دانشنامه بارسلونا "همه چیز درباره بارسلونا"
سلا م به همه ی اون کسانی که عاشق فوتبال بارسلونا هستند.
من این قسمت رو گذاشتم تا دوستداران بارسلونا بدونند چه تیمی رو بهش عشق می ورزند.:hihi: تا هر چی از این مطالب خواستند استفاده کنند.
از عزیزانی که مایل به قرار دادن مطلب در اینجا هستند خواهش میشود که لطفا مطالب را با منبع ارسال کنید.
از عزیزانی که ما را در این کار یاری کنند تشکر می کنیم.
اینم یه سری اطلاعات کلی درباره باشگاه
نام کامل باشگاه: باشگاه فوتبال بارسلونا (Fútbol Club Barcelona)
لقب: آبی اناری
تاریخ تاسیس: 19 نوامبر 1899
نام ورزشگاه: نوکمپ
گنجایش: 98,772
مدیرعامل: خوان لاپورتا
سرمربی: جوزپ گواردیولا
لیگ: لالیگا
آدرس اینترنتی: http://www.fcbarcelona.com/web/english/
پر گل ترین برد: بارسلونا10-1 خیمناستیک
بدترین باخت: بارسلونا 1-12 اتلتیک بیلبائو
بهترین گلزن تاریخ: سزار رودریگز(235)
افتخارات:
داخلی:
19بار قهرمانی در لالیگا
25بار قهرمانی در جام حذفی
7قهرمانی در سوپر کاپ
2قهرمانی در لیگ کاپ
اروپایی:
3قهرمانی در لیگ قهرمانان
4قهرمانی در جام یوفا
2قهرمانی در سوپر کاپ اروپا
جهانی:
1 بار قهرمانی در جام باشکاه های جهان(2009)
چه سرنوشتی در انتظار مسی خواهد بود؟
[برای مشاهده لینک ها شما باید عضو سایت باشید برای عضویت در سایت بر روی اینجا کلیک بکنید]
یک متر و نود یک سانتی متر بلندای قامت اوست. همه او را با پاتریک ویرا ستاره تکرار نشدنی دنیای فوتبال مقایسه میکنند! در تقابل بارسلونا و منچستر یونایتد در بالاترین و با کیفیت ترین مسابقه فوتبال در سال 2009 در پستی غیر از پست تخصصی خود قرار میگرد و در مقابل مهاجمان منچستر به خوبی هر چه تمام تر در پست مدافع مرکزی می درخشد. اما بوسکتس بر او ترجیح داده میشود و توره جایگاه مشخص و قابل اطمینانی در میان اسپانیایی های خط مرکزی بارسا ندارد!
بازیکنی که رئالی ها او را نخواسته بودند پس از 5 فصل حضور در مایورکا به بارسا پیوست وبارها از کهکشانی های مادرید انتقام گرفت. بدون شک هواداران بارسا گلزنیهای اتوئو در ال کلاسیکو و بازیهای حساس را فراموش نخواهند کرد. ساموئل اتوئو تنها بازیکن تاریخبارساست که در دو فینال لیگ قهرمانان برای این تیم گل زنی کرده و تیمش رو به پیروزی رسانده است. 30 گل اتوئو در لالیگا نقشی اساسی در قهرمانی بارسا در فصل 2009-2008 داشته همچنین 6 گل او در 12 دیدار اروپایی نقشی بسزا در قهرمانی بارسا در معتبرترین رقابت های فوتبال باشگاهی دنیا یعنی لیگ قهرمانان اروپا داشته است.
گواردیولا بلافاصله پس از حضورش در رختکن تیم تصمیم به فروش شیر کامرونی میگیرد و در مقطعی اتوئو برای پیوستن به لیگ ازبکستان به این کشور سفر میکند، امااتوئو در کاتالان باقی میماند.
