به نظر من اسم جلد بعدی باشه مجله ی دربی.
نمایش نسخه قابل چاپ
به نظر من اسم جلد بعدی باشه مجله ی دربی.
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید][برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
بهترین آنتی ویروس آنتی ویروس AVG هست.این آنتی ویروس نسخه ای رایگانه پس نسخه ی اصلی وبدلی نداره و همش اصله وباوجود تحریم های ایران جدیدترین آپدیتش درایران قابل اجراست کم حجمه و آپدیتش راحت.دربرنامه ی دوهفته ی قبل باما به روز باشید هم پیشنهاد کارشناس برنامه بود.ضدهک وتروجان هم هست.سازگارباویندوز اکس پی و 7 و ویستا نیز هست.(روویندوز 8 امتحان نکردم)
دنبال اسم میگردین ؟؟؟؟؟
من چندتا پیشنهاد میدم
1- خارج از گود
2- الاف هاش بیان جلد سه
3- الاف خونه
4- رمان دربی
5- آزادی بیان
6- دموکراسی تو روز روشن
7-چرت و پرت
8-چرند و پرند
9-تریبون آزاد
10-هیچ کدام
برین حالشو ببرین چقدر اسم براتون پیشنهادیدم بازم هرچی اسمشو بزارین ما که همیشه این جا پلاس میشیم و از مطالب دوستان استف میکنیمki::
ما رُ ببخشین ! آقای دیکتاتور !
گمون میکردیم آدمیْزاد آزاد به دُنیا میادُ
حقِ داره گاهی وقتا کلّهشُ کار بندازه !
گمون میکردیم ، غیرِ قصّههای مادربزرگ
جای دیگهیی هم میشه با دیو جنگید !
گمون میکردیم ،
هیچکس اون پرندهی زیتون به منقارُ شکار نمیکنه !
گمون میکردیم آدمیمُ این اشتباهِ بزرگی بود...
ما رُ ببخشین ! آقای دیکتاتور !
نباید از سنگینی چکمههاتون گِله میکردیم !
خُب آدم شونه داره واسه همین چکمهها دیگه ! مگه غیرِ اینه؟
تازه نه مگه دستامونُ واسه این داریم که
قُلُ زنجیرا تو گوشهی سلّولای نَمور زنگ نزنن؟
نه مگه سینهی آدما جون میده واسه این که
سربازا ماشهی تُفنگاشونُ رو بِهِشون بِچِکونن؟
پَس از چیِ این دوتا آدم
که به تیرکای چپُ راستم بَستین ،
مُدام نعره میزنن: زندهباد آزادی ؟
اصلاً آزادی چیه؟ آقای دیکتاتور؟
کی همچی تُخمِ لَقّیُ کاشته تو دهنِ آدمیْزاد؟
پَس این همه زندونُ باطومُ تُفنگُ واسه چی ساختن؟
که آدما وِل وِل بگردنُ هَرجور خواستن فکر کنن؟
که تمومِ شکنجهگرا بِرَن سُماق بِمِکن؟
خُدا نیاره اون روزُ ! آقای دیکتاتور !
دیگه سنگ رو سنگِ دنیا بَند نمیشه ! میشه؟
معلومه که نمیشه !
نمیخوام حتّا به همچین روزی فکر کنم...
پس این سربازای نازنین کجا موندن؟
چرا نمیان کارُ تموم کنن؟
یه ساعته هَر سهمونُ بستن به تیرکُ رفتن ناشتایی !
نوشِ جونشون !
نوشِ جونشون امّا صدای این دوتا دیوونه کلافهم کرده !
دارن یه آواز دربارهی برابری میخونن !
دربارهی کارگرا وُ کشاورزا !
چه حرفایی که تو آوازشون نمیزن ! آقای دیکتاتور !
میگن ارباب بایس زمینشُ
بینِ رعیت قسمت کنن !
چه مزخرفاتی !
زبونم لال اگه محصولِ زمینی که آدم بذرشُ کاشته
مالِ خودش باشه ،
پَس اون وَخ اربابا چیکارهاَن؟
اگه اربابی نباشه ،
کی خونِ رعیتُ تو شیشه کنه؟
کی دخترای دِهُ تو شبِ عروسیشون صاحب بشه؟
بدونِ ارباب زمینی دیگه نیس که محصول بده !
