امشب 90 یادتون نره
mas:-پرسپولیس_داماش
نمایش نسخه قابل چاپ
امشب 90 یادتون نره
mas:-پرسپولیس_داماش
کلیپ واقعی تاسف انگیز از ریه های افراد سیگاری و غیر سیگاری
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
این کلیپ رو واسه اون دوستانی گذاشتم که سیگاری هستند شاید که…دیدن این کلیپ دلیل خوبی برای ترک سیگارو از بین رفتن ریه هاشون باشه- آقا نكش:sigar: اين كوفت زهرماري رو..لینک های دانلود
- [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
- [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
بد بخت شدیم ابرومون رفت :ahaaaaaa:
داداش پوریا من که پایین امضام همیشه داره سیگار می کشه.نقل قول:
نوشته اصلی توسط مورینیو... [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
دربی استقلال vs پرسپولیس تو جام ولایت رو پخش میکنن
انسان هایی که در میان حیوانان بزرگ شده اند.
کودک وحشی (Feral Child)، به کودکی اطلاق میشود که از سنین بسیار پایین، دور از اجتماع انسانی زیسته است و از مراقبت و عواطف انسانی، رفتارهای اجتماعی و از همه مهمتر زبان بشری، چیزی نمیداند.
از قرون کهن تا عصر حاضر در تاریخ، همیشه داستانهایی از بچههای جنگلی به چشم میخورد. موجوداتی وحشی که چهار دست و پا راه میروند و در جنگل زندگی میکنند. آنها نه شبیه به انسانها هستند و نه شبیه به جانوران و در سنین پایین به گونهای از جامعه انسانی کنار گذاشته شدهاند، گم شدهاند، دزدیده شدهاند و یا در دامان جنگل رها شدهاند. این کودکان که از مردم دور ماندهاند، توسط حیوانات تغذیه شدهاند و به هر صورت ممکن خود را زنده نگه داشتهاند ولی قادر به تکلم نیستند و اغلب نمیتوانند راه بروند و رفتاری کاملا حیوانی و غریزی دارند. آنها چه دختر باشند و چه پسر، چه در کنار گرگ پرورش یافته باشند چه میمون، خرس و شترمرغ تنها یک نقطه اشتراک دارند و آن اینکه گذشته آنها تا ابد اسرارآمیز خواهد ماند.
اولین کودک جنگلی معروف و شناخته شده "پیتر وحشی" بود. یک موجود عریان قهوهای رنگ با موهایی سیاه که در سال 1724 در "هانوور" کشف شد و در آن زمان حدودا 12 سال داشت. او به آسانی از درخت بالا میرفت و گیاهان را میخورد و ظاهرا توانایی تکلم نداشت. او نان را رد میکرد و ترجیح میداد پوست شاخههای سبز گیاهان را بکند و شیره آنها را بمکد ولی به تدریج یاد گرفت سبزیجات و میوهها را بخورد. پیتر شصت و هشت سال در میان مردم زندگی کرد ولی هیچگاه نتوانست جز دو کلمه " پیتر" و "شاه جورج" حرف دیگری بزند.
بعضی از این کودکان وحشی توسط دیگران(معمولاً والدین خودشان) زندانی بودهاند؛ گاه، والدینی که نمیتوانند از پس اختلالات جسمی و ذهنی کودکانشان بربیایند، آنان را به حال خود رها میکنند. کودکان وحشی پیش از آن که به حال خود رها شوند یا از خانه فرار کنند، ممکن است مورد سوء استفادهی شدیدی قرار گرفته باشند یا آسیبهای روانی جدی بر آنها وارد آمده باشد. طبق گزارشها، برخی از این کودکان، توسط حیوانات، بزرگ میشوند و برخی دیگر، به تنهایی در طبیعت وحشی، روزگار میگذرانند. بیش از صد مورد کودک وحشی گزارش شده است. در این مجال 10 نمونه از آنها را که در زمان خود سر و صدای زیادی بپا کردند و معروف شدهاند، معرفی خواهیم کرد.
10) دینا سانیچار، پسر گرگی هند (Dina Sanichar, the Indian Wolf Boy)
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
تاریخ پیدا شدن: 1867
سن هنگام پیدا شدن: 6
محل: سکندرا
مدت زمان زندگی در طبیعت: 6 سال
حیوانات: گرگها
گفته میشد «دینا سانیچار»، یکی از پسرهایی که در پرورشگاه سکندرا زندگی میکرد، دچار معلولیتهای ذهنی است. او را در سال 1867، هنگامی که شش سال سن داشت، از غار گرگها بیرون آوردند. چند شکارچی در جنگلهای «بلندشهر» از دیدن پسری که روی چهار دست و پا دویده و به دنبال یک گرگ، وارد لانهی گرگها شد، در شگفت ماندند. این چنین بود که دینا سانیچار پیدا شد. آنها با استفاده از دود، گرگ و همراهش را بیرون آوردند و گرگ را با شلیک گلوله کشتند.
دینا، در ابتدا، عادات یک حیوان وحشی را از خود بروز میداد؛ او جامههایش را میدرید و از زمین غذا میخورد. دینا سرانجام غذای پخته را با غذای خام جایگزین ساخت اما هرگز صحبت کردن نیاموخت. ظاهراً دینا به تنباکو هم معتاد شد. وی در سال 1895 مُرد.
