از سویی پپ گواردیولا یکی از صمیمی ترین دوستان انریکه است و اعتقاد زیادی به مهاجم اسبق بارسا و رئال دارد. حتی انریکه اعلام کرد که پپ به او توصیه کرده بود که پیشنهاد سران رم را بپذیرد. شاید انریکه بتواند بهتر از گواردیولا برای رم عمل کند چرا که گواردیولا در تیمی پر از ستاره به نام بارسلونا اینچنین می درخشد و شاید او نمی توانست در جو کاملا متفاوت ایتالیا و آن هم با بعضی از بازیکنان نه چندان حرفه ای رم عملکردش را تکرار کند.
لوئیس اولین مربی خواهد بود که در دوران حضور دی بندتو و یارانش بر روی نیمکت رم می نشیند. موفقیت او با رم می تواند سود های زیادی برای جیالوروسی ها داشته باشد و مسلما این مربی جوان می تواند پس از 1 فصل کابوس وار، فصل شیرینی را برای توتی و یارانش رقم بزند. تنها باید تا آغاز فصل جدید صبر کرد. به امید موفقیت انریکه و رم.
نوشته شده توسط الیاس
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
» وضعیت پیچیده دروازه تیم اول شهر رم!
فصلی که گذشت شاهد خط دفاع متزلزل جیالوروسی های شهر رم بودیم. گل های خورده بسیار زیادی که آنها را به یکی از بدترین خط دفاع های لیگ تبدیل کرده بود. در کنار اشتباهات مرگبار مدافعین، دروازه بانان رم نیز نتوانستند آن طور که باید از دروازه رم دفاع کنند.
چند سالی است که رم دروازه بان ایتالیایی ندارد و یا اگر هم دارد دروازه بان چهارم تیمش را ایتالیایی کرده است! در این فصل 2 دروازه بان برزیلی به همراه دروازه بان شماره 1 و رومانیایی تیم حرف چندانی برای گفتن نداشتند. در فوتبال امروزی کم پیش می آید که هر 3 دروازه بان تیم در یک فصل بازی کنند اما در شهر رم و تیم رم هر چیزی امکان پذیر است! ابتدا خولیو سرجیو با قد و قامت نه چندان بلندش به همراه مربی که اعتماد زیادی به او داشت توانست در اوایل فصل به خوبی از دروازه رم دفاع کند. در این میان هر از گاهی لوبونت رومانیایی با مصدومیت سرجیو فرصت بازی کردن را پیدا می کرد و دونی در آن زمان به دروازه بان سوم رم تبدیل شده بود!
لوبونت نیز در معدود بازی هایی که به میدان رفت با وجود عکس العمل های نه چندان حرفه ای اش اما به خوبی توانست اعتماد سرمربی های رم را جلب کند اما ورود مونتلا کافی بود تا او و سرجیو به طور کل کنار بروند و بار دیگر دستکش اول دروازه بانی شهر رم بر دستان دروازه بان بلند قامت و برزیلی رم، الکساندر دونی برود.
دونی نیز خیلی وقت است که مانند آن دروازه بان گذشته عمل نمی کند. اکنون او از 30 سالگی گذشته و مسلما نمی تواند آن دروازه بان چند سال گذشته رم باشد. او نیز در این اواخر گاهی آن دونی همیشه آشنا بود اما به جرات می توان گفت او حتی نتوانست سایه ای از آن دروازه بانی که روزی به دروازه بان اول تیم ملی برزیل تبدیل شده بود باشد.
فصل به پایان رسید و رم باز هم با مشکل دروازه بانی رو به رو شده است. هر سال سران رم به فکر تقویت این خط همیشه متزلزل رم در فصل های اخیر بوده اند اما نتوانستند آن طور که باید نامی مطمئن و بزرگ را به پایتخت بیاورند. اگر سرمربی اسپانیایی رم واقعا بخواهد تیمی همانند بارسا که بسیار بعید است را تشکیل دهد مسلما در وهله اول به یک دروازه بان مطمئن نیاز دارد. چیزی که در حال حاضر در رم دیده نمی شود. در این میان کورچی، دروازه بان جوان و ساخته ی رم دیگر نمی تواند برای سامپدوریا به میدان برود. او نیز می تواند از سال آینده از دروازه شهر رم دفاع کند اما شاید بتوان همچنان از نام های غیر ایتالیایی استفاده کرد! چرا که هنوز نمی توان کورچی را دروازه بانی مطمئن قلمداد کرد و حداقل نام او در کنار نامی چون مارتین استکلنبرگ که در یک قدمی رم است بسیار کوچک است!
