پــــــــــــ نـــــــــــــــه پـــــــــــــــه فوتبالی!!!؟؟$$$
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
lagh::lagh::
نمایش نسخه قابل چاپ
پــــــــــــ نـــــــــــــــه پـــــــــــــــه فوتبالی!!!؟؟$$$
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
lagh::lagh::
اولین قهرمانی تیم ملی والیبال ایران را درآسیا به همه شما تبریک می گم دست تک تک تماشاگران مجموعه ورزشی آزادی درد نکنه که به آسیا نشون دادند چقدرباغیرتند واقعا اینقدر فشار آوردند که چینی ها یادشون رفت چی جوری ساعد بزنند حالا سرویس و ابشار بماند. حرکت یک بازیکن چینی هم درپایان ست دوم برای آروم کردن خود از فشارتماشاگر خیلی جالب بود و سوژه گزارشگرشده بود.
ولاسکو دوست داریم.
داداش دیگه شما هم انقدر ریز بین نباش!!!نقل قول:
نوشته اصلی توسط alexdelpiero_10 [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
منظورم 5شنبه- جمعه بود!!!
جمعه شم امکانش کمه!
همین الان از اون موارد استثناست!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط MohaDeseh [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
به به ما شما رو اینجا دیدیم ...
بابا درس و مشق رو بزار کنار ...
دکتر و مهندس میشیا ... :hehee:
پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود . تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود . پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد : پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم . من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد. من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی . دوستدار تو پدر پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد : پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام . 4 صبح فردا 12 نفر از مأموران اف بی آی و افسران پلیس محلی دیده شدند , و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند . پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟ پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم...
پس:
هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد . اگر شما از اعماق قلبتان تصمیم به انجام کاری بگیرید می توانید آن را انجام بدهیدمانع ذهن است . نه اینکه شما یا یک فرد، کجا هستید.
داستان جالی بود ........ از زبان معلم فیزیکمون شنیده بودمش که داشت درباره موفقیعت تو کنکور برامون صحبت میکرد om::نقل قول:
نوشته اصلی توسط Mehrd@d [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
اولین زن جراح ایرانی: خانم سکینه پری متولد 1307 در روسیه دیپلم دکتری گرفت و در سال 1314 اجازه نامه ی پزشکی خود را دریافت کرد.
اولین زن جراح پلاستیک: خانم دکتر هاسمیک هاراطونیان در سال 1339 در این رشته فارغ التحصیل شد.
اولین زن داروساز: خانم اقدس غربی و اختر فردوس اولین زنان دکتر داروساز ایرانی هستند که در سال 1316 وارد دانشگاه تهران شدند و در سال 1320 در این رشته فارغ التحصیل شدند.
اولین زن وکیل دادگستری: خانم یکاترینا سعیدخوانیان متولد1278 اولین زن ایرانی که پس از تحصیل در رشته قضایی در روسیه به سال 1327 در تهران پروانه وکالت گرفت و به کار پرداخت.
اولین زن تاجر ایرانی : خانم مهین افشار در سال 1336 موفق به دریافت کارت بازرگانی شد.
اولین زن سرتیب ایرانی : خانم مرضیه ارفعی در سال 1312 با درجه هم ردیف سروانی در ارتش مشغول خدمت شد و در سال 1338 به عنوان اولین زن به درجه سرتیپی رسید.
اولین زن روزنامه نگار : خانم صدیقه دولت در اصفهان در سال 1297 مجله جمعیت نسوان وطن خواه و مجله زبان زنان را منتشر می کرد.
اولین زن خلبان: خانم عفت تجارتی در سال 1318 در 22 سالگی برای اولین بار و به عنوان اولین زن در رشته خلبانی نام نویسی کرد و در همان سال اولین پرواز خود را با هواپیمای تایگرموس انجام داد.
اولین زن پرستار: خانم فاطمه توانایی که در سال 1310 در آموزشگاه کوچک در شهر رشت نام نویسی کرد. او در سال 1314 در رشته پرستاری فارغ التحصیل شد.
اولین زن تئاتر: اولین زنان ایرانی که روی صحنه تئاتررفتند دو نفر با نام های خانم وارتوتریان و خانم سراکالندریان بودند.
پسران محترم...حال کنیــــــــــــــــن!
این دخی رو نیگاه :love:
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
گاو ما ما می کرد
گوسفند بع بع می کرد
سگ واق واق می کرد
و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی
شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود. حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.
موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.
دیروز که حسنک با کبری چت می کرد . کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد. پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد. پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود. او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد.
برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود . ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت . ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد . ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد . کبری و مسافران قطار مردند.
اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت. خانه مثل همیشه سوت و کور بود . الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد. او حوصله ی مهمان ندارد. او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند.
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد
او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد.
او آخرین بار که گوشت قرمز خرید [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] به او گوشت خر فروخت . اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد.
گردآوری: مجله آنلاین [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
A man called home to his wife and said, “Honey I have been asked to go fishing up in Canada with my boss & several of his Friends.
مردی باهمسرش در خانه تماس گرفت و گفت:”عزیزم ازمن خواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادابرویم”
We’ll be gone for a week. This is a good opportunity for me to get that Promotion I’v been wanting, so could you please pack enough Clothes for a week and set out
ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود.این فرصت خوبی است تا ارتقائ شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباس های کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] مرا هم آماده کن
my rod and fishing box, we’re Leaving From the office & I will swing by the house to pick my things up” “Oh! Please pack my new blue silk pajamas.”
ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت ، راستی اون لباس های راحتی ابریشمی آبی رنگم را هم بردار
The wife thinks this sounds a bit fishy but being the good wife she is, did exactly what her husband asked.
زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیرطبیعی است اما بخاطر این که نشان دهد همسر خوبی است دقیقا کارهایی را که همسرش خواسته بود انجام داد..
The following Weekend he came home a little tired but otherwise looking good.
هفته بعد مرد به خانه آمد ، یک کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب ومرتب بود.