9) کامالا و آمالا، دختران گرگی میدناپور (Kamala and Amala, the Wolf Girls of Midnapore)
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
تاریخ پیدا شدن: 1920
سن هنگام پیدا شدن: 8 (کامالا)، 5/1 (آمالا)
محل: میدناپور، هند
مدت زمان زندگی در طبیعت: 8 سال ، 1 سال
حیوانات: گرگها
شاید یکی از مشهورترین و بحثبرانگیزترین ماجراهای مربوط به کودکان وحشی، ماجرای «کامالا» و «آمالا» باشد. کامالا و آمالا، دو تن از جالبترین افراد، در میان کودکان وحشی هستند. این دختران گرگی، کنار هم، در لانهی گرگها پیدا شدند. در آن زمان، آمالا 18 ماهه بود و کامالا هشت سال داشت. با این حال، گفته میشد این دو خواهر نیستند، بلکه در سالهای متفاوتی، به حال خود رها شدهاند یا این که گرگها آنها را برداشتهاند.
در همان سال، کشیش «جوزف سینگ» (Joseph Singh)، یک مبلغ مذهبی که ادارهی پرورشگاهی در شمال هند را بر عهده داشت، شایعاتی شنید دربارهی دو موجود شبحمانند، که در جنگل بنگال، در نزدیکی «میدناپور»، دستهای از گرگها را همراهی میکنند. روستاییان محلی از این ارواح میترسیدند، اما بر اساس عرف منطقه، حق نداشتند به گرگها آسیبی برسانند.
سینگ، که کنجکاو شده بود، بر بالای یک درخت، مخفیگاهی ساخت مشرف به لانهی دستهی گرگها. لانه، در واقع، یک پشتهی قدیمی ده پایی موریانهها بود که با گذشت زمان، گود و میانتهی گشته بود. با بالا آمدن ماه، سینگ، گرگها را دید که یکی یکی بیرون میآیند. سپس، دو موجود خمیده و ترسناک ظاهر شدند. این دو موجود سرهای خویش را کمی بیرون آوردند، هوای شبانه را بو کشیدند و آنگاه به بیرون جهیدند. این «اشباح» بر اساس توصیفات سینگ در دفتر خاطراتش، موجوداتی بودند: «…بسیار مخوف و ترسناک…دست، پا و بدنی همچون انسان داشتند، اما سرهایشان، جسم گردی بود از چیزی که شانهها و قسمت فوقانی بالاتنهشان را میپوشاند…چشمهایشان، درخشان و نافذ بود و شباهتی به چشم انسانها نداشت…هر دوی آنها روی چهار دست و پا میدویدند».
ظاهرا،ً در این دخترها، اثری از رفتار و افکار انسانی نبود. گویی آنها ذهن یک گرگ را داشتند. هر لباسی که به تنشان پوشانده میشد را پاره میکردند، فقط گوشت خام میخوردند، هنگام خواب به صورت دایرهای و خمیده به هم میچسبیدند، در خواب تکانهای ناگهانی میخوردند و خرناس میکشیدند، تنها بعد از طلوع آفتاب بیدار میشدند، زوزه میکشیدند و میخواستند دوباره آزاد شوند. کامالا و آمالا آنقدر چهار دست و پا راه رفته بودند که تاندولها و مفاصلشان کوتاه شده بود، به همین دلیل قادر نبودند پاهایشان را راست نگه دارند یا حتی برای راه رفتن روی دو پا، کوششی نشان دهند. آنها هرگز لبخند نزدند و علاقهای به ارتباط با انسانها نشان ندادند. تنها احساسی که در چهرهشان دیده میشد، ترس بود. حتی حواس این دو نیز همچون حواس گرگها شده بود. به گفتهی سینگ، شب هنگام، چشمان آنان بینایی خارقالعادهای داشت و مثل چشم گربهها میدرخشید. قدرت شنوایی آنها نیز بسیار قوی بود، اما به نظر میرسید صدای انسانها برای گوشهایشان غریب و غیر قابل شنیدن است.
سینگ، به عنوان مردی فقیر اما تحصیلکرده، تمام تلاش خود را کرد تا وظیفهی خود مبنی بر بهبود حال کامالا و آمالا را به بهترین نحو ممکن انجام دهد. وی که به نظریهی رشد گیاهوار کودکان اعتقاد داشت، این طور نتیجه گرفت که عادات گرگی کامالا و آمالا، به نحوی مانع از بروز آزادانهی خصایل انسانی آنها میشود. سینگ احساس میکرد وظیفه دارد (حداقل به دلایل مذهبی) که این این دو دختر را از روش زندگی گرگوارشان جدا کند و زمینهی ظهور انسانیت دفنشدهی آنان را فراهم آورد. متأسفانه، پیش از آن که کار پژوهشی وی پیشرفت کند، دختر کوچکتر، آمالا، بیمار شد و جان داد. این واقعه، برای کامالا که تازه ترسش از انسانهای دیگر و محیط پرورشگاه ریخته بود، ضربهی مهلکی محسوب میشد. کامالا مدت زیادی عزا گرفت و سینگ، میترسید او هم جانش را از دست بدهد. اما سرانجام کامالا بهبود یافت و سینگ برنامهی بهبودی بیمار را آغاز کرد.
8) دانیل، پسر بزی آند (Daniel, The Andes Goat Boy)
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
تاریخ پیدا شدن: 1990
سن هنگام پیدا شدن: 12
محل: آند، پرو
مدت زمان زندگی در طبیعت: 8 سال
حیوانات: بزها
پسر بزی آند در سال 1990 در آند، پرو پیدا شد و گفته میشود که هشت سال توسط بزها بزرگ شده است. وی با خوردن شیر آنها و تغذیه از ریشهها و دانهها زنده مانده بود. دانیل در طبیعت، و با مشخصههای بارز زندگی وحشی بزرگ شده بود.
او روی چهار دست و پا راه میرفت و دستها و پاهایش آنقدر زخم شدهبودند که سفت شده و برایش حکم سم را پیدا کرده بودند. وی میتوانست با بزها ارتباط برقرار کند اما نتوانست زبان بشر را یاد بگیرد.