اگر رم بخواهد روند استفاده از دروازه بانان غیر ایتالیایی را ادامه دهد حداقل باید برای فصل آینده نیز این کار را انجام دهد چرا که در حال حاضر مارتین هلندی که می تواند ون در سار دوم کشور هلند باشد دروازه بانی مطمئن و بلند قامت است و انریکه علاقه عجیبی به این سنگربان آژاکس دارد. هنوز هیچ چیز به طور کامل مشخص نشده است و وضعیت این پست در تیم اول پایتخت بسیار پیچیده شده است. شاید استفاده نکردن از اسامی ایتالیایی و اصیل رمی مانند کورچی چندان خوشایند نباید اما گاهی اوقات بهتر است از این مسائل بگذریم و بهترین را انتخاب کنیم.
تا 2 ماهی که از فصل نقل و انتقالات باقی مانده رم باید به خرید یک دروازه بان خوب و مطمئن باشد در غیر این صورت فصل آینده نیز با وجود خروج مکسس خط دفاعی رم به شدت آسیب پذیر خواهد بود.
نوشته شده توسط الیاس
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
عصر مهاجمین رم. از باتی گل تا اسوالدو
شم گلزنی بالا،توانایی قرار گرفتن در موقعیت گل ،تکنیک و قدرت حمل توپ مناسب،مهارت لازم در بازی هوایی شامل بازی سازی با ضربات سر و گلزنی با آن و قدرت و دقت در شوت زنی از مهمترین ویژگی هایی است که فارغ از استعدادهای ذاتی اگر جملگی در یک فوروارد یافت شود می توان آن فوروارد را فوروارد شش دانگ و کاملی نام نهاد.
هرچند باید ،اصل استمرار و تداوم در ارائه ی کیفیت مطلوب رابه موراد فوق نیز اضافه کرد،به بیان دیگر یک فوروارد باید بگونه ای برای تیم خود مثمر ثمر باشد تا نتوان درخشش وی را جرقه ا ی کوتاه مدت دانست.
با اشراف بر این مقدمات می توان ادعا کرد در جالوروسی آخرین سنتر فورواردی که تمام این خصوصیات را با هم داشته است گابریل باتیستوتا بوده است چراکه بعد از باتیستوتا هرگز مهاجمی به تکامل یافتگی وی در رم ظهور نکرده است و به رغم اینکه باتی گل تنها در یک فصل توانست کیفیت بالای خود را در رم به نمایش بگذارد اما هواداران با علم برتوانایی های او همچنان وی را بهترین فواررد دهه ی اخیر رم می دانند.
با نگاهی به کیفیت مهاجمینی که بعد از باتیستوتا به جالوروسی آمده اند این عقیده ی هواداران رم کاملا درست به نظر می رسد...
باتی گل با بیست گلی که در فصل 01-2000 به ثمر رساند کمک شایانی به کسب آخرین اسکودتوی رم در آن سال کرد اما متاسفانه این فصل آخرین فصل رویایی او در سری آ بود.
اما افت درروند گلزنی باتیسوتا در فصول آتی چندان پر رنگ به نظر نرسید چراکه رم در آن زمان سنتر فوارد آماده ی دیگری به نام مونتلا را در تیم خود می دید چنانچه مارکو دلویکیو هم همیشه آماده ی زهر زدن به حریفان بود اما این دو نفر مهاجمینی بوده اند که قبل از باتی گل به رم آمده اند و ذکر نکردن نام ایشان بعنوان فورواردهای بعد از باتیستوتا نیز بهمین علت است.
