هواداران کرمانی استقلال را تنها نخواهند گذاشت
هواداران کرمانی استقلال را تنها نخواهند گذاشت
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
فراخوان باشگاه استقلال از هواداران استان کرمان
استقلال، ای مکتب آبی، ای محبوب دل میلیونها هوادار شیفته، تو برو سفر سلامت.
امید که با کسب 3 امتیاز شیرین در کرمان کام هوادارانت را شیرین کنی.
استقلال ای محبوب دل هواداران، تو را در راه سفر به کرمان ما چشم در راهیم. برو. بجنگ و در پایان با شکست حریف یکبار دیگر به مدعیان قهرمانی در لیگ اخطار بده.
استقلال! در انجام این مأموریت، هواداران استقلالی استان کرمان و شهرهای تابعه مطمئنا تو را در مصاف با حریف سرچشمهای تنها نخواهند گذاشت. فردا بیستم فروردینماه سال 1391 رأس ساعت 30/16 قرار است پسران آبیدل تهرانی در ورزشگاه باهنر کرمان مقابل مس سرچشمه صفآرایی کنند. مطمئنا هواداران استقلالی استان کرمان شاگردان پرویز مظلومی، این مربی کاربلد استقلالی را تنها نخواهند گذاشت. هواداران متعصب و باوفای کرمانی با تشویقهای بیامان خود به استقلالیها روحیه خواهند داد تا پسران آبیدل تهرانی به قهرمانی در لیگبرتر نیز بیشتر امیدوار شوند، پس وعده ما، کادر فنی و بازیکنان استقلال با شما هواداران استقلالی استان کرمان فردا بیستم فروردین رأس ساعت 30/16 در ورزشگاه باهنر کرمان. اینک میگوییم: آن سفرکرده که صدقافله دل همره اوست، هرکجا هست خدایا به سلامت دارش، به امید پیروزی استقلال و کسب 3 امتیاز از کرمان انشاءا...
روابط عمومی باشگاه استقلال ایران
بررسی رفتار حرفهایترین خرید خارجی تاریخ فوتبال ایران...
بررسی رفتار حرفهایترین خرید خارجی تاریخ فوتبال ایران...
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
ساموئل یک معلم است!
بیگمان پیدا کردن بهترین خرید این فصل فتحالهزاده بسیارسخت است. از میان جباری، آندرانیک، خسرو حیدری، رحمتی، ساموئل و ... گفتن و یافتن بهترین بسیار سخت است اما اگر بخواهیم خریدها را بر دو بخش داخلی و خارجی تقسیم کنیم، باید با تأکید قبول کرد که ساموئل بهترین خرید خارجی این فصل بوده و شاید باید بگوییم او بهترین خرید خارجی تاریخ فوتبال ایران است.
در این رابطه آخر البته حاجی خریدهای فوقالعادهای داشته مثل جان واریو که تردیدهایی در وجودمان زنده میکند اما منهای آن تردیدها باید بگوییم ساموئل حرفهایترین خرید بوده است به این رفتار نگاه کنید:
اول: ساموئل کمحرفترین بازیکنی است که نگارنده به عمرم دیدهام. او انگار همیشه در حال تمرکز روی فوتبال است و کاری به هیچ اتفاق پیرامونش ندارد و اگر دنیا دنیا حاشیه و
اتفاق هم کنارش رخ دهد باز هم او سرش به کار خودش گرم است و در چشمهایش تمرکز را میبینی!
دوم: ساموئل حتی چای یا نسکافه هم نمیخورد! تا کافئین یا تئین موجود در این نوشیدنی رایج حتی ذرهای اثر منفی روی تمرکز وی نداشته باشد.
ساموئل پس از هر بازی از کیف خود یک سیب بیرون میآورد. تمیزش میکند و آن را میخورد تا قند داخل آبمیوهها اثر منفی روی وی نداشته باشد.
سوم: یک ساعت قبل از گرم کردن برای مسابقه او با یک هدفون و یک موزیک قوی خودش را از دنیای پیرامونش جدا میکند و در اولین فرصت زمین مسابقه را دید میزند تا شبیهسازی ذهنی خودش را شروع کرده باشد.