پسر بزی آند پس از پیدا شدن، توسط تیمی از دانشگاه پزشکی «کانزاس» تحت بررسی و آزمایش قرار گرفت. نام او را «دانیل» گذاشتند.
7) پسر-آهوی کوهی سوریهای (The Syrian Gazelle Boy)
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
تاریخ پیدا شدن: 1946
سن هنگام پیدا شدن: تقریباً 10
محل: صحرای سوریه
مدت زمان زندگی در طبیعت: 9 سال
حیوانات: آهوان کوهی
پسری که حدوداً 10 سال سن داشت در میان گلهای آهوان کوهی در صحرای سوریه پیدا شد. او را به کمک یک جیپ عراقی گرفتند، چون میتوانست با سرعت 50 کیلومتر در ساعت بدود. اگرچه وی به طرز وحشتناکی لاغر بود، اما میگفتند بسیار سالم و تندست است و عضلاتی پولادین دارد. این پسر را گرفتند و دست و پایش را بستند.
به گفتهی آرمن، پسر-آهوی کوهی سوریهای در سال 1955 هنوز زنده بود و سعی کرده بود از وضعیت نامطلوبی که در آن زندانی شده بود، فرار کند. من احساسات شما را با بیان کارهایی که برای جلوگیری از این اقدام او انجام گرفت، جریحهدار نمیکنم.
آنچه که Magazine Life در تاریخ 9 سپتامبر1946نوشته بود، تا حد زیادی با گزارشهای دیگر مطابقت دارد. گزارش میگوید یک ماه پیش، گروهی از شکارچیان، پسری پیدا کردهاند که وحشی و آزاد در میان گلهای از آهوان کوهی، در دشت سوریه میدویده است. گویا، وی، که در زمان پیدا شدن 10 الی 14 سال داشت، در کودکی به حال خود واگذاشته شده بود. بعد از پیدا شدن، او را به آسایشگاه بیماران روانی انتقال داده بودند. Sunday Express نیز گزارش مشابهی ارائه کرده، با این تفاوت که سرعت پسر را 50 متر در ساعت قلمداد کرده است نه 50 کیلومتر در ساعت.
6) بلو، پسر شامپانزهای نیجریهای (Bello, the Nigerian Chimp Boy)
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
تاریخ پیدا شدن: 1996
سن هنگام پیدا شدن: 2
محل: نیجریه
مدت زمان زندگی در طبیعت: 1 سال
حیوانات: شامپانزهها
«بلو»، پسر شامپانزهای نیجریهای را هنگامی که دو سال داشت، در سال 1996 پیدا کردند. والدینش احتمالاً وی را که دچار معلولیت جسمی و ذهنی بود، در شش ماهگی رها کرده بودند، کاری که معمولاً چادرنشینان «فولانی»، ساکنان بخش عمدهای از منطقهی «ساحل» در غرب آفریقا، با کودکان معلولشان انجام میدهند و امری عادی محسوب میشود.
بلو که گفته میشود توسط شامپانزهها سرپرستی و بزرگ شده بود، میان یک خانوادهی شامپانزه، در 150 کیلومتری جنوب «کانو» واقع در شمال نیجریه پیدا شد. زمانی که این ماجرا، شش سال بعد در سال 2002 به چند خبرگزاری رسید، بلو در خانهی بیسرپرستان Tudun Maliki Torrey در کانو ساکن شده بود.
بلو، زمانی که تازه پیدا شده بود، مثل یک شامپانزه راه میرفت، او از پاهایش بهره میگرفت اما دستهایش را روی زمین میکشید. وی شبها در خوابگاه به این سو و آن سو میپرید، بچههای دیگر را آشفته میکرد و همه چیز را پرت میکرد و میشکست. شش سال بعد، بلو بسیار آرامتر شده بود، اما همچنان مثل شامپانزهها به این سو و آن سو میپرید، صداهای شامپانزهوار در میآورد و چند بار با مشت به سرش میزد. بلو در سال 2005 از دنیا رفت.
5) جان سبونیا، میمون-پسر اوگاندایی (John Ssebunya, the Ugandan Monkey Boy)
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
تاریخ پیدا شدن: 1991
سن هنگام پیدا شدن: 6
محل: اوگاندا
مدت زمان زندگی در طبیعت: 3 سال
حیوانات: میمونها
«جان سبونیا» در اوایل دههی 1980 به دنیا آمده بود. وی بعد از مشاهدهی قتل مادرش به دست پدر خودش، از خانه فرار کرده بود (احتمالاً در آن زمان حدود سه سال داشته). باور عام و پذیرفته بر این است که میمونهای سبز آفریقایی (green African vervet monkeys) حداقل تا اندازهای مراقبت از او را در جنگل بر عهده گرفتهاند. جان، در سال 1991، وقتی در درختی پنهان شده بود، توسط یک زن یا دختر قبیله (به نام میلی) پیدا شد. «میلی» با اهالی روستا بازگشت و در این مورد، نه تنها خود جان در برابر اسیر شدن مقاومت کرد- چیزی که معمولاً اتفاق میافتد- بلکه خانوادهای که سرپرستیاش را بر عهده گرفته بودند نیز، با پرتاب چوب به سمت روستاییان، به دفاع از او برآمدند.
