پ ن پ هایی که تاحالا نشنیده اید/.سری اول
1/ سر خاک یکی از اقوام بودم زنگ زدم آژانس طرف میگه:راننده کجا شما رو پیدا کنه؟گفتم قبرستون میگه:شماره اشتراکتون؟میگم:112 میگه:آقای ابراهیمی؟ پ ن پ ازراعیلی هستم میخوام جون رانندتو بگیرم.
2/ خوابم نمی برد رفتم داروخونه گفتم یه قرص دیازپام بده.داروساز میگه: قرص خواب دیازپام؟ پ ن پ قرص دوپینگ دیازپام. نصب شبی مسابقات دو برزگزارمیشه میخوام دوپینگ کنم تا اول شم.
3/ به لباس فروشه میگم: این پیراهن چنده؟میگه:اینو میگی؟ پ ن پ پیراهن تو تنتو میگم آخه رنگ بندیش قشنگه گفتم یکی برا بابا بزرگم که خواننده راکه بگیرم.
4/ کارت عابرو گذاشتم تا از خود پرداز پول بگیرم درآخرمیگه: آیا مایلید پول را از حساب خود برداشت کنید؟ پ ن پ میخوام دست خودت باشه تا روز تولدت که شد براخودت قا قا لی لی بخری.
5/ از یخچال یه گلابی برداشتم درشو بستم و طبق عادت چک کردم تا یه وقتی مثل دفعه قبل باز نمیونده باشه یخچالم همین صحنه خاموش میشه و صدا میده.داداشم میگه:خاموش شد صدا داد؟ پ ن پ پشتشو زدم باد گلو داد تا غذاش هضم بشه.
6/ لاستیک ماشینم پنچر میشه میبرمش آپاراتی. طرف میگه پنچره؟ پ ن پ رژیم لاغری گرفته الآن اووردم پیشت تا بهش یه مشاوره بدی تا ازین تصمیم صرف نظر کنه.
7/ دست بند ورزشی دستم بود با ناخون صداش میدادم شوهرخالم که کنارم بود دست بندو میگیره و میندازه کنار تا صداش ندم بهش میگم : دست بند رو بده میگه:دوست داری صداش بدی؟ پ ن پ دست بنده یادگاری گالیوره گفته هروقت دلت برا سفید برفی تنگ شد صداش بده تا بری سرزمین کوتوله ها.
8/ سر کلاس یه سول پرسیدم یکی از دانشجوهادستشو بلند میکنه تا جواب بده .اشاره میکنم میگم بگو.میگه: بگم؟ پ ن پ بیا جلو تا آدرس بنیان علمی نخبگان ایرانو بهت بدم تا بری خودتو معرفی کنی.
9/ داشتم فوتبال نگاه میکردم . نانی بازیکن منچستر گل میزنه و بعد از گل پشتک میزنه.مادرم میگه: گل زد اینجوری کرد؟ پ ن پ همین الآن بهش خبر دادن مادرزنت به دیار باقی شتافت اینم از خوشحالی جوگیر شده.
10/ رفته بودیم باغ وحش . رفیقم یه تکه موز میندازه جلوی میمونه .میمون هم سریع موز رو برمیداره و میخوره. رفیقم میگه: که موز دوست داری! پ ن پ دیده موز گرونه توهم زحمت شیدی براش انداختی دلش نیومد دستتو رد کنه.
11/ رفتم میوه و تره بار فروشی گفتم سه کیلو سیب زمینی بکش.طرف میره هرچی سیب زمینی ریز هست رو میریزه تو نایلون میگم:اینارو چرا میریزی؟میگه:مگه ریزه؟ پ ن پ اونقدر درشته موندم چی جوری پوستش بکنم.
12/ رفتم نونوایی.پونصدی دادم گفتم همشو نون بده طرف میگه: دوتا دیگه؟ پ ن پ دیدم نون شده دونه ی 10 تومن گفتم یه پنجاه تا ببرم تا باز گرون نشده. :hehehe::hehehe::hehehe:
تصاویری که میلیونها کاربر وب را شیفته کرد.
تصاویری تماشایی که میلیونها کاربر وب را شیفته کرده است نشان می دهد یک شامپانزه با شیشه مشغول شیر دادن یک توله ببر است.
در طبیعت گاهی صحنه هایی دیده می شود که قبول آن چندان آسان نیست. یکی ازاین موارد که میلیونها کاربر وب شیفته خود کرده است در باغ وحش "ساموتپراکان" در پایتخت تایلند به ثبت رسیده است.
براساس گزارش لاستمپا، در این تصاویر، یک شامپانزه همانند یک مادرخوانده یا پرستار بچه با استفاده از شیشه شیر
مشغول شیر دادن به یک توله ببر 28 روزه است و هنگام شیر دادن به توله ببر به بازدیدکنندگان لبخند میزند.