مردان رودخانه نقره اى
داستان ريورپلاته
قرار نبود در آن عصر ماه مى سال ۱۹۰۱ كنار ايستگاه راه آهن فروكاريل اوستا، اتفاق خاصى رخ دهد. مردمى كه بى خيال و سرخوش هراز گاهى از فروشگاه ها و مغازه هاى قديمى بوينس آيرس به بيرون سرك مى كشيدند تا شاهد يك نمايش انگليسى باشند، اين موضوع را ثابت مى كردند. به هر حال اتفاق جديد،دردى از دردهاى اين جوانان بيكار و آن خانواد هاى فقير دوا نكرد. باشگاه ريورپلاته از همان ابتداى تأسيس متعلق به طبقه اشراف بود.
به طور دقيق اين تيم در روز ۲۵ مى ۱۹۰۱ توسط انريكه سالوا رزا، انريكه بالزا، لئوپولدو بالد، خوزه توت، ليويو راتو، خوآن بونينو، آلبلادو سبالوس و لوييز خوآريكو تأسيس شد. آنها ابتدا ۲ تيم كاملاً متفاوت را تشكيل دادند اما در ادامه «ليوريوراتو» رييس جمع، رؤياى ساخت يك تيم بزرگ را عملى و ريورپلاته را به دنياى فوتبال معرفى كرد. او «لئوپوليدو بارد» را به عنوان اولين رييس باشگاه برگزيد. داستان انتخاب نام باشگاه حكايت خاص خود را داشت. «ريورپلاته» در زبان انگليسى به معناى «رودخانه نقره اى» است كه شايد با الهام از فضاى سبز منطقه و رودخانه هميشه جارى پايتخت آرژانتين برگزيده شد.
تيم تازه تأسيس درگيرودار اين مسايل فلسفى، از هدف خود دور شده بود و تا روز ۳۰ آوريل ۱۹۰۵ هيچ مسابقه رسمى انجام نداد. در آن تاريخ آنها كار خود را با حضور در رقابت هاى دسته سوم آغاز كردند. ريور پلاته در اولين بازى رسمى ۳ بر ۲ مغلوب شد. روز ۷ مى همان سال، قرمز و سفيدهاى رودخانه نقره اى۴، بر ۳ اولين برترى تاريخ باشگاه را جشن گرفتند.
شروع افسانه ريورپلاته
حتى ثانيه هاى واپسين روزهاى سال ۱۹۰۸ به كام هواداران بود. ريورپلاته با نتيجه ۷ بر صفر ريسينگ كلاب را مغلوب و از دسته دوم به سطح اول فوتبال آرژانتين صعود كرد. تركيب جادويى موروتى، مسينا و پيليتانو چشم ساير رقبا را از تعجب گرد كرد.
اين تيم تازه صعود كرده روز ۲ مى ۱۹۰۹ ۵ بر صفر كوئيلمس را از پيش رو برداشت و براى اولين بار ليگ آماتور آرژانتين را فتح كر د. به طور كلى فوتبال آرژانتين تا دهه ۵۰ كاملاً غيرحرفه اى دنبال مى شد. ريورپلات اين فرصت را مغتنم شمرده وبا ارايه زيباترين بازى ها، قلب هواداران فوتبال را ربود. وقتى فدراسيون فوتبال دستور داد چمن و ظرفيت استاديوم ها افزايش يافته و استاندارد شود، ريور بزرگترين دردسر را متحمل شد.
آنها براى بهره گيرى از شور هواداران مجبور به ساخت استاديوم ۱۴ هزار نفرى (كه در آن زمان براى كشورى مثل آرژانتين ركورد بود) شد. مسؤولان باشگاه كه متعلق به طبقه مرفه بوينس آيرس باشكوه بودند، براى نشان دادن عظمت تيم بالادست هاى پايتخت با صرف هزينه اى گزاف ورزشگاه جديد را ساختند. يك نتيجه افراط در خرج كردن خوشى است و سر ديگر فقر. «ريور» هر ۲ را تجربه كرد. ابتدا با آن مراسم افتتاحيه حسرت برانگيز و سپس با ورشكستگى كامل!«كارلوس پيسله»از راه رسيد و با خريد ريور پلاته شبح ورشكستگى را از اطراف بوينس آيرس دور كرد. از آن پس به خاطر ولخرجى هاى اين رييس، باشگاه را «ميلياردرها» ناميدند. ريور در سال ،۱۹۳۲ ۱۰۵ هزار پزو خرج كرد و بهترين ستارگان فوتبال كشور را گرد هم آ ورد. از همان زمان هم در فوتبال، پول حلال مشكلات بود. تيم با بازيهاى جادويى «فريه را» كه ۴۳ گل به ثمر رساند (او با مبلغ ۳۵ هزار پزو راهى تيم شده بود) عنوان قهرمانى ليگ را به دست آورد.
اولين سوپر كلاسيكو
«ريور» و «بوكا» اولين صفحه داستان هزار و يك شب نفرت را نگاشتند. در يكى از روزهاى سال ،۱۹۳۳ ۲ رقيب، يكى بالباس هاى قرمز و سفيد سرمايه دارها و ديگرى با پيراهن زرد و مشكى سنتى كارگران و مهاجران، روياروى يكديگر قرار گرفتند. برخورد عقايد مختلف، عصر داغى را البته به كام ريورپلاته رقم زد. ريور اولين سوپر كلاسيكو را با نتيجه ۳ بر يك به سود خود خاتمه داد.
هنوز اندك زمانى تا فرا رسيدن روزهاى طلايى باقى مانده بود وباشگاه همچنان به ركورد خريدهاى خود افتخار مى كرد. در دهه ۴۰ اروپا تحت تأثير ديوانگى هاى هيتلر در آتش جنگ مى سوخت. اما در آتلانتيك، فريادروى سكوها زد ه مى شد. در فصل ۱۹۴۱-۱۹۴۰«ريور» با اختلاف ۴ امتياز نسبت به«سن لورنزو» مقام قهرمانى ليگ را به دست آورد. يك فصل بعد اين افتخار تكرار شد. عناوين قهرمانى و نايب قهرمانى،پى در پى از آن ريور پلاته مى شد. عصر طلايى امتداد داشت و ورود يك چهره افسانه اى نام باشگاه را فراتر از آرژانتين به گوش اروپاى جنگ زده رساند. او، «آلفردو دى استفانو» بود كه در سال ۱۹۴۷ به جمع سفيد و قرمزها پيوست و با ۲۷ گل زده عنوان قهرمانى ليگ را از آن تيم جديد خود كرد. درخشش ريورپلاته در دهه ۵۰ به افسانه رئال مادريد برنابئو در اروپا، طعنه مى زد. اين تيم از فصل ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۷ ، ۵ بار مقتدرانه بر بام فوتبال آرژانتين ايستاد. يك سال قبل از شروع اين قهرمانى هاى زنجيره اى يك اروگوئه اى به نام والتر گومز با مبلغ ۷۵۰ هزار پوند راهى باشگاه شد. براى تيم دى استفانو،آرژانتين و آمريكا ى جنوبى كوچك به نظر مى رسيد. قرمز و سفيدها راهى سفر اروپايى شدند و طى نمايش هاى خيره كننده، ۶ پيروزى، ۷ تساوى و يك باخت را رقم زده و سربلند به خانه بازگشتند. ريورپلاته در جريان اين سفر، ۴ بر ۳ منچسترسيتى را شكست داد و به عنوان اولين آرژانتينى پيروز در خانه يك تيم انگليسى معرفى شد. «ريور» دستاورد ديگرى نيز داشت: برترى ۴ بر ۳ مقابل رئال مادريد ؛ قهرمان افسانه اى ۵ دوره پياپى ليگ اروپا!
اين موفقيت ها بر تعداد هواداران قرمز و سفيدپوش ها افزود. به طور مثال طى يك آمارگيرى تعداد هواداران باشگاه، ۶۰ هزار تخمين زده شد. به هر حال تيم پرطرفدار پايتخت آرژانتين در سال هاى ،۱۹۵۵ ۱۹۵۶ و ۱۹۵۷ ، ۳ مقام قهرمانى ليگ را به چنگ آورد. پايان دهه طلايى باشگاه با ۲ اتفاق تلخ و شيرين به پايان رسيد.
از يك سو «عمر سيورى» بزرگ راهى باشگاه شد و از سوى ديگر «آنخل آمادئو لابورونا»روز ۱۲ اكتبر ۱۹۵۹ پس از انجام ۵۱۴ بازى و ۲۹۲ گل زده در سن ۴۱ سالگى از دنياى فوتبال خداحافظى كرد. مقام نايب قهرمانى فصل ۱۹۶۰ تنها دستاورد بزرگ تيم در دهه ۶۰ محسوب مى شد. پس از يك دوره طلايى، خزان از راه رسيده بود.
سقوط و در ادامه صعود
ارقام خريد باشگاه از هزار به ميليون ارتقا يافته بود ا ما طى كردن فاصله مقام دوم تا پله اول به اين سرعت انجام نشد. ريور در جام ليبرتادورس مى درخشيد اما از قهرمانى در ليگ خبرى نبود. وقتى آنها برپنارول (رقيب ديرينه تيم هاى آرژانتينى) غلبه كردند،خشم و كينه طرفداران بوكا، فوران كرد.در جريان يكى از بزرگترين تراژدى هاى تاريخ فوتبال آرژانتين، سوپر كلاسيكوى فصل بعد به صحنه درگيرى هواداران ۲ تيم تبديل شد۷۱. كشته و ۶۶ زخمى حاصل اغتشاش روى سكوها بود. ريور بى اعتنا به اين وقايع در حسرت كسب جام هاى بين المللى مى سوخت.
در پايان فصل ۱۹۶۸ عده اى از بزرگان تيم، خداحافظى كردند. پايان رومانتيك دهه ۶۰ با آغاز تراژيك دهه ۷۰ توأم شد. ريور تا سال ۱۹۷۵ در انتظار قهرمانى در ليگ ماند. با حضور يك ناجى؛ تحول، كار نشدنى تلقى نمى شد. آنخل لابرونا به قحطى ۱۸ ساله باشگاه پايان داده و قرمز و سفيدها را به مقام قهرمانى ليگ فصل ۱۹۷۵ رساند هرچند آنها در فينال جام ليبرتادورس مغلوب كروزيروى برزيل شدند.
تب جام جهانى سراسر آرژانتين را فرا گرفته بود. اين دما در سال ۱۹۷۸ به ۴۰ درجه رسيد. هيچكس از باشگاه سخن نمى گفت؛ ديكتاتور بزرگ تنها مى خواست جام د رخانه نگه داشته شود. اين اتفاق صورت گرفت و بيش از همه ريورپلات مسرور شد. فيلول، لوكه، پاسارلا، اورتيز و آلونسو اعضاى ريورپلات در تيم قهرمان جهان بودند. به هر حال قرمز و سفيدها اين بار در مرحله نيمه نهايى ليبرتادورس بر بوكاجونيورز غلبه كرده و تا فتح جام پيش رفت. هرچند در ليگ مغلوب سن لورنزو شدند. اين دوران به دانيل پاسارلا تعلق داشت. مردى كه همراه آرژانتين جام جهانى را بالاى سر برده و از اركان تيم بزرگ در سال هاى دهه ۷۰ و ۸۰ محسوب مى شد. در ادامه ماريو كمپس نيز با مبلغ ۴ ميليون دلار به جمع ساير ملى پوشان ريورپلاته پيوست اما حتى حضور او نيز نتوانست آنچه مقدر شده بود را تغيير دهد.