بنابراین کاسانو اولین عنصر تهاجمی مطرحی است که بعد از باتی گل در رم ظهور کرده است.
اما وی را نیز به مانند توتی نمی توان یک فوروارد سنتر تخصصی دانست کما اینکه هر دو نیز در آن سالها پست تخصصی شان آن نبود،اما از شم بالای گلزنی توتی و کاسانو و هماهنگی منحصر به فرد و تکرار نشدنی ای که این دو باهم داشتند تا آنجا که بار گلزنی خط حمله ی تیم در دو فصل بر دوش این دو بود نمی توان به سادگی گذشت ولی بهرحال آنها را نمی توان در لیست مهاجمان بعد از باتیستوتا قرار داد.
فصل 04-2003 اولین فصلی بود که رم نداشتن باتیستوتا را نوک پیکان خط حمله ی خود احساس می کرد،برای جبران همین فقدان جان کارو مهاجم تنومند نروژی بصورت قرضی از والنسیا به رم منتقل شد.
بنابراین کارو را می توان اولین سنتر فوارد خریداری شده بعد از باتی گل دانست،اما وی هرگز نتوانست جایگزین مناسبی برای باتیستوتا باشد و در 26 مسابقه ای که برای رم به میدان رفت تنها 7 گل به ثمر رساند تا جالوروسی رغبتی برای دایمی کردن قرار داد او از خود نشان ندهد ودر نهایت او پایتخت ایتالیا را به مقصد بشیکتاش ترکیه ترک کرد.
در این فصل توتی و کاسانو بهمراه مانسینی اجازه ندادند مشکلی در خط آتش جالوروسی احساس شود و گلهای فراوانی به ثمر رساندند.
در فصل 05-2004 میدوی مصری مهاجمی بود که به جالوروسی آمد.آمار خوب گلزنی او در آژاکس و حضور نسبتا موفق وی در المیپک مارسی سبب شده بود این مهاجم جوان مصری را یکی از پدید ه های جدید سری آ بدانند اما نام کوچک وی هرگز در حد و اندازه های خط حمله ی نام دار جالوروسی نبود و او در 8 بازی ای که برای رم انجام داد هیچ گلی نتوانست برای جالوروسی به ثمر براند تا سبب شود رم وی را بصورت قرضی به تیم تاتنهام واگذار کند.
در این فصل آلیسیو سرچی و دانیله کورویا نیز که از آکادمی رم می آمدند اندک فرصتی برای خودنمایی یافتند اما این دو نیز جوان تر از آن بودند که بتوانند خط آتش رم را پشتیبانی کنند هرچند که تغییرات پیاپی مربیان تیم در این فصل نیز باعث شد تا فرصت چندانی برای درخشش آنها بوجود نیاید،این دو هم اکنون از بازیکنان تاثیرگذار تیمهای فعلی خود یعنی فیورنتینا و لچه هستند.
وینچنزو مونتلا با زدن 21 گل بهترین گلزن رم در این فصل سیاه بود.
فصل 06-2005،شابانی نوندا دیگر مهاجمی بود که برای قرار گرفتن در خط حمله ی رم به پایتخت آمد.
او که قبل از پیوستن به رم سابقه ی آقای گلی در لیگ سویس و فرانـسـه را داشت و با موناکو فینال لیگ قهرمانان را در مقابل پورتوی مورینهو تجربه کرده بود با هزاران امید و آرزو به سری آ و تیم رم آمد.
اما او نیز سرنوشتی بهتر از میدو و کارو نداشت و بعد از یک فصل بازی در رم و زدن 4 گل در 14 بازی به تیم بلکبرن قرض داده شد.
این مهاجم اهل کنگو به نوعی قربانی سبک و شیوه ی خاص اسپالتی شد چراکه این فصل اولین فصل حضور اسپالتی در رأس کادر فنی جالوروسی بود.
اسپالتی که سیستمش به نداشتن فورارد هدف مشخص، معروف بود از توتی در پست جدیدی استفاده کرد و با قرار دادن کاپیتان تیمش در جلو ترین قسمت زمین،فصل تازه ای از توانایی های توتی را در این پست جدید گشود.
