₪₪₪ آبی و اناریها.حرفهای خودمونی هواداران بارسلونا ₪₪₪

یادمه فصل 2010 توی چندتا بازی این تاکتیک رو دیدم که وقتی حریف مثل چلسی توی لاک دفاعی میرفت بازیکنای بارسا آهنگ بازی رو تعغیر میدادن و بازی می آوردن به میانه های زمین تا حریف برای گرفتن توپ بیاد جلو , بعد با استفاده از فضای باز شده توی کناره های زمین موقعیت های خوبی رو برای گلزنی درست میکردن ! یعنی این بهترین راه برای باز کرن دفاع بود ولی الان دیگه از این تاکتیک ها استفاده نمیکنن ! انگاری فراموششون شده !
به نظر من 40% برنامه های پپ توی بازی دیشب به دلیل تعویض ناگهانی پیکه خراب شد ! به نظر میومد که از اول طرح خواستی برای الوز نداشت ! چون قرار بود از 3 دفاع استفاده بشه بودن الوز یه ریسک بود که متئسفانه انجام شد ! شاید اگر پیگه تو زمین میموند بی راحتی بایه سانت بلد همچین زد حمله هایی نمیخوردیم !

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط fcb10 [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]

یادم فصل 2010 توی چندتا بازی این تاکتیک رو دیدم که وقتی حریف مثل چلسی توی لاک دفاعی میرفت بازیکنای بارسا آهنگ بازی رو تعغیر میدادن و بازی می آوردن به میانه های زمین تا حریف برای گرفتن توپ بیاد جلو , بعد با استفاده از فضای باز شده توی کناره های زمین موقعیت های خوبی رو برای گلزنی درست میکردن ! یعنی این بهترین راه برای باز کرن دفاع بود ولی الان دیگه از این تاکتیک ها استفاده نمیکنن ! انگاری فراموششون شده !
به نظر من 40% برنامه های پپ توی بازی دیشب به دلیل تعویض ناگهانی پیکه خراب شد ! به نظر میومد که از اول طرح خواستی برای الوز نداشت ! چون قرار بود از 3 دفاع استفاده بشه بودن الوز یه ریسک بود که متئسفانه انجام شد ! شاید اگر پیگه تو زمین میموند بی راحتی بایه سانت بلد همچین زد حمله هایی نمیخوردیم !

---

داوود جان مشکل این بود چلسی اصلا جلو نمیومد
منم موافقم رفتن پیکه ترکیب تیمو بهم ریخت ولی با ترکیب اولیه خیلی حال کردم خوب بازیو باز میکردن

متاسفانه توپامون گل نشد

ما باختيم.به بي دقتيه مسي.به مصدوميته پيكه.به ضد فوتبال چلسي.حالا ديگه هر تيمي خوب ميدونه جلويه بارسا چيكار بايد بكنه.ما باختيم به خستگيه بچه ها.به اينكه:چهار شنبه جلويه چلسي بازي كرديم. به اينكه سه روز بعد با رئال بازي كرديم.به اينكه سه روز بعد با چلسي بازي كرديم.7 روز و 3 بازي سنگين؟؟؟؟؟بدونه برد.5تا خورديمو فقط 3تا زديم.مسي مسيه هميشه نبود.بد بياري پشته بدبياري.سه شب 2 جام از دست داديم.الآن از كله جام هاي موجود فقط ميتونيم 2 تا رو بگيريم.رئاليا بدجور خوشحالن.........اما ما امسال سسك و سانچزو گرفتيم كه كمترين امتيازو از دست بديم.اما بيشترين امتيازو از دست داديم.ام نظر من درباره ي نتيجه هايه بد بارسا مصدوميته وياست.شايد زير سايه ي سنگينه مسي بود.اما همين كه بود باعث ميشد مسي تنها نباشه.باعث ميشد مدافعان حريف حواسشونو به ويا هم جمع كنن تا مسي آزاد تر باشه.حيف شد.........

دیروز گفتم یک نقد از زمان رایکارد به اینطرف مینویسم که نوشتم فقط ببخشید اگه یکم زیاده.
بارسلونا باشگاهی بود که برای مبارزه با دولت مرکزی و شناساندن اخلاقیات و کاتالان ها به تمام جهان در سال 1899 تاسیس شد.یعنی جزء اولین باشگاه های اروپا بود که تونست با حمایت کاملا مردمی در لیگ نو ظهور اسپانیا سر بلند کنه(قابل توجه دوستان رئال مادرید 10 سال بعد از بارسا تاسیس شد).بارسا همیشه یکی از تیم های مطرح اروپا بود.همیشه به خاطر هوادارای بسیار متعصبش مشهور بود.این تعصب هم بیشتر به خاطر مشکلات دولت مرکزی با مردم کاتالونیا بود.خلاصه قدرت بارسا در سطح اروپا از زمان کرایف بزرگ شروع شد.زمانی که فوتبال شاهد یک اسطوره بزرگ هلندی با اندیشه هایی فرازمینی بود.تیکی تاکا رو هلند ابداع کرد کاری که بعد ها کرایف با بارسا اونو تکیمل کرد و پپ اونو اراست و با امثال مسی و ژاوی بود که بارسا بهترین تیم تاریخ لقب گرفت.اما روند این تکامل از زمان کرایف شروع شد.زمانی که طرفداران بارسا همواره عادت داشتن که تیم پایتخت رو از خودشون بالاتر ببینن و علتش هم فقط حمایت های بی اندازه دولت مرکزی از تیم پایتخت نشین بود.کرایف با بنیان گذاری سبک هلندی در اکادمی بارسا باعث ایجاد انقلاب در تاریخ فوتبال شد.کرایف لامایسایی رو پایه گذاری کرد که در اون بچه هایی مثل ژآوی و اینیستا و پویول و مسی رو با سبک هلندی پرورش میدادن.نسل قبل از اونها گواردیولا و انریکه و کومان و... بودن که بازهم زیر دست کرایف تعالیم رهبری رو دیدن.کرایف به خاطر مسائل سیاسی عملا از بارسا کنار گذاشته شد اما تو این مطلب کاری به رفتن یا موندنش ندارم.الان میخواییم بحث رایکارد رو باز کنم.رایکارد مربی باهوش و با استعدادی بود.از طرفی نمیتونست از استعداد های نهفته لامایسا استفاده کنه.منظورم ژاوی و مسی هست.رایکارد دومین قهرمانی اروپا رو با بارسا برای این تیم اورد ولی با بازی بازیکن های بزرگی مثل رونالدینیو و اتوئو.بازیکن هایی خارج از مکتب لامایسا.بازیکن هایی خارج از ایالت کاتالونیا.پس تا وقتی که هر سال حداقل یک جام رو میگرفت مردم ایالت و مدیریت باشگاه ازش راضی بودن.درسته با بازیکن های خارجی قهرمانی به دست میاورد ولی باز هم قهرمانی به دست میاورد.اما سالی که بارسا هیچ قهرمانی نتونست به دست بیاره فصل شک برانگیزی بود.فصلی که همه در ایالت کاتالونیا ناراحت بودن و خیلی ها در پایتخت خوشحال بودن که باز هم میتونن جلوی بارسا رو بگیرن.فصل 2007-2008 بدترین فصل تاریخ بارسا بود.با ستارگانی همچون ژاوی اینیستا مسی رونالدینو اتوئو بارسا هیچ قهرمانی به دست نیاورد.حتی جام حذفی رو.همه دوران بارسا رو تموم شده میدونستن.اما همه قافل بودن از اینکه کرایف یک فلسفه رو پایه گذاری کرده.کرایف یک درخت کاشته که به این سادگی ها نمیشه اونو کند.ریشه درخت لامایسا از تمام تاریخ هم بزرگتره.به این سادگی ها نمیشه اونو کند.لاپورتا به کرایف اعتماد کرد و یکی از شاگردان جوانش رو برای مربی گری بارسا قرار داد.کسی که خیلی ها اونو مسخره میکردن.حتی لاپورتا هم به پپ اعتماد نداشت.تنها کسی که پپ رو قبول داشت استاد بود.کرایف شاگردش رو میشناخت.میدونست میتونه فلسفه بارسا و خودش رو پیاده کنه.پپ تصمیم های جنجالی گرفت.رونالدینیو کسی که کاپیتان بارسابود.کسی که بارسا رو به همه چیز رسونده بود از بارسا بیرون کرد.پپ داشت به کاتالان ها وعده یک تیم کاملا بومی میداد.تیمی که هدف اصلیش بازی دادن به تمام بازیکن های مکتب لامایسا بود.خیلی ها ترسیدند و خیلی ها خوشحال شدند که بارسا بدون استفاده از ستار های بزرگ دیگه نمیتونه جزء قدرت مند های اروپا باشه.پپ خلافش رو ثابت کرد.اون از مکتب لامایسا بازیکن هایی رو ساخت که جهان انگشت به دهن موندن و تنها کسی که لبخند زد کرایف بود.پپ فصل اول حضورش تمام جام های ممکن رو فتح کرد.فاتح تمام جهان شد با بازیکن های لامایسا.با کاتالان های ایالت بارسلونا.فصلی که تیم پایتخت نشین در خانه تحقیر شد.فصلی که چلسی هیدینگ با اون همه ادعا به زانو افتاد.فصلی که منچستر فرگوسن تسلیم دستان پپ و لامایسا شد.اون فصل دنیا در حیرت بود که چطور میشود یک تیم با بازیکن های بومی که سال قبلش هیچ توانایی نداشتن تونستن زیر دستان پپ و مکتب کرایف به فتوحات عظیمی برسند؟ فتح قهرمانی های متعدد توسط بازیکن های لامایسا شروع یک روند وحشتناک در تاریخ فوتبال بود.فصل بعد تصمیمات جنجالی پپ باز هم حیرت افرید.فصلی که اتوئو که به نظر عده ای بهترین مهاجم تاریخ بارسا بود از بارسا بیرون رفت.فصلی که توره بهترین هافبک دفاعی دنیا از بارسا رفت فقط به یک علت.مکتب لامایسا باید خالص میشد.مکتب لامایسا متعلق به کاتالان هاست نه غیر.اما این بار تصمیمات پپ اشتباه بود چون سالی پر از یاس رو برای بارسا رقم زد.سالی که اینتر مورینیو با کمک عده ای تونست بارسا رو شکست بده.فصلی که بارسا از جام حذفی هم حذف شد و فقط توانست به قهرمانی لالیگا برسد اما چیزی باعث ناراحتی کاتالان ها نشد به دو دلیل.1-تیم تقریبا یک تیم کاتالانی شده بود.2-تیم پایتخت نشین همچنان توان مقابله با فلسفه کرایف رو نداشت.فصل بعد زمان هنر نمایی کاتالان ها بود.فصلی که باز هم تیم پایتخت نشین تحقیر شد و اروپا جلوی بارسا زانو زد.فصلی که ایالت کاتالونیا در پوست خود جایی نداشت.فصلی که پپ جوانانی رو که سال قبل پرورش داده بود به قدرت رساند.حظور بوسکتس،پدرو ،پیکه(بازیکنانی که در خارج از بارسا جایی نداشتن) در فینال همان سال به جهان ثابت کرد میشود با یک تیم یک پارچه و انقلابی جهان را فتح کرد.سالی که 10 نفر از بازیکنان بارسا در فینال لیگ قهرمانان از مکتب لامایسا و کاتالونیا بودند.و علی رقم کنار گذاشته شدن کرایف او باز هم خندید که چه شاگردانی تربیت کرده.او باز میخندید و احتمالا میگفت پسران من جهان را فتح میکنند و انصافا هم فتح کردند.اما فصل 2012-13 فرا رسید.فصلی که خیلی ها از قبل پیشبینی میکردن که شاید فصل افت فلسفه بارسا باشد.فصلی که شاید مکتب کرایف دیگر توان مقابله با پول دولت را نداشته باشد.انصافا هم درست میگفتند.دولت تلاش عظیمی برای قطع کردن این درخت عظیم انجام داد.کرایف افسانه ای از بارسا رفت.روزی که برای مردم ایالت کاتالونیا و شاید شاگردان او بدترین روز تاریخ زندیگشان بود.استاد از مکتب خودش اخراج شده بود.دیگر چه چیز برای دانش اموزان ان استاد باقی میماند غیر از خاطرات روز های پیروزی.فصل 2012 سالی بود که بارسا از تمام رقابت ها کنار رفت و خیلی ها خوشحال شدند که مکتب لامایسا شکست خورد.اما حالا باید این سوال رو مطرح کرد که ایا زمان تکرار تاریخ هست.ایا زمان رفت پپ و امدن یک شاگرد دیگر است؟ ایا مکتب لامایسا شکست خورد؟ کوته فکران به این سوال اری میگویند اما فقط عده محدوی میدانند ریشه درخت فلسفه بارسا بزرگتر از کل تاریخ است.فلسفه بارسا را با پول نمیتوان شکست داد.