فصل قبل یکی از بهترین فصول تاریخ بارسا بود اتوئو بهترین گلزناین تیم رویایی بود اما در پایان فصل،خوان لاپورتا بالاخره اتوئو رو هم مثل رونالدینیو و دکو به بهانه عدم تمدید قراردادفروخت. آن هم به شکل بسیار تحقیر آمیز، اتوئو همراه با 46 میلیون یورو به اینترداده شد و در عوض زلاتان ابراهیموویچ را به نیوکمپ آوردند! انتقالی که باعث شد کسی دراینتر از ورود اتوئو خوشحال نشود و او را یک اخراجی بدانند. هر چند اتوئو برخلاف بقیه اخراجی های بارسا توانست با حمایت های مورینیو خودش را در تیم جدیدشاثبات کند. جالب اینجاست که عملکرد زلاتان در بارسا از عملکرد اتوئو در اینتیم بسیار ضعیف تر بوده است!
هیچ گاه مشخص نشد که چرا ژاوی ، اینیستا و یا پویول به عنوان ستاره شماره یک تیمشان مطرح نشدند و حاشیه ها در بارسا همیشه اطراف بازیکنان خارجی را فرا میگرد و میتوانند بازیکنان خارجی را به بالاترین درجه ممکن برسانند و یا اینکه آینده آنها رو تباه کنند!
هیچ گاه مشخص نمیشود که چه فرقی بین اشتباهات رافائل مارکز و ویکتور والدز دروازبانی که حتی به تیم ملی کشورش دعوت نمیشود وجود دارد! هانری در زمان خودش برای حضور در پست مهاجم کناری بارسا فوق العاده بود ، دنی آلوز نیز در هنگام پیوستن به بارسا یکی از بهترین مدافعان راست دنیای توپ گرد بود. اما مشخص نمیشود چرا با وجود دروازبان های فوق العاده عالی در سطح اروپا، والدز که حتی به عنوان دروازبان سوم هم به تیم ملی اسپانیا دعوت نمیشود باید سنگربان بارسلونای قدرتمند باشد! و رافائل مارکز به دلیل چند اشتباه نیمکت نشین میشود و فرصتی برای بازگشت بدو داده نمیشود.
بازیکنان آکادمی بارسا همیشه بدون حاشیه به کار خود ادامه میدهند، ستارهای بزرگ فوتبال جذب میشوند، محصولان آکادمی که معمولا اسپانیایی هستند کنار این ستاره ها بازی میکنند، رشد میکنند، قدرتمند میشوند، حال وقت خداحافظی با ستاره هایی هست که با حضور بوسکتس ها و پدرو ها سوخته به حساب می آیند ، ستاره های چون هانری و توره!!
هر چند که توره از کمترین فرصتی که برایش فراهم شده به بهترین نحو ممکن استفاده کرده اما تجربه ساموئل اتوئو بی شباهت به تجربه این آفریقایی نیست!
پیراهن شماره 10 را مرور کنیم، همیشه یک بازیکن خارجی در بارسا همه کاره میشود، تمام توجهات به اوست. محبوب ترین چهره باشگاه میشود، قیمت او دست نیافتنی میشود، باشگاه از او تمجید میکند، اما پس از چند فصل حضور در بارسا او نیز کم کم مورد انتقاد قرار میگیرد، پیراهن شماره 10 از او گرفته میشود و به فرد دیگری تعلق میگیرد، درست همانند حکایت پیراهن شماره 7 منچستر با اندکی تفاوت، پیراهنی که بر تن اریک کانتونا ، دیوید بهکام و کریستین رونالدو پوشیده شد و در فصل آخر حضور رونالدو در منچستر مشاهده کردیم که کل تیم منچستر برای درخشش رونالدو بازی میکردند و پس از خروج رونالدو، فضا برای درخشش وین رونی ایجاد شد!
اما پیراهن شماره 10 بارسا اندکی تفاوت دارد، فراموش نمیکنیم داستانهایی چون احتمال امضای قرارداد مریخی رونالدینیو با باشگاه چلسی انگلستان ، اما رونی آنقدر محبوب دل هواداران بود که با نوید روزهای درخشانتر در نیوکمپ باقی میماند، ولی به یکباره همه چیز دگرگون میشود و رونالدینیو مورد انتقاد قرار میگرد، گل زیبای او به ویارئال نیز تنها برای مدت کوتاهی میتواند شرایط را بر وقف مراد او کند، اماافت او به دلیل مصدومیت ها سر و صدا ها را بالا برده بود، کسی حاضر نیست به او فرصت بازگشت دهد و رونالدینیو زیر بار حملات همه جانبهمسئولان و طرفداران بارسا قرار گرفت.
