نمایش نسخه قابل چاپ
خب اینم از ویدئوی اومدن حشره روی دوربین بازی لیورپول - آرسنال [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
عابدزاده سرانجام بعد از 10 سال راز بیماریش را افشا کرد
قیقا 10 سال پیش، روز دوازدهم اسفند ماه بود. آن حادثه تلخ هنوز هم برای عقاب یادآور روزهای سخت است. روزهایی که به عقیده خودش تنها دعای خیر مردم باعث شد تا از آن رهایی پیدا کند: «مدیون مردم هستم. آنها در آن روزهای سخت خیلی برای سلامتی من دعا کردند.» همه چیز از یک درگیری لفظی شروع شد. اتفاقی که عابدازه تا به حال آن را جایی عنوان نکرده است. یک درگیری لفظی بر سر طلب 100 میلیونی، به هم ریختن اعصاب عابدزاده، رفتن به عروسی و ترک آنجا به دلیل بی حوصلگی، استراحت در منزل و یکدفعه سر درد های شدید و پریدن از خواب: «خیلی سرم درد می کرد. مدام سرم را به دیوار می کوبیدم. خانمم من را به بیمارستان رساند و دیگر نفهمیدم چه شد.»
* دقیقا 10 سال پیش بود. روز عید غدیر. هنوز هم آن خاطرات کابوس وار را به یاد داری؟
- بالاخره آن روزها را نمی توان فراموش کرد. من هنوز در خانه عکس های آن اتفاق را دارم. مردمی که جلوی بیمارستان ازدحام کرده بودند را به یاد دارم. من فیلمش را هم دارم و هر از گاهی می نشینم آن را نگاه می کنم. من با دعای خیر مردم خوب شدم. بیماری سختی بود که بالاخره آن را پشت سر گذاشتم.
* عابدزاده تا به حال در مورد آن اتفاق حرفی نزده. آن شب دقیقا چه شد که آن بیماری به سراغت آمد؟
- من صد میلیون تومان از یکی طلب داشتم. آن روز صبح تا شب درگیر این ماجرا بودم و با آن طرفی که پولم را می خواستم جر و بحثم شد. شب آن اتفاق من عروسی دعوت بودم اما اصلا حال و حوصله نداشتم. به هر حال به آن مهمانی رفتم و زود آمدم خانه. در آنجا خیلی اصرار می کردند که بمانم اما من برگشتم و خوابیدم. ساعت یک بود که از خواب بیدار شدم. سر درد شدیدی داشتم. از فرط سردرد سرم را به دیوار خانه می کوبیدم. همسرم من را رساند بیمارستان آراد. از اینجا به بعد را که خانمم تعریف می کند می گوید من رو بردند بیمارستان کسری و آنجا گفته بودند که باید پول بدهید تا بیمارتان بستری شود که یک سری افراد داد و بیداد کرده بودند. همسرم با دوستم مسعود احمدی تماس می گیرد و تمام هزینه ها را پرداخت می کند. البته من جا دارد که من از پرسنل بیمارستان کسری تشکر ویژه ای داشته باشم. می دانم برای بیمارستان کسری دردسرهای زیادی درست کردم. مردم آمده بودند و آنها خیلی از چیزها را تحمل کردند. من لطف آنها را هرگز فراموش نمی کنم. من با جراحی هایی که دکتر عباسیان و پزشکان دیگر انجام دادند به زندگی برگشتم. فکر می کنم در آن روز که روز عید غدیر بود خداوند لطف بزرگی به من و خانواده ام کرد.
10 سال بود که این مسائل را بازگو نکرده بودید. در آن زمان خیلی ها شایعات زیادی را درست کرده بودند و آن را به مهمانی همان شب ربط می دادند.
دقیقا. در چنین شرایطی یک سری آدمهای بی وجدان و از خدا بی خبر شایعه کردند که عابدزاده مواد می زند و در عروسی چیزی خورده است. در حالی که آنهایی که من را می شناسند می دانند که چطور زندگی می کنم. کدام ورزشکار را سراغ دارید که روزی سه ساعت سنگین تمرین کند؟ من سالهاست که ورزش قهرمانی را کنار گذاشته ام اما هنوز هم روزی دو یا سه ساعت تمرین می کنم. فقط جمعه ها به تمرین نمی روم که آن هم به دلیل تعطیلی باشگاه است. تمرینانی که من می کنم را حتی قهرمانان تیم های ملی هم نمی تواند انجام بدهند.ورزشکارانی که دارند در تیم های حرفه ای بازی می کنند وقتی دو جلسه با من تمرین می کنند دیگر نمی آیند و می گویند تمرینات من سنگین است.