مرسی شهریار
نمیشود با یه تشکر از این نوشته گذشت مرسی مرسی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط spiderkiller [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]

دیروز گفتم یک نقد از زمان رایکارد به اینطرف مینویسم که نوشتم فقط ببخشید اگه یکم زیاده.
بارسلونا باشگاهی بود که برای مبارزه با دولت مرکزی و شناساندن اخلاقیات و کاتالان ها به تمام جهان در سال 1899 تاسیس شد.یعنی جزء اولین باشگاه های اروپا بود که تونست با حمایت کاملا مردمی در لیگ نو ظهور اسپانیا سر بلند کنه(قابل توجه دوستان رئال مادرید 10 سال بعد از بارسا تاسیس شد).بارسا همیشه یکی از تیم های مطرح اروپا بود.همیشه به خاطر هوادارای بسیار متعصبش مشهور بود.این تعصب هم بیشتر به خاطر مشکلات دولت مرکزی با مردم کاتالونیا بود.خلاصه قدرت بارسا در سطح اروپا از زمان کرایف بزرگ شروع شد.زمانی که فوتبال شاهد یک اسطوره بزرگ هلندی با اندیشه هایی فرازمینی بود.تیکی تاکا رو هلند ابداع کرد کاری که بعد ها کرایف با بارسا اونو تکیمل کرد و پپ اونو اراست و با امثال مسی و ژاوی بود که بارسا بهترین تیم تاریخ لقب گرفت.اما روند این تکامل از زمان کرایف شروع شد.زمانی که طرفداران بارسا همواره عادت داشتن که تیم پایتخت رو از خودشون بالاتر ببینن و علتش هم فقط حمایت های بی اندازه دولت مرکزی از تیم پایتخت نشین بود.کرایف با بنیان گذاری سبک هلندی در اکادمی بارسا باعث ایجاد انقلاب در تاریخ فوتبال شد.کرایف لامایسایی رو پایه گذاری کرد که در اون بچه هایی مثل ژآوی و اینیستا و پویول و مسی رو با سبک هلندی پرورش میدادن.نسل قبل از اونها گواردیولا و انریکه و کومان و... بودن که بازهم زیر دست کرایف تعالیم رهبری رو دیدن.کرایف به خاطر مسائل سیاسی عملا از بارسا کنار گذاشته شد اما تو این مطلب کاری به رفتن یا موندنش ندارم.الان میخواییم بحث رایکارد رو باز کنم.رایکارد مربی باهوش و با استعدادی بود.از طرفی نمیتونست از استعداد های نهفته لامایسا استفاده کنه.منظورم ژاوی و مسی هست.رایکارد دومین قهرمانی اروپا رو با بارسا برای این تیم اورد ولی با بازی بازیکن های بزرگی مثل رونالدینیو و اتوئو.بازیکن هایی خارج از مکتب لامایسا.بازیکن هایی خارج از ایالت کاتالونیا.پس تا وقتی که هر سال حداقل یک جام رو میگرفت مردم ایالت و مدیریت باشگاه ازش راضی بودن.درسته با بازیکن های خارجی قهرمانی به دست میاورد ولی باز هم قهرمانی به دست میاورد.اما سالی که بارسا هیچ قهرمانی نتونست به دست بیاره فصل شک برانگیزی بود.فصلی که همه در ایالت کاتالونیا ناراحت بودن و خیلی ها در پایتخت خوشحال بودن که باز هم میتونن جلوی بارسا رو بگیرن.فصل 2007-2008 بدترین فصل تاریخ بارسا بود.با ستارگانی همچون ژاوی اینیستا مسی رونالدینو اتوئو بارسا هیچ قهرمانی به دست نیاورد.حتی جام حذفی رو.همه دوران بارسا رو تموم شده میدونستن.اما همه قافل بودن از اینکه کرایف یک فلسفه رو پایه گذاری کرده.کرایف یک درخت کاشته که به این سادگی ها نمیشه اونو کند.ریشه درخت لامایسا از تمام تاریخ هم بزرگتره.به این سادگی ها نمیشه اونو کند.لاپورتا به کرایف اعتماد کرد و یکی از شاگردان جوانش رو برای مربی گری بارسا قرار داد.کسی که خیلی ها اونو مسخره میکردن.حتی لاپورتا هم به پپ اعتماد نداشت.تنها کسی که پپ رو قبول داشت استاد بود.کرایف شاگردش رو میشناخت.میدونست میتونه فلسفه بارسا و خودش رو پیاده کنه.پپ تصمیم های جنجالی گرفت.رونالدینیو کسی که کاپیتان بارسابود.کسی که بارسا رو به همه چیز رسونده بود از بارسا بیرون کرد.پپ داشت به کاتالان ها وعده یک تیم کاملا بومی میداد.تیمی که هدف اصلیش بازی دادن به تمام بازیکن های مکتب لامایسا بود.خیلی ها ترسیدند و خیلی ها خوشحال شدند که بارسا بدون استفاده از ستار های بزرگ دیگه نمیتونه جزء قدرت مند های اروپا باشه.پپ خلافش رو ثابت کرد.اون از مکتب لامایسا بازیکن هایی رو ساخت که جهان انگشت به دهن موندن و تنها کسی که لبخند زد کرایف بود.پپ فصل اول حضورش تمام جام های ممکن رو فتح کرد.فاتح تمام جهان شد با بازیکن های لامایسا.با کاتالان های ایالت بارسلونا.فصلی که تیم پایتخت نشین در خانه تحقیر شد.فصلی که چلسی هیدینگ با اون همه ادعا به زانو افتاد.فصلی که منچستر فرگوسن تسلیم دستان پپ و لامایسا شد.اون فصل دنیا در حیرت بود که چطور میشود یک تیم با بازیکن های بومی که سال قبلش هیچ توانایی نداشتن تونستن زیر دستان پپ و مکتب کرایف به فتوحات عظیمی برسند؟ فتح قهرمانی های متعدد توسط بازیکن های لامایسا شروع یک روند وحشتناک در تاریخ فوتبال بود.فصل بعد تصمیمات جنجالی پپ باز هم حیرت افرید.فصلی که اتوئو که به نظر عده ای بهترین مهاجم تاریخ بارسا بود از بارسا بیرون رفت.فصلی که توره بهترین هافبک دفاعی دنیا از بارسا رفت فقط به یک علت.مکتب لامایسا باید خالص میشد.مکتب لامایسا متعلق به کاتالان هاست نه غیر.اما این بار تصمیمات پپ اشتباه بود چون سالی پر از یاس رو برای بارسا رقم زد.سالی که اینتر مورینیو با کمک عده ای تونست بارسا رو شکست بده.فصلی که بارسا از جام حذفی هم حذف شد و فقط توانست به قهرمانی لالیگا برسد اما چیزی باعث ناراحتی کاتالان ها نشد به دو دلیل.1-تیم تقریبا یک تیم کاتالانی شده بود.2-تیم پایتخت نشین همچنان توان مقابله با فلسفه کرایف رو نداشت.فصل بعد زمان هنر نمایی کاتالان ها بود.فصلی که باز هم تیم پایتخت نشین تحقیر شد و اروپا جلوی بارسا زانو زد.فصلی که ایالت کاتالونیا در پوست خود جایی نداشت.فصلی که پپ جوانانی رو که سال قبل پرورش داده بود به قدرت رساند.حظور بوسکتس،پدرو ،پیکه(بازیکنانی که در خارج از بارسا جایی نداشتن) در فینال همان سال به جهان ثابت کرد میشود با یک تیم یک پارچه و انقلابی جهان را فتح کرد.سالی که 10 نفر از بازیکنان بارسا در فینال لیگ قهرمانان از مکتب لامایسا و کاتالونیا بودند.و علی رقم کنار گذاشته شدن کرایف او باز هم خندید که چه شاگردانی تربیت کرده.او باز میخندید و احتمالا میگفت پسران من جهان را فتح میکنند و انصافا هم فتح کردند.اما فصل 2012-13 فرا رسید.فصلی که خیلی ها از قبل پیشبینی میکردن که شاید فصل افت فلسفه بارسا باشد.فصلی که شاید مکتب کرایف دیگر توان مقابله با پول دولت را نداشته باشد.انصافا هم درست میگفتند.دولت تلاش عظیمی برای قطع کردن این درخت عظیم انجام داد.کرایف افسانه ای از بارسا رفت.روزی که برای مردم ایالت کاتالونیا و شاید شاگردان او بدترین روز تاریخ زندیگشان بود.استاد از مکتب خودش اخراج شده بود.دیگر چه چیز برای دانش اموزان ان استاد باقی میماند غیر از خاطرات روز های پیروزی.فصل 2012 سالی بود که بارسا از تمام رقابت ها کنار رفت و خیلی ها خوشحال شدند که مکتب لامایسا شکست خورد.اما حالا باید این سوال رو مطرح کرد که ایا زمان تکرار تاریخ هست.ایا زمان رفت پپ و امدن یک شاگرد دیگر است؟ ایا مکتب لامایسا شکست خورد؟ کوته فکران به این سوال اری میگویند اما فقط عده محدوی میدانند ریشه درخت فلسفه بارسا بزرگتر از کل تاریخ است.فلسفه بارسا را با پول نمیتوان شکست داد.

---

دمت گرم داداش.مطلبه كاملي بود.

داش شهریار نمیشه حق تشکر از این مطلبی که زدیو با نوشتن چند تا کلمه ادا کرد فقط میگم بی نظیر بود افراد عقده ای یه نگاه به این مطلب بندازن خیلی خوب میشه

کاملا موافقم دیشب نباید کیتا رو میاورد.با تمام وجود ک فکر میکنم دیشب حق بارسا نبود ببازه ولی این 2 تا باخت میتونه بازیکن ها رو مثل ی شیر زخمی خطر کنه::bow

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 10messi2012 [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]

کاملا موافقم دیشب نباید کیتا رو میاورد.با تمام وجود ک فکر میکنم دیشب حق بارسا نبود ببازه ولی این 2 تا باخت میتونه بازیکن ها رو مثل ی شیر زخمی خطر کنه::bow

---

آقا ديگه چه شيره زخميي.دوتا جام از دست رفت.ديگه هم با تيمه مهمي بازي نداريم.جز فينال كوپا.رفت تا ايشالا سوپر كاپ كه اگه قهرمان بشيم بايد با رئال بازي كنيمDeath::Death::Death::Death::Death::Death:: :gerye::gerye:

بازم ميگم اگه ويا مصدوم نميشد:مساويهايه پرتعدادو تو ليگ نميآورديم.رئال نميتونست ببرتمون.الآن فيناله ليگه قهرمانان بوديم.