چکیده ای از کتاب بیوگرافی کاسیاس قسمت دوم/دهه دوم زندگی
مرجع خبري رئال مادريد : کتاب "قهرمان متواضع " ، کتابی است که اخیرا روانه بازارها شده و مربوط به زندگینامه ایکر کاسیاس ، کاپیتان رئال مادرید است . با هم دومین بخش از خلاصه ای از این کتاب را مرور می کنیم .
فصل 1 : رئال مادرید ، تنها تیمش
اولین سفر ، به پاریس
انتخاب پایانی صورت گرفت و 18 بچه ، تیم "بنجامین 7" را تشکیل دادند که ایکر یکی از آنها بود . آن فصل ، رئال مادرید در تورنمنت بین المللی مئودون در پاریس و در فرانسه حضور یافت . این ، اولین سفر هوایی ایکر بود . فینال در دهمین سالگرد تولدش بود اما رئال مادرید در ضربات پنالتی به بنفیکا باخت .
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] در فصل 92-1991 ، ایکر اولین دستمزدش را به عنوان یک بازیکن رئال مادرید دریافت کرد که در آن زمان در تیم "آلوین ب " بازی می کرد . او لالیگا را در مقابل رقبایی که یک سال بزرگتر از او بودند ، برد . تیمش فقط دو بازی را باخت .
او ، سفر کوتاهش از مستولز به زمین تمرین سیوداد دپورتیووا را سه بعد از ظهر در هفته انجام می داد . پدرش همیشه او را با خودرو به سر تمرینات می برد و همان جا می ایستاد تا تمام جلسات تمرینش را تماشا کند . "اعتقاد دارم که وظیفه ام این بود که حواسم به ایکر باشد . من دوست داشتم که تمریناتش را ببینم . همین طور او را به تمام بازیهایش می رساندم ، این شغل دوم من بود ."
مرحله بعدی ، رسیدنش به تیم "آلوین آ " بود که توسط پدرو دایاز هدایت می شد ، کسی که مربی گوتی ، گرانرو ، پاوون و ... هم بود . تیمش چهار سال شکست ناپذیر باقی ماند .
پدرو دایاز می گوید :" او با جدیت بسیاری تمرین می کرد . وقتی که با او صحبت می کردی ، توجه فوق العاده ای به تو می کرد ، خیلی توجه داشت که هنوز فقط یک بچه است . درک کردم که او می داند که می خواهد در هر جلسه تمرینی بهتر شود . او خیلی مسئولیت پذیر و جدی بود . خاطرات خوشی از او دارم . یک روز ، وقتی که تازه تمریناتش را به تیم اصلی شروع کرده بود و 18 یا 19 سال را داشت ، مرا در سیوداد دپورتیوا دید و در آغوش گرفت . کمتر کسی چنین کاری می کند . "
نایک کاپ ، اولین جام مهمش
او به تیم "نونهالان ب " صعود داشت که در آن جا هم قهرمان شد . در فصل بعدش ، 95-1994 ، او با تیم "نونهالان آ " زیر نظر پاکو خیمنز تمرین کرد . تیم لالیگا را برد و قهرمان جام برتر داخلی نایک شد (برای فوتبالیست های زیر 14 سال ) تا رئال مادرید نماینده اسپانیا در جام برتر اروپایی نایک شود .رئال مادرید در روز 1 می 1995 توانست بارسلونا را شکست دهد تا نسخه داخلی این جام را ببرد . آن بازی به ضربات پنالتی کشید که ایکر یک توپ را گرفت و یک پنالتی دیگر حریف هم از دست رفت .
در پاریس ، رئال مادرید در فینال به آینتراخت فرانکفورت خورد . بازی با نتیجه 1-1 مساوی تمام شد (اولین گلی بود که ایکر در کل تورنمنت دریافت کرد ) تا کار باز هم به ضربات پنالتی بکشد . رئال مادرید 5-3 برد . ایکر ، توپ آخر را مهار کرد تا بهترین دروازه بان تورنمنت شود . لوئیز فیگو ، جام را به قهرمان در یورو دیزنی اهدا کرد و نایک با ایکر ، به لطف عملکرد درخشانش قراردادی سه ساله بست .
