حقیقی: 14 ساعت در روز تحت نظر هستم!
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
علیرضا حقیقی در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس، در خصوص وضعیتش در تیم فوتبال روبین کازان اظهار داشت: خوشبختانه همانطور که تصور میکردم با گذشت زمان شرایط من بهتر از قبل میشود و خدا را شکر میکنم که کادر فنی تیم از من رضایت دارد. هنوز نتوانستهام در ترکیب روبین کازان قرار بگیرم اما خدا را شکر بعد از مصدومیتی که داشتم در چند بازی در لیست 18 نفره این تیم قرار گرفتم.
وی افزود: طبق برنامهریزیهای جدیدی که برای من شده حدودا 14 ساعت تحت نظر مربیان روبین کازان هستم. از 7 صبح از منزل بیرون میآیم و 9 شب برمیگردم یعنی 14 ساعت در 3 وعده تمرینی زیر نظر مربیان مجرب این تیم کار میکنم.
دروازه بان سابق پرسپولیس تصریح کرد: با توجه به حرفهایی که زده شده است روبین کازانیها برای فصل آینده به من آمادهباش دادهاند و معلوم است روی من حساب باز کردهاند.
وی خاطر نشان کرد: در مدتی که در روبین کازان حضور دارم هر روز پیشرفت میکنم. نکاتی را یاد گرفتهام که علیرغم احترامی که برای تمام مربیان ایرانی قائلم تا امروز به گوشم نخورده بود. من مانند یک دوندهای هستم که زمان میخواهم تا بتوانم در رشته خودم قهرمان شوم و کار یک ماه و دو ماه نیست.
حقیقی تأکید کرد: روبین کازانیها من را نماینده آسیا میدانند، من در حال حاضر با زمین، آب و هوا و حتی توپهای جدید آشنا شدم، نمیخواهم بگویم که فوتبال ایران آماتور است اما کم کم به سمت حرفهای شدن میرود ولی در روسیه همه چیز حرفهای است و تا حدود زیادی من به سطح اول فوتبال اروپا آمدهام.
دروازهبان تیم فوتبال روبین کازان یادآور شد: قبل از اینکه به روسیه بیایم با بزرگان فوتبال ایران صحبتهایی داشتم و آنها به من میگفتند که تو مثل یک حساب بانکی برای روبین کازان میمانی که هرچقدر بخواهیم برای این تیم به یکباره بهرهبرداری خواهیم داشت که این موضوع با برنامهریزیهای مربیان این تیم و با برنامههایی که برای من تعیین شده به من ثابت شد.
وی ضمن تبریک به هواداران تیم پرسپولیس بابت حضورشان در دیدار برابر الغرافه قطر گفت: با توجه به سختی تمرینات نمیتوانم بازیهای پرسپولیس را به طور مستقیم تماشا کنم اما نتایج این تیم را دنبال میکنم. در آخرین دیدار پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا متأسفانه این تیم متوقف شد اما آوازه حضور 96 هزار هوادار در این بازی به همه جا رسید که جا دارد این اتفاق را که در وسط هفته هم افتاده است به پرسپولیسیها تبریک بگویم.
حقیقی در این مورد که آیا مربیان تیم ملی با تو برای حضور در اردوی ترکیه حرفی زدهاند یا خیر؟ نیز گفت: خیر هنوز صحبتی نشده، من منتظر لیست کیروش هستم تا بتوانم با تمام شدن لیگ روسیه به تیم ملی کمک کنم. من سرباز تیم ملی هستم و امیدوارم با دانشی که به من اضافه میشود بتوانم به تیم ملی کشورم بیشتر کمک کنم.
وی ضمن سخت توصیف کردن بازیهای قبلی روبین کازان در لیگ روسیه گفت: وضعیت خوبی داشتیم اما متأسفانه با شکست دو بر صفر مقابل اسپارتاک کمی عقب افتادیم و از کورس قهرمانی جا ماندیم اما میخواهیم به هر طریقی که شده جزء 3 تیم روسیه باشیم تا در مسابقه اروپایی حاضر شویم. در بازی بعد باید به مصاف لوکوموتیو مسکو برویم که با کمال بدشانسی 8 بازیکن اصلی خود را در اختیار نداریم. کارمان خیلی سخت است اما برد میخواهیم.
مربی دروازهبانان پرسپولیس: حقیقی، دروازهبان جوان و خوبی است اما جدایی اش به صلاح باشگاه بود!
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
به گزارش خبرگزاری فارس، هواداران پرسپولیس وقتی انور مربی دروازهبانان این تیم را دیدند نسبت به گلهایی که دروازهبانان پرسپولیس میخورند اعتراض کردند.