رونالدینیوی رویایی تبدیل به بازیکنی شد کههیچکس او را نمیخواست و در نهایت با قیمتی ارزان تر از قرارداد آمائوری با یووه!!! راهی میلان شد، رونالدینیو این فصل تا حدودی توانسته به اوج بازگردد، ولیهمچنان خیلی ها او را بازیکنان تمام شده بارسا میدانند.
""وقتی اخبار مربوط به رونالدینیو و توهین هواداران به او را می خوانم،به یاد روزی میافتم كه در فرودگاه بارسلونا تصمیم گرفتم دیگر پایم را در كاتالونیانگذارم. رونالدینیو هم شرایطی را دارد كه در چند ماه آخر حضور خود در بارسلوناداشتم. گلهای زیادی برای بارسلونا زده بودم؛ اما به خاطر چند بازی بدون گلزنی و یكمصدومیت ۳ ماهه، چنان منفور شدم كه یك غریبه تصور می كرد بزرگترین خیانت تاریخی رابه تیم آنها كرده ام."" اینها بخشی از سخنان شوستر در روزهای آخر حضور رونالدینهو در نیوکمپ هست، اما ریوالدو در خصوص جو سهمگین بارسا بر ضد بازیکنان خارجی میگوید:""شوستر درست می گوید. من نیز با توهین هواداران بارسلونا بدرقه شدم واز اینكه برای این تیم بازی كرده ام تا مدتها ناراحت بودم. هواداران بارسلونا خیلیبی انصافند. رونالدینیو برای بارسلونا زحمت زیادی كشیده است و این پاسخ مناسبی برایتلاش های وی نیست.
نمی دانم كه چه اتفاقی افتاده؛ اما رونالدو پس از یك سال ازبارسلونا فرار كرد. روماریو نیز خیلی سریع قراردادش را با بارسلونا باطل كرد و منهم برای رفتن به سمت میلان سر از پا نمی شناختم، با اینكه هیچ علاقه ای به میلاننداشتم. لیونل مسی جوان با دیدن چنین سرنوشتهایی چه فكری در مورد آینده اش میكند؟""
مهاجم هلندی بارسا را همه با گلهای بی نظیرش به یاد دارند کلایورتدر میلان ناموفق بود ولی بارسلونا از او یک سوپر استار ساخت. او نیز چون فیگو با پیشنهادات فوق العاده رئال مادرید روبرو شد اما ترجیح داد وفاداری اش را به پیراهن بارسا نشان دهد و با پیراهن آبی و آناری از دنیای فوتبال خداحافظی کند اما هیچگاه به آرزویش نرسید و بعد از 5فصل گلزنی بی نظیر برای بارسا، تنها یک فصل برای بارسا به طور کاملبازی کرد و 8 گل هم به ثمر رساند، پس از اتمام فصل بارسا خیلی محترمانه کلایورت را اخراجکرد!! کلایورت هم مثل ریوالدو چند سالی خانه به دوش بود و در نهایت مجبور شد در سن 32سالگی از بازیگری فوتبال خداحافظی کند.
ریوالدو همه کاره بارسا بود و بارسا به لطف اوجامهای زیادی بدست آورد، فصل دوم حضورش 24 گل در لیگ اسپانیا زد و در پایان سال 1999 به عنوان برترین بازیکن جهان شناخته شد. در آن مقطع ریوالدو پیشنهادات فوقالعاده ای از غول های بزرگ اروپا داشت ولی در بارسا باقی ماند و بعد از 4 سال حضوررویایی، فصل آخر به دلایل مختلف نتوانست در بیشتر بازیهای بارسا حاضر باشد و فقط 20بازی برای این تیم انجام داد. مسئولان بارسا در آن فصل با وجود درخشش ریوالدو درجام جهانی این بازیکن رو به بهانه حقوق بالا !!! به میلان هدیه دادند، با این حرکت، ریوالدو از لحاظ روحی کاملا نابود شد و پس از یک دوره ناموفق در میلانبه کروزیرو، المپیاکوس و آ آِ ک آتن به ازبکستان رفت و بازیکن بنیادکورشد!!