The wife welcomed him home and asked if he caught many fish?
همسرش به او خوش آمد گفت و از او پرسید که آیا او [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]گرفته است یا نه؟
He said, “Yes! Lots of Salmon, some Bluegill, and a few Swordfish. But why didn’t you pack my new blue silk pajamas like I asked you to Do?”
مرد گفت :”بله تعداد زیادی ماهی قزل آلا،چند تایی ماهی فلس آبی و چند تا هم اره ماهی گرفتیم . اما چرا اون لباس راحتی هایی که گفته بودم برایم نگذاشتی؟”
You’ll love the answer…
جواب زن خیلی جالب بود…
The wife replied, “I did. They’re in your fishing box…..”
زن جواب داد: لباس های راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم.
گردآوری: مجله آنلاین [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
پروفسور مرد ایرانی، ناجی ابراهیم تاتلیسس
ابراهیم تاتلیس خواننده و هنرمند پر آوازه ترکیه با ترانه هایش مشهور خاص و عام در ترکیه، آسیای میانه و کشورهای خاورمیانه مثل آذربایجان، ایران، افغانستان، عراق، سوریه و دیگر کشورهای عربی است. تاتلیسس با ترانه های ترکی اش مشهور شده ولی گهگاه به عربی و کردی نیز ترانه ای خوانده است.
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
ابراهیم تاتلیس در روز 13 مارس 2011 میلادی، در محله شیشلی استانبول از ناحیه سر هدف گلوله قرار گرفت و ترور شد. پلیس اعلام کرد که ضارب از یک خودروی مشکی رنگ اقدام به شلیک چند گلوله کرده و به سرعت متواری شد. بنا به اعلام پزشکان، گلوله از پشت وارد جمجمه ابراهیم تاتلیسس شده و از قسمت جلوی سر او خارج شد.
بدنبال پخش خبر ترور این هنرمند محبوب ترکیه مردم کشورشان به امید زنده ماندن او دست به دعا بلند کردند. پزشکان بواسطه صدمه مغزی شدید این هنرمند تصور می کردند که او حتی اگر جان سالم بدر ببرد باقی عمرش را فلج خواهد بود.
برای نجات جان محبوب ترین هنرمند ترکیه نیاز به برجسته ترین جراح مغز جهان نیز بود و او کسی نبود جز پروفسور مجید سمیعی رئیس فدراسیون جهانی انجمن جراحان اعصاب و رئیس انیستیتوی علوم عصبی و دانش نورولوژی (آی ان آی) در هانوفر آلمان که پیچیده ترین جراحیهای مغز جهان در آن صورت می گیرد.
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
مرکزی که معماری آن نیز, که به پیشنهاد دکتر سمیعی بصورت مغز یک انسان طراحی شده, یک شاهکار معماری بی نظیر بشمار می رود.
رسانه های ترکیه این جراح مغز برجسته ایرانی را که از آلمان به ترکیه برده شد و ریاست تیم عمل جراحی 12 ساعته بر روی جمجمه و مغز ابراهیم تاتلیس را بر عهده داشت، بعنوان نجات دهنده جان محبوب ترین هنرمند کشورشان معرفی می کنند. جراح برجسته ای که از جمله بنیانگذار رشته جراحی قاعده جمجمه در جهان و ابداع کننده روشهای تازه در زمینه جراحی میکروسکوپی مغز در جهان بوده است.
بیوگرافی پروفسور سمیعی
پرفسور مجید سمیعی چهره ماندگار سال 1385 که روز 22 آبان ماه معرفی شد از استادان برجسته جهانی است که شرح حال ایشان در پی می آید:
پروفسور مجید سمیعی در مرداد ماه سال 1316 در شهرستان رشت در خانواده ای فرهنگی چشم به جهان گشود. وی پس از اتمام دوران متوسطه در کشور در سال 1335 برای ادامه تحصیل به خارج از کشور سفر کرد و در آلمان غربی ساکن شد و توانست در رشته بیولوژی و پزشکی در دانشگاه مشغول تحصیل شود و ادامه تحصیل و تخصصش را در رشته جراحی مغز و اعصاب تحت نظر پروفسور کورت شورمنت اعتلاء بخشد و سرانجام در سال 1349دراین رشته فارغ التحصیل شد.
او در سال 1351به درجه پروفسوری جراحی مغز و اعصاب نایل شد و از آن جا که جراحی مغز به دلیل فوق العاده پیچیده بودن آن و ارتباط با اعصاب حسی و حرکتی در سایر اندام ها به خصوص صورت تاثیر داشت و انجام عمل جراحی نیز با عوارضی همراه بود، همین عامل موجب شده تا او برای رفع این نقیصه و بخشیدن زندگی سالم و کاهش آلام و رنج همنوعانش دست به مطالعات گسترده ای در خصوص ساختار پیچیده مغز بزند تا بلکه روشی بیابد تا هم عوارض عمل جراحی پس از مغز کاهش یابد و به صفر برسد و هم این که انسان ها به زندگی توام با سلامت باز گردند.
داستان چنین رقم خورد که توانست در پی سلسله مطالعات و تحقیقات علمی، نخستین جراحی میکروسکوپی مغز را در سال 1356 در دنیا ابداع و به سرانجام برساند و در پی آن هم اولین پزشکی بود که توانست عمل جراحی قاعده جمجمه را در دنیا ابداع کند که مورد توجه جراحان تراز اول دنیا قرار گیرد.
عطش پروفسور به خدمت و صفتی هم چون خورشید و اقیانوس داشتن موجب شد تا گهرهای دانش و تجربه خویش را در قالب برگزاری های دوره های آموزشی به دیگر جراحان دنیا انتقال دهد.
