PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقالات رمی فصل 2011/12



feri71
06-09-2011, 23:39
به نام خدا

مقالات رمی فصل 2011/12

آخرین مقالات در مورد اوضاع و احوال باشگاه رم که به صورت روزانه در سایت های رمی دیده می شود در این تاپیک قرار می گیرد.

تذکر: اخبار مربوط به رم را در تاپیک مخصوص آن قرار دهید و از گذاشتن خبر در این تاپیک خودداری کنید. با تشکر

Mehrd@d
06-09-2011, 23:47
[Only Registered And Activated Users Can See Links]

این دومین ریسک رمیها در دو سال اخیر خواهد بود. فصل قبل آدریانو به رم پیوست که شاید بتوان
او را بدترین خرید رم در دهه گذشته عنوان کرد. رمیها در قبال او ریسکی را پذیرفتند که احتمال رد شدنش بسیار بالا بود. اما حال بر روی نیمکت رم چنین قضیه ای در حال تکرار است. لوئیس انریکه درست مانند هندوانه ی دربسته است که هیچکس نمی داند آینده او و رم به کجا می رسند!
کلودیو رانیری از رم رفت و مونتلای جوان که حتی 1 دقیقه تجربه هدایت تیم بزرگسالان را نداشت در بدترین شرایط ممکن هدایت جیالوروسی ها را بر عهده گرفت و با اینکه به طور موقت 16 دیدار رم را به عنوان سرمربی بر عهده داشت چندان موفق ظاهر نشد. با ورود آمریکایی ها گزینه های معروف و بزرگ زیادی مطرح شد. ویلا بواس، آنجلوتی، گواردیولا، دشام و حتی نام های کوچکی مانند پیولی که احساس می کرد واقعا انتقال او به رم جدی است!!
در نهایت مردی اسپانیایی هدایت رم را بر عهده گرفت که درست مانند مونتلا موافقان و مخالفان زیادی دارد. البته او تفاوت های زیادی با وینچنزو جوان دارد. انریکه حداقل تجربه بیشتری نسبت به مونتلا دارد و در این فصل نیز بارسای بی را سوم لیگ کرد. اما چه کسی می تواند تضمین کند او می تواند رم را به قهرمانی برساند و یا شاید نتایج بدتری نسبت به فصل قبل برای جیالوروسی ها به دست آورد؟
عده ای از تیفوسی های رمی با مطرح شدن نا های بزرگ و با توجه به ثروت توماس دی بندتو انتظار حضور یکی از نام های ذکر شده را بر روی نیمکت رم داشتند اما شاید در نهایت انتخاب لوئیس انریکه آن ها را ناامید کرد. اگرچه این عادت رمیهاست که در ابتدا هر فصل از بازار نقل و انتقالات با نام های بزرگ رو به رو شوند و در نهایت شاهد حضور چند نام معمولی و یا بعضا کوچک باشند. انریکه نامش به اندازه آن ها بزرگ نیست اما این مرد بی حاشیه که دوران خوبی را در زمان بازیگری اش گذرانده شاید بتواند فرشته نجات این رم عجیب باشد.
اعتقاد خیلی ها این است که او با خود بازی روان و زیبای بارسا را به رم می کشاند که البته در این صورت رمیها خیلی زود این نوع بازی را می آموزند چرا که بسیاری از فوتبال دوستان رم را بارسای ایتالیا می دانند و بازی روان و زیبای رم مخصوصا در زمان لوچانو اسپالتی می تواند امید زیادی دهد که بار دیگر با حضور یک مربی اسپانیایی از شهر کاتالان بتواند آن روش را بار دیگر در رم زنده کند. مونتلا سعی زیادی کرد که این کار را انجام دهد و بعضا موفق می شد اما تجربه نه چندان کافی او و ترس بیش از حد او در هر بازی خیلی زود این روش بازی را از بین برد.
از سویی پپ گواردیولا یکی از صمیمی ترین دوستان انریکه است و اعتقاد زیادی به مهاجم اسبق بارسا و رئال دارد. حتی انریکه اعلام کرد که پپ به او توصیه کرده بود که پیشنهاد سران رم را بپذیرد. شاید انریکه بتواند بهتر از گواردیولا برای رم عمل کند چرا که گواردیولا در تیمی پر از ستاره به نام بارسلونا اینچنین می درخشد و شاید او نمی توانست در جو کاملا متفاوت ایتالیا و آن هم با بعضی از بازیکنان نه چندان حرفه ای رم عملکردش را تکرار کند.
لوئیس اولین مربی خواهد بود که در دوران حضور دی بندتو و یارانش بر روی نیمکت رم می نشیند. موفقیت او با رم می تواند سود های زیادی برای جیالوروسی ها داشته باشد و مسلما این مربی جوان می تواند پس از 1 فصل کابوس وار، فصل شیرینی را برای توتی و یارانش رقم بزند. تنها باید تا آغاز فصل جدید صبر کرد. به امید موفقیت انریکه و رم.

نوشته شده توسط الیاس

منبع ([Only Registered And Activated Users Can See Links])

Mehrd@d
06-30-2011, 11:19
[Only Registered And Activated Users Can See Links]

فصلی که گذشت شاهد خط دفاع متزلزل جیالوروسی های شهر رم بودیم. گل های خورده بسیار زیادی که آنها را به یکی از بدترین خط دفاع های لیگ تبدیل کرده بود. در کنار اشتباهات مرگبار مدافعین، دروازه بانان رم نیز نتوانستند آن طور که باید از دروازه رم دفاع کنند.
چند سالی است که رم دروازه بان ایتالیایی ندارد و یا اگر هم دارد دروازه بان چهارم تیمش را ایتالیایی کرده است! در این فصل 2 دروازه بان برزیلی به همراه دروازه بان شماره 1 و رومانیایی تیم حرف چندانی برای گفتن نداشتند. در فوتبال امروزی کم پیش می آید که هر 3 دروازه بان تیم در یک فصل بازی کنند اما در شهر رم و تیم رم هر چیزی امکان پذیر است! ابتدا خولیو سرجیو با قد و قامت نه چندان بلندش به همراه مربی که اعتماد زیادی به او داشت توانست در اوایل فصل به خوبی از دروازه رم دفاع کند. در این میان هر از گاهی لوبونت رومانیایی با مصدومیت سرجیو فرصت بازی کردن را پیدا می کرد و دونی در آن زمان به دروازه بان سوم رم تبدیل شده بود!
لوبونت نیز در معدود بازی هایی که به میدان رفت با وجود عکس العمل های نه چندان حرفه ای اش اما به خوبی توانست اعتماد سرمربی های رم را جلب کند اما ورود مونتلا کافی بود تا او و سرجیو به طور کل کنار بروند و بار دیگر دستکش اول دروازه بانی شهر رم بر دستان دروازه بان بلند قامت و برزیلی رم، الکساندر دونی برود.
دونی نیز خیلی وقت است که مانند آن دروازه بان گذشته عمل نمی کند. اکنون او از 30 سالگی گذشته و مسلما نمی تواند آن دروازه بان چند سال گذشته رم باشد. او نیز در این اواخر گاهی آن دونی همیشه آشنا بود اما به جرات می توان گفت او حتی نتوانست سایه ای از آن دروازه بانی که روزی به دروازه بان اول تیم ملی برزیل تبدیل شده بود باشد.
فصل به پایان رسید و رم باز هم با مشکل دروازه بانی رو به رو شده است. هر سال سران رم به فکر تقویت این خط همیشه متزلزل رم در فصل های اخیر بوده اند اما نتوانستند آن طور که باید نامی مطمئن و بزرگ را به پایتخت بیاورند. اگر سرمربی اسپانیایی رم واقعا بخواهد تیمی همانند بارسا که بسیار بعید است را تشکیل دهد مسلما در وهله اول به یک دروازه بان مطمئن نیاز دارد. چیزی که در حال حاضر در رم دیده نمی شود. در این میان کورچی، دروازه بان جوان و ساخته ی رم دیگر نمی تواند برای سامپدوریا به میدان برود. او نیز می تواند از سال آینده از دروازه شهر رم دفاع کند اما شاید بتوان همچنان از نام های غیر ایتالیایی استفاده کرد! چرا که هنوز نمی توان کورچی را دروازه بانی مطمئن قلمداد کرد و حداقل نام او در کنار نامی چون مارتین استکلنبرگ که در یک قدمی رم است بسیار کوچک است!
اگر رم بخواهد روند استفاده از دروازه بانان غیر ایتالیایی را ادامه دهد حداقل باید برای فصل آینده نیز این کار را انجام دهد چرا که در حال حاضر مارتین هلندی که می تواند ون در سار دوم کشور هلند باشد دروازه بانی مطمئن و بلند قامت است و انریکه علاقه عجیبی به این سنگربان آژاکس دارد. هنوز هیچ چیز به طور کامل مشخص نشده است و وضعیت این پست در تیم اول پایتخت بسیار پیچیده شده است. شاید استفاده نکردن از اسامی ایتالیایی و اصیل رمی مانند کورچی چندان خوشایند نباید اما گاهی اوقات بهتر است از این مسائل بگذریم و بهترین را انتخاب کنیم.
تا 2 ماهی که از فصل نقل و انتقالات باقی مانده رم باید به خرید یک دروازه بان خوب و مطمئن باشد در غیر این صورت فصل آینده نیز با وجود خروج مکسس خط دفاعی رم به شدت آسیب پذیر خواهد بود.