حالا به بازیکنانی می رسیم که به زعم طرفدارانبارسا به آنها خیانت کردن:
سالها قبل، دیگو آرماندو مارادونا درست در همان زمانیکه شوستر به پیراهن کاتالان وفادار ماند، پیراهن کاتالان را به پول های ایتالیایی فروخت و راهی ناپولی شد. مارادونا درناپل روز به روز بزرگ و بزرگ تر شد. در جام جهانی 86 و 90 درخشید و آنقدر بزرگ شدکه امروزه بسیاری او را برترین بازیکن تاریخ فوتبال بدانند. مارادونا به دلیل واردشدن به حیطه های غیر فوتبالی کم کم به حاشیه رفت، ولی هنوز پس از گذشت نزدیک به دودهه در شهر ناپل روزی با عنوان روز مارادونا وجود دارد!
رونالدوستاره پی اس وی بود. بارسا او را کشف کرد و به سطح فوتبال جهان آورد و رونالدو همانسال بهترین بازیکن جهان شد. زدن 34 گل در 37 بازی آمار عجیب رونی در همان فصل اولبود. بارسایی ها منتظر یک اسطوره جدید بودند، ولی رونالدو پس از اولین فصل حضورش دربارسا با پیشنهاد موراتی و شرکت پیرلی راهی اینتر شد. به همین سادگی! رونالدو پس ازجدا شدن از بارسا با وجود مصدومیت های پیاپی، توانست باز هم بهترین بازیکن جهان شودو توپ طلای اروپا را هم بدست آورد. به جام جهانی رفت و در دوره مختلف عنوان بهترینگلزن و بهترین بازیکن این رقابت ها را از آن خود کرد. پس از چند سال با قیمتی دوبرابر بیش از قیمتی که توسط اینتر خریداری شد، به رئال پیوست و توانست آقای گلاسپانیا شود. مصدومیت های پیاپی تا حدود زیادی اجازه درخشش رونالدو را گرفت ولی هماکنون رونالدوی افسانه ای برترین گلزن تاریخ رقابت های جام جهانی است!
و اما جنجالی ترین انتقال تاریخ فوتبال جهان! فیگو به عنوان گرانقیمت ترین بازیکنجهان از بارسا به دشمن قدیمی یعنی رئال مادرید پیوست. در اولین ال کلاسیکو بدترینتوهین ها را شنید و خیلی ها او را بزرگترین خائن تاریخ میدانستند. اما اگر منصفانهنگاه کنیم، کارفیگو کاملا به نفعش تمام شد. فیگو فصل اول در رئال توپ طلای اروپا وفصل دوم جایزه بهترین بازیکن جهان و همچنین قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا را بدستآورد. پس از 5 سال درخشش در مادرید راهی اینتر شد و از همان فصل اول حضور او اینترهر سال قهرمانی لیگ ایتالیا را بدست آورده است! فیگو سال اول بهترین پاس گل دهندهتیمش بود. سپس در جام جهانی 2006 با وجود سن و سال زیادش خوش درخشید و درپایان فصل 2007-2006 با وجود تصمیم به خداحافظی با اصرار تماشاگران و سران باشگاهاینتر به فوتبالش ادامه داد. در نهایت فصل گذشته با حمایت و تشویق تماشاگران تیمش ودر یک باشگاه سرشناس به فوتبال خود خاتمه داد. خودتان سرنوشت فیگو را با ریوالدو،کلایورت و رونالدینیو مقایسه کنید!
تنها تفاوتی که مسی با ستارهای سوخته شده بارسا چون رونالدینهو دارد این است که مسی جزیی از آکادمی و محصولات باشگاه بارسا به حساب می آید و این از معدود دفعاتی هست که عضوی از آکادامی بارسا به عنوان محبوب ترین و بهترین بازیکن باشگاه نمایان میگردد ، آیا در صورت افت لیونل، باشگاه به او فرصتی برای بازگشت میدهد! شاید با یک سوم فرصت هایی که بارسا در اختیار بویان قرار میدهد رونالدینهو میتوانست خود را همانند ققنوسی از نو احیا کند!