گزارشات اولیه حاکی است که تمام بدن جان با موهایی موسوم به هایپرتریکوسیس (hypertrichosis) پوشیده شده بود. در مدفوع وی، کرمهایی به طول نیم متر وجود داشت. وقتی او را گرفتند و تمیزش کردند، معلوم شد تمام تنش پر از شکاف و خراش است و زانوهایش به دلیل چهار دست و پا راه رفتن، زخمی است. هویت جان سبولینا در همین زمان مشخص شد. میلی، جان را به «پل و مولی واسوا»، مدیران یک مؤسسهی خیریه، سپرد. جان در ابتدا نمیتوانست حرف بزند یا گریه کند اما بعدها یاد گرفت صحبت کند. این بدان معناست که وی پیش از زندگی در طبیعت، تا حدی حرف زدن را یاد گرفته بود.
او حالا نه تنها حرف میزند، بلکه آواز نیز میخواند و همراه گروه کر کودکان «مروارید آفریقا» به سفر میرود. بیبیسی، مستندی از ماجرای جان ساخت به نام «گواه زنده» (Living Proof). این مستند در 13 اکتبر 1999 به نمایش درآمد.
4) ترایان کالدارار، پسر سگی رومانیایی (Traian Caldarar, the Romainian Dog Boy)
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
تاریخ پیدا شدن: 2002
سن هنگام پیدا شدن: 7
محل: براشوف، رومانی
مدت زمان زندگی در طبیعت: 3 سال
حیوانات: سگها
«ترایان کالدارار»، پسری رومانیایی بود که سه سال، دور از خانوادهاش، یک زندگی وحشی در پیش گرفته بود. گفته میشود او به دلیل خشونتهای خانوادگی، خانهاش را ترک کرده بود. مادرش، «لینا کالدارار»، گفت که پسرش را دوست میداشته، اما همسرش مرد خشنی بوده و همواره لینا را کتک میزده. وقتی او ترایان را گم کرد، بسیار آزردهخاطر شد و این امید را در خود پرورش داد که شاید خانوادهی دیگری، سرپرستی ترایان را بر عهده گرفتهاند. او گفت: «وقتی فرار کردم، ارتباطم با ترایان قطع شد، با این حال، سعی کردم او را پس بگیرم. هر کاری کردم، او ]پدر ترایان[ اجازه نداد بچهام را پس بگیرم. او گفت بچه مال خودش است».
اگرچه ترایان کالدارار وقتی پیدا شد، هفت ساله بود، اما جسم یک بچهی سه ساله را داشت. او نمیتوانست صحبت کند، لخت بود و در یک جعبهی مقوایی پوشیده با پلیاتیلن زندگی میکرد. وی از نرمی استخوان شدیدی رنج میبرد، زخمهای عفونی داشت و جریان خونش احتمالاً به دلیل سرمازدگی، بسیار ضعیف بود. به اعتقاد دکترها، امکان نداشت ترایان به تنهایی زنده مانده باشد. آنان این طور نتیجه گرفتند که تعداد زیادی از سگهای ولگرد حومهی شهر ترانسیلوانیا به او یاری رساندهاند. وقتی ترایان پیدا شد، جسد سگی در کنارش بود که ظاهراً وی از آن تغذیه میکرده.
ترایان کالدارار، بعد از آن که اتومبیل یک چوپان به نام «مونالسکو یوان» از کار افتاد، پیدا شد. آقای یوان مجبور شده بود پیاده از مرتع خود بازگردد. در این زمان او کودک را پیدا کرده، به پلیس خبر داده بود. پلیس کمی بعد ترایان را گرفت. ترایان همچون یک شامپانزه راه میرفت و خوابیدن زیر تخت را به خوابیدن روی آن ترجیح میداد. به گزارش دکتر «مرسیا فلوریا»: «او را در وضعیتی حیوانی یافته بودند و حرکات او نیز حیوانگونه است. این شواهد نشان میدهند که وی در یک محیط اجتماعی رشد نیافته. وی در نبود غذا، بسیار آشفته میشود. تو تمام مدت به دنبال غذاست. وی بعد از خوردن غذا میخوابد».
3) راچام پنگینگ، دختر جنگل کامبوج (Rochom P'ngieng, Cambodian Jungle Girl)
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
تاریخ پیدا شدن: 2007
سن هنگام پیدا شدن: 29
محل: جنگل کامبوج
مدت زمان زندگی در طبیعت: 19 سال
حیوانات: حیوانات مختلف
دختر جنگل کامبوج، زنی کامبوجی است که در 13 ژانویهی 2007، در جنگل «ایالت راتانکیری» پیدا شد. خانوادهای در یک روستای نزدیک به محل، ادعا کردند که این زن، دختر آنها، «راچام پنگینگ» است که 29 یا 30 سال دارد (متولد 1979) و 18 یا 19 سال پیش ناپدید شده. ماجرای راچام، به عنوان یک کودک وحشی که سالهای زیادی از عمر خود را در جنگل گذرانده است، پوشش خبری وسیعی داشت.
راچام، پس از آن که در 13 ژانویهی 2007، ژولیده، لخت و وحشتزده، در جنگلهای انبوه ایالت راتانکیری واقع در دورترین نقطهی شمال شرقی کامبوج پیدا شد، مورد توجه بینالمللی قرار گرفت. وقتی یک روستایی متوجه شد از غذای موجود در جعبهی ناهار خبری نیست، آن ناحیه را تحت نظر گرفت، چشمش به این زن افتاد و چند تن از دوستانش را برای گرفتن او گرد آورد.
پدر راچام، افسر پلیس، کسور لو لانگ، او را از روی زخمی که روی پشتش داشت شناسایی کرد. وی اظهار داشت راچام پنگینگ در سن 8 سالگی، هنگامی که همراه خواهر شش سالهاش، گلهی گاوها را هدایت میکرد، ناپدید شده بود(خواهرش نیز همینطور). یک هفته بعد از پیدا شدن، راچام در تطبیق خود با زندگی متمدن، دچار مشکل شد. به گزارش پلیس محلی، او تنها میتوانست سه کلمه بگوید: «پدر»، «مادر» و «شکمدرد».