در فصل 07-2006 توتی با زدن 32 گل در مجموع رقابتها و زدن 26 گل در سری آ بهترین گلزن لیگ های اروپایی شناخته شد و کفش طلای اروپا را ربود،همچنان که باعث شد بعد از 21 سال بار دیگر بازیکنی از رم آقای گل سری آ شود(آخرین بار روبرتو پروتزو در فصل 86-1985 توانسته بود با لباس رم آقای گل سری آ بشود،گفتنی است پروتزو بعد از توتی دومین گلزن برتر تاریخ جالوروسی نیز می باشد)
درخشش مثال زدنی توتی در پست مهاجم هدف برای بازیکنی که تا قبل از آن بعنوان یک هافبک تهاجمی در جهان فوتبال شناخته می شد سبب شد از طرفی آمار گلزنی او در زمان اسپالتی سیر صعودی بگیرد و از طرف دیگر،باعث شد تا جالوروسی فقدان یک مهاجم کلاسیک را در تیم خود حس نکند چراکه به واقع با حضور توتی در این پست جالوروسی مشکل گل زنی نداشت.
همین امر به خودی خود مسولین رم را از خرید یک مهاجم تاپ و بزرگ منصرف می ساخت.
هرچند در این سالها رم استفانو اوکاکا چوکا و فرانچسکو تاوانو را در خط حمله ی خود آزمایش کرد اما آنها نیز عملکرد قابل ذکری نداشتند.
در این سالها که رم در خط حمله، خود را بسیار وابسته به توتی می دید و مونتلا نیز فروغ سالهای گذشته خود را نداشت و ایـضا بازیکنان خریداری شده کیفیت خوبی از خود نشان نمی دادند جوان مونتگرویی تیم لچه به جالوروسی پیوست.
میرکو ووچینیچ که در ابتدا بنظر می رسید او هم به سرنوشت نوندا و میدو در رم دچار شود بسرعت پله های ترقی را در رم طی کرد و با بازی های خوب خود و گلهای حساسی که به ثمر می رساند تا حد زیادی بار خط حمله ای را که توتی به تنهایی به دوش میکشید را بین خود و کاپیتان تقسیم کرد.
او در فصل دوم حضور خود در رم (08-2007) تا همین فصل گذشته همواره همگام با توتی و یا بعد از وی بهترین گلزن جالوروسی بود و نامش در فهرست بهترین گلزنان تاریخ باشگاه در کنار آگوستینو دی باتولومی و رودی فولر جاودانه می ماند.
اما باید گفت هرچند ووچینیچ از بهترین عنصرهای هجومی سالهای اخیر رم است اما به هیچ وجه مهاجم شش دانگ و کاملی نبود،به بیان بهتر او بیشتر بال و یا وینگ موفقی بود تا یک مهاجم کامل و گلزن.
بنابراین او را هم باید مانند آمانتینو مانسینی یک وینگ تخصصی و نه یک مهاجم کلاسیک به شمار بیاوریم.
در همین فصل رم دو مهاجم دیگر را نیز خریداری کرد،اولی مائورو اسپوزیتو پدیده ی تیم کالیاری و دیگری لودویک ژولی مهاجم بارسلونا.
اسپوزیتو که در کالیاری آماری خیر کننده از خود بجا گذاشته بود در رم فقط سکوهای المپیکو را اشغال می کرد و ژولی نامدار نیز که در بارسلون پدیده ای به نام مسی را نیمکت نشین خویش می دید در رم فصل متوسطی را پشت سر گذاشت و برخلاف گمانه زنی ها هرگز مکملی همچون کاسانو برای توتی نشد و تنها بعد از یک فصل رم را به مقصد پاریسن ژرمن ترک کرد.
هواداران رم همچنان در حسرت یک مهاجم شش دانگ در تیم خود بودند تا با او پازل تهاجمی خط حمله ی خویش را کاملتر و مرگبار تر کنند که در فصل 09-2008 بعد از زمزمه شدن نامهای بزرگ بسیار سرانجام باپتیستا و منز راهی رم شدند.