نوشته شده توسط الیاس

منبع ([Only Registered And Activated Users Can See Links])

Mehrd@d
07-09-2011, 21:43
[Only Registered And Activated Users Can See Links]
99 بازی و 7 گل با پیراهن مقدس رم!
بدون شک در میان نام های زیادی که برای پیوستن به رم مطرح می شدند خبر انتقال ریسه به فولام شک بزرگی به هواداران رم وارد کرد. مدافعی نروژی که در طی سه سال حضورش در رم با تمام وجودش سعی کرد برای رم مفید واقع شود اما شاید گهگاهی اشتباهات مرگبارش مخصوصا در فصلی که گذشت عصبانیت هواداران زیادی را برانگیخت. اشتباهاتش در دیدار مقابل شاختار و آن باخت سنگین که امید های رم را برای صعود به مرجله بعد به حداقل رساند.
البته نباید از پاس گل ها و گل های به یاد ماندنی و ماندگارش گذشت. به خصوص پاس گلی که در دقیقه 93 به کاپیتان توتی داد تا رم با برد 2-1 مقابل اودینزه به حضور در بین 4 تیم بالای جدول امیدوار شود.
یان آرنه ریسه که با پیراهن شماره 17 خود در سمت چپ رم قرار می گرفت هیچگاه نتوانست آن ریسه لیورپولی باشد. مدافعی که شوت هایش تور هر دروازه ای را کهنه می کرد نتوانست همان گونه برای رم عمل کند و شاید همین باعث می شد تیفوسی ها انتظارات زیادی از وی داشته باشند.
در فصلی که گذشت او همواره در کار های تهاجمی کمک زیادی به حملات رم می کرد اما همیشه از سمت او رم به راحتی دروازه اش باز می شد. دفاع او به شدت ضعیف بود اما تیم رم هیچگاه جانشین مناسبی برای وی نداشت و به غیر از آنکه در مواقعی که او بد بازی می کرد مجبور به تعویض بازیکنان نه چندان خوب برای این پست می شد، حتی در زمان غیاب او نیز رم بازیکنی برای جانشینی وی نداشت. اگرچه رم از یک نظر بسیار خوش شانس بود که ریسه بازیکن بد اخلاقی نبود که محروم می شود و همچنین شاید او در فصل 1 بار هم مصدوم نمی شد و شاید به همین دلیل هم رمیها چندان به سمت یک مدافع چپ برای جانشینی او نمی رفتند!
ریسه با تمام خوبی ها و بدی هایش رم را ترک کرد اما او به عنوان یک خرید حرفه ای و بزرگ و همچنین یک بازیکن قدرتمند و فداکار برای همیشه در یاد هواداران رمی خواهد ماند.



Ciao Riise


نوشته شده توسط الیاس

منبع ([Only Registered And Activated Users Can See Links])

Mehrd@d
11-04-2011, 14:58
[Only Registered And Activated Users Can See Links]


فوتبال درایتالیا همواره با رنگ تعصب و وفاداری عجین شده است.

بازیکنانی که به همراه داشتن ویژگی های برتر فوتبالی چنین صفاتی را نیز داشته اند آنچنان مورد حمایت و نواخت فوتبالدوستان ایتالیایی قرار می گیرند که در ایتالیا و حتی خارج از آن به عنوان نماد،سمبل،اسطوره و یا حتی قدیس شناخته می شوند.

بازیکنانی که خود را وقف تیم خاصی می کنند و حتی عواملی مانند گرفتن جام بیشتر و ضعف و حتی سقوط تیم خود را بهانه ای برای ترک آن قرار نمی دهند مثالهایش همه در بازیکنان ایتالیایی به وفور یافت می شود.

این گونه بازیکنان در زمانی چنین ویژگی های را دارند که باید آن را عصر مطرود شدن اسطوره ها دانست.

بازیکنانی با کیفیت فنی فوق العاده و منحصر به فرد همواره در فوتبال جهان وجود داشته داشته است و از این حیث فوتبال دنیا ضعفی در خود احساس نخواهد کرد اما باید گفت اکنون اسطوره سازی و اسطوره گرایی در حال انحطاط می باشد.

حتی ایتالیا و فوتبال این سرزمین بعنوان یکی از سردمداران اصلی پروسه ی اسطوره مآبی نیز در حال ورود به دورانی است که اهمیت دادن به اساطیر فوتبال خویش را الزامی نمی داند و حتی از طرد کردن آنها ابایی ندارد.

بعد از ناسازش کاری با دلپیرو در یووه و کاهش حقوق او و خط زدن نام فلیپیو اینزاگی از لیست اروپایی میلان،نفر بعدی چه کسی خواهد بود؟

شاید نام فرانچسکو توتی به ذهن برسد...

الکس دلپیرو با وجود همه افتخاراتی که با یووه کسب کرده بود و این تیم را در سخت ترین روزهای حضور در سری بی هم تنها نگذاشته بود سرانجام مسولین یووه ماندنش را مشروط بر کاهش دستمزد به ظاهر سنگینش کردند.

ظاهرا آنها به این نتیجه رسیده بودند که الکس دیگر شایستگی دریافت این همه پول را ندارد!

به هر جهت کسی که باز هم نسبت به تیم خود وفاداری کرد کاپیتان محبوب تورینی ها بود،چراکه کاهش حقوق خود را برای بازی کردن در تیم محبوبش پذیرفت و یک گام از حق خود عقب نشینی کرد.

اما این همه ی ماجرا نبود و گویا آزرده ساختن پسر محبوب شهر تورین همچنان ادمه دارد. او باید در این فصل اجبارا کفش هایش را آویزان کند و یا منتظر ترحم تیمهایی مانند پادوا و یا الطاف دشمنان قدیمی مانند گالیانی بماند.

او را نکشتند اما پر و بالش را کندند و به همه ی آنچه او ساخته بود پشت پا زدند و آنها را فراموش کردند.

آنیلی فراموش کرد چه جامهای زیادی در ویترین افتخارات باشگاه یوونتوس است که با دستان وفادار دلپیرو فتح شده،او فراموش کرده دلپیرو در سری بی هم یوونتوس را تنها نگذاشت و با زدن بیست گل و کمک شایانی که به این تیم کرد اجازه نداد تاریخ پر افتخار سفید و مشکی ها از یادها فراموش شود.

او 36 ساله است و باید زمانی خداحافظی کند؟بله درست است اما دلپیرو لیاقت خداحافظی شکوهمندانه ی با لباس باشگاه محبوبش داشت مانند مالدینی.

اما او حالا باید بنشیند و روحش از التفاتهای به ظاهر دوستانه ی رقبا آزرده شود وبه سالهایی بیندشید که در اوج فوتبالش به آنها اعتنایی نمیکرد اما حالا....

ماجرا به اینجا منتهی نشد و در میلان هم خبرهای خوشی به گوش نمی رسد.

بهترین گلزن ایتالیایی لیگ قهرمانان و دومین گلزن برتر این تورنمت با بی مهری سیاه و قرمزها مواجهه شد.

عجیب و رقت انگیز به نظر می رسید که پیپو اینزاگی با زدن این همه گل در لیگ قهرمانان دیگر شایستگی حضور در این رقابت ها را ندارد.

آیا براستی او دیگر شایستگی حضور در لیگ قهرمانان را حتی بر روی نیمکت نداشت؟

نه،هرگز...هنوز از دو گل رویایی ای که او در سن سیرو وارد دروازه ی رئالی ها کرد مدت زیادی سپری نشده است که ما را متقاعد به ناکارامد بودن سوپر پیپو بکند.

اما واکنش اینزاگی نیز به این مساله متفاوت با دلپیرو نخواهد بود.او این نامهربانی رو به جان می خرد و باز به پیراهن باشگاه خود تعصب خواهد داشت و در صورت زدن گل بازهم دیوانه وار خوشحالی خواهد کرد!

