نمایش نسخه قابل چاپ
داداش یه نکته رو نگفتی!نقل قول:
نوشته اصلی توسط مورینیو... [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
داداش فرق مورینیو اینه که اگه تیمش 2گل یا 1گل عقبه در عرض 15 دقیقه نتیجه 2-0 باخته رو 2-3 یا 1-0 باخته رو 1-2 می بره با تاکتیک های خاص خودس.:love:
بچه ها لازم بود یک نکته رو بگم
صرفا جهت اطلاع!!
کسانی که می گفتند رئال با داور برابر مایورکا پی روز شد
1 پنالتی روی کایخون و این گل درست راموس که افساید اعلام شد
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
بعضیا فقط حرف می زنند ولی مدرکی ندارن!
اخه اصلا تو بازی مایورکا این داور بازیه رئالو بسته بودنقل قول:
نوشته اصلی توسط Crisronaldo79 [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
و بدجوری اعصابه تیمو بهم ریخته بود
اگه ضرریم بوده اون به ضرره رئاله بوده
:chi migi:
بالای هزار بار حرکات خاص مورینیو رو هم من و هم سایت گل و هم نشریه های کل دنیا تحلیل کردن و درموردش کتاب نوشتن و فیلم ساختن.اما همچنان بعضی ها آیکیوشون نگرفته و بالای سرشون یک علامت تعجب به اندازه ی برج میلاد نقش بسته که چرا مورینیو در دعوای بازیکنان شرکت میکنه.
میگن هروقت مورینیو با یک تیم بدون ستاره جام گرفته بیاین حرف بزنین.من نمیدونم کدوم بازیکن بارسلونا ستاره نیست؟ بارسلونا که سیر تاپیازش ستاره هستش.lagh::اگه کسی بخواد اعتقادش این باشه باید طرفدار آرسنال باشه که جز والکات و وان پرسی ستاره ای درحد نام و نشان ستاره های رئال مادرید و بارسلونا نداره.
این داستان رو خودم برای قدر دانی از زحات اسوره ی فرانسوی زیدان نوشتم کسی که کارهای خیریه ی زیادی رو انجام داده اما فقطط بخش کمی از آن رسانه ای شده و بخش اعظمش فقطط بین او و خدای او قرار داره.داستان رو بادقت بخونید و نظرات خودتونو درقالبش بهم ت پیام بازدید کننده یا پیغام خصوصی بدین.خواهش میکنم حتما درقالب پیغام بهم بگین نقاط ضعف و قوت داستان کجا بوده تا در داستان های بعدی بیشتر دقت کنم.
شروع داستان
داستانی زیباپیراهن سفیدهوا بسیارگرم و شرجی بود.سرخیوبه شدت عرق کرده بود ولی باسرعت می دوید.او ناگهان ایستاد نگاهش به سمت افق بود.درعمق نگاه او چیزی جززیبایی نبود.سرخیو از دور جمعیت را نگاه می کرد.درهیاهوی جمعیت برای یک لحظه مرددوست داشتنی خود را دید.جانی دوباره گرفت و بازشروع به دویدن کرد سرخیو با جان و دل می دوید و بالاخره توانست خود را به جمعیت برساند از قدو جثه ی کوچکش بهترین بهره را برد وازلابه لای جمعیت عبور کرد تا به مرد دوست داشتنی فرانسوی اش رسید.زیدان با دیدن سرخیو لبخند همیشگی خود را بر لبانش ایجاد کرد رفت جلو سرخیو را درآغوش گرفت و او را بوسید.جمعیت خیره ماندند.سرخیو از شدت خوشحالی و اضطراب شادی آورش سرخ شده بود زیدان در ماشینش را بازکرد و از درون کیف ورزشی شخصی خود پیراهن سفید خود را بیرون آورد با خودکار داخل جیب شلوارش پیراهن را امضا و به سرخیو داد.سرخیوکه ژست آدم های بزرگ را گرفته بود رفت جلو تا بعد از تحویل پیراهن با زیدان دست دهد زیدان هم دست اورا رد نکرد وبااو دست داد و سپس صورت کوچک زیبایش را بوسید.سرخیو خداحافظی کرد و همانند پرنده ای آزاد دور شد.زیدان بانگاهش درحالی که لبخند می زد دنبالش میکرد.جمعیت مبهوت مانده و هیچ کس دوست نداشت آن صحنه های زیبا را ازبین ببرد.خبرنگاری پیش آمد ودرمورد ماجرااز زیدان پرسید.زیدان گفت مسئله ای شخصی بود و قادر به پاسخ گویی شما نیستم فقط می گویم امروز بهترین روز زندگیم بوده است.