* با توجه به شناختی که از عابدزاده وجود دارد می دانیم که تو به دود سیگار هم خیلی حساس هستی؟
- من یک عمر با ورزش بزرگ شده ام. حتی در مغازه ام کارگری که می خواهم استخدام کنم اولین سوالی که می پرسم این است: «بچه کجایی؟ سیگاری هستی یا نه؟ اگر بگوید بله، می گویم خداحافظ ما به درد هم نمی خوریم. حالا نمی دانم که یک سری آدم بی وجدان چطوراین شایعه را منتشر کردند. من خیلی متاسفم برای آنهایی که حتی روی تخت بیمارستان هم برای من نوشتند. من ازهیچ کس شکاست نکردم و آنها را به خدا واگذار کردم.
حتما بخونین آخرشهlol:-
یه سری رفتم پیچ جاستین بیبر یه پست داده بود فقط نوشته بود school
139هزار نفر لایک کردن رفتم کامنتارو خوندم خیلی جالب بود حتما بخونین
.................................................. .................................................. ................................................
جاستین میای دکتر بازی؟mas:-
این همه لشکر آمده به عشق جاسمین آمده
جاستین عباس قادری رو میشناسی؟
از خودت بگو عزیزم دانشجویی؟
عمو جون! کلاس چندمي؟؟:deldari:
پیج جاستین اگر در ثریا هم باشد مردانی از پارس به آن میرینند!!!
ما شهید ندادیم که تو بچه قرطی با گومز بچرخی! تنها خور :(
یعنی اینجا خارجست؟؟؟؟
واقعا الان اینجا آمریکاااااست؟؟؟؟؟؟
هول شدم نمیدونم چی بگم
ایول من از همینجا از پدر و مادر و همه دوستان و آشنایان که منو تو این را کمک کردن تشکر و قدردانی میکنم
اینجا همه چی خارجکیه زبون هیچکس رو نمیفهمم آی لاو یو پی ام سی :دییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییی
جاستین شوشولتو با چی میشوری؟ با شامپو گلرنگ؟
جاستین تو دلت پاکه.آقاتون اوباما دوست داره.به اوباما بگو دست از تحریم ورداره دهنمون سرویس شد!
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] (بقیه شو برید بخونید)
داداش دمت گرم:afarin:....كلي شاد شدمshikam::-...من كه شخصا خيلي ازش بدم مياد:ogh:...حيفه سلناlove::نقل قول:
نوشته اصلی توسط ashly [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
پسر : سلام بابااااا گوشیم تو ماشینت جا مونده
پدر : میدونم
- زنگ خورد جواب ندیاااا !!
+ اخه مگه من بیکارم جواب زنگ گوشی تورو بدم...
- خب حالا چرا عصبانی میشه ، کسی زنگ نزد؟
+ نه فقط نازی اس داد گفت غروب میاد دنبالت برین بیرون گفتم وقت نداری سرت شلوغه
- :o واسه چی اینو گفتی ؟؟!!!
+ چون قبلش به نسترن قول دادم برین خرید
- :|
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
سلام
بچه ها تورو خدا اگه ميتونين منو كمك كنيد.
من درسهام خيلي خوب بود و تو راهنمايي شاگرد اول بودم.اومدم اول دبيرستان بازم خوب بودم! حالا شاگرد اول كه نبودم ولي معدلم 18 بود , اصولا زياد درس نميخوندم ! بيشتر فقط موقع امتحانات ميخوندم و نمره خوبي هم ميگرفتم ! ولي رسيدم به انتخاب رشته لعنتي ! خودم به رياضي علاقه داشتم ! بعضي ميگفتن برم فني و كاردانش و داداشم ميگفت برم تجربي ! هركي يه دليلي رو مياورد ! خودم به خاطر اين ميخواستم برم رياضي كه واقعا تو اين درس قوي بودم و معلماي رياضيمون هم بهم توصيه كرده بودن برم رياضي ! اونايي كه ميگفتن برم فني و كاردانش (كامپيوتر) نظرشون اين بود كه اينجوري زودتر كار پيدا ميشه ! داداشم ميگفت تو كه درستهات خوبه ولي زياد وقت نميزاري واسه درس خوندن اگه بري رياضي و نخوني امكان داره خراب كني و رشته رياضي رو بايد زياد وقت بزاري ! اگه هم بري كاردانش واست حيفه ! يعني ميتوني تو رشته تجربي رشته خوبي قبول بشي ! منم اون زمان هرچي فكر كردم نتيجه اي جز رفتن به تجربي بدست نياوردم !