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
برای ایرانیان دنیا همین بس که با همت پروفسور سمیعی امروزه در تمام کشور های جهان انجمنی تحت عنوان جراحان قاعده جمجمه با 1200 جراح حاذق تشکیل شده که هر سال در قالب کنگره علمی، جراحی قاعده جمجمه مغز از طریق ویدئو پروژکشن شاهد آخرین دستاوردهای علمی جراحی پروفسور هستند و با استفاده از دوربین های مدار بسته به صورت مستقیم عمل جراحی وی را مشاهده و با تکنیک های جدید پزشکی و آموزشی آشنا می شوند.
پروفسور سمیعی در سال 1367 کرسی جراحی مغز و اعصاب هانوفر آلمان را پذیرفت و همزمان به عنوان ریاست فدراسیون جهانی انجمن های قاعده جمجمه برگزیده شد. در این سال صدراعظم آلمان به پاس خدمات وی در جراحی مغز و اعصاب نشان درجه یک دولت آلمان غربی را به وی اعطا نمود.[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
پروفسور سمیعی مجموعه ادبیات علمی خود را تاکنون در قالب 13 کتاب و بیش از 200 مقاله علمی منتشر کرده که مهم ترین مرجع برای جراحان مغز و اعصاب دنیا به شمار می آید.
پروفسور سمیعی، در خصوص این که مهم ترین اهدافش از آموزش متخصصان ایرانی چیست می گوید:
می خواهم تازه های پزشکی در زمینه مغز و اعصاب هر چه سریع تر به کشور عزیزم ایران منتقل شود.
پروفسور سمیعی به کشور خود ایران عشق می ورزد و تا کنون تلاش زیادی را برای ارتقای جراحی مغز و اعصاب در ایران صورت داده است.
مصاحبه با پروفسور سمیعی
به قسمتهایی از مصاحبه خبرگزاری خراسان با پروفسور سمیعی توجه کنید:
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
- تا کنون چند عمل قاعده جمجمه روی بیماران مختلف در جهان انجام داده اید؟
من تا کنون ٨ هزار عمل جراحی قاعده جمجمه روی بیماران انجام داده ام که یک رکورد جهانی است. در واقع من هر روز در اتاق عمل هستم و روزانه به طور متوسط بین ٤ تا ٦ عمل جراحی انجام می دهم حتی در وضعیتی که به نوعی بیمار بوده ام یا از خستگی مفرط رنج می بردم باز هم عمل بیماران را انجام داده ام.
- در ایران چه تعداد عمل انجام داده اید؟
عمل های من در ایران صرفا جنبه آموزشی داشته و برای نشان دادن فرآیند عمل به همکاران متخصص بوده است، این وظیفه من است که در زمینه تعلیم و تربیت و آموزش جوانان متخصص کشورم همکاری کنم مگر دکتر سمیعی چند دست دارد که بخواهد همه بیماران را خود عمل کند.
- جراحی قاعده جمجمه چه عوارض و خطراتی را می تواند در پی داشته باشد؟
در این ناحیه اگر عروق و اعصاب کوچک ترین آسیبی ببیند، بیمار به لحاظ حرکتی یا حواس پنج گانه دچار ناتوانی جبران ناپذیری خواهد شد. در واقع این جراحی احتیاج به اعمال یک نوع هنرمندی خاص توسط پزشک جراح دارد. چرا که هر نوع صدمه به این عروق و اعصاب می تواند به نابینایی، ناشنوایی یا فلج شدن بخشی از صورت بیمار بینجامد. البته در طول این ٤٠ سال، تجربه مان بیشتر شده است و اکنون به خوبی می دانیم که به چه طریقی باید این تومورها را جراحی کنیم. اگر به عنوان مثال در ابتدای کار، به میزان ٣٠ درصد شاهد بروز عوارض بعد از عمل بودیم، اکنون این عوارض به کمتر از ٣ درصد رسیده است.
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
- به جز شما چه کسانی این عمل را در ایران انجام می دهند؟
در حال حاضر بسیاری از متخصصان ایرانی حوزه مغز و اعصاب و گوش و حلق و بینی با همکاری یکدیگر می توانند چنین عملی را انجام دهند. طی ١٥ سال اخیر آموزش های گسترده ای برای متخصصان جراحی مغز و اعصاب، گوش و حلق و بینی در ایران ارائه کرده ام، امروز شما به هر یک از دانشگاه های ایران بروید، تعدادی از شاگردان من آن جا هستند، البته ممکن است تجربه من اندکی از آنان بیشتر باشد.
زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسباب کشی کردند.
روز بعد، ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایهاش در حال آویزان کردن رختهای شسته است و گفت: «لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمی داند چه طور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس شویی بهتری بخرد.»
همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.
هربار که زن همسایه لباسهای شستهاش را برای خشک شدن آویزان میکرد [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] جوان همان حرف را تکرار میکرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباسهای تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت: «یاد گرفته چطور لباس بشوید. ماندهام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده!»
مرد پاسخ داد: «من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجرههایمان را تمیز کردم!»
گردآوری: مجله آنلاین [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]:hehehe:lagh:::khandeeeee bahal:
یه روزی یه مرده نشسته بوده و داشته روزنامه اش رو می خونده که زنش یهو ماهی تابه رو می کوبه تو سرش!
مرده می گه: برا چی این کار رو کردی؟
زنش جواب می ده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه تکه کاغذ پیدا کردم که توش اسم جنى (یه دختر) نوشته شده بود…
مرده می گه: وقتی هفته پیش برای تماشای [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش جنی بود.
زنش معذرت خواهی می کنه و می ره به کارای خونه برسه.
سه روز بعد، مرد داشت تلویزین تماشا می کرد که زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگتر می کوبه تو سرش به طوری که مرده تقریبا بیهوش می شه.
مرد وقتی به خودش میاد می پرسه این بار برای چی منو زدی؟
زنش جواب می ده: آخه اسبت زنگ زده بود!
و اینم اخرین داستان
چرچیل(نخست وزیر اسبق بریتانیا) روزی سوار تاکسی شده بود و به دفتر BBC برای مصاحبه میرفت.
هنگامی که به آن جا رسید به راننده گفت آقا لطفاً نیم ساعت صبر کنید تا من برگردم.