شاید از میلان دیگر این انتظار نمیرفت چراکه انها همواره ماوای بازیکنان اسطوره ای همچون باره سی،کاستاکورتاو مالدینی بوده اند اما حداقل این است که واکنش روسونری از تورینی ها به مراتب بهتر بوده است.

آنها هنوز اندک فرصتی برای اثبات دیگر بار مهارتهای مهاجم 38 ساله ی خود داده اند و اورا از باشگاه محبوب خود نرانده اند.

ظاهرا فوتبال ایتالیا اسطوره های خود را مانعی برای حرفه ای شدن خویش می داند و می پندارد با حذف اساطیر خویش گامی بلند در جهت نوین شدن و پیشرفت خواهد برداشت!

اندوه و حسرت خوردن درباره ی پیپو و الکس دیگر بی فایده است،چراکه شاید بایستی هواداران فوتبال ایتالیا خود را برای عقب نشینی دیگر اساطیر خویش آماده کنند؛بوفون؟،او هم داستان پر افتخاری مانند دلپیرو در یووه دارد و از کسانی بود که بیانکوری را در سری بی تنها نگذاشت...کافی نیست...بهترین دروازه بان جهان درآن سال همه ی پیشنهادات بزرگ خود را پس زد و با یووه به سری بی قدم گذاشت...ظاهرا اینها نیز برای آنیلی کافی نخواهد بود...

هوادران ایتالیا روحشان از این اتفاقات آزرده شده است اما شاید خود نیز مقصر باشند.بگذارید کمی به عقب برگردیم،جام جهانی 2010...چه اتفاقات تلخی برای آتزوری رقم خورداما نتایج اسف بار تنها پیامد آن بازی ها نبود.

قبل از آن فوتبال ایتالیا کاپیتان خود را از سری آ بیرون انداخت و او را رهسپار حاشیه خلیج پارس کرد و بعد ازرقم خوردن آن نتایج تلخ در جام جهانی او را مستحق طرد شدن کامل دانست تا نگذارد او به آخرین آرزوی خویش که همان خداحافظی با پیراهن ناپولی بود دست یابد و مجبور شد کیلومترها دورتر از ایتالیا غریبانه جهان فوتبال را بدرود گوید.

اما گویی هواداران فوتبال ایتالیا چهارمین کاپیتان قهرمان جهان خود را مستحق این نامهربانی ها میدانستند و از این اتفاق چندان اندوهگین نبودند.

او هم مانند دلپیرو فقط دو انتخاب داشت،خداحافظی اجباری و یا رفتن به تیمهای دیگر، چندان فرقی نمیکند آنها کدام راه را برگزینند چراکه هردو راه نوعی دهن کجی به آنها به حساب میاید.

هوادران ایتالیا آنقدر خود را دارای حق می دانستند که به مارچلو لیپی نیز رحم نکردند و او و خانوداه اش را آزردند و وی را خانه نشین کردند.

گویی فراموش کرده بودند کاناوراو و لیپی در برلین اسطوره های دوست داشتنی شان بودند اما بخاطر یک اشتباه،یک ناکامی،یک انتخاب نادرست آنها را مستحق بدترین تحقیرها و توهین ها دانستند.

آری هواداران ایتالیایی خودشان نیز در رقم خوردن این اتفاقات بی تقصیر نیستند.

لیپی شایسته ی احترام بود اما طرد شد،کاناوراو بخاطر همه ی تلاش هایی که بخاطر ایتالیا انجام داد شایسته ی آن بود که بار دیگر خود را در پیراهن فیروزه ای رنگ ناپولی احساس کند اما او نیز رانده شد.

بنابراین اکنون نیز عجیب نیست که نوبت به بازیکنان دوست داشتنی دیگرمان رسیده،دلپیرو و اینزاگی...

حال زمان پاسخ گفتن به این سوال که آیا توتی هم به این سرنوشت تلخ دچار خواهد شد یا خیر رسیده است...

با وجود راه اندازی پروژه جدید واختلافات اولیه سرمربی جدید جالوروسی با کاپیتان رم بی جهت نخواهد بود که نفر بعدی را توتی بدانیم.

شاید توتی نیز باید قربانی پروژه و پیشرفت باشگاه شود...

اما داستان کمی فرق خواهد کرد...توتی برغم وفاداری عجیبش به پیراهن جالوروسی و گذشتن از همه ی جامهایی که در تیمهای دیگر می توانست به آن برسد و در رم به آنها نرسید شخصیت متفاوتی با دیگران دارد.

او برای رم از همه چیز خویش خواهد گذشت،او حتی رم را به آتزوری ترجیح داده است،بسیار اتفاق افتاده که توتی بخاطر رم،خود را از دسترس تیم ملی خارج کرده است و حضورش در تیم ملی را فقط منحصر به بازیهای اصلی تورنمتها کرده است.

او انتقادهای دوستانش مانند زامبروتا مبنی بر اینکه توتی در بازیهای مقدماتی هیچگاه در دسترس آتزوری نبوده است را به جان میخرد اما رم را اولویت قرار میدهد.

اما بدون شک تنها چیزی که توتی بخاطر رم از آن نخواهد گذشت غرور و عزت نفسش خواهد بود.

توتی برای بازی کردن در باشگاه محبوبش مانند دلپیرو از عزت نفس خود نخواهد گذشت،او یا آن قدر تمرین میکند تا خود را به مربی تحمیل کند یا کفش هایش را خود و به خواسته ی خود آویزان خواهد کرد

بدون شک دلپیرو،اینزاگی،کاناوراو و لیپی هیچکدام متسحق ناملاطفت هایی که در حق شان شد نبودند اما خود نیز در رقم خوردن آنچه اتفاق افتاد بی تقصیر نبودند

کاناوراو می تواست بعد از جام جهانی 2006 در قاموس یک قهرمان از تیم ملی خداحافظی کند اما این کار را انجام نداد،دلپیرو و اینزاگی هم این کار را نکردند و لیپی هم دوباره برگشت.

اما توتی بار دیگر نشان داد از دوستان صمیمی خود آینده نگرتر است و با اینکه سن اش از بقیه کمتر بود به مانند یک قهرمان از آتزوری کناره گیری کرد.

توتی در وهله ی اول خود اجازه ی تحقیر شدنش را نداد و در تیم ملی عکس العمل متفاوتی با سایرین داشت.

عکس العمل توتی در تیم ملی وقتی درست تر جلوه میکند که می بینیم کاناورو،اینزاگی و دلپیرو بعد از جام جهانی 2006 در تیم ملی عملکرد قابل ذکری از خود به جا نگذاشتند و همان بهتر بود که جا را به بازیکنان جوان میدادند.

با همین استدلال(عملکرد درست توتی در تیم ملی برخلاف ایشان)در می یابیم که در تیم باشگاهی هم سرنوشت متفاوتی با نامبرده ها خواهد داشت.

شرایط کنونی توتی خود گواه درستی این ادعاست.در حالی که اینزاگی و دلپیرو مطرود شده های تیمهای خویش هستند اما توتی کماکان پادشاه رم و مهره ای قابل اتکا برای تیمش است که فقدانش چه به لحاظ فنی و چه روحی در جالوروسی حس شدنی است.

و این اتفاقی نیست؛توتی به خوبی دریافته است که در پروژه ی جدید باشگاه رم باید آماده تر از قبل باشد،و چه سخاوتمندانه تلاش خود را در بازیها بیشتر کرده و مانند دوران جوانی خود به دنبال توپ می دود.

بله تلاش او سخاوتمندانه است،کاپیتان وفادار رم هرگز نمی خواهد تنها بواسطه ی نام بزرگ خود در ترکیب تیم حضور داشته باشد بلکه او می خواهد بخاطر توانایی هایش در ترکیب قرار بگیرد.

سخاوتمندانه است که او خود را بخاطر تاریخ بزرگی که ساخته است مستحق بازی کردن نمی داند و مانند سایر بازیکنان و یا حتی بهتر از ایشان تلاش میکند.

توتی با همه وفاداری و تعصبی که به رم دارد هرگز توهین و بی اعتنایی را برنخواهید تابید و به مانند گذشته اجازه ی تحقیر شدنش را به کسی نخواهد داد.

در نهایت نتیجه ای که می خواهم از سطور بالا بگیرم این خواهد بود:

3عامل از مهمترین عوامل طرد شدن و بی اعتنایی به بازیکنان اسطوره ای و بزرگ فوتبال ایتالیاست:1)تصمیمات ناخوشایند مدیران و مسولین تیمها مبنی بر حذف اسطوره ی تیمشان2)حمایت نشدن در خور و مناسب اسطوره ها از سوی هوادارانشان و حتی طرد کردن آنها بوسیله ی ایشان(ناگفته پیداست وقتی عامل دوم اتفاق می افتد مدیران فوتبال جرات پیدا خواهند کرد که تصمیمات ناخوشایند خویش را عملی کنند)

3)عملکردها،رفتارها و تصمیماتی که خود اسطوره ها در طی دوران ورزشی شان میگیرند.