چهارم: روز پنجشنبه ساموئل بیمار بود، با آن مسمومیت غذایی شدید، بازیکن ایرانی حداقل 4 روز استراحت میکرد اما ساموئل که صبح روز پنجشنبه تقاضای پزشک کرده بود، روز جمعه قبل از همه دیگران به محل تمرین آمد.
پنجم: ساموئل همیشه زودتر از دیگران و دیرتر از دیگران به تمرین میآید و محل تمرین را ترک میکند.
ششم: تمرکز بازیاش فوقالعاده است و تنها مشکل او بعضاً زمینهای خراب لیگ ایران است.
هفتم: بسیار معدود و محدود و تنها در حضور مدیر برنامهها و مدیر رسانهای خودش مصاحبه میکند تا تبعات پس از مصاحبه به اندازه یک هزارم درصد هم برایش دردسر تولید نکند.
هشتم: ساموئل هر شب ساعت 9 خواب است...
نهم، دهم و ...
***
جنس و شکل بازی ساموئل فوقالعاده است، او به جای تکنیک از هوش خود استفاده میکند و سادهترین و مطمئنترین پاسها را میدهد! و به فکر نمایش نیست. سطح دوندگی ساموئل هم به دلیل شکل تمریناتش و البته مراقبت از خودش از دیگران بیشتر است.
به راستی او یک معلم است و رفتارش، مصاحبههایش و تمرکزش باید از سوی دیگران مورد توجه قرار بگیرد.
در واقع استعداد ذاتی ساموئل از بسیاری از بچههای فوتبالیست ایرانی کمتر است اما این حرفهایترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران که بیش از 200 بازی در لیگ برتر انگلیس دارد، به راستی یک نماد واقعی از یک فوتبالیست است.
ساموئل باید رفتارش الگو شود و حتی بیشتر باید در موردش تحقیق کرد.
شاید خیلیها رفتن کرار را عیب بدانند اما به زعم ما جانشینی ساموئل به جای کرار برترین تصمیم مدیریتی امسال بود.
بدون استقلال،تنها بودي فرهاد
زيرپيراهن آبي، به جاي پيراهن آبي!
بدون استقلال،تنها بودي فرهاد
تقابل فرهاد مجيدي با پرسپوليس، از جذابيتهاي خارقالعاده ديدار اين تيم و الغرافه قطر بهشمار ميرفت. فرهاد كه در بازي رفت روز ناموفقي داشت، اينبار بايد در مقابل رقيب ديرينه، در ورزشگاهي مملو از تماشاگر گام به ميدان ميگذاشت كه اين فضا، طبعا براي او و علاقهمندان به فوتبال ايران ميتوانست «خاص» و ديدني باشد. پيش از اين، چنين جوي تنها در اواخر دهه هفتاد، زماني به وجود آمده بود كه رضا شاهرودي به عنوان مدافع داليان چين، در مرحله نيمهنهايي جام باشگاههاي آسيا در آزادي رودرروي استقلال ايستاد و دست بر قضا او نيز روز سختي را تجربه كرد. بههر تقدير، مجيدي ديروز به اميد تكرار خاطرات خوش در برابر پرسپوليس پا به ورزشگاه آزادي گذاشت، اما نتوانست تجربه چندان دلپذيري را از سر بگذراند. او – اگرچه يك مرتبه تا مرز باز كردن دروازه سرخپوشان پيش رفت – در بيشتر مواقع مقابل مدافعان پرسپوليس ناكام بود. شيث چند بار با ژستهاي آنچناني توپ مجيدي را زد تا خاطره «آي بدو، آي بدو» را كمرنگتر كرده باشد و البته اوج ناكاميهاي فرهاد زماني بود كه تلاشش براي گرفتن پنالتي از قرمزها نافرجام باقي ماند تا وي با دريافت كارت زرد دوم، از زمين مسابقه اخراج شود. مهمترين حاشيههاي بازي، بعد از همين اتفاق به وقوع پيوستند؛ جايي كه فرهاد هنگام خروج از زمين، از زير پيراهني آبياش رونمايي كرد و با اشارات انگشتانش، خشم تماشاگران حريف را به بالاترين حد ممكن رساند. مجيدي احتمالا اين زيرپيراهني را تدارك ديده بود تا پس از گلزني احتمالياش، آن را در جشنش به پرسپوليسيها نشان بدهد، اما تقدير اين بود كه كارت قرمز داور، لباس آبي فرهاد را در معرض ديد عموم بگذارد.