راننده گفت: “نه آقا! من می خواهم سریعاً به خانه بروم تا سخنرانی چرچیل را از رادیو گوش دهم” .
چرچیل از علاقهی این فرد به خودش خوشحال و ذوقزده شد و یک اسکناس ده پوندی به او داد.
راننده با دیدن [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] گفت: “گور بابای چرچیل! اگر بخواهید، تا فردا هم اینجا منتظر میمانم!”
گردآوری: مجله آنلاین [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار داشت.
یک روز زلزله ای کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین بلغزد.
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه ای رسید که پر از مرغ و خروس بود.
مرغ و خروس ها می دانستند که باید از این تخم مراقبت کنند و بالاخره هم مرغ پیری داوطلب شد تا روی آن بنشیند و آن را گرم نگهدارد تا جوجه به دنیا بیاید.
یک روز تخم شکست و جوجه عقاب از آن بیرون آمد.
جوجه عقاب مانند سایر جوجه ها پرورش یافت و طولی نکشید که جوجه عقاب باور کرد که چیزی جز یک جوجه خروس نیست. او زندگی و خانواده اش را دوست داشت اما چیزی از درون او فریاد می زد که تو بیش از این هستی. تا این که یک روز که داشت در مزرعه بازی می کرد متوجه چند عقاب شد که در آسمان اوج می گرفتند و پرواز می کردند. [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] آهی کشید و گفت: ای کاش من هم می توانستم مانند آنها پرواز کنم.
مرغ و خروس ها شروع کردند به خندیدن و گفتند: تو خروسی و یک خروس هرگز نمی تواند بپرد.
اما عقاب همچنان به خانواده واقعی اش که در آسمان پرواز می کردند خیره شده بود و در آرزوی پرواز به سر می برد.
اما هر موقع که عقاب از رویایش سخن می گفت به او می گفتند که رویای تو به حقیقت نمی پیوندد و عقاب هم کم کم باور کرد.
بعد از مدتی او دیگر به پرواز فکر نکرد و مانند یک خروس به زندگی ادامه داد و بعد از سالها زندگی خروسی، از دنیا رفت.
تو همانی که می اندیشی، هرگاه به این اندیشیدی که تو یک عقابی به دنبال رویا هایت برو و به یاوه های مرغ و خروسهای اطرافت فکر نکن
گردآوری: مجله آنلاین [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
در افسانه های شرقی قدیم آمده است که یکی از پادشاهان بزرگ برای جاودانه کردن نام و پادشاهی خود تصمیم گرفت که قصری باشکوه بسازد که در دنیا بی نظیر باشد و تالار اصلی ان در عین شکوه و بزرگی و عظمت ستونی نداشته باشد !!!
اما پس از سالها و کار وتلاش و محاسبه ، کسی از عهده ساخت سقف تالار اصلی بر نیامد و معماران مدعی زیادی بر سر این کار جان خود را از دست دادند تا اینکه ناکامی پادشاه او را به شدت افسرده و خشمگین ساخت و دست آخر معلوم شد که معمار زبر دست و افسانه ای به نام سنمار وجود دارد که این کار از عهده او بر می آید …
و بالاخره او را یافتند و کار را به او سپردند و او طرحی نو در انداخت و کاخ افسانه ای خورنق را تا زیر سقف بالا برد و اعجاب و تحسین همگان را برانگیخت اما درست وقتی که دیواره ها به زیر سقف رسید سنمار ناپدید شد و کار اتمام قصر خورنق نیمه کار ماند …
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
مدتها پی او گشتند ولی اثری از او نجستند و پادشاه خشمگین و ناکام دستور دستگیری و محاکمه و مرگ او را صادر کرد تا پس از هفت سال دوباره سر و کله سنمار پیدا شد .
او که با پای خود امده بود دست بسته و در غل و زنجیر به حضور پادشاه آورده شد و شاه دستور داد او را به قتل برسانند اما سنمار درخواست کرد قبل از مرگ به حرفهای او گوش کنند و توضیح داد که علت ناکامی معماران قبلی در برافراشتن سقف تالار بی ستون این بوده است که زمین به دلیل فشار دیواره ها و عوارض طبیعی نشست می کند و اگر پس از بالا رفتن دیواره بلافاصله سقف ساخته شود به دلیل نشست زمین بعدا سقف نیز ترک خورد و فرو می ریزد و قصر جاودانه نخواهد شد…
پس لازم بود مدت هفت سال سپری شود تا زمین و دیواره ها نهایت افت و نشست خود را داشته باشند تا هنگام ساخت سقف که موعدش همین حالا است مشکلی پیش نیاید و اگر من در همان موقع این موضوع را به شما می گفتم حمل بر ناتوانی من می کردید و من نیز به سرنوشت دیگر معماران ناکام به کام مرگ می رفتم …
پادشاه و وزیران به هوش و ذکاوت او آفرین گفتند و ادامه کار را با پاداش بزرگتری به او سپردند و سنمار ظرف یک سال قصر خورنق را اتمام و آماده افتتاح نمود .
مراسم باشکوهی برای افتتاح قصر در نظر گرفته شد و شخصیتهای بزرگ سیاسی آن عصر و سرزمینهای همسایه نیز به جشن دعوت شدند و سنمار با شور و اشتیاق فراون تالارها و سرسراها واطاقها و راهروها و طبقات و پلکانها و ایوانها و چشم اندازهای زیبا و اسرار امیز قصر را به پادشاه و هیات همراه نشان میداد و دست آخر پادشاه را به یک اطاق کوچک مخفی برد و رازی را با در میان گذاشت و به دیواری اشاره کرد و تکه اجری را نشان داد و گفت : کل بنای این [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]به این یک آجر متکی است که اگر آنرا از جای خود در آوری کل قصر به تدریج و آرامی ظرف مدت یک ساعت فرو میریزد و این کار برای این کردم که اگر یک روز کشورت به دست بیگانگان افتاد نتوانند این قصر افسانه ای را تملک کنند شاه خیلی خیلی خوشحال شد و از سر شگفتی سنمار به خاطر هنر و هوش و درایتش تحسین کرد و به او وعده پاداشی بزرگ داد و گفت این راز را باکسی در میان نگذار …
تا اینکه در روز موعود قرار شد پاداش سنمار معمار را بدهد . او را با تشریفات تمام به بالاترین ایوان قصر بردند و در برابر چشم تماشا گران دستور داد به پایین پرتابش کنند تا بمیرد!!!
سنمار در آخرین لحظات حیات خود به چشمان پادشاه نگاه کرد و با زبان بی زبانی پرسید چرا ؟؟؟!!!
و پادشاه گفت برای اینکه جز من کسی راز جاودانگی و فنای قصر نداند و با این جمله او را به پایین پرتاب کرده و راز را برای همیشه از همه مخفی نگاه داشت…!
ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیمودهایم میتوانیم هدایت کنیم… اسکات پک
گردآوری: مجله آنلاین [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
حالا یعنی چی واسه چی این کارو کرد؟:khandeeeee bahal:نقل قول:
نوشته اصلی توسط david7 [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
پدر: دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی
پسر : نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم
پدر : اما دختر مورد نظر من ، دختر بیل گیتس است
پسر : آهان اگر اینطور است ، قبول است
***************************
پدر به نزد بیل گیتس می رود و می گوید:
پدر : برای دخترت شوهری سراغ دارم
بیل گیتس : اما برای دختر من هنوز خیلی زود است که [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] کند
پدر : اما این مرد جوان قائم مقام مدیرعامل بانک جهانی است
بیل گیتس : اوه، که اینطور! در این صورت قبول است
************************
بالاخره پدر به دیدار مدیرعامل بانک جهانی می رود
پدر : مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیرعامل سراغ دارم
مدیرعامل: اما من به اندازه کافی معاون دارم!
پدر : اما این مرد جوان داماد بیل گیتس است!
مدیرعامل: اوه، اگر اینطور است، باشد
***********************
و معامله به این ترتیب انجام می شود ................
خر عاشق
خری آمد بسوی مادر خویش که ای مادر چرا رنجم دهی بیش
برو امشب برایم خواستگاری اگر تو کره ات را دوست داری
خر ما در بگفتا کره خر جان تو را من دوست دارم بهتر ازجان
میان این همه خر های خوشگل یکی را رد بزن این نیست مشکل
خرک از شادمانی گریه سرداد به رویا های خود هم بال و پر داد
خرک گفتا به مادر ای عزیزم خر همسایه را یک روز دیدم
به من چشمک زد و ازجا پریدم مثال آهویی در دشت بیدم
از آن پس عاشق و دیوونه گشتم همانند خری مستانه گشتم
بگفتا مادرش ای کره خر جان روم امشب بسوی دختر خان
خر خان گفت با او ای پسر جان گران باشد مهر دختر خان
دوپالون دوجالون شنبلیله دو من ینجه هزار هکتار طویله
همانا گفت خر گل ای پدرجان مینداز سنگ سنگین ای عزیز جان
همی عشق است مهر است و محبت شود آن جایگاه پول وثروت
خر خان با مشقت گشت راضی از این پیوند نه از حقه بازی
خرک رفت و بزرگان را خبر کرد درون آینه خود را نظر کرد
فرستادند خر گل را به خرواش بزدند پشمهایش هر چه او داشت
امید است [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید] این خر خان شود سر مشق٬زه کار جوانان
عقد قراداد 4ساله تیم بارسلونا با یک ایرانی
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
بارش قطرات باران در سکوت نیمهشب خیابان صحنه ای خیال انگیز را تداعی می کند
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]انعکاس عبور یک تاکسی در خیابان که در ویترین یک فروشگاه مشخص است.
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
تماشای فیلم با دستگاه آپارات خیلیوقته که دیگه به خاطرات پیوسته!
به نور چراغ نگاه کنید، این تصویر بی نهایت زنده به نظر میرسد.
سینما گراف یا تصاویر جادویی، توسط دو هنرمند به نامهای جیمی بک Jamie) Beck عکاس)وکوین بورگ Kevin Burg) گرافیست و طراح صفحات وب) ابداع شده است. این دو همکار اهلامریکا و در ایالت نیویورک ساکن هستند. نوع و فرمت این تصاویر متحرک GIF است. آنهابه کمک اینترنت توانستند، به ساخته خود جان بخشیده و آنها را در معرض تماشا قراردهند
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]تجسم نزدیک شدن به توقف یک ترن در سالن متروی خالی از مسافر!
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
زنى سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.
یکروز تصمیم گرفت میزان علاقهاى که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند.
یکى از دامادها را به خانهاش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مىزدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.
دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠٦ نو جلوى پارکینگ خانه داماد بود و روى شیشهاش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠٦ نو هدیه گرفت که روى شیشهاش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخرى رسید.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.
امّا داماد از جایش تکان نخورد.
او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم.
همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد.
فردا صبح یک ماشین بىامو کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد سوم بود که روى شیشهاش نوشته بود: «متشکرم! از طرف پدر زنت»
تصویری در میان آیتمهای دوستان در گوگل ریدر دیدم که بریدهای از روزنامهی اعلام نتایج کنکور سراسری در سال ۸۰ را نشان میداد. یک نفر کامنتی گذاشته بود:”سوال اینه که از اینا چند نفرشون الان ایران هستند هنوز؟” دونستن جواب این سوال برای من جالب بود و یک جستجوی کوچیک انجام دادم. نتایج جالبتر از چیزی بود که فکر میکردم. حیفم اومد منتشرش نکنم. قضاوت با خودتان!
ندا ناطق (نفر اول رشته ریاضی): استانفورد، آمریکا
اشکان برنا (نفر دوم رشته ریاضی): برکلی کالیفرنیا، آمریکا
حسان شفیعی پورفرد (نفر سوم رشته ریاضی): ایلینویز، آمریکا
حمد فلاحی سیچانی (نفر اول رشته تجربی): میشیگان، آمریکا
حمد امین خلیفه سلطانی (نفر دوم رشته تجربی): اطلاعات خاصی پیدا نکردم
یمان حبیب اللهی (نفر سوم رشته تجربی): هاروارد، آمریکا
واقعا جای تاسف داره ... :fek konam:
استاد خولیو ولاسکو:
متولد 9 فوریه 1952 در شهر لا پلاتا (آرژانتین)
مدارج تحصیلی:
استاد تربیت بدنی
گواهینامه مربیگری سطح 3 FIVB
پنج سال دانشجوی فلسفه در دانشگاه ملی لاپلاتا از 1971 تا 1976
زبان:
محاوره و نوشتن: انگلیسی، اسپانیایئ و ایتالیائی
فعالیت بعنوان مربی والیبال:
1975 – 1979 : مربیگری بخش جوانان در باشگاه استودیانتس در لا پلاتا، گبا و فروکاریل اوستل در آرژانتین
1977 – 1978 : مربیگری مردان و زنان، رده B در دانشگاه بلگرانو (بوئنوس آیرس)
1979 – 1082 : سرمربی رده A: فرو کاریل اوستا در بوئنوس آیرس، قهرمان آرژِانتین در سالهای 1979، 1980، 1981 و 1982.
1983 – 1985 : سرمربی تر والی جسی – لیگ A2 (ایتالیا)
1985 – 1989 : سرمربی تیم پانینی مدنا – لیگ A1 (ایتالیا)
( قهرمان اتیالیا در سالهای 1986، 1987، 1988، 1989، برنده جام برندگان جام اروپا در سال 1986 (جام در
جام)، برنده جام I.F.Aدر سالهای 1986، 1988 و 1989).
1989 – 1989 : سرمربی تیم ملی والیبال ایتالیا
دارنده مدال نقره بازیهای المپیک آتلانتا در سال 1996
مدال طلای رقابتهای والیبال قهرمانی جهان در برزیل 1990 و یونان 1994.
مدال طلای رقابتهای والیبال قهرمانی اروپا در سوئد 1989 و فنلاند 1993 و یونان 1995.
مکان اول لیگ جهانی: توکیو 1990، میلان 1991، یونان 1992، میلان 1994 و ریودوژانیرو 1995
1996 – 1997 : سرمربی تیم ملی والیبال زنان ایتالیا:
مکان اول بازیهای مدیترانه، باری 1997
2002 : سرمربی تیم ملی مردان چک
2003 – 2004 : سرمربی تیم والیبال کوپکا آسیستل پیاچنزا لیگ A1 ایتالیا، مکان دوم در جام CEV در اروپا، مکان دوم در والیبال قهرمانی ایتالیا.
2004 – 2006 : سرمربی تیم مدنا سیمون مدنا: لیگ A1 ایتالیا.
2006 – 2008 : سرمربی تیم آکوا پارادیسکو گابکا مونتی چیاری، لیگ A1 ایتالیا.
2009 – 2010 : سرمربی تیم ملی مردان اسپانیا.جوایز:
ارزشمند ترین مربی: جام جهانی، توکیو 1989.
بهترین مربی: قهرمانی جهان، ریودوژانیرو، 1990.
ارزشمند تربن مربی: جام بزرگ قهرمانی جهان، ژاپن، 1993.
ارزشمند ترین مربی: تاپ فور (Top Four)، ژاپن 1994
ارزشمندترین مربی: جام جهانی، توکیو 1995.
کاندیدای بهترین مربیگری قرن باتفاق دوگ بیل، زمانی که ماتسودایرا بعنوان بهترین مربی قرن انتخاب شد.
عضویت در تالار آمریکائی مشاهیر، هولیوک 2003.
تجارت حرفه ای و امورمهم:
1990 – 1994:
عضو کمیته بین المللی مربیان FIVB
1998 – 1999: مدیرکل فوتبال باشگاه لازیو، مقام اولی جام یوفا، مقام دومی قهرمانی ایتالیا.
2000 – 2001: مدیر فوتبال باشگاه اینتر.فعالیت بعنوان مدرس:
دوره مدرس مربیگری فدراسیون والیبال متروپولیتین. بوئنوس آیرس 1979- 1981
دوره مدرس مربیگری واالیبال در کمیته های ملی و ایالتی FIPAV در ایتالیا 1987 – 2004.
دوره مدرس مربیگری والیبال در دانشگاه پروجیا.
دوره مدرس مربیگری بین المللی برای FIVB در گیخون، اسپانیا، توکیو (ژاپن) و سئول (کره).
دوره مدرس مربیگری والیبال برای فدراسیونهای آرژانتین، شیلی، کلمبیا، مکزیک، بلژیک، اسپانیا، پرتغال ویونان.
استاد دانشگاه بلونا در دکترای درعلوم تخصصی موتوری در آموزش تئوری.
انتشارات:
مقالات در مجله های : Gazzetta dello Sport، Repubblica، Coni و FIPAV.
آموزش دفاع در مربیگری، مجله رسمی FIVB، شماره 3 و 4، در سال 1997.
مقدمه ای در چاپ ایتالیائی روانشناسی ورزشی، اثر ریچارد جی. باتلر.
مربیگری والیبال در مدارس عالی آموزش فیزیکی در پروجیا. ویرایش مدرسه آموزش عالی آموزش فیزیکی در پروجیا.
ورزش واسطه اخلاق و فلسفه، آوریل 1995.
دوره های ویدئوئی برای مربیگری والیبال، توسط امیلیا رومانا FIPAV.
بابا چقدرافتخار داره. دمش گرم.
:nishkhand:داداش جالبه اما اونهایی که با فتوشاپ این کار ها رو کردن خیلی جالب بوده اما نباید اینکار رو میکردن تو رو نمیگم اونها رو میگم تو که کار خوبی کردی که گذاشتی در کل جالبه:chakerim::chakerim::chakerim:نقل قول:
نوشته اصلی توسط alexdelpiero_10 [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
من به نوبه ی خودم پیوستن شهرهای ایران به فهرست ترین ها را تبریک می گویم.
خودرو سازان، پیروز باشید
بی کیفیت، هر روز باشید
ایران هوات کثیف بادا
و کارخانجات صنعتی ات، با همین استانداردهای بالا بادا...
باید همین جا گله کنیم از مسئولین شهر تهران که کم کاری کردند و متاسفانه نتوانستند به این مقام عظیم نائل شوند.
ضمنا باید حواسمان باشد که این رکورد را حفظ کنیم و نگذاریم که شهرهای دیگر، از ما سبقت بگیرند. در همین زمینه به آگهی تبلیغاتی زیر توجه کنید:
[دو شهر اهواز و سنندج نشسته اند روی دو تا صندلی کنار هم]
اهواز: من اهوازم. مرکز استان خوزستان. مقام اول شهرهای آلوده ی جهان
سنندج: من سنندجم. مرکز استان کردستان. مقام سوم شهرهای آلوده ی جهان.
اهواز: من 372 میکروگرم ذرات معلق در هوای خود داشتم.
سنندج: من 254 میکروگرم ذرات معلق در هوای خود داشتم. فاصله ی من تا اهواز فقط 118 ذره بود. اما دو رتبه از اهواز پایین ترم.
صدای گوینده: فقط 118 میکروگرم تا موفقیت.
شرکت خودرو سازی «ایران آلودگی»
البته این را هم بخوانید.
از شوق تماشای شب چشم تو سرشار
آیینه به دست آمده ام بر سر بازار
هر غنچه به چشم من دلتنگ جز این نیست
یادآوری خاطرۀ بوسۀ دیدار
روزی که شکست آینه با گریه چه می گفت
دیوار به آیینه و آیینه به دیوار
کشتم دل خود را که نبینم دگری را
یک لحظه عزادارم و یک عمر وفادار
چون رود که مجبور به پیمودن خویش است
آزاد و گرفتارم – آزاد و گرفتار
ای موج پر از شور که بر سنگ سرت خورد
برخیز فدای سرت،انگار نه انگار
تا لحظۀ بوسیدن او فاصله ای نیست
ای مرگ،به قدر نفسی دست نگه دار
همدم
کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه
خودت می دونی عادت نیست فقط دوست داشتن محضه
کنارم هستی و بازم بهونه هامو میگیرم
میگم وای چقدر سرده میام دستاتو میگیرم
یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی میمیرم
از این جا تا دم در هم بری دلشوره میگیرم
فقط تو فکر این عشقم تو فکر بودن با هم
محاله پیش من باشی برم سرگرم کاری شم
می دونم یه وقتایی دلت میگیره از کارم
روزاییکه حواسم نیست بگم خیلی دوستت دادم
تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری
تو هم از بس منو می خوای یه جورایی خود ازاری
کنارم هستی و انگار همین نزدیکیاس دریا
مگه موهاتو وا کردی که موجش اومده اینجا
قشنگه رد پای عشق بیا بی چتر زیر برف
اگه حال منو داری می فهمی یعنی چی این حرف
میدونم که یه وقتایی دلت میگیره از کارم
روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوستت دارم
تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری
تو هم از بس منو می خوای یه جورایی خود ازاری
اسمتون به زبون بلبلي چي ميشه؟؟!!!!
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
بيكاري هم حدي داره مگه نه بچهه ها؟؟؟!!!:hehehe::hehehe:lagh::
کسی یه نرم افزار واسه افزایش صدای آهنگ سراغ نداره؟ یه آهنگ دارم میخوام صداشو چند برابر کنم
خواهشا سریع بگین
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
این هم پرنده که اسم واقعیش همون اسکل هست .قیافه اش را نگاه کنید عین بیشعورهاست بخاطر همین به یه نفر که بیشعوره میگن اسکل.
اسکل نام نوعی پرنده که هنگامیکه از لانه اش خارج میشود در هنگام بر گشت فراموش میکند لانه اش کجا بوده. اسکل در اصطلاح به انسانهای کودن و احمق گفته میشود.
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
کاربران اینترنت در ایران از قطع پورت PPTP در ایران و انسداد راهاتصال به VPN در سراسر کشور خبر میدهند.،دو هفته پیش از این نیز پورت L2PT توسط دولت جمهوری اسلامی برای مدتی بسته شده بود.
به نقل ازدویچه وله ، پورت، محلی است برای ورود و خروج دادهها به هر پورت نرمافزاری عددی اختصاص داده میشود. هر کدام از پورتها کار خاصی انجام میدهند مثلا پورت 25 مخصوص ارسال ایمیل است و پورت 110 برای دریافت آن و پورت 80 یا HTTP برای دسترسی به صفحههای اینترنتی.
در صورتی که خدماتدهندهی سرویس اینترنت و یا شرکت زیرساخت، پورتهای 25 و 110 را مسدود کند، امکان دریافت و یا ارسال ایمیل ممکن نخواهد بود. در صورت مسدود کردن پورت 80 امکان استفاده از اینترنت غیرممکن است.
پورت PPTP یا Point-to-Point Tunneling Protocol برای ساخت شبکههای خصوصی مجازی (VPNs) مورد استفاده قرار میگیرد. مسدود کردن این پورت امکان استفاده از ویپیانها را غیر ممکن میکند. L2PT یا Layer 2 Tunneling Protocol و SSTP یا Secure Socket Tunneling Protocol نیز کاربرد مشابهی دارد.
بستن SSTP موجب از کار افتادن نرمافزارهای $$$$$شکنی همچون فریگیت، اولتراسورف و تور نیز خواهد شد. این $$$$$شکنها از این پروتکل استفاده میکنند و استفاده از آنها در میان کاربران فضای مجازی در درون ایران بسیار متداول است.
گفته می شود $$$$$ شدن VPN با تاسیس شبکه ملی اطلاعات (اینترانت) ارتباط مستقیمی دارد .
مسئولان دولتی تصریح میکنند که با وجود شبکه ملی اطلاعات (اینترانت)، پهنای باند مورد نیاز داخل از پهنای باند دسترسی به شبکه جهانی اینترنت تفکیک خواهد شد و بدین ترتیب محدودیت سرعت دسترسی به اینترنت نیز برداشته میشود.
اینترانت به شبکهای گفته میشود که بصورت محلی کار میکند. کار یک شبکهی اینترانت میتواند در سطح یک سازمان یا یک کشور محدود باشد. به عنوان نمونه دفاتر فروش بلیطهای هواپیماها و قطار در ایران از اینترانت ساختهی خود استفاده میکنند. بسیاری از دانشگاههای ایران نیز شبکهی اینترانت خود را برای مدیریت و استفاده از اطلاعات تحصیلی دانشجویان دارند.
داره اوضاع خراب میشه!!! با اینترانت فقط میتونیم وارد سایتهای ایرانی بشیم !!! و دیگه از این سایتهای خارجی خبری نیست (مدرسه خودمون اینترانت داره و فقط میشه به سایتهای ایرانی رفت) من موندم موتور جستوجو رو می خوام از کجا بیارن مثل گوگل و یاهو؟؟
آنچه که در این عکس می بینید، تصویری از دو نامه کمیته مسابقات لیگ قهرمانان آسیا به فدراسیون فوتبال است که در آن اخطاری های دو مسابقه پرسپولیس مقابل الوحده و الاتحاد در آن قید شده است.
طبق این دو نامه که امضای آلکس سوسی دبیر کل کنفدراسیون آسیا را ذیل خود دارد، احمدی بازیکن شماره 36 پرسپولیس ، در بازی مقابل الاتحاد عربستان به دلیل تکل خطرناک و در بازی مقابل الوحده امارات به دلیل لمس توپ خارج از محوطه جریمه اخطار گرفته است. این نامه ها به امضای مهدی محمدنبی دبیر کل فدراسیون فوتبال ایران رسیده و به مدیرعامل باشگاه پرسپولیس جهت آگاهی ارسال شده است.
نکته جالب توصیه دبیرکل بعد از اعلام اسامی اخطاری هاست در این توصیه خطاب به باشگاه آمده است: « ما همکاری شما را در اعلام آگاهی به بازیکن برای عدم انجام تخلف بعدی می خواهیم.»
بدون تردید باشگاه پرسپولیس ممکن است به دلیل آگاهی از محرومیت احمدی مقصر باشد اما نکته اینجاست که آنها وظیفه ای درارسال رونوشت نامه به باشگاه سپاهان نداشته اند. با این حال وجود این نامه اثبات می کند که محرومیت احمدی کاملا اتفاق افتاده وخود این بازیکن نیز در عدم اعلام این موضوع مقصر است.
این اطلاعات البته در وب سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا نیز موجود است و مدیران باشگاه سپاهان خیلی ساده می توانستند از این طریق جلوی فاجعه امروز را بگیرند.
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
داداشنقل قول:
نوشته اصلی توسط alexdelpiero_10 [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
اینجا چیزی سفارش نده
هیچ کی توجه نمیکنه
نمونش خودم و چن نفر دیگه چیز هایی رو خواستیم اما کسی توجه نمیکنهki::
به رفیقم میگم گوشیمو جا گذاشتم خونه گوشیتو چند لحظه بده، میگه میخوای زنگ بزنی؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام ببینم کلیپ خانوادگی جدید چی داری تو گوشیت !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عکس برادرزاده هامو نشون دوستم دادم با مامانشون. برگشته میگه ااِاا داداشت زنم داره؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اینارو تو قرعه کشی بانک برنده شده …
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شب ساعت ۱۱ اومدم خونه بابام آیفونو برداشته میگه میای بالا؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ آشغالا رو که میاری پایین ماهیانه منم بیار !!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو جاده بنزین تمام کردیم وایسادیم کنار جاده ۴ لیتری تکون میدیم ! طرف اومده میگه بنزین تمام کردین ؟
میگیم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ میگیم هورا ! ما هم از این دبـــّه ها داریم !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه: شمام عسل میخواین!؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو خیابون کفتر رو سر دوستم طرح زد! بعد دست میکشه سرش میگه ااااااااه کفتر بود ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ پری دریایی بود بوس فرستاد!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به یارو میگم قالپاق ریو دارین؟ می پرسه ماشینت ریو هست ؟!؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ لامبورگینیِه قالپاق ریو میندازم یه وقت ریا نشه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو بانک واسه یه پیرزنه داشتم فیش پر میکردم ازش میپرسم شماره تلفن می گه می خای تو فیش بنویسی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام باهات شبا با هم تلفنی صحبت داشته باشم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از خواب بیدار شدم بابام اومده میگه بیدار شدی ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خوابم خودمو زدم به بیداری
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۳۵﴾
خداوند نور آسمانها و زمين است، مثل نور خداوند همانند چراغداني است كه در آن چراغي (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابي قرار گيرد، حبابي شفاف و درخشنده همچون يك ستاره فروزان، اين چراغ با روغني افروخته ميشود كه از درخت پر بركت زيتوني گرفته شده كه نه شرقي است و نه غربي (آنچنان روغنش صاف و خالص است كه) نزديك است بدون تماس با آتش شعله ور شود، نوري است بر فراز نور، و خدا هر كس را بخواهد به نور خود هدايت ميكند و خداوند به هر چيزي آگاه است.
سوره ئ نور آیه ئ 35
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
سلام این نرم افزار برای تقویت موزیک های با کیفیت پایین وصدای کم هستنقل قول:
نوشته اصلی توسط Abdollah 202 [برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]شما هم نظرتو عوض کن قصد از نقل قول کردن این بود که امضاتو یه نگاه بنداز شب آسمون آبیه؟!:mage mishe:
تو رو خدا گریه نکنیدcrying::-تا چند وقت دیگه فقط سایت های با مجوز ارشاد میمونن و باید خدا حافظی کنیمcrying::-
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]