عامل سوم بدون شک مهمترین عامل خواهد بود چراکه زمانی که اسطوره ها به مانند کاناوراو تصمیمات درستی برای آینده خویش نگیرند اتوماتیک وار دو عامل دیگر را بر ضد خود خواهند شوراند و در مقابل طبیعتا تصمیمات و عملکرد درست یک اسطوره عرصه را بر دو عامل دیگر خواهد بست(مانند عملکرد توتی در آتزوری).

برای همین است که وقتی به عنوان یک دوستدار توتی،از آغاز تا پایان دوران فوتبال توتی رامی نگرم،مطمئن می شوم که توتی به مانند یک اسطوره فوتبالش را شروع کرده،به مانند یک اسطوره آن را ادامه داده و یقین دارم که همچون یک اسطوره نیز به فوتبال خویش پایان خواهد داد...

نویسنده : ابوالفضل صالحی


منبع ([Only Registered And Activated Users Can See Links])

Mehrd@d
12-15-2011, 20:25
[Only Registered And Activated Users Can See Links]


اسطوره شهر رم حالا دیگر خسته به نظر می رسد تا جایی که در لحظات شادی اش هم به جدایی فکر می کند ، آیا خداحافظی با فرانچسکو امکان پذیر است؟
یک دهه پیش از این، کابوسمان جدایی از او بود. یک دهه پیش تمامی افتخار و احترام و غرورمان در ساق پاهای او خلاصه میشد. در اوج فلاکت و بدبختی دست به دامن او می شدیم و سرانجام زیر لب می گفتیم خدایا او را از ما جدا نکن!
و نجواهای ما هرگز بی جواب نماند. او برای رقبا همان جواب سالهای نوجوانی را داشت: “نه”. مگر رم بدون او رم است؟ از اینجا برود پس سکوهای الیمپیکو چه می شود؟ پس ما چه؟ او برود بچه های جالوروسی عشقشان را برای چه کسی خرج کنند؟ او همان ابرقهرمان ما بود، همان فرمانروای مطلق دنیا. همان کسی که آمده بود تا امپراطور دنیای کوچکمان شود، همان کسی که هیچ رقیبی نداشت و در مقابل اهریمن یک تنه می ایستاد. همان کسی که در نظرمان هیچ کس حریفش نبود. او همان فرمانروای بی رقیب دنیای ما بود.
حالا آن سالها سپری شده و روی آن ساقها اثر زخمهایی دیده می شود که به خاطر ما نصیبش شده اند و ما کور شده ایم و آنها را نمی بینیم. واقعا ده سال گذشته و این قدر زود بیناییمان را از دست داده ایم؟ نه مثل اینکه چیزهایی جدیدی می بینیم اما فرانچسکو را نه. حقیقت این است که دل ما کور شده و چه زود رفت آن روزهای پرافتخار پسرک طلایی. روزهایی که دردانه زدنک زمن، یقه آن پیراهن گرگ نشان را بالا می داد و در زمین غوغا می کرد. شاید پایان آن روزهای خوش با آن قرارداد لعنتی به سراغمان آمد، قراردادی که رقمش برای فرانچسکوی ما ناچیز است. او همین اواخر پیشنهاد دورقمی یانکی ها را رد کرد تا به بازی برای ما ادامه بدهد. هنوز هم پول دوست نداری مثل قدیم اما ما کور شده ایم. دیگر توان دیدن درخشش تو را نداریم. ما بی ظرفیت ها از نور تو کور شده ایم. یادمان رفته چه کارهایی برای ما انجام دادی. دیگر این جمله ی “توتی نمی تواند” برایمان عادی شده. اما پسرکی که پای آن تلویزیون کهنه تصویر تو را می دید توان رویارویی با حقیقت را ندارد. ما به چه مرضی مبتلا شده ایم؟ حالا پروژه ای داریم که به نظر در لیست اهدافش تبعید تو هدف شماره یک است. شاید هم تقصیر تو باشد که ما را به خودت و آن نمایشهای فراموش نشدنی ات وابسته کردی.
آخر فرانچسکو تو بروی رم بدون تو چه کند؟ شماره ده فقط مال توست. تو بروی ما می مانیم و روسیاهی به خاطر آن فکرهای بیهوده، همان توهماتی که می گفت تو دیگر نمی توانی. ما بی انصافها که به خاطر یک مشت پول بی ارزش تو را فروختیم. بت تو را شکستیم تا ما هم جهانی شویم، غافل از اینکه با تو کهکشانی بودیم!
فرانچسکو تو شاید بروی، چون ما لیاقت تو را نداریم. ما تازه به دوران رسیده های فراموشکار نمی دانیم که تو می توانی این جاده را به تنهایی هم بروی چون تو هرگز نمی ترسی. فرانچسکو ماندی و جنگیدی اما شاید درک تو برایمان مشکل است.
همه چیز را برای مراسم تدفین یک اسطوره دیگر آماده کرده ایم و از این کار به خود می بالیم. روزی که آن خبر مصیبت بار به گوشمان بخورد روز مرگ ماست. همان خبری که می گوید:”توتی رفت”.


منبع ([Only Registered And Activated Users Can See Links])

Mehrd@d
12-26-2011, 20:27
[Only Registered And Activated Users Can See Links]