یک روانشناس اسپانیایی که این دختر را دیده بود، گفت او «میتواند چند کلمه بگوید و با دیدن بازیهایی که در آنها آیینه و اسباببازیهایی به شکل حیوانات وجود دارد، لبخند میزند» اما راچام هرگز به زبانی که قابل درک باشد، صحبت نکرد. او هنگام گرسنگی و تشنگی، به دهانش اشاره میکرد و ترجیح میداد به جای اینکه به صورت قائم قدم بردارد، روی چهار دست و پا راه برود. خانوادهی راچام مجبور بودند تمام مدت مراقبش باشند تا به جنگل فرار نکند.
راچام پنگینگ بارها سعی کرده بود به جنگل بازگردد. مادرش مرتب ناچار بود لباسهای راچام را را تنش کند زیرا او میخواست آنها را از تنش بیرون بیاورد. بر اساس اظهارات یکی خبرنگار از «گاردین»، خانوادهی راچام، مراقبت فراوانی از وی به عمل میآوردند و این زن غمگین و بیتوجه مینمود، هرچند شبها بیقرار میشد. در ماه مه 2010، راچام پگینگ به جنگل فرار کرد. علیرغم جست و جوها، کسی نتوانسته او را پیدا کند.
پسر پرندهای روسی (The Russian Bird Boy)
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
تاریخ پیدا شدن: 2008
سن هنگام پیدا شدن: 7
محل: ولگوگراد، روسیه
مدت زمان زندگی در طبیعت: 7 سال
حیوانات: پرندگان
در سال 2008، مددکاران روسی، یک «پسر پرندهای» پیدا کردند، که مادرش او را در لانهی پرندگان بزرگ کرده بود. این پسر تنها میتوانست از طریق جیک جیک کردن ارتباط برقرار کند. به گفتهی مقامات، این بچهی وانهادهشده را در یک آپارتمان کوچک دو اتاقه در حالی یافته بودند که با قفسهایی پر از پرنده، غذای پرندگان و مدفوع آنان، احاطه شده بود.
به گزارش روزنامهی روسی «پراودا» پسر پرندهای از زبان انسانی چیزی نمیفهمید و با جیک جیک کردن و تکان دادن بازوانش، ارتباط برقرار میکرد. فعال اجتماعی، «گالینا ولسکایا»، که در نجات کودک از خانهاش در «کروسکی»، ولگوگراد، شرکت داشت، اظهار کرد مادر 31 سالهی این پسر، با او همچون سایر حیواناتش رفتار میکرده و هرگز با وی سخن نمیگفته. خانم ولسکایا گفت: «وقتی با او حرف میزنیم، جیک جیک میکند».
مقامات روسی اعلام کردند که کودک از لحاظ جسمی آسیبی ندیده است اما از «سندروم ماگلی» (Mowgli Syndrome) رنج میبرد و قادر به برقراری ارتباط عادی با انسانها نیست. نام این سندروم، از شخصیت «کتاب جنگل» گرفته شده؛ ماگلی در این داستان، پسربچهای است که توسط حیوانات وحشی بزرگ میشود.
پراودا این گونه نوشت: « (مادر وی) از پرندگان خانگی نگهداری میکرد و به پرندگان وحشی غذا میداد. (او) هرگز نه پسرک را زده بود و نه بدون غذا رهایش کرده بود، اما هیچ وقت با او صحبت نکرده بود. این پرندگان بودند که با وی ارتباط برقرار کرده، زبان پرندهای یادش دادهاند. او فقط جیکجیک میکند و وقتی میفهمد کسی منظورش را متوجه نشده، دستهایش را مثل پرندهها تکان میدهد». این مادر، بعد از آن که پسرک پیدا شد، یک فرم رضایت امضا کرد. براساس این فرم، وی باید کودکش را آزاد میکرد تا تحت مراقبت قرار گیرد. گزارشها حاکی از آن هستند که پسر پرندهای موقتاً به یک آسایشگاه روانی منتقل شده بود، اما بعد از مدت کوتاهی، او را به مرکز مراقبتهای روانپزشکی فرستاده بودند.
1) اکسانا مالایا، دختر سگی اوکراینی (Oxana Malaya, The Ukrainian Dog Girl)
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
تاریخ پیدا شدن: 1991
سن هنگام پیدا شدن: 8
محل: بلاگوشچنکا، اوکراین
مدت زمان زندگی در طبیعت: 5 سال
حیوانات: سگها
«اوکسانا مالای» نه یک کودک وحشی بود، نه یک کودک محبوس، بلکه کودکی بود وانهاده، که بیشتر دوران طفولیت خود را از 3 تا 8 سالگی، در لانهی سگها، پشت باغچهی خانهی خانوادگی خود در «نوایا بلاگوشچنکا»، اوکراین، گذرانده بود، هر چند، گاهی به خانه میآمد و والدین الکلی و اهمالگر خویش را ملاقات میکرد.
والدین دائمالخمر اکسانا، نمیتوانستند از او نگهداری کنند و به همین دلیل اکسانا در سه سالگی از خانهاش تبعید شد. آنان در منطقهای فقیرنشین زندگی میکردند و سگهای وحشی بسیاری در آن خیابانها پرسه میزدند. اکسانا در یک کپر، که محل زندگی این سگها بود و پشت خانهاش قرار داشت، پناه جست.
