اخبار ورزشی شبکه 3 و همچنین شبکه خبر نتایج لیگ برتر انگلیس رو اصلا اعلام نکردند و معلوم شد که با انگلیس لج بازی میکنند .....
گناه ما چیه این وسط ؟؟؟؟
نمایش نسخه قابل چاپ
اخبار ورزشی شبکه 3 و همچنین شبکه خبر نتایج لیگ برتر انگلیس رو اصلا اعلام نکردند و معلوم شد که با انگلیس لج بازی میکنند .....
گناه ما چیه این وسط ؟؟؟؟
حضور فیروز کریمی در شاهین بوشهر می تواند خنده را به لیگ برتر برگرداند اما اینکه این خنده در پایان فصل هم بر لبان هواداران شاهین خواهد بود یا نه را باید تاریخ وگذشت زمان مشخص کند. در این مجال مروری داریم به همه مصاحبه های طنز فیروز کریمی:
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
بازی صبا وبرق را کلا یک نیمه اش را دیدم زیرا به خاطر نور ضعیف ورزشگاه ،فقط سمت خودم را می دیدم.اواسط بازی یکی آمد به من گفت بنشین سرجات.گفتم شما چه کاره اید؟ چراغ دستی انداختم دیدم داور چهارم است عذر خواهی کردم.محسن بیات بازی را برایم گزارش می کرد. خداییش هم خوب گزارش می کرد ومن گوش می دادم تا براساس گفته های او تیم را آنالیز کنم.او که رفت داخل زمین محسن بیاتی نیا آمد گزارش کند که برای دلخوشی من همه را اغراق کرد وگل خوردیم.آقای آیت الهی رییس هیئت فوتبال فارس گفته که نور ورزشگاه هزار لوکس است من فکر می کنم شما بد متوجه شده اید. ایشان احتمالا گفته اینجا هزار تا آدم لوس است.او گفته من پیر چشمی دارم وباید مرا نزد دکتر خدادوست(جراح معروف چشم)ببرد. من از ایشان خواهش می کنم برای من ولخرجی نکند،این پول را بدهد یک تردمیل بخرد تا خودش را لاغر کند ونخواهد کلی پول برای یک کت وشلوار بدهد!
************************************************** ************************************************** ************
روزى كه من به مشهد رفتم خبر دادند كه استاديومى در حال ساخت است كه يكى از بى نظيرترين استاديوم هاى ايران خواهد بود. برايم خيلى جالب بود رفتم ديدم در بهترين استاديوم ايران يك كارگر افغانى با بيل در حال فعاليت است، بعد از شش سال دوباره براى مربيگرى ابومسلم به مشهد رفتم كه سراغ ورزشگاه را گرفتم گفتند همچنان در حال ساخت است، يك روز كه بيكار بودم به استاديوم رفتم كه ديدم آن كارگر افغانى كه حالا تبديل به پيرمردى شده بود با همان بيل در حال كار كردن است. بنده خدا پيرمرد بيلش كلا ساييده شده بود و با دسته بيل مشغول شخم زدن بود.
************************************************** ************************************************** ************
آقاى پورحسن مديركل تربيت بدنى خراسان زحمات زيادى مى كشند تا ورزش درآمد زا باشد، ايشان براى درآمد زايى در زمين سوزن ته گرد مى كارند و با آبيارى آن ها در دراز مدت ميخ طويله از زمين درو مى كنند، اين واقعيت نشان مى دهد ايشان چقدر در مديريت خود درآمدزا هستند چرا كه هيچ كسى به فكر توليد ميخ طويله از طريق كاشت سوزن ته گرد نيست.
************************************************** ************************************************** ************
براى من روزنامه ها اصلا مهم نيستند. آنها هرچه مى خواهند مى نويسند. شما بازيكنان شايد برايتان جالب باشد كه روزنامه اى عكس شما را چاپ كند و با شما مصاحبه كند اما من روزنامه اى كه با شما صحبت كرده و پوسترشما را چاپ كرده با پايم بلند نمى كنم. فكر مى كنيد اين روزنامه ها به چه دردى مى خورند تنها به درد سبزى فروش ها و شيشه پاكن ها!