شم گلزنی بالا،توانایی قرار گرفتن در موقعیت گل ،تکنیک و قدرت حمل توپ مناسب،مهارت لازم در بازی هوایی شامل بازی سازی با ضربات سر و گلزنی با آن و قدرت و دقت در شوت زنی از مهمترین ویژگی هایی است که فارغ از استعدادهای ذاتی اگر جملگی در یک فوروارد یافت شود می توان آن فوروارد را فوروارد شش دانگ و کاملی نام نهاد.
هرچند باید ،اصل استمرار و تداوم در ارائه ی کیفیت مطلوب رابه موراد فوق نیز اضافه کرد،به بیان دیگر یک فوروارد باید بگونه ای برای تیم خود مثمر ثمر باشد تا نتوان درخشش وی را جرقه ا ی کوتاه مدت دانست.
با اشراف بر این مقدمات می توان ادعا کرد در جالوروسی آخرین سنتر فورواردی که تمام این خصوصیات را با هم داشته است گابریل باتیستوتا بوده است چراکه بعد از باتیستوتا هرگز مهاجمی به تکامل یافتگی وی در رم ظهور نکرده است و به رغم اینکه باتی گل تنها در یک فصل توانست کیفیت بالای خود را در رم به نمایش بگذارد اما هواداران با علم برتوانایی های او همچنان وی را بهترین فواررد دهه ی اخیر رم می دانند.
با نگاهی به کیفیت مهاجمینی که بعد از باتیستوتا به جالوروسی آمده اند این عقیده ی هواداران رم کاملا درست به نظر می رسد...
باتی گل با بیست گلی که در فصل 01-2000 به ثمر رساند کمک شایانی به کسب آخرین اسکودتوی رم در آن سال کرد اما متاسفانه این فصل آخرین فصل رویایی او در سری آ بود.
اما افت درروند گلزنی باتیسوتا در فصول آتی چندان پر رنگ به نظر نرسید چراکه رم در آن زمان سنتر فوارد آماده ی دیگری به نام مونتلا را در تیم خود می دید چنانچه مارکو دلویکیو هم همیشه آماده ی زهر زدن به حریفان بود اما این دو نفر مهاجمینی بوده اند که قبل از باتی گل به رم آمده اند و ذکر نکردن نام ایشان بعنوان فورواردهای بعد از باتیستوتا نیز بهمین علت است.
بنابراین کاسانو اولین عنصر تهاجمی مطرحی است که بعد از باتی گل در رم ظهور کرده است.
اما وی را نیز به مانند توتی نمی توان یک فوروارد سنتر تخصصی دانست کما اینکه هر دو نیز در آن سالها پست تخصصی شان آن نبود،اما از شم بالای گلزنی توتی و کاسانو و هماهنگی منحصر به فرد و تکرار نشدنی ای که این دو باهم داشتند تا آنجا که بار گلزنی خط حمله ی تیم در دو فصل بر دوش این دو بود نمی توان به سادگی گذشت ولی بهرحال آنها را نمی توان در لیست مهاجمان بعد از باتیستوتا قرار داد.
فصل 04-2003 اولین فصلی بود که رم نداشتن باتیستوتا را نوک پیکان خط حمله ی خود احساس می کرد،برای جبران همین فقدان جان کارو مهاجم تنومند نروژی بصورت قرضی از والنسیا به رم منتقل شد.
بنابراین کارو را می توان اولین سنتر فوارد خریداری شده بعد از باتی گل دانست،اما وی هرگز نتوانست جایگزین مناسبی برای باتیستوتا باشد و در 26 مسابقه ای که برای رم به میدان رفت تنها 7 گل به ثمر رساند تا جالوروسی رغبتی برای دایمی کردن قرار داد او از خود نشان ندهد ودر نهایت او پایتخت ایتالیا را به مقصد بشیکتاش ترکیه ترک کرد.
در این فصل توتی و کاسانو بهمراه مانسینی اجازه ندادند مشکلی در خط آتش جالوروسی احساس شود و گلهای فراوانی به ثمر رساندند.
در فصل 05-2004 میدوی مصری مهاجمی بود که به جالوروسی آمد.آمار خوب گلزنی او در آژاکس و حضور نسبتا موفق وی در المیپک مارسی سبب شده بود این مهاجم جوان مصری را یکی از پدید ه های جدید سری آ بدانند اما نام کوچک وی هرگز در حد و اندازه های خط حمله ی نام دار جالوروسی نبود و او در 8 بازی ای که برای رم انجام داد هیچ گلی نتوانست برای جالوروسی به ثمر براند تا سبب شود رم وی را بصورت قرضی به تیم تاتنهام واگذار کند.
در این فصل آلیسیو سرچی و دانیله کورویا نیز که از آکادمی رم می آمدند اندک فرصتی برای خودنمایی یافتند اما این دو نیز جوان تر از آن بودند که بتوانند خط آتش رم را پشتیبانی کنند هرچند که تغییرات پیاپی مربیان تیم در این فصل نیز باعث شد تا فرصت چندانی برای درخشش آنها بوجود نیاید،این دو هم اکنون از بازیکنان تاثیرگذار تیمهای فعلی خود یعنی فیورنتینا و لچه هستند.
وینچنزو مونتلا با زدن 21 گل بهترین گلزن رم در این فصل سیاه بود.
فصل 06-2005،شابانی نوندا دیگر مهاجمی بود که برای قرار گرفتن در خط حمله ی رم به پایتخت آمد.
او که قبل از پیوستن به رم سابقه ی آقای گلی در لیگ سویس و فرانـسـه را داشت و با موناکو فینال لیگ قهرمانان را در مقابل پورتوی مورینهو تجربه کرده بود با هزاران امید و آرزو به سری آ و تیم رم آمد.
اما او نیز سرنوشتی بهتر از میدو و کارو نداشت و بعد از یک فصل بازی در رم و زدن 4 گل در 14 بازی به تیم بلکبرن قرض داده شد.
این مهاجم اهل کنگو به نوعی قربانی سبک و شیوه ی خاص اسپالتی شد چراکه این فصل اولین فصل حضور اسپالتی در رأس کادر فنی جالوروسی بود.
اسپالتی که سیستمش به نداشتن فورارد هدف مشخص، معروف بود از توتی در پست جدیدی استفاده کرد و با قرار دادن کاپیتان تیمش در جلو ترین قسمت زمین،فصل تازه ای از توانایی های توتی را در این پست جدید گشود.
در فصل 07-2006 توتی با زدن 32 گل در مجموع رقابتها و زدن 26 گل در سری آ بهترین گلزن لیگ های اروپایی شناخته شد و کفش طلای اروپا را ربود،همچنان که باعث شد بعد از 21 سال بار دیگر بازیکنی از رم آقای گل سری آ شود(آخرین بار روبرتو پروتزو در فصل 86-1985 توانسته بود با لباس رم آقای گل سری آ بشود،گفتنی است پروتزو بعد از توتی دومین گلزن برتر تاریخ جالوروسی نیز می باشد)
درخشش مثال زدنی توتی در پست مهاجم هدف برای بازیکنی که تا قبل از آن بعنوان یک هافبک تهاجمی در جهان فوتبال شناخته می شد سبب شد از طرفی آمار گلزنی او در زمان اسپالتی سیر صعودی بگیرد و از طرف دیگر،باعث شد تا جالوروسی فقدان یک مهاجم کلاسیک را در تیم خود حس نکند چراکه به واقع با حضور توتی در این پست جالوروسی مشکل گل زنی نداشت.
همین امر به خودی خود مسولین رم را از خرید یک مهاجم تاپ و بزرگ منصرف می ساخت.
هرچند در این سالها رم استفانو اوکاکا چوکا و فرانچسکو تاوانو را در خط حمله ی خود آزمایش کرد اما آنها نیز عملکرد قابل ذکری نداشتند.
در این سالها که رم در خط حمله، خود را بسیار وابسته به توتی می دید و مونتلا نیز فروغ سالهای گذشته خود را نداشت و ایـضا بازیکنان خریداری شده کیفیت خوبی از خود نشان نمی دادند جوان مونتگرویی تیم لچه به جالوروسی پیوست.
میرکو ووچینیچ که در ابتدا بنظر می رسید او هم به سرنوشت نوندا و میدو در رم دچار شود بسرعت پله های ترقی را در رم طی کرد و با بازی های خوب خود و گلهای حساسی که به ثمر می رساند تا حد زیادی بار خط حمله ای را که توتی به تنهایی به دوش میکشید را بین خود و کاپیتان تقسیم کرد.
او در فصل دوم حضور خود در رم (08-2007) تا همین فصل گذشته همواره همگام با توتی و یا بعد از وی بهترین گلزن جالوروسی بود و نامش در فهرست بهترین گلزنان تاریخ باشگاه در کنار آگوستینو دی باتولومی و رودی فولر جاودانه می ماند.
اما باید گفت هرچند ووچینیچ از بهترین عنصرهای هجومی سالهای اخیر رم است اما به هیچ وجه مهاجم شش دانگ و کاملی نبود،به بیان بهتر او بیشتر بال و یا وینگ موفقی بود تا یک مهاجم کامل و گلزن.
بنابراین او را هم باید مانند آمانتینو مانسینی یک وینگ تخصصی و نه یک مهاجم کلاسیک به شمار بیاوریم.
در همین فصل رم دو مهاجم دیگر را نیز خریداری کرد،اولی مائورو اسپوزیتو پدیده ی تیم کالیاری و دیگری لودویک ژولی مهاجم بارسلونا.
اسپوزیتو که در کالیاری آماری خیر کننده از خود بجا گذاشته بود در رم فقط سکوهای المپیکو را اشغال می کرد و ژولی نامدار نیز که در بارسلون پدیده ای به نام مسی را نیمکت نشین خویش می دید در رم فصل متوسطی را پشت سر گذاشت و برخلاف گمانه زنی ها هرگز مکملی همچون کاسانو برای توتی نشد و تنها بعد از یک فصل رم را به مقصد پاریسن ژرمن ترک کرد.
هواداران رم همچنان در حسرت یک مهاجم شش دانگ در تیم خود بودند تا با او پازل تهاجمی خط حمله ی خویش را کاملتر و مرگبار تر کنند که در فصل 09-2008 بعد از زمزمه شدن نامهای بزرگ بسیار سرانجام باپتیستا و منز راهی رم شدند.
مشخصا منز در سالهای حضورش در رم یک وینگ تخصصی بود اما باپتیستا با اینکه هرگز خصوصیات یک مهاجم کلاسیک را دارا نبود به ضرورت در این پست گمارده میشد اما باپتی به زعم گلهای زیبایی که برای رم به ثمر رساند هرگز آن بازیکنی نبود که رم را در خط حمله ی خویش بی نیاز کند،موقعیت مسلم گلی که او در بازی با آرسنال به شکل ناشیانه ای از دست داد نشان داد که رم به یک فوروارد به مراتب کامل تر از او نیاز دارد...
در فصل 10-2009 همچنان این خلا حس میشد که لوکاتونی به رم آمد.جلوه هایی از شکل بازی لوکا نشان می داد که چه قدر رم در این سالها به مهاجمی مانند او نیازمند بوده است.
قدرت و مهارت در بازی هوایی و شم گلزنی بالای او خیلی زود در رم نمود پیدا کرد،هرچند لوکا در این فصل درخشان یکی از بازیکنان تاثیرگذار جالوروسی بود اما به واقع وی دیگر آن مهاجم باطراوت و سرحال فیورنتینا و بایرن مونیخ نبود و پا به سن گذاشتن وی نگران کننده بود بطوری که هم هواداران و هم کادر فنی رم متقاعد شدند تونی تنها یک مسکن موقتی برای درد خط حمله ی رم بود و نه یک داروی درمانگر.
برهمین اساس لوکا در فصل بعد دیگر جایی در رم نداشت و آدریانو و بوریلو بعنوان نام دارترین مهاجمان بعد از باتیستوتا راهی رم شدند.
به ظاهررم با وجود بوریلوی آماده و امیدواری به احیا شدن آدریانو بهمراه توتی،منز و ووچینیچ پازل خط حمله ی خود را از هر فصل دیگر کامل تر کرده بود اما در عمل آدریانو مهره ای سوخته ای بیش نبود و بوریلو نیز به زعم شروع رویایی اش در رم هرگز دارای آن اصل استمرار و تداوم در ارائه کیفیت مطلوب خود نبود.
او هرچقدر رم را در اوایل فصل یاری کرد در اواسط و اواخر آن نه تنها یاری گر رم نبود بلکه مشکل ساز نیز شد،چه به لحاظ مسایل حاشیه ای و چه به لحاظ عدم تطبیق پذیری با سیستم مربی جدید که در آن مهره ای سرگردان شده بود(مشکلی که در این فصل نیز شاهد آن هستیم)
هرچند باید گفت فارغ از این مشکلات بوریلو در مجموع خصوصیات کاملی از یک مهاجم تکامل یافته مانند باتی گل را نیـــز ندارد،اما بدون شک وی بهترین فوروارد کلاسیک خریداری شده ی بعد از باتیستوتا بود.
بنابراین نزدیک به 8 فصل است که جالوروسی از فقدان یک مهاجم کلاسیک و البته کامل و کسی که بطور مداوم توانایی هایش را در خدمت تیم قرار بدهد رنج می برد و در این فصل پابلو دانیل اسوالدو بعد از نامهای بسیاری که ذکر شد دیگر مهاجمی است که برای پر کردن خلا مهاجمی مانند باتیستوتا راهی رم شده است.
اینکه وی جه مقدار از قبلی ها بهتر است سوالی ست که برای رسیدن به جواب آن باید منتظر ماند اما کیفیتی که اسوالدو در همین بازی های انجام شده از خود نشان داده است ما را متقاعد می سازد اگر او باتی گلی دیگر برای رم نباشد حداقل این است که از فورواردهای قبلی خریداری شده به مراتب بهتر است.
در نوع بازی او خصوصیات یک مهاجم شش دانگ کاملا مشهود است،او در زمین و هوا تاثیر گذار است و چارچوب را چه با پا و چه با ضربات سر و حتی ضربات آکروباتیک بخوبی هدف قرار می دهد،حفظ توپ و حمل آن را بخوبی انجام میدهد،در موقعیتهای گل حاضر است و توپ های سخت را هم میتواند تبدیل به گل بکند، کما اینکه سن او هم مناسب است و رم می تواند برای سالهای متمادی از او بهره مند شود و نه صرفا برای یک فصل.
او قطعا می تواند دارویی باشد برای خط حمله ی رم و نه تنها یک مسکن موقتی که در فصل بعد به تیمهای دیگر دیپورت شود.
او ویژگی های کاملی از خود بروز داده است و بزودی هم به آتزوری فراخوانده شده است و حال دیگر یک مهاجم ملی پوش که داعیه ی حضور در جام ملتهای اروپا را دارد بحساب می آید،این عوامل باعث می شود اسوالدو امیدواری های زیادی را ایجاد کند.
و جالب آن که وی اولین مهاجمی است که هواداران رم او را شایسته ی قیاس شدن با باتیستوتای محبوب و دوست داشتنی خود می دانند و گهگاه گلها و حرکات او و همچنین چهره و کاریزمای وی هواداران رم را به یاد باتی گل می اندازد.
تنها نکته ای که می ماند این است که از فصل 06-2005 تا همین فصل گذشته(11-2010) توتی همواره بعنوان برترین گلزن فصل رم بوده ست که فقط گهگاهی ووچینیچ توانسته همسوی او این عنوان رابا توتی مشترکا کسب کند.
اما در این فصل بسیار محتمل بنظر می رسد که اسوالدو به این روند یکه تازی توتی پایان دهد،هرچند این نکته نیز قابل ذکر است که شاید مصدومیتهای توتی باعث شود که اوسوالدو از نظر تعداد گل بالاتر از او قرار بگیرد.
اما باید گفت توتی در این سال ها در هر فصل موفق شده است به طور متوسط 16 گل در لیگ به ثمر برساند،بنابراین اگر اسوالدو امار گلهایش از این عدد تجاوز کند قطعا می توان او را بالاتر از تمام مهاجمین خریداری شده ی رم در این سالها دانست...،مهاجمی که می توان به او اتکا کرد.
هرچند هماکنون نیز تنها عاملی که باعث می شود نتوانیم با اطمینان اسوالدو را بهترین خرید فصل جالوروسی بدانیم تعدد بازیکنان های خوب خریداری شده در این فصل می باشد و گرنه او از بهترین هاست...

نویسنده : ابوالفضل صالحی


منبع ([Only Registered And Activated Users Can See Links])

feri71
03-13-2012, 00:08
چه لوبونتی!



[Only Registered And Activated Users Can See Links]


رم هفته ی مهم و خوبی را پشت سر گذاشت. برد کم گل و شیرین در رنزو باربرا در کنار شکست تیم های لاتزیو و اودینزه امید گرگها را بار دیگر برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا زنده کرد.
بدون شک یکی از قهرمانان سیسیل بگدان لوبونت بود. دروازه بان بی حاشیه و رومانیایی رم در نبود مارتین استکلنبرگ فوق العاده خوش درخشید و با چند عکس العمل دیدنی و زیبا دروازه رم را بارها نجات داد.
حال چه باور کنیم و چه نکنیم لوبونت در معدود دیدار هایی که برای رم به میدان رفته عملکرد کلی اش بهتر از مارتین هلندی بوده است. دروازه بان سابق تیم های آژاکس و فیورنتینا در این فصل و در ۶ بازی که به میدان رفته در هر بازی یا گلی دریافت نکرده و یا تنها ۱ گل دریافت کرده است. در مقابل لاتزیو هم اگرچه ۲ گل خورد اما گل اول را پس از اخراج مارتین و از روی نقطه پنالتی دریافت کرد که خب مسلما لوبونت مقصر آن نبود!
لوبونت در ۶ دیداری که بازی کرده توانسته ۱۱ امتیاز به همراه یارانش کسب کند.
شاید عجیب باشد اما واقعیت دارد. شاید کیفیت استکلنبرگ بالاتر از هم تیمی سابقش در آژاکس باشد اما در این فصل و در ۲۰ و اندی بازی که انجام داده نسبت به لوبونت آمار خوبی نداشته است.
شاید درخشش خیره کننده لوبونت تنها برای ۱ بازی بوده باشد و شاید هم او دوباره بتواند به اوجی که گرفته ادامه دهد اما چیزی که او در مقابل پالرمو نشان داد، رسما زنگ خطری بود برای دروازه بان اول تیم ملی هلند که آنطور که انتظار می رفت چندان ندرخشیده است.
کسی نمی داند در ذهن انریکه چه می گذرد. او پس از بازی مقابل پالرمو به تحسین از لوبونت و عملکردش پرداخت. شاید او قصد داشته باشد برای بازی دوشنبه ی هفته ی آینده هم از لوبونت استفاده کند و مارتین نیمکت نشین باشد. شاید هم اینگونه نباشد و لوبونت دوباره به روی نیمکت برگردد. با این حال انریکه بارها اعلام کرده کسی که آماده تر باشد در ترکیب قرار می گیرد و پست هیچ بازیکنی تضمین شده نیست.
لوبونت با تجربه ۲ ۳ فصل است که دروازه بان دوم و سوم رم محسوب می شود. او همیشه شانس دوم رم بوده و حالا هم باید نیمکت نشین مارتین باشد. قرارداد او در سال ۲۰۱۳ به پایان می رسد. لوبونت هیچگاه از نیمکت نشینی اش شاکی نبوده و بدون حاشیه تلاش کرده تا بتواند شانس حضور در دروازه اول تیم را پیدا کند. لوئیس انریکه که از عمکلرد لوبونت به وجد آمده بود پس از بازی با پالرمو گفت: ” لوبونت یک بازیکن حرفه ای و بزرگ است. انسانی بزرگ که همیشه آماده خدمت به تیم است. ”
” یک دروازه بان باید اولین مهاجم و اولین مدافع تیم باشد. دروازه بان های ما با جدیت تمام همراه با تانکردی و نانی تمرین می کنند. ”
لوبونت هم پس از از ارائه ی یک بازی به یاد ماندنی در رنزو باربرا گفت: ” می دانم که نقش دروازه بان در فوتبال مدرن تغییر کرده است. اما در حال حاضر به تنها چیزی که فکر می کنم، قدردانی از تمام کسانی است که به من فرصت بازی در تیم بزرگی چون رم را دادند. ”
.
بازی های لوبونت:
اینتر ۰-۰ رم (به عنوان یار تعویضی در دقیقه ۱۸ به میدان آمد)
رم ۰-۰ سیه نا
پارما ۰-۱ رم
رم ۳-۱ آتالانتا
رم ۱-۲ لاتزیو (به عنوان یار تعویضی در دقیقه ۹ به میدان آمد)
پالرمو ۰-۱ رم
.
میانگین امتیازات به دست آمده: ۱٫۸۳
میانگین گل های خورده: ۰٫۶۶
.
بازی های استکلنبرگ:
بولونیا ۰-۲ رم
رم ۱-۲ کالیاری
اینتر ۰-۰ رم (۱۸ دقیقه بازی)
لاتزیو ۲-۱ رم
رم ۱-۰ پالرمو
جنوا ۲-۱ رم
رم ۲-۳ میلان
نووارا ۰-۲ رم
رم ۲-۱ لچه
اودینزه ۲-۰ رم
فیورنتینا ۳-۰ رم
رم ۱-۱ یوونتوس
ناپولی ۱-۳ رم
رم ۲-۰ کیه وو
کاتانیا ۱-۱ رم
رم ۵-۱ چزنا
رم ۱-۱ بولونیا
کالیاری ۴-۲ رم
رم ۴-۰ اینتر
سیه نا ۱-۰ رم
رم ۱-۰ پارما
آتالانتا ۴-۱ رم
رم ۱-۲ لاتزیو (۸ دقیقه بازی)
.
میانگین امتیازات به دست آمده: ۱٫۳۴
میانگین گل های خورده: ۱٫۳۱


منبع : ASRoma27.com ([Only Registered And Activated Users Can See Links])

feri71
03-22-2012, 22:20
سایه مونتلا روی سر انریکه



[Only Registered And Activated Users Can See Links]


یکی از داستانهای هیجان انگیز این فصل سری آ جایی به اوج میرسد که کاتانیای وینچنزو مونتلا فصل را در کنار رم به پایان ببرد. رمی‌ها مطمئن هستند که در تابستان فرد مناسب را استخدام کرده‌اند و آنها پس از شکست ۳ ۰ مقابل فیورنتینا این عقیده را با انتشار خبر پیشنهاد تمدید قرارداد لوئیس انریکه نشان دادند و این حرکت در زمانی بود که آمارها برای جالوروسی بسیار نگران کننده بود و آنها از ۳۹ امتیاز ممکن فقط ۱۷ امتیاز کسب کرده بودند.
این حرکتی بود که باعث شد باشگاه‌های ایتالیایی در اهمیت دادن به نتایج تجدیدنظر کنند، چیزی که باعث شد وینچنزو مونتلا به خاطر آن به باشگاه سابقش کنایه بزند:”اگر من جای این اسپانیایی در رم بودم، باشگاه مرا تا به حال به برنامه‌های کارشناسی تلویزیون برگردانده بود.”
مونتلا، کسی که طبق گفته مدیر کاتانیا پیئترو لوموناکو DNA یک مربی بزرگ را دارد، متاسفانه درست میگوید. محیطی که به انریکه داده شده و همچنین صبر و فرصتی که کمتر کسی در ایتالیا صاحب آن است، به مونتلا داده نشد.
مهاجم سابق رم به عنوان یک فرد بی تجربه برای این پست و فردی که دوستی عمیقش با برخی بازیکنان جالوروسی از تبدیل شدنش به یک مربی منصف جلوگیری می‌کند در نظر گرفته شد. اما او بی سر و صدا رم را به مقصد کاتانیا ترک کرد، آن هم در حالی که می‌دانست جایگزینش که علاقه زیادی به ۴ ۳ ۳ دارد بدون تجربه زیادی به پایتخت می‌آید و پیش از این هم خودش را ثابت نکرده است.
هشت ماه گذشته، و به هر حال مونتلا به موفقیت بیشتری دست پیدا کرده و کاندیدای حضور در ناپلی و اینتر است و حتی لاتزیو. پس از پیروزی ۱ ۰ مقابل بیانکوچلستی، کاتانیا برای یک روز با ۴۱ امتیاز در کنار رم قرار گرفت.
بدون شک رم با لوئیس انریکه بهتر از زمان مونتلا توپ را حفظ میکند، اما پایتخت نشینان آن قدری که باید تاثیرگذار باشند نیستند. حتی بعد از اینکه ۴ ۳ ۳ آنها به ۴ ۳ ۱ ۲ تغییر کرد. خط دفاعی آنها در حال حاضر بسیار ضعیف بوده، و همین باعث شده که درک فوتبالی انریکه زیر سوال برود.
مونتلا هم مجبور شده که در برخی موارد ۴ ۳ ۳ مورد علاقه‌اش را به ۳ ۵ ۲ تعییر دهد، و او فرانچسکو لودی را به بازیکن محبوب هواداران تبدیل کرده، سرخیو آلمیرون را به اوج رسانده و البته شهامت او در ترجیح دادن گونزالو برگسیو به ماکسی لوپز-زمانی که هنوز به میلان نرفته بود- ستودنی بوده است.
با اینکه بحث عادت کردن لوئیس انریکه به یک کشور جدید و ناآشنایی با سبک فوتبالی وجود دارد، مونتلا هم مجبور بوده تا بازیکنان متعددی را که از آمریکای جنوبی به تیمش می‌آیند با جو ایتالیا آشنا کند و البته او همیشه باید منتظر فروش ستاره‌هایش باشد.
علیرغم محدودیت‌هایی که در استادیوماسیمینو برای هواپیمای سابق وجود دارد کاتانیا در اوج است و سبک جدیدی دارد. فقط نتایج آنها به ویژه در سال ۲۰۱۲ غافلگیرکننده نبوده‌اند و حالا آنها چشم نواز هم فوتبال بازی می‌کنند-چیزی که در تابستان گذشته در زمان انتخاب مربی جدید مدنظر فرانکو بالدینی بود.
همچنین باید این نکته هم در نظر گرفته شود که مونتلا، در ۱۳ بازی‌ای که پس از استعفای کلودیو رانیری، هدایت رم را بر عهده داشت به طور متوسط ۱٫۸۵ امتیاز در هر بازی کسب کرد و انریکه علیرغم هزینه‌های بالا در تابستان توانسته رکورد ۱٫۵۷ را در سری آ کسب کند. آمارها گویا هستند و با این تفاسیر رم در حال حاضر با مونتلا در رده سوم حضور داشت.
البته چیزها در استادیو الیمپیکو تغییر کرده و پروژه جدید تازه در ابتدای راه است، اما این طبیعی است که در مورد مقایسه عملکرد مونتلا و انریکه بحث شود. فقط با ۳ امتیاز اختلاف در ۱۰ بازی باقیمانده و با توجه به ابزارهایی که در اختیار دارند حتما افرادی خواهند بود که معتقدند رم با مونتلا نتایج بهتری می‌گرفت.
رم، درست یا غلط، با چشم‌انداز طولانی مدتی که اتخاذ کرده اعتماد سرکشی به لوئیس انریکه داشته چیزی که در این دنیای پر از وعده‌های توخالی قابل ستایش است. اما ممکن است زمانی برسد که آنها پس از یک شکست دیگر بجای پشتیبانی از لوئیس انریکه شروع به گفتن این کنند که شاید آنها در تابستان در جستجو برای یک مربی بزرگ، واقعا فرد موردنظر را قربانی کرده‌اند.

برگرفته شده از فوتبال ایتالیا

منبع ([Only Registered And Activated Users Can See Links])

feri71
03-24-2012, 22:19
…و سرانجام مقابل رم!



[Only Registered And Activated Users Can See Links]


امشب فیلیپ مکسز با شماره ۵ میلان بازی خواهد کرد تا پس از ۷ سال حضور در جالوروسی این بار با پیراهن روسونری ها مقابل توتی و یارانش قرار گیرد!
دیگر خبری از اشک های یک مدافع بر روی نیمکت المپیکو نیست,دیگر خبری از مصاحبه های یک مدافع مبنی بر اینکه با یک پا هم بازی خواهد کرد نیست,دیگر خبری از خوشحالی های غرور انگیز یک مدافع بر روی نیمکت نیست,دیگر خبری از برج مراقب نیست…
مکسز این بار باید برای پیراهن میلان بازی کند و مقابل رم قرار گیرد!امشب مطمئنا شب خاصی برای فیلیپ مکسز خواهد بود.مردی که به دلایل شخصی از رم رفت و همواره جایگاه رم را در قلب خود دانست اما بعضی ها هنوز به او می گویند “بی تعصب”!
اصلا تقصیر خودمان است که یک شبه فردی را تا عرش بالا می بریم و خیلی زود مجوز سقوط او را صادر می کنیم.بازیکنی که ۷ سال برای رم جنگید و اشک ریخت چطور می تواند بی تعصب باشد؟!مسئله ای که آشکار می باشد این است که مکسز استحقاق “هو” شدن را ندارد!او اوایل فصل را به دلیل مصدومیتی که در رم گرفتار آن شد از دست داد و نتوانست در المپیکو حاضر شود اما مسلما “هو” شدن این فرانسوی در سن سیرو ناسپاسی و قدرنشناسی تیفوسی های رم را نشان می دهد!قلب مکسز همیشه با رم است زیرا آن هفت سال یک خواب نبوده و تمام آن اشک ها و لبخند های فیلیپ برای رم و هوادارانش عین واقعیت بود و هیچ فریب کاری در کار نبود.چطور می توان بازیکنی را که هنوز برای رم آرزوی موفقیت می کند “بی تعصب” یا “خائن” نامید!مکسز حتی در ویلا اشتوارت نیز گفت که به دلیل “مسائل شخصی” می خواهد رم را ترک کند!همان موقع بود که اسطوره های فراموش نشدنی رم,توتی و دروسی به عیادت او رفتند و جویای حال او شدند!آیا این دو مرد افسانه ای اشتباه می کنند؟آیا توتی اشتباه می کند که تولد مکسز را به او تبریک می گوید؟!مردی که بی ادبی یک بچه به رم را بر نتابید و در فینال کوپا ایتالیا او را تنبیه کرد اشتباه می کند؟
جواب مشخص است؛خیر!مکسز قلبش با رم است و این را افرادی مثل توتی و دروسی می دانند که هنوز از دوستان او به شمار می روند.این ماییم که از روی احساسات و وابستگی زیاد و بیش از حد او را از خود دور کردیم و به او ناسزا می گوییم.مکسز تا ابد رمی است و هنوز هم طاقت توهین به رم را ندارد.مکسز هیچ گاه از رم بد نگفت و حرف ناراحت کننده ای در مورد تیم سابقش و هواداران رم نزد.زندگی او مسیر دیگری را طی می کرد و مکسز نیز طبیعتا در مسیر زندگی است…
با خراب کردن او,خاطرات ۷ ساله ی تیم محبوبمان با او را خراب کرده ایم و دور ریخته ایم.با بی تعصب خواندن او به خودمان توهین کرده ایم که روزی او را در کنار توتی و دروسی مظهر غیرت و تعصب در شهر رم می دانستیم!آیا یک بازیکن به همین راحتی به این دو بزرگ مرد می رسد و خیلی زود از بین می رود؟!خیر؛ما کمی تند رفته ایم!

منبع ([Only Registered And Activated Users Can See Links])

Mehrd@d
04-26-2012, 21:34
[Only Registered And Activated Users Can See Links]


از همان روز اول کسی ایمان چندانی به آینده گرگهای پایتخت نشین نداشت. روزی که توماس مالکیت باشگاه را بر عهده گرفت خیلی ها به آینده ای روشن امیدوار بودند. آینده ای با بازیکنان بزرگ، ستاره هایی که هواداران در خواب می توانستند شاهد حضور آنها در رم باشند. قهرمانی های زیاد و …
چه چیز هایی که در سر هواداران نگذشت. چه امید هایی به وجود آمد و چه به یکباره همه چیز از بین رفت. روزی که وینچنزو مونتلا را از رم مرخص کردند و به مردی از دیار اسپانیا و تیم دوم بارسلونا اطمینان کردند، نظر خیلی ها به پروژه ی رم تغییر پیدا کرد.
شاید در ذهن شما هم همینگونه باشد، رم تنها تیمی در جهان می تواند باشد که همه چیزش با عشق ساخته شده است. زمانی که سنسی ها مالک آن بودند با بضاعتی که داشتند تلاش شان را برای سرفرازی رم کردند. با چنگ و دندان توتی را از دهان گرگ های در کمین فوتبال جهان بیرون آوردند و به هر ترتیبی بود مانع خروج او شدند. کاری که آنها کردند برای تمام تاریخ رم ارزشمند بود. آنها نگذاشتند اسطوره باشگاه رم را ترک کند و با این کار نام رم را زنده نگه داشتند. از آن پس رم همواره به تیمی به نام عشق و تعصب در میان فوتبالی ها مشهور بود. خروش خون گلادیاتور ها به راستی در بازیکنان دیده می شد. ۹۰ دقیقه با تمام وجود شاهد بازی های جنگنده ای از سوی رمیها بودیم که حتی با وجود باخت هم به افتخار شان می ایستادیم و برای شان کف می زدیم.
این تیم همان تیمی بود که بازیکنانش برای پیراهنش دست به هر کاری می زدند. بازیکن ها آمدند و رفتند. رم همواره قابل احترام بود نه به عنوان یک تیم پایتخت، نه فقط به خاطر اسطوره اش، فرانچسکو توتی، بلکه برای عشقی که در این تیم وجود داشت.
از آن روز ها چندین سال می گذرد. حالا خبری از عشق در المپیکوی شهر رم نیست. حالا دیگر خبری از آن غیرت گلادیاتوری نیست. دیگر پس از یک باخت نمی توان ایستاد و برای تلاش بازیکنان کف زد. حالا دیگر وضعیت اورژانسی است و رم در حال مردن است …
تعصب فقط به دعوا با هم تیمی پس از بازی خلاصه می شود. به آب دهان پرتاب کردن پس از حرکت اردک سابق و گورخر کنونی یوونتوس خلاصه نمی شود. تعصب همان چیزی است که توتی سال های سال است در زمین مسابقه نشانش می دهد. همان چیزی که توتی و دروسی در کنار هم هنوز هم آن را به رخ می کشند اما کسی نیست تا آن را بیاموزد. درس مردانگی چیزیست که توتی در این سال ها به نمایش گذاشته است و ای کاش بازیکنان هم آن را می آموختند.
نه، این چیزی نبود که هواداران از آمریکایی ها انتظار داشتند. این چیزی نبود که هواداران در پی آن بودند. تحقیر برابر تیم های کوچک جدول، رکورد هایی که شکسته می شود، دیگر قابل تحمل نیستند. نمی دانم چرا دیگر خبری از آن عشق و علاقه نیست. چه شده؟! چرا دیگر به جای شکست های ۴ گله، باخت های به ۱-۰ هم قانع هستیم!؟ نه، من این را نمی خواستم. من رمی را می خواستم که حرف ها برای گفتن داشت. همان تیمی که رئال مادرید را دابل می کرد. چلسی را دابل می کرد حالا خودش هم در سری آ دابل می شود.
نه من مطمئنم این تیمی نبود که نه من می خواستم و نه تو. عشق را در تیم من کشتند. خبری از تلاش ۹۰ دقیقه ای نیست. بازیکنان راه می روند و لوئیس دوباره می گوید من مسئول شکست هستم!
این ها تمامی ندارد. انریکه حرفی برای گفتن ندارد و مالکان هم آن چیزی نبودند که ما می خواستیم. حالا دیگر برد های رم هم کم رنگ اند. چه جالب! حتی برد هم برای مان شیرین نیست.
فوتبال این است. این طبیعت این ورزش بی رحم است. به راستی چه به سر رم آمد؟ چرا راه رم به این شکل تغییر کرد؟!
هواداران دیگر تحمل ندارند و من هم نمی توانم بنشینم و نظاره گر باخت های پیاپی تیم ام باشم. من تنها به آینده امیدوارم. آینده ای که در ظاهر پوچ و تو خالیست اما من یک رمی ام و یاد گرفته ام که تا ثانیه پایانی ناامید نشوم.
چرا باید برد تیم های پایین جدول برای رم به آرزو و اما و اگر تبدیل شود؟! مگر این تیم همان تیمی نبود که بدون ترس ب مصاف رقبا می رفت، یوونتوس را با ۴ گل بدرقه می کرد و ورزگشاه را به آتش می کشید؟! پس چه شد؟! این تیم رو به نابودی است و نیازی به هوش بالا ندارد. کافیست به نتایج و عملکرد باشگاه نگاهی بیاندازیم تا ببینیم جالوروسی آبرویش را در حال از دست دادن است.
لوئیس اینجا دیگر جایی برای تو نیست. اینجا گرگها زخمی اند و به کسی بهتر از تو نیاز دارند. آسمان شهر رم دوباره گرفته است و قلعه ما خاموش شده است. این شهر و قلعه را خراب تر از این نکن …
.

[Only Registered And Activated Users Can See Links]



منبع ([Only Registered And Activated Users Can See Links])

42d3e78f26a4b20d412==