مشخصا منز در سالهای حضورش در رم یک وینگ تخصصی بود اما باپتیستا با اینکه هرگز خصوصیات یک مهاجم کلاسیک را دارا نبود به ضرورت در این پست گمارده میشد اما باپتی به زعم گلهای زیبایی که برای رم به ثمر رساند هرگز آن بازیکنی نبود که رم را در خط حمله ی خویش بی نیاز کند،موقعیت مسلم گلی که او در بازی با آرسنال به شکل ناشیانه ای از دست داد نشان داد که رم به یک فوروارد به مراتب کامل تر از او نیاز دارد...
در فصل 10-2009 همچنان این خلا حس میشد که لوکاتونی به رم آمد.جلوه هایی از شکل بازی لوکا نشان می داد که چه قدر رم در این سالها به مهاجمی مانند او نیازمند بوده است.
قدرت و مهارت در بازی هوایی و شم گلزنی بالای او خیلی زود در رم نمود پیدا کرد،هرچند لوکا در این فصل درخشان یکی از بازیکنان تاثیرگذار جالوروسی بود اما به واقع وی دیگر آن مهاجم باطراوت و سرحال فیورنتینا و بایرن مونیخ نبود و پا به سن گذاشتن وی نگران کننده بود بطوری که هم هواداران و هم کادر فنی رم متقاعد شدند تونی تنها یک مسکن موقتی برای درد خط حمله ی رم بود و نه یک داروی درمانگر.
برهمین اساس لوکا در فصل بعد دیگر جایی در رم نداشت و آدریانو و بوریلو بعنوان نام دارترین مهاجمان بعد از باتیستوتا راهی رم شدند.
به ظاهررم با وجود بوریلوی آماده و امیدواری به احیا شدن آدریانو بهمراه توتی،منز و ووچینیچ پازل خط حمله ی خود را از هر فصل دیگر کامل تر کرده بود اما در عمل آدریانو مهره ای سوخته ای بیش نبود و بوریلو نیز به زعم شروع رویایی اش در رم هرگز دارای آن اصل استمرار و تداوم در ارائه کیفیت مطلوب خود نبود.
او هرچقدر رم را در اوایل فصل یاری کرد در اواسط و اواخر آن نه تنها یاری گر رم نبود بلکه مشکل ساز نیز شد،چه به لحاظ مسایل حاشیه ای و چه به لحاظ عدم تطبیق پذیری با سیستم مربی جدید که در آن مهره ای سرگردان شده بود(مشکلی که در این فصل نیز شاهد آن هستیم)
هرچند باید گفت فارغ از این مشکلات بوریلو در مجموع خصوصیات کاملی از یک مهاجم تکامل یافته مانند باتی گل را نیـــز ندارد،اما بدون شک وی بهترین فوروارد کلاسیک خریداری شده ی بعد از باتیستوتا بود.
بنابراین نزدیک به 8 فصل است که جالوروسی از فقدان یک مهاجم کلاسیک و البته کامل و کسی که بطور مداوم توانایی هایش را در خدمت تیم قرار بدهد رنج می برد و در این فصل پابلو دانیل اسوالدو بعد از نامهای بسیاری که ذکر شد دیگر مهاجمی است که برای پر کردن خلا مهاجمی مانند باتیستوتا راهی رم شده است.
اینکه وی جه مقدار از قبلی ها بهتر است سوالی ست که برای رسیدن به جواب آن باید منتظر ماند اما کیفیتی که اسوالدو در همین بازی های انجام شده از خود نشان داده است ما را متقاعد می سازد اگر او باتی گلی دیگر برای رم نباشد حداقل این است که از فورواردهای قبلی خریداری شده به مراتب بهتر است.
در نوع بازی او خصوصیات یک مهاجم شش دانگ کاملا مشهود است،او در زمین و هوا تاثیر گذار است و چارچوب را چه با پا و چه با ضربات سر و حتی ضربات آکروباتیک بخوبی هدف قرار می دهد،حفظ توپ و حمل آن را بخوبی انجام میدهد،در موقعیتهای گل حاضر است و توپ های سخت را هم میتواند تبدیل به گل بکند، کما اینکه سن او هم مناسب است و رم می تواند برای سالهای متمادی از او بهره مند شود و نه صرفا برای یک فصل.