وی تحت مراقبت سگها قرار گرفت و حرکات و رفتارهای آنان را آموخت. رابطهی اکسانا با سگها آنقدر قوی بود که وقتی مقامات برای نجاتش آمدند، در ابتدا توسط سگها رانده شدند. اعمال و صداهای او، تقلیدی از سرپرستانش بود. دختر سگی خرناس میکشید، پارس میکرد، روی چهار دست و پا راه میرفت، مثل یک سگ وحشی قوز میکرد، پیش از خوردن غذا آن را بو میکشید و دارای حواس بسیار قوی بینایی، شنوایی و بویایی بود. وقتی اکسانا را نجاتش دادند، او تنها کلمات «بله» و خیر» را میدانست.
اکسانا، بعد از پیدا شدن، کسب مهارتهای عادی اجتماعی و عاطفی انسانی را دشوار یافت. وی، محروم از هرگونه محرک اجتماعی و فکری، تنها، از حمایت عاطفی سگهای همراهش برخوردار گشته بود. از آنجایی که اکسانا در محیط اجتماعی از زبان استفاده نکرده بود، وی در بهبود مهارتهای زبانی با مشکل مواجه میشد.
اوکسانا در سال 2010، 26 ساله است. او در محل نگهداری معلولین ذهنی نگهداری میشود و در مراقبت از گاوهای مزرعهی کلینیک کمک میکند. وی گفته است وقتی کنار سگهاست، از همیشه خوشحالتر است.
چگونه به طوطی هاسخن گفتن و حرف زدن بیاموزیم
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]این ساعت ها بهترین زمان ها هستند اما فراموش نکنید تمامی ساعت ها عالی هستند و حتما تاثیر گذار
چگونه به طوطی سخن گفتن و حرف زدن بیاموزیم
بهترین ساعت ها برای حرف یاد دادن به کاسکو
از ۶ تا ۹ صبح
و ۶ عصر تا ۸ شب
متاسفانه خیلی ها نوار و سی دی می گذارند برای کاسکو اما به نظر من با انکه این هم روش بدی نیست اما با ارزش نیست چون به نظر من کاسکوها جانورانی اجتماعی هستند و دوست دارند کلمات را از صاحبشان یاد بگیرند نه از رادیو و تلویزیون.
همیشه به اروپا نگاه کنید انها برای حیوانات خانگی خود زحمت می کشند به انها اموزش می دهند شیرین کاری یاد می دهند و مهم تر از همه به پرندگان سخنگو یاد می دهند که چگونه و چه زمانی از کلمات استفاده کنند حالا به خودمون نگاه کنید یک دستگاه سی دی کنار کاسکو ! فقط می خواهیم حرف بزنه ! یک مشت چرت و پرت .... ما وقت نمی گذاریم تا یک طوطی بار بیاوریم که با افتخار به دیگران نشانش بدهیم.
اگر می خواهید پرنده شما سخنگو باشد می بایست مانند یک مربی با پرنده تان رفتار کنید، این کار کمی وقت گیر و دشوار است زیرا احتیاج به صبر و حصله دارد. عده ای به خاطر انکه مثلا ۳۰۰ هزار تومان پول داده اند و یک پرنده خریداری کرده اند توقع دارند پرندشان سخنگو باشد و کلی حرف بزند یا بلافاصله جملات و کلمات را یاد بگیرد !!. شما اگر وقت و حصله کافی ندارید و دوست دارید از ابتدا یک طوطی سخنگو در خانه داشته باشید، باید بالای ۱ میلیون تومان خرج کنید. اما در عوض پرنده ای که بالای ۱ میلیون تومان قیمت دارد بیش از کلمات زیادی را اموخته و حتی ممکنه جمله بگوید و شعر بخواند. البته قیمتها بسیار متفاوت هستند.اگر می خواهید پرنده شما یک عبارت خاص را تکرار نماید.به شکل های مختلف این عبارت را بیان کنید،یک بار با صدای بلند یکبار با صدای کم و یکبار با صدای کودک و یا هر صدای دیگر و موقع آموزش مستقیما به پرنده نگاه کنید به این صورت پرنده می فهد که شما می خواهید او این لغت را تکرار کند. برای اینکه پرنده اسم یک شئ (مثلاً بیسکوئیت) را یاد بگیرد آنرا در دست بگیرید و به کاسکو نشانش بدهید، سپس کلمه را بهوضوح ادا کنید. کلمه را در یک جمله بهکار برید مثلاً بگویید دوست داری؟ بعد بیسکوئیت را به او نشان داده و بگوئید بیسکوئیت. اجازه دهید پرنده بفهمد در مورد چه صحبت میکنید. همیشه یک صاحب مسوولیتپذیر باشید و به پرنده لغات اشتباه یاد ندهید
یکی از سوالات رایج این است: ایا پرنده من توانایی حرف زدن دارد؟
از هزار کاسکو هر هزار تا توانایی حرف زدن و یادگیری دارند اما بعضی از کاسکوها دارای صاحب های بهتری هستند که بهتر بهشان اموزش می دهند و ضمنا استعداد بعضی کاسکوها هم زیاد و کم است اما معمولا همه تقلید صدا را بلد هستند.
حتی پرنده شما اگر وحشی باشد ،اگر حصله داشته باشید و با ارامش با طوطی خود برخورد کنید. بالاخره روزی (شاید حتی پس از ۱ سال) به حرف می ایند . فقط کافیه به شما اطمینان کامل پیدا کنند و شما درست بهش حرف زدن را اموزش دهید.