اگه شلّاقِ اربابا نباشه که
تو دهات سنگ رو سنگ بَند نمیشه ! میشه؟
معلومه که نمیشه !
اصلاً این زمونه هَر کی هَر کی شُده !
جوونا تا کتاب میخونن ،
میخوان زیرُرو کنن دُنیا رُ !
کتاب چیزِ خونهآتیشزنیه ! آقای دیکتاتور !
ما هَم سیاهِ یه کتابِ کوفتی شُدیم !
یه کتابِ قرمز ،
که عکسِ یه پیرِمَردِ ریش سفیدِ تُپُل رو جِلدِش بود !
اِسمش تو خاطرم نیست !
یکی از همین جوونا با خودش آوُرده بود کارخونه وُ
حرفای شیش مَن یه غازی میزَد ،
دربارهی این که کارگرا بایس تو سودِ کارخونه شِریک بشن !
...نه ! چِریک نه ! آقای دیکتاتور !
گفتم شِریک !
میدونم شُما از کلمهی چِریک متنفّرین !
منم این کلمهی لاکردارُ بارِ اوّل تو کارخونه شنیدم !
کی گمون میکرد قاطیِ چریکا بِشم؟
من رُ ببخشین ! آقای دیکتاتور !
میدونم شُما فقط چریکای تیربارون شُده رُ دوس دارین...
آها ! سربازا دارن میرِسن !
قربونِ قدماشون بِرَم !
دارن به خط میشن تا کارُ تموم کنن !
این دوتا که کنارِ منن دارن رو به جوخه داد میزنن:
عدالت ! عدالت ! عدالت...
عدالت دیگه چه کوفتیه؟ آقای دیکتاتور !
هااا ! منظورشون همون فرشتهی چاقوکشیِ
که دائم یه ترازو دستشه؟
همون که مثِ زندونیا یه چِشْبند داره؟
چِشْبندش مثِ چِشْبَندیِ که تو زندون به چشِ ما میزَدَن !
میدونم شُما چِشِ اونُ بستینُ
میخش کردین به دیوارِ دادگاهتون !
همون دادگاهی که حکمِ اعدامِ ما رُ توش مُهر کردن !
آخ ! که چه چیزِ کلَکیه این ترازو ، این عدالت...
تا اونجا که من یاد گرفتم ،
یه کیلو طلا از یه کیلو گندم سنگینتَره !
خیلی سنگینتَر...
سربازای دلاورُ باش !
زانو زَدَنُ ما رُ نشون کردن !
یه فرمونده که پرندهها کلّی فضله رو شونههاش انداختن ،
کنارشون وایساده وُ دستشُ بُرده بالا !
ما رُ ببخشین ! آقای دیکتاتور !
این دوتا احمقم ببخشین
که به شُما بَدُ بیراه میگن !
ما عَوَضی فکر میکردیم ،
حق داریم واسه خودمون تصمیم بگیریم !
عَوَضی فکر میکردیم حَق داریم نفس بکشیم !
هیشکی بیاجازهی شُما هیچ حقّی نداره !
اصلاً اوّل شُما ، دوّم خُدا ! آقای دیکتاتور !
حالاشَم شرمندهایم که دوازدهتا از فشنگاتون ،
قرارِ صرفِ نفله کردنِ ما بشه !
کاش میگفتین دارِمون بزنن !
اینجوری خَرجتون سَبُکتَر میشه ! آقای دیکتاتور !
حیفِ اون فشنگای طلاییِ خوشْگِل !
حیفِ اون فشنگا...
حالا فرمونده دستشُ آوُرد پایینُ داد زَد:
آتش !
یه نور از تُکِ تُفنگا تُتُق کشیدُ
یهو تَنَم داغ شُد !
چه حِسِ عجیبی ! آقای دیکتاتور !
مَمنون که این حِسُ بِهِم دادین !
مَمنون که اجازه دادین ،
گلوله خوردنُ قبلِ مُردن تجربه کنم !
دارَم نَم نَمَک بیحِس میشم !
فرمونده تپانچهشُ کشیده داره میاد سُراغم !
