هانری: می خواهم کاری که آرسنال برایم انجام داده را جبران کنم
برترین گلزن باشگاه آرسنال آخرین سال های دورا حرفه ای خود را در لیگ آمریکا و در باشگاه نیویورک رد بولز سپری می کند. او بعد از جدایی از آرسنال در تابستان 2007، به بارسلونا پیوست و و بعد از 3 فصل حضور در این تیم راهی آمریکا شد.
هاری در روزهای اخر فوریه امسال مصاحبه ای را با سایمون ایوانز انجام داد و از وضعیت خود در آمریکا پیش از شروع فصل جدید توضیح داد. تصمیم گرفتیم بخشی از سوالات که به آرسنال و دلتنگی ها او ربط داشت را ترجمه و در اختیار شما بگذاریم.
نگاهی به گذشته بی اندازیم. اغلب به این موضوع فکر می کنم که در یوونتوس چه چیزی برایتان درست پیش نرفت؟؟ می دانم اکثرا به عنوان یک بال کناری بازی می کردید.
این یکی از بدترین فصول یوونتوس به شمار می رفت. وقتی وارد این تیم شدم آنها در رتبه نهم جدول بودند و ما لیگ را در رده ششم به اتمام رساندیم، مشکلات زیادی در باشگاه وجود دشت. مارچلو لیپی می خواست من در نقش مهاجم مرکزی بازی کنم، به یاد دارم وقتی به این تیم آمدم در دو بازی اول او مرا روی نیمکت گذاشت اما هر زمان که به زمین آمدم به عنوان یک فوروارد مرکزی بودم. سپس کارلو آنجلوتی به این تیم آمد و من باقی مانده فصل را در سمت چپ بازی کردم و در همان ابتدا به نوعی در آنجا به آب و آتش می زدم زیرا مجبور بودم با سرعت لیگ کنار بیایم. من به این تیم آمده بودم و بلافاصله در پست جدیدی قرار گرفتم. ما 2 - 5 - 3 بازی می کردیم و بنابراین مجبور بودم سمت چپ را کاملا پوشش دهم.
سپس بازی های خوبی از خود به نمایش گذاشتم، گلزنی می کردم و پاس گل می دادم اما همان موقع بود که اتفاقاتی میان من و یکی از مربیان تیم افتاد و تصمیم گرفتم آنجا را ترک کنم. در آنجا واقعا خوشحال بودم، تیم فوق العاده ای بود، مانند یک خانواده بزرگ اما چیزهایی اتفاد افتاد که واقعا دوست نداشتیم و زمانی بود که باید می رفتم و در نهایت بار دیگر با آرسن ملاقات کردم.
و ونگر یک نقش مرکزی به شما داد.
وقتی به آرسنال وارد شدم، آرسن گفت " داری با بازی در کناره ها وقت خودت را تلف می کنی " اما دیدگاهم این بود که یک بازیکن بین المللی هستم، من جام جهانی را در حالی پیروز شدم که در کناره ها بازی کردم اما در نقش مهاجم مرکزی رشد کرده بودم و آرسن آن قابلیت را در من دیده بود. وقتی 17 ساله بودم او مرا به موناکو آورد و این فرصت را داد تا اولین بازی حرفه ای خود را به عنوان یک مهاجم مرکزی انجام دهم. او گفت " وقتی جوون بودی دیدم که گل های زیادی به ثمر رسوندی و دلیلی وجود نداره که بخوای اون روند رو تغییر بدی، مطمئنا حتی می تونی گلهای بیشتری بزنی" و من گفتم " اما ..." من در تلاش بودم سبک خود را به عنوان یک بال کناری در بازی ها ایجاد کنم. این بد نبود، من بخشی از ترکیبی بودم که قهرمان جام جهانی شد و لیگ فرانسه را با موناکو برد. چندین بازی فوق العاده نیز در لیگ قهرمانان اروپا به عنوان یک بازیکن کناری داشتم اما با خود گفتم " حالا ببینیم چی میشه " و این کار جواب داد.
می توانید صادقانه بگویید که آیا این کار حرفه شما را تغییر داد؟
چه کسی می داند؟؟ مطمئنا نمی توانستم تا این اندازه گلزنی کنم اما چیزی که در بازی نیاز دارید انجام دهید این است که خود را با آنچه مد نظر دارید و بدنتان به دنبال آن است انطباق دهید. من به عنوان یک بازیکن گوش کار را شروع کردم زیرا آن تنها پست برای من بود. شما که تنها به دنبال بازی کردن هستید باید با تمام شرایط خود را تطبیق دهید.
بدون هیچ شکی تیری هانری تعدادی از حیرت انگیزترین گل های دنیای فوتبال را به ثمر رسانده است. یکی از آنها در برابر تاتنهام بود که طول زمین را طی کردیم و یکی دیگر هم در دیدار مقابل منچستر یونایتد به فابین بارتز. گلی دارید که برایتان محبوب باشد؟؟
هرگاه با یک هوادارا آرسنال ملاقات می کنم هرکدام از آنها به یک گل خاص علاقه دارند و این موضوع جالب است. شما همیشه آن گل مقابل یونایتد را به خاطر خواهید آورد و یکی هم مقابل تاتنهام و شاید آن گل مقابل رئال مادرید و یا آن ضربه پشت پا مقابل چارلتون، و یا دیگری مقابل لیورپول، درست وقتی 2 - 2 بودیم و برای اینکه لیگ را از دست ندهیم باید پیروز می شدیم. اکنون که خارج از آرسنال هستم دشوار است یکی را انتخاب کنید. همه آنها متفاوت هستند. بعضی واقعا حیاتی بودند و بعضی دیگر زیبا. انتخاب عجیب و غریبی است.
داستان هایی در مورد پدر شما شنیده ام و رویکرد او در قبال شما وقتی که جوان بودید. مثلا وقتی دو گل می زدید او بلافاصله بعد از بازی به شما می گفت " خوب، در مورد اون موقعیتی که دقیقه 50 از دست دادی چه درای بگویی؟؟" این نگرش چقدر شما را آزار می داد؟؟
او تاثیر عظیمی بر روی من داشت. پدرم همیشه به من آموخت که هرگز نباید راضی باشم، باید چیزهای بیشتری بخواهم و درک کنم انچه انجام شده دیگر تمام شده است. این روش او برای دیدن بازی بود. شما که حالا این کار ار انجام دادید، اکنون باید به جلو حرکت کنید. ممکن است مردم بگویید خوب، کی از کاری که انجام داده این لذت می برید؟؟ اما این روش برایم جواب داد زیرا در بازی شما نیاز دارید همیشه آماده به خدمت باشید. و برای این کار شما نباید به انچه انجام داده اید نگاه کنید بلکه نیاز دارید ببینید در قدم بعدی چه چیزی به سوی شما می آید.
برای اینکه بیشتر از 12- 13 سال در بالاترین سطح بازی خود حضور داشته باشید به آن طرز تفکر نیاز دارید. بعدها می توانید به آن فکر کنید و برای بچه ها و نوه های خود تمام آن داستان ها را زنده کنید اما در مدتی که بازی می کنید همواره باید ببینید قدم بعدی پیش رویتان چیست. همواره به وساطه عملکرد خود در بازی بعدی مورد قضاوت قرار می گیرید. باور کنید خیلی وقت ها حتی در دوران اوجم در آرسنال، چند بازی پشت سرهم گلزنی می کردم اما در یک بازی ناموفق بودم و منتقدان بلافاصله در مورد آن حرف می زنند و دقیقا همینگونه بود. برای اینکه بخواهید مانع آن شوید باید تلاش کنید کارهای بیشتری انجام دهید، باید این ذهنیت و طرز تفکر را داشته باشید.
آیا هنوز هم تحولات آرسنال را از نزدیک دنبال می کنید؟؟
اوه بله، من یک طرفدار آرسنال هستم. وقتی به باشگاه امدم تا حدودی در مورد آن را می شناختم و می خواستم برای این تیم بازی کنم و دوست داشتم دوباره زیر نظر آرسن ونگر کار کنم اما چیزی زیادی در مورد باشگاه نمی داتسیم. وقتی به این تیم آمدم با بازیکنانی مانند تونی آدامز، دیوید سیمن، مارتین کیون، لی دیکسون، نایجل وینتبرن، و ری پارلر بازی کردم. همه آنها به من گفتند که باشگاه فوتبال آرسنال چه بوده و هست و برای اینکه لباس این باشگاه را بر تن کنید و عاشق آن باشید باید چه کاری انحام دهید و اینها بر رویم تاثیر گذاشت. من عاشق باشگاه هستم.
متاسفانه می دانیم که مجبور شدم باشگاه را ترک کنم، به دلایلی که چندین بار توضیح داده ام !! هرچند آرسنال را ترک کردم اما شما هرگز نمی توانید از آرسنال دل بکنید. هر زمان که باز می گردم احساسی دارم که گویا به خانه بازگشته ام، این یک خانواده بزرگ است و من یکی از طرفداران باشگاه هستم. می دانم شکست منچستر یونایتد چه ارزشی دارد، می دانم وقتی ما مقابل تاتنهام بازی می کنیم چه معنایی برای هواداران دارد، همه اینها را می دانم، نمی توانید با یکی دو سال بازی آنها را درک کنید بلکه باید زندگی کنید و بوی آرسنال را تنفس کنید تا آن را بفهمید.
این رفتار شما چیز معمولی در بین فوتبالیست ها نیست.
این چیزی است که همواره می خواهم انجام دهم و اینکه وقتی به جایی می روم می خواهم در مورد فرهنگ و آن کشور بدانم، در مورد آن باشگاه بدانم و مطمئن شوم که می دانم برای پوشیدن این لباس چه چیزی لازم است.
با رفتن شما از باشگاه، تیم کاملا زیر نظر آرسن ونگر متحول شد. سیستم جوان گرایی پیش گرفته شد و همه چیز تغییر کرد. آرسنال قبل از آن باشگاه متفاوتی بود.
زمانی وقتی مردم به ورزشگاه می امدند آواز می خواندند و شعار می دادند که آرسنال خسته کننده است، در حالی که آنها بازی را پیروز می شدند اما آن پیروزی 1 - 0 بود، با گلی که روی کرنر و یا ضربه ایستگاهی به ثمر می رسید. آن زمان اگر 1 - 0 مقابل آرسنال عقب بودید می دانستید که هرگز نمی توانید گلزنی کنید. 4 مدافع تیم فوق العاده بودند و گل نمی خوردند. آنها لیگ را با دریافت تنها 16 گل از آن خود کردند، خیلی از بازی ها را 1 - 0 پیروز می شدند اما در هر صورت پیروز بودند.
آرسن آمد و همه چیز را تغییر داد. اگر با یک هوادار ارسنال صحبت کنید و یا حتی اگر هوادار آرسنال نباشد، آنها به شما خواهند گفت که بازی های آرسنال را تماشا خواهند کرد به این دلیل که آنها می روند تا فوتبال تماشا کنند. قصد بی احترامی به دیگر تیم ها وجود ندارد اما آنها از بازی آرسنال لذت می برند. این همان کاری است که یوهان کرایوف در بارسلونا انجام داد. او ذهنیت هجومی را در این تیم ایجاد کرد، یک روش هلندی، بازی با بازیکنان کناری، کار با توپ بر روی زمین و آرسن نیز کار مشابهی را انجام داد. برای انجام این کار شما باید به باشگاه اعتبار دهید زیرا نیاز دارید مربیتان مدتی طولانی در تیم باشد. نمی توانید انتظار داشته باشید یک مربی 5 سال در تیمی باشد و هویت خود را بر روی باشگاه بگذارد. آرسن این کار را انجام داد، او پیروز شد اما باشگاه به اندازه کافی باهوش بود تا آنچه او انجام داد را ببیند و به او زمان دهد تا چیزی را در این باشگاه بسازد که همه اکنون آن را به نام " سبک آرسنالی" می شناسیم و در موردش صحبت می کنیم، اینکه فوتبال بازی کنیم و این واقعا بخاطر اوست.
جک ویلشیر یکی از آن جوانان است. عملکرد او در دیدار رفت مقابل بارسلونا مردم انگلستان را هیجان زده کرد. برداشت شما از توانایی او چیست؟؟
من آن بازی را ندیدم بنابراین نمی توانم نظری دهم اما وقتی به تمرینات آرسنال بازگشتم با رئیس صحبت کردم و نمی گویم که از آن متعجب بودم زیرا می دانم این پسر با استعداد است اما می خواهم بگویم بالغتر از آن چیزیست که تصور می کردم باید در این سن باشد. او با توپ خوب کار می کند و باید بگویم که نمی ترسد که وارد درگیری ها شود. زیاد بزرگ به نظر نمی رسد اما وقتی وارد زمین می شود او توان و نگرش عالی خود را روی توپ می گذارد، او یک بازیکن آرسنال است و این بدان معناست که می خواهد با پاس های کوتاه کار کند و با دید و نگرش بزرگی بازی می کند. آنچه در مورد این بچه ها فوق العاده محسوب می شود این است که او انگلیسی است، این یک مزیت و تقویت برای آنهاست.
خیلی از هواداران به این فکرم ی کنند که روزی که در نهایت آرسن ونگر تیم را ترک کند چه بر سر این تیم خواهد آمد. آیا شما هم همین تفکر را دارید؟؟ اینکه بخشی از این سیستم باشید و خیلی نزدیک با او کار کنید؟؟ آیا در پایان دوران بازیگری جایی برای مربیگری و یا مدیریت در این تیم برایتان وجود دارد؟؟
چیزی در مورد آن نمی دانم اما بدون صحبت در مورد آن نیز زمان می گذرد. من امیدوارم که یک روی به آنجا برگردم که دوستش دارم. من آن باشگاه را دوست دارم و بعد از آنچه باشگاه در حق من انجام داده، می خواهم تا آنجا که در توان دارم به این تیم کمک کنم. می دانم روزی که آرسن بخواهد تیم را ترک کند بسیار سخت خواهد بود، نمی دانم چه کسی جانشین او می شود. سخت خواهد بود. نه تنها بخاطر جنبه پیروزی او در باشگاه نیست بلکه بخاطر آنچه او بوده و بخاطر ارزشی که برای این باشگاه دارد و روشی که این باشگاه را با آن دگرگون کرده. دنیس برگمپ، پاتریک ویرا و تونی آدامز همگی بخشی از آن بودند و مطمئنم اگر از آنها بپرسید که دوست دارند بازگردند و کاری برای باشگاه انجام دهند، همه آنها به شما می گویند بله.
اما اگر روزی آنها از من بخواهند، باید به شوخی سوال کنم که آیا قرار است مسئول لباس ها باشم و یا مسئول تدارکات؟؟ اهمیتی نمی دهم، تنها می خواهم روزی بازگردم، چه زمانی؟؟ نمی دانم، تنها می خواهم به آنجا بازگردم.