سال دوم تجربي رو نسبتا خوب شروع كردم ولي در ادامه كم كم دچار افت تحصيلي شدم ! مشكلاتي در اين بين واسم به وجود ميومد و منو بيشتر از درس جدا ميكرد ! چند بار درگيري با معلم ها هم باعث شد يه خرده از درس متنفر بشم ! معلم زبانمون هم كه قول داده بود منو بندازه و اينكارو كرد و من دوم رو با يك تژديد تموم كردم ! واقعا شايد تو كل سال 20 ساعت هم نخوندمlol:-معدل هم شده بود حدود 14 !!!!!!!!!!
سال سوم اوايلش تصميم گرفتم حسابي بخونم ! هرچي گذشت بيشتر به اين فكر ميفتادم كه اومدنم به اين رشته اشتباه بوده و اصلا علاقه اي به زيست و .... ندارم ! از يه طرف ناراحت بودم كه هيچ راه برگشتي ندارم و از يه طرف فشار رواني ناشي از درس نخوندن خيلي اذيتم ميكرد ! به جايي رسيدم كه روز 1 دقيقه هم نميخونم و امتحانات نوبت اولمو در كل 2 3 ساعت نخوندم ! 5تا افتادم !
حالا امروز ديگه دلو زدم به دريا و نرفتم مدرسه ! با پدرم رفتيم مدرسه كاردانش تا ببنيم ميشه كاري كرد يا .... ؟!
مدير اونجا بهم گفت الان كه نميشه ! بايد بري امسالو تو همون تجربي بخوني و دروس عمومي رو هم اگه قبول بشي كه خيلي خوبه ! در كنارش 2تا درس تخصصي هست كه مال سال دوم رشته كامپيوتره ! اونارو هم بايد خودم بخونم ! شهريور بيام اون 2تارو امتحان بده اگه قبول شدم بيام سال ديگه سوم كاردانش ! تازه دروس عمومي رو هم كه امسال پاس ميكنم و سال بعد راحته ! داشتم از خوشحالي بال درمياوردم !
بعدش رفتيم مدرسه خودمون و با مديرمون صحبت كرديم ! ريد تو حالمون:gijjj: ميگه كسي كه بياد سوم ديگه هيچ راهي براي تغيير رشته نداره ! تو هيچ مدرسه روزانه ديگه اي جز همين جا نميشه درس بخونه ! بهمون پيشنهد كرد تا از طريق موسسه هاي كامپيوتر برم يه مهارت به دلخواه بخونم و سال بعد ديپلوم بگيرم و تو كنكور شركت كنم ! واقعا ديگه گيج شدم ! در ادامه مديرمون گفت ولي از من ميشنوي تجربي خيلي خيلي بهتره و چون ميدونم ميتوني همين جا بمون و درس بخون! ولي اگه خيلي به كامپيوتر علاقه داري همون كه گفتم !
اي كاش ميشد زمان به عقب برگرده ! نميدونم چيكار كنم ! از طرفي نميدونم حرف مدير كاردانش درست بود يا مدير خودمون ! يعني ميشه تغيير رشته بدم يا نه ! و از طرفي ميدونم اگه نشه تغيير رشته بدم و اگه بخوام ازطريق موسسه ها ادامه بدم زياد خوشم نمياد و دوست دارم تو مدرسه باشم.
حالا هركي اطلاعي,پيشنهادي, تجربه اي داره به من منتقل كنه كه به خدا دارم ديوونه ميشم:chemidonam:
سعید اینهارو خودت نوشتی!lol:-
نه واقعا مارو گیج کردی چه برسه به خودت
مشکل اینه که نمیخونی-حالا هرجا بری همینجوری میشی
دردسر به خودت نده برای تغییر رشته بشین همین تجربی رو ادامه بده بهتره
داداش يعني چي ؟! پ نه پ يكي ديگه نوشتهki::نقل قول:
نوشته اصلی توسط ibrahim [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
آره راست ميگي من نميخونم ولي به نظر خودم واسه خوندن بايد يه هدفي داشته باشم ! اينطور بي هدف كه نميشه بخوني ! من واسه كامپيوتر و كاردانش هدف دارم !