ريور در فصل ۱۹۸۳ يكى از بدترين فصول تاريخ خود را پشت سر گذاشت و تنها سقوط نكرد. مسؤولان باشگاه خيلى زود دست به كار شدند. نتيجه چه شد؟
«پلاته» در سال ۱۹۸۵ ليگ را فتح كرد و در ادامه با غلبه بر «آمريكا كالى» كلمبيا براى اولين بار ليبرتادورس، باارزش ترين جام فوتبال آمريكا ى جنوبى را نيز به ويترين افتخارات باشگاه افزود. قصه به قسمت هاى خوبى رسيده بود. ريورپلاته در توكيو، يك بر صفر استوابخارست را از پاى درآورد و فاتح جام بين قاره اى شد. پس از فتح آرژانتين ،آمريكاى جنوبى و جهان نوبت به آمريكاى شمالى رسيد. «پلاته» به اين جام هم رحم نكرد. آنها با غلبه بر «آليولنز» از كاستاريكا به فصل رؤيايى خود ادامه دادند.سال باشكوه اهالى «رودخانه نقره اى» در فصل ۱۹۹۰ رقم خورد.باستارگانى چون زاپاتا آستراده، هكتور انريكو، خوزه بورلى و روبن داسيلوا آسمان باشگاه در دهه ۹۰ نورانى شد. در سال ۱۹۹۱ ريور در فينال جام ليبرتادورس مغلوب كروزيرو شد. ۳ فصل بعد، انزو فرانچسكولى بازگشت و آمريكيو با هدايت تيم، رؤياى كسب هفتمين قهرمانى را عملى كرد. «ميليونرها در جعبه شكلات غوطه ور شده اند». اين عبارت تيتر يك پرتيراژترين روزنامه آرژانتين بود.
يك بازى تاريخى
ريور در سال ۱۹۹۵ جام ليبرتادورس را فتح كرد و راهى رقابت با يوونتوس شدند.
مارچلو سالاس، تك ستاره تيم ادعا مى كرد يك تنه تيم ايتاليايى را مغلوب خواهد كرد اما در ميدان مسابقه برترى يك بر صفر يووه يك حقيقت محض بود. چاره اى نبود. ريور بايد بلند مى شد چه با پول و چه به كمك شور هواداران. طبق معمول اين اتفاق، زود رخ داد. طى فصل ۱۹۹۷ تيم آرژانتينى ۲ بر يك سائوپائولو را مغلوب و براى چندمين بار جام بين قاره اى را برد. طى اين ۲ سال «ريور» ۵ جام مختلف را به كلكسيون افتخارات خود افزود. همانطور كه نسل جديد به نمايندگى پابلو آيمار و خاوير ساويولا از راه مى رسيدند، بازيكنان قديمى و آنهايى كه رد پاى درخشانى از خود به جاى گذاشته بودند، از تيم خداحافظى كردند. تا روز ۲۵ مى ۲۰۰۱ هيچ اتفاق خاصى رخ نداد. در اين روز باشگاه صدمين سال تأسيس خود را جشن گرفت. به همين مناسبت هواداران باشگاه با تشكيل يك اجتماع ۱۰۰ هزار نفرى از ميدان اوبليسكوى بوينس آيرس تا استاديوم مونومنتال پياده روى كردند اما آن سال يكى از بى ثمرترين دوران باشگاه بود، چرا كه قرمز و سفيدها حتى يك جام را نيز كسب نكردند. مربع طلايى شامل اورتگا، آنخل، آيمار و ساويولا نيز نتوانستند در صدسالگى باشگاه،شورآفرين شوند.آندرس دى الساندرو و فرناندو كاوناگى نابغه هاى جديد باشگاه بودند. با وجود آنها «ريور» تا مرحله يك چهارم نهايى جام ليبرتادورس بالا آمد. حضور يك مربى جديد به نام لئوناردو آستردا (بازيكن سابق باشگاه) دواى دردهاى به ظاهر بى درمان ريور نشد. آنها رفتند و رفتند تا اينكه به هفته گذشته رسيده و با برترى ۳ بر يك مقابل بوكاجونيورز بار ديگر برترى خود را اثبات كردند. به نظر مى رسد مردان رودخانه نقره اى به درياى طلايى پرتاب شده اند.