انور در این باره در جمع هواداران گفت: نمیخواهم درباره دروازهبانان پرسپولیس حرفی بزنم، از خودشان بپرسید چرا اینطور گل میخورند. من 51 سال دارم و اگر الان درون دروازه پرسپولیس قرار بگیرم عالی کار خواهم کرد. شرایط من را درک کنید که نمیتوانم در مورد دروازهبانهای تیم حرفی نزنم. پس از پایان لیگ حرفهای خودم را میزنم و آنوقت ببینید که نظر من چیست.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا با جدایی حقیقی موافقت کردید، گفت: زمانی که من آمدم کار حقیقی برای رفتن تمام شده بود. او دروازهبان جوان و خوبی است اما به صلاح باشگاه بود که این اتفاق بیفتد.
انور در پاسخ به این سؤال که کدام دروازهبانان را در لیگ امسال موفق میدانید عنوان کرد: دروازهبانان زیادی هستند اما دروازهبان استقلال، 2 دروازهبان ذوب آهن، صبا و تراکتورسازی از بهترینها هستند. طالبلو هم خوب بود که مصدوم شد.
وی درباره اینکه آودوکیچ فصل آینده در پرسپولیس میماند یا خیر گفت: همه چیز به فدراسیون و جذب دروازهبان خارجی بستگی دارد.
ناگفته هایی از شماره یک جوان پرسپولیس
دوازدهم [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] ماه سال شصت و هفت طفلکی در بیمارستان ایرانمهر با 5/4 کیلو وزن به دنیا آمد که 24 سال بعد با 193 سانتی متر قد، جانشین احمدرضا عابدزاده درون دروازه [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] شد!
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] که به گفته والدینش بیمه آقاعلی ابن [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] (ع) است و نام کنونی اش، متعاقب خوابی بود که مادرش در دوران بارداری دیده بود، امروز 24 سالگی خود را در کانون گرم خانواده 4 نفره حقیقی جشن می گیرد. پدر، مادر، خواهر بزرگتر و [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] جمع 4 نفره خانواده آنها را تشکیل می دهند.
از پدرام تا علیرضا
بی گمان باید گفت بهترین روز عمر [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] (پدر علیرضا) روز 12 [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] 1367 بود. روز تولد علیرضا. بچه اول دختر بود و خانواده حقیقی منتظر حضور یک پسر بودند تا به قول قدیمی ها جنس شان جور شود. نکته جالب این است که پیش از به دنیا آمدن علیرضا، نام پدرام را برای او در نظر گرفته بودند. پدر زمانی که متوجه می شود خداوند به آنها یک فرزند پسر عطا خواهد کرد، نام پدرام را برایش در نظر گرفتند. اما مادر خواب آقاعلی ابن [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] را می بیند و به همین خاطر نام پدرام جایش را به اصرار مادر به علیرضا می دهد.
58 سانت قد، 5/4 کیلو وزن در بدو تولد!
اگر تخته MDF کنار دستتان هست پس بزنید به تخته! زمانی که [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] به دنیا آمد، 58 سانت قد و 5/4 کیلو وزن داشت. از همان بدو تولد نوزادی قوی و بااستیل بود! از همان بدو تولد نسبت به نوزادان دیگر از قد و وزن بهتری برخوردار بود و پدر و مادر او همواره خدارا شکر می کردند که فرزندی سالم و قوی به آنها عطا کرده است. قد علیرضا از بدو تولد نشان می داد که او از این نظر از سایر هم سنی هایش جلوتر است!
باهوش، کنجکاو و البته خیلی شیطون!
از وقتی که توانست 4 دست و پا راه برود، هرچه در مسیرش قرار می گرفت را برمیداشت. از همان بچگی باهوش، کنجکاو و البته به شدت شیطون بود. از همان پسرهایی که دیوار راست را بالا می روند که گویا یکبار در همان سنین مشغول فرو کردن چنگال در پریز برق بود که پدر به موقع سر می رسد وگرنه...! علیرضا از وقتی به تحرک افتاد یک لحظه ساکت نبود! از همان ابتدا پرانرژی بود. وقتی به دبستان می رفت ناظم مدرسه اش می گفت در هنگام زنگ های تفریح دائماً در حال شیطنت و اذیت کردن بقیه است.
شکستن2 [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] و 20 شیشه همراه با پدر!
از [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] علیرضا به پست دروازه بانی همین قدر بدانید که علیرضا وقتی بچه بود از این توپ های شبیه جوجه تیغی داشت. داخل چارچوب درهای خانه قرار می گرفت و [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] با آن توپ به او پنالتی می زد. برای رو کم کنی با هم شرط می بستند و این قدر سرگرم اینکار شدند که ساعت ها می گذشت. باور کنید در حین پنالتی زدن و زمانی که بزرگتر شد، 2 [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] و 20 الی 30 شیشه خانه را به همراه پدر، آورد پایین!