پاکو خیمنز که بعد ها اتفاقا با ایکر در تیم اصلی و تیم ملی اسپانیا تقابل داشت می گوید :"در طول آن جام می شد دید که او توانایی های خارق العاده ای دارد . او در آن زمان هم سرعت و تحرک فعلی خود را داشت . خیلی انعطاف پذیر و سریع بود . واکنش های خارق العاده ای داشت ، همین طور توانایی هایی که برای کاپیتان شدن نیاز است . او همیشه در دسته ی بزرگان تیم بود اما یک پسر خیلی مودب بود و می شد گفت که از یک خانواده متشخص آمده است . من هنوز با پدرش رقاقت نزدیکی دارم . زیاد در مورد ایکر با هم صحبت می کنیم . پدرش همیشه از او حمایت کرده و نقش مهمی در جایگاه فعلی پسرش دارد . "
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
به عنوان جایزه ، قرار شد که آن تیم به ایالات متحده برود ، جایی که به پورتلند ، مقر نایک و لس آنجلس سر زدند . در میان وقفه های تماشای جذابیت های توریستی ، سه بازی دوستانه هم برگزار شد . وقتی به خانه برگشتند ، رئال مادرید والدانو که قهرمان لالیگا شده بود ، در برنابئو از آن ها تجلیل کرد .
جام جهانی زیر 15 سال در بولیوی
در فصل 96-1995 ، ایکر در تیم "نوجوانان بی " با مربیگری رافا لوپز بازی می کرد . در لالیگا ، رئال مادرید 25 بازی را برد و یکی را مساوی کرد . رئال مادرید همچنین در مسابقات جام جهانی زیر 15 سال در بولیوی شرکت کرد چرا که جام نایک را برده بود . مربی آن تیم ، آنتونیو مسکیتا بود . در پی مشاهده شرایط هتل در سانتا کروز دلا سیرا و دیدن غذایی که تیم باید سرو می کرد ، او با باشگاه مشورت کرد تا ببیند که تیم باید در آن اردو بماند یا به خانه برود . بدترین اتفاق ممکن در همان شب اول رخ داد ، زمانی که شام رستوران آن قدر افتضاحی بود که مسکیتا به بازیکنان گفت که بلند شوند و بروند . در نهایت در فست فود ، غذا خوردند .
فردایش ، مسکیتا با مسئولان بازی مذاکراتی صورت داد و خواستار آب معدنی و غذای بهتر شد . رئال مادرید ماند و به مرحله پایانی تورنمنت رسید که چهار تیم باید با همدیگر بازی می کردند . رئال مادرید ، دو بازی اولش را برد و در بازی پایانی ، باید با تیم میزبان ، تاهوئیچی بازی می کرد . تیم میزبان ، به نفع خودش قوانین را عوض کرد و مدعی شد که با این که هر دو تیم ، امتیازات یکسانی دارند ، تساوی باعث می شود که آنها قهرمان شوند . مسکیتا در مقام دفاع بر آمد و گفت که قوانین واقعی این است که تساوی به معنی قهرمانی رئال مادرید است و همین طور هم شد . بازی پایانی با نتیجه 2-2 به پایان رسید و رئال مادرید پس از یک فینال عجیب و غریب که داور ، هفت دقیقه وقت اضافه گرفت به قهرمانی رسید .
برنده بزرگ آن شب ، ایکر کاسیاس بود . عملکرد فوق العاده ای از خود ارائه داد . در پایان بازی ، زمانی که هنوز در زمین بود از او مصاحبه گرفته شد . استرس داشت و این را از صدایش هم می شد فهمید . او بدون فکر کردن در مورد جواب هایش ، خیلی سریع صحبت می کرد .