چه سرنوشتی در انتظار مسی خواهدبود؟
نویسندگان : ساسان و نستوه
تاریخچه سالهای اولیه(۱۹۰۸-۱۸۹۹)
در ۲۲ اکتبر ۱۸۹۹، خوان گمپر در روزنامه لوس دپورتس آگهی ای به چاپ رساند و در آن تمایل خود را برای تشکیل یک باشگاه فوتبال اعلام کرد. در پی این آگهی، در ۲۹ نوامبر همان سال بعد از جلسهای در خیمانسیو سوله، نتایج مثبتی حاصل شد، و سپس ۱۱ بازیکن جذب شدند; واتر وایلد، لوئیس دی اوسو، بارتومئو ترادس، اوتو کونزله، اوته مه یر، انریک دوکال، پره کبوت، کارلس پوجول، جوزپ لوبت، جانپارسونز و ویلیام پارسونز. و در نتیجه باشگاه فوتبال بارسلونا متولد شد. چندین باشگاه دیگر اسپانیا، از جمله رئال مادرید و اتلتیک بیلبائو نیز دارای موسسانی انگلیسی بوده اند، از این رو دارای نامی انگلیسی نیز میباشند. بر اساس افسانه ای، خوان گمپر در انتخاب رنگ پیراهن تیم، یعنی آبی و اناری، از رنگ پیراهن بازل سوئیس الهام گرفته است. اگرچه تیم سوئیسی دیگری که گمپر با پیراهن آن بازی کرده، یعنی تیم محلی اش در زوریخ، و نیز تیم مدرسه مرچنت تیلور در کزبی انگلیس، هر دو به عنوان تیم هایی مطرح هستند که ممکن است گمپر ایده پیراهن بارسلونا را از آنها گرفته باشد. بعد از حضور در لیگ کمپئوناتو دی کاتالونا وکوپا دل ری، بارسلونا به سرعت نام خود را در بین تیم های پیش رو در فوتبال اسپانیا قرار داد. در ۱۹۰۲ باشگاه اولین جام خود، کوپا ماکایا، را دریافت کرد، و نیز در همان سال در فینال اولین دوره کوپا دل ری به مصاف بیزکایا رفت که ۱ - ۲ مغلوب شد.
دوران ریاست گمپر(۱۹۲۳-۱۹۰۸)
در ۱۹۰۸،خوان گمپر برای اولین بار به عنوان ریاست باشگاه برگزیده شد. گمپر ریاست را در شرایطی خاص بر عهده گرفت: باشگاه از سال ۱۹۰۵، بعد از فتح کمپئوناتو دی کاتالونا، به این طرف، موفق به کسب هیچ عنوانی نشده بود و در نتیجه از لحاظ مالی در وضعیت مساعدی قرار نداشت.
گمپر در ۵ دوره متفاوت، در بین سال های ۱۹۰۸ تا ۱۹۲۵، ریاست باشگاه را بر عهده داشت، و حدود ۲۵ سال را در مجموع در خدمت باشگاه گذراند.
یکی از مهم ترین دستاوردهای او، کمک به بارسا برای به دست آوردن یک ورزشگاه اختصاصی بود.
در ۱۴ مارس ۱۹۰۹، بازی های خانگی تیم به ورزشگاه کرر اینداستریا، که ۸٫۰۰۰ نفر گنجایش داشت، انتقال یافت. گمپر همچنین تلاش هایی برای افزایش تعداد اعضای باشگاه انجام داد، طوری که در سال ۱۹۲۲، تعداد اعضای باشگاه به فراتر از ۱۰٫۰۰۰ نفر افزایش یافت. در این برهه، ورزشگاه باشگاه دوباره تغییر یافت، و این بار به لس کورتس، که در همان سال افتتاح شده بود. ورزشگاه جدید ۲۲٫۰۰۰ نفر گنجایش داشت که بعدها به ۶۰٫۰۰۰ نفر هم رسید. گمپر همچنین جک گرینول را به عنوان سرمربی انتخاب کرد. هدایت او سبب شد که موقعیت بارسا از نظر فنی دچار تحول شود. در دوران گمپر، تیم فوتبال بارسلونا موفق شد یازده کمپئوناتو دی کاتالونا، شش [کوپا دل ری و چهار کوپا دی پیرنز به دست آورده و نخستین «عصر طلایی» خود را تجربه کند.