************************************************** ************************************************** ************
ابراهيم تهامى نياز شديدى به ارشاد داشت هر وقت من قصد داشتم جلو بروم تا از لب خط تيم را به جلو فرابخوانم او زودتر از من مى رفت براى همين يك دفعه شور عجيبى مرا در بر گرفت و با ضربه اى محكم به پشت گردنش زدم تا سكندرى به زمين بخورد تا از اين به بعد بفهمد كه هر وقت من به جلو مى روم او عقب بيايد.
************************************************** ************************************************** ************
بلندگوهاى ورزشگاه سليمى كيا كرمان زمانى كه همه بيرون رفته بودند شروع به كار كرد و فردى از پشت بلندگو داد مى زد تماشاگران فهيم به تيم ميهمان فحش ندهيد كه من وقتى به داخل زمين رفتم ديدم چند كلاغ تنها در ورزشگاه حضور دارند كه تازه متوجه شدم گوينده استاديوم براى كلاغ ها صحبت مى كند.حالا می گویند برو شاهدبیاور.من که نمی توانم بروم کلاغ را دستگیر کنم بیاورم تا شهادت بدهد.کلاغ آنجا بود ورنگش هم سیاه بود. این هم نشونه اش.
************************************************** ************************************************** ************
اگر تمام جريمه هايى كه من به كميته انضباطى پرداخت كرده ام را حساب كنيد مى بينيد كه سه دانگ از شش دانگ فدراسيون بايد به نام من سند زده شود، نمى دانم دوستان چگونه در قيامت مى خواهند جواب مرا بدهند. من ذره اى از سهم خود كوتاه نمى آيم و تا عمر دارم مى گويم كه سه دانگ از فدراسيون مال من است.
************************************************** ************************************************** ************
درست در دقيقه ۲۰ بازى استقلال اهواز با كشت و صنعت شوشتر بود كه ديدم گوسفندى از كنار پايم به داخل زمين رفت، به فاصله يك دقيقه نزديك به ۲۰۰ گوسفند داخل زمين بودند. ناظر فدراسيون در آستانه سكته بود كه من تمام بازيكنانم را به صف كردم تا با حركت انتحارى گوسفندان را به بيرون از چمن هدايت كنيم. گوسفندان خيلى زرنگ بودند و دست مرا خواندند كه من سريع تغيير تاكتيك دادم تا موفق شدم آنها را از زمين بيرون كنم.
************************************************** ************************************************** ************
زمانى كه در شهاب زنجان بودم مهدى ثابتى در بازى اشتباه بچگانه اى كرد كه به او گفتم برو خانه كه داور اجازه خروج به او نداد و خودم وارد عمل شدم و با دوى ۱۰۰ متر به دنبال او رفتم كه وى براى حفظ جانش از در ديگر استاديوم به داخل خيابان رفت. من هم كه نمى خواستم جلوى اين بازيكن كم بياورم به دنبال او رفتم و تا آخر شب در تعقيب و گريز بودم كه پس از چند ساعت بالاخره او توانست فرار كند. وقتى برگشتم استاديوم گفتند همه رفتند خوابيدند و تنها شما بيداريد. ساعت را كه نگاه كردم ديدم ۳ صبح است.
************************************************** ************************************************** ************
شاه حسينى اگر مرا سه هفته يك بار نبيند مريض مى شود براى همين كه علاقه بسيارى به سلامت او دارم قصد دارم هر دو هفته يكبار به كميته انضباطى سرى بزنم تا شاه حسينى نگران من نشود.
************************************************** ************************************************** ************
به كميته انضباطى گفتم براى خريد پژو ۴۰۵ به باشگاه استقلال رفتم. متاسفانه آقاى فتح الله زاده دندان گردى كرد كه من به او گفتم اگر دوست دارى ماشين را به موزه ببرى به من نفروش اما اگر قصد اين كار را ندارى لطف كن و با قيمت مناسب ماشين را به من بفروش اما برخى دوستان كه قصد داشتند ماشين را از چنگ فتح الله زاده دربياورند مدعى شدند من براى عقد قرارداد براى سرمربيگرى استقلال به دفتر فتح الله زاده رفتم.
************************************************** ************************************************** ************
وقتى يكى از روزنامه هاى ورزشى را به من دادند گفتم اين روزنامه انستيتو زيبايى را تبليغ مى كند يا بنگاه فروش ابرو و چشم است كه به من گفتند ليست فروش استقلال است و اين چشم و ابروى بازيكنان مازاد استقلال است كه با لبخند گفتم اين نقاشى چشم چشم دو ابرو است نه روزنامه ورزشى!
************************************************** ************************************************** ************
مشکل قرار داد من با استقلال اهواز قضایی نبود بلکه غذایی بود. گفتند باید خیار بخوری(اشاره به اصطلاح خیار فسخ در قواعد حقوقی وقضایی)
************************************************** ************************************************** ************
پيروز قربانى را براى اين بيرون كردم كه خبرنگارانى كه ذائقه شعر و شاعرى دارند را پيدا كنم، روزى كه به پيروز گفتم از فردا نيا، فردا روزنامه ها را كه ديدم متوجه شدم تمام خبرنگاران شاعر هستند چون با فونت درشت تيتر زده بودند پيروز فيروز را اخراج كرد. از آنجا به بعد متوجه شدم اگر روزنامه هاى ايران بسته شوند تعداد شعرا افزايش مى يابد.
************************************************** ************************************************** ************
می گویند 30 ثانیه فقط بیا لب خط. من چه چطوری 30 ثانیه دستور تاکتیکی بدهم؟تا بگویم مصطفی 30 ثانیه تمام شده . باید بروم روی نیمکت. تازه نصف تیم ماهم (استقلال اهواز)اسم کوچکشان مصطفی است.تا صدا بزنم همه نگاه می کنند.می گویند ادبیاتت را عوض کن. مثلا بگویم آقای اکرامی لطف کن یک سانتر بنواز،جناب کمایی محبت بفرمایید با ضربه سر جسارتا گلزنی کنید!
************************************************** ************************************************** ************
ما هر وقت کاپیتانمان رافرستادیم برای شیر یا خط، باخت. امروز ناجی بداوی را فرستادیم وبرد. ناجی از بچگی شیر یا خط باز بوده.
************************************************** ************************************************** ************
تولیا گلر ما قبلا در کشورش مرغداری داشته. حالا به یاد اون روزها می خواست مرغ بگیرد.
************************************************** ************************************************** ************
یک بازیکن محوری داشتم که تمام برنامه تاکتیکی تیم را روی دوش او گذاشته بودم. دقیقه 10 گفت من را تعویض کن گفتم چرا؟ گفت یبوست دارم. هفته بعد دوباره گفت من را تعویض کن گفتم چرا؟ گفت اسهال دارم. گفتم ای لعنت به من که.....تو شل می شه من باید حیا کنم سفت میشه من باید رها کنم!(مصاحبه با روزنامه نیم نگاه شیراز)
************************************************** ************************************************** ************
دکتر تیم استقلال اومد به زمین. ساکش 50 کیلو بود. فکر کنم سیمان توش داشت.به میلاد میداوودی گفتم برو بهش بگو بره بیرون. میلاد از سرعتی های تیم ماست اما با همان ساک هم بهش نرسید. من به دکتر گفتم شنیدم 100متر را زیر 5ثانیه می زنی.
************************************************** ************************************************** ************
ما با تیمی از مشهد بازی داشتیم. 5تا هافبک گذاشتم چون آنها 4تا هافبک داشتند گفتم میانه میدان را بگیریم. دیدم شدند 5تا هافبک. تعجب کردم. شمردم دیدم 12نفره به زمین آمده اند. هرچه به داور گفتم قبول نکرد. یکهو کنار خط دیدم کاپیتان ما یک از بازیکنان اونها را گرفته. گفتم ولش کن گفت این نفر دوازدهم بود. می خواست دربره.کنار خط کشتی شروع شد. کشتی را کاپیتان ما برد اما بازی را با رای کمیته انضباطی سه بر صفر بازنده شدیم.
************************************************** ************************************************** ************
پنالتی که شد به مهدی ثابتی گفتم بچسبه به تیر دروازه. بحث اعتراض به داور نبود.اگر خدای ناکرده شیرجه می زد ومصدوم می شد من شرمنده خانواده اش می شدم. اینها امانتند دست ما.
************************************************** ************************************************** ************
در کل مقصر خاله*ها هستند! خاله و خاله*بازی پدر فوتبال را درآورده! یکی از من پرسید چطور مربی شوم؟ گفتم ببین در فامیل*تان چه کسی پتانسیل پیشرفت دارد؟ از الان به او بچسب! فردا که مدیر شد، تو هم مربی می*شوی!
************************************************** ************************************************** ************
من یک ایراد از تاکتیک استانکو گرفتم که چرا باید هرکس از هرکجا گرفت برای دایی سانتر کند؟ آمدیم پیشانی دایی کورک زد! بعد چه؟
************************************************** ************************************************** ************
بازی داشتیم با تیم همایون*خان* شاهرخی، دروازه*بان ما فامیلش «لک» بود و گل*هایی که قبل از بازی بین مربیان رد*وبدل می*شود، دست او بود. ما رفتیم داخل زمین و او نیامد، همینطور که به همایون خان نزدیک می*شدم با صدای بلند صدا می*زد؛ «لک، لک، لک*لک!» آقا کل نیمکت ما در کسری از ثانیه می*گفتند: «لک*لک»! همایون خان فکر کرد ما لک*لک گم کرده*ایم! همین که دستیارم گفت: «آن*جاست، دارد می*آید» همه برگشتند به آن سمت که لک*لک ما را ببینند!
************************************************** ************************************************** ************
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
داداش اين نشان از قوت فيفا داره!شايد بندهخداها گ*ي بودن!:hehee::nishkhand:نقل قول:
نوشته اصلی توسط alexdelpiero_10 [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
mas:-:hehehe:lagh::ولي كلا با فيفا بيشتر حال ميكنم.
اشتباه نکن.هم خبر های لیگ جزیره از شبکه سه و شبکه خبر پخش میشه هم بازی های لیگ جزیره.این هفته بازی های لیگ جزیره تحت پوشش قرارمیگیره.اینم برنامش.منبعشم هم سایت ورزش 3 هست هم سایت رسمی شبکه 3.نقل قول:
نوشته اصلی توسط david sina [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
يکشنبه 27/09/1390 ساعت : 22:35
ليگ انگليس : منچسترسيتي - آرسنال (با تاخير)
چهارشنبه 30/09/1390 ساعت : 23:30
هفته 17 ليگ برتر انگليس : فولام - منچستريونايتد
توصیه کریم باقری و فرهاد مجیدی درباره پیشگیری از اعتیاد.
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
منبع: پارسینه
از کعبه گشاده گردد این در
چون رایت عشق آن جهانگیر
شد چون مه لیلی آسمان گیر
برداشته دل ز کار او بخت
درماند پدر به کار او سخت
خویشان همه در نیاز با او
هریک شده چاره ساز با او
بیچارگی ورا چو دیدند
در چاره گری زبان کشیدند
گفتند به اتفاق یک سر
کز کعبه گشاده گردد این
درحاجت گه جمله جهان اوست
محراب زمین و آسمان اوست
چون موسم حج رسید برخاست
اشتر طلبید و محمل آراست
فرزند عزیز را به صد جهد
بنشاند چو ماه در یکی مهد
آمد سوی کعبه سینه پر جوش
چون کعبه نهاد حلقه در گوش
گفت ای پسر نه این جای بازی است
بشتاب که جای چاره سازی است
گو یارب از این گزاف کاری
توفیق دهم به رستگاری
دریاب که مبتلای عشقم
آزاد کن از بلای عشقم
مجنون چو حدیث عشق بشنید
اول بگریست پس بخندید
از جای چو مار حلقه بر جست
در حلقه ی زلف کعبه زد دست
می گفت گرفته حلقه در بر
کامروز منم چو حلقه بر در
گویند زعشق کن جدایی
این نیست طریق آشنایی
پرورده ی عشق شد سرشتم
جز عشق مباد سرنوشتم
یارب به خدایی خداییت
وان گه به کمال پادشاییت
کز عشق به غایتی رسانم
کاو ماند اگر چه من نمانم
گرچه زشراب عشق مستم
عاشق تر از ین کنم که هستم
از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر لیلی افزای
می داشت پدر به سوی گوش
کاین قصه شنید گشت خاموش
دانست که دل اسیر دارد
دردی نه دوا پذیر دارد
این خانم کارمند به خاطر زیبایی از کارش اخراج شد + تصاویر
کارمند سیتی بانک در اوت سال گذشته به دلیل زیبایی بیش از حد از کار خود برکنار شد. Debrali Lorenzana همواره خوش پوش و ظاهری آراسته داشته، اما کارمندان مدعی شدند که ظاهر او دائما آنها را از کار منحرف ساخته و نظرات مستهجن در مورد ظاهر او داشتند.Lorenzana در سپتامبر سال ۲۰۰۸ در سمت منشی بانک در شرکت سیتی بانک شروع به کار کرد.
به گزارش بانکی دات آی آر این کارمند هم اکنون به مراجع قضایی شکایت کرده و خواهان بازگشت به محل کار خویش است.
البته تنها دلیل اخراج او زیباییش نبوده بلکه به گفته ی همکاران ، عکسهای تحریک کننده ی او در صفحه ی شخصی فیس بوک، علت اصلی اخراجش از سیتی بانک است
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
كسي هست اين آهنگو كاملش واسه من بزاره خيلي ضروريه ممنون
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
امشب را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم …
شب یلدا ، این شب زایش مهر و میترا ، شب زایش نور و روشنائی
بر تو ایرانی مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
باور به نور و روشنایی است ،
که شام تیره ،از دل شب یلدا
جشن مهر و روشنایی به ما هدیه میدهد
یلدایتان مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر
زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر
شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق.
.رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق
شب یلدایتان پرستاره و پرخاطره باد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشیینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها
یلدایتان رویایی…روزهایتان پر فروغ،شبهایتان ستاره باران!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شب ولادت میترا ،الهه ی مهر بر آن شویم همانند پیشینیان
اهریمن وجودمان را مغلوب ساخته تا روشنایی مهر و محبت در دلمان جوانه زند و بذر عشق و
دوستی طولانی ترین شب سال را منور کند.. یلدا مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد امشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست شب یلدا مبارک!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شب یلدا همیشه جاودانی است
زمستان را بهارزندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است
نشان ازسنت ایرانیان است
یلدا مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یلدا، دختر سیاه موی بلند بالا، یادگار نام وطن، میوه پائیز ایران و عروس زمستان، در راه است. او را بر سفره مهر بنشانیم و با نسل فردا پیوندش دهیم. ایرانی بودن را فراموش نکنیم. یلدا مبارکباد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شب یلد ا و وصف بی مثالش
خداوندا مخواه ،هرگز زوالش
شب یلدا فراتر از همه شب
نبینم هیچ کس افتاده در تب
شب یلدا زحزن و غم مبراست
شب یلدا مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شب یلدا شب بزم و سرور است
شبی طولانی و غمها بدور است
شباهنگام تا وقت سحرگاه
بساط خنده و شادی چه جوراست
یلدا مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
امسال چه زیباست شب یلدای من طولانی ترین شبی که به تو فکر مکینم و از یادآوری نگاه پر مهرت شب سیاهم لبریز از نور عشق میشود معبودم یلدا مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آری امشب شب یلدا است…..
شب فال…..
شب عشق…..
شب هندوانه…..
وشب آزادی وشب رهایی
چیزی به یادم نمی آید
جز اینکه
امشب شب تنهایی من است
یلدایت مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من بلندای شب یلدا را
تا خود صبح شکیبا بودم
شب شوریده ی بی فردا را
با خیال تو به فردا کردم
چه شبی بود !؟
عجب زجری بود !؟
غم آن شب که شب یلدا بود
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شب یلدای من آغاز شد….
نه سرخی انار نه لبخند پسته نه شیرینی هندوانه…..
بی تو یلدا زجر آور ترین شب دنیاست
بی من یلدایت مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سهم من از شب یلدا شاید…
قصه ای از غصه و انار سرخی که پر از دلتنگی ست
غم هایم بلند همانند شب یلداست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شب یلداست
دلم در خواب پروانه شدن بود
ولی افسوس
دلم در اوج رفتن روبه شمعی سوخت و من نالان
کنار سفره ای از عشق خالی …
شبی مایوس و سرگردان دارم امشب
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شب یلدا شد و رفتی و از غم خوانده ام
از این هجرت به آن شب گیسوان افشانده ام
گذشت اما هزاران شب از آن هجران و من
اسیر آن شب یلدای جانسوز مانده ام
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شده یلدا مقارن با محرم
نمی دانم بخندم یا بگریم
مبارک، تسلیت عید و عزاتان
پس از شادی بخور یک ذره هم غم
بیا ماه من و یلدای من باش
شب بارانیه دی ماه من باش
بیا زیباترین مجنون این شب
یه عمری با من و لیلای من باش . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شب یلدای من آغاز شد
نه سرخی انار نه لبخند پسته نه شیرینی هندوانه
بی تو یلدا زجر آور ترین شب دنیاست
بی من یلدایت مبارک .* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
با تو من عزیز عشقم دیگه هیچ غمی ندارم
واسه ی همیشه ی عمر، عاشقونه دل میذارم
با تو یلدا پره عشقه ،عشقی از جنس عزیزش
که نمیتونه بگیره کسی از دل،عشق پاکش . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آری ام شب شب یلدا است
شب فال
شب عشق
شب هندوانه
وشب آزادی وشب رهایی
چیزی به یادم نمی آید
جز اینکه
امشب شب تنهایی من است
یلدایت مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به بلندترین شب سال قسم دوستت دارم . شب یلدا مبارک . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من بلندای شب یلدا را تا خود صبح شکیبا بودم
شب شوریده ی بی فردا را با خیال تو به فردا کردم
چه شبی بود ، عجب زجری بود
غم آن شب که شب یلدا بود . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
امسال چه زیباست شب یلدای من طولانی ترین شبی که به تو فکر مکینم و از یادآوری نگاه پر مهرت شب سیاهم لبریز از نور عشق میشود معبودم .
یلدا مبارک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو میری و من فقط نگاهت می کنم ، تعجب نکن که چرا گریه
نمی کنم ، بی تو یک عمرفرصت برای گریستن دارم ،
اما برای دیدن تو همین یک لحظه باقیست ،
تا یلدایی دیگر انتظارت را خواهم کشید . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شب یلداست
دلم در خواب پروانه شدن بود
ولی افسوس دلم در اوج رفتن روبه شمعی سوخت و من نالان کنار سفره ای از عشق خالی . . .
شب ی مایوس و سرگردان دارم امشب . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سهم من از شب یلدا شاید . . .
قصه ای از غصه و انار سرخی که پر از دلتنگی ست
غم هایم بلند همانند شب یلداست