ماجرا تا سه روز بسته باقی ماند.سه روز بعدساعت 8 صبح به وقت مادریدتیتر روزنامه ی مارکاسرخیو پسر زیدان بود!اون روز بهترین روز روزنامه ی مارکا بود این روزنامه با این تیتر دو برابر روز های معمول فروش داشت.داستان از زبان روز نامه ی مارکا این طور بیان شد:سرخیو پسر بچه ای بود که پدرش در بیمارستانی نه چندان حرفه ای و پیشرفته به دلیل بیماری مهلک سرطان بستری بود.تومارش بدخیم و نیازمند عمل جراحی بود.خانواده ی سرخیو که از خانواده های ضعیف شهر مادرید بودند از مادر سرخیو گرفته تا خود سرخیو ی 9 ساله مشغول کار شدند.سرخیو نزدیک ورزشگاه سنتیاگو برنابئوکفش عابرین را واکس میزدساعت دو بود و اولین روز کاری سرخیو. سرخیو از شدت کاروضعف خسته و نالان برروی زمین افتاده بود.صورت زیبایش کثیف شده بود.زیدان که با اتومبیلش رد میشد با دیدن این صحنه متوقف شده و به پیش سرخیو آمد.سرخیو بادیدن ستاره ی فوتبال مورد علاقه اش ذوق زده شد.زیدان سرخیو را به رستورانی برد و به او غذا داد سپس ماجرا را از آنجا از زیر زبان سرخیو بیرون کشید.و سپس از سرخیو خواست که او را به محل کار مادرش ببرد.سرخیو و زیدان به محل کار مادرسرخیو رفته و زیدان از زبان مادر سرخیو درجریان کامل ماجرا قرار گرفت و بسیار ناراحت شد.زیدان به همراه سرخیو و مادرش با اتومبیل به بیمارستانی که پدر سرخیو بستری بود رفتند و سپس زیدان با پرداخت هزینه ای با آمبولاس پدر سریخو را به بیمارستان تحت پوشش رئال مادرید برده و هزینه ی عمل جراحی را پرداخت کرده وپدرسرخیورا به بهترین پزشک این شهرسپرد.پدر و مادر سرخیو که ناچارا تعارف زیدان راپذیرفتند از او تشکر کردند.پدر سرخیو قرار را براین گذاشت که اگراز زیر این عمل سخت جا سالم به در بردوبه سلامتی خود برسد با زیدان قرار گذاشت سرخیو را بفرستد پیراهن امضا شده ی زیدان را بگیرد.درآخر متن روزنامه ی مارکا نوشته شده بود: ازسانچزفورس(پدرسرخیو) به خاطر دراختیارگذاشتن اصل ماجرا به روزنامه ی مارکا سپاس گذاریم.
از این 2 خبر نیرو گرفتم مخصوصا په په
رونالدو: هیچ فشاری بابت بازی بارسا حس نمی کنم/سعی کنم که هر کسی در مقابلم است را شکست دهم
په په :حضور در خط هافبک ؟ آماده هستم
بچه ها خبر بد.
دیماریا مصدوم شد.
اره داداش چند دقیقه قبل خوندم حالم گرفته شد اخه این وقت مصدوم شدنه .crying::-نقل قول:
نوشته اصلی توسط Crisronaldo79 [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
خیلی بد شد که انخل رو نداریم.
ولی بازهم رئال میبره .:yes:
مورینیو اعلام کرد دیماریا در لیست الکلاسیکو قرار می گیرد
مرجع خبري رئال مادريد : در حالی که هنوز رئال مادرید لیست رسمی برای بازی مرحله یک چهارم نهایی کوپا برابر بارسلونا را اعلام نکرده است ، آنخل دی ماریا قرار است بخشی از آن باشد ، این چیزی است که مورینیو در کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد .
این مربی اعلام کرد که این بازیکن به لیست فراخوانده شده اما معلوم نیست که چهارشنبه شب در برنابئو بازی کند یا نه :" شرایطش زیاد خوب نیست اما منتظر هستیم . وضعیتش نشان می دهد که آمادگی کامل ندارد اما به هر حال باید دید که چه می شود ."
راستش منم نگران این بودم که آیا دیماریا به الکلاسیکو میرسه یا نه !
بدون دیماریا فکر کنم کارمون سخت بشه !
تو الکلاسیکو شدیدا به همچین بازیکن خوبی نیاز داریم و گرنه به مشکل برمیخوریم
حالا اگه هم نرسید به بازی امیدوارم مورینیو یه جانشین خوب واسش پیدا کنه و جاش بذاره . اگه هم رسید چه بهتر :eyvalla: