زمانی کزروس به کوروش بزرگ گفت ...
زماني کزروس به کوروش بزرگ گفت: چرا از غنيمت هاي جنگي چيزي را براي خود بر
نمي داري و همه را به سربازانت مي بخشي.
کوروش گفت اگر غنيمت هاي جنگي را نمي بخشيدم الان دارايي من چقدر بود؟
كزروس عددي را با معيار آن زمان گفت.
کوروش يکي از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کوروش براي امري به مقداري پول و طلا نياز دارد. سرباز در بين مردم جار زد و سخن کوروش را به گوششان رسانيد.
مردم هرچه در توان داشتند براي کوروش فرستادند.
وقتي که مالهاي گردآوري شده را حساب کردند، از آنچه کزروس انتظار داشت بسيار بيشتر بود.
کوروش رو به کزروس کرد و گفت ، ثروت من اينجاست. اگر آنها را پيش خود نگه داشته بودم، هميشه بايد نگران آنها بودم .
زماني که ثروت در اختيار توست و مردم از آن بي بهره اند مثل اين مي ماند که تو نگهبان پولهايي که مبادا کسي آن را ببرد
:iran::iran::iran::iran::iran::iran:
بازخواني روايت درگذشت جهان پهلوان تختي
بازخواني روايت درگذشت جهان پهلوان تختي
بازخواني روايت درگذشت جهان پهلوان تختي
امروز ، سالمرگ درگذشت جهان پهلوان غلامرضا تختي است.
اگرچه سال ها از درگذشت جهان پهلوان تختي مي گذرد اما همچنان نام او مساوي ست با نام اخلاق گرايي و جوانمردي در ورزش ايران اتفاقي که گوهري گران بها شده در ورزش نيمه حرفه اي گران قيمت ما.
اين بازخواني قصه نشريات زمان فوت جهان پهلوان غلامرضا تختي است(اين گزارش دي ماه سال 1386 در مجله همشهري جوان منتشر شده بود.)
پيرزن، تنها گوشهاي از اتاق روي مبل نشسته. ضبط ميخواند و پيرزن غرق در افکارش، تمام خاطرات کابوسبار سال اول ازدواجاش را مرور ميکند. ياد آن روز لعنتي...
ساعت 12:30 ظهر بود که زنگ تلفن به صدا درآمد؛ «الو، سلام آقاي تختي منزل هستند؟
- شما؟
من از روزنامه کيهان زنگ ميزنم...
- نه خير، مگر شما خبر نداشتيد که او براي مسافرت به رامسر رفته است. اين مکالمه درست يک ساعت پس از باز شدن در اتاق شماره23 هتل آتلانتيک بوده است.
کيهان در شماره 18دي 46 اين عبارات را نقل کرده. آن لحظه شهلا هنوز ماجراي فوت شوهرش را نشنيده بود.
چند دقيقه بعد دوباره زنگ تلفن به صدا در ميآيد و اين بار بدترين خبر تمام سالهاي عمرش به او داده ميشود. بابک را بغل ميکند و با فرزند دو ماههاش به پزشکي قانوني ميرود.
شوهرش که سه روز قبل به حالت قهر خانه را ترک کرده بود، حالا بيجان روي سنگ سردخانه پزشکي قانوني افتاده.
زندگي حالا 10 ساعتي است که براي غلامرضا به پايان رسيده و از حالا، همين حالا که شهلا بالاي سر شوهرش اشک ميريزد، قصه? بيپايان دردهاي او شروع ميشود. قصه سياوش و سودابه. سياوش از آتش گذشته و حالا زمان جشن سياوشانه است!
پيرزن به ياد ميآورد. از همان پزشکي قانوني نگاههاي سنگين و پچپچها شروع شد و خيلي زود همه او را مسبب اصلي معرفي کردند.
هنوز جنازه غلامرضا دفن نشده بود که روزنامهها شهلا را متهم رديف يک معرفي کردند؛ «غلامرضا تختي خودکشي کرد».
اين تيتر اصلي صفحه يک کيهان 18دي بود که همراه با 10 تيتر فرعي ديگر مربوط به مرگ جهان پهلوان روي جلد برده بود. «وصيتنامه تختي، نوشتههاي تختي پيش از مرگ، علت خودکشي مشکلات خانوادگي بوده است و...»
اطلاعات هم که در چاپ دوم روز 18دي 46 اين خبر را با اشتباهي فاحش روي جلد برده بود نوشته بود: «خودکشي يک قهرمان! غلامرضا تختي به دليل مشکلات خانوادگي پيش از ظهر امروز خودکشي کرد.»
کيهان ورزشي هم روي عکس تمام قد تختي تيتر زده بود: «دل «شير» خون شده بود.» تيتري که براي اولين بار خبر مرگ پهلوان را منتشر کرده بود.
آن روز همه جلدها پر بود از خرده خبرهاي مربوط به تختي. اطلاعات، روي جلدش ماجراي مرگ را لحظه به لحظه با توصيف چگونگي آن شرح داده بود.
کيهان سه صفحه کامل از روزنامه را به اين اتفاق اختصاص داده بود. در يکي از صفحات داخلي، عکسي از عروسي شهلا و تختي چاپ شده بود که در شرحش چنين آمده بود: «يک شب در يک ميهماني اشرافي گوشهاي ايستاده بودم و باقي همه مشغول بزن و برقص بودند. در تمام آن جمع، تنها يک دختر که کنار من ايستاده بود مثل من بيگانه با اين شلوغي بود و اين شروع آشنايي ما با هم و ازدواجمان بود.» پيرزن اين جمله و اين عکس را در ذهن تداعي ميکند و پس از لبخندي تلخ، دوباره به گريه ميافتد.
اما اين 19دي بود که روزنامهها شهلا را با مطالبشان براي هميشه منزوي کردند: «يادداشتهاي تختي از تصميم تا مرگ»، «اختلافات خانوادگي تختي چه بود؟» مادرزن تختي: «من دخالت نميکردم.» خواهر تختي: «آنها با هم اختلاف زيادي داشتند.» همه اين تيترها در کنار تيترهاي ريزتر و کنار عکس آخرين دست نوشته تختي و عکس شهلا که بابک را در دست گرفته،مهر تأييدي بود که کيهان آن روز بر خبر خودکشي به عنوان علت مرگ غلامرضا ميزد.
آخرين دست نوشته غلامرضا اين بود: «خودکشي کاري سخت است... خداحافظ. حالا که اين نامه را مينويسم ميدانم که فردا ديگر زير خاک هستم.» اين تنها بخشي از دستنوشتههاي تختي در چهار ماه آخر زندگي بود که آن روز کيهان چاپ کرده بود: چهار ماه قبل: «شهلا رژيم گرفته و شيرش کم شده» سه ماه قبل «امروز باز با شهلا دعوا کردم». يک ماه قبل «شير شهلا به دليل رژيم قطع شده، نگران بابکم هستم.» دو روز قبل:... اگرچه بعدها بعضيها سراغ اين يادداشتها را گرفتند ولي موفق به ديدن آنها نشدند، بههر حال موج بدي عليه شهلا راهافتاده بود.
همه دست نوشتههايي که کنار هم قرار گرفتنشان تنها يک معني دارد: «من از دست زنم خودکشي کردهام.» مادر و خواهر غلامرضا هم به شدت عليه شهلا موضع گرفتهاند. شهلا هم آن روز شايد در يکي از معدود گفتوگوهايش گفته: «ما با هم اختلاف داشتيم.» ولي نه او و نه هيچکس ديگر باور نميکردند که اختلافها بتواند روحيه محکم تختي را شکسته باشد.
روي جلد اطلاعات هم آمده بود که تختي از دو ماهونيم قبل به دليل اختلاف با همسرش قصد خودکشي داشته است. در صفحات داخلي اطلاعات هم پر از اخبار مربوط به جديدترين خبرهاي مرگ تختي است. گزارش روز دفن و اظهار نظرها.
حتي هفتهنامه فردوسي هم در دو گزارش جدا به تحليل علل خودکشي قهرمان پرداخته و در يکي از آنها مشکلات را دليل اين تصميم معرفي کرده است و در ديگري به ستايش اين تصميم و به وصف جاودانگي اين مرگ پرداخته. بخش ديگري از مطبوعات کمکم شروع کردند به بحث درباره علت خودکشي و پيش کشيدن اين سؤال که چنين اختلافاتي مگر ميتواند عامل خودکشي باشد؟
صفحاتي که پر از عکسهاي خانوادگي تختي است. خاطرات و شعرها هم مطالب ديگر اين هفتهنامه براي پهلوان مرده بودهاند که همگي پس از تيتر: «هفته درد، هفته غم» آمده بودند.
چند روز بعد، کيهان تنها يک خبر کوتاه از مراسم شب هفت در صفحه ورزشي کار کرده بود، درست مثل اطلاعات. اتفاقات و شعارهاي مردم در مراسم شب هفت عليه رژيم حاکم، نوشتن درباره تختي را ممنوع کرد.
اتفاقي که شايد کمي از درد هجمه خبرهايي که عليهاش در روزنامهها نوشته ميشد کم ميکرد، اما همان نوشتههاي چند روز اول کافي بود که شهلا در صف اول متهمين براي مرگ قهرمان محبوب ملي باشد. اتهامي که شهلا را براي هميشه زير سايه سنگين بار گناه مرگ غلامرضا، از جمع گريزان کرد و به انزوا کشيد.
اين دردي است که او همه اين سالها هر روز و هر روز با خود کشيده و هنوز به پايش اشک ميريزد...
اگه لامبورگینی بخری اینجوری برات میارن
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
:jeddiiiii::jeddiiiii::jeddiiiii:
فتوشاپ در 70 سال پيش +عكس