پيراهن آبي، چه اشكالي داشت كه مجيدي آن را با زيرپيراهني آبي عوض كرد؟ اين پرسش مشترك خيلي از آنهايي بود كه اين روزها تقلاهاي فرهاد براي اثبات آبيدوستياش را رصد ميكند و البته غروب ديروز، با مشاهده نمايش او حيرتزده شدند. پرسش اين است كه اين علاقه خارقالعاده به استقلال، چرا همان زماني كه او به شكل ناگهاني قصد ترك تيمش را كرده بود ظاهر نشد تا چه بسا از عملي شدن اين تصميم عجيب، جلوگيري كند؟ چرا فرهاد در تهران با هواي دوحه نفس ميكشد و در دوحه ياد خاطرات تهرانش ميافتد؟ اين همه، سوالاتي هستند كه ستاره سابق استقلال هنوز پاسخي به آنها نداده است. مجيدي در اين مدت به جز يك روزنامه قطري، رسانه و مخاطب ديگري را براي ارايه توضيح در مورد جدايياش «قابل» ندانست و البته در همان گفتوگو نيز، بهانه مشكلات خانوادگياش را رد كرد تا ماجراي رفتنش عجيبتراز هرزمان ديگري به نظر برسد. با اين وجود، شايد او ماهها پس از تنها گذاشتن تيمش، ديروز سرانجام جاي خالي «استقلال» را در زندگي حرفهاياش حس كرده باشد؛ آنجا كه هنگام خروجش از زمين، لابهلاي هزاران خصم آتشين، حنجرهاي وجود نداشت تا به افتخارش به غرش در بيايد، يا دستي كه از سر مهر، نوازشش كند.
شايد لازم است از مجيدي تشكر كنيم كه اين بار، زيرپيراهنياش را به چهره هيچ شيخ عرب دوست نداشتني تازه به دوران رسيدهاي نيالوده بود و صرفا به يادآوري رنگ آبي يك تيم ايراني به هوادارن حريف بسنده كرد. با اين همه اما، بازي پرسپوليس و الغرافه و اين تنهايي و ناكامي خوفناك در ديگ خشم آزادي براي مجيدي فرصت مغتنمي بود تا بداند حتي ستارهاي چون او نيز بدون استقلال و هوادارانش، يك بازنده تمام عيار است.
قطريها به مجيدي: چرا در آزادي به خانواده ات توهين مي کردند؟
قطريها به مجيدي: چرا در آزادي به خانواده ات توهين مي کردند؟
فرهاد مجيدي که چند نفر از همي تيمي هايش را بعد از بازي با پرسپوليس به درکه تهران برده بود ناگهان با اين سئوال مواجه شد : چرا در آزادي به خانواده ات توهين مي کردند ؟
سايت گل - فرهاد مجيدي وارد استاديوم آزادي که شد وقتي هنوز بازي آغاز نشده بود پرسپوليسي ها شديدترين شعارهاي ممکن را عليه او سر دادند .
مجيدي بعد از بازي به يکي از نزديکانش گفته بود که بيش از هز چيز نگاه هم تيمي هايم که بعضي هايشان فارسي را به خوبي مي فهمند برايم آزار دهنده بود اما قطري و ياران مجيدي در الغرافه در آزادي جرات نکردند اين موضوع را به روي مجيدي بياورند . بازي که تمام شد فرهاد تعداد زيادي از بچه هاي الغرافه را به ضيافت شامي در درکه دعوت کرد .
اما در اواسط اين مهماني ناگهان ميزبان مورد سئوالي قرار گرفت که پاسخش از سوي فرهاد فقط يک جمله بود : فراموشش کنيد ، آب و هواي اينجا ( درکه ) از اين حرفها مهمتر است!
قطري ها از او پرسيده بودند که مگر تو بازيکن تيم ملي ايران نبودي ؟ براي چه خانواده ات را مورد اهانت قرار مي دادند . حتي در کلام قطري ها اعتراف تلخ تري هم وجود داشت : ما هر وقت به آزادي مي آييم به برخي شعارهاي ايرانيها عادت داريم اما برايمان عجيب است که ايرانيها نسبت به هموطنان خودشان هم اين گونه هستند!