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] به فوتبال از [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] کشوری
از بچگی همراه با پدر به [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] کشوری می رفت. دوستان پدرش در آنجا فوتبال بازی می کردند و علیرضا هم [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] به جمع آنها اضافه می شد. برای تماشای بازی های [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] هم به همراه پدر به استادیوم می رفت. [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] یک فوتبالی تمام عیار بود و او اکثراً با علیرضا در محیط های فوتبالی به سر می برد بزرگ شدن در جمع فوتبالی ها باعث شد تا علیرضا به این ورزش علاقه زیادی پیدا کند. تفریح اصلی او فوتبال بود و از آنجا که فیزیک مناسبی هم داشت، تشخیص داده شد استعداد دروازه بانی دارد و کم کم وارد فوتبال شد.
وابستگی به خانواده
حجب و حیا نسبت به پدر، علاقه شدید به مادر و خواهر
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] وابستگی شدیدی به خانواده اش دارد. با مادر و خواهر بزرگترش ارتباط بسیار صمیمی دارد. در واقع با هم خیلی رفیق هستند. با پدرش هم [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] دارد اما نسبت به او حجب و حیا دارد و احترامش را حفظ می کند. [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] اگر در اردو نباشد، سروقت به منزل می رود تا کسی نگران نشود و مادرش از این حیث بسیار از او راضی است. خیلی دوست داشت یک برادر داشته باشد که همیشه کنار او باشد که از این نعمت محروم است.
پلی استیشن باز و عاشق فیلم ترسناک! مخالف اینترنت!
علیرضا اوقات فراغتش در منزل را مشغول بازی پلی استیشن می شود و البته یک علاقمند حرفه ای به فیلم است. حقیقی البته [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] به دیدن فیلم های ترسناک دارد و طوری پای فیلم های ترسناک می نشیند که انگار درحال دیدن یک درام عشقی است! در بازی پلی استیشن البته قهار بوده و در این زمینه کلی هم ادعا دارد!
علیرضا هیچ گونه آشنایی با اینترنت ندارد و فقط هم بازیان خود را هنگام کار با اینترنت ومرور سایت ها دیده است!
غدبازی و ماجرای علامت کشی
کاریزمای خاص [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] او را اصطلاحاً یک جون غد و مغرور نشان می دهد. یک بار در سنین نوجوانی در مراسم عزاداری سالار شهیدان اصرار به کشیدن علامت می کند که با امتناع بزرگتر های هیأت روبرو می شود. اما از آنجایی که مرغش یک پا داشته با اصرار و غدبازی زیر علامت می رود و با توجه به فیزیک مناسبش از عهده کار هم برمی آید!
غرور حقیقی اقتضای جوانی
پدر و مادر علیرضا اما پیرامون اینکه پسرشان غد و مغرور است اینگونه نظر می دهند: اقتضای سنش است. هرچه می گذرد پخته تر عمل می کند. مادر علیرضا در این باره می گوید: الان که به او نگاه می کنم، نسبت به 3 سال قبل خیلی تغییر کرده و رفتارش سنجیده تر شده است. هرچه پا به سن می گذارد پخته تر عمل می کند.
حس تازگی برای خانواده
وقتی از مادرش راجع به احساسی که در حین دیدن بازی های علیرضا به او دست می دهد پرسیدیم بغضی مادرانه کرد و در حالی که صدایش می لرزید گفت: هر بار که درون دروازه [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] قرار می گیرد، انگار اولین بار است که این کار را انجام داده. در واقع همیشه این حضور برایم تازگی دارد. یه حس خوشحالی توصیف نشدنی به من دست می دهد و همیشه با هیجانی خاص بازی هایش را دنبال می کنم.
شاگرد اولی که به دانشگاه رسید و افت کرد!
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] در دوران تحصیل هم عملکرد خوبی داشته و نمره اش 20 بوده است! فوق العاده باهوش و درس خوان بود و اکثر نمراتش 20 بود. تا پایان دوران دبیرستان از نظر درسی در سطح مطلوبی قرار داشت اما هنگامی که وارد دانشگاه شد، به دلیل درگیری اش در فوتبال و وقت کمتری که داشت، افت کرد که البته طبیعی هم بود. هرچند که علیرضا در حال حاضر دانشجو است.
ارتباط صمیمی با فامیل
علیرضا با اقوام و بستگانش هم [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] دارد. او با یکی از عموهایش بسیار صمیمی است و همین رابطه را هم با خاله اش دارد. امید پسرخاله اش از رفقای نزدیک و صمیمی علیرضا محسوب می شود که [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] با همدیگر هستند. هرچند که امید نتوانست مثل علیرضا یک فوتبالیست صاحب نام شود.