کاسکوهایی که هنوز صحبت کردن یاد نگرفته اند و شما انها را با قیمتهایی پایین تر خریداری کرده اید هم تقریبا همان استعداد را برای یادگیری دارند فقط نیاز به تمرین و اموزش صحیح دارند. اگر کاسکوی شما قدری وحشی است ناراحت نباشید زیرا بالاخره روزی مطمئن میشود که شما دوست و صاحب او هستید پس از انکه اطمینان کامل به شما پیدا کرد یعنی امادگی کامل برای یادگیری کلمات را دارد. اما یک راه دیگر هم هست انهم این که طوطی خود را فقط ۲ ساعت در روز از قفس بیرون بیاورید و اجازه دهید از قفس خارج شود به این صورت کاسکو برای جلب توجه کردن به تقلید صداها روی می اورد اما در عوض طوطیی که فقط ۲ ساعت در روز تحرک داشته باشد زودتر از سایر کاسکوهای در اسارت مبتلا به مریضی های گوناگون شده و شما کاسکو را خیلی زودتر از دست خوهید داد. درسته که در طبیعت ۱۰۰ سال عمر می کنند اما در اسارت حداکثر ۳۵ تا ۴۰ سال انهم در شرایط خیلی خیلی خوب با تحرک کافی و غذاهای مناسب. اما پیشنهاد می کنم مثل خود من باشید یعنی از وجود یک جفت کاسکوی کنار هم لذت ببرید و یک کاسکو را تنها نگهداری نکنید درسته که کمتر حرف یاد می گیرند اما در عوض لذت بخش تر است دیدن یک جفت کاسکو کنار هم برای پیدا کردن جفت مناسب با من تماس بگیرید. و به پرنده هایتان به مقدار کافی در روز ازادی بدهید.
جالب است بدانید که حتی طوطی های بسیار کوچکی مانند مرغ عشق ها هم توانایی یادگیری چند کلمه را دارند. اما بهتره این پرندگان کوچک مثل عروس هلندی را به صورت جفت نگهداری کنید. چون ارزش سرو کله زدن برای یادگیری کلمات رو ندارند.
کاسکوها همیشه حصله حرف یاد گرفتن ندارند شما باید بدانید که کاسکوتون چه زمانی سروحال است. بهترین زمان صبح و عصر است کاسکوها در طبیعت هم صبح ها و عصرها در دسته ها و گروه های کوچک به جستجوی غذا می روند و ان هنگام خیلی سرو صدا می کنند. اما ساعات ظهر و شب بیشتر ساکت هستند البته گاه وقتی می بینند شما برق ها را خاموش نمی کنید انها هم خواب از سرشان می افتد و شرع به سرو صدا کردن می کنند.
شما باید بدانید چه موقع کاسکو حواسش به شماست ان هنگام باید باهاش شروع به حرف زدن بکنید مثلا بگویید: سلام عزیزم . فاصله شما نباید زیاد نزدیک باشه به قفس یا محلی که کاسکو در انجاست تا کاسکو بدون هیچ استرسی و با حواس جمع به حرف شما گوش دهد شما باید یک جمله یا کلمه را بارها و با صدای دلنشین تکرار کنید، همان کلمه یا جمله را به اشکال مختلف بگویید مثلا یکبار ارام یک بار ارامتر و یا با صدای بلنتر و مهربانانه.
یادتون باشه که کاسکوها مانند انسانها رفتارها و اخلاق های متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند، اینجانب یک کاسکو داشتم که فوق الاده رام و اهلی و حرف گوش کن بود اما علاقه چندانی به حرف زدن نداشت ، اما من با این وجود بسیار دوستش داشتم،اما متاسفانه یک روز بد پنجره باز بوده و هنگامی که من خانه نبودم رفت... کاسکوهایی را دیدم که اجازه نمی دهند کسی بهشان دست بزند اما چندین کلام صحبت می کنند و جمله های زیادی می گویند ! پس به این نتیجه می رسیم که حرف زدن در پرنده ها ربط خیلی زیادی به رام بودن و اهلی بودن انها ندارد. گفتنی است مرغ میناهای سخنگو هم گاه با انکه بیش از ۵۰ کلمه را یاد گرفته اند اما باز وحشی هستند و اگر کسی انگشت دستش را به انها نزدیک کند ضربات نسبتا دردناکی وارد می کنند!
اصطلاحا به کاسکویی که زیاد رام و دستی شده اما حرف نمی زند می گویند لوس شده یعنی دلیلی نمی بینه که بخواد با سخن گفتن جلب توجه کنه.
عده ای صداهای از قبل پر شده بر روی نوار کاست یا سی دی را برای پرنده می گذارند راه بدی نیست اما پرنده سخنگوی شما کاسکو باشد یا مرغ مینا و یا.... دوست دارد از خود شما کلمات را بیاموزد.
پرنده های سخنگو چه کلماتی را زودتر یاد می گیرند؟
تا جایی که من دیدم و شنیدم همه پرنده های سخنگو هر واژه ای را که بخواهند می توانند یاد بگیرند. اما شما برای شروع از این کلمات استفاده کنید:
بیا ، بدو بیا ! ، بابا ، بیا بابا ، بوس بده! ، سلام ، کاسکو جان ، عزیزم ، الو ، حالت خوبه ، و...... پس از یادگیری می توانید چند کلمه را با هم ترکیب کنید جمله ای مانند : سلام عزیزم بیا بوس بده بابا !! را تمرین کنید، پرنده شما بعد از یادگیری کلمات با کمی تلاش جمله را هم با موفقیت خواهد گفت. در این میان کلماتی هم که در خانه زیاد تکرار می شوند مانند نام صاحب خود و نامهای اعضای خانواده را هم به خوبی به خاطر می سپارد. البته دلیلی نداره جمله را کلمه کلمه اموزش دهید و می توانید یک شعر را بارها تکرار کنید و پرنده هم یاد بگیرد.
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید][برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
استعداد انواع طوطی ها در تقلیدصدا و سخن گفتنکاکادوها:
بطور کلی در کتاب های تخصصی عقیده بر ان است که کاکادوها استعداد مثلا انواع
امازون یا کاسکو را در حرف زدن ندارند.کاکادوی چشم برهنه بایستی بالاترین استعداد
را در یادگیری کلمات در خانواده خود دارا باشد.برخی از انواع کاکادو جیغ های بلندی
کشیده و قادر به تقلید هر نوع صدایی بوده و سوت زدن می اموزد.
لوری ها:
در پاسیو تماس زیادی با نگهدارنده خود داشته باشند به او خو گرفته و حرف زدن نیز
خواهند اموخت.برخی از لوریها به ندرت استعداد حرف زدن دارند.صدای طبیعی انها
را سوت ممتد تشکیل میدهد.
مرغ عشق ها:
برخی از انواع ان قادرند که کلمات محدودی را تلفظ نمایند ولی این به منزله ان نیست
که انها استعداد حرف زدن را کاملا دارا میباشند.
طوطی بزرگ اسکندر(در ایران به شاه طوطی معروف است):
طوطیان اصیل از استعدادخوبی برای حرف زدن برخوردارند.چنین برمی اید که نرها در این
زمینه از ماده ها با استعداد ترند.صدای طبیعی انان نیز مطبوع است.
طوطی کوچک اسکندر(ملنگو):
این طوطی توانایی یادگیری کلمات را دارد
طوطیان جدایی ناپذیر:
انها از استعداد ضعیفی برای حرف زدن برخوردار بوده و یا اصولا توانایی انرا ندارند.اما
صدای طبیعی انها مطبوع است.
طوطی امازون:
درباره استعداد یادگیری کلمات از جانب امازونها عقاید متفاوتی وجود دارد.برخی مثالها
گویای انند که امازونها نیز شبیه طوطیهای خاکستری(کاسکو ها) قادر به یادگیری کلمات
بوده و از کلمات اموخته شده در جای خود و به گونه ای منطقی استفاده می نمایند.
جیغ های طبیعی امازونها در انواع اهلی زمانی مشاهده میشود که حیوان احساس
کم حوصلگی کند.در حالت ترس نیز صدای مخصوصی در می اورد.
طوطی خاکستری(کاسکو):
هیچ یک از انواع طوطیها استعداد انواع خاکستری را در حرف زدن ندارند. تنها امازونها
در این خصیصه با انها رقابت دارند.البته نباید فراموش کرد که استعداد حرف زدن خصیصه
ای کم و بیش فردی است.طوطی خاکستری اهلی هر نوع صدایی نظیر صدای سگ و
صدای پرندگان وحشی و صدای تلفن و صدای دریا و سرفه را قادر به تقلید میباشد.انان
تمامی یک اواز را سوت زده و صدای انسانهای اطراف خود را تقلید نموده و کلماتی را
که اموخته اند بطور منطقی و بسته به موقعیت خاص خود به کار میبرند.در صورتیکه
پرنده به طریق مطلوبی نگهداری شود صدای جیغ بلند طبیعیش را به ندرت خواهید
شنید.در عوض صدای ارامی در اورده و می غرد.
طوطی ارا:
اراها خصوصا انواعی که از جوانی در مجاورت انسان بزرگ شده باشند برخی کلمات
را خواهند اموخت. اما تنها قادر به تلفظ بعضی کلمات بوده و نمی توانند جمله ای را
ادا نمایند. صدای طبیعی انها جیغ گوش خراشی است که در جانوران اهلی تنها به
هنگام ترس شنیده میشود.
یه حرفایی همیشه هست که از عمق نگاه پیداست
از اون حرفای تلخی که مث شعر فروغ زیباست
از اون حرفها که یک عمره به گوش ما شده ممنوع
از اون حرفهای بی پرده شبیه شعری از شاملو
از اون حرفها که میترسیم از اون حرفها که باید زد
از اون درد دلای خوب از اون حرفهای خیلی بد
نگفتی و نمیگم ها حقیقت های پنهونی
از اون حرفها که میدونم از اون حرفها که میدونی
به زیر سقف این خونه منم مثل تو مهمونم
منم مثل تو میدونم تو این خونه نمیمونم
یه حرفهایی همیشه هست که از درد توی سینه ست
مثل رپ خونی شاهین پر از عشق پر از کینه ست
پر از نا گفته هایی که خیال کردیم یکی دیگه
دلش طاقت نمیاره همه حرفامون و میگه
میگه میگه . . .
همیشه آخر حرفا پر از حرفای ناگفته ست
همیشه حال ما اینه همیشه دنیا آشفته ست
به زیر سقف این خونه منم مثل تو مهمونم
منم مثل تو میدونم تو این خونه نمیمونم
به زیر سقف این خونه منم مثل تو مهمونم
منم مثل تو میدونم تو این خونه نمیمونم
آلبوم فوق العاده زیبای مهدی یراحی با نام منو رها کن
( تنظیم : سیروان خسروی , مهدی یراحی , بهزاد رئیسی , مهرداد احمد زاده , فرزاد فاتح )
( ترانه : زهرا عاملی , روزبه بمانی , عزیز الرسام , سیروان خسروی , امیر مسعود میردامادی )
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید][برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] 3.5 MB Apr-20-11
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] 3.2 MB Apr-20-11
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] 3.6 MB Apr-20-11 ( این آهنگ رو حتما دانلود کنید )
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] 3 MB Apr-20-11
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] 3.3 MB Apr-20-11
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] 3.1 MB Apr-20-11
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] 3.2 MB Apr-20-11
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] 2.6 MB Apr-20-11
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] 2.3 MB Apr-20-11
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] 2.6 MB Apr-20-11
آلبوم قدیمی هست به احتمال زیاد بیشتر بچه ها شنیده باشن ولی چون قشنگ بود من گذاشتمش تو انجمن ... dallliii