موخره : متاسفيم! براي خودمان و ملتي که هميشه فرهنگ و تمدن هزار ساله اش مايه فخر و سربلندي مقابل آنها بوده است
مجیدی و استقلال به اشتباهشان پی بردند
مجیدی و استقلال به اشتباهشان پی بردند
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
رابطه فرهاد مجيدي و استقلال يك رابطه دو طرفه بود و شايد هنوز هم هست. در روزهاي پرفروغ استقلال و بردهاي رويايي اين تيم در دربي ها مجيدي مي درخشيد و حالا هم انگار جز استقلال جايي براي درخشش فرهاد نيست. فرهاد مجيدي در 3 سال اخير روزهاي خوبي را با استقلال پشت سر گذاشت. او محبوب هواداران آبي بود و با گلهاي حساس و هنرنمايي در مستطيل سبز محبوب تر شد. اوج هنر نمايي هاي مجيدي با بازوبند كاپيتاني در دربي ها بود. وقتي كه براي هواداران استقلال تبديل به مرد شماره يك دربي ها شد، كوئيروش را هم مجبور كرد تا از كنار نامش به سادگي نگذرد.
در استقلال كهكشاني ليگ يازدهم هم اکثر كاميابي ها با مجيدي رقم خورد. كاپيتان آبي ها در نيم فصل اول امتيازآورترين بازيكن لقب گرفت و خيلي ها از او با لفظ "قالي كرمان" ياد كردند كه حتي گذر زمان هم در نقش و نگار آن خللي وارد نمي كند. خبر جدايي مجيدي از استقلال در نيم فصل اول بزرگترين شوك به مجموعه آبي بود. او مي خواست برود و اصرارها براي ماندنش بي فايده بود. هنوز كه هنوز است مجيدي دلايل اصلي رفتنش را فاش نكرده اما آنچه مشخص است از اين جدايي هم او ضرر كرد هم استقلال.
استقلال به راحتي صدر جدولي را كه با اختلاف 6 امتيازي در اختيار داشت از دست داد و خيلي زود خلا مجيدي احساس شد. فرهاد هم روزگار چندان خوشي را در قطر سپري نكرد. در تيم ضعيف الغرافه جايي مجالي براي درخشش مجيدي نبود. او كه در دربي هاي اخير قرمز و آبي حرف اول و آخر را مي زد با پيراهن الغرافه هرگز آن مهاجم زهردار نبود.
در روزهايي كه هواداران استقلال در عطش گل مي سوختند مجيدي هم فروغ چنداني در الغرافه نداشت. به همين دليل است كه رابطه مجيدي و استقلال يك رابطه دوطرفه بوده است. شايد همين باعث شد كه كاپيتان سابق آبي ها براي هوادارانش "پالس هاي آبي" بفرستد تا نشان دهد خودش هم چندان مايل به جدايي نبوده و عواملي منجر به جدايي اجباري او شده اند. از خالكوبي نام استقلال و بستن مچ بند آبي كه بگذريم به رفتار مجيدي در بازي ديروز در ورزشگاه آزادي مي رسيم.
جايي كه او پس از اخراج از زمين با رفتاري هوشمندانه پيراهن آبي رنگش را مقابل چشم 96هزار هوادار قرمز بوسيد(هرچند که به عقیده بسیاری از کارشناسان این رفتار فرهاد غیرحرفهای بود) تا نشان دهد استقلالي ها هنوز هم مي توانند روي او به عنوان يك كاپيتان متعصب حساب كنند. مجيدي اگرچه مقابل پرسپوليس موفق به گلزني نشد اما توانست دل هوادران استقلال را دوباره بدست بياورد. او دارد به استقلالي ها نشان مي دهد مي خواهد بازهم آبي پوش شود و براي نشان دادن علاقه اش به پيراهن آبي حتي حاضر است توهين هاي هواداران رقيب را به جان بخرد.
همانطور كه مجیدی و استقلال، هر دو از اين جدايي ضرر كردند پيوند دوباره هم به نفع استقلال است و هم به نفع فرهاد. استقلال بازهم ليدر محبوب و گلزن خود را بدست مي آورد و فرهاد هم مي تواند سالهاي پاياني فوتبالش را با افتخار و عزت سپري كند.