"این برای ما خیلی کار برد . آنها هم تلاش زیادی انجام دادند ، این یک برد بزرگ بود . آنها مثل قهرمان ها جنگیدند اما ما به علت تفاضل گل برنده شدیم ... البته که تفاضل گل هم مهم است ، زنده باد ، زنده باد ! "
در این باره که آیا او بهترین بازیکن تیمش بوده یا نه گفت :" فکر نمی کنم که بهترین بوده باشم . ما یک تیم هستیم . یازده مرد که درون زمین هستند . همه یازده تای ما ، کل تلاشمان را درون زمین انجام دادیم و من هر آن چه که داشتم در خدمت تیمم گذاشتم و آنها هم همین کار را برای من کردند . "
سپس از ایکر پرسید که طرفدار کدام تیم است . در ابتدا سوال را نفهمید ، بعد که تکرار شد پاسخ داد :" من تا پای مرگ با رئال مادرید هستم . " همین طور گفت که اسطوره هایش ، بویو ، خوانخو والنسیا و اشمایکل هستند .
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
رافا لوپز می گوید :" واقعیت این است که در موردش یک اشتباه کردم . به او گفتم که چهار سال دیگر ، در تیم اصلی خواهد بود ، در حالی که این اتفاق در عرض تنها سه سال رخ داد . در 14 سالگی ، او شخصیت فوق العاده ای درون دروازه داشت . او یک جواهر بود . گل زدن به او خیلی مشکل بود . در موقعیت های تک به تک ، شکست ناپذیر بود . در فینال ، فهمیدم که ایکر قرار است بهترین دروازه بان جهان شود . توپگیری هایش شگفت انگیز بودند ... یک گزارش مکتوب با امضای من در باشگاه موجود است که در آن نوشته شده که وقتی 18 ساله می شود ، به تیم اصی خواهد رسید اما او در 17 سالگی رسید . ویسنته دل بوسکه آن گزارش را خوانده بود."
پیشرفت او در تیم "نوجوانان آ " هم ادامه یافت ، جایی که خوانخو مارتین دلگادو ، مربی اش بود . آنها هم در لالیگا شکست ناپذیر ماندند و به 25 برد و یک تساوی رسیدند اما در فینال "جام مادرید " در ضربات پنالتی شکست خوردند . در مسابقات باشگاه های اروپا هم نایب قهرمان شدند . در آن زمان ، باشگاه به ایکر و خانواده اش پاداش اقتصادی می داد که ماهی 150 یورو دریافت می کرد که مادرش ، حواسش به این پول بود . تنها چیزی که ایکر با این پول خرید ، یک جفت دستکش بود چرا که دستکش های قبلی اش پاره شده بودند .
چندین سال بعد ، زمانی که خوانخو رفت تا دستیار هاینکس در بنفیکا شود ، یک روز به سیوداد دپورتیوا آمد . ایکر خودرویش را متوقف کرد تا او را در آغوش بگیرد ، هر چند که می دانست که چند دختر هوادار هم در طرف دیگر درب ورودی منتظرش هستند .
دو گام به جلو
در فصل 98-1997 ، ایکر در تیم "جوانان آ " به مربیگری لوئیز پالمرو بازی کرد . بر اساس گزارشات مثبت ، ویسنته دل بوسکه به او اجازه داد که دو تیم را جا بگذارد و مستقیما دو پله به جلو بیاید و از تیم "نوجوانان آ " به تیم "جوانان آ " ملحق شود . تیم ، لالیگا را با 19 امتیاز اختلاف برد . در آن فصل ، ایکر در لیست تیم رئال مادرید سی که در دسته چهارم بود هم قرار می گرفت . باشگاه به او پیشنهاد قرارداد حرفه ای را داد . سه سال با دستمزدهای 9 ، 21 و 30 هزار یورو . در واقع ، فقط سال اول این قرارداد به تحقق پیوست چرا که سال بعدش در دسته چهارم بازی می کرد و دستمزدش به 180 ، 210 ، 240 هزار یورو (به ترتیب سال اول ، دوم و سوم) افزایش یافت .
پالمرو می گوید :" او همیشه رفتار فوق العاده ای داشت . او ساعت سه از مدرسه خارج می شد تا ساعت پنج به تمرین برسد . او باید یک ساعت و نیم ، مسیر را از مستولز تا این جا با قطار طی می کرد . رفتارش همیشه الگو بود . هیچ گاه بدجنس نبود و نیازی نبود که سرش داد زده شود . خیلی درون گرا تر از حالا بود . خیلی مسئولیت پذیر بود . "
اولین تجربه اش با تیم اصلی در همان سال اتفاق افتاد . به روزنبرگ سفر کرد اما بازی نکرد . در فصل 99-1998 ، به "رئال مادرید سی " رسید ، جایی که یک بار دیگر ، مارتین دلگادو مربیش بود . روزهای پنجشنبه و جمعه ، با تیم اصلی تمرین کرد . بازیکنان تیم اصلی به او توجهات خاصی نشان دادند . کونترارس و مورینتس با او در سفر به روزنبرگ صحبت کردند و او از این که این گونه مورد توجه قرار می گیرد ، سورپرایز شده بود .
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
با توجه به ان که جلسات تمرینی صبح برگزار می شد و پدرش نمی توانست دیگر او را ببرد چرا که سر کار بود ، ایکر باید با سه نوع از حمل و نقل عمومی به سیوداد دپورتیوا می رفت . اول باید یک ساعت از اتوبوس از خانه اش در مستولز به ایستاگاه مترو می رسید تا به بگونیا برود . چاره کار این بود که از کارت های حمل و نقل ماهانه که قیمتش 30 هزار یورو در ماه بود استفاده کند که خیلی به صرفه تر از 0.81 یورو برای هر بلیط مترو و 1 یورو برای هر بلیط اتوبوس بود .
در آن فصل ، ایکر با تیم اصلی برای یکی از بازیهای چمپیونزلیگ سفر کرد . باشگاه ، تمام بازیکنانی که حداقل یک بار در لیست در آن تورنمنت حضور یافته بودند را برای سفر به توکیو برای جام بین قاره ای دعوت کرد . ایکر به عنوان گلر سوم سفر کرد اما روی نیمکت ننشست . فینال در روز 1 دسامبر برابر واسکودو گاما بود ، ایکر گل اول که توسط روبرتو کارلوس به ثمر رسیده شد را ندید چرا که داشت به سمت دیگری در آن لحظه نگاه می کرد . کمی بعد با یکی از یار های ذخیره واسکودو گاما که داشت به رئالی ها فحش می داد ، درگیری پیدا کرد .
"وقتی که رائول گل زد ، می خواستم به آنها چیزی بگویم اما به خاطر متانت ، ساکت ماندم . یادم است که همان طور خوشحالی کردم که انگار در بازی هستم . با جام عکس گرفتم ، دور زمین دویدم ، در رختکن شامپاین پاشدیم و تجربه کردن سیبلس ، فوق العاده تر از همه بود . موریتنس که یکی از نفراتی بود که زیاد با من صحبت می کرد ، به من گفت که کمتر کسی می تواند در سن 17 سالگی قهرمان جهان شود . راست هم می گفت ... "
چند روز بعد ، در روز 17 دسامبر ، رسما در لیست تیم برای سفر به اوویدو قرار گرفت . آلمانسا مصدوم شده بود و فقط ایلنگر باقی مانده بود . ایکر روی نیمکت نشست . روز دوشنبه، دو امتحان داشت : زبان انگلیسی و ریاضی . او زیاد درس نخوانده بود و تیم هم 1-0 باخت .
پیش از آن که سال تمام شود ، اولین بازی خود را در برنابئو انجام داد ، در یک بازی دوستانه با اتلتیکو برای کمک به قربانیان طوفان میچ . رئال آن بازی را باخت .
فصل بعد ، او در تیم رئال مادرید کاستیا در دسته سوم زیر نظر پاکو گارسیا هرناندز بازی می کرد . در تیم اصلی ، توشاک از دو گلرش ، ایلنگر و بیزاری راضی نبود . ایلنگر مصدوم شد و مربی تصمیم گرفت که از دروازه بانی استفاده کند که دو توپ فوق العاده را در یکی از جلسات تمرینی گرفته بود ، ایکر کاسیاس . سپس ایلنگر ریکاوری کرد و توشاک تصمیم گرفت که به بیزاری هم فرصت دیگری بدهد . کاسیاس به همین علت به کاستیا برگشت .
سپس این ویسنته دل بوسکه بود که او را به تیم اصلی برد و ایکر دیگر هرگز برنگشت .