در هر حال ممنون از اينكه نظرتو گفتي داداش:love:
سلام بچه ها
يه خبر:علي كفاشيان دوباره رييس شد!
سعيد به نظر من بهتره از طريق آموزش پرورش منطقه اقدام كني و برو بخش آموزش با مسئولش صحبت كن ببين قوانيش چيه و كدومشون درست ميگن
اما چون مدير كاردانش گفته ميشه از همون مشورت بگير رفتي آموزش پرورش بگو مدرسه ي فنيه قبول كرده كه كاراتو راه بندازن
اگرم بتوني كنكور رياضي بدي خيلي خوبه و لازم به تغير رشته هم نيست ظرفيت دانشگاهها هم بالا رفته و حتي با رتبه بالاي شصت هزار هم كاداني كامپيوتر ميشه بياري ديگه خودت حسابشو بكن ....
ولي اصلا لازم نيست از طريق موسسات ديپلم كامپيوتر بگيري
رياضي و تجربي هم به هم نزديكند و ميتوني كنكور رياضي بدي !خود داني
درباره يزيست هم كه به نظر من بهتره فقط شب امتحان بخونيش چون قابل تحمل تره
داداش سعید از همون اول اشتباه کردی رفتی تجربی.بزار من خاطره خودم رو برات بگم.سال اول ریاضیم شد 13.هرکسی منو میدید میگفت تو ریاضی هیچ ... نمیشی.انصافا هم علاقه ای نداشتم و نمیخودنم.خلاصه با عربی و ادبیات و زیست معدلم بالای 18 شد.بعد اومدم ریاضی یک جورایی میخواستم خودم رو به چالش بکشم.سال دوم وضع بدتر شد.ریاضی شدم 15 امار 13 خلاصه حسابی مثل خر تو گل گیر کردم.سال دوم با معدل 17 و نیم تموم شد.دیگه واقعا داشت وضعم بد میشد که دختر عمم بهم گفت یک معلم میشناسه خوب درس میده اگه میتونی تابستون برو پیشش ببین شاید کمکت کرد.من رفتم پیشش اولش خیلی سختم بود ولی وقتی تو هر روز مجبور شدم 50 تا تست بزنم و نزدیک به 4 ساعت فقط تو تابستون ریاضی بخونم فهمیدم یکم به ریاضی علاقه پیدا کردم.با این وضع رفتم سوم و هنوز میرفتم پیش معلمه.دیگه خیلی هم به خودش هم به ریاضی علاقه پیدا کرده بودم امتحان نهایی باورت نمیشه توی فارس فقط 3 نفر حسابان 20 شده بودن.یکیش من بودم.جبر رو سال بعد 20 شدم.هندسه 19 دیفرانسیل 19.5.هیچکس باورش نمیشد اینطوری بشه.میدونی خودمم هم باورم نمیشد.خلاصه منی که اصلا درس نمیخوندم فقط یک انگیزه کاذب که یک معلم بود باعث شد به درس ریاضی که بارها به خاطرش تو اول دبیرستان گریه میکردم علاقه مند شدم.نفر اول مدرسه تو کنکور شدم.الانم دارم یک رشته میخونم که اصلا بهش علاقه ندارم ولی میخواستم اینو بهت بگم که من هم وضعیت تورو تو ریاضی داشتم .اما یک معلم تونست من رو به یک ریاضی دان دبیرستان تبدیل کنه.تو هم شاید به همچین تلنگری نیاز داشته باشی تا تو تجربی پیشرفت کنی.سعی کن خودت رو بیخود خودت رو یک سال عقب نندازی.ببین اگه میتونی تو همین تجربی ادامه بده و به قول داداش افشین کنکور ریاضی بده مطمئن باش کامپیوتر یا مشتق هاش رو میاری.تا 56 هزار هم میتونی بری.خیلی راحت شده.خوبیش اینه که از تجربی هم میشه.ولی اگه بخوایی بری فنی یک جورایی خودت رو گیج میکنی.من که بهت توصیه میکنم اگه میتونی تو همین وضع بمون و سعی کن پیشرفت کنی ولی اگه واقعا دیگه جای بالا رفتن نداری حتما همین الان برو تغییر بده.البته بعید میدونم نتونی اینکار رو بکنی.مدیرتون میخواسته امیدوارت کنه که بمونی