شرمندهاَم !
شرمندهاَم که با همون گلولهها نَمُردم !
منُ ببخشین !
آقای دیکتاتور !
اشتباه گمون کرده بودم که تو یه تختِ فنریُ
میونِ ملافههای تمیز میمیرم !
همچی سَگجونم ،
که بایس با تیرِخلاص خلاصم کنن...
خونمُ باش که رَوون شُده رو کفِ میدونِ تیر !
سایهی فرمونده رو باش رو خونا !
دستشُ باش !
داره با تپانچه میاد بالا !
انگشتشُ باش !
انگار میخواد بچکونه ماشه رُ !
ما رُ ببخشین !
� � � � � � ببخشین !
� � � � � � ببخشین !
� � � � � � � � � آقای دیکتاتور...
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
برای کسب موفقیت ، آسانسوری وجود ندارد!
اشتباهات تاریخی اینترنت:
پس از اعتراف پدر اینترنت درباره اضافی بودن ممیزهای به کار گرفته شده در آدرس http لیستی از برترین اشتباهاتی که تا کنون در زمینه اینترنت توسط شرکتها و افراد مختلف رخ داده ارائه شده است.
با توجه به اعتراف سر “تیم برنرز لی” درباره اشتباهش در طراحی آدرس اینترنت و استفاده نادرست از دو نشان ممیز در ابتدای آدرس، نشریه تایمز به گذشته نگاهی انداخته و برخی دیگر از اشتباهات مشابهی که در رابطه با اینترنت رخ داده است را از لابلای تاریخچه اینترنت بیرون کشیده است.
ممیزهای بی مصرف:
سر تیم برنرز لی دانشمند انگلیسی علوم رایانه ای که با ابداع WWW در سال ۱۹۸۹ به شهرت جهانی دست یافت به طور کلی انسانی موفق به نظر رسیده و کمتر در کارهایش ایرادی پیدا می شود اما وی به تازگی اعتراف کرده است که تصمیم وی برای استفاده از دو ممیز آزار دهنده پس از http در آدرسهای اینترنتی تصمیمی اشتباه بوده و اگر فرصتی برای تغییر یکی از بخشهای این ابداع جهانی اش داشته باشد این دو ممیز غیر لازم و اضافه را از آدرسهای اینترنتی حذف خواهد کرد.
قسمت چهارم به جای قسمت اول:
شرکت اپل در حدود دو سال پیش قسمت اول یک سریال ویدئویی را برای فروش بر روی فروشگاه آی تیونز خود قرار داد اما در نهایت مشخص شد این فایل در واقع قسمت چهارم از سریال است و به دلیل بروز اشتباه در شماره تولید اپیزود و شماره پخش به اشتباه بر روی اینترنت قرار گرفته است. این شرکت پس از ۲۴ ساعت فایل را از روی فروشگاه اینترنتی خود برداشته و برای جبران دو دلار به کاربرانی که به اشتباه این فایل را از شبکه برداشته بودند پرداخت کرد.
گوگل اسپم میشود:
سیستم مبارزه با نامه های ناشناس یا اسپم شرکت گوگل بدون شک یکی از بهترینها است. با این حال چند سال پیش این سیستم به صورت تصادفی وبلاگ جستجوی گوگل را به عنوان اسپم شناسایی کرد و تیم به روز رسانی این وبلاگ به پیامهای هشداری که اعلام می کرد “در صورتی که اعلام نکنید اسپم نیستید این وبلاگ حذف خواهد شد” توجهی نکردند. زمانی که وبلاگ به صورت خودکار حذف شد کاربر دیگری با نام دامنه مشابه بر روی شبکه قرار گرفت. تیم به روز رسانی این وبلاگ در ابتدا گمان بردند قربانی هکرها شده اند اما سپس به اشتباه خود پی برده و نام دامنه را بازگردانده و تمامی اشتباه خود را بر روی وبلاگ گوگل شرح دادند.