او قطعا می تواند دارویی باشد برای خط حمله ی رم و نه تنها یک مسکن موقتی که در فصل بعد به تیمهای دیگر دیپورت شود.
او ویژگی های کاملی از خود بروز داده است و بزودی هم به آتزوری فراخوانده شده است و حال دیگر یک مهاجم ملی پوش که داعیه ی حضور در جام ملتهای اروپا را دارد بحساب می آید،این عوامل باعث می شود اسوالدو امیدواری های زیادی را ایجاد کند.
و جالب آن که وی اولین مهاجمی است که هواداران رم او را شایسته ی قیاس شدن با باتیستوتای محبوب و دوست داشتنی خود می دانند و گهگاه گلها و حرکات او و همچنین چهره و کاریزمای وی هواداران رم را به یاد باتی گل می اندازد.
تنها نکته ای که می ماند این است که از فصل 06-2005 تا همین فصل گذشته(11-2010) توتی همواره بعنوان برترین گلزن فصل رم بوده ست که فقط گهگاهی ووچینیچ توانسته همسوی او این عنوان رابا توتی مشترکا کسب کند.
اما در این فصل بسیار محتمل بنظر می رسد که اسوالدو به این روند یکه تازی توتی پایان دهد،هرچند این نکته نیز قابل ذکر است که شاید مصدومیتهای توتی باعث شود که اوسوالدو از نظر تعداد گل بالاتر از او قرار بگیرد.
اما باید گفت توتی در این سال ها در هر فصل موفق شده است به طور متوسط 16 گل در لیگ به ثمر برساند،بنابراین اگر اسوالدو امار گلهایش از این عدد تجاوز کند قطعا می توان او را بالاتر از تمام مهاجمین خریداری شده ی رم در این سالها دانست...،مهاجمی که می توان به او اتکا کرد.
هرچند هماکنون نیز تنها عاملی که باعث می شود نتوانیم با اطمینان اسوالدو را بهترین خرید فصل جالوروسی بدانیم تعدد بازیکنان های خوب خریداری شده در این فصل می باشد و گرنه او از بهترین هاست...
نویسنده : ابوالفضل صالحی
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
لوئیس اینجا جایی برای تو نیست!
از همان روز اول کسی ایمان چندانی به آینده گرگهای پایتخت نشین نداشت. روزی که توماس مالکیت باشگاه را بر عهده گرفت خیلی ها به آینده ای روشن امیدوار بودند. آینده ای با بازیکنان بزرگ، ستاره هایی که هواداران در خواب می توانستند شاهد حضور آنها در رم باشند. قهرمانی های زیاد و …
چه چیز هایی که در سر هواداران نگذشت. چه امید هایی به وجود آمد و چه به یکباره همه چیز از بین رفت. روزی که وینچنزو مونتلا را از رم مرخص کردند و به مردی از دیار اسپانیا و تیم دوم بارسلونا اطمینان کردند، نظر خیلی ها به پروژه ی رم تغییر پیدا کرد.
شاید در ذهن شما هم همینگونه باشد، رم تنها تیمی در جهان می تواند باشد که همه چیزش با عشق ساخته شده است. زمانی که سنسی ها مالک آن بودند با بضاعتی که داشتند تلاش شان را برای سرفرازی رم کردند. با چنگ و دندان توتی را از دهان گرگ های در کمین فوتبال جهان بیرون آوردند و به هر ترتیبی بود مانع خروج او شدند. کاری که آنها کردند برای تمام تاریخ رم ارزشمند بود. آنها نگذاشتند اسطوره باشگاه رم را ترک کند و با این کار نام رم را زنده نگه داشتند. از آن پس رم همواره به تیمی به نام عشق و تعصب در میان فوتبالی ها مشهور بود. خروش خون گلادیاتور ها به راستی در بازیکنان دیده می شد. ۹۰ دقیقه با تمام وجود شاهد بازی های جنگنده ای از سوی رمیها بودیم که حتی با وجود باخت هم به افتخار شان می ایستادیم و برای شان کف می زدیم.
این تیم همان تیمی بود که بازیکنانش برای پیراهنش دست به هر کاری می زدند. بازیکن ها آمدند و رفتند. رم همواره قابل احترام بود نه به عنوان یک تیم پایتخت، نه فقط به خاطر اسطوره اش، فرانچسکو توتی، بلکه برای عشقی که در این تیم وجود داشت.
از آن روز ها چندین سال می گذرد. حالا خبری از عشق در المپیکوی شهر رم نیست. حالا دیگر خبری از آن غیرت گلادیاتوری نیست. دیگر پس از یک باخت نمی توان ایستاد و برای تلاش بازیکنان کف زد. حالا دیگر وضعیت اورژانسی است و رم در حال مردن است …
تعصب فقط به دعوا با هم تیمی پس از بازی خلاصه می شود. به آب دهان پرتاب کردن پس از حرکت اردک سابق و گورخر کنونی یوونتوس خلاصه نمی شود. تعصب همان چیزی است که توتی سال های سال است در زمین مسابقه نشانش می دهد. همان چیزی که توتی و دروسی در کنار هم هنوز هم آن را به رخ می کشند اما کسی نیست تا آن را بیاموزد. درس مردانگی چیزیست که توتی در این سال ها به نمایش گذاشته است و ای کاش بازیکنان هم آن را می آموختند.
نه، این چیزی نبود که هواداران از آمریکایی ها انتظار داشتند. این چیزی نبود که هواداران در پی آن بودند. تحقیر برابر تیم های کوچک جدول، رکورد هایی که شکسته می شود، دیگر قابل تحمل نیستند. نمی دانم چرا دیگر خبری از آن عشق و علاقه نیست. چه شده؟! چرا دیگر به جای شکست های ۴ گله، باخت های به ۱-۰ هم قانع هستیم!؟ نه، من این را نمی خواستم. من رمی را می خواستم که حرف ها برای گفتن داشت. همان تیمی که رئال مادرید را دابل می کرد. چلسی را دابل می کرد حالا خودش هم در سری آ دابل می شود.
نه من مطمئنم این تیمی نبود که نه من می خواستم و نه تو. عشق را در تیم من کشتند. خبری از تلاش ۹۰ دقیقه ای نیست. بازیکنان راه می روند و لوئیس دوباره می گوید من مسئول شکست هستم!
این ها تمامی ندارد. انریکه حرفی برای گفتن ندارد و مالکان هم آن چیزی نبودند که ما می خواستیم. حالا دیگر برد های رم هم کم رنگ اند. چه جالب! حتی برد هم برای مان شیرین نیست.
فوتبال این است. این طبیعت این ورزش بی رحم است. به راستی چه به سر رم آمد؟ چرا راه رم به این شکل تغییر کرد؟!
هواداران دیگر تحمل ندارند و من هم نمی توانم بنشینم و نظاره گر باخت های پیاپی تیم ام باشم. من تنها به آینده امیدوارم. آینده ای که در ظاهر پوچ و تو خالیست اما من یک رمی ام و یاد گرفته ام که تا ثانیه پایانی ناامید نشوم.
چرا باید برد تیم های پایین جدول برای رم به آرزو و اما و اگر تبدیل شود؟! مگر این تیم همان تیمی نبود که بدون ترس ب مصاف رقبا می رفت، یوونتوس را با ۴ گل بدرقه می کرد و ورزگشاه را به آتش می کشید؟! پس چه شد؟! این تیم رو به نابودی است و نیازی به هوش بالا ندارد. کافیست به نتایج و عملکرد باشگاه نگاهی بیاندازیم تا ببینیم جالوروسی آبرویش را در حال از دست دادن است.
لوئیس اینجا دیگر جایی برای تو نیست. اینجا گرگها زخمی اند و به کسی بهتر از تو نیاز دارند. آسمان شهر رم دوباره گرفته است و قلعه ما خاموش شده است. این شهر و قلعه را خراب تر از این نکن …
.