دوران دیکتاتوری ریوه را و جنگ های داخلی (۱۹۷۴-۱۹۳۹)
در ۱۴ ژوئن ۱۹۲۵، جمعیت حاضر در یک مسابقه، به نشانه همراهی با اورفئو کاتالا، سرود پادشاهی را هو کردند، اقدامی خودجوش که در واقع واکنشی بود به دیکتاتوری پریمودی ریوه را . حکومت به عنوان انتقام، ورزشگاه را تعطیل کرد و گمپر را هم مجبور به کناره گیری از ریاست باشگاه کرد.
در ۱۹۲۸، مراسم قهرمانی بارسلونا در جام حذفی اسپانیا با ترانهای به نام اودا اِ پلاکتو برگزار شد، ترانهای که توسط یکی از اعضای اصلی گروه «نسل ۲۷»، رافائا آلبرتی، و در وصف عملکرد قهرمانانه دروازه بان بارسا، نوشته شده بود.
در ۳۰ ژولای ۱۹۳۰، بنیان گذار باشگاه، خوان گمپر، بعد از دورهای افسردگی که به خاطر مشکلات شخصی و اقتصادی ایجاد شده بود، اقدام به خودکشی کرد. اگرچه بارسلونا بازیکنان بزرگی مانند جوزپ اسکولا داشت که میتوانستند به تیم کمک کنند، اما باشگاه بعد از این وارد دورهای از افت و نزول شد، که در آن کشمکش های سیاسی جامعه ورزشی را به کلی تحت شعاع قرار داده بود. در این دوران، بارسا در سه جبهه با بحران رو به رو بود، مالی، اجتماعی (شمار اعضای باشگاه روز به روز کاهش مییافت) و ورزشی (با اینکه تیم جام کمپیونات دی کاتالونیا را در ۱۹۳۰، ۱۹۳۱، ۱۹۳۲، ۱۹۳۴، ۱۹۳۶ و ۱۹۳۸ تصاحب کرد، اما جز جام قهرمانی ۱۹۳۷ که بعدها پس گرفته شد، در سطح اسپانیا توفیق چندادنی نداشت).
یک ماه بعد از شروع جنگ داخلی ، رئیس چپ گرای بارسا، جوزپ سانیول، توسط سربازانفرانسیسکو فرانکو در نزدیکی گواداراما به قتل رسید. در تابستان ۱۹۳۷، اعضای تیم در اردوی مکزیک و آمریکا بودند که خبر وقوع جنگ داخلی دیگر به آن ها رسید.
قرار داشتن تیم درآن تور باعث شد که باشگاه از نظر اقتصادی در امان بماند، و نیز نصف بازیکنان خواستار پناهندگی به مکزیک و فرانسه شدند. در ۱۶ مارس ۱۹۳۸، فاشیست ها بمبی را در دفتر باشگاه انداختند که خسارت قابل توجهی بر جا گذاشت.
چند ماه بعد، بارسلونا زیر سلطه فاشیست قرار گرفت، و به عنوان نمادی از یک کاتالانی مبارز، با مشکلات بسیار جدی ای مبارزه میکرد، و این در شرایطی بود که تعداد اعضای باشگاه به تنها ۳٫۴۸۶ نفر کاهش پیدا کرده بود.
بعد از جنگ های داخلی اسپانیا، زبان کاتالانی و پرچم کاتالونیا ممنوع شد و تیم ها از استفاده از اسامی غیر اسپانیایی منع شدند. این اقدام سبب شد که باشگاه اجباراً به نام اسپانیایی «Club de Fútbol Barcelona» تغییر نام دهد و همچنین پرچم کاتالونیا را از نماد باشگاه حذف کند. در سال ۱۹۳۴، بارسلونا در نیمه نهایی کوپا دل جنلاریزیمو به مصاف رقیب دیرینه خود، رئال مادرید رفت. بازی رفت در لس کورتس با برتری ۰ - ۳ بارسلونا تمام شد. قبل از آغاز بازی برگشت، یک مقام امنیتی از طرف ژنرال فرانکو در رختکن بارسلونا با بازیکنان دیدار کرد. او به آن ها "یادآوری" کرد که آن ها تنها به واسطه "سخاوت" حکومت است که میتوانند بازی کنند. بعد این اظهارات، در زمین بازی رئال کاملاً بر بازی تسلط داشت، و در پایان بارسا را با نتیجه ۱ - ۱۱ در هم کوبید.