هرگز از اسمت به عنوان رمز عبور استفاده نکن:
انتخاب رمز ورودی محکم و غیر قابل نفوذ از مشکلات بسیاری از کاربران اینترنتی به حساب می آید. با این حال می توان گفت تقریبا تمامی کاربران در طول زندگی خود از رمزهای ساده و قابل پیش بینی مانند “۱۲۳۴″ استفاده کرده اند. دو سال پیش یکی از کارمندان دولتی ایالت نوادا با انتخاب رمز ورود نامناسب دچار مشکل بزرگی شد. به آدرس اینترنتی این فرد نامه ای ارسال شده بود که آموزش قدم به قدم ارسال نامه های هفتگی فرماندار به خارج از محیط کار بود. این نامه با نام کاربری “فرماندار” و با رمز ورود “kennyc” نام فرماندار سابق نوادا عنوان شده بود.
نتیجه جنگ با یوتوپ:
شرکت قدرتمند رسانه ای Viacom برای سالها مجادلات فراوانی بر سر تخلف از کپی رایت با سایت یو تیوب داشت که در نهایت این مجادلات را در حالتی به پایان رساند که در میان دیگر شرکتهای رسانه ای به شرکتی متخلف از قوانین کپی رایت شهرت پیدا کرد. این شرکت دریافت از فایلی استفاده کرده است که اجازه پخش نداشته و به همین دلیل مورد خشم شرکتهای دیگر قرار گرفت و در نهایت تلاشهایش برای محکوم کردن یو تیوب به نتیجه ای معکوس دست یافت.
انتشار تمامی جستجوهای اینترنتی:
در سال ۲۰۰۶ شرکت AOL به صورت داوطلبانه اطلاعات جستجوی ۶۵۰ هزار نفر از کاربران خود طی دوره ای سه ماه که در حدود ۲۰ میلیون جستجوی اینترنتی را تشکیل می داد را منتشر کرد. همچنین نام کاربری AOL به نامهای کاربری اتفاقی تغییر پیدا کرد تا افراد بتوانند نتایج جستجوهای انجام گرفته توسط هر یک از کاربران را به همراه مشخصات شناسایی آنها بیابند. واضح است که جامعه آنلاین از این حرکت AOL به شدت عصبانی شد و این شرکت نیز به سرعت و با ابراز تاسف تمامی اطلاعات منتشر شده را از شبکه برداشت.
تولد اولین ویروس:
در تاریخ دوم نوامبر ۱۹۸۸ رابرت موریس فارق التحصیل علوم رایانه ای دانشگاه کرنل برنامه ای تجربی نوشت و آن را به اینترنت وارد کرد که در نهایت به اولین کرم یا ویروس اینترنتی تبدیل شد. با وجود اینکه هدف این دانشجو به هیچ وجه خرابکاری نبوده و تنها قصد داشته تا میزان وسعت اینترنت را بسنجد، این کرم به وظیفه خود عمل کرده و در حدود ۶۰۰ هزار رایانه را غیر قابل استفاده کرد. موریس به اتهام تقلب و تخلف در اینترنت به سه سال کارآموزی اجباری، ۴۰۰ ساعت خدمات اجتماعی و پرداخت ۱۰ هزار دلار خسارت شد، وی اکنون در موسسه ام آی تی مشغول به کار است.
جهان در تاریکی آنلاین:
در اوایل سال جاری در حدود یک میلیون سایت اینترنتی سوئدی با دامین کشور سوئد (.se) در حین انجام سرویسهای معمولی دامنه دچار اختلال شده و به مدت یک ساعت از کار افتادند. این اختلال به دلیل اشتباه در نوشتن قسمتی از به روزرسانی دامنه رخ داد و در حدود ده ها میلیون سایت در سرتاسر جهان را از کار انداخت، در واقع این اختلال کوچک می توانست جهان را با بحرانی بزرگ مواجه کند.
جديد ترين شعر سهراب سپهري[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
سهراب سپهري 1385: هر كجا هستم، باشم به درك! من كه بايد بروم! پنجره، فكر، هوا، عشق، زمين، مال خودت! من نمي دانم نان خشكي ، چه كم از مجري سيما دارد! تيپ را بايد زد! جور ديگر اما… كار را بايد جست. كار بايد خود پول. كار بايد كم و راحت باشد! فك و فاميل كه هيچ… با همه مردم شهر پي كار بايد رفت! بهترين چيز اتاقي است كه از دسته چك و پول پر است! پول را زير پل و مركز شهر بايد جست! سيد خندان يه نفر! سوئيچم كو!
ki::
این خواننده کیه؟
1. یکی از آثارش : نمیدونی
2. خوش تیپ
3. خوش صدا
اینم عکس های آهنگ ویدئویی نمیدونی هست...
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
حالا بگو این خواننده ی خوش تیپ کیه؟
ما بهمراه دوستمان عضو فیس بوک میباشیم . فیس بوک جای خوبی است اما بیشتر اعضایش باهم فامیل هستند و از نام خانوادگیشان میشود فهمید .مثل سبز یاایرانی یا پرشین یا پارسی .اکثراًهم شبیه هم هستند طوری که ما اوائل فکر میکردیم دوقلو باشند .
وقتی وارد فیس بوک شدیم تازه فهمیدیم که اسم این اقدس چپول دختر همسایه مان پرمیس بوده و چقدر هم خوشگل بوده و ما نمیدانستیم . یک عالمه دوست پسر دارد که مدام برایش پنج برعکس میفرستند . تا کلاس دوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده بود اما یک شعرهایی میگذارد در والش که ما معنیش را نفهمیدیم . از دختر عمویمان پرسیدیم گفت:جز جگر گرفته کپی پیست میکند . دوست پسر منو هم غر زده سلیطهءایکبیری .
فیس بوک دونفر عضو فعال دارد که مدام حرف میزنند .یکی اسمش کورش است و نام خانوادگیش بزرگ و دیگری هم باید پزشک باشد که به او علی آقای شریعتی میگویند .
هرچقدر از خانه بیرون میرویم واز مردم فحشهای بد بد میشنویم در عوض در فیس بوک همش حرفهای گل و بلبل است و همه مهربانند .
البته یکی دوتا از همسایه هایمان که فحش بدبد میدهند را در فیس بوک شناختیم و دیدیم در فیسبوک قربان صدقهءهمه میروند و از انسانتیت حرف میزنند ،اما نمیدانیم چرا تا خودمان رامعرفی کردیم بلاکمان کردند.
فیس بوک جای عجیبی است .دیروز که به اتفاق پدرمان از کنار مسجد شهر رد میشدیم شنیدیم که حاج آقا طاهری امام جماعت مسجد پشت بلندگو میگفت:این فیس بوک ساخت شیطان است و میخواهد جوانان مارا از راه بدر کند . خدارا شکر میکنیم که حاج آقا طاهری که خودشان هم عضو فیسبوک هستند سنشان زیاد است وگرنه ایشان هم از راه بدر میشدند .
ما خودمان یکبار از ایشان پرسیدیم که چرا خودتان عضو فیس بوکید ؟ایشان فرمودند: برای تحقیق وبررسیه مکر دشمنان در آنجا عضو شده ایم .
گفتیم :چرا فقط با دخترهای بد دوست میشوید و پنج برعکس برایشان میفرستید؟
ایشان گفتند: میخواهیم براه راست هدایتشان کنیم و منظورمان امر به معروف است
ایشان اخم کردند و گفتند:شما اصلاً مارا چجوری در فیسبوک شناختید؟
گفتیم ،خوب آخر عکستان را دیدیم که کلّهءخودتان را روی بدن آرنولد چسبانده اید .
دیگر نشنیدیم ایشان چه گفتند چون یک چک بما زدند که تا دوساعت گوشمان بوق اشغال میزد .
خلاصه ما فیسبوک را دوست میداریم،آنجا اقدس چپول پرمیس جیگر میشود ،ابرام شتر خفه کن پسر آریایی میشود،همه مهربانند و حاج آقا طاهری هم آهنگ رپ میگذارد و گاهی هم حرفهای قشنگ میزندو از چک زدن خبری نیست ،فیسبوک پر است از شریعتی و کورش و این آقاهه که تازه عضوش شده ،استیو جابز .راستی ما نمیدانستیم خارجیها انقدر قشنگ فارسی مینویسند همین آقای جابز یکیش .
این بود انشای ما
معلومه که:
اسمش اینه : ----- ----
نا مرئیه
هر کسی نمیتونه ببینتش!!!!!! :hehee: