PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : علم تمرین



mr goal
03-02-2009, 16:29
بدن سازی در فوتبال همواره از مهم ترین عوامل پایداری در نتیجه گیری یک تیم در طول یک فصل و یا یک تورنومنت بوده است . چه بسا تیم هایی بوده اند که در اوایل فصل نتایج بسیار خوبی را گرفته بوده اند و پس از گذشت زمان و خستگی ناشی از بازیهای بازیکنان روند نتیجه گیری تیم به کلی عوض شده و نتایج بد جایگزین نتیجه های درخشان یک تیم می شود.

ابتدا با طرح چند برنامه بدن سازی ساده در مقاطع مختلف زمانی در باشگاه های برتر شروع کرده و در ادامه به صحبت درباره بدن سازی هوازی می پردازیم.


نگاهی به برنامه تمرینی سال پیش برخی از تیم های معتبر



تمرین هوازی برای فوتبال - تپه نوردی
نيوكاسل
هفته نخست: 10 دقيقه تپه هلث پارك؛ بسيار سبك
هفته دوم: 10 دقيقه تپه هلث پارك؛ سبك
هفته سوم: 18 دقيقه تپه هلث پارك؛ معمولي
هفته چهارم: 20 دقيقه تپه هلث پارك؛ با وزنه
در مجموع 18% تمرينات پيش فصل نيوكال به دستور مشخص بابي رابسون را تمرينات تپه‌اي تشكيل مي‌دهند.هلث پارك مخصوص تمرينات تيم‌هاي كريكت، دووميداني، بسكتبال و فوتبال است و اشخاص غيرحرفه‌اي حق حضور در آن منطقه را ندارند.
منچستر يونايتد
هفته نخست: 20 دقيقه تپه دويل تاون؛ بسيار سبك
هفته دوم: 20 دقيقه تپه دويل تاون؛ سبك
هفته سوم: 25 دقيقه تپه دويل تاون؛ معمولي
هفته چهارم: 30 دقيقه تپه دويل تاون؛ با وزنه
در مجموع 34% تمرينات پيش فصل منچستر يونايتد را تمرينات تپه‌اي تشكيل مي‌دهند. ناحيه دويل تاون يك مكان عمومي است، اما از ديد سر آلكس فرگوسن براي آمادگي جسماني بازيكنانش بسيار عالي و ايده‌آل است.
بارسلونا
هفته نخست 10 دقيقه تپه روخا؛ بسيار سبك
هفته دوم: 15 دقيقه تپه روخا؛ سبك
هفته سوم: 15 دقيقه تپه روخا؛ معمولي
هفته چهارم: 20 دقيقه تپه روخا؛ با وزنه سنگين
در مجموع، 23% تمرينات پيش فصل بارسلوناي اسپانيا را تمرينات تپه‌اي تشكيل مي‌دهند. از ديد فرانك ريكارد، تمرينات تپه‌اي اساس بدن ‌سازي مردان بارسلوناست و هر بازيكني كه در هفته دوم از تمرينات تپه ‌اي شانه خالي كند با جريمه سنگين مالي مواجه خواهد شد. وب سايت بارسلونا حتي تيتر يك خود را به تمرينات تپه‌اي و گزارش لحظه ‌به ‌لحظه آن اختصاص مي‌دهد.
بايرن مونيخ
هفته نخست: 5 دقيقه تپه‌هاي مرتفع بن؛ بسيار سبك(همراه با نرمش سنگين و سرعتي) .
هفته دوم: 10 دقيقه تپه‌هاي مرتفع بن؛ سبك
هفته سوم: 15 دقيقه تپه‌هاي مرتفع بن؛ معمولي
هفته چهارم: 15 دقيقه تپه‌هاي مرتفع بن؛ با وزنه
بايرن مونيخي‌ها چندان به تمرينات تپه‌اي بها نمي‌دهند و در مجموع 14% از تمرينات پيش فصل آنها به اين امر اختصاص داده مي‌شود، اما ضروري و لازم‌الاجراست.
سوال مهم اين است كه چرا كارشناسان تمرينات تپه‌اي را در پيش برد تيم به‌ سوي موفقيت بسيار حياتي مي‌دانند?
ديك ادوكات مربي نسبتا موفق هلند كه در نوع خود صاحب كتاب، سبك و مدرك معتبر فيفاست ادعا مي‌كند، تمام مربيگري و هويت فوتبال حرفه‌اي‌اش در تمرينات تپه‌اي خلاصه مي‌گردد. او اعتقاد دارد آمادگي جسماني مردانش مديون تمرينات فشرده و منظم او در تپه‌هاست نه در زمين فوتبال. ادوكات مي‌گويد: اين كار به علم روز دنيا نياز شديد دارد و اگر حساب نشده باشد اثر كاملاً منفي خواهد داشت. از طرفي تمرينات تپه‌اي از ديد كارشناسان فوتبال تركيه‌ 36% در پيشبرد فوتبال اين كشور تاثير داشته‌اند. چرا كه اساسا هر رويه‌اي كه باعث تقويت آمادگي جسماني بازيكنان يك تيم مي‌شود، سراسر سود و منفعت است. به‌خصوص اگر براي آن كار نيازي به صرف هزينه زياد نبوده و طبيعت 100% در آن دخيل باشد. چرا كه جدا از طولاني‌ترين تونل استخواني در ران پاي انسان قوي‌ترين و پرمسئوليت‌ترين ماهيچه‌هاي بدن در ناحيه پا به‌خصوص ناحيه ران پا هستند. از طرفي ساق پاي فوتباليست در حكم مغز متفكر يك شطرنج‌باز است و جدا از استعدادي كه احتمالاً در سلول‌هاي ماهيچه يك فرد نهفته است، نياز شديدي به انرژي وجود دارد. اگر فرد بيمار باشد پيرووات حاصل از گلوكوز در سيتوپلاسم بدون اكسيژن باقي مي‌ماند و وارد ميتوكندري، كارخانه توليد انرژي‌ بدن، نمي‌شود كه اولين تأثير اين امر، توليد الكل و اسيد لاكتيك است. الكل به مرور زمان سبب فراموشي فرد شده و اسيد لاكتيك به‌طور آني باعث خستگي ماهيچه‌اي مي‌گردد. نخستين هدفي كه در تمرينات تپه‌اي با رعايت استانداردها دنبال مي‌شود، عادت دادن ماهيچه‌هاي بدن به مصرف پيرووات و توليد انرژي است كه بايد تحت شرايط سخت نيز تا آنجا كه توان بدن فرد اجازه مي‌دهد، صورت بگيرد. تند دويدن هرگز نمي‌تواند استقامت ماهيچه‌هاي پاي انسان را تضمين كند مگر اين كه در مدت زمان بسيار طولاني صورت بگيرد كه عملا شدني نيست و غيرقابل قبول است. اما تنها 5 دقيقه دويدن آرام در شيب يك تپه در هواي آزاد و پاك، البته پس از گرم شدن بدن، يعني به كار افتادن كارخانه توليد انرژي سلول‌ها، مي‌تواند به اندازه 3 ساعت تمرين با توپ، مثمرثمر باشد. تمرين با توپ و بدون توپ از ديد ماهيچه بدن چندان اهميت ندارد، اما تفاوت مهم اين دو تمرين، به كار افتادن مغز است. چرا كه وجود توپ در تمرينات خودبه‌خود در بدن اضطراب كاذب ايجاد كرده و مغز مجبور به صرف انرژي بيشتري مي‌شود. اما اين انرژي آنقدرها زياد نيست كه به بهاي آن تمرينات بدن توپ را رها كرده و به‌خصوص تمرينات تپه‌اي را نفي كنيم. اصل تمرينات تپه‌اي بر پايه هماهنگي گروهي استوار است به‌ طوري‌ كه رهبر گروه بايد پاي خود را در بهترين مكان فرود آورد تا نفر پشتي درست در همان جا قدم بردارد. سطح مسيري كه بازيكنان در آن مي‌روند بايد پستي و بلندي نسبتا زيادي داشته باشد تا آنها مجبور شوند گاهي پرش داشته و به بدن فشار ناگهاني بياورند و مجبور بشوند آني تصميم بگيرند. اين تصميم ‌گيري‌ هاي آني آنها را كمك مي‌كند تا در زمين فوتبال نيز، بهترين تصميم را در شرايط سخت اتخاذ كنند. تمام بدن يك بازيكن در لحظاتي كه پستي‌ها و بلندي‌هاي يك تپه را پشت سر مي‌گذارد درگير است و در حالت سوزاندن گلوكوز فني شده به انرژي و گرما مي‌باشد. متابوليسم بدن نياز شديدي به شوك‌هاي روزانه دارد تا بتوان بعضا دست به پس‌انداز انرژي بزند. به‌خصوص مهاجمين يك تيم كه معمولا تحرك بيشتري دارند و بايد از قدرت تصميم‌ گيري بالايي برخوردار باشند نياز شديدي به تحمل اين فشارها دارند. نكته مهم در تمرينات تپه‌اي توجه خاص به استخوان هاست. چرا كه زانوهاي بازيكنان در اين تمرينات بسيار آسيب‌پذير نشان مي‌دهند. بازيكنان بايد قبل از انجام تمرينات تپه‌اي به‌طور كامل آموزش ببينند و بدانند كه در هنگام فرودآمدن پا به روي زمين نبايد با تمام قدرت ضربه بزنند بلكه فرم دويدن اصل نخست تمرينات تپه‌اي است. بازيكنان در تمرينات تپه‌اي بيشتر مي‌پرند و پاهاي خود را خيلي كم با زمين متصل نگه مي‌دارند. انجام تمرينات كششي قبل و بعد از تمرينات تپه‌اي بسيار مهم و ضروريست و در غير اين صورت احتمال مي‌رود در هر لحظه و به‌طور ناگهاني، شخص با گرفتگي شديد عضله مواجه شود. تمرينات تپه‌اي مشكلي براي دستگاه عصبي ايجاد نمي‌كنند. فيبرهاي ماهيچه‌اي كارگر در مقياس وسيع براي 90 دقيقه دوندگي بي‌امان به اين تمرينات نياز مبرم دارند. كسي كه در كمترين فاصله، به اشتباه بيشترين نيرو را به كار مي‌بندد هرگز نمي‌تواند 90 دقيقه بدود و مثمرثمر نيز باشد. در تمرينات تپه‌اي يك بازيكن بايد بتواند، 50 متر را در 8 قدم تا 10 قدم بپيمايد بدون اين كه به كف پايش فشار خاصي وارد شود يا نفس‌نفس بزند.
اثر بي تمريني بر انعطاف پذيري عضلات پشت ران
نتايج يك پژوهش نشان داد: افزايش زمان بي تمريني باعث افت و ماندگاري انعطاف پذيري عضلات پشت ران يا همسترينگ (hmf) مي شود. آقای غني زاده حصار ، عضو هيات علمي دانشگاه اروميه در پژوهشي كه به بررسي ماندگاري انعطاف پذيري عضلات پشت راني اندام غالب وغيرغالب بعد از يك دوره تمرين كشش( متوالي- متناوب) پرداخته است. مي افزايد: ضرورت دستيابي به شيوه اي كه در كمترين زمان بيشترين انعطاف پذيري را در بافت ايجاد كند، به طوري كه بيشترين ماندگاري را داشته باشد ، از مهمترين مسايل توانبخشي و ورزشي است. در اين پژوهش آمده است: امروزه تمرينات كششي به منظور بهبود انعطاف پذيري بخش مهمي ازهر فعاليت آمادگي جسماني است.



منبع : سایت های معتبر اینترنتی در زمینه های بدن سازی در ورزش

Gladiature_Roma
03-15-2009, 16:10
بسمه تعالی

تمرین ذهنی در فوتبال از دیدگاه اریکسون و ویلی ریلو

تمرین ذهنی
تغییر منفی به مثبت
من به سمت محوطه جریمه حرکت کرده و موقعیت خوبی هم دارم، ولی جایگیری دروازه بان خوب بوده و دفاع راست تیم حریف هم به من نزدیک می شود.در گوشه ای یکی از هم تیمی هایم را می بینم،ولی توسط بازیکن تیم حریف یارگیری شده و تحت فشار است. مغز من یک سوال از من دارد: شوت کنم یا پاس بدهم؟
من پاس به هم تیمی ام را انتخاب می کنم، ولی آنقدر تحت فشار قرار دارد که هیچ کار مثبتی نمی تواند انجام بدهد. پس از آن فیلم بازی را تماشا کرده و می بینم تنها کار درست در آن لحظه شوت کردن بوده، نه پاس دادن ،ولی در آن لحظه ذهنم قفل کرده و دودل شدم.

قفل کننده های ذهن خیلی رایج هستند

اریکسون:من بازیکنانی را دیده ام که در وضعیتهای دشوار و سخت هزاران بار ذهنشان قفل کرده است. می توانید بگویید دقیقا چه اتفاقی برای آنها می افتد؟
ریلو:چندین دلیل می تواند داشته باشد. ممکن است تنش ذهنی خیلی بالا باشد، که باعث قفل کردن ذهن بازیکن می شود.ممکن است بازیکنان رفتار فرار را از خود بروز داده و یا از اعتماد به نفس پایین رنج ببرند. قفل کننده های اکتسابی در وضعیتهای مشابه می تواند در مواقع و وضعیتهای دیگر بر روی بازیکن تاثیر منفی بگذارد.می توانیم همه این موانع را از طریق تمرین ذهنی برطرف کنیم.
در وضعیتی که بازیکن به جای اینکه شوت کند، پاس می دهد در حقیقت یک قفل کننده ذهنی را کسب کرده است.این بازیکن قبلا در وضعیتهای مشابه چنین موقعیتی را از دست داده و بنابراین تکرار چنین وضعیتی همراه با ایجاد اظطراب و تکنیک ضعیف در این بازیکن است.به عبارت دیگرمغزش آموخته که چنین وضعیتی دشوار بوده و آنرا به اظطراب مربوط کرده است.
زمانیکه یک قفل کننده ذهنی، همانند این در بازیکنی ایجاد می شود،چونکه بازیکن افکارش را روی مشکلاتی مانند زیر متمرکز می کند، به سرعت در وی تقویت و تثبیت خواهد شد:
· "انجام این کار خیلی سخت است".
· "اگر موفق نشوم چه اتفاقی خواهد افتاد".
· "این ویژگی بارز من است".
· "الان نباید موقعیت را خراب کنم".
این نمونه از قفل کننده ی اکتسابی می تواند در بازیکن طولانی و بادوام شده و هم از لحاظ عقلانی و هم هیجانی به یک مسیر مارپیچ مانند و منفی در وی تبدیل شود.
اریکسون:آیا یک فکر یا اندیشه می تواند به طور مستقیم بر هیجانات ما تاثیر بگذارد؟
ریلو: بله،افکار ما احساسات و تصورات ذهنی ما را هدایت کرده ،و پس از آن بر اجرای ما تاثیر می گذارند.در نتیجه،اکثر ورزشکاران مشکلات بی اهمیت و موانع را به خودشان تلقین کرده و از پیشرفت آنها جلوگیری می کند.از طرف دیگر ،می توانیم با انجام تمرین ذهنی و ایجاد یک تفکر نو، منفی را به مثبت تغییر دهیم.
با آموزش و به کار گیری روش صحیح،می توان با ایجاد یک چشم انداز جدید همه مشکلات بنیادی را رفع کرده و شروعی دوباره داشت.

با استفاده از تمرین ذهنی، تکنیک و تاکتیکها را سریعتر یاد بگیرید

اریکسون:تمرین ذهنی دقیقا چه چیزی است؟
ریلو:تمرین ذهنی به سادگی،هدایت خودکار افکار مثبت،احساسات و تصورات ذهنی به وضعیتهای ویژه ای است که ما بعدا در آن وضعیتها قرار خواهیم گرفت.این بدان معنی است که ما به مغزمان برنامه های ذهنی جدید و مثبت می دهیم.
ما از اندیشه مان برای دوباره آموزی چیزی که قبلا به طور منفی آموخته شده استفاده می کنیم،به طوریکه آن چیز مثبت شده و مشکل رفع می شود.
اریکسون:چیزی که شما گفتید این است که ما می توانیم، عملا یک احساس منفی که ارتباط با یک وضعیت خاص دارد را اصلاح کنیم، طوریکه به یک چیز مثبت تبدیل شود. در تمرینات دیده ام که چگونه این کار را انجام می دهید. بنابراین آیا می توانیم از افکار و این نوع تمرین ذهنی برای کنترل تکنیک و همچنین وضعیتهای مختلف در فوتبال استفاده کنیم؟
ریلو: قطعا چنین چیزی امکان پذیر است. همانطور که می دانید، می توان گفت مغز یک "ضعف"مشخص دارد و آن این است که تمایز بین چیزی که عملا آنرا تجربه کرده اید و چیزی که فقط به آن فکر می کنید،برایش مشکل است.همین ضعف است که به ما این امکان را می دهد، تا بر روی ذهنمان تمرین کنیم.
از این لحاظ مغز یک عضو کاملا استثنایی در بدن است.مغز افکار و احساسات ما را ذخیره کرده و هم به صورت هوشیارانه و هم نیمه هوشیارانه کل بدن و واکنش های ما را هدایت می کند.به علاوه،تحقیقات و تجربیات عملی نشان داده اند که مغز بدون توجه به محیط چیزها را فرا می گیرد.
در نتیجه،می توانیم با ایجاد تصویر هایی از اصول تکنیکی و تاکتیکی در ذهنمان، تکنیک و تاکتیکها را تمرین کنیم.می توانیم خیلی راحت روی مبل منزل نشسته،چشمها را بسته و به اصول تکنیکی و تاکتیکی فکر کنیم. با این کار می توانیم چیزهایی را که عملا در تمرینات یاد گرفته ایم با سرعت و قدرت در زمین بازی ارائه کنیم.
مزیت این تکنیک ذهنی این است که می توانیم در ظرف مدت چند دقیقه چند بار آنرا تکرار کنیم،در حالیکه در زمین فوتبال و در طول مسابقه یا تمرین به ندرت با آن وضعیت مشابه روبرو می شویم.به عبارت دیگر ممکن است در طول بازی فقط یکبار با وضعیتی همانند تک به تک با دروازه بان روبرو شویم،ولی در تمرین ذهنی می توانیم چند بار این وضعیت را در ذهنمان به تصویر بکشیم.
با ترکیب تمرین ذهنی و عملی می توان به بهترین نتیجه ممکن رسید.(اگر در وضعیتهایی که تحت فشار قرار نداریم تمرین کنیم تاثیر آن زیادتر هم می شود).
استفاده های زیاد از تمرین ذهنی


اریکسون:برای چه چیزهای دیگری می توان از تمرین ذهنی استفاده کرد؟
[Only Registered And Activated Users Can See Links]
بازیکن تیم گوتبورگ بیورن بورگ با ریلو در اوایل دهه 1980 تمرین ذهنی می کند

ریلو:من از تمرین ذهنی برای رسیدن به هدفهای بزرگی همانند زیر استفاده کرده ام:
· شکستن رکوردهای جهانی.
· قهرمان شدن در لیگ.
· یک فوتبالیست حرفه ای شدن.
· رسیدن به تیم ملی.
· انتخاب شدن برای رقابتهای جهانی.
همچنین از تمرین ذهنی برای رفع اضطراب و قفل کردن ذهن استفاده کرده ام،از قبیل:
· ترس از شکست.
· ترس از رقیبانی خاص.
· رفع افکاری همانند:"زمین حریف خوب نیست" یا "امیدوارم در مرحله بعد به منچستر برخورد نکنیم". "تیم برزیل شکست ناپذیر است".
زمینه سومی که از تمرین ذهنی استفاده کرده ام اصلاح افکار و باورهای منفی بازیکنان و تیم از خودشان بود،افکاری از قبیل: "من در حد و اندازه او نیستم". "ما یک تیم درجه سه هستیم". "هیچ شانسی برای قهرمانی نداریم". "زمانیکه مسابقه حساس است همیشه می بازیم".
اجازه دهید بازیکنی را که خودم با آن کار کردم و بعدا یکی از بهترین فوتبالیستهای اروپا شد برای شما بیان کنم.قبل از اینکه تمرین ذهنی را با هم شروع کنیم ، درباره وی آنالیزی انجام دادم.به این صورت که از وی خواستم چشمهایش را بسته و تمرکز کند.سپس گفتم تصور کن داری به کوین کیگان(که آن زمان یکی از بهترین بازیکنان اروپا بود) نزدیک می شوی.
پس از پنج دقیقه تمرکز،از وی خواستم تا افکار،احساسات و تصورات ذهنی خود را در این باره بگوید.گفت که اظطراب داشته و تدافعی فکر می کرده است.
[Only Registered And Activated Users Can See Links]
همچنین گفت شهامت کافی برای روبرو شدن با کیگان را نداشته و تصویر زیر در ذهنش نقش بسته است:
"اگر چه از نظر هیکل از کیگان بزرگتر بود ولی خودش را خیلی کوچکتر از کیگان دیده است".
این موضوع نشان می دهد که مغز این بازیکن به درستی برنامه ریزی نشده بود.وقتی که مغز به درستی برنامه ریزی نشود،استفاده از حداکثر توانائیهایمان غیر ممکن است.تا زمانیکه مغز ما یک تصویر ذهنی جدید را نپذیرفته است، به حداکثر بازی خود هرگز نخواهیم رسید.
ما تمرین ذهنی را با تحریک کردن مغزش به پذیرش آزادانه یک تصویر ذهنی جدید شروع کردیم، که در این تصویر وی همانند مهاجم تیم ملی انگلستان بزرگ،قوی و موثر بود.من
همه اینها را که جزء برنامه تمرین ذهنی اش بود در یک نوار کاست قرار داده و به وی
دادم.پس از چند ماه تمرین ذهنی،از آن خلاص شد و توانست در رقابتهای اروپایی از حداکثر توانایی خود استفاده کند.
نمونه دیگر یکی از مهاجمان اروپا بود که در گل زدن،به خصوص در رقابتهای لیگ،مشکل داشت.مغز او این تصویر ذهنی را پذیرفته بود: "من وارد محوطه جریمه می شوم و در موقعیت تک به تک با دروازه بان تیم حریف هستم.هر قدم که به دروازه و دروازه بان نزدیکتر می شوم،دروازه کوچکتر و کوچکتر شده و دروازه بان بزرگتر و بزرگتر می شود و در نهایت توپ را به خارج از چارچوب می زنم".
این یک نمونه بارز است که نشان می دهد مغز چگونه می تواند به صورت غلط برنامه ریزی شده و اجازه ندهد بازیکن از حداکثر توانائیش استفاده کند.
اریکسون:شما از قفل کننده های بسیاری همانند این در ورزشهای مختلف ،جلوگیری کرده اید.می توانید به ما بگویید چگونه این کار را می کنید؟
ریلو:قبلا به تاثیری که افکار ما می تواند در زندگی ما(چه مثبت و چه منفی)داشته باشد،اشاره کردم. کاری که به وسیله تمرین ذهنی انجام می دهم در حقیقت تغییر تفکر منفی و قدیمی به تفکر نو و مثبت است.تمرین ذهنی بیرون کردن تکانه های منفی آموخته شده و جایگزینی آنها با تکانه های مثبت و نو می باشد.این روش اصلی کار من است.
[Only Registered And Activated Users Can See Links]
اریکسون:چندین سال پیش زمانیکه تاثیر افکار بر روی زندگی افراد را به من گفتید واقعا شگفت زده شدم.می توانید خیلی ساده بگویید چگونه چنین می شود؟
ریلو: اجازه دهید از این منظر وارد شویم: اندیشه ای که در یک محیط و جو آرام به ذهن شما وارد شده، توسط مغز پذیرفته خواهد شد و بعدا یک تاثیر مثبت خواهد داشت.برعکس اندیشه ای که در یک جو نا آرام به ذهن شما وارد شده به یک قفل کننده ذهن تبدیل خواهد شد و بعدا شما را متوقف خواهد کرد.
اریکسون:آیا شما اعتقاد دارید که افراد مشکلات را به خودشان تلقین می کنند؟
ریلو:دقیقا. آیا به خاطر می آورید در مورد "قدرت ذهن" چه چیزی گفتم؟ فکر کردن به مشکلات و سختیها محدودیتها و قفل کننده های ذهن را گسترش می دهد.
اریکسون: پس اعتقاد دارید افراد می توانند به فرصتها و راه حل مشکلات هم فکر کنند.
ریلو:جواب بله است.ولی مجبوریم به طور سیستماتیک مدت زمان بیشتری کار کنیم. فقط ملاحظه کنید چگونه بعضی اوقات با خودمان حرف می زنیم.این "گفتگوی درونی" از آنجاییکه بدن ما را کنترل می کند، به طور باور نکردنی برای اجرای ما مهم است.آزمایشی انجام شده که این موضوع را تصدیق می کند.به یک گروه از افراد گفته شد تا آنجا که می توانندحرکت شنا روی زمین را انجام دهند.ولی قبل از اینکه شروع کنند،باید چشمهایشان را بسته و به مدت سه دقیقه بر طبق الگوی زیر با خود صحبت کنند:
· " دستهایم ضعیف هستند".
· "بدنم احساس سنگینی می کند".
· " در فرم بدنی خوبی نیستم".
پس از سه دقیقه گفتگوی درونی ،اجازه دادم تا حرکت شنا را انجام داده و آنرا بشمارند. یک روز بعد از همان گروه خواستم،نشسته،چشمهایشان را ببندند و تمرکز کنند.این بار گفتگوی درونی آنها عکس دفعه قبل بود:
· "دستهایم قوی هستند".
· "بدنم احساس سبکی می کند".
· "در فرم بدنی عالی قرار دارم".
از آنها خواستم حرکت شنا را انجام داده و بشمرند. هر باری که این تست را گرفتم،آزمایش شوندگان توانستند در بار دوم نسبت به بار اول تعداد شنای بیشتری بروند و این فقط به دلیل سه دقیقه گفتگوی درونی بود.
اریکسون: بنابراین می توانیم با تغییر سیستماتیک "گفتگوی درونی" در خود توانایی اجرایمان را بهبود ببخشیم.
ریلو:دقیقا. یک گفتگوی درونی سیستماتیک به تدریج گفتگوی منفی را بیرون رانده و یک نتیجه مثبت تولید خواهد کرد.
اریکسون:می توانید نمونه های بیشتری از گفتگوهای درونی مثبت و منفی برای ما بیان کنید؟
ریلو:یک گفتگوی درونی منفی همانند زیر است:
· " دوباره دارم اشتباه می کنم".
· "دیگران از من بهترند".
· "هرگز مقابل این تیم خوب بازی نمی کنم".
· "چرا من اینقدر بد شانس هستم".
· "زمین تیم حریف نامساعد است".
یک گفتگوی درونی مثبت همانند زیر است:
· "هر کسی اشتباه می کند،من از این بابت نگران نیستم".
· "در مقابل هر کسی مقاومت می کنم".
· "به دیگران اهمیتی نمی دهم،وظیفه خودم را انجام می دهم".
· "هر کسی می تواند بد شانس باشد،ولی من در مسیر پیشرفت هستم".
ریلو: یکی از موضوعات مهم این است که چگونه ضمیر نیمه هوشیار می تواند ما را از ارائه حداکثر توانائیهایمان باز بدارد:
· ما ریشه در نقشها و الگوها داریم.
· ما منفی فکر کرده و خودمان را محدود می کنیم.
· ما تدافعی بوده و غالبا یک روشی را که متداول است انتخاب می کنیم.
· به جای اینکه در اجرا آزاد باشیم،تحت اجبار و زور هستیم.
· موانع و قفل کننده هایی داریم که ما را در قفس اجرا محبوس می کنند.
همه اینها می تواند به وسیله تمرین ذهنی تغییر کند.همانطور که قبلا گفتیم،تمرین ذهنی استفاده از ذهن،تمرکز و تصویرهای ذهنی برای دستیابی به واکنش های مثبت است.در نتیجه،مجبور نیستیم برای تغییر واکنش هایمان یک وضعیت را به صورت بدنی در تمرینات تکرار کنیم.با این وجود باید گفت شکستن موانع نیمه هوشیار فرایندی است که احتیاج به زمان دارد.
این کار همانند تقویت یک عضله است.اگر یک تمرین را به اندازه کافی تکرار کنیم،آن عضله توسعه یافته و قویتر خواهد شد.اگر تفکری را به اندازه کافی تکرار کنیم،مغز توسعه یافته و آن فکر در ذهنمان ریشه افکنده و پایدار خواهد ماند.

روش تمرین ذهنی

ابتدا یک آنالیز کوچک انجام دهید:نشسته،چشمها را بسته و به طور کامل تمرکز کنید.اکنون به وضعیتی که می دانید باعث بروز مشکلات در شما شده ، فکر کنید.وقتی می خواهید این کار را کنید ،به ذهنتان اجازه دهید بدون هر گونه کنترل هوشیارانه و کاملا آزادانه فکر کند.تنها کاری که باید انجام دهید یادداشت کردن همه احساسات و افکار منفی است که در ذهنتان به وجود می آید.
مرحله بعد تغییر واکنش های منفی به مثبت در خودتان است.
سعی کنید واکنش های مطلوب را پیدا کنید.به عبارت دیگر در چنین وضعیتی دوست دارید چه عکس العملی از خود نشان دهید و آنها را یادداشت کنید.
اجازه دهید روشهای مختلف تفکر و پاسخدهی در وضعیت مشابه را به شما نشان دهم.قبل از اینکه برنامه تمرینی خودم را شروع کنم،اجازه دهید افکار یک دروازه بان و یک مهاجم
را قبل و بعد از تمرین ذهنی برای شما بیان کنم.زمانیکه دروازه بان گل می خورد دچار یک عکس العمل منفی خواهد شد.وی از طرف هم تیمی هایش تحت فشار قرار گرفته و تدافعی و هراسان خواهد شد.
واکنش های منفی وی پس از خوردن گل را می توان به صورت زیر بیان کرد:
· "من از توپ می ترسم".
· " از اینکه دیگران چگونه در مورد من فکر می کنند نگران هستم".
· "نباید دوباره خراب کنم".
· "از دست خودم عصبانی هستم".
· "من به خودم ایمان ندارم".
این دروازه بان در تمرینات ذهنی واکنش های زیر را تمرین می کند:
· "من احساس آرامش می کنم".
· "من تهاجمی هستم".
· "من به خودم ایمان دارم".
· "شهامت رفتن به سمت توپ را دارم".
· "اهمیتی نمی دهم که دیگران در مورد من چه فکری می کنند".
بازیکن مهاجم هر زمان که مدافع حریف پشت سرش قرار می گرفت افکار و احساسات منفی سراغش می آمد.واکنش های وی به شرح زیر است:
· " احساس خطر می کنم".
· "احساس نا آرامی می کنم".
· "حس تدافعی دارم".
· "من نمی توانم این مسئولیت را بپذیرم".
· "کنترلم را از دست داده ام".
· "تکنیک من به اندازه واقعی خودش نیست".
واکنش هایی که او از به صورت ذهنی بر روی آنها کار کرد به شرح زیر است:
· "زمانیکه مدافع حریف پشت سرم قرار دارد احساس خوبی دارم".
· "زمانیکه مدافع حریف پشت سرم قرار دارد احساس دلگرمی و آرامش می کنم".
· "زمانیکه مدافع حریف پشت سرم قرار دارد احساس قدرت می کنم".
· "می توانم از حداکثر تکنیک خودم برای غافلگیر کردن مدافع پشت سرم استفاده کنم"
برای تمرین،روشهای خودم را در قالب یک برنامه تمرینی تنظیم می کنم.در جدولهای زیر نمونه هایی را که با فوتبالیستهای مختلف کار کرده ام،برای شما خواهم گفت.همانطور که قبلا
گفتم،هدف برنامه تمرین ذهنی من جایگزین کردن واکنش های مثبت به جای واکنشهای منفی است که قبلا آموخته شده است.این کار را با کنترل افکار درگیر انجام می دهم.

ادامه دارد...........


با تشکر
مجتبی المیری دانشجوی کارشناسی ارشد تربیت بدنی

منبع : [Only Registered And Activated Users Can See Links] ([Only Registered And Activated Users Can See Links])

David Beckham
06-23-2009, 19:34
[Only Registered And Activated Users Can See Links]

رقابت‌های جام کنفدراسیون‌ها از سال 1997 به این نام خوانده شد، اما سابقه آن به دهه 80 برمی‌گردد، زمانی که برندگان تورنمنت‌های مختلف گرد هم می‌آمدند و با هم بازی می‌کردند تا قهرمان نهایی مشخص شود. نطفه جام در سال 1980 بسته شد. در آن هنگام برندگان چند دوره از جام‌های جهانی در اروگوئه جمع شدند تا پنجاهمین سالگرد اولین دوره جام جهانی را جشن بگیرند. اما تنها در سال 1997 بود که فیفا این رقابت‌ها را تحت پوشش خود قرار داد و فاصله بین هر دو دوره را دو سال تعیین کرد.

طبق دستور فیفا، قرار بر این شد که قهرمان‌های کنفدراسیون‌های مختلف در این جام به مصاف هم بروند. از سال 2001، این تورنمنت تبدیل به صحنه‌ای برای تمرین جام جهانی تبدیل شد و وقتی فاصله دو دوره به چهار سال افزایش یافت، این موضوع تبدیل به فاکتوری مهم گشت. به این ترتیب تیم میزبان جام جهانی جام کنفدراسیون‌ها را برگزار می‌کند تا آماده برگزاری جام جهانی شود. بسیاری تلاش دارند قهرمان جام جهانی را از روی موفقیت یا ناکامی تیم‌ها در جام کنفدراسیون‌ها پیش‌بینی کنند، اما این جام به ندرت نشان‌دهنده آن چیزی بوده که 12 ماه بعد قرار بوده روی دهد. هدف این تورنمنت گرد هم آوردن موفق‌ترین تیم‌های سال‌های اخیر بوده است تا بزرگ‌ترین نام‌های دنیای فوتبال در آن جمع شوند. اما اغلب این گونه نمی‌شود و تیم‌های بزرگ‌تر آن را فرصتی برای تجربه‌اندوزی و بازی دادن به بازیکنان کمتر به میدان رفته می‌پندارند. این تورنمنت فرصتی برای کشورهای کوچک‌تر هم هست که بتوانند فراتر از وزن واقعی خود بدرخشند. مثلا استرالیا در فینال جام 1997 حاضر شد و چهار سال بعد با شکست فرانسه و برزیل باعث شگفتی همگان گشت.

این جام همچنین مفیدترین تمرین برای میزبان جام جهانی است که تجربه بازی به دست آورد. پیش از این، میزبانان که حضورشان در جام جهانی قطعی بود، مجبور بودند برای آماده‌سازی خود را به چند بازی دوستانه محدود سازند. این جام قرار بود تورنمنت جایی برای تعیین نهایی بهترین تیم ملی دنیا باشد، اما نتوانسته به این عنوان دست یابد و بیشتر تبدیل به تورنمنتی دوستانه و مجلل شده است. بسیاری از تیم‌ها هم از حق خود برای حضور در این رقابت‌ها چشم‌پوشی کرده‌اند. آلمان در سال‌های 97 و 2003 از حضور در جام گذشت و در سال 1999 هم فرانسه از حضور در آن انصراف داد تا جلوه جام کاهش یابد. با این وجود چندین دیدار جذاب در این جام برگزار شده. فینال سال 1999 نمونه خوبی است که در آن مکزیک با نتیجه چهار بر سه برزیل را شکست داد؛ این بازی در خاطره‌ها می‌ماند. همچنین در سال‌های 1997 و 2005، برزیل که فرم عالی خود را برای این تورنمنت نگاه داشته بود نمایش‌هایی دیدنی داشت.

این تورنمنت داغ مرگ مارک ویوین فوئه، هافبک تیم ملی کامرون را هم بر پیشانی خود می‌بیند. آن تراژدی در سال 2003 اتفاق افتاد و بازیکن سابق وستهم، منچسترسیتی و المپیک لیون در بازی نیمه‌نهایی مقابل کلمبیا به زمین افتاد و جان داد. فرانسه و کامرون فینال را برگزار کردند، در حالی که دوستان و هم‌بازی‌های فوئه در هر دو سوی فینال حضور داشتند. تورنمنت پایانی احساسی پیدا می‌کرد و بعد از پیروزی یک بر صفر فرانسه، دو تیم برای احترام به فوئه جشن شادی را با هم برگزار می‌کردند. کمتر تورنمنت فیفا بوده که گذشته‌ای چنین درهم‌پیچیده داشته باشد.

اولین دوره در سال 1980 برگزار شد. مسابقات حذفی بود و موندیالیتو نام گرفته بود. در آن رقابت‌ها پنج برنده جام جهانی حاضر بودند، هر چند که انگلیس از این رقابت‌ها انصراف داده بود و جای این تیم را هلند گرفته بود. در آن دیدارها، سرانجام اروگوئه با پیروزی مقابل برزیل قهرمان شد و همین نشان داد که پیروزی در این جام الزاما یک تیم را بهترین جهان نمی‌سازد. در سال‌های 1985 و 1993 رقابت‌هایی برگزار شد که در آن برندگان کوپا آمه‌ریکا و قهرمانان رقابت‌های اروپایی با هم بازی می‌کردند. این جام در همان دو دوره برگزار شد و نام آرتمیو فرانکی، رییس سابق یوفا بر آن نهاده شد. در سال 1992 رقابت‌هایی با نام جام سلطان فهد در عربستان سعودی برگزار شد و در سال 1995 قرار بر این شد که جام‌های آرتمیو فرانکی و شاه فهد با هم ادغام گردند. در جام سلطان فهد در سال 1992 آرژانتین قهرمان دنیا شد. سه سال بعد، تیم‌های شرکت‌کننده در جام از چهار به شش افزایش یافتند و این بار دانمارک عنوان قهرمانی را به دست آورد.

در سال 1997 فیفا تصمیم گرفت به رقابت‌ها شکلی رسمی دهد و اولین دوره آن را هم در عربستان سعودی برگزار کرد. در این دوره هشت تیم حضور داشتند و برزیل که بهترین تاریخ جام را داشت با نمایش‌هایی بی‌نظیر قهرمان شد. در آن تیم کهنه‌کارهایی از تیم قهرمان جهان در سال 1994 مانند روماریو، دونگا و کافو، در کنار ستاره‌های رو به رشدی مثل دنیلسون و رونالدو حضور داشتند. آنها در مرحله گروهی به استرالیا باختند اما در فینال انتقام گرفتند و شش بر صفر استرالیا را بردند. برزیل دو سال بعد هم در فینال حضور داشت. تورنمنت برای اولین بار در خاورمیانه برگزار نمی‌شد و به مکزیک منتقل شده بود. تیم میزبان فوق‌العاده بود و در فینالی به یاد ماندنی برزیل را چهار بر سه شکست داد.

در سال 2001، برای اولین بار از جام کنفدراسیون‌ها به عنوان تمرین جام جهانی استفاده شد و کره و ژاپن میزبانی آن را به عهده گرفتند. فرانسه این بار قهرمان شد تا مشخص شود تیمی که در این جام می‌درخشد لزوما در جام جهانی موفق نخواهد بود. 12 ماه بعد، آبی‌ها بدون به ثمر رساندن حتی یک گل از جام جهانی حذف شدند. برزیل در جام کنفدراسیون‌ها عملکرد خوبی نداشت ولی سرانجام در جام جهانی قهرمان شد. دو دوره بعدی این رقابت‌ها در اروپا برگزار شد. فرانسه در سال 2003 میزبان بود و با وجود خاطراتی که از صحنه‌های دلخراش آن دیدار نیمه‌نهایی بین کامرون و کلمبیا در اذهان مانده، بازی‌های جذاب و لذت‌بخشی برگزار شد و گل‌هایی دیدنی به ثمر رسید. دو سال بعد میزبانی به آلمان رسید که قرار بود جام جهانی را هم برگزار کند. آلمان سعی داشت در این رقابت‌ها خود را ثابت کند، اما تیم‌های برزیل و آرژانتین از آمریکای جنوبی تیتر یک روزنامه‌ها را از آن خود ساختند. این دو تیم در شبی که رگباری سیل‌آسا در فرانکفورت می‌بارید فینال را برگزار کردند و برزیل با نتیجه چهار بر یک پیروز شد تا شکستی که چند هفته قبل در مرحله مقدماتی جام جهانی از رقیب همیشگی خورده بود را جبران نماید. اغلب تیم‌های حاضر در این دوره هجومی بازی می‌کردند چون حذف از این رقابت‌ها برایشان چندان مهم نبود. به این ترتیب بود که در هر دیدار این تورنمنت به طور میانگین 5/3 گل به ثمر رسید.

طرفداران و کارشناسان امیدوارند که تورنمت 2009 آفریقای جنوبی هم مانند دوره‌های پیشین باشد. تیم‌هایی مانند اسپانیا و عراق برای اولین بار در این دوره حضور دارند و روشن است که پیش‌درآمدی جذاب از آن چه در سال 2010 روی خواهد داد را می‌بینیم



منبع: Goal.com

Chelsea FC
09-25-2009, 21:53
[Only Registered And Activated Users Can See Links]


جام ملت‌های اروپا به مراتب جوان‌تر از مسابقات جام جهانی است. در سال ۱۹۳۰ بود که اولین دوره از مسابقات قهرمانی جهان برگزار شد و در سال ۱۹۶۰برای اولین بار تورنمنتی کوچک برای پیدا کردن قهرمان اروپا صورت گرفت.
کشورهای بزرگ اروپا از جمله آلمان و انگلیس در آن زمان با توجه به بودن مسابقات قهرمانی جهان جذابیت چندانی در برگزاری مسابقاتی ویژه اروپا نمی‌دیدند. برای نمونه در اولین دوره بازی‌ها در سال ۱۹۶۰، تنها ۱۷ تیم از ۳۳ کشور ممکن، آماده شرکت در این رقابت‌ها بودند.
صحنه‌ای از دیدار نیمه‌نهایی جام ۱۹۶۰ میان شوروی و چکسلواکیتمایل حضور در چنین مسابقاتی، در دوره‌های اول، بیش از همه در بین کشورهای بلوک شرق سابق محسوس بود که می‌کوشیدند از طریق کسب موفقیت‌های ورزشی، در صحنه سیاسی دنیا نیز پررنگ‌تر ظاهر شوند و نامشان در صف کشورهای مطرح دنیا قرار گیرد. البته نقش و محبوبیت جام ملت‌های اروپا به مرور زمان تغییر کرد.
تا سال ۱۹۸۰ وضع بر این قرار بود که تورنمنت دور پایانی با حضور فقط چهار تیم در کشوری میزبان برگزار می‌شد که خود نیز یکی از این چهار تیم بود. در چارچوب این مینی تورنمنت تنها دو دیدار نیمه نهایی و یک دیدار فینال انجام می‌گرفت. این چهار تیم هم در پیکارهایی مقدماتی تعیین می‌شدند که بازی‌های گروهی و در پی آن، دیدارهای رفت و برگشت یک چهارم نهایی را در بر می‌گرفت.
دوره‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۸ و آغازی دشوار
در سال ۱۹۶۰ فرانسه میزبان بازی‌ها بود، اما بعد از شکست در مرحله نیمه‌نهایی و ناکامی ۲ بر صفر در برابر چکسلواکی در دیدار بر سر مقام سوم، انتظارات تماشاگران خود را برآورده نساخت. قهرمانی اولین دوره مسابقات جام ملت‌های اروپا نصیب شوروی سابق شد که چهار سال بعد (۱۹۶۴) هم در فینال بازیها حضور داشت، اما در آنجا مغلوب اسپانیا شد.
پیروزی ۲ بر یک اسپانیا بر شوروی در فینال سال ۱۹۶۴میزبانی جام ۱۹۶۸ را ایتالیا برعهده داشت و خود هم سرآخر عنوان قهرمانی را به دست آورد، البته با بخت و اقبال فراوان. ایتالیایی‌ها در دیدار نیمه‌نهایی به مصاف شوروی سابق رفتند که حاصل بازی بعد از وقت قانونی و وقت اضافی صفر بر صفر بود.
در آن دوران از ضربات پنالتی خبری نبود و برنده دیدارهای نیمه‌نهایی در چنین مواردی به حکم قرعه مشخص می‌شد. قرعه پیروزی هم به اسم ایتالیا خورد و میزبان بازی‌ها در فینال رویاروی یوگسلاوی قرار گرفت. این دیدار بعد از وقت قانونی و اضافی با نتیجه تساوی یک بر یک به پایان رسید. البته در فینال دیگر از قرعه و قرعه‌کشی خبری نبود و در صورت تساوی، بازی باید تکرار می‌شد. در دومین بازی فینال ایتالیا موفق شد، یوگسلاوی را ۲ بر صفر شکست دهد.
جام ۱۹۷۲ بلژیک و ظهور غولی به نام آلمان
دهه هفتاد میلادی را می‌توان دهه طلایی فوتبال آلمان دانست. آلمان‌ها در این دهه چه در مسابقات جام جهانی و جام ملت‌های اروپا و چه در رقابت‌های باشگاهی در اروپا، نقشی برجسته ایفا کردند. در جام ملت‌های اروپا که در بلژیک برگزار شد، آلمان‌ها تیمی را روانه میدان کردند که بسیاری آن را بهترین تیم ملی تاریخ فوتبال این کشور می‌دانند.
گونتر نتزر (پا به توپ) یکی از نوابغ فوتبال آلمان در دهه هفتاد میلادیستاره بزرگ آن دوران فرانتس "بکن‌باوئر" ، یگانه قیصر دنیای فوتبال بود که در کنارش چهره‌هایی درخشان چون "سپ مایر" ، "گونتر نتزر" و "گرد مولر" حضور داشتند. در آن دوره بود که ملی‌پوشان آلمان به یک پیروزی بزرگ تاریخی دست یافتند و در چارچوب بازی‌های مقدماتی برای نخستین بار توانستند تیم ملی انگلیس را در استادیوم تسخیرناپذیر "ویمبلی" لندن ۳ بر یک شکست دهند.
تیم ملی فوتبال آلمان در آن دوره، بلژیک میزبان بازی‌ها را در دور نیمه‌نهایی ۲ بر یک مغلوب کرد و در بازی فینال ۳ بر صفر شوروی را در هم کوبید. گرد مولر که به بمب‌افکن تیم ملی آلمان مشهور بود، در دو بازی ۴ گل به ثمر رساند و آقای گل شد.
جام ۱۹۷۶ یوگسلاوی و تولد ضربات پنالتی
نخستین باری که فدراسیون فوتبال اروپا تصمیم گرفت، برنده یک دیدار را در صورت تساوی دو تیم بعد از ۱۲۰ دقیقه بازی، از طریق ضربات پنالتی مشخص کند، در جام ۱۹۷۶ یوگسلاوی بود. آلمان‌ها که سال ۷۲ قهرمان اروپا و ۷۴ قهرمان جهان شده بودند، در دیدار فینال به مصاف چکسلواکی رفتند. این دیدار بعد از تساوی ۲ بر ۲ در وقت قانونی و وقت اضافی به پنالتی کشیده شد.


[Only Registered And Activated Users Can See Links]

ناکامی هوینس در به ثمر رساندن ضربه پنالتی در برابر چکسلواکی در فینال ۱۹۷۶در حالی‌که بازیکنان چکسلواکی همگی ضربه‌های خود را به ثمر رساندند، اولی هوینس، مدیر ورزشی فعلی باشگاه صاحب‌نام بایرن مونیخ و یکی از بازیکنان مهم تیم ملی آلمان در آن زمان، توپ را به آسمان بلگراد فرستاد و آرزوی آلمان به دفاع از عنوان قهرمانی را بر باد داد.
در دوره‌هایی که از آنها سخن به میان آمد، ساختار رقابت‌های جام ملت‌ها کم و بیش ثابت ملند. به مرور زمان کشورهای بیشتری تصمیم گرفتند که وارد گود شوند و از این رو شمار تیمهای شرکت‌کننده در دور مقدماتی افزایش یافت، اما با وجود این، تورنمنت نهایی کماکان از دو بازی نیمه نهایی و یک بازی فینال تشکیل شده بود. به همین علت بود که فدراسیون فوتبال اروپا بعد از گذشت چند دوره تصمیم گرفت که با تغییر ساختار بازی‌ها، به جذابیت این جام بیافزاید.
جام ۱۹۸۰ ایتالیا و نخستین تغییر اساسی
ملی‌پوشان آلمان، قهرمان دوره ۱۹۸۰ ایتالیااولین بار در مسابقات ۱۹۸۰ در ایتالیا بود که هشت تیم در دور نهایی شرکت داشتند که در دو گروه تقسیم شده بودند. تیم‌های اول هر گروه مستقیم به فینال صعود می‌کردند و دو تیم دوم هر گروه بر سر کسب مقام سوم، به مصاف هم می‌رفتند.
در آن دوره، تیم ملی آلمان با دو برد در مقابل چکسلواکی و هلند و یک تساوی در برابر یونان، به‌عنوان سرگروه به فینال صعود کرد و در بازی نهایی هم با پیروزی ۲ بر یک بر بلژیک، برای دومین بار به‌عنوان قهرمانی اروپا دست یافت.
از جمله ستارگانی که در این موفقیت مهم سهیم بود، می‌توان از "کارل هاینس رومنیگه" نام برد و همچنین از "هورست هروبش" که به "هیولای سرزنی" شهرت داشت و "برند شوستر" که به "فرشته موطلایی" معروف بود. ناگفته نماند که ۶ بازیکن تیم منتخب آن دوره از مسابقات، آلمانی بودند.
جام ۱۹۸۴ فرانسه و برگزاری جشنی بزرگ
جام ملت‌های اروپا در سال ۱۹۸۴ را باید نقطه عطفی در این بازی‌ها دانست. در آن سال فرانسه میزبانی برگزاری هفتمین دوره را برعهده داشت و نه تنها به بهترین وجه از عهده انجام این وظیفه بر آمد، بلکه با کسب عنوان قهرمانی، شور و شادی فرانسویان را چند چندان کرد.
میشل پلاتینی با ۹ گل آقای گل جام ۱۹۸۴در این دوره، برخلاف دوره قبل، مرحله نیمه‌نهایی هم در دستور کار گنجانده شده بود. دیگر این‌گونه نبود که دو تیم سرگروه مستقیما به فینال راه پیدا کنند. طبیعی است که با اضافه شدن مرحله نیمه‌نهایی، هیجان و جذابیت مسابقات هم بیشتر شد.
فرانسه در آن سال بیش از همه از وجود یکی از نوابغ بزرگ عالم فوتبال بهره می‌برد، اعجوبه‌ای به نام "میشل پلاتینی" که در طی ۵ بازی ۹ گل به ثمر رساند و نه تنها آقای گل مسابقات شد، بلکه رکوردی به جا گذاشت که بعید می‌رسد روزی شکسته شود. از آن گذشته پلاتینی توانست در دیدار تیمش در برابر یوگسلاوی در طول یک نیمه سه گل به ثمر برساند و در این عرصه هم رکوردی بر پا کند.
دوره‌های بعد هم که در سال‌های ۱۹۸۸ و ۱۹۹۲، به ترتیب در آلمان و سوئد برگزار شدند، حال و هوایی مشابه داشتند.
جام ۱۹۸۸ آلمان و غفلتی سرنوشت ساز در دوئل بزرگ
در سال ۱۹۸۸ برای اولین بارمیزبانی برگزاری جام ملت‌های اروپا به آلمان واگذار شد و طبیعی است که سطح توقع مردم این کشور از تیم ملی هم بالا بود.
ملی‌پوشان آلمان مرحله گروهی را با دو پیروزی در برابر دانمارک و اسپانیا و یک تساوی در مقابل ایتالیا، پشت سر گذاشتند و به‌عنوان سرگروه راهی نیمه‌نهایی شدند. حریف آلمان در این مرحله هلند بود. بازی‌های بین هلند و آلمان همیشه پرهیجان و جنجالی بوده‌اند. این امر دست کم تا اندازه‌ای، ریشه در تاریخ و اشغال هلند توسط ارتش نازی در جنگ جهانی دوم دارد.
تیم ملی فوتبال هلند در این دوره ستاره‌های زیادی داشت که البته نقش دو چهره از دیگران برجسته‌تر بود: "رود خولیت" (گولیت) هافبک و کارگردان بازی نارنجی‌پوش‌های هلند و "مارکو فان باستن" ، مهاجم مهارنشدنی این تیم که در حال حاضر خود سرمربی‌گری هلند را برعهده دارد.
رونالد کومان (چپ) و رودی فولر در پیکار جنجالی هلند و فرانسهدر دقیقه ۵۵ دیدار نیمه نهایی جام ۸۸ میان آلمان و هلند، "لوتار ماتئوس" از نقطه پنالتی گل اول آلمان‌ها را زد و در دقیقه ۷۴ هم رونالد کومان با به ثمر رساندن ضربه پنالتی برای هلند، بازی را به تساوی کشاند.
نبرد آلمان و هلند در آن زمان، دوئل دو بازیکن هم بود: یورگن کوهلر، مدافع میانی آلمان و مارکو فان باستن، مهاجم هلند. در سال ۱۹۸۸بخت با هلند یار بود؛ فان باستن از یک غفلت کوچک کوهلر سود جست و دو دقیقه مانده به پایان بازی، گل پیروزی را برای هلند به ثمر رساند. این موفقیت در عین حال انتقام شکست ۲ بر یک هلند از آلمان در جام جهانی ۱۹۷۴ هم بود.
البته شماری از بازیکنان هلند بعد از خاتمه دیدار، رفتار ناشایستی از خود نشان دادند، از جمله رونالد کومان. در آن زمان هم حریفان پس از بازی پیراهن‌های خود را به یادگار رد و بدل می‌کردند و جناب کومان با پیراهن یکی از بازیکان آلمان، در وسط زمین به ظاهر همان کاری را کرد که انسان‌های متمدن با کاغد توالت می‌کنند. خلاصه این صحنه سر و صدای زیادی به پا کرد.
در دیدار فینال آن دوره، ملی‌پوشان هلند با برتری کوبنده‌ای، شوروی را ۲ بر صفر شکست دادند و برای اولین بار به عنوان قهرمانی اروپا دست یافتند. ناگفته نماند که مارکو فان باستن، ستاره آن دوره نیز، با ۵ گل، آقای گل بازی‌ها شد.
جام ۱۹۹۲ سوئد و موفقیت غافلگیرکننده دانمارک
مسابقات فوتبال قهرمانی اروپا در سال ۱۹۹۲ که در سوئد برگزار گردید، از یک لحاظ تاریخی شد. با توجه به جنگ بالکان و فروپاشی یوگسلاوی سابق، این کشور که دور مقدماتی را با موفقیت پشت سر گذاشته بود، از حضور در دور نهایی محروم ماند و جای یوگسلاوی را در این پیکارها دانمارک گرفت.
جام ۱۹۹۲ و فاتحی به نام دانمارکبازیکنان دانمارک که با خیال خوش و آسودگی خاطر ایام مرخصی و استراحت را می‌گذراندند، از طرف فدراسیون فوتبال کشورشان بسیج شدند که چمدان‌های خود را ببندند و عازم میدان مبارزه شوند.
ملی‌پوشان دانمارک که برخلاف تیم‌های دیگر، فرصت چندانی برای تدارکات، آماده‌سازی و انجام دیدارهای آزمایشی نداشتند، بی غل و غش قدم به میدان گذاشتند، با کمی بخت و اقبال و پس از موفقیت‌های دور از انتظار در مرحله گروهی، نخست تیم ملی هلند، مدافع عنوان قهرمانی را در مرحله نیمه‌نهایی در ضربات پنالتی مغلوب کردند و سپس تیم ملی فوتبال آلمان، قهرمان جهان در آن زمان را در بازی فینال ۲ بر صفر به زانو درآوردند. در آن دوره، انتظار همه چیز می‌رفت، جز قرار گرفتن دانمارکی‌ها در نوک قله فوتبال اروپا.
جام ۱۹۹۶ انگلیس و شروع فصلی تازه
دومین تحول اساسی در جام ملت‌های اروپا بعد از فروپاشی شوروی سابق و به‌وجود آمدن جمهوری‌های ریز و درشت صورت گرفت. با توجه به افزایش ناگهانی تعداد کشورهای اروپایی و فدراسیون‌های فوتبال در اروپا، تصمیم گرفته شد که در جام ۱۹۹۶ انگلیس، شمار تیم‌های شرکت کننده در دور نهایی از ۸ تیم به ۱۶ تیم افزایش پیدا کند: چهار گروه چهار تیمی که دو تیم اول و دوم از آن به مرحله یک‌چهارم نهایی راه می‌یابند.
برندگان این مرحله به نیمه‌نهایی می‌رسند و برندگان نیمه‌نهایی هم در دیدار پایانی برای کسب عنوان قهرمانی اروپا به مصاف هم می‌روند. یک نوآوری دیگر این دوره، گل طلایی بود که در وقت اضافی برنده مسابقه را تعیین می‌کرد، یعنی اگر در وقت اضافی، تیمی گل برتری را به ثمر می‌رسند، بازی در همان لحظه به پایان می‌رسید و تکلیف برنده هم مشخص می‌شد.
اولیور بیرهوف و اولین گل طلایی تاریخ جام ملت‌های اروپاآخرین پیروزی بزرگ انگلیس، میزبان بازی‌های ۹۶، به سی سال پیش از آن برمی‌گشت: کسب عنوان قهرمانی جهان در سال ۱۹۶۶. این سالگرد، موقعیت و مناسبتی نیک بود برای تکرار موفقیت پیشین. همه چیز برای تیم ملی انگلیس خوب پیش رفت تا مرحله نیمه‌نهایی که این تیم در مقابل آلمان قرار گرفت.
انگلیسی‌ها که در جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا در مرحله نیمه‌نهایی در ضربات پنالتی از آلما‌ن‌ها شکست خورده بودند، این بار نیز در ضربات پنالتی تسلیم ملی‌پوشان آلمان شدند. خلاصه آلمان و پنالتی بدل شده‌اند به کابوس لاعلاج، یا دست کم سخت‌علاج انگلیس. فینال جام ملت‌های اروپا در سال ۱۹۹۶ بین آلمان و جمهوری چک برگزار شد که با پیروزی ۲ بر یک آلمان خاتمه یافت. ناگفته نماند که "الیوور بیرهوف" ، مهاجم آلمان در این دیدار اولین گل طلایی تاریخ فوتبال را به ثمر رساند.
جام ۲۰۰۰ بلژیک و هلند و سقوط فوتبال آلمان
جام ملت‌های اروپا در سال ۲۰۰۰ از لحاظ شمار تیم‌های شرکت کننده تفاوتی با دوره پیشین نداشت، اما یک نوآوری بزرگ را دربرمی‌گرفت و آن این‌که برای نخستین بار میزبانی برگزاری مسابقات را دو کشور به‌طور مشترک برعهده داشتند: بلژیک و هلند.
تیم ملی فوتبال آلمان، مدافع عنوان قهرمانی اروپا که ستاره‌اش در جام جهانی ۹۸ فرانسه رو به افول گذاشته بود، تلخ‌‌ترین دوره‌اش را تجربه کرد. آلمان‌ها در مرحله گروهی، با یک تساوی و دو شکست در قعر جدول قرار گرفتند. روزنامه جنجالی «بیلد» در پی این ناکامی بی‌سابقه، در صفحه اول با تیتر درشت خطاب به ملی پوش‌های آلمان نوشت: «شما خل و چل‌های فوتبال اروپا هستید و باعث شرم و خجالت آلمان!»
نبرد زیدان (راست) و دل پیئرو، ستارگان فرانسه و ایتالیا در فینال جام ۲۰۰۰در حالی‌که ستاره فوتبال آلمان به‌شدت رو به خاموشی گذارده بود، درخشش ستاره یک تیم دیگر اروپا روز به روز بیشتر می‌شد: تیم ملی فرانسه که در سال ۱۹۹۸ در خانه خود، عنوان قهرمانی جهان را کسب کرده و آن دوران، فوتبال جذاب و مدرنی را به نمایش گذاشته بود.


[Only Registered And Activated Users Can See Links]

در آن دوره از بازی‌ها، تیم ملی بلژیک، یکی از دو میزبان مسابقات، در همان مرحله گروهی حذف شد. در مقابل، میزبان دیگر، یعنی هلند، بازی‌های خوبی نشان داد و اگر شانس بیشتری داشت، در مرحله نیمه‌نهایی در ضربات پنالتی مغلوب ایتالیا نمی‌شد.
لاجوردی‌های ایتالیا که بعد از ۳۲ سال بوی قهرمانی به مشام‌شان خورده بود، در دیدار فینال به مصاف فرانسه، قهرمان جهان رفتند و لحظاتی پیش از پایان بازی یک بر صفر از فرانسه جلو بودند که "ویلتورد" ، بازیکن تازه نفس فرانسه گل تساوی را به ثمر رساند و بازی با وقت اضافی کشیده شد. در وقت اضافی نیز "داوید ترزگه" ، مهاجم تیم ملی فرانسه، با زدن گل طلایی کار ایتالیا را یک‌سره کرد و باعث تداوم طلسم قهرمانی اروپا برای لاجوردی‌ها شد.
جام ۲۰۰۴ پرتغال و رستاخیز یونان
جام ملت‌های اروپا در سال ۲۰۰۴ با یک ضربه غافلگیر کننده آغاز گردید. تیم ملی فوتبال یونان که بعد از ۲۴ سال برای دومین بار توانسته بود در دور نهایی رقابت‌های جام ملت‌های اروپا حضور پیدا کند، در همان دیدار افتتاحیه اولین ضربه غافلگیرکننده را وارد کرد و ۲ بر یک پرتغال، میزبان بازی‌ها، را که برای عنوان قهرمانی دندان تیز کرده بود، شکست داد.
رهاگل و یونانی‌ها بر نوک قله فوتبال اروپا در جام ۲۰۰۴ملی‌پوشان یونان که با یک تساوی در برابر اسپانیا و یک شکست در مقابل روسیه، در گروه‌شان دوم شده بودند، در مرحله یک چهارم نهایی به مصاف فرانسه، مدافع عنوان قهرمانی رفتند و یک بر صفر از سد حریف‌شان گذشتند.
یونانی‌ها در نیمه‌نهایی هم کار ملی‌پوشان جمهوری چک را یک‌سره کردن و در بازی فینال رویاروی تیمی قرار گرفتند که در نخستین بازی ۲ بر یک آن را شکست داده بودند: پرتغال میزبان بازی‌ها. اگر چه پرتغالی‌ها تشنه انتقام بودند، اما بعد از ۹۰ دقیقه هم‌چنان تشنه ماندند، چرا که "کاریستئاس" ، یکی از ستارگان یونان در آن دوره، با تک گل خود ناممکن را ممکن ساخت و کشورش را برای اولین بار به‌عنوان قهرمانی اروپا رساند.
جام ۲۰۰۸ اتریش و سوئیس
در دوره ۲۰۰۸ دو کشور به طور مشترک میزبانی برگزاری مسابقات جام ملت‌های اروپا را بر عهده دارند: اتریش و سوئیس. این‌بار هم ۱۶ تیم در ۴ گروه تقسیم شده و ساختار بازی‌ها مانند سه دوره گذشته است، با این تفاوت که در پیکارهای این دوره، از گل طلایی و یا گل نقره‌ای خبری نیست. در دیدارهای حذفی (یک چهارم نهایی، نیمه نهایی و فینال) برنده بازی در صورت نتیجه تساوی بعد از وقت قانونی و اضافی، در ضربات پنالتی تعیین می‌شود.
این‌بار هم فهرست مدعیان کسب عنوان قهرمانی بلند بالاست: از فرانسه و ایتالیا گرفته تا آلمان و هم‌چنین اسپانیا که همیشه در صف مدعیان قرار دارد.
بسیاری از کارشناسان فوتبال، کسب عنوان قهرمانی اروپا را به مراتب دشوارتر از کسب عنوان قهرمانی جهان می‌دانند، چرا که در این جام حریف به اصطلاح آسانی وجود ندارد و برترین‌های اروپا روبه‌روی هم قرار می‌گیرند.

منبع:گردآوري : شهريار حي شاد


[Only Registered And Activated Users Can See Links]

Chelsea FC
10-02-2009, 20:21
مينا شرفي - تهران امروز
امروزه قراردادهايي چون قرارداد 80 ميليون پوندي كريستيانو رونالدو، كارگزاران فوتبال را بيش از هر زماني ثروتمند كرده است. سال‌هاست كه فيفا در مقابله با تاثير روزافزون دلالان فوتبال بر اين ورزش ناكام مانده است. در دهه 90 بود كه فيفا سيستم مدرك دادن به كارگزاران فوتبال را معرفي كرد اما هنوز هم دلالان بدون مدرك رسمي بدون هيچ مشكلي به كار خود در نقل‌وانتقالات بازيكنان ادامه مي‌دهند. باشگاه‌هاي فوتبال هم براي اينكه در بازار نقل‌وانتقالات بهترين بازيكنان موجود را از دست ندهند با اين دلال‌ها همكاري مي‌كنند. فيفا به‌خوبي مي‌داند كه تنها كمتر از يك‌سوم از همه نقل‌وانتقالاتي كه در سراسر جهان انجام مي‌شود توسط كارگزاران فوتبال « ايجنت» انجام مي‌شود و بقيه اين نقل‌وانتقالات توسط دلال‌ها صورت مي‌گيرد.با افزايش روزافزون حق پخش تلويزيوني و هزينه‌هاي كلان نقل‌وانتقال بازيكنان فوتبال براي تامين منافع خود بيش از هر زماني به‌دنبال گرفتن يك كارگزار يا مدير برنامه براي خود هستند. براي بازيكنان فوتبال كه حداكثر تا سن 35 سالگي مي‌توانند در سطح اول فوتبال حرفه‌اي بازي كنند استفاده از مشاوره‌هاي يك فرد آگاه ضروري به‌نظر مي‌رسد. توماس ليندراپ، رئيس اتحاديه بازيكنان دانماركي در اين‌باره مي‌گويد: «براي بازيكنان جوان فوتبال كه تازه پا به عرصه فوتبال مي‌گذارند استفاده از توصيه‌هاي مناسب يك مشاور حياتي است. ما نمونه‌هاي فراواني از بازيكنان بااستعدادي را ديده‌ايم كه آينده درخشان‌شان به‌خاطر فرصت‌طلبي‌هاي بي‌مورد والدين يا كارگزاران‌شان نابود شده است.» روبرتو برانكو مارتينز، مدير كل اتحاديه كارگزاران فوتبال اروپا معتقد است، شهرت كارگزاران رسمي فوتبال به‌دليل فعاليت اقليت دلال‌ها خراب شده. او مي‌گويد: «ما توسط كميسيون اروپا و اعضاي آن به‌عنوان بخشي از ساختار فوتبال ملي به رسميت شناخته مي‌شويم. يكي از اهداف ما مبارزه با فساد و فعاليت‌هاي خلافي است كه در فوتبال صورت مي‌گيرد.» ويلي مك‌كي، كارگزار اسكاتلندي فوتبال معتقد است به‌دليل فعاليت‌هاي مثمر ثمرش در بازار نقل‌وانتقالات هيچ‌وقت آن‌طور كه بايد و شايد از او قدرداني نشده است. او مي‌گويد: «كارگزاران فوتبال هميشه و به هر دليلي سرزنش مي‌شوند. هرچند ما بهترين بازيكنان را براي يك مربي مي‌خريم اما در نهايت همين مربيان انتقاد از ما را آسان‌ترين كار مي‌بينند. مي‌دانم كه آدم محبوبي در دنياي فوتبال نيستم چرا كه آدم بسيار موفقي هستم و آنها به من حسادت مي‌كنند.»
معروف‌ترين كارگزاران دنياي فوتبال
اما كارگزاراني كه مهم‌ترين نقل‌وانتقالات دنياي فوتبال تحت‌نظر آنها انجام مي‌گيرد، چه كساني هستند؟ ويلي مك‌كي (حوزه فعاليت: اسكاتلند، فرانسه و انگليس)، پاول زيتكا (جمهوري چك)، خورخه مندس (كارگزار بهترين بازيكنان پرتغالي از جمله كريستيانو رونالدو)، خينس كارناوال (كارگزار بهترين بازيكنان اسپانيايي)، راجر ويتمن (او نيمي از بازيكنان بوندس‌ليگا را پوشش مي‌دهد)، استار اند فرندز (آژانسي كه بازار اروپاي مركزي را كنترل مي‌كند)، وينچنزو مورابيتو (ايتاليا)، پيني زاهاوي (انگليس، اوكراين، روسيه و آرژانتين)، فرناندو هيدالگو (كارگزار اكثر بازيكنان آرژانتيني). اين فهرستي از بزرگ‌ترين و تاثيرگذارترين كارگزاران دنياي فوتبال است. ساكرنت براي آشنايي با متد كاري اين كارگزاران سوالاتي از آنها پرسيد اما هيچ‌يك از آنها حاضر به پاسخگويي به سوالات نشدند. به همين دليل شيوه كاري آنها هنوز هم در هاله‌اي از ابهام قرار دارد.
پيني زاهاوي، پادشاه دلالان
بدون شك در ميان تمامي اين كارگزاران «پيني زهاوي» پادشاه دنياي نقل‌وانتقالات است. او اگر وارد پرونده‌اي شود بدون هيچ مشكلي مي‌تواند هر بازيكني را از هر باشگاهي كه مي‌خواهد به‌جاي ديگر منتقل كند. در سال 1979 زاهاوي مقدمات انتقال 200 هزار پوندي آري كوهن را به ليورپول فراهم كرد. اين درحالي بود كه هنوز به‌عنوان يك خبرنگار مشغول به كار بود، كاري كه باعث شد به‌خاطر ارتباطاتش بعدها در دلالي به موفقيت‌هاي بسياري برسد. او در سال‌هاي اخير در مركز برخي از جنجالي‌ترين نقل‌وانتقالات دنياي فوتبال بوده است كه از آن جمله مي‌توان به انتقال 30 ميليون پوندي ريو فرديناند از ليدز به منچستر يونايتد در سال 2002 و انتقال خوان سباستين ورون به اولدترافورد در سال 2001 اشاره كرد. زاهاوي برخلاف بسياري از كارگزاران فوتبال ارزش فراواني براي حريم خصوصي خود قائل است و كمتر در جمع رسانه‌اي ظاهر مي‌شود.
فعاليت‌هاي ديگر كارگزاران فوتبال
منتقل كردن يك بازيكن از يك باشگاه به باشگاه ديگر تنها فعاليت كارگزاران فوتبال نيست. اكثر آنها در حوزه ديگري از فوتبال هم مشغول فعاليت هستند. بسياري از اين كارگزاران به‌عنوان كارشناس فوتبال هم شناخته مي‌شوند. كارستن آبرنيك كه برخي از بزرگ‌ترين نقل‌وانتقالات شمال اروپا تحت نظر او بوده يك برنامه كارشناسي فوتبال به‌نام «بدون فيلتر» را هر يك‌شنبه روي آنتن دارد. جان سيوباك (كارگزار سابق توماس گراوسن) و پر استفنسن (كارگزار دانيل آگر) هم به‌عنوان مفسر فوتبال مشغول فعاليت هستند. بسياري معتقدند نظرهاي كارشناسي يا تفسيرهايي كه يك كارگزار فوتبال در مورد يك بازيكن انجام مي‌دهد ممكن است جانبدارانه باشد و همين مساله باعث مخالفت با حضور كارگزاران در اين بخش‌ها شده است. در فوتبال امروز اكثر مسئوليت‌هاي يك بازيكن در دستان كارگزار است و درست مثل آينده بازيكنان براي يك كارگزار مسائل مالي در درجه اول قرار دارد و علائق يك بازيكن اصولا در درجه بعدي قرار مي‌گيرد و شايد همين مساله بيشترين تاثير در تفاوت فوتبال مدرن با فوتبال سال‌هاي دور را داشته است. در روزهاي آغازين تجارت كارگزاران فوتبال آنها براي دريافت مدرك از فيفا بايد وثيقه‌اي صدهزار پوندي نزد اين فدراسيون مي‌گذاشتند اما بعدها ملاك فيفا براي دادن مدرك به متقاضيان يك آزمون صد سوالي شد. فيفا در سال‌هاي اخير با وضع قوانين سختگيرانه سعي در محدود كردن فعاليت دلالان در دنياي فوتبال داشته اما تاكنون به موفقيت‌هاي چنداني دست نيافته است.

mr goal
09-02-2010, 21:21
فوتبال ورزش اشك‌ها و لبخندهاست. با این همه آنچه معمولا بیشتر در كانون توجه قرار می‌گیرد، پیروزی‌ها، خنده‌ها و موفقیت‌هاست. فوتبال همیشه به كام «قهرمانان زنده» است و انگار هیچكس طرف غمگین و غصه‌دار ماجرا را نمی‌بیند.

نگاهی به سابقه طولانی آدم‌های رنگارنگی كه تحت‌تاثیر مهیج‌‌ترین پدیده ورزشی قرن، آنقدر احساساتی شده‌اند كه اشك از چشم‌شان جاری شده، قطعا خالی از لطف نخواهد بود.

فوتبال پیوندی ناگسستنی با احساس دارد و به همین دلیل است كه بسیاری از غیر منتظره‌ترین اتفاقات ممكن در قاب جذاب مستطیل سبز رخ می‌دهد. به بهانه نزدیك شدن به سالروز اشك‌ریزان حمید استیلی پس از گلزنی به آمریكا، نگاهی به ماجرای تعدادی از آدم‌های معروف فوتبال ایران می‌اندازیم كه اشك خود را بذل وسوسه‌های پرهوادارترین رشته ورزشی جهان كرده‌اند!

اشك مقدس!

... و تا ابد دودو زدن غرور آفرین ستاره ایرانی در فرانسه را از یاد نخواهیم برد. تو چه حسی داشتی وقتی یكی از حساس‌ترین لحظات این سرزمین،‌نه در جنگ، نه در صنعت، نه در اقتصاد و سیاست كه در زمین فوتبال رقم خورد؟ سانتر مواج جواد زرینچه از جناح راست روی سر حمید استیلی كافی بود تا در دومین بازی ایران در مرحله گروهی جام‌جهانی 98، هافبك میانی كشورمان دروازه خصم دیرین را هدف بگیرد. صحنه اشك‌های غریزی حمید هنگام دویدنش به سمت خط طولی به پهنای تاریخ در حافظه ملت ما ثبت خواهد بود. حمید استیلی گل قرن را زد و بخشی از شادترین لحظات تاریخ ایران زمین را خلق كرد. می‌توان گریه شوق استیلی را «اشك مقدس» نامید. آنچه دومین شادی خیابانی عظیم فوتبال ایران را در پی خود به وجود آورد.

شش‌تایی‌ها!

در مسابقات مرحله یك چهارم نهایی جام ملت‌های آسیا 96، ایران و كره‌جنوبی در مصافی حساس به دیدار یكدیگر رفتند. این رقابت‌ اما، كمی بعدتر به لحظات غرور و افتخار فوتبال ایران در تاریخ ضمیمه شد. شاگردان ری‌یونگ مین در آن روز سرنوشت‌ساز مجبور بودند تركتازی ستاره‌های ایرانی را تماشا كنند. چهار گل علی دایی، یك گل كریم باقری و یك گل خداداد عزیزی یكی از عجیب‌ترین نتایج تاریخ آسیا را رقم زد. در دقایقی كه پیاپی توپ‌های ایران به قعر دروازه كره می‌غلتید، مربی چشم بادامی‌ كره‌ای‌ها اختیارش را از دست داد و مقابل دوربین‌های تلویزیونی اشك ریخت. گریه‌ ری‌یونگ مین، از آن صحنه‌هایی است كه غالبا از ذهن فوتبالدوستان پاك نمی‌شود. این مربی كره‌ای را، حاجی مایلی به گریه انداخت!

مسافری كه جا ماند

پس از جام‌جهانی فرانسه، آمریكایی‌ها بارها برای انجام یك بازی دوستانه به طرف ایرانی پیغام دادند تا چه بسا بتوانند انتقام شكست تلخ خود در جام‌جهانی را بگیرند. سرانجام مسوولان فوتبال كشورمان پذیرفتند راهی آمریكا شوند تا ضمن رویارویی تداركاتی با اكوادور و مكزیك، با كشور میزبان هم مصاف بدهند. تا آخرین لحظاتی كه لیست مسافران سفر آمریكا تنظیم می‌شد، نام عبدا... ویسی بازیكن اسبق فولاد هم در فهرست گنجانده شده بود، اما با از قلم افتادن نام وی از این اردو، دوربین نود سراغ او رفت و مصاحبه‌ جالبی از ویسی گرفت. این بازیكن با اخلاق كه هنوز هم نمی‌توانست حذف دیرهنگام خود را باور كند، در مقابل دوربین اختیارش را از كف داد و ناگهان بغضش را با گریه‌ خالی كرد: «حتی بچه محل‌ها برایم جشن گرفته بودند،‌اما نمی‌دانم چطور قلم خوردم...!»

گل زد و غش كرد!

در یكی از جنجالی‌ترین داربی‌های تاریخ فوتبال ایران، روز نهم دی‌ماه 1379، پرسپولیس و استقلال در شرایطی به مصاف یكدیگر رفتند كه مهدی هاشمی‌نسب به تازگی از تیم قرمز به تیم آبی نقل مكان كرده بود و حساسیت‌های فراوانی پیرامون وی وجود داشت. دست بر قضا ضلع شمالی ورزشگاه آزادی، از همان ساعات اولیه صبح علیه مهدی می‌خروشید و گاهی ركیك‌ترین الفاظ را نثار او می‌كرد. منصور پورحیدری نیز در اقدامی جالب توجه هاشمی‌نسب را در پست مهاجم به كار گرفته بود تا انگیزه‌های او به فریاد استقلال برسد. شماره هشت جنجالی فوتبال ایران سرانجام در واپسین دقایق مسابقه به آرزوی خود رسید و با استفاده از لیز خوردن عابدزاده، توپ را از بالای سر او وارد دروازه حریف كرد. پس از این گل، هاشمی‌نسب آنقدر خوشحالی كرد و اشك ریخت تا از حال رفت!

شوت هولناك حامد و اشك‌های سلطان

در جریان بازی‌های گروهی جام باشگاه‌های آسیا در اسفندماه 79، پرسپولیس در یك نبرد فوق‌العاده حساس به مصاف الهلال عربستان رفت. سرخپوشان دو دیدار نخست را برابر ایرتیش پاولدار قزاقستان و الاتحاد عربستان با تساوی به پایان رسانده بودند و چاره‌ای غیر از غلبه بر الهلال برایشان باقی نبود. با این وجود گل اول را حریف عربستانی زد. در واپسین لحظات نیمه اول، علی كریمی روی یك استارت انفجاری و دیدنی كار را به تساوی كشاند و در اواسط نیمه دوم نیز علی انصاریان پرسپولیس را جلو انداخت.

با این همه، تیر خلاص بر شقیقه پر افتخارترین تیم آسیا زمانی شلیك شد كه حامد كاویانپور از 40 متری دروازه دعایه را هدف گرفت و گل بسیار زیبایی را به ثمر رساند كه تا مدت‌ها بخشی از لوگوی برنامه جنگ فوتبال آسیا را تشكیل می‌داد. بعد از این گل علی پروین كه از شدت خوشحالی و هیجان بغض كرده بود، نتوانست خودش را كنترل كند و ... بله! سلطان هم اشك ریخت!

گلی كه كافی نبود!

پس از آنكه تیم ملی كشورمان در دیدار رفت پلی‌آف راهیابی به جام‌جهانی 2002 كره و ژاپن،‌با دوگل در دوبلین مغلوب ایرلند جنوبی شد، در جدال برگشت كار ایران برای صعود گره خورد. با این حال حضور بیش از یكصد هزار هوادار در ورزشگاه آزادی نشان می‌داد كه مردم هنوز صعود به جام‌جهانی را در سر می‌پرورانند. اتفاقا در این مسابقه یكی از زیباترین بازی‌های تیم بلاژویچ به معرض نمایش گذاشته شد. تیم سراسر هجومی ایران اما در مسیر رساندن توپ به دروازه حریف اروپایی‌اش ناكام ماند. بازی بر همین منوال تا دقایق آخر سپری می‌شد كه سرانجام یحیی گل‌محمدی با پروازی بلند ایرلند را مقهور كرد. بعد از سوت پایان بازی و حذف قطعی ایران، یحیی در عزای گل پرپر شده‌اش گریه كرد و استادیوم آزادی را تحت تاثیر قرار داد.

بغض رختكن تركید

در جریان دیدار پرسپولیس و پاس در جام آزادگان سال 79، سرخپوشان یكی از بدترین بازی‌های خود را به نمایش گذاشتند. مدافع عنوان قهرمانی كه بازی‌هایش هیچ نشانی از یك تیم پویا و سرپنجه نداشت، درمقابل دیدگان بیش از 50 هزار هوادار دوآتشه بازی را به سبزجامگان پاس واگذار كرد. این در شرایطی بود كه اسماعیل حلالی در پست بال راست مشغول ارایه بازی ضعیفی بود. این مساله از چشم هواداران پنهان نماند تا نهایتا كاسه و كوزه كمكاری همه بازیكن‌ها روی سر حلالی شكسته شود. دقیقه‌ای طول نكشید تا شعار «حلالی حیا كن، پرسپولیس رو رها كن» در آزادی همه‌گیر شد. هافبك آذری سرخپوشان اما، پس از پایان بازی نتوانست خودش را كنترل كند و آنقدر اشك ریخت كه همه برای تسلی دادن او گردش جمع شدند.

مسافر نمناك اتوبوس!

وینكو بگوویچ كه نخستین سرمربی دوران اصلاحات پرسپولیس در لیگ حرفه‌ای به حساب می‌آمد، در لیگ سوم هدایت سرخپوشان را پذیرفت او اما در تك‌تك روزهایی كه سرمربی این تیم بود با هجمه منتقدان و مخالفانی كه از سوی علی پروین هدایت می‌شدند، روبه‌رو بود. فشارها بر پرسپولیس لحظه به لحظه شدت می‌گرفت و همین موج منفی، شانس اول قهرمانی را پس از آن شروع توفانی و به‌یادماندنی به زانو درآورد. در یكی از همان روزهایی كه انواع و اقسام هجوم‌ها سرخپوشان را تحت تاثیر قرار داده بود، در پایان یكی از بازی‌های پرسپولیس وینكو بگوویچ عنان اختیار از كف داد و در اتوبوس حامل بازیكنان تیم، اشك ریخت. شاید اگر وینكو می‌توانست در شرایط طبیعی پرسپولیس را قهرمان لیگ كند، حالا خیلی چیزها عوض می‌شد.

آبیاری نهال قهرمانی پرسپولیس!

بازی تیم‌های پرسپولیس و ابومسلم معمولا جذاب و پرگل از آب درمی‌آید. در جریان یكی از همین بازی‌ها در دیدار برگشت لیگ هفتم، سرخپوشان در شرایطی میزبان حریف مشهدی بودند كه انتظار می‌رفت تیم تهرانی یك پیروزی آسان را به دست بیاورد. در پایان نیمه اول اما، شوكه‌كننده‌ترین اتفاق ممكن رخ داد و پرسپولیس در روزی عجیب به واسطه اشتباهات دور از انتظار فرشید كریمی با سه گل از حریف عقب افتاد. بین دو نیمه بازیكنان پرسپولیس با هم همقسم شدند كه هر طور شده این بازی را نبازند. سرخپوشان به دو گل دست پیدا كردند و در دقایق آخر نیز شروع مجدد خوب خود كریمی باعث شد ماته گل مساوی را بزند. در این لحظه محمود خوردبین با چشمانی غرق در اشك لب خط آمد و در شادی بازیكنان شریك شد؛ شاید همین زلال پاك بود كه سرانجام به قهرمانی پرسپولیس انجامید!

در آغوش اختلاف!

در تمام روزهای برگزاری لیگ هفتم باشگاه‌های كشور، شایعه اختلاف بین نیكبخت‌واحدی و افشین قطبی، نقل محافل ورزشی بود. روزی نبود كه خبر اختلاف یا درگیری این دو در رسانه‌ها مطرح نشود. با این همه در اتفاقی به یاد ماندنی پس از قهرمانی پرسپولیس در رقابت‌های یاد شده، نیكبخت‌واحدی در رختكن پرسپولیس در آغوش افشین قطبی قرار گرفت و تا آنجا كه جا داشت گریه كرد! این قاب جالب توجه، حتی تبدیل به یكی از فرازهای مستند مردان پرسپولیس هم شد. در یك اتفاق دیگر، در خلال درگیری بازیكنان قرمز و آبی در داربی دی ماه 79، تصاویری از نیكبخت ضبط شده كه هنگام زد و خورد نوازی، استیلی و سایرین در حال اشك ریختن بوده است؛ از آن اشك‌هایی كه نمی‌توان آن را اشك شوق نامید!

اشك تمساح؟!

حتما در جریان رفت و برگشت افشین قطبی به پرسپولیس قرار دارید. سرمربی محبوب قهرمان لیگ هفتم، ابتدا كشورمان را ترك كرد و حاضر نشد قراردادش را با پرسپولیس تمدید كند. پس از مدتی اما، به هر دلیل - اعم از كار پیدا نكردن قطبی یا تمایل بیش از اندازه ایرانی‌ها - نامبرده مجددا به كشور پدری‌اش بازگشت و قرارداد تازه‌ای را با سرخپوشان منعقد كرد. فصل جدید اما برای قطبی حامل خاطرات متفاوتی بود. آقای سرمربی آشكارا دچار تغییر رفتار شده بود و از سوی دیگر جو متفاوتی هم انتظار زمین خوردن او را می‌كشید. درنهایت، وقتی پس از توقف خانگی پرسپولیس مقابل صباباتری، قطبی به این نتیجه رسید كه باید ایران را ترك كند، در فرودگاه گریه كرد. بسیاری از هواداران فوتبال در ایران اشك‌های او را تلاشی برای جلب حمایت و توجه خواندند. شاید هم واقعا اینطور نبوده!

هق‌هق شوق!

تیم‌ملی فوتسال ایران در جریان رقابت‌های جام‌جهانی 2008 برزیل حضور درخشانی داشت. شاگردان حسین شمس چنان دلاورانه به مصاف رقبا رفتند كه حتی در برهه‌ای از زمان، برزیلی‌های تماشاچی هم به تشویق بچه‌های فوتسالیست ما پرداختند. پذیرفتن تنها یك گل از برزیل و نیز متوقف كردن ابرقدرتی همچون اسپانیا حقیقتا كار دشواری بود و البته بازی‌های خیره‌كننده ما، از دید فیفا و سایر نهادهای رسمی و رسانه‌ای پنهان نماند. در این میان حسین شمس علاوه بر تدابیر فنی، از نقطه نظر روحی و روانی نیز تاثیر مثبت زیادی روی بچه‌ها داشت. در یك تصویر به یاد ماندنی، پس از آخرین بازی گروهی و بعد از مسجل شدن صعود ایران به مرحله حذفی، حسین شمس را دیدیم كه از شدت شادی، شانه‌هایش را به شكل بامزه‌ای بالا می‌انداخت و هق‌هق گریه می‌كرد! خدا قوت آقای شمس!

شادی از نوع خودزنی!

در پایان دیدار برگشت استقلال‌تهران و داماش گیلان از سری رقابت‌های جام‌حذفی فصل 87 -86، وقتی استقلالی‌ها با سه گل حریف شمالی را شكست داده و به عنوان قهرمانی دست پیدا كردند، جشن نسبتا باشكوهی در ورزشگاه برپا شد. در این میان هركس به نوعی به شادی می‌پرداخت، اما شاید بتوان از نوع خوشحالی كردن سعید لطفی به عنوان عجیب‌ترین نمونه یاد كرد! مدافع - هافبك سابق استقلالی‌ها بدون توجه به سایر هم‌تیمی‌های خود به گوشه‌ای رفته بود و ضمن جاری كردن سیل اشك، مرتبا با دو دست بر سرش می‌كوبید! او كه علت ناراحتی‌اش را جدایی احتمالی از استقلال عنوان كرد، در این فصل نیز در مسابقه استقلال و پیكان، پس از گل زدن به تیم سابقش روی زمین نشست و دو مرتبه بر سرش كوبید! گویا این شیوه شادی، منحصر به سعید خان لطفی است!

چشم غزال!

شاید تا این لحظه عجیب‌ترین اشك‌های فوتبال ایران متعلق به خداداد عزیزی باشد. مرد فعلا محروم فوتبال ایران كه چند ماه پیش اسیر حوادث بسیار عجیبی شده و در پی مداخله در ضرب و شتم یك خبرنگار، به كمیته انضباطی فدراسیون فوتبال رفت، مقابل دیدگان قاضی شریفی و چندین خبرنگار و شاهد، ناگهان شروع به اشك ریختن كرد. او كه سخت مدعی بود در حقش اجحاف شده و به‌ویژه از اظهار نظر كیومرث هاشمی كه «خداداد باید از صحنه ورزش حذف شود» دلگیر نشان می‌داد، با گریه‌اش حاضرین در جلسه محاكمه خود را متاثر كرد؛ هرچند كه درنهایت چیزی عوض نشد و او به یك سال محرومیت از حضور در فوتبال محكوم شد. ناگفته نماند در جلسه مزبور سردار صلاحی - مدیرعامل پیام - نیز همپای غزال اشك ریخت!

اشك عشق!

... و اما بی‌انصافی است اگر در این پرونده، یادی از اشك‌های فراوان صاحبان اصلی فوتبال ایران نكنیم. هوادار! این موجود بخت‌برگشته‌ای كه غالبا چیزی بیشتر از یك مشت تعارف به كف نیاورده و بعد از هر اتفاقی، همه تقصیرات را به گردنش انداخته‌اند، حقیقی‌ترین و پاكترین اشك‌ها را نثار عشقش كرده است. او از گریه‌هایش نه به دنبال منفعت مالی بوده و نه قصد مظلوم‌نمایی داشته است. هوادار اگر اشك ریخته - كه ریخته، هزاران بار هم ریخته - صرفا از صمیم قلب و به خاطر تیم مورد علاقه‌اش این كار را كرده است. همین حالا هم اگر روی سكوها سر بجنبانی، مردان پشمینه‌پوشی را می‌بینی كه غمگین‌تر از مقصران مولتی‌میلیونر، پای عشق ناكامشان اشك می‌ریزند و البته این قصه به درازای تاریخ طولانی است...!

منبع: گل

AlexDelpiero
10-21-2010, 18:24
چرا مدافعین کناری مهمترین نقش را در زمین بر عهده دارند؟ (جاناتان ویلسون، گاردین)


حال دور رفت بازی منچستر با اینتر در لیگ قهرمانان (Champions League) را به یاد بیاورید. در نیمه ی اول پارک جی سونگ (Park Ji-Sung) در امتداد و جلوی وین رونی (Wayne Rooney) قرار گرفت تا از نفوذ های زیاد مایکون (Maicon) از سمت راست جلوگیری کند. در مقابل هافبک های اینتر ضعیف عمل کردند و به پاتریس اورا (Patrice Evra) اجازه ی نفوذ دادند. اگر به بازی نگاه کنید مثل این است که یونایتد یک بازیکن اضافی دارد و این دلیلی است بر این که آن ها کیفیت بهتری در بازی خود ارائه دادند.


بعد از استراحت بین دو نیمه، در مرکز دفاع ایوان کوردوبا (Ivan Cordoba) به جای نلسون ریواس نگون بخت وارد زمین شد و استبان کامبیاسو (Estaban Cambiasso) توانست که جلوتر و راحت تر بازی کند – در نیمه ی اول اکثر مواقع مجبور بود که در مرکز دفاع باشد و به نلسون ریواس که به شدت تحت فشار بود کمک کند – و همچنین زانتی (Zanetti) اجازه پیدا کرد که بیشتر از سمت راست حرکت کند و در نتیجه پاتریس اورا مجبور شد تا کمتر نفوذ کند و از حرکاتش بازماند. به همین دلیل،در نیمه ی دوم بازی نسبت به نیمه ی اول متعادل تر بود.


شروع برزیلی ها


دفاع کنار، به مفهوم مدرن و امروزی، توسط برزیلی ها در دهه ی 50 ایجاد شد. چگونگی پیداش سیستم 4-2-4 پیچیده و بحث برانگیز است، اما چیزی که مشخص است این است که در جام جهانی 1958 ظهور و بروز پیدا کرد و برزیل تنها تیمی بود که از این سیستم استفاده می کرد و تیم دیگری از آن بهره نمی برد. بر خلاف انتظارها علیرغم شهرت برزیلی ها در زمینه ی خصوصیات تهاجمی آن ها اولین استفاده کنندگان از سیستم 4 دفاعه در مقابل سیستم 3 دفاعه ی W_M بودند. (منظور شکل این دو حرف است که در سیستم دفاع 3 نفره شبیه به چینش تیم در دفاع و حمله داشت) ولی این سیستم کاملاً نرمال است. نه تدافعی است و نه تهاجمی، این نحوه ی استفاده از آن هاست که به آن ها وجهه ی تهاجمی یا تدافعی می دهد. (به بیان دیگر تا کنون، آن سیستم 1-5-4 به طور ذاتی نکته منفی نداشته است)


زبان شناسی و تسلط بر روی لغات در این جا کاملاً نقش مهمی دارد. در انگلیسی عبارت Full-back به جا مانده از زمان بازی با سیستم 5-3-2 است. در سیستم W_M آن دو مدافع با حرکات پوششی ای که توسط دفاع های وسط انجام می شد رو به جلو حرکت می کردند و حتی هنگامی که یکی از هافبک ها (معمولاً هافبک نیمه ی چپ) عمق را پوشش می داد تا خط دفاعی چهار نفره شکل خود را حفظ کند این مدافعان کناری اجازه نفوذ بیشتری نیز می یافتند. (به همین دلیل، شماره گذاری پیراهن سیستم دفاع چهار نفره انگلیسی به طور کلاسیک بدین ترتیب بود. از راست به چپ: 3-6-5-2)


در برزیل (و متعاقباً کشورهای اسپانیایی زبان) واژه "Full Back" معادل 'lateral' است. این واژه تصوری از عرض و کناره ها و نه از عمق را به ما می دهد. به بیان دیگر، یک بازیکن کناری و لزوماً منظور یک بازیکن دفاعی نیست. رسنال در سال 1949 با گذاشتن توری در اکثر نقاط جهان با تیم‌های مختلف بازی کرد و اگر چه در سطح جهانی موفق بودند اما موضوعی را یافتند که آن ها را گیج و مبهوت کرده بود!

لوری اسکات (Laurie Scott) مدافع کناری تیم آرسنال از پیروزی 5 بر 1 آرسنال بر تیم فلامینزه برزیل می‌گوید: " یکدفعه متوجه شدیم که یکی از بازیکنان حریف به سرعت نفوذ کرد و به طرف دروازه ما آمد و به سمت دروازه شوت زد که از کنار دروازه توپ به بیرون رفت. ما سعی کردیم پیدا بکنیم که چه کسی و دلیلی در این نفوذ حریف مقصر است اما نتوانستیم دلیلی بیابیم. فهمیدیم که این فول بَک آن ها بود که اینچنین نفوذ کرده بود. من هیچ وقت تا آن موقع اینگونه نفوذ نکرده بودم! "

افراط یک مشکل ذاتی در فوتبال برزیل بود – آن ها قبل از جنگ جهانی دوم فقط دو بار قهرمان کوپا آمریکا شدند و این نکته قابل توجه بود که هر دو گل اروگوئه در فینال جام جهانی 1950 به خاطر مدافع چپ (Left Back) برزیل بیگود (Bigode) بود که به علت‌ نفوذ‌های زیاد در پست دفاعی خودش حضور نداشت.


فضای قرار گرفته شده در مقابل دفاع های کنار، آن ها را ترغیب می کرد که به سمت جلو حرکت کنند. در حالی که در همان زمان باید به سرعت پوشش دفاعی لازم را انجام می‌دادند. زمانی که یارگیری از شیوه ی من تو من (Man-to-man) تغییر کرد، واکنش نشان دادن در مقابل حرکات تهاجمی دفاع کنار که با جلو رفتن خود جناح خود و دفاع را با سه نفر رها می کرد، برای 4 نفر اعضای دفاع تبدیل به یک فرآیند ساده شد. به زوج نیلتون سانتوس (Nilton Santos) و جلما سانتوس (Djalma Santos) اغلب بی توجهی مشد اما این دو نفر، کلید موفقیت ها و پیروزی های برزیل در جام های جهانی 1958 و 1962 بودند.


تکامل طبیعی


در سال 1962، شکل و ترکیب آن با ماریو زاگالو که نسبت به وینگر های معمولی و سنتی در سمت چپ بیشتر تغییر مکان می داد. به طوری که گارینشا به طور کامل به سمت دیگر رفت.انگلستان در 1966، ترکیبی بدون وینگر به وجود آورد، ترکیبی شبیه به 2-3-1-4 در زمان حاضر. مدافعین کنار آن ها، جورج کوهن (George Cohen) و ری ویلسون (Ray Wilson)، اگرچه مانند همتاهای برزیلیشان سریع نبودند اما نقشی حیاتی داشتند و به خاطر فرارهای خود که کمک کننده ی تیم در حمله بود شهرت داشتند. این خود یک تکامل طبیعی بود زیرا اگر وینگری وجود نداشته باشد که در مقابل آن دفاع کنند، مدافعین کنار بیشتر هجوم می آورند و همچنین اگر در تیمی وینگر نباشد، وظیفه ی مدافعین کنار است که حمله کنند تا فضا به وجود بیاورند و از عرض زمین استفاده کنند.


در سال 1970، برزیل تنها از یک دفاع کنار تهاجمی استفاده کرد، یعنی کارلوس آلبرتو (Carlos Alberto) به همراه اورالدو (Everaldo) از سمت چپ فشار می آوردند و تلاش می کردند تا تعادل در حمله به وجود بیاورند. این تاکتیک و حرکت موجب پیشرفت بزرگی در این زمینه شد ولی در آن زمان این کار مورد اقبال عمومی واقع نشد. اکثر تیم های اروپایی که از یک لیبرو (libero یا دفاع آخر) استفاده می کردند تمایل داشتند که از یک فول بک (دفاع کناری تهاجمی) استفاده کنند، و توسط قرار دادن یک بازیکن دفاعی تر در جناح مخالف، تعادل را برقرار می‌کردند. که او به مرکز دفاع متمایل می شد و به عنوان یک یارگیر عمل می کرد. جیاکینتو فاکتی (Giacinto Facchetti) و تارکیسیو برگنیش (Tarcisio Burgnich) در اینتر به مربی گری هلنیو هررا (Helenio Herrera)، یا پاول بریتنر (Paul Breitner) و برتی ووگاس (Berti Vogts) در آلمان غربی که قهرمان جام جهانی 1974 شد و یا آنتونیو کابرینی (Antonio Cabrini) و کلودیو جنتیل (Claudio Gentile) در ایتالیای 1982 که قهرمان جام جهانی شد، نمونه هایی از این نوع تاکتیک را به نمایش گذاشتند.


در سه ترکیب فوق الذکر، مدافع چپ در این زوج، مطابق معمول فرد تهاجمی تر بود. جانلوکا ویالی (Gianluca Vialli) تئوری ای با این مضمون که دفاع راست همواره بدترین بازیکن تیم است داشت. اگر دفاع راستی قابلیت دفاعی خوبی از خود نشان می داد و قد متوسط یا بلندی داشت، به دفاع وسط منتقل می شد. اگر کار او با توپ خوب بود به خط هافبک می رفت و فقط بازیکنانی برای بازی در دفاع راست باقی می مانندند که نه مدافعین خیلی خوبی بودند و نه خیلی تکنیکی بودند. ولی مدافعین چپ متفاوت بودند، هم به خاطر این که که چپ پاها کمیاب تر بودند و تا حدی هم به خاطر مثال‌هایی به مانند فاکتی. این دیدگاه و شیوه ی تفکر پس از گذشت مدتی افزون بر 20 سال تغییر کرد. ظهور و به وجود آمدن وینگ-بک ها (wing-back)* می تواند به عنوان تلاشی برای آزاد کردن مجدد هر دو دفاع کنار نگاه شود- خصوصاً در جایی که وینگر وجود ندارد - ولی رفتن تدریجی به سمت تک مهاجمه بازی کردن باعث بازگشت به سمت بازی 4 دفاعه شد. دفاع های کنار دوباره اهمیت تهاجمی پیدا کردند. به دنی آلوز (Dani Alves) که یکی از بزرگترین بازیکنان جهان در حال حاضر است می توان به عنوان نمونه ای از این دفاع های کناری که نقش مهم و تعیین کننده ای را دارند اشاره کرد.


در حال حاضر تیم های اندکی هستند که با وینگر بازی می کنند که این تیم ها در مسیر تکامل متوقف شده اند. قسمتی از دیدگاه سیستم 1-3-2-4 بر این مبنا است که اجازه می دهد تا بازیکن‌های تکنیکی هم وارد بازی بشوند بدون اینکه در میانه زمین شلوغی و همهمه به وجود بیاید. حتی در سیستم 2-4-4 هم، هافبک های کناری کمتر چسبیده به کناره ها بازی می کنند و این همان گونه که چارلتون می گوید به معنی آن است که مدافعان کناری تنها بازیکنانی در زمین هستند که اغلب فضایی در مقابل خود می بینند و جایی که فضا وجود داشته باشد، موقعیت هم است. اگر حریف مستقیمی وجود نداشته باشد، شانسی برای گلزنی وجود دارد. همان گونه که که منچستریونایتد در سن سیرو این را نشان داد.


تلاش برای مقابله با دفاع کنار


این که تیم‌ها در زمینه ی حرکات تهاجمی بیش از حد به فول بک‌ها وابسته شوند، خطرناک است. همان طور که این مسأله برای روسیه در نیمه نهایی یورو 2008 اتفاق افتاد. همین طور چلسی تحت مربی گری لویز فیلیپه اسکولاری (Luiz Felipe Scolari) در ابتدا با حملات خوزه بوسینگوا (Jose Bosingwa) و اشلی کول (Ashley Cole) به موفقیت رسید. (یک مربی برزیلی از یک تاکتیک معمول برزیلی استفاده می کرد) اما بعد از آن موفقیت اولیه خود را در خطر دید و محدود شد زیرا حریفان آن ها از خط هافبک خود برای محدود کردن و گیر انداختن مدافعین کنار چلسی استفاده کردند.

ظهور بازیکنانی همچون پارک (Park) و درک کویت (Dirk Kuyt) که بازیکنان کناری هستند و نقش کلیدی در زمین دارند و در عین حال قابلیت‌های دفاعی نیز دارند، یکی از مشخصه‌های روند تهاجمی تیم‌ها در چند فصل اخیر است (یا به نقش Wayne Rooney در بازی منچستریونایتد با بارسلونا نگاه کنید). می‌شود گفت که اینگونه بازیکن‌ها تجسم و ظهور مدرن بازیکنانی به مانند جیر (Jair) در تیم اینتر زمان هررا (Herrera) است. Jair بازیکنی بود که به سرعت می‌توانست حرکات رفت و برگشتی در زمین داشته باشد، هافبک کناری بود که مشخصه‌های کلاسیک کتاناچیو (catenaccio) را داشت و نقش او در زمین مواجهه و مقابله با مدافعین چپی بود که نفوذ می‌کردند. و همچنین نفوذ‌های خودش را نیز داشت.


جذاب ترین مسأله موقعی است که یک بازیکن وینگر به تمام معنا در مقابل یک دفاع کنار تهاجمی قرار می گیرد، مانند اتفاقی که در فینال جام باشگاه های دو فصل پیش رخ داد. جایی که اشلی کول مقابل رونالدو قرار گرفت. او در مقابل رونالدو مانند وقتی که مقابل هر کس دیگری بود خوب بازی کرد. به همین دلیل سر الکس فرگوسن جای رونالدو را عوض کرد و او را به سمت چپ برد و در مقابل مایکل اسین (Michael Essien) قرار داد. برای نیم ساعت، رونالدو اسین را نابود کرد. نه تنها دو بار اسین را روی زمین مغلوب کرد بلکه او حتی از روی سر اسین هم پرید و باعث شد که منچستر جلو بیفتد. وسوسه باعث شد که منچستر بخواهد برتری اش را از سمت رونالدو دو برابر کند اما چلسی با انجام کار مخالف این قضیه را تمام کرد. اسین چند بار از رونالدو رد شد. این موضوع موجب شد عملاً چلسی در میانه ی زمین صاحب برتری عددی شود و بر میانه ی زمین مسلط شود. در این زمان نقش رونالدو در بازی کمرنگ شد و به حاشیه رفت و گل تساوی بخش فرنک لمپارد (Frank Lamprad) از همین حرکت‌های اسین به وجود آمد که به خوبی از آن جلوگیری نشده بود. جریان بازی کاملاً وابسته به بالا و پایین شدن جدال بین اسین و رونالدو بود.


پیروزی 4-1 انگلیس در مقابل کرواسی را هم به طور مشابه می توان به عنوان جدالی بین یک وینگر و مدافع کنار مشاهده کرد. دانیل پرانیچ (Danijel Pranjic) در مسابقات جام ملت ها (Euros) بسیار خوب ظاهر شد. فرار های کمک کننده ی او باعث می شد که ایوان راکیتیچ (Ivan Rakitic) از جناح چپ به سمت وسط زمین حرکت کند و توپ را روی پای راست و تخصصی اش بیاورد. قرار گرفتن او در مقابل سرعت تئو وولکات (Theo Walcott)، باعث شد که پرانیچ اصلاً اعتماد لازم را برای رها کردن وولکات و نفوذ کردن نداشته باشد که این مسأله هم روی قدرت تهاجمی کرواسی اثر منفی گذاشت و هم روی کارها و حرکت های دفاعی سریع خود پرانیچ تأثیر منفی داشت. این باعث شد که وولکات هم هت تریک کند و هم این که او نقش اصلی را در به هم ریختن جناح چپ کرواسی داشت.

AlexDelpiero
10-21-2010, 18:32
1. کدام غذاها سوخت عمده را در طی تمرین فراهم می کنند ؟
سوخت غذای اولیه و عمده برای تمرین کربوهیدرات و چربی می باشد . کربوهیدرات شامل همه چیز ( گلیکوژن و گلوکز) احتمالا سوخت مهمتر می باشد . به هر صورت در طی تمرینات استقامتی طولانی مدت که چندین ساعت یا بیشتر به طول می انجامد ، چربی نیز مهم است . مشاهده شده است که خستگی عضلانی همزمان با تخلیه گلیکوژن عضله رخ می دهد . بنابراین نگهداری کافی ذخائر گلیکوژن عضله در همه زمانها ضروری است .
2. چه مقدار زمان بین اجراهای ورزشی برای برگشت به حالت اولیه کافی نیاز است ؟
این پرسش به نوع اجرای ورزشی بستگی دارد . معمولا برای فعالیت های شدید اما کوتاه مدت ( برای مثال دوی سرعت ) شاید یک دوره ریکاوری ( برگشت به حالت اولیه ) یک ساعته یا کمتر برای تکرار اجرا رضایتبخش باشد . به هر صورت اجراهای ورزشی استقامتی طولانی مدت ( برای مثال ماراتون ) شاید چندین روز ریکاوری نیاز باشد . موارد زیر عوامل مهم در ریکاوری کامل می باشند : 1) بازسازی ذخائر فسفاژن ، اکسی میوگلوبین و گلیکوژن عضله و 2) دفع اسیدلاکتیک از خون و عضله . بازسازی فسفاژن و اکسی میوگلوبین سریع است اما گلیکوژن آهسته جایگزین می شود .
3. چه مقدار زمان برای بازسازی ذخائر گلیکوژن عضله لازم است ؟
این در مرحله اول به نوع تمرینی که باعث تخلیه گلیکوژن می شود بستگی دارد . بازسازی گلیکوژن عضله در ریکاوری ( برگشت به حالت اولیه ) یک ورزشکار بعد از تمرینات مداوم طولانی مدت ، در حدود 46 ساعت تکمیل می شود . به شرطی که ورزشکار از یک رژیم غذایی پرکربوهیدرات در طی دوره برگشت به حالت اولیه پیروی کند . در حدود 60 درصد ذخائر در 10 ساعت اول برگشت به حالت اولیه بازسازی می شود .
بازسازی ذخائر گلیکوژن بدنبال تمرینات اینتروال کوتاه مدت شدید در حدود 24 ساعت تکمیل می شود ( کربوهیدرات مصرفی در طی دوره برگشت به حالت اولیه می تواند طبیعی باشد ) . در این مورد در حدود 45 درصد ذخائر در 5 ساعت اول دوره برگشت به حالت اولیه بازسازی می شود . همچنین صرف نظر از غذای مصرفی بازسازی مقداری گلیکوژن در حدود 30 دقیقه برگشت به حالت اولیه بعد از تمرینات اینتروال رخ می دهد .
4. خستگی یا کهنگی چیست ؟
هیچ کس به طور قطع آن را نمی شناسد . اما احتمالا به خستگی مزمن مربوط می شود . در برخی ورزش ها بخصوص دوهای استقامت ، خستگی مزمن شاید هنگامی بوجود آید که در نتیجه دوره های چند روزه تمرینات استقامتی شدید ، ذخائر گلیکوژن عضله بیش از حد پایین آید . ( همچون یک برنامه تمرینی که کاهش شدیدی را در ذخائر گلیکوژن عضلات به کار رفته نشان می دهد ، حتی زمانی که مقدار طبیعی کربوهیدرات در رژیم غذایی مصرف شده باشد ) .
ممکن است دلیل خستگی ( کهنگی ) گذشته از خستگی مزمن مربوط به فاکتورهای روانی باشد . از قبیل پریشانی ، افسردگی و نداشتن علاقه .
5. آیا برنامه تمرینات با وزنه اثر متفاوتی بر روی ورزشکاران مرد و زن دارد ؟
عموما نه . اما هیپرتروفی عضلانی ( حجیم شدن عضله ) در زنان نسبت به مردان تا حدی کمتر آشکار است . حتی زمانی که هر دوی آنها از قدرت نسبی مشابه سود ببرند . علت این هنوز شناخته نشده . اگرچه شاید ناشی از تستوسترون باشد که یک هورمون جنسی مردانه است . معمولا سطح تستوسترون در زنان نسبت به مردان بالغ پایین تر است .

AlexDelpiero
10-21-2010, 18:48
تاریخچه فوتبال
-----------------------------------




اگر چه اطلاعاتی در مورد ریشه اصلی و حقیقی این ورزش در دست نیست ولی از مطالب جالب و شخصی در مورد تاریخچه آن اطلاع داریم ، فوتبال امروزی به تدریج رشد کرده است ولی گفته می شود که نوعی از آن ، قبل از حضرت مسیح علیه السلام بازی می شد . در چین نیز نوعی بازی شبیه به فوتبال در 2500 سال قبل از میلاد مسیح وجود داشت .

عکس های مصریان نیز نوعی بازی شبیه به فوتبال را نشان می دهد ولی در یونان یک بازی به نام اسپیشکیروز به طرز جالبی به فوتبال امروزی شبیه است . فوتبال در سال 1894 از کشور برزیل شروع شد . این ورزش به وسیله ی چارلز میلر برزیلی که اجداد او انگلیسی بودند به مردم برزیل معرفی شد .

در سال 1970 مسابقه ای بین ایتالیا و برزیل برگزار شد . هیچ کس تصور نمی کرد که 800 میلیون نفر از مردم جهان ناظر بر اجرای مسابقه باشند . امروزه اکثر مردم جهان به فوتبال بیشتر از سایر ورزش ها می پردازند . فوتبال مدرن از کشور انگلستان سرچشمه گرفته است .

در ابتدااختلافات عقیده ای بسیاری میان علاقه مندان راگبی و فوتبال وجود داشت زیرا راگبی با دست و فوتبال با پا اجرا می شد . این مسئله در سال 2863 زمانی که طرفداران فوتبال شروع به اجرای این ورزش توسط پاها کردند اتفاق افتاد . گروه دیگر انجمن راگبی را تاسیس کردند و بالاخره در سال 1871 این دو رشته ی ورزشی کاملا از یکدیگر جدا شدند . از آن زمان به بعد هر دو رشته پیشرفت های شایانی نموده و طرفداران بسیاری پیدا کردند . فدراسیون بین المللی فوتبال در سال 1904 بنیان گزاری شد . این فدراسیون وظیفه دارد که به نحوه ی اجرای مسابقات نظارت داشته باشد . قوانین فوتبال بدون موافقت و تصویب سایر کشورهای عضو فدراسیون تغییر نمی کند . در سال 1920 بازیکنان فوتبال در مسابقات المپیک بلژیک شرکت کردند و در سال 1930 اولین جام جهانی در کشور اروگوئه برگزار شد .

فوتبال در دنیا مقابل چشمان مثل جرقه می ماند . در هر جای دنیا این واژه انگلیسی در زبان های بین المللی به سادگی رسوخ کرده . برای این امر دلیل خوبی است چرا که فوتبال مدرن به وسیله انگلیسی ها اختراع شد . ولی وقتی در آمریکا فوتبال گفته می شود . آمریکائی ها فوتبال خشونت بار آمریکایی را استنباط می کنند . به هر جهت این لغت باعث اشتباه در درک معنای واقعی آن میان آمریکائی ها شده است .

در تاریخ ریشه این ورزش بدین گونه بوده است :

سربازان چینی در حدود 2000 سال پیش ورزشی می کردند که آن را تسوچو (tsuchu) می نامیدند . تسو یعنی ضربه زدن با پا و چو یعنی توپ یا هر شی گوی مانند .

در روز تولد امپراطور در مقابل کاخ امپراطوری دو تیم در زمین مسابقه ای که گلی به ارتفاع 90 سانتی متر داشت بازی می کردند که بازیکنان برای سرگرمی امپراطور و دوستان و مهمانان به بازی می پرداختند . یکی از امپراطوران به حدی این بازی را دوست داشت که یکی از اعضای شورای قضایی وقتی از بازی انتقاد کرد دستور داد سرش را از تنش جدا کنند .

600 سال بعد هم ژاپنی ها یک ورزشی شبیه به فوتبال داشتند که آن را کماری ( kemari) می نامیدند . البته بازی کماری تدافعی تر از تسوچو چینی بوده است . حتی قبل از چینی ها یونانی ها ورزشی اختراع کرده بودند که آن ها را هارپاستون ( harpaston) می نامیدند . البته بازی آن با توپی بود کهدرونش ماسه و یا شن بوده است . وقتی انگلیسی ها به یونان رفتند ورزشی اوردند به نام هارپاستیوم( hatpastium) که آن هم با توپ بازی می شد و این زمینه ای بود تا فوتبال در انگلیس به مدرنی امروز برسد .

هیچکس دقیقا زمان شروع فوتبال را نمی داند و مورخان تا آنجایی که نوشته اند در روستاهای انگلیسی حدود 1000 سال قبل بازی با توپ وجود داشته است و بعد از مدتی تیم های مختلف روستایی شروع به مسابقه با هم دادند و ظاهرا شیوه بازی طوری بوده است که تیم ها سعی بر این داشتند توپ را ( غالبا از سر تو خالی گاو یا چیزهای شبیه به آن بوده است ) به منطقه دفاعی حریف برسانند .

( در انگلیس بیش از 200 سال قبل مردم در خیابان ها فوتبال بازی می کردند )

در قرن 14 این بازی به قدری محبوب شد که پادشاه انگلیس آن را غیر قانونی خواند ولی مردم هیچ توجهی به آن نکردند و جذابیت این بازی به حدی بود که با توجه به غیر قانونی بودنش به خصوص میان روستاییان بازی می شد و مقامات مسئول در سال 1572 مجبور به تسلیم در مقابل خواسته مردم شدند و فوتبال را قانونی اعلام کردند .

250 سال بعد طبقه اشراف رفته رفته به این ورزش روی آوردند و از دیدن و بازی کردن فوتبال لذت می بردند و بالاخره به خاطر نفوذی که در طبقه حاکم داشتند و علاقه و تمایلشان به فوتبال باعث شد که تصمیمی برای پیاده کردن یک شیوه کلاسیک در قوانین فوتبال اتخاذ نمایند .

در دهه 1800 میلادی مدرسه های معروف انگلیس این ورزش را به عنوان تفریح محصلین در برنامه درسی گنجانیدند ولی تمامی مدارس از یک قانون خاص در فوتبال پیروی نمی کردند . هر مدرسه قانون مخصوص به خود داشت . سپس در سال 1823 فوتبال به صورت معمول رسمیت یافت و در سال های 1848 و 1862 فوتبال در سطح انگلستان یکپارچه شد و حتی کتابی به نام ( ساده ترین ورزش ) نوشته شد که مشتمل بر قوانین اصولی فوتبال آن زمان بود .

در سال 1850 فوتبال به دوردست ترین شهرهای دنیا از قبیل مانیلا در فیلیپین و سایر کشورها رسید .



--------------------------------------------------------------------------






تاريخچه فوتبال جهان





بازي با توپ تاريخچه اي چند هزار ساله دارد و گر چه به درستي معلوم نيست كه نخستين بار ورزش فوتبال در كدامين نقطه از كره زمين متداول شده و چه كساني آن را ابداع كرده اند اما مدارك تاريخي ثابت مي كند كه لگد زدن به توپ يا چيز هاي مدور و گرد در گوشه و كنار گيتي به شكلهاي مختلف رواج داشته است .

چين :

نزديك به دو هزار سال پيش يكي از امپراطور هاي چيني به نام امپراطور هوانگ تين كه به تقويت جسم و روح سربازان خود بسيار علاقمند بود بازي جالب و سرگرم كننده اي را ابداع كرد و نظاميان را واداشت كه در اوقات فراغت به آن بپردازند .اين بازي تسو- كوه ناميده شد و ترتيب ان چنين بود كه دو گروه بدون استفاده از دست و فقط با ضربه هاي پا توپ را مي بردند تا از زمين حريف عبور دهند. تسو در زبان چيني به معني لگد زدن و كوه به معني توپ است تو پي كه براي بازي تسو- كوه بكار مي رفت از هشت قطعه چرم به هم دو خته تشكيل مي شد كه درون آن را با پر مرغ يا پشم مي انبا شتند.

ژاپن:

در اواخر قرن ششم ميلادي بازي تسو- كوه از چين به ژاپن راه يافت اما شكلي ديگر به خود گرفت. ژاپني ها فوتبال خود را گو ماري نام نها دند و آن را با آداب و تشر يفاتي با شكوه در معبد ها بر گزار كردند و رنگي مذ هبي- عبادي به گو ماري بخشيد ند.

بيش از هر مسا بقه كو ماري كاهن بزرگ توپ را به دست مي گرفت ودعا هاي مخصو صي بر آن مي خواند. آنگاه توپ به زير پاي باز يكنان دو گروه مي افتد و بازي مدتها ادامه مي يافت.

در اسپارت هم توپ بازي با پا رواج داشت كه به شكلي بسيار خشن اجرا مي شد و قوانين و مجازات هاي سختي نيز بر آن حاكم بود فوتبال وايكتينگها نوعي توپ چرمي پر از كاه و گاه با جمجمه حيوانات صورت مي گرفت. در نزد اقوام متمدن آزتك بازي با اجسام كروي شكل و لگد زدن به گوي متداول بوده است.

رم و يونان باستان:

انواع توپ بازي با پا در يونان و رم باستان به اجرا در مي آمد .تصور بر اين است كه رميها بازي با توپ را از يونانيها ياد گرفته باشند .اما قيصر آگوستوس امپراطور رم فوتبال را در سرباز خانه ها ممنوع اعلام كرد. چرا كه معتقد بود اين بازي براي سربازان و جنگاوران رمي بسيار ملايم و سبك است .فوتبال يونانيها اپيگرو ناميده مي شد و در آن دو تيم در دو طرف يك زمين بزرگ صف آرايي مي كردند و با شروع بازي هر تيم مي كوشيد توپ را از ياران حريف عبور دهدو به آن سر ميدان برساند .

در ميان روميان بعدها نوعي توپ بازي با پا متداول شد. به نام هارپاستوم به معني( من ميگيرم) بازي هارپاستوم بسيار خشن هيجان انگيز بود به همين جهت سربازان و جنگجويان بيشتر به آن مي پرداختند تا قدرت بدني خود را افزايش دهند. توپ بازي ديگري كه رميها داشتندبا توپي از جنس چرم نرم اجرا مي شد. اين توپ فوليس نام داشت.

از روي هار پاستوم يونانيها نوعي بازي دسته جمعي پديد آوردند كه اسفروناثيا خوانده مي شد .

انگلستان:

وقتي امپراطور رم كلاوديوس اول در سال 43ميلادي انگلستان را فتح كرد سربازان رمي بازي هار پاستوم را در انگلستان رواج دادند.

اهالي دربي انگلستان ادعا مي كنند كه در سال 217ميلادي توانسته اند يك دسته از سربازان رمي را شكست دهند از آن به بعد به افتخار فراري دادن دشمن هر سال در همان روز جشن با شكوهي مي گرفتندو در اين روز به بازي فوتبال مي پرداختند.

بازي فوتبال رفته رفته چنان در قلب جوانان انگليسي جاي گرفت كه هر چه زمان مي گذشت گروه بيشتري مايل به بازي و تماشاي آن مي شدندو به اين ترتيب چنان گسترش در اين كشور يافت كه انگلستان تبديل به مهد فوتبال شد.

قرون وسطي:

توپ بازي با پا در قرون وسطي در مناطق مختلف اروپا رواج داشت كه چون قوانين يكسان و معيني براي آن موجود نبود به شكلي پر هياهو و بسيار خشونت آميز همراه با مشت و لگد و پشت پا زدن انجام مي شد. به همين دليل حكمرانان محلي و پادشاهان تصميم گر فتند مانع از اجراي آن در شهر ها و روستاها شو ند.

در فرانسه در قرن چهاردهم ميلادي بازي فوتبال چندين بار از سوي پادشاهان كشور ممنوع اعلام شد.

پادشاهان انگلستان در قرنهاي 14و 15فوتبال را به عنوان اينكه كاري ناشايست و زيانبار استيك عمل شيطاني دانستند و اعلاميه هاي در ممنوعيت آن انتشار دادند.ممنوعيت فوتبال درانگلستان همچنان در اواخر قرن 18ادامه داشت اما اين قبيل سختگير ها هرگز نتوانست عملا مانع از توپ بازي با پا شود و فوتبال به شكلهاي گوناگون در گوشه و كنار اروپا به ويژه در انگلستان گسترش مي يافت و حتي در مدرسه ها و دانشگا هها اجرا مي شد.

در سال 1863دانشگاه كمبريج انگلستان بازي فوتبال را رسما پذيرفت و قوانين خاصي براي آن به وجود آورد كه به مقررات كميريج معروف شد.اين قوانين را تيمهاي آزاد هم پذيرفتند و در بازيهاي خود اجرا كردند.

آغاز تحول:

در تاريخ 26اكتبر سال 1863نمايندگان هفت باشگاه و دسته آزاد در لندن جمع شدندوفدراسين فوتبال انگلستان را تاسيس كردند. از اين پس با مسابقات منظمي كه در ميان تيمها برگزار مي شد شمار طرفداران فوتبال نيز در انگلستان رو به فزوني مي نهاد و از طرف ديگر انگليسها به هر نقطه از جهان كه قدم مي نهادند بازي فوتبال را معرفي و منتشر مي كردند. در اواخر قرن نوزدهم فوتبال به قدري توسعه يافته بود كه در بسياري از كشورهاي اروپاي و برخي از كشورهاي آمريكاي لاتين مسابقات فوتبال به صورتي منظم جريان داشت. در سال 1904 فدراسيون بين المللي فوتبال {فيفا}با مشاركت هفت كشور فرانسه هلند بلژيك سوئيس اسپانيا دانمارك و سوئد تاسيس شد. انگلستان در ابتدا از پيوستن به اين هفت كشور خوداري كرد اما سر انجام در سال 1946به آنها پيوست.

در سال 1908همزمان با برگزاري چهارمين دوره بازيهاي المپيك فوتبال در برنامه المپيادها قرار گرفت و از سال 1930مسابقات جام جهاني فوتبال راه اندازي شد. در حال حاضر 165كشور جهان عضو فيفا هستند و فوتبال بي ترديد ورزش اول دنيا محسوب مي شود چرا كه فوتبال تركيب كاملي است از فن مهارت قدرت و كوشش جمعي يك تيم.

كشورهاي صاحب فوتبال جهان عبارتند از :برزيل انگلستان آلمان آرژانتين ايتاليا فرانسه هلند اسپانيا بلژيك و اروگوئه.

از ميان بهترين بازيكنان تاريخ فوتبال نيز مي توان به اين اسامي اشاره كرد:

په له {برزيل}اوزه بيو{پرتقال}كرايف {هلند}ياشين{شوروي}بكن بائر {آلمان}مارادونا{آرژانتين}و پلاتيني{فرانسه}پيدايش فوتبال در ايران

ورزش و بازيهاي نوين مانند فوتبال كه بازيهاي اروپايي خوانده مي شود در بيست سال پاياني قرن سيزدهم هجري شمسي حدود سالهاي {1280-1300}توسط اروپايها بويژه انگلستان در ايران رواج يافتند. اصطلاح فوتبال را دانشجويان اعزامي به اروپا وارد زبان فارسي كردند.

اولين بار فوتبال توسط انگليسيها مقيم ايران در تهران و ملوانان خارجي در بنادر كشور به راه انداخته شد در سال 1907{1286}هجري شمسي وزير مختار انگليس در ايران به منظور ايجاد حس رقابت در بازيكنانو جنبه رسمي دادن به بازيها يك جام {كاپ}براي فوتبال تهيه كرد و اولين دوره رسمي مسابقه فوتبال در همان سال انجام شد.در بازيهاي تيمهاي انگليسي هيچ ايراني شركت نداشت. كريم زندي اولين ايراني بود كه در سالهاي1287تادر 1295در آن تيمها بازي كرد .

طي سال 1299ه.ش فوتبال به صورتي پراكنده و كاملا ابتدايي در زمين هاي حاشيه تهران بازي مي شد.در سال 1300انجمن ترقي و ترويج فوتبال در تهران تاسيس شد و برگزاري مسابقات فوتبال را بر عهده گرفت. اولين بار مدرسه آمريكايي البرز فعلي آموزش فوتبال را به دانش آموزان آغاز كرد.

در سال 1308اولين مسابقه خارجي فوتبال با تيم باد كوبه {شوروي}در تهران برگزار شد كه در آن شكست خورد.سال 1312را به حق مي توان {سال پيشرفت تشكيلات ورزش}در مدارس و فوتبال در ايران دانست.

در سال1313{انجمن ملي تربيت بدني و پيشاهنگي}تشكيل شد تا متصدي اداره امور تربيت بدني و ورزش در خارج از مدارس باشد.

تعداد تيمها در سال 1315و 367تيم در 29استان و شهرستان بود كه در مقايسه با سال 1314كه 152تيم فوتبال وجود داشت قابل توجه مي باشد.

در سال 1316حسين صد قياني پس از بازگشت از اروپا به ايران مسئول آموزشو گسترش فوتبال شد از كارهاي صد قياني تشكيل تيم ملي و اعزام آن به افغانستان بود.سال 1318 را ميتوان يكي از نقاط عطف ورزشي بويژه فوتبال در ايران دانست.

ورزشگاه امجديه در اين سال تكميل شد و به شكلي در آمد كه امروز وجود دارد.در 12اسفند سال 1325نخستين فدراسيون فوتبال ايران به وجود آمد و سال بعد در 30دي ماه1326اين فدراسيون به عضويت فيفا پذيرفته شد.

تيم ملي ايران از ابتدا تا سال 1326:

دوره اول:1314-1305

اولين تيم ملي فوتبال ايران در سال 1305به سرپرستي مير مهدي ورزنده براي سفر به باد كوبه {شوروي}تشكيل شدو براي انجام چند مسابقه به آذر بايجان شوروي سفر كرد. از بازيكنان اين تيم كه در حقيقت ستارگان فوتبال ايران در سالهاي 1305تا1314بودند مي توان از خان سردار پل هراند شكوه رضا كلانتري حسين سردار احمد سردار حسين صد قياني علي امير اصلاني {معروف به گيوه اي}حسن مفتاح و رضا هدايتي نام برد.

دوره دوم :1320-1314

دوره دوم تشكيل تيم ملي فوتبال از سال 1314با اشغال نظامي ايران توسط ارتشهاي متفقين پايان يافت.در اين دوره تيم ملي ايران دومين سفر خارجي خود را به افغانستان انجام داد. اين تيم به سر پرستي حسين صد قياني از بازيكنان باشگاههاي معروف تهران همچون طوفان تدين نيك نام و تهران تشكيل شد. مهمترين اين بازيكنان عبارت بودند از :

مصطفي بهار مست اكبر حيدري عبدالله كوهستاني احمد خطيبي محمد بلور فروشان گلبو ناصر انشا حسن گوشه جعفر اخوان گيلانشاه و عباس فرزانگان.

دورهسوم:1330-1321

از سال 1321مقارن با اشغال ايران فوتبال شكل تازهاي به خود گرفت.در اين دوره تيم ملي ايران در مسابقه اي با تيم ارتش انگلستان كه از بازيكنان ملي پوش به نامهاي (منين،ميگر،بيك)استفاده ميكرد در امجديه مسابقه داد كه جهت تماشاي آن براي اولين بار بطور رسمي بليط فروخته شده .

بازيكنان تيم ايران در اين دوره كه توسط حسين صدقياني سرپرستي مي شدند عبارتند از : مين باشيان،حاجيان، عباس غريب،عزيز فرزانگان، ملك شاهي ،عباس تنيده گرو... كه سرپرستي تيم ملي ايران را در سه دوره گذشته بعهده داشت درباره تيم ملي ايران در دوره سوم گفته است:به عقده من در اين دوران تيم ملي ايران از نظر بنيه و قدرت در تاريخ فوتبال ايران بينظير بود

در سالهاي 1327تا مسابقات فوتبال جام جهاني 1998فرانسه (1377)فوتبال ايران فراز و نشيب بسياري را پشت سر گذاشته است مسابقات سراسري {ليگ}در اين دوران آغاز شد و از دهه 1350با عنوان جام تخت جمشيد با نظم و انسجام تداوم يافت. با آغاز جام ملتهاي آسيا تيم ملي فوتبال ايران در اين مسابقه شركت كرد و در سالهاي 1345تا1355در اوج فوتبال آسيا قرار و دوران طلا يي خود را آغاز كرد.تيم ايران در مسابقات مقدماتي جام جهاني 1978شركت كرد و براي اولين بار به اين دوره از مسابقات راه يافت.

با پيروزي انقلاب اسلامي فوتبال ايران حدود يك دهه در اثر مشكلات ناشي از جنگ دچار ركود نسبي شد اما با پايان جنگ و آغاز عصر سازندگي فوتبال ايران بار ديگر سير صعودي خود را آغاز كرد و توانست در جام جهاني 1998 فرانسه شايسته ترين نماينده قاره آسيا باشد.

سیر تکوینی فوتبال

از قرنهای اولیه پس از میلاد تا قرن هجدهم میلادی، ورزش فوتبال به شکل قانونی و غیرقانونی به اشکال مختلفی در کشورهای گوناگون انجام گرفت. بازی دسته جمعی با توپ، هرچند در دوره هایی توأم با خشونت بود و گاه به تعطیلی آن در برخی کشورها انجامید؛ ولی علاقه مردم به آن کم نگردید. در سالهای 1130 تا 1180، بازی فوتبال با نام «لاسول» در فرانسه رایج شد و در میان شاهان فرانسه، لوئی هفتم که از 1140 تا 1173 فرمانروایی نمود؛ به گسترش این ورزش همت گمارد. او جوانان بسیاری را به این ورزش تشویق نمود و تیمهای فراوانی را بوجود آورد. در طی سالیان پس از آن، این بازی خشن که گاهی با مرگ بازیکنان هم همراه بود، توسط بریتانیایی ها شامل قوانین و مقرراتی گردید. در حقیقت، منشاء فوتبال امروزی، مناطقی از بریتانیا بوده است که برای این بازی قوانینی وضع نمودند و تلاش کردند ضمن کاستن خشونت از آن، جاذبه های آن را افزایش دهند.
در سال 1681، در لندن بازی فوتبال با قوانین و مقررات خاصی دنبال می شد و حتی مسابقاتی هم در حضور پادشاه انگلستان برگزار گردید. تا سال 1832، بازی یی که به عنوان فوتبال در سراسر انگلستان رواج داشت، هیچ محدودیتی در استفاده از سر و پا و دست برای آن در نظر گرفته نشده بود و بیشتر شبیه راگبی امروزی بود. اما از این سال به بعد، فوتبال به سمت جدایی از راگبی پیش رفت و درنهایت در سال1841، مقرر گردید که فوتبال بازی یی با پا و راگبی با دست و پا باشد. در نیمه دوم سال 1846، شاگردان سابق مدرسه «شرزبوری واتون» که دانشجویان دانشگاه کمبریج شده بودند، نخستین باشگاه فوتبال را تأسیس کردند و دو سال بعد، نخستین قوانین فوتبال را با همکاری سایر تیمهای دانشگاهی بنیان نهادند.
درسال 1862، باشگاه فاتس کانتی در شهر ناتینگهام تأسیس شد که به عنوان قدیمی ترین باشگاه فوتبال در لیگ باشگاههای انگلیس، هنوز هم حضور دارد و امروزه با نام «ناتینگهام فارست» شناخته می شود.
جام انگلیس (FACup)، قدیمی ترین مسابقات فوتبال جهان است که در سال 1871 پایه ریزی شده است. در روز بیستم جولای 1871، هفت عضو اتحادیه فوتبال انگلیس به دفتر مجله « اسپورت من» وارد شدند که یک هفته نامه ورزشی بود و به دبیرآن پیشنهاد نمودند تا اعلامیه مسابقات فوتبال میان باشگاههای لندن را منتشر کند و مسئولیت آن را برعهده گیرد. براساس این اعلامیه، هر تیمی با یک شکست حذف می شد و هر تیمی که خواهان شرکت بود، باید «یک گنی» (واحد پول انگلستان در آن زمان که اندکی بیشتر از یک پوند بود) می پرداخت. این مسابقات به سرعت شکل گرفت و فاتح آن، تیم فوتبال واندرز لندن بود که با نتیجه یک بر صفر، تیم سلطنتی مهندسان را شکست داد.
نخستین مسابقه بین المللی فوتبال، در روز شنبه 30 نوامبر 1872 بین دو تیم انگلیس و اسکاتلند در گلاسکو برگزار شد که با نتیجه بدون گل به پایان رسید.



منابع

[Only Registered And Activated Users Can See Links]

[Only Registered And Activated Users Can See Links] ([Only Registered And Activated Users Can See Links])

[Only Registered And Activated Users Can See Links]

[Only Registered And Activated Users Can See Links] ([Only Registered And Activated Users Can See Links])

پوریا صبور
01-08-2011, 21:31
ادینسون کاوانی (Edinson Cavani)، هفته گذشته با گلزنی در وقت های تلف شده، پیروزی دراماتیک ناپولی را در برابر استوا بخارست رقم زد تا ناپولی به عنوان تنها تیم ایتالیایی به مرحله حذفی لیگ اروپا صعود کرده و علاقه ایتالیایی ها نسبت به لیگ اروپا را حفظ کند.

اما این پیروزی برای نگه داشتن سهمیه چهارم ایتالیا در لیگ قهرمانان اروپا کافی نخواهد بود. از فصل 2012/13، این امتیاز به بوندسلیگای آلمان داده خواهد شد و ایتالیا تنها سه نماینده در لیگ قهرمانان اروپا خواهد داشت که یکی از آن ها باید در مرحله مقدماتی نیز شرکت کند.



دلیلی که ما [ایتالیا] را در این وضعیت قرار داده است، فرمول ضریب (Coefficient) مزخرف یوفا است که امتیازهای تیم های لیگ اروپا / جام یوفا و لیگ قهرمانان اروپا را به یک میزان تعیین کرده است. در پنج سال اخیر که امتیازها مورد شمارش قرار گرفته اند (سهمیه هر فصل با توجه به رتبه لیگ و رتبه لیگ با میانگین گبری امتیاز پنج فصل گذشته تیم های آن کشور در رقابت های اروپایی محاسبه می شود)، آلمان در رقابت های لیگ اروپا بهتر از ایتالیا عمل کرده است.


2006/07: فقط یک تیم ایتالیایی به مرحله شانزده رسید. دو تیم آلمانی به مرحله هشت و یک تیم به مرحله نیمه نهایی رسید.

2007/08: یک تیم ایتالیایی به مرحله نیمه نهایی رسید. چهار تیم آلمانی به مرحله شانزده و یک تیم به مرحله نیمه نهایی رسید.

2008/09: یک تیم ایتالیایی به یک چهارم نهایی رسید. دو تیم آلمانی به نیمه نهایی و یک تیم به فینال رسید.

2009/10: یک تیم ایتالیایی به مرحله شانزده رسید. دو تیم آلمانی به مرحله هشت و یک تیم به نیمه نهایی رسید.

2010/11: یک تیم ایتالیایی به مرحله سی و دو رسید. دو تیم آلمانی به مرحله سی و دو رسیدند.

برخی از هواداران وفادار بوندسلیگا (اشاره به Clark Whitney، نویسنده سایت گل) با استناد به داده های فوق، ادعا می کنند که لیگشان قدرتمندتر است. ولی اگر بخواهیم صادق باشیم، این آمار نشان دهنده حقارتِ سری آ برای تورنمنتی است که فاقد از هرگونه برتری و اعتبار است و چیزی جز حواس پرتی آزاردهنده و وقت تلف کردن را به همراه ندارد.

[Only Registered And Activated Users Can See Links]تمام کسانی که در طول یک دهه گذشته (از زمانی که یوفا با گسترش لیگ قهرمانان تورنومنت را نابود کرد) بازی های تیم های سری آ را در رقابت های جام یوفا / لیگ اروپا دنبال کرده باشد، می دانند که حتی وقتی باشگاه ها با تیم ذخیره خود به میدان می روند، بازیکنان در زمین قدم می زنند گویا که در اردویِ تدرکاتیِ تابستانی بازی می کنند.

هواداران بوندسلیگا ادعا می کنند که مشکل ایتالیا، جدی نگرفتن لیگ اروپا است. ولی چرا ایتالیا باید سیستمی را که به آشکارا ناقص است، جدی بگیرد؟ بهترین راه برای پیشرفت در محل کار چاپلوسی برای رئیس است! اما این دلیل نمی شود که همه این کار را انجام دهند. اگر سیستم اشتباه است، باید تغییر کند.

جوایز مالی لیگ اروپا که شامل جوایز نقدی، اسپانسرها، فروش بلیط و حق پخش تلویزیونی می شود، چنان کم است که باشگاه ها، استراحت بازیکنان و تمرکز بر روی بازی های داخلیِ آخر هفته را ترجیح می دهند. پیروزی در مرحله گروهی تنها صد هزار یورو برای باشگاه به ارمغان می آورد. آتلتیکو مادرید سال گذشته، با قهرمانی در لیگ اروپا تنها شش میلیون یورو کسب کرد.

هیچ گاه یک باشگاه خطر سقوط به دسته یک، که با اوضاع اقتصادی امروزه باعث نابودی باشگاه می شود را نمی پذیرد. ساندرلند با سیزدهم شدن در لیگ برتر انگلیس، پاداش مالی بیشتری نسبت به آتلتیکو مادرید، قهرمان لیگ اروپا دریافت کرد. در فصل 2004/05 که پارما در حال جبرانِ بحرانِ اقتصادی اش بود، با استفاده از تیم جوانان به مرحله نیمه نهایی جام یوفا رسید. آن ها از تیم جوانان استفاده کردند، چون در خطر سقوط بودند. سقوطی که می توانست باعث نابودی آن ها شود.

تیم هایی هم هستند که برای صعود به لیگ قهرمانان اروپا رقابت می کنند. آیا ناپولی ترجیح می دهد که قهرمان لیگ اروپا شود یا اینکه سری آ را در رده چهارم به پایان برساند و به لیگ قهرمانان اروپا صعود کند؟ حتی نیازی به پاسخگویی با این سوال نیست. پاداش های مالی [صعود به لیگ قهرمانان اروپا] نجومی هستند. 2.1 میلیون یورو برای تیمی که به مرحله پی آف صعود کند. 3.9 میلیون یورو پاداش رسیدن به مرحله گروهی است. 0.55 میلیون یورو برای هر بازی در مرحله گروهی، 0.8 میلیون یورو برای هر برد و 0.4 میلیون یورو برای هر مساوی. پاداش های هر بازی در مرحله یک هشتم 3 میلیون یورو، مرحله یک چهارم 3.3 میلیون یورو و مرحله نیمه نهایی 4.2 میلیون یورو است. پاداش تیم نائب قهرمان 5.2 میلیون یورو و تیم قهرمان 9 میلیون یورو می باشد.

[Only Registered And Activated Users Can See Links]نکته فوق، تقسیم ضریب ها (Coefficient) به صورت مساوی بین لیگ قهرمانان اروپا و لیگ اروپا را ناعالانه تر از قبل جلوه می دهد: شاختار، قهرمانی آخرین جام یوفا را با پیروزی بر تیم هایی چون زسکا موسکو، مارسی، دیناموکیف و وردربرمن به دست آورد. این در حالی است که بارسلونا، قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا را با پیروزی بر لیون، بایرن مونیخ، چلسی و منچستریونایتد به دست آورد. اما امتیازهایی که شاختار برای اوکراین به دست آورد، بیش از امتیازهایی بود که بارسلونا برای اسپانیا کسب کرد.

لیگ قهرمانان اروپا و لیگ اروپا باید در تعیین تیم های صعودکننده از ایتالیا و آلمان به صورت جداگانه بررسی شوند. شما اگر به آمار این دو لیگ در یک، سه، پنج، ده، پانزده، بیست یا سی سال اخیر نگاه کنید متوجه خواهید شد که عملکرد بوندسلیگا به شکل خجالت آوری ضعیف تر از ایتالیا بوده است.

2006/07: یک تیم آلمانی، بایرن مونیخ، از مرحله گروهی صعود کرد. اف سی هالیوود آن فصل در مرحله یک چهارم نهایی از آ.ث میلان شکست خورد. سه تیم ایتالیایی به مرحله یک هشتم نهایی رسیدند که یکی از آن ها (آ.ث میلان) قهرمان آن دوره از رقابت ها شد.

2007/08: یک تیم آلمانی، شالکه، از مرحله گروهی صعود کرد. شالکه در مرحله یک چهارم نهایی در برابر بارسلونا مغلوب شد. سه تیم ایتالیایی به مرحله یک هشتم رسیدند و یکی از آن ها به مرحله یک چهارم نهایی راه یافت.

2008/09: یک تیم آلمانی، بایرن مونیخ، از مرحله گروهی صعود کرد. بایرن مونیخ در مرحله یک چهارم نهایی از بارسلونا شکست خورد. سه تیم ایتالیایی به یک هشتم صعود کردند و هر سه حذف شدند.

2009/10: دو تیم آلمانی به مرحله یک هشتم رسیدند که یکی از آنها حذف شد. بایرن مونیخ به فینال رسید که توسط یک تیم ایتالیایی شکست خورد. سه تیم ایتالیایی به مرحله یک هشتم رسیدند که یکی از آن ها ، اینترمیلان ، قهرمان شد.

2010/11: دو تیم آلمانی و سه تیم ایتالیایی به مرحله یک هشتم نهایی رسیدند.

در هشت سال اخیر، تنها یک تیم آلمانی توانسته است از مرحله یک چهارم نهایی بگذرد. در طول سه سال از این هشت سال، هیچ تیم آلمانی موفق نشد حتی به مرحله یک هشتم نهایی صعود کند. تنها پنج بار در این هشت سال تیم های آلمانی موفق به صعود به یک چهارم نهایی شده اند که چهار بار آن بایرن مونیخ بوده است (چه آمار قدرتمندانه ای!).

حال این داده ها را با آمار ایتالیا در طول همان دوران مقایسه کنید. با وجود بحران کالچوپولی سال 2006، تیم های سری آ سه بار قهرمان لیگ قهرمانان شده اند، پنج تیم فینالیست، هفت صعودکننده به مرحله نیمه نهایی و چهارده صعود کننده به مرحله یک چهارم نهایی داشته است.

برتری ایتالیا بر آلمانی ها:

5: تعداد دفعات صعود تیم های آلمانی به یک چهارم نهایی طی هشت سال اخیر

14: تعداد دفعات صعود تیم های ایتالیایی به یک چهارم نهایی طی هشت سال اخیر

9: تعداد سال هایی که طی آن، آلمان موفق به کسب لیگ قهرمانان نشده است

2: تعداد قهرمانی های ایتالیا در لیگ قهرمانان اروپا طی چهار سال اخیر

1: تعداد فینالیست های آلمانی طی هشت سال اخیر

5: تعداد فینالیست های ایتالیایی در پنج سال اخیر

بحث را با آمار تاریخی به پایان می رسانیم. در 34 سال اخیر، آلمان موفق به کسب سه قهرمانی و ایتالیا موفق به کسب هشت قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا / جام قهرمانی اروپا شده است. در 34 سال اخیر، ایتالیا در 17 فینال حضور داشته است. دقیقاً نصف فینال های برگزار شده. نسبتی که با نسبت چهار سال اخیر نیز برابر است و هر دو بار، قهرمانی ایتالیا را در بر داشته است. این رکورد، برتر از تمام لیگ های اروپایی که شامل اسپانیا و انگلیس نیز می شوند، می باشد.

منتها هنوز احمق هایی در یوفا حضور دارند که بدون شک حتی یک شوت نیز در عمرشان نزده اند. آن ها سعی دارند به ما بفهمانند که نتایج بازی هایی چون اشتوتگارت و اودنسه یا سامپدوریا و دبرسن در قضاوت اینکه ایتالیا مستحق سه یا چهار سهمیه در لیگ قهرمانان اروپا است، اهمیت بیشتری دارد.





========================


مـقــالات ترجـــمه شده فـوتیــران


نویسنده: Carlo Garganese، گل

([Only Registered And Activated Users Can See Links])

پوریا صبور
01-08-2011, 23:12
میزبان جام جهانی 2022... قطر؟! (FourFourTwo)

شاید کمی غیر واقعی به نظر برسد اما این کشور ثروتمند کوچک خیلی نسبت به این مساله خوش بین است.


ماتیاس کروگ ( ([Only Registered And Activated Users Can See Links])Matthias Krug ([Only Registered And Activated Users Can See Links])) ([Only Registered And Activated Users Can See Links])* می نویسد:


تیمی متشکل از حرکات خلاقانه ی زین الدین زیدان (Zinedine Zidane)، قدرت درک پپ گواردیولا (Pep Guardiola)، دید هجومی رونالد دی بوئر (Ronald de Boer) و ضربات تمام کننده ی خطرناک گابریل باتیستوتا (Gabriel Batistuta) غیر قابل شکست به نظر میرسد. البته اگر انها را در بهترین روزهای بازیگری شان در نظر بگیریم.


حال تمامی این فوتبالیست های بزرگ مربوط به نسل گذشته ی فوتبال برای هدفی واحد متحد شده اند. اما این بار نه به عنوان تیمی مورد علاقه ی همه برای برنده شدن یک مسابقه بلکه برای به ارمغان آوردن اولین جام جهانی برای خاورمیانه.


در برابر تمامی 9 نامزد دستیابی میزبانی یک جام جهانی که چند هفته ی بعد در زوریخ اعلام میشود، قطر کم ارزشترین آنهاست. البته این ارزیابی چندان هم عادلانه نیست.



[Only Registered And Activated Users Can See Links]




4 نامزد دیگر دستیابی امتیاز میزبانی جام جهانی 2022 (استرالیا، ژاپن، کره جنوبی و ایلات متحده ی آمریکا) همگی در گذشته دید مثبت جامعه ی غرب را برای رسیدن به استانداردهای آن جوامع بدست اورده اند. همچنین به جز استرالیا و قطر هر سه کشور دیگر به تازگی میزبانی این تورنومنت بزرگ را در اختیار داشته اند. باتوجه به این مساله و اینکه اگر فیفا همچنان قصد پافشاری بر سیاست گسترش فوتبال در تمام جهان را داشته باشد، این دو کشور به مراتب از شانس بیشتری برای گرفتن این مهم برخوردار خواهند بود.


تاثیر موفقیت تجربه ی آفریقای جنوبی در برگزاری جام جهانی در تابستان گذشته باعث شد تا سپ بلاتر، رئیس فیفا، پافشاری بیشتری بر برگزاری اولین جام جهانی در جهان عرب را داشته باشد. رونالد دی بوئر نیز همین اعتقاد را نسبت به میزبانی قطر دارد. زمانی که او تازه به عنوان سفیر قطر در راه کسب میزبانی جام جهانی 2022 انتخاب شده بود،در یکی از استادیوم های این کشور با وی مصاحبه ای را انجام دادم و این موضوع را متوجه شدم.


هافبک سابق بارسلونا و رنجرز معتقد است که: «این بهترین فرصت برای پرورش قدرت درک خاورمیانه در مقایسه با جهان غرب است.» «فکر میکنم که تا به الآن سوء نفاهمات زیادی درمورد مردم خاورمیانه وجود داشته که فوتبال میتواند به عنوان بهترین راه حل، این مسائل را برطرف کند.»


بنابراین کلید اصلی اینجاست. دقیقا بهمانند آفریقای جنوبی که امسال اولین میزبان آفریقایی جام جهانی بود یا کره جنوبی و ژاپن که 8 سال پیش اولین میزبانان آسیایی آن بودند، قطر نیز میتواند اولین میزبان جام جهانی از خاور میانه بوده و باعث بالارفتن سطح فوتبال در این منطقه شود. اما برای بیشتر ناظران غربی مشکل اصلی، ناشناخته بودن مردم ثروتمند حاشیه ی این خلیج سرشار از منابع گاز و نفت است.


حداقل برای من میزبانی قطر از بین تمامی 9 نامزد موجود میتواند بهترین گزینه باشد. به عنوان یک قطری که در دوحه بزرگ شده ام؛ کاملا شاهد پیشرفت روز افزون کشور در دو دهه ی گذشته با وجود آب و هوای متفاوت این شبه جزیره ی عربی، بخصوص در زمینه ی ورزش بوده ام.



[Only Registered And Activated Users Can See Links]




از زمان میزبانی جام جهانی جوانان در حدود 15 سال پیش و بعد از انتخاب شدن برای میزبانی جام ملت های آسیا در ژانویه ی 2011، رویای میزبانی یک جام جهانی به عنوان سراب وسوسه انگیزی در بین تمام قطری های ساکن صحراها موج میزده است.
باید اشاره کرد که فوتبال قطر نیز در حال پیشرفت است. این اتفاق از زمان تاسیس یک آکادمی فوق العاده کشف استعدادهای جوانان فوتبالیست در قلب دوحه به عنوان بزرگترین قدم رو به رشد برای آینده ی کشور آغاز شد. لازم به ذکر است که آکادمی استعدادیابی «رویاهای فوتبال» توسط فردی اداره میشود که لیونل مسی را کشف کرده است.


البته این ها فقط حرف نیست؛ بلکه قطر با گرفتن مدال طلای فوتبال مسابقات آسیایی سال 2006 که در دوحه برگزار میشد، این را ثابت کرد. قطری ها در فضای سرشار از صداهای طبل که از تشویق های سنتی منطقه است و با دعای خیر مردم توانستند با نتیجه ی 1-0 عراق را در استادیوم السد شکست داده و مدال طلا را به گردن آویزند.



[Only Registered And Activated Users Can See Links]




اما یک خبر فوق العاده ی دیگر از مدت ها قبل در ذهن قطری ها نقش بسته بود که منتظر اعلام آن بودند.


از همان روزی که قصد نامزد شدن برای میزبانی جام جهانی اعلام شد، من در جریان تمامی جزئیات پیشروی این موضوع بودم. سئود عبدالعزیز المحندی (Saud Abdulaziz Al Mohannadi)، دبیرکل فدراسیون فوتبال قطر (QFA)، به من گفت: «بدون شک این خیلی سخت است ولی ما شانس خیلی خوبی برای گرفتن این امتیاز خواهیم داشت. ما سخت کار میکنیم و خود را برای آغاز رقابت رسمی در راه بدست آوردن این مهم به خوبی آماده می کنیم.»


حقیقتا قطری ها سخت کار کردند تا توانستند این سفیران را در اختیار بگیرند. تمامی افرادی که به عنوان سفیران قطر برای گرفتن میزبانی جام جهانی 2022 نام برده شده اند، به جز زیدان، کسانی بودند که حداقل یک سال از دوران بازیگری خود را در لیگ این کشور گذرانده اند.



[Only Registered And Activated Users Can See Links]






آنها همچنین تعداد زیادی استادیوم را طراحی و معرفی کرده اند که قرار است با استفاده از انرژی خورشیدی هوای استادیوم ها را خنک کنند. طراحی ها به گونه ای است که آمریزه ای از میراث جهان عرب و فناوری های روز موجود در جهان غرب باشد.


ولی از زمان اعلام خبر نامزد شدن قطر برای گرفتن این امتیاز تابحال، شکایات بسیاری از سراسر جهان غرب به سوی این کشور روانه شده است: وای قطر خیلی کوچک است، و در آنجا نیز اجازه نوشیدن الکل را نداریم، این چه جام جهانی ای خواهد بود اگر نتوانی با خیال راحت در ان خوش بگذرانی و....



قطری ها قبلا بارها به این نکته اشاره کرده اند که قصد دارند استفاده از الکل را در طول مسابقات آزاد کنند و قول داده اند که تابستان های گرم این سرزمین کوچک را برای آن دوره به تابستانی معتدل تبدیل کنند تا به زمره ی بهترین میزبانان تاریخ این مسابقات بپیوندند.



[Only Registered And Activated Users Can See Links]






البته شاید نتوان به راحتی به سوال های زیادی که افراد درمورد خرج های تبلیغاتی زیاد قطری ها برای این منظور پاسخ داد.
ولی شاید بتوان به گونه ای دیگر جواب این شک و تردیدها را داد؛ یعنی از همان صورت مساله ی سوال برای پاسخ گویی استفاده کنیم: آیا برگزاری جام جهانی در غرب تنها راه لذت بردن از این رویداد جهانی است؟ جام جهانی آفریقای جنوبی ثابت کرد که مساله این نیست.


حال سراسر قطر پرچم هایی به رنگ قرمز- قهوه ای و سفید خود را به دست گرفته و آماده ی شنیدن نام این کشور در روز دوم دسامبر (11 آذر) هستند. فیفا باید به تمامی اتهامات گفته شده درمورد رای دهندگان جواب قاطع دهد. زیرا تابحال دیده شده که عده ای از رای دهندگان عرب و یا عبری توسط رقیبان خریداری شده اند.


خاورمیانه منطقه ای است که به سرعت در حال رشد در رشته ی فوتبال است و سرمایه گذاری های کلانی هم در این زمینه از سال ها پیش انجام شده است، با باشگاه های اروپایی برابری میکند. همه چیز در مسیر خوب پیش می رود.


اما از این پس باید کانون توجهات به پیشرفت های منطقه باشد. برمیگردیم به 12 سال پیش که ضربه ی سر فوق العاده ی زیدان اولین قهرمانی تاریخ فوتبال فرانسه در جام جهانی را در خانه برای آنها به ارمغان آورد. ظرف چند دقیقه تصویر زیدان در سرتاسر پاریس پخش شده بود و شادی در فرانسه موج میزد.


آیا میتوانید دقیقا همین سناریو را در یک کشور از شمال افریقا (برای مثال سرزمین اجدادی زیدان، الجزایر) تصور کنید؟ یا شاید در خاور میانه؟ شاید رویای قطری ها برای بلند پروازی در بدست آوردن میزبانی جام جهانی 2022 همین باشد. میگویید «چرا؟» شاید بهتر باشد بگویید «چرا که نه؟»!





*:ماتیاس کروگ ([Only Registered And Activated Users Can See Links]) فوتبال نویسی باتجربه ی جهانی فراوان است که تجربه ی نویسندگی برای ESPN Soccernet و الجزیره ی بین المللی را نیز دارد.



منبع: FourFourTwo ([Only Registered And Activated Users Can See Links])
ترجمه از: خشایار نور

پوریا صبور
01-09-2011, 10:11
گزارش روز: فهرست تمام دارندگان توپ طلا و برترین بازیکنان فیفا!

استفان کورتس، نگاهی به تمام برندگان عنوان«بهترین بازیکن سال فیفا» و دارندگان توپ طلا انداخته است

[Only Registered And Activated Users Can See Links]



تنها دو روز دیگر تا اعلام اولین برنده «توپ طلای فیفا» باقی است و به همین بهانه گل دات کام نگاهی به لیست برندگان توپ طلا و دارندگان عنوان «برترین بازیکن سال فیفا» که از امسال با هم ادغام شده اند انداخته است.
اولین بار توپ طلا در سال 1956 توسط مجله فرانسوی «فرانس فوتبال» اهدا شد و «استنلی متئوس» این جایزه را به خود اختصاص داد.بازیکنان بزرگی که این جایزه را به خود اختصاص دادند، آلفردو دی استفانو، ریموند کوپا، اوسبیو، یوهان کرویف، فرانس بکن باوئر و میشل پلاتینی بودند
برترین بازیکن سال فیفا
توپ طلا
سال

استنلی متئوس
1956

آلفردو دی استفانو
1957

ریموند کوپا
1958

آلفردو دی استفانو
1959

لوئیس سوارس
1960

عمر سیوری
1961

جوزف ماسوپوست
1962

لو یاشین
1963

دنیس لا
1964

اوسبیو
1965

بابی چارلتون
1966

فلوریان آلبرت
1967

جرج بست
1968

جیانی ریورا
1969

گرد مولر
1970

یوهان کرویف
1971

فرانس بکن باوئر
1972

یوهان کرویف
1973

یوهان کرویف
1974

اولگ بلوخین
1975

فرانس بکن باوئر
1976

آلن سیمونسن
1977

کوین کیگان
1978

کوین کیگان
1979

کارل هاینس رومنیگه
1980

کارل هاینس رومنیگه
1981

پائولو روسی
1982

میشل پلاتینی
1983

میشل پلاتینی
1984

میشل پلاتینی
1985

ایگور بلانوف
1986

رود گولیت
1987

مارکو فان باستن
1988

مارکو فان باستن
1989

لوتر ماتئوس
1990
لوتر ماتئوس
ژان پیر پاپین
1991
مارکو فان باستن
مارکو فان باستن
1992
روبرتو باجو
روبرتو باجو
1993
روماریو
هریستو استویچکوف
1994
ژرژ وآ
ژرژ وآ
1995
رونالدو
ماتیاس سامر
1996
رونالدو
رونالدو
1997
زین الدین زیدان
زین الدین زیدان
1998
ریوالدو
ریوالدو
1999
زین الدین زیدان
لوئیس فیگو
2000
لوئیس فیگو
مایکل اوون
2001
رونالدو
رونالدو
2002
زین الدین زیدان
پاول ندود
2003
رونالدینیو
آندری شوچنکو
2004
رونالدینیو
رونالدینیو
2005
فابیو کاناوارو
فابیو کاناوارو
2006
کاکا
کاکا
2007
کریس رونالدو
کریس رونالدو
2008
لیونل مسی
لیونل مسی
2009
؟
؟
2010

در سال 1991 فیفا تصمیم به برگزیدن بازیکنی به عنوان«برترین بازیکن سال فیفا» گرفت و همین باعث شد تا هر سال دو جایزه جداگانه به برترین بازیکن سال اهدا شود.
به عنوان مثال در سال 1996، فرانس فوتبال جایزه توپ طلای سال را به ماتیاس سامر آلمانی داد ولی فیفا چندان تحت تاثیر عملکرد ستاره آلمانی و قهرمان رقابتهای یورو1996 قرار نگرفت و به جای او، عنوان «برترین بازیکن سال فیفا» را به رونالدو داد.
البته در اکثر مواقع دارنده توپ طلا ، به عنوان برترین بازیکن سال فیفا نیز انتخاب می شد و بازیکنانی مثل لیونل مسی، رونالدو،زیدان و ژرژ وآ هر دو عنوان را در یک سال کسب کردند.
از همین رو سران فیفا و مجله فرانس فوتبال تصمیم گرفتند تا جایزه شان را به صورت مشترک اهدا کنند و باید منتظر ماند و دید امسال چه بازیکنی این جایزه را مال خود خواهد کرد.
منبع:goal.com

ibrahim
01-27-2011, 22:55
علم تمرین



هدف کلی آشنایی وشناخت ویژگی های مختلف علم تمرین است.


درعلم تمرین از کاربرد همه علوم مربوط به تربیت بدنی،به ویژه فیزیولوژی و ورزش ،برای آماده سازی ورزش کاران استفاده می شود.کاربرد همین علوم باعث شده تا برنامه تمرینی مناسب ارائه گردد.


تمرین ورزشی: به فعالیت با هدف منظم وبرنا مه ریزی شده ای گفته میشود که هدف آن بهبود عملکرد ورزشکاران است.



1.تمرین بایدبه توسعه همه سویه بیانجامد.
2.تمرین بایدبه توسعه بدنی خاص هررشته ورزشی بیانجامد.
3.تمرین باید توانایی اجرای همه تکنیک های مورد نیازرا بالا برد.
4.تمرین بایدعامل تاکتیک رانیز فرا گیرد.
5.تمرین باید ابعاد روانی رانیز در بربگیرد.
6.تمرین باید به توانایی گروهی توجه کند.
7.تمرین باید ارتقای سطح بهداشت وسلامت هرورزشکار راشامل شود.
8.تمرین بایدمانع آسیب ورزشکارشود.
9.تمرین بایدموجب ارتقای سطح دانش نظری ورزشکارشود.




دستگاه های انرژی ورابطه آنهاباورزش های مختلف:
l 1.دستگاه فسفازنPC)-ATP ).
l 2.دستگاه گلیکولتیک (اسیدلاکتیک).
l 3.دستگاه هوازی




ساده ترین دستگاه انرژی بدن دستگاه فسفاژن یا ATP-PC است .علاوه برATP ،سلولهاملکول فسفات پرانرزی دیگری نیز دارند که انرژی را ذ خیره می کند.این مولکول"کراتین فسفات"یا"CrP"نامیده می شود.



روش دیگرتولید ATPتولیدانرژی ازتجزیه موادقندی یعنی گلوکزوگلیکوژن است. این
دستگاه به((گلیکولیتیک))نیزموسوم است .






دستگاه پایانی تولیدانرژی سلولی دستگاه هوازی است.دستگاه هوازی بسیار پیچیده ترازدستگاه های دیگراست. در این دستگاه انرژیATP دراندامک های ویژه سلول،موسوم به میتوکندری تولید می شود.


l دردودستگاه فسفاژن واسیدلاکتیک انرژیATPدرسیتوپلاسم سلولی تولید می شود.درحالی که دردستگاه هوازیATPدراندامک های ویژه سلول موسوم به((میتوکندری))تولید میشود.


l دردستگاه هوازیATPازاکسیداسیون دومنبع یعنی مواد قندی وچربی هاتولید می شود وبه ندرت برای تولیدانرژی ازمواد پروتئینی استفاده میکند.مگرذخایراین دومنبع تمام شده باشد .



اکسیدا سیون موادقندی:
دراکسیداسیون موادقندی سه مرحله هست که عبارتنداز:


1.گلیکولیز


2.چرخه کربس


3.زنجیره انتقال الکترونی



پیش از آنکه مربی بتواند یک برنامه تمرین ورزشی موثربلند مدت را ارائه کند ، با توجه به اینکه تمرین یک فرایند با نظام است، با ید برای بهره گیری از مزایای آن ،اصول معینی را رعایت کند؛که در این فصل این اصول به اجمال برسی میشود.


1.اصل اضافه بار:
بار تمرين ورزشی عبارت از مجموعه فعاليتها يا تمرينهايي که ورزشکار در يک جلسه به انجام مي‌رساند و تعيين بار تمرينی به معنی تعيين مجموعه‌ای از فعاليتهای مختلف تمرينی است پس اضافه بار يعنی عضله با بيش از مقاومت‌های عادی تمرين کند.


2. اصل اضافه بار تدريجی يا مقاومت فزاينده:
ورزشکار هنگامی به سازگاری فيزيولوژيکی با اصل اضافه بار می‌رسند که افزايش تدريجی اضافه بار را رعايت کنند.اگر بار تمرین به سرعت اضافه شود ،بدن نمی تواند با فشار تمرین سازگار شود.


3. اصل انطباق
به سازگارهايي اشاره می‌کند که نتيجه آنها بهبود قلبی تنفسی کسب قدرت و استقامت و همچنين تقويت ااستخوانها, رباطها, تاندون‌ها در ورزشکاران است.


4. اصل ويژگی تمرين
از مهمترين اصول تمرين برای هر رشته ورزشی بايد خاص آن رشته باشد که ابعد مختلفی دارد:
الف. ويژگی دستگاه انرژی ب. ويژگی ويژه تمرين ج. ويژگی الگوهای حرکتی و گروههای عضلانی


5. اصل برگشت پذيری
اگر تمرينات به طور منظم پيگيری نشود بسياری از سازگاری‌های به دست آمده از تمرين بازگشت پذير هستند.


6. اصل تداوم تمرين
تمرينات بايد به طور مستمر و درازمدت به انجام برسد. به مربيان توصيه می‌شود که شکيبا بوده و با تمرينات منظم پيشرفت ورزشکاران خود را تعقيب کند.


7.اصل تنوع تمرين
تمرينات بايد متنوع باشند تا علاقه ورزشکار از ميان نرود و دو مفهوم «کار – استراحت» و «سنگين – آسان» رعايت گردد.


8.اصل تفاوت فردی
انسان موجود منحصر به فرد است و توانايي و واکنش های هر فرد به تمرينهای ورزشی خاص خود اوست, بنابراين هيچ برنامه‌ای به عنوان برنامه تمرينی همگانی مطلوب نيست.



عوامل متعدد که بر طرح تمرين ورزشکار خاص اثر می‌کنند عبارت از:


الف. وراثت


ب. سن رشدی


ج. سن تمرينی


9.اصل مشارکت ورزشکار در تمرين و برنامه‌ريزی
برای مؤثر بودن يک برنامه تمرينی ورزشکار باید فعال و مشتاق در به انجام رسيدن آن شرکت کند.


10.اصل گرم کردن – سرد کردن:
گرم کردن پيش از فعاليت شديد بدن را آماده می‌کند. و از خطر آسيب می‌کاهد و پس از تمرين بدن بايد به تدريج سرد شود ،چندين حرکت کششی, می‌تواند از ماندن مقدار زيادی خون در عضلات کارکرده جلوگيری کرده و اسيد لاکتيک را سريع تر از بدن دور کند.


11.اصل اعتدال
اعتدال در تمرين راز موفقيت پايدار است. افراط در تمرين بيش از هر چيز ديگر موجب ملال ورزشکار می‌شود .



آشنايي با مفهوم بی‌تمرينی



اگر محرکهای تمرينی کم يا قطع شود سازگاری از ميان می‌رود و اختلالاتی در عملکرد جسمانی حتی روانی ورزشکار بروز مي‌کند اين پد يده را بی‌تمرينی ناميده‌اند دو دليل اصلی بی‌تمرينی:
1. دوره بازنشستگی
2.قطع تمرين


آشنايی با مفهوم خستگی و بيش تمرينی
عبارت است از فشار بيش ازحد که عضلات بدن ورزشکار زير فشارهای نامتناسب قرار می‌گيرند. علائم بيش تمرينی نتيجه چرخه های تمرين هفتگی متوالی که درآنهاافراط شده يا منابع انرژی به درستی بازسازی نشده‌اند.


سه عامل اصلی بر بيش تمرينی اثر می‌کند
1. خستگی عصبی عضلانی بدن
2. خستگی ناشی از سوخت و ساز بدن
3. خستگی عصبی و هورمونی بدن


آشنايی با مفهوم تعد يل تمرين
هنگامی که ورزشکاران خود را برای مسابقه آماده می‌کنند مايل هستند که برای مدت مشخصی از فشار تمرينات خود بکاهند؛ اين فن به عنوان تعديل شناخته می‌شود که در عملکرد ورزشکار تأثير بسزايی دارد.
واکنش فرد به تعد يل می‌تواند در ارتباط با عوامل زير باشد:
الف. مقدار کاهش شدت حجم و تواتر تمرين.
ب. مقدار تأثير مجموعه اين عوامل که تعامل با يکديگر
هستند.


آشنايی با مفهوم بازيافت
بازیافت يا بازسازی يک فرآيند چند بعدی است که به عوامل درونی و بيرونی وابسته است که با شناخت اين عوامل می‌توان بسياری از بازسازهای فيزيولوژيکی و روانی ورزشکار را برآورده کرد.


برخی از اين عوامل عبارتند از:
1. سن ورزشکار
2. تجربة ورزشکار
3. عوامل محيطی
4. عوامل درونی
5. رهايی از صد مه و بيش تمرينی
6. تغذيه
7. سطح آمادگی جسمانی ورزشکار



آشنايی با مفهوم حجم تمرين
يکی از عناصر اساسی تمرين است و نيازهای کمی تمرين ورزشکاربرای موفقيتهای جسمانی تاکتيکی و تکنيکی را معلوم می‌کند. منظور از حجم تمرین ،تعدادجلسات ،ساعت وروزهای تمرین است .


بخشهای مختلف حجم تمرین
الف. مدت زمان تمرين
ب. فاصله طی شده يا وزنه‌های برداشته شده درهرواحدزمان
ج. تکرارهای تمرين و عناصر فنی يک ورزشکار در زمان مشخص
د. حجم که به کل کميت فعالیت در تمرین اشاره می کند.


آشنايی با مفهوم شدت تمرين
شدت تمرين عنصر کيفی کاری است که در زمان مشخص به انجام می‌رسد هر چه کار در واحد زمان بيشتر باشد شدت بيشتر است.
آشنايی با مفهوم تراکم تمرين
تواتری که در آن يک ورزشکار در واحد زمان به يک رشته از تحريکات جواب مي‌دهد تراکم تمرين ناميده می‌شود. رابطه ميان مراحل کار و استراحت تمرين است که با واحد زمان هم بيان می‌شود.


آشنايی با مفهوم سازگاری تمرين:


مجموعه تغييراتی است که بوسيله تکرار منظم تمرينات ايجاد مي‌شود .این تغییرات ساختاری وفیزیولوژیکی ،نتیجه نیازهای ویژه ای هستند که ورزشکاران با تمرین در بدن ايجاد مي‌کنند و به حجم, شدت و تواتر تمرين وابسته‌اند.


رابطه کلی توانایی های زیست حرکتی


l رابطه قدرت, سرعت واستقامت در ورزشکاران نخبه به عنوان توانايی‌های زيست حرکتی مهم و دشواری که بايد گسترده شوند, به ويژگي‌های هر ورزش و نيازهای ورزشکار وابسته است.


در بيشتر ورزشها ترکيب سه توانايی قدرت, سرعت, استقامت به نتايج متفاوتی مي‌انجامد به گونه‌ای که هر يک از اين عوامل شايد با اهميت ويژه‌ای همراه باشد.


قدرت و چگونگی توسعه آن
توانايی بدن برای واردکردن نيرو به قدرت عضلات وابسته است. هنگامی که تارهای عضلانی فعال می‌شوند از خود آنها را قادر می‌سازد که به گونه‌ای بهتری به دستگاه عصبی مرکزی پاسخ دهند.


قدرت حداکثر
بيشترين نيرويی که عضله مي‌تواند با انقباض خود توليد کند.قدرت حداکثر به این مفهوم نیست که یک حرکت با چه سرعتی به انجام رسیده یاتا چه مدتی ادامه داشته است ، بلکه اهمیت آن زمانی است که لازم است بر یک مقاومت بسیار زیاد غلبه کرده یا آن را تحت کنترل درآورد.


قدرت انفجاری (توان)
قدرتی که بر اثر آن يک عضله می‌تواند در برابر نيروی مقاوم به سرعت واکنش نشان دهد در رشته‌های خاص مانند دو ميدانی, پرشها, پرتابها, شيرجه و..... که به استفاده انفجاری از قدرت نيازمند, اهميت بسياری دارد.


قدرت عمومی
قدرت کلی دستگاه عضلانی بدن و در واقع پايه و سازه اصلی برنامه تمرينات قدرتی است. این نوع قدرت باید درمراحل نخست یک برنامه تمرینی توسعه یابد.پايين بودن قدرت عمومی و پيشرفت ورزشکار را محدود می‌کند.


قدرت ويژه
قدرت عضلانی است که به گونه اختصاصی در حرکات يا ورزشهای منتخب يا مشخص فعال هستند. بنابراين قدرت ويژه برای هر رشته ورزشی ويژه است.




حجيم شدن عضلات بر اثر تمرينات قدرتی به خاطر عوامل زير ايجاد می‌شود
1. تعداد ميوفيبريل‌های هر تار عضلانی افزوده مي‌شود. (هيپوتروفی)
2. چگالی مويرگ‌های هر تار عضلانی افزوده مي‌شود.
3. مقدار پروتئين افزوده می‌شود.
4. تعداد کل تارهای عضلانی افزوده می‌شود.


برای اينکه قدرت توسعه يابد بايد از مقاومت‌های خارجی استفاده شود
1.وزن بدن
2. استفاده از توپهای طبی
3. استفاده از کشش يا فنرهای تمرينی
4. استفاده از دمبل
5. استفاده از وزنه‌های آزاد
6. استفاده از مقاومت‌های ثابت برای انقباضات ایزومتریک



استقامت عضلانی
استقامت عضلانی ترکيبات مختلفی دارد که هر ورزش به تناسب مدت اجرا به يکی از ترکيبات آن بيشتر نياز دارد.



استقامت عضلانی کوتاه مدت
ورزشهايی که زمان اجرای آنها 40 ثانيه تا دو دقيقه است مانند:100متر شنا اغلب استقامت عضلانی کوتاه مدت مورد نیاز است .


استقامت عضلانی میان مدت
استقامت عضلانی میان مدت زمان اجرای آنهادو تا پنج دقیقه است. مانند :شنای 400متر و200متر،دوهای نیمه استقامت یعنی 800متر و1500متر ودوچرخه سواری تعقیبی


استقامت بلند مدت
استقامت بلند مدت ورزش‌هايی که زمان اجرای آنهابیش از 6 دقيقه است .مانند :استقامت 5000متر و10000متر وقایقرانی و....


سرعت آستانه بي‌هوازی
برای تقویت این عامل ،ورزشکار باید با سرعتی در حدود آستانه بی هوازی یعنی 4میلی مول لاکتات تمرین کند ،که تقريبا معادل ضربان قلب برابربا 170 باردر دقيقه است.



سرعت آستانه هوازی
عاملی است که ورزشکار بايد برای توسعه آن با سرعتی در حدود دو تاسه میلی مول لاکتات د رلیتر یا با ضربان قلبی د رحدود 140 تا 125باردر دقيقه تمرين کند.



پنج قانون اصلی در تمرينات قدرتی:
l 1. توسعه انعطاف
l 2. توسعه قدرت تاندونهاوليگامنتها
l 3. توسعه قدرت مرکزی
l 4. توسعه تثبيت کننده‌ها
l 5. توسعه مجموع عضلات بدن به جای عضلات منفرد


زمانبندی تمرينات قدرتی شامل چندين مرحله است
l سازگاری ساختاری
l حجیم سازی
l توسعه قدرت حداکثر
l تبدیل قدرت حداکثر به توان ودیگر ترکیبات قدرت
l حفظ قدرت



مرحله اول - سازگاری ساختاری
سازگاری تدريجی عضلات و به ويژه اتصالات عضلانی به استخوان است تا ورزشکار بتواند در مرحله بعدی تمرين به اسانی با بارهای تمرينی سنگين‌تر روبرو شود.
l آسانترين روش برای ايجاد سازگاری ساختاری تمرينات دايره‌ای است.



مرحله دوم – حجيم سازی
l در مرحله حجيم سازی آنچه که مهم است بهره‌مندی از کمترين درصد چربی بدن و يک توده عضلانی فعال و سريع است .


روشهای تمرين در پرورش اندام
1. روش جداسازی گروهای عضلانی در روزهای مختلف
2. روش تکرار با کمک
3. روش افزايش مقاومت در تکرار پايانی
4. روش نوبتهای زياد
5. روش تنوع حرکت در يک گروه عضلانی


مرحله سوم – قدرت حداکثر
قدرت حداکثر, اگر عامل اصلی نباشد نقش آن در ايجاد قدرت ويژه هر ورزش مهم است. و همين امر موجب می‌شود که طول اين مرحله متفاوت باشد.


l تمرينات مربوط به قدرت حداکثربه برانگيختی دستگاه عصبی مرکزی نيازمند است. بنابراين ورزشکار نه تنها نبايد خسته باشد بلکه بايد تمرکز و انگيزه او بالا باشد.


چند روش تمرين برای توسعه قدرت حداکثر
l 1.روش مقاومت حد اکثر(ایزوتونیک)
l 4.روش ایزومتریک
l 5.روش ایزوکنتیک
l 6.روش اسنتریک


مرحله چهارم – تبديل
l در اين مرحله ورزشکار بايد قدرتی را که مراحل پيش به دست آورده در طول تمرينات به قدرت ويژه مورد نياز رشته تبديل کند اين مرحله شامل دو بخش است:
1-ديل قدرت حداکثر به توان
2-ديل قدرت به استقامت عضلانی


روشهای تبدیل قدرت حداکثر به توان
l روش ایزوتونیک
l روش پرتابی
l روش پولیومتریک



استقامت
استقامت عبارت است از توانايی فعاليت با شدت معين در يک دورة درازمدت که گاهی «بنيه» نيز ناميده مي‌شود.
به طور کلی استقامت بر دو نوع است :
-استقامت هوازی
– استقامت بی‌هوازی


استقامت هوازی
استقامت هوازی عبارت از حرکت يا فعاليت عضله است که در آن عضله با استفاده از اکسيژن, انرژی موردنياز برای کار يا توليد نيرو از منابع ذخيره شده, توليد مي‌کند.


استقامت بی‌هوازی
استقامت بی‌هوازی عبارت است از فعاليت دستگاههای انرژی که در آن عضلات با استفاده از انرژی ذخيرة خود فعاليت مي‌کند عضلات در طول تمرين نمي‌تواند از اکسيژن استفاده کند.


روشهای توسعة استقامت


1. روش متکی بر مدت تمرين:


الف. روش مداوم
ب. روش کند و تند
ج. روش فارتلک


2.روش متکی بر تکرار تمرين


الف. تمرينات تناوبی
ب. تمرينات تکراری


3. روش متکی بر مسابقه آزمون


سرعت
سرعت به عنوان توانايی حرکت يک عضو يا بخشی ازدستگاه اهرمی بدن يا حرکت کل بدن به حداکثر سرعت ممکن تعريف مي‌شود.
1. سرعت واکنش: زمان بين ارائه محرک و نخستين حرکت ورزشکار
2. سرعت اندام: به معنی سرعت يکی از اندامها
3. سرعت کنترل شده در ورزشهايی که در محدودة خاصی بايد به انجام برسد.
4. سرعت کل بدن: سرعت به معنی حرکت و جابجايی کل بدن از نقطه‌ای به نقطه‌ای ديگر


عوامل مؤثر بر سرعت:
– شکل بدن
– قدرت
– آزادی عضله
– اراده و پشتکار ورزشکار
– پذيرش عمل
- وراثت
– خاصيت ارتجاعی عضله
– طول عضله
– نيرو و سرعت
– سن و جنس
– درجه حرارت
-انعطاف



راه‌های توسعه سرعت
برای توسعه سرعت بايد اجزای اصلی مهارت موردنظر را با حداکثر سرعت ممکن يا نزديک به سرعت حداکثر اجرا اجرا شود.مدت زمان استراحت میان تکرارها باید به دقت تعیین شود.



انعطاف وچگونگی توسعه آن
انعطاف به معنای توانایی حرکت مفاصل دریک دامنه وسیع حرکتی است .
محدوده ی طبیعی حرکتی هرمفصل دربدن به چگونگی قرار گرفتن و ترها و زرد پی ها وبافت های متصل به مفصل وعضلات وابسته است.


کمبودانعطاف یکی از دلایل ضعف فنی واجرای ناموفق مهارت هاست.کاهش انعطاف مانع از رسیدن به حداکثرسرعت واستقامت مفید دویدن می شود.


توسعه انعطاف
توسعه انعطاف مانند توسعه دیگراجزای توانایی های زیست،کند است.
برای افزایش وسعت دامنه حرکتی یک مفصل،کشش عضلات باید بیش ازحد معمول باشد.


l دو نوع تمرین کششی هست که عبارتند از:


1.تمرین کششی فعال؛


2.تمرین کششی غیر فعال.


1.تمرین کششی فعال:
درتمرین کششی فعال ورزشکار حرکت راکنترل می کند.


2.تمرین کششی غیر فعال:
تمرین کششی غیرفعال تنها از نوع ایستاد وبه صورت تمرین های تا وضع پایانی است.


آزمونهای مورد استفاده برای سنجش عوامل عمومی
1.آزمون های ساختاری(آنتروپومتریک)
2.آزمون های عمومی آمادگی جسمانی
3. آزمونهای فیزیولوژی ماننداندازه گیری توانایی قلبی و...؛
4.آزمون های روانی مانند بررسی ویژگی های شخصیتی،اعتماد به نفس و...؛
5.آزمون های مهارتی.



در تقسيم زماني تمرين اين مراحل بايد رعايت كرد
1. جلسه تمرين
2. جلسه روزانه
3. جلسه هفتگي
4. چرخه هفتگي
5. چرخه سالانه


ساختار كلي يك برنامه زمان بندي شده تمرين
1.دوره آماده سازي
2. دوره مسابقات
3. دوره انتقال


دوره آماده سازی
نخستين و دراز مدت ترِين دوره هر برنامه تمرينی، دوره آماده سازی است،‌ در اين دوره ورزشكار به تدريج ازتمرين های عمومی، به تمرين های اختصاصی خواهد رسيد.


دوره مسابقه
دردوره مسابقه از حجم تمرين ها به تدريج كاسته شده ، به شدت آنها افزوده مي شود ، در اين دوره بلند كردن وزنه هاي سنگين تر ممنوع نيست ، به اين شرط كه دفعات آن كم باشد .


دوره انتقال
دردوره انتقا ل که ميتوان آنرا دوره استراحت فعا ل به شمار آورد.هد ف اصلی دوره انتقال ،اين است كه در برابر فشار تمريني دوره های آما د گی و مسابقه ،فرصت استراحت جسمانی و روانی ورزشكا ر را فراهم كند.


هر جلسه تمرين شا مل مراحل زير است
l - گرم كردن بدن
l -واحد كار مهارت
l - واحد كار توانايی های زيست حركتی
l - سرد كردن بدن

ibrahim
01-27-2011, 23:04
پیش زمینه
آسیب رباط جانبی داخلی زانو ازشایع ترین آسیب های ورزشی است. اغلب آسیبهای رباط جانبی داخل زانو مرتبط با ورزش است و در همه سنین می تواند رخ دهد.رباط جانبی داخلی زانو شایعترین رباط زانو است که در ورزش دچار آسیب دیدگی و صدمه ورزشی می شود.
فرکانس [Only Registered And Activated Users Can See Links]
بخاطر طیف وسیع آسیبهای وارده به رباط جانبی داخلی زانو تعیین میزان بروز این آسیب امکانپذیر نیست. بسیاری از آسیبهای این رباط جزئی بوده و نیازی به درمان خاص ندارند و بهبودی خودبخودی دارند.
آناتومی کاربردی
نمای داخلی زانو را می توان به سه لایه تقسیم نمود, لایه سطحی اول همان غلاف عضلانی دو عضله سارتوریوس و گاستروکنمیوس است. لایه دوم شامل رباط جانبی داخلی سطحی است که به آن رباط جانبی درشت نی هم می گوییم. این رباط در بالا به انتهای تحتانی داخلی استخوان ران و در پائین 5-4 سانتی متر پائین مفصل زانو به استخوان درشت نی اتصال دارد.
لایه سوم همان کپسول مفصلی زانو است که در بالا و پائین به لبه های مفصلی اتصال دارد. کپسول زانو خود سه جزء دارد که 3/1 قدامی آن نازک بوده و به منیسک داخلی اتصال دارد, 3/1 میانی شامل رباط جانبی داخلی عمقی است و محکم به تنه میانی منیسک داخلی اتصال دارد , 3/1 خلفی کپسول را رباط مایل خلفی زانو می سازد.
بیومکانیک ورزشی
نشان داده شده رباط سطحی جانبی داخلی زانو در مقابل نیروهایی که زانو را به سمت داخل می فشارد ( از خارج به داخل ) مقاومت می کند و این مقاومت را در هر درجه ای از میزان خم شدن زانو خواهد داشت, یعنی زانو در هر زاویه ای که باشد از باز بودن کامل تا بسته بودن این رباط در برابر نیروهایی که از خارج به داخل زانو وارد می شود مقاومت و مفصل زانو را پایدار نگه می دارد. همچنین بخش سطحی رباط جانبی داخلی زانو در مقابل چرخش به خارج بیش از حد درشت نی هم مقاومت می کند.
اصولاً پایداری استاتیک مفاصل را رباطها و پایداری دینامیک را عضلات تامین می کنند. در پایداری استاتیک مفصل زانو رباط جانبی داخلی عمقی زانو و رباط مایل خلفی در قالب کپسول مفصلی و نیز رباط جانبی داخلی سطحی نقش دارند.
شرح حال
• کی و چگونه آسیب رخ داده ؟
• مکانیسم و حالت ایجاد آسیب چی بوده است ؟
• وضعیت زانو در هنگام آسیب چگونه بوده است ؟
• آیا ورزشکار بلافاصله بعد از آسیب قادر به تحمل وزن در راه رفتن بوده و یا خیر, حالا چطور ؟
• آیا تورم زانو بلافاصله رخ داده یا با تاخیر ؟
• آیا در هنگام صدمه دیدگی فرد صدایی مثل « تق » در زانو احساس کرده یا خیر ؟
• آیا تغییر شکل واضح در مفصل داریم یا خیر ( مثلاً‌ در رفتگی کشکک )
• آیا سابقه ای از آسیب یا شکستگی قبلی در زانو وجود دارد یا خیر ؟
معاینه
• نگاه و لمس ناحیه صدمه دیده, توجه به حساسیت در لمس, تورم بافت نرم , تغییر شکل, خونریزی و توجه خاص به ناحیه مربوط به رباط داخلی جانبی زانو.
• تجمع زیاد مایع مفصلی می تواند نشاندهنده وجود آسیب داخلی مفصلی همراه باشد . مثلاً آسیب همراه در منیسک داخلی و یا رباطهای صلیبی قدامی و خلفی.
• قوام و عملکرد رباط جانبی داخلی زانو را با اعمال نیرویی از خارج به داخل در محل مفصل زانو ارزیابی می کنیم. این نیرو را در دو وضعیت وارد می کنیم. اول در هنگامی که زانو کاملاً باز و دوم در وضعیتی که زانو 30 درجه خم شده است. هر گونه شلی و جابجایی زیاد نشان دهنده آسیب این رباط است که درجات خاص خود را دارد.
• انجام تستهای Ant , post draw test و Lachman برای رد آسیب های رباطی همراه احتمالی.
درجه بندی آسیب ( بر اساس درجه بندی جامعه پزشکی آمریکا )
درجه 1 : صفر تا نیم سانتی متر باز شدن مفصل در سمت داخل زانو در اثر اعمال فشار به قسمت خارجی زانو.
درجه 2 : نیم تا یک سانتی متر باز شدن مفصل در سمت داخل زانو در اثر اعمال فشار به قسمت خارجی زانو.
درجه 3 : باز شدن بیش از سه سانتی متر.
درجه بندی O΄Donghue
درجه 1 : تعداد کمی فیبر رباط جانبی داخلی پاره شده اما رباط از نظر ظاهری پایدار و یکدست است.
درجه 2 : پارگی ناکامل رباط و عدم شلی قابل توجه در سمت داخل زانو
درجه 3 : پارگی کامل رباط و شلی و ناپایداری واضح در سمت داخل زانو.
آسیب های همراه با آسیب رباط جانبی داخلی زانو
1- آسیب رباط صلیبی قدامی : در 20% موارد از آسیب درجه 1 رباط جانبی داخلی و در 78% از آسیب درجه 3 رباط جانبی داخلی آسیب همزمان در رباط صلیبی قدامی دیده می شود.
2- آسیب منیسک داخلی : در 25-5 % از مواردی که رباط جانبی داخلی دچار جراحت و صدمه دیدگی می شود آسیب منیسک داخلی بخاطر اتصالاتی که به این رباط دارد دیده می شود.
3- رباط صلیبی خلفی : در موارد معدودی احتمال آسیب دیدگی دارد.
بررسی های تصویری
رادیوگرافی :
• برای رد شکستگی در صفحه استخوان درشت نی, انتهای تحتانی ران و کشکک.
• انجام نماهای AP و Lateral و Patellofemoral .
• وجود کلسیفیکاسیون در محل اتصال رباط جانبی داخلی به استخوان ران نمایانگر آسیب قبلی به این رباط است.
ام ار آی :
• زمانی نیاز است که به آسیبهای همراه شک داریم.
• با MRI می تواند آسیب رباطهای صلیبی و منیسک را براحتی تشخیص داد.
سونوگرافی :
• مطالعات اخیر نشان می دهد که سونوگرافی در تشخیص آسیب دیدگی رباط جانبی داخلی زانو ارزشمند است.
درمان
* فاز حاد:
در درجه اول همان اصول و روشهای اولیه برخورد با آسیب باید صورت گیرد که عبارتند از استراحت و توقف فعالیت, سرما درمانی در 24 تا 48 ساعت اول , فشار موضعی محل با بانداژ محکم برای جلوگیری از تورم و بالا نگه داشتن عضو آنهم برای کاهش تورم و التهاب.
در آسیب های درجه 1 و 2 درمان اصلی غیر جراحی و از نوع حمایتی است. با استراحت به زانو و استفاده از چوب زیر بغل برای جلوگیری از اعمال فشار به زانو بعد از چند روز بهبودی رخ می دهد.
در پارگی درجه 3 در قدیم روش اصلی جراحی بود اما امروزه سعی می کنند تا با روش غیر جراحی اقدام کنند. امروزه توصیه می شود برای مدت 6 هفته زانو را در وضعیت 30 درجه خم شده توسط یک Brace نگه دارند و در 2-1 هفته اول از چوب بغل استفاده کنند.
هدف از درمان کاهش ناراحتی ودرد, بازیابی دامنه حرکات طبیعی مفصلی و بدست آوردن دوباره قدرت عضلانی مناسب است. لازم است تا زمانی که فرد در هنگام اعمال نیرو یا وزن روی زانو احساس ناراحتی ودرد دارد از چوب زیر بغل استفاده شود. لازم است تمرینهای مناسب جهت افزایش دامنه حرکات مفصل زانو انجام گیرد, بعد از تقویت عضله چهار سر رانی می توان به تمرینهای اختصاصی ورزشکار در ورزش مربوطه پرداخت.
* فاز بهبودی:
مطالعات دراز مدت نشان داده است که تقریباً‌ همه ورزشکارانی که آسیب درجه 1 و 2 داشته اند طی 3 ماه به وضعیت قبل از آسیب دیدگی بر می گردند. در آنها که آسیب درجه 3 داشته اند این زمان 9-6 ماه است.
بازگشت به تمرین
زمان بازگشت به تمرین زمانی است که زانوی صدمه دیده 90% توان و قدرت قبل از آسیب دیدگی را بدست آورد. این مدت برای آسیب درجه 1و 2 حدود 3-1 هفته و برای آسیب درجه 3 معمولاً 6 هفته است.
پیش آگهی
درجه 1 و 2 : بهبودی کامل و بازگشت سریع به تمرین
درجه 3 : معمولاً بهبودی کامل و بازگشت دیرتر به مسابقه و تمرین.


منبع ([Only Registered And Activated Users Can See Links])

ibrahim
01-27-2011, 23:06
پیش زمینه صدمه و آسیب زانو در محل منیسک ها شایعترین صدمه دیدگی زانو محسوب می گردد و میزان شیوع آن 10000/61 نفر می باشد. مردان نسبت به زنان 5/2 برابر بیشتر دچار آن می شوند. سن شایع در مردان 40-31 سال و در زنان 20-11 سال می باشد. سالانه در دنیا 250000 عمل جراحی منیسک صورت می گیرد.
آناتومی کاربردی
منیسکها ساختارهایی غضروفی- فیبری هستند که در مفصل زانو در حد فاصل ران و درشت نی ( تیبیا ) قرار دارند. سطح فوقانی آنها مقعر بوده و در آنها کوندیل استخوان ران قرار می گیرد. سطح تحتانی آنها صاف بوده و به استخوان تیبیا اتصال مییابند. قسمت محیطی منیسک ها محدب بوده و به کپسول مفصلی زانو اتصال دارد. لذا منیسک ها در برش عرضی سه گوشند که قاعده آنها به سمت محیط و رأس آنها به سمت مرکز است.
منیسک داخلی C شکل بوده و دو شاخ قدامی و خلفی دارد. قطر قدامی- خلفی آن cm 5/3 است. شاخ خلفی درست در جلوی رباط صلیبی خلفی ( PCL ) به تیبیا اتصال دارد و شاخ قدامی mm 8-6 جلوی رباط صلیبی قدامی ( ACL ) به تیبیا اتصال دارد. شاخ خلفی پهن تر از قدامی است.
منیسک خارجی O شکل است و نسبت به منیسک داخلی سطح بیشتری از بخش فوقانی تیبیا می پوشاند و از اطراف به کپسول مفصلی زانو اتصال دارد. قطر این منیسک از نوع داخلی کمتر است. علی رغم اتصالات منیسک ها هر دو مقداری تحرک دارند نوع داخلی mm 5 و نوع خارجی mm10 حرکت دارند . شاخ قدامی منیسک داخلی حرکت بیشتری از شاخ خلفی دارد و لذا بیشترین صدمات به شاخ خلفی منیسک داخلی که کمترین حرکت را دارد وارد می آید. بجز قسمت محیطی منیسک ها سایر بخشهای آنها بدون رگ بوده و از راه انتشار از مایع مف[Only Registered And Activated Users Can See Links]صلی تغذیه می شوند.
30%-10 حاشیه خارجی منیسک خارجی و% 25-10حاشیه منیسک داخلی عروق دارند.
اعصاب منیسک ها بدنبال عروق حرکت می کنند و بیشترین عصب گیری در شاخ قدامی و خلفی وجود دارد.
عمده وظایف منیسک ها بطور خلاصه
1- حس عمقی مفصل
2- استحکام مفصل زانو با افزایش سطح تماس ران و درشت نی
3- انتقال و پخش متناسب نیروهای وارده به زانو
4- تحمل نیرو: 50% نیروها در هنگام ایستادن و 95% در هنگام خم شدن زانو به آنها وارد می شود.
5- نرم کنندگی حرکات ( لوبریکاسیون )
انواع جراحات منیسک
1- جراحات طولی
2- جراحات شعاعی
3- جراحاتی افقی
4- جراحات مایل
5- جراحات کمپکس
شرح حال
بسیاری از صدمات منیسک را با شرح حال دقیق می توان تشخیص داد. نکات مهم در شرح حال عبارتند از :
1-مکانیسم صدمه دیدگی: معمولاً در اثر ضربه است. اما حرکات چرخشی ناگهانی در مفصل زانو و یا چمباتمه زدنهای مکرر هم می تواند سبب جراحت منیسک گردد . از نظر زمانی هم معمولاً فرد زمان دقیقی از بروز صدمه نمی دهد.
2-درد:درد متناوب و محدود به مفصل
3-تورم : امکان دارد نباشد یا جزء علائم و نشانه های تاخیری باشد، تورم فوری بیانگر صدمه به محیط منیسک که عروق دارد می باشد.
4-عوارض دیگر : بیمار بیان می کند که احساس کلیک دارد یا احساس سایش در مفصل یا خالی کردن مفصل دارد گاهی هم می گوید مفصل زانو قفل می شود.
معاینه
در معاینه دردزانو حتماً باید ناحیه کمر، لگن، مفصل ران و کشکک هم معاینه شوند تا دردهای ارجاعی رد شوند. وجود دردموقع هنگام معاینه علامت بسیار مهمی است که در 77% بیماران دیده میشود. جمع شدن مایع در مفصل ( افیوژن ) در نیمی از بیماران دچار صدمه منیسک دیده میشود. دامنه حرکات مفصلی ROM )) معمولاً کاهش یافته است اما قفل شدن زانو می تواند نشانه منیسک جابجا شده باشد.
در پایان تستهای ارتوپدی اختصاصی مثل مک موری و Steinmann و Apely انجام می گیرد.
تصویربرداری
plain radiograph : برای رد شکستگی تغییرات تخریبی مفصل انجام می شود و در 4 جهت گرفته می شود :
1- عکس قدامی خلفی در حالت ایستاده از زانو
2- عکس خلفی قدامی در حالت خم شدگی 45 درجه زانو
3- عکس از lateral view
4- patellar view Merchant
Artherography : در قدیم روش استاندارد بود اما الان MRI جای آنرا گرفته است.
MRI امروزه روش استاندارد برای تشخیص ضایعات منیسک است و 92% دقت دارد. ضایعات منیسک به 3 گروه در عکس MRI تقسیم میشوند.
گروه I : ناحیه کوچکی از منیسک دارای افزایش سیگنال است.
گروه II : ناحیه خطی دارای افزایش سیگنال که به سطح مفصلی گسترش ندارد.
گروه ‌III : افزایش غیر عادی سیگنال که به سطح مفصلی یا لبه خارجی منیسک میرسد.
درمان
فاز حاد:اغلب ضایعات منیسکها نیاز به جراحی دارند با این حال در تمام انواع صدمات منیسک در وهله اول درمان محافظتی را انجام می دهیم که شامل استراحت همراه با کاهش فعالیت، سرما درمانی با یخ و استفاده از داروهای ضد التهابی غیر استروییدی است..
در این فاز انجام یک برنامه فیزیو تراپی با در نظر گرفتن سطح فعالیت فرد, سن , نوع و شدت و نیز مدت علایم سبب کاهش مایع جمع شده در مفصل، جلوگیری از تحلیل عضلانی، از بین رفتن ناراحتی و افزایش دامنه حرکات و حفظ حس عمقی مفصل می گردد. پارگی هایی که کمتر از 1 سانتی متر هستند و در ناحیه عروقی حاشیه منیسک قرار دارند یا از نوع پارگی طولی هستند می توانند بدون جراحی و با انجام درمان محافظتی بهبودی یابند.چنانچه علایم پایدار بماند و با انجام درمانهای غیر جراحی رفع نگردد و یا فرد بخاطر نوع شغل یا ورزش نیاز به رفع سریع علایم دارد و در افرادی که دچار علایم شدید و خاص مثل قفل شدن زانو هستند درمان جراحی را در اسرع وقت انجام می دهیم. در جراحی منیسک اگر ضایعه قابل ترمیم باشد مثلا یک پارگی بزرگتر از 1 سانتی متر در ناحیه عروقی حاشیه منیسک داشته باشیم آنرا حین عمل ترمیم می کنیم. اما از آنجا که اغلب صدمات منیسکها که عمدتا در ناحیه غیر عروقی آن قرار دارند قابل ترمیم نیستند لذا قسمت معیوب منیسک را برداشته و سایر نقاط سالم آن را حفظ می کنند. در حین جراحی زانو اگر صدمه همراه در رباط های زانو وجود داشته باشد - رباط صلیبی قدامی شایعترین رباط زانو است که دچار صدمه همراه با جراحت منیسک می شود - ضایعه رباطی را هم ترمیم می کنیم.در مواردی که از روش آرتروپلاستی بجای جراحی باز استفاده می شود زمان بستری کوتاهتر و بدست آوردن بهبودی سریع تر است.
فاز بهبودی:اهداف فیزیکال تراپی در این بخش همان اهداف فاز حاد می باشد.در افرادی که برای آنها جراحی از نوع برداشتن بخشی از منیسک انجام شده معمولا می توانند در روز بعد از عمل حرکات با تماس کم یا غیر تماسی مثل رکاب زنی روی دوچرخه درجا یا بالا آوردن زانوی کاملا باز را انجام دهند.شواهد نشان می دهند در این دسته از بیماران توان عضله چهار سر رانی در سمت مبتلا تا 12 هفته بعد از جراحی نسبت به سمت دیگر کمتر است لذا باید بر تقویت آن اهتمام بیشتری انجام گیرد.در افرادی که ترمیم اولیه منیسک انجام شده توجه به دو امر اهمیت زیادی دارد اول اینکه تشویق شوند هر چه سریعتر بتوانند زانو را بطور کامل باز کنند که نباید این باز کردن در برابر مقاومت باشد و دوم اینکه نباید قبل از 4-6 هفته بعد از جراحی روی پای صدمه دیده اعمال وزن کنند(استفاده از چوب زیر بغل)
بازگشت به مسابقه
زمان بازگشت به تمرین و مسابقه بر حسب نوع صدمه دیدگی و نوع درمان انجام شده و پروتکل بازتوانی صورت گرفته برای ورزشکار متغیر است. اما بطور کلی 8-6 هفته بعد از ترمیم منیسک می تواند به سر تمرین بازگردد.
پیشگیری
پیشگیری از صدمه دیدگی مجدد با حفظ قدرت و انعطاف پذیری عضلات دو سر مفصل زانو امکان پذیر است.




منبع ([Only Registered And Activated Users Can See Links])

casillas1995
03-12-2011, 19:05
جام جهانی به جای ارائه ایده های خلاقانه، صرفاً به انعکاسی از جریان های گذشته فوتبال تبدیل شده بود. فوتبال بین المللی اکنون در تاریکی قرار گرفته است.


[Only Registered And Activated Users Can See Links]
اسپانیا پس از موفقیت در جام جهانی، دلایل زیادی برای جشن گرفتن داشت اما این تورنمنت یک بازی فوق العاده کم داشت.

در ماه آگوست، من مقاله ای برای ضمیمه ی پیش فصل روزنامه گاردین نوشتم، در آن مقاله عنوان شده بود که به نظر می رسد پس از جام جهانی و موفقیت اینتر در لیگ قهرمانان، شاهد موجی از بازگشت به سوی فوتبال واکنشی (مبتنی بر ضد حمله) باشیم. از آن زمان تا کنون آنچه دیده شد، شاید هجومی ترین دوره در تاریخ لیگ برتر انگلیس بود؛ واقعیتی که دو نکته را نشان می دهد: اول، هیچ گاه سخن کسی را قبول نکنید که می خواهد آینده فوتبال را پیش بینی کند. و دوم، جام جهانی دیگر طلیعه دار فوتبال جهان محسوب نمی شود.


درک این نکته که فوتبال بین المللی تا چه اندازه از فوتبال باشگاهی عقب مانده است، احتمالاً تکان دهنده ترین حقیقت سال بوده است. قبلاً جام جهانی مانند کنفرانسی بود که در آن نمایندگانی از سراسر جهان به تبادل ایده هایشان می پرداختند: برای مثال، برزیل در تورنمنت 1958 به یکباره سیستم 4-2-4 اش را در دنیا گسترش داد، انگلستان در سال 1966 اثربخشی 2-4-4 را به همگان نشان داد، توتال فوتبال (با اینکه آژاکس تا پیش از آن نیز سه جام اروپایی را بدست آورده بود) در سال 1974 نگاه ها را به سوی خود جلب کرد و موفقیت آرژانتین در جام جهانی 1986 سرآغازی برای گسترش دفاع سه نفره بود. اما درس اصلی جام جهانی ِ این تابستان، جانشینی 4-4-2 توسط سیستم 4-2-3-1 به عنوان یک تغییر جهانی بود. تغییری که از سال ها قبل در فوتبال باشگاهی به چشم می خورد.



این چیدمان به خاطر تدافعی شدن جام جهانی از سوی بسیاری افراد مورد انتقاد قرار گرفته است، اما این طرز نگرش گمراه کننده است؛ باید توجه داشت که سیستم ها به خودی خود خنثی هستند. این شیوه ی به کارگیری آن هاست که استنباط مثبت یا منفی را از آن ها ایجاد می کند. بسیاری از مربیان 1-3-2-4 را ترجیح دادند چون هدف اولیه شان بازی تدافعی بود و این چیدمان به آن ها اجازه می داد تا همزمان با جریان دادن به خط میانی، حرکاتی هجومی نیز از خط سه نفره ی میانی شکل گیرد. این جاست که شیوه ی به کارگیری این سیستم، در ظاهر آن تفاوت ایجاد می کند: اگر این خط سه نفره شامل دو وینگر یا مهاجم بال و یک بازیساز باشد، سیستم ظاهری هیجان انگیز به خود می گیرد، ولی اگر هر سه نفر در عمق کشیده شوند، نه.



سوال اینجاست که چرا این همه ذهنیت منفی در برابر این سیستم ایجاد شد. واقعیت نگران کننده این است که دلیل این موضوع احتمالاً جزئی از ذات فوتبال بین المللی ست. وقتی زمان ِ در دسترس برای درک دوجانبه در تیم های ملی تا این اندازه محدود است، اکثر مربیان تمرکز خود را بر بالا بردن ِ پیوستگی دفاعی معطوف می کنند. به همان میزان، تعداد اندک بازی های ملی (که به چیزی در حدود دوازده بازی در یک سال می رسد) نشان دهنده ی ریسک بالای هر بازی برای مریبان است و این موضوع آنان را محتاط تر می سازد. نتیجه این می شود که مربیان تعداد زیادی مدافع را در مقابل توپ قرار می دهند و برای گلزنی صرفاً چشم به درخشش فردی بازیکنان دارند.



در جام جهانی اسپانیا (تیمی که به مدت سه سال به ترکیبی ثابت دست یافته بود و بازیکنانش به طور عمده از دو باشگاه انتخاب شده بودند و در نتیجه درک خوبی از یکدیگر داشتند) و شیلی (که از مربی ای با شخصیت خاص و درخشان مانند مارسلو بیلسا برخوردار بود) تنها تیم هایی بودند که واقعاً بازی هجومی ارائه دادند و – همانطور که آریگو ساچی گفته است – این بازی تهاجمی است که به عظمت واقعی می انجامد. حتی آلمان – با وجود تمام گل هایی که به ثمر رساند – بالفطره تیمی تدافعی اما با قدرت بسیار بالا در ضد حملات بود. از همه ناامید کننده تر، تیم هایی با سابقه عظیم در فوتبال تهاجمی مانند برزیل و هلند بودند که در این تورنمنت بر پایه دفاعی قوی تکیه داشتند و برای تغییر مسیر بازی به روند دلخواهشان، چشم به عملکرد فردی ستاره های خود داشتند.



افرادی نیز اسپانیا را به ارائه بازی خسته کننده متهم کردند. اما اسپانیا چه باید می کرد وقتی تیم حریف ده بازیکن در برابر توپ قرار می داد؟ همانطور که پیتر تیلور (Peter Taylor) یک بار در پاسخ به انتقادهای معطوف به ناتینگهام فارست بیان کرد:"یک تیم نمی تواند خسته کننده باشد اگر توپ را در اختیار داشته باشد." آن ها توپ را به گوشه های زمین نمی بردند و یا وقت تلف نمی کردند؛ آن ها در مناطق مختلف زمین پاسکاری می کردند و منتظر می ماندند تا حریف برای گرفتن توپ پیش بیاید – کاری که فقط شیلی برای انجامش تلاش کرد - . نگاه منفی افکار عموم که حاصل از کمبود کیفیت و صحنه های نمایشی در بازی ها بود، بازخوردی مهم برای جام جهانی ست. این تورنمنت از سال 1998 تا کنون یک بازی فوق العاده هم نداشته است؛ پیروزی ایتالیا بر آلمان در نیمه نهایی تورنمنت 2006 را می توان در حد خیلی خوب (نه فوق العاده) به حساب آورد. اگر این جریان ادامه داشته باشد، سؤال اساسی اینجاست که حضور جمعیت مشتاق برای دیدن بازی ها در ورزشگاه ها چقدر ادامه خواهد یافت.



جام جهانی انعکاسی از جریان های قبلی فوتبال است. زوال سیستم 2-4-4 احتمالاً نظریه ای اغراق آمیز است - هرچند وقتی مایکل اوون (Michael Owen) تردیدهایش را در باره ی آن آشکارانه بیان می کند، می توان فهمید که روزهای تسلط این سیستم به پایان رسیده است - اما استفاده از این چیدمان امروزه بیشتر شناخته شده است و این سیستم نیز به صورت رایج برای مقاصد دفاعی استفاده می شود، دو دسته ی 4 تایی بازیکن در که در عمق دفاع حضور دارند و تلاش می کنند دو مهاجم جلویی را با پاس های بلند و مستقیم راه بیاندازند. حتی وقتی از این سیستم با شکل متکامل تری استفاده می شود (همانطور که منچستر یونایتد در این فصل از آن استفاده می کند. البته نه در مقابل آرسنال یا منچستر سیتی) معمولاً یک مهاجم به داخل و یک هافبک به جلو کشیده می شوند تا خط چهارمی ایجاد شود، چرا که سه خط برای بازی های بازتر ِ امروز (که به دلیل آزاد سازی قانون آفساید ایجاد شده اند) کافی به نظر نمی رسد. (همین موضوع از قدرت تهاجمی این سیستم می کاهد.)



دفاع سه نفره – که قبلاً با ظهور سیستم های تک مهاجمه ناپدید شده بود – اکنون به عنوان استراتژی دفاعی بازگشته است و دو بازیکن اضافه برای شرکت در امور دفاعی را فراهم می کند. اروگوئه از این تاکتیک برابر فرانسه و الجزایر در مقابل انگلستان در جام جهانی استفاده کردند. استودیانتس قهرمانی آپرتورای آرژانتین را در تساوی خارج از خانه برابر ولز سارسفیلد ِ رده دومی با استفاده از سیستم 3-4-2-1 ِ دفاعی برای خود مسجل کرد. در لیگ قهرمانان نیز، رنجرز با سیستم 1-4-5 در برابر حریفانش ایستاد و با کمی چاشنی شانس و تمام کنندگی بهتر در بازی خانگی برابر والنسیا می توانست جایگاه دوم در گروهش را پس از منچستر یونایتد بدست آورد.



دفاع سه نفره همچنین تبدیل به سیستم مورد استفاده تیم هایی شد که از دفاع های کناری ِ هجومی استفاده می کنند. این جریان ابتدا توسط چلسی ِ لوئیز فیلیپه اسکولاری (Luiz Felipe Scolari) به کار گرفته شد، در آن تیم میکل جان ابی (Mikel Jon Obi) معمولاً به عقب و بین دو دفاع مرکزی حرکت می کرد و خوزه بوسینگوا (José Bosingwa) و اشلی کول (Ashley Cole) در حمله شرکت می کردند. مکزیک نیز در جام جهانی عملکردی مشابه داشت اما این بارسلوناست که به طور واضح این سیستم را به تکامل رسانده است، سرخیو بوسکتس (Sergio Busquets) غالباً بین کارلس پویول (Carles Puyol) و جرارد پیکه (Gerard Piqué) قرار می گیرد و به دنی آلوز (Dani Alves) و مکسول (Maxwell) آزادی لازم را برای شرکت در حملات می دهد. شرکت این دو بازیکن در حملات، عرض هجوم های بارسا را برابر تیم هایی که کاملاً در لاک دفاعی فرو رفته اند، افزایش می دهد. شاید اسپانیا نیز می توانست شیوه ی مشابهی را با سرخیو راموس و خوان کاپدویلا (Joan Capdevila) در جام جهانی در پیش گیرد، اما هماهنگی لازم برای این شیوه فقط با گذر زمان حاصل می شود.



بارسا همچنان سودمندی دو جریان دیگر در تاریخ فوتبال باشگاهی را نشان می دهد: شماره 9 کاذب و وینگرهای جابه جا شده. غیبت این شیوه ها در سطح ملی نیز احتمالاً به عدم وجود کمال نسبی در بازی های بین المللی باز می گردد. وقتی لیونل مسی (Lionel Messi) در میانه ی خط حمله بازی می کند، مصرانه عقب می کشد تا به پدرو (Pedro) و داوید ویا (David Villa) فضای لازم برای حرکت به داخل را از جناحین بدهد. بدین ترتیب آن ها دائماً حرکات قطری دارند و در فضاهای موجود بین دفاع وسط و دفاع کناری حریف عمل می کنند. اگر این شیوه کارگر بیفتد، همانگونه که در هفته های اخیر شاهد آن بوده ایم، ویرانگر خواهد بود. پیروزی 5 بر 0 برابر رئال مادرید احتمالاً به همان اندازه در تاریخ بارسا باقی خواهد ماند که برد 5 بر 0 میلان برابر رئال در نیمه نهایی جام اروپایی 1989 در تاریخ میلان باقی می ماند.



آن بازی سرشار از شادی بود، غالباً به این دلیل که 8 بازیکن از 11 بازیکن ِ آغازکننده بارسا در آکادمی خودشان رشد یافته بودند (البته این موضوع این سؤال را مطرح می کند که چطور با این شرایط بدهی هایی چنین عظیم برایشان به جا مانده است.) بهترین فوتبال هنوز هم در تیم هایی ارائه می شود که از سنین پایین شکل و تکامل یافته اند. در این تیم ها بازیکنان به درکی ذاتی از یکدیگر – مکانی که خودشان باید در آن حضور داشته باشند و مکانی که هم تیمی هایشان حضور دارند – می رسند. و در دنیایی که در آن صاحبان میلیاردر باشگاه ها صرفاً به دنبال موفقیت در خریدها و نقل و انتقالات خود هستند، اندیشه ی بارسا، تسلی دهنده است.


به نظر می رسد حتی رومن آبراموویچ نیز به این نتیجه رسیده است و اگر این موضوع درست باشد که وی تیکی بگریستین (Txiki Begiristain) را به خدمت گرفته و از او خواسته تا چلسی را به بارسا تبدیل کند، باید دید که صاحب روسی چلسی صبر کافی برای یک دهه زمان لازم را دارد یا شخصیتی به استحکام باشگاه بارسلونا لازم است تا این شیوه را تدریجاً جا بیاندازد. با این حال در سطح ملی زمان لازم برای شکل گیری تیمی مانند بارسا وجود ندارد. اگر از سال 2010 بتوان فقط یک درس آموخت، این نکته است که شکاف بین فوتبال باشگاهی و ملی وسیع است، و هر لحظه به وسعت آن اضافه می شود.





========================

[Only Registered And Activated Users Can See Links]

نویسنده: جاناتان ویلسون(Jonathan Wilson ([Only Registered And Activated Users Can See Links]))

([Only Registered And Activated Users Can See Links])


ترجمه اختصاصی از casillas1995



منبع انگلیسی ([Only Registered And Activated Users Can See Links])

casillas1995
03-12-2011, 19:08
قـانون جــدید آفسـایدگیری بـاعث شده تـا مـدافعین و مغـزهـای فوتبـال نـاکام بمـانند، امـا مهـاجمانی که باید از این موضوع بهرمند شـوند هنـوز به قدر کـافی مهـارت پیدا نکرده اند.

اول از همه باید پیشینه ی این قـانون را بررسی کنیم، مخصـوصـاً تغییرات کنونی که در رابطه با این موضوع اعمـال شده اند.
نـوشته ی جـانـاتـان ویلسـون (Jonathan Wilson) ([Only Registered And Activated Users Can See Links]) کـه صرف تـاریخچه ی این قـانون شده است به نمـونه هایی از تـاکتیک به کـار رفته در این رابطه اشـاره کرده، ضمن اینکه کیت هگت (Keith Hackett) رئیس مجمع داوران لیگ برتر انگلسـتان نیز در مورد نمـای اجمـالی قـانون جدید آفسـایدگیری با تمـام خصوصیـات و جزیئـات آن نظراتش را ارائه کرده.

در این مقـاله مـا سعی داریم تـا بـا نتـایج خـاص این تغییرات مواجه شویم. در حـال حـاضر، این قـانون به این شکل است که؛ یک بازیکن در شرایط آفسـاید حرکت می کند و پـاسی در همـان جهت حرکتش ارسـال می شود، در این وضعیت بازیکن تـا زمـانی که پـایش به توپ نخورده باشد، می تواند در وضعیت آفسـاید بـا توپ حرکت کند.
امـا اگر دراین مـیان، بازیکنی که در آفسـاید نبوده، صـاحب چنین توپی شود و بـا پـاسش، بازیکنی که از خط عرضی زمین، عقب تر از اوست را صـاحب توپ سـازد، سـوت داور مـانع از ادامه ی دیدار نمی شود.

این توضیح نسبتاً طولـانی را خـواندیم تـا بهتر با این موضوع سـاده آشنـا شویم. حـال گلزنی می تواند انتخـابی برای این تـاکتیک باشد.

گل کریستیـانو رونـالدو در اوایل فصل مقـابل ریسینگ سـانتـاندر نمـونه ی واضحی از این تـاکتیک بود.



[Only Registered And Activated Users Can See Links]


در عکس به نظر خطر خیلی فـاحشی دیده نمی شود. انجـل دی مـاریو (Angel di Maria) در جنـاح راست صـاحب توپ است (زرد) که هیچ فشـاری روی او نیست، و میسـوت اوزیل (Mesut Ozil) می خواهد از آخرین دفـاع، پیشی بگیرد (قرمز). در این وضعیت، مدافعین میـانی باید چنین شرایطی را کنترل کنند.

وضعیت بغرنج است، دراین بین رونـالدو هنوز در محوطه ی جریمه ی حریف حـاضر است و در تصویر بـالـا خـارج از دید مـاست (آبی). پیش از این تصویر رونـالدو فرض می کرد که می تواند در آن محوطه مفید واقع شود امـا حتی فکر آن را هم نمی کرد که مکمل چنین حرکتی باشد.


[Only Registered And Activated Users Can See Links]


حـال هرچقدر که اوزیل با توپ سریع تر به موازات رونـالدو بدود، رونـالدو از وضعیت آفسـاید خـارج می شود. اوزیل توپ را ارسـال می کند و رونـالدو توپ را گُل می کند.

گل را می توانید از اینجـا دانلود کنید:


[Only Registered And Activated Users Can See Links] C. Ronaldo 3-0

[/URL] [URL="[Only Registered And Activated Users Can See Links]"]RAPIDSHARE ([Only Registered And Activated Users Can See Links])| MEGAUPLOAD ([Only Registered And Activated Users Can See Links])


دیدید چقـدر راحت هست؟ فرض می کنیم که غفلت مدافعین عـامل این گُل بوده. شمـا نباید با چنین خط دفـاعی عریضی، بدون فشـار بر روی فرد صـاحب توپ بازی کنید، با یک نگـاه به عکس دوم متوجه می شویم که خود اوزیل نیز می توانست حرکتش را ادامه دهد و بـا دروازه بان ریسینگ تک به تک شود.

اگرچـه، بازی کردن بـا خط بُلند دفـاعی تنهـا عـامل دریـافت چنین گلهـایی نیست. گُل دوم هـلند برابر جمهوری چـک در رقـابت هـای یورو 2004 نیز شبـاهت خیلی نزدیکی به گُل رئـال مـادرید دارد.


[Only Registered And Activated Users Can See Links]


در اینجـا روود ون نیسـتلروی (سبز) زننده ی گُل، و آرین روبن (آبی) سـازنده ی گُل است. زمـانی که ادگـار دیویدز (قرمز) پـاس اول را می دهـد، ون نیستلروی کـاملـاً در آفسـاید است. امـا چونکه روبن خودش را جـلوتر از نیستلروی رسـاند، مجـاز بود که برای تمـام کردن، توپ را برای ون نیستلروی ارسـال کند.


بنـابراین گلزنی طبق چنین تـاکتیکی که در عکس زیر نیز به نمـایش درآمده، راحت به نظر می رسد. اگر هـافبک گوش تیم آبی (برای مثـال تئو والکات) بتواند مسـافت a تـا b را سریعتر از مدافع هـدفش طی کند و به شرطی که ارسـالش دقیق باشد، بدون شک شـاهد یک پـاس گُل بی نقص خـواهیم بود.

اگر والکـات در مرکز زمین واقع شده بود و همزمـان با پـاسی که برایش ارسـال می شود، از مدافع هـدفش سبقت می گرفت، خودش می توانست زننده ی گُل باشد.
امـا توپ هـای مستقیم که از بـالـای سر مـدافعین رد می شود، کنترلش سخت است، البته اگرهم موفق شوند، شـانس زیادی برای روبرو شدن بـا دروازه بان تیم مقـابل دارد. امـا باید این را در نظر بگیریم که تئو والکـات در میـانه ی زمین باید از پی دو مدافع میـانی عبور کند ولی یک هـافبک گوش تنهـا باید با یک مدافع کورس بگذارد و پـاس مورب کمک زیـادی می کند تـا هـافبک کنـاری زودتر به توپ برسد.


[Only Registered And Activated Users Can See Links]


حـال فرض کنید که وضعیت فرق کند و طبق نظریه ی ویلسون مـدافعین عمیق تر دفـاع کنند تـا در برابر چنین سبک حمله ای مقـاومت کنند. گُل هـلند که پیشتر آن را بررسی کردیم نشـان داد چنین نوع گلزنی تنها در شرایطی که دفـاع حریف از خط بلند عرضی سـاخته شده باشد صورت نمی گیرد - بلکه شمـا تنها به یک هـافبک کنـاری با شـتاب بـالـا و قـابلیت ارسـال هـای دقیق به همراه 10 یـارد فضـای باز نیـاز دارید.

هنـوز مدافعین نتوانسـته اند بـا خطری که بازیکنـان سردرگُم در فضـای آفسـاید ایجـاد می کنند، خودشـان را تطبیق دهند و زمـانی که توپی از خط دفـاع به سمت مهـاجمی که در محوطه ی آفسـاید قراردارد ارسـال می شود، مدافعین نـاخدآگـاه به فرض اعلام آفسـاید از حرکت درمی آیند، امـا طبق قـانون تغییر یـافته، تـا زمـانی که مهـاجم توپ را لمس نکرده باشد، سوت داور به اعلام توقف بازی به صدا در نمی آید.

گل خـاویر هـرنـاندز برابر اسپـانیا در مـاه آگوست به خوبی این موضوع رو اثبـات می کند. هم بازی او کـارلوس ولـا کـاملـاً در آفسـاید بود و مـدافعین اسپـانیا همگی به فرض اعلام آفسـاید میایستند و هرنـاندز که در شرایط آفسـاید نبوده از راه می رسد و توپ را گُل می کند. این گُل کـاملـاً قـانونی است امـا مدافعین به خـاطر موقعیت آفسـاید بـازیکن (a) تلـاشی نمی کنند و خود بازیکن (a) نیز توپ را لمس نمی کند و به هم تیمیش (b) اجـازه می دهد تـا بـا توپ دروازه ی حریف را باز کند.

این نوع گُل بـا نمونه هـای پیشین تفـاوت دارد امـا این را نشـان می دهد که حضور یک مهـاجم در شرایط آفسـاید و ارسـال توپی به سمت او بـاعث می شود تـا مـدافعین به فرض اشتبـاه از حرکت بایستند چراکه آن توپ به نظر آفسـاید میاید امـا برخلـاف عقیده ی آنها حضور یک بازیکن دیگر می تواند در چنین شرایطی برای تیم حمله کننده گلی را به ارمغـان آورد.

حـال سؤال اینجـاست که چرا تیم هـای بیشتری از چنین تـاکتیکی بهره نمی برند؟ مسلمـاً مشکلی در کـار است، آن هم اینست که مهـاجمی که چنین نقشی را قرار باشد انجـام دهد از کُل جریان بازی دور خـواهد مـاند و قـادر به شراکت در جریـان بازی نخواهد بود.

امـا یک تیم بـاید از تدابیری بهره مند بـاشد تـا بتواند چنین تـاکتیکی را اجـرا کند. بدون شک یک هـافبک گوش باید سریعتر از مـدافعین مـیانی و کنـاری حریفش باشد و با نزدیک شدن به هم تیمیش، چند ثـانیه برای کنترل و ضربه ی پـایانی توپ برایش مهیـا سازد.

در سطح رقـابت هـای لیگ برتر انگلسـتان، مـدافعین بـاید بقدری باهـوش باشند تـا بتوانند بـا این شرایط مقـابله کنند. امـا هرچـه سطح مدافعین تیم هـا پـایین تر باشد، یک هـافبک سریع می تواند با استفـاده از این روش تیمی را از پـای دربیـاورد.



====================

تـرجمه ی از : casillas1995

منبـع انگلیسی ([Only Registered And Activated Users Can See Links])

ReD
03-20-2011, 15:35
[Only Registered And Activated Users Can See Links]
آسیب دیدگی مچ پا Ankle Sprain


صدمات مچ در ورزشکاران میزان بروز بالایی دارد. شایعترین ضایعه مچ پا ،اسپرین (Sprain) است. ابتدا اسپرین را تعریف می کنیم و سپس آن را در مچ پا بررسی می کنیم.
Sprain اسپرین: زمانی که ساختمانی مانند لیگامان، جامعیت ساختمانی خود را از دست بدهد، از این واژه استفاده می گردد. از بین رفتن تمامیت ساختمانی گاهی به صورت پارگی tearing است که دو قسمت پاره شده کاملاً از هم جدا نشده اند. در صورت جدا شدن کامل Sprain به صورت Rupture توصیف میشود..
Sprain را بر اساس دو معیار جامعیت ساختمانی لیگامانی و وجود ناپایداری در مفصل به 3 درجه تقسیم می کنیم:
درجه1: پارگی خفیف وجود دارد به طوری که ساختمان لیگامانی تقریباً سالم است و ناپایداری وجود ندارد.
درجه2: پارگی متوسط وجود دارد و ساختمان لیگامان تقریباً ناسالم است و ناپایداری تا حدی در مفصل وجود دارد.
درجه3: پارگی کامل وجود دارد و ساختمان لیگامان کاملاً ناسالم است و ناپایداری کاملاً وجود دارد.
در مچ پا دو دسته لیگامان مهم وجود دارد:
الف) لیگامان داخلی مچ پا که به شکل مثلث است و بسیار قوی است و مفصل را در سمت داخل محافظت می کند. یعنی هرگاه مچ پا به خارج حرکت کند ، از حرکت بیش از حد آن جلوگیری می کند. این لیگامان به قدری قوی است که در حرکات شدید پا به سمت خارج، برجستگی استخوان ساق کنده می شود تا اینکه این لیگامان آسیب ببیند.
ب) لیگامان خارجی مچ پا که شامل سه دسته لیگامان است و به صورت بادبزنی قرار گرفته اند، این لیگامان مانع از حرکات شدید مچ به سمت داخل می شود. در ضایعات لیگامانی کل بدن ، این لیگامان بیشترین صدمات را به خود اختصاص می دهد. در ضایعات این لیگامان بیمار سابقه ای از پیچ خوردن پا را می دهد. راه رفتن با کفش های پاشنه بلند، راه رفتن در سطوح ناهموار و لبه پیاده رو احتمال این نوع صدمه را افزایش می دهد.
در ضایعات درجه 1 و 2 درد وجود دارد و محل درد اغلب در همان موضع درگیر است اما گاهی به پا و ساق پا نیز انتشار می یابد. در بیمار با پارگی کامل درجه3 درد شدید در ابتدا احساس می شود اما بعد از آن درد کاملاً فروکش می کند و ناپایداری و بی ثباتی در مفصل جایگزین آن می شود. در ضایعات درجه 1 و 2 در مقایسه با درجه3 درد و ناتوانی بیمار شدیدتر است.
در ضایعات لیگامانی با هر درجه ای سه مرحله وجود دارد: حاد ، تحت حاد ، مزمن
در مرحله حاد اغلب بیمار لنگش دارد و مرحله وزن اندازی او حین راه رفتن کوتاه می شود. تورم، درد، اسپاسم عضلانی، محدودیت حرکتی و خون مردگی اطراف مچ پا از علائم دیگر این مرحله است. اغلب تورم و افزایش مایع مفصلی در این نوع آسیب دیده می شود. در مرحله حاد غالباً تمام حرکات دردناک هستند اما در مراحل دیگر درد فقط در حرکتی احساس می شود که لیگامان را تحت کشش قرار دهد. حساسیت به لمس در موضع نیز وجود دارد. درجه حرارت پوست در مرحله حاد بالا می رود ولی در مراحل دیگر طبیعی است.
درمان درجه1

مرحله حاد: با هدف کاهش التهاب و درد از Ice Massage هر دو ساعت یک بار و یا فرو کردن پا در آب یخ و استفاده از باندهای فشاری و بالا قرار دادن اندام برای کمک به برگشت خون وریدی توصیه می شود.
در این مرحله بهتر است حین راه رفتن بیمار کف پا را کاملاً روی زمین قرار ندهد و با پنجه پا یا نوک انگشتان و با کمک عصا راه برود. تمرینات انقباضی عضلات و حرکات بدون درد مفصل جهت جلوگیری از تحلیل عضلانی و حفظ دامنه حرکتی لازم است.

[Only Registered And Activated Users Can See Links]
مرحله تحت حاد و مزمن: فیزیوتراپی (us, friction, …) تمرینات تقویتی عضلات، تمرینات تحریک حس عمقی و تمرینات تحملی توصیه می شود. برگشت به فعالیت ها باید تدریجی باشد و در ورزشکاران تا زمانی که قدرت عضلات طبیعی نشده و دامنه حرکتی کامل و بدون درد نباشد، نباید فعالیت ورزشی را شروع کنند.
مشاهده کلینیکی بهبود لیگامان نشاندهنده برگشت قدرت طبیعی لیگامان نیست و در واقع ساخت کلاژن های جدید به ماه ها و حتی یک سال وقت نیاز دارد.
درمان درجه2

درمان مشابه درجه1 است با این تفاوت که از مچ پا باید محافظت بیشتری کرد و آن را بی حرکت نمود. بی حرکتی باید دو الی سه هفته ادامه یابد و بیمار با کمک عصا راه برود و نوک انگشتان را روی زمین بگذارد و در این مدت تمرینات انقباضی عضلات را انجام دهد. سپس تمرینات دامنه حرکتی ، تقویتی پیشرونده عضلات، تحریک حس عمقی، تمرینات تحملی و تعادلی را انجام دهد. تمرینات کششی و فیزیوتراپی (us, friction, …) توصیه می شود.

[Only Registered And Activated Users Can See Links]
درمان درجه3

در پارگی کامل لیگامان نظرات مختلفی جهت درمان وجود دارد. اغلب این اعتقاد وجود دارد که در پارگی هایی که با ناپایداری زیاد در مفصل همراه است جراحی ترمیمی باید صورت گیرد. جراحی باید سریع صورت گیرد زیرا انتهای پاره شده تمایل به جمع شدن دارد و این موضوع کار جراح را سخت می کند. در پارگی کامل یک قسمت از لیگامان و نه همه آن، تحقیقات در مورد درمانهای جراحی و غیر جراحی نشان داده که اختلاف معنی داری بین آن ها وجود ندارد حتی درمان غیر جراحی بیمار را سریع تر به فعالیت قبلی بر می گرداند.

[Only Registered And Activated Users Can See Links]
در درمان غیر جراحی بین آنهایی که حرکات زودرس داشته اند و کسانی که کاملاً بی حرکت بوده اند در کسب پایداری مفصلی اختلافی وجود نداشته است. بهرحال با هر دو روش درمانی که در پارگی کامل اتخاذ شده باشد، بیمار با عصا و روی نوک انگشتان راه می رود و بعد از کسب کنترل اندام تحتانی به طور کامل راه می رود. تمرینات این موارد مانند درجه1 و 2 ضایعات لیگامانی است.

*Rossonero*
07-26-2011, 17:54
بوندس‌ليگا و کالچو، متزلزل‌ترين و لوشامپيونه باثبات‌ترين ليگ اروپا
وضعيت مربيگري فصل گذشته در5 ليگ ممتاز جهان


آمار و ارقام موجود از فصل گذشته فوتبال باشگاهي از تزلزل و سستي دوران مربيگري در بوندس‌ليگا آلمان و کالچو ايتاليا در فصل گذشته حکايت دارد.

[Only Registered And Activated Users Can See Links] در فصل گذشته ليگي همچون بوندس‌‌ليگا در زمينه‌هاي مثل شمار تماشاگر و هوادار به موفقيت‌هاي چشمگيري دست يافت. کالچو ايتاليا نيز با وجود عقب‌ماندن از ليگ‌هاي رقيبي به مانند انگليس و اسپانيا، عوامل مثبتي را از آن خود کرد. ولي اين همين دو ليگ، از نظر طول عمر و دوام نيمکت مربيگري، صاحب رکورد منفي شدند و در صدر جدول «پرعزل‌ترين»‌ليگ هاي درجه اول اروپاي غربي جاي گرفتند.
به اين ترتيب در اين دو ليگ شمار زيادي از مربيان بنابه دلايلي همچون عزل، استعفا و ... حرفه‌ خود را از دست دادند. اتفاقي که هيچ‌گاه تا حدي که در آمارهاي موجود آمده، در تاريخ حيات اين دو ليگ برجسته سابقه نداشته است.
براساس آمار موجود در فصل 2011-2010 ليگ آلمان، 14 مربي به دلايل مختلف، در جريان فصل از کار برکنار شدند يا اين که خود اقدام به کناره‌گيري کردند.

* رکورداري اشتوتگارت، ولفسبورگ و کلن
اين اتفاق درحالي نزد ژرمن‌ها صورت گرفت که تيم‌‌هاي مثل اشتوتگارت، ولفسبورگ و کلن، حتي در طول 9 ماه برگزاري فصل، دو بار مربيان خود را تغيير دادند.
ضمن آنکه عزل لويي فان‌خال از بايرن‌مونيخ، آرمين فه از هامبورگ و خروج فليکس ماگات از شالکه بحث‌انگيزترين و پرسروصداترين، کناره‌گيري‌ها در اين زمينه به شمار رفت.
نکته جالب در اين ميان مربوط به ماگات 57 ساله بود. زيرا او با خروج از شالکه،‌ در کمتر از 24 ساعت سر از مربيگري ولفسبورگ در‌آورد.

*ايتاليا:‌ اولين اخراج قبل از شروع هفته اول!
کالچو ايتاليا در فصل گذشته نيز از منظر عزل پرشمار مربيان وضعيتي مشابه بوندس‌‌ليگا آلمان داشت.
اين ليگ قديمي و درجه يک اروپايي با فاصله کمي از همتاي ژرمني، در رده دوم فهرست پرعزل‌ترين ليگ‌هاي ممتاز اروپايي درفصل گذشته، جاي گرفت. زيرا مطابق آمار 13 مربي شغل خود را در هفته‌هاي سپري شده از دست دادند.
در اين ميان نکته عجيب مربوط به اولين عزل بود. زيرا در شرايطي که هنوز فصل فوتبال شروع نشده بود و ساعاتي به شروع آن باقي مانده بود که باشگاه اف.ث بولونيا اقدام به عزل فرانکو کولومبا کرد. در اين ارتباط مقامات بولونيا هيچ توضيح قانع کننده‌اي ندادند، ولي برخي رسانه‌ها عنوان کردند اختلاف در دستمزد و خريد بازيکن عامل برکنار بوده است. بعد نيز آلبرتو مالساني نيز جانشين وي شد.
اتفاقات خاص در زمينه عزل مربي در کالچو به همين مورد ختم نشد. به عنوان مثال برکناري کادر فني اينترميلان شکل پرسروصدايي به خود گرفت. زيرا ساعاتي قبل از کريسمس رافائل بنيتس اسپانيايي که تابستان سال گذشته جانشين خوزه مورينيو شده بود، به خاطر تيره‌روزي‌هاي فراوان از مقامش عزل شد و بعد، لئوناردو برزيلي که با رقيب و دشمن ديرينه همشهري يعني آ.ث‌ميلان ناموفق عمل کرده بود، به عنوان جانشين زمام امور نراتزوري‌ها را در اختيار گرفت.
* برکنار کن و دومرتبه به کار دعوت کن!
دو تيم ايتاليايي پالرمو و برشيا در همين زمينه رفتار‌هاي به واقع عجيب و غريبي داشتند. اين دو تيم در دور برگشت مربيان خود را از کار عزل کردند‌. وقتي اين اقدام از سوي مديران باشگاه مذکور روي داد، هواداران تصور کردند مربيان به خاطر اشتباهات خود با چنين سرنوشتي روبه‌رو شدند، ولي پس از گذشت مدتي کوتاه همين هواداران در کنار مديران تصميم‌گيرنده(!) فهميدند عزل،‌ اقدامي اشتباه بوده و مربيان گناهي نداشتند.
به اين ترتيب بود که پالرمويي‌ها پس از گذشت 5 هفته از عزل دليو روسي، او را دو مرتبه دعوت به کار کردند. در نتيجه سرزه کوزومي‌، مربي 5 هفته‌اي خويش را عزل کردند!
در مقابل در برشيا، ماريو بره‌تا به مدت 8 هفته در مقام سرمربي باقي ماند تا اين که رياست باشگاه دومرتبه به سراغ جوزپه لاچيني رفت و او را مجددا به خدمت گرفت.
*استه‌بان موفق پس از 5 هفته عزل شد
در مقام مقايسه با بوندس‌ليگا و کالچو، ليگ فوتبال فرانسه يعني لوشامپيونه از لحاظ ثبات و عمر کاري،‌ کم‌ترين ميزان عزل در فصل قبل داشت. از اين رو مربيان در اين ليگ از آرامش نسبي برخوردار بودند. مطابق آمار موجود تنها 4 مربي در طول فصل شغل خود را از دست دادند،‌ ولي حتي در کشور قهرمان جام جهاني 1998 نيز برکناري‌ها، شکلي حيرت‌انگيزي داشت.
به عنوان مثال اولين برکناري اين ليگ مربوط به ميشل استبان از تيم آرله بود.او پنج هفته ابتدايي را با موفقيت پشت سر گذاشت، ولي به جاي تشکر مديران از وي،‌ حکم عزل در ماه سپتامبر به دستش داده شد.
اين اتفاق در حالي صورت مي‌گرفت که مربي 49 ساله از 5 سال قبل زمام امور را با موفقيت در دست داشت. در واقع توانسته بود موفقيت‌هاي قابل توجهي براي چنين تيم کوچکي به ارمغان بياورد.
اما چون درخواست تجديد نظر در دستمزد خود را کرده بود، به جاي تشکر بابت آوردن تيم به ليگ دسته اول‌، با برکناري از او تشکر و قدرداني شد!
*وضعيت مربيگري خاص در اسپانيا و انگليس
ليگ برتر انگليس و لاليگا اسپانيا از منظر عزل پس از بوندس‌ليگا و کالچو و بالاتر از لوشامپيونه فرانسه در فصل قبل قرار داشتند.
در اين دو ليگ به نظر رسيد نيمکت‌مربيگري تا اندازه‌اي با ثبات تر است. در لاليگا 8 مربي و در انگليس 6 مربي زمام امور کار را از دست دادند.
از جمله اتقاقات تلخ روي داده در اين زمينه در ليگ‌هاي نامبرده، يکي نيز مربوط به عزل روي هاجسون، مربي 63 ساله و با سابقه بود.
اين مربي داراي بيلان عالي در فصل 2010-2009 در مقام مربي فولام تا فينال ليگ اروپا پيش رفت و افتخار آفريد. ولي به فاصله چند ماه در قالب مربي ليورپول چيزي جز شکست مطلق کسب نکرد و از کار برکنار شد.
باشگاه آنفيلدي در ماه ژانويه وقتي ديد سرخ‌پوشان در وضعيت بحراني در رده دوازدهم جدول قراردارند، وي را کنار گذاشت و به جاي کني دالگليش را استخدام کرد.
هاجسون هم از فوريه مسئوليت تيم وست‌برومويچ‌البيون را برعهده گرفت و توانست اين تيم را درليگ برتر حفظ کند.
*آمار عزل در 5 ليگ ممتاز اروپايي در فصل گذشته
1- آلمان: 14 تغيير مربيگري
2- کالچو ايتاليا :13 تغيير مربيگري
3- لاليگا اسپانيا : 8 تغيير مربيگري
4- ليگ برتر انگليس : 6 تغيير مربيگري
5- لوشامپيونه فرانسه: 4 تغيير مربيگري

varzesh3.com ([Only Registered And Activated Users Can See Links] D8%A8%D9%8A%DA%AF%D8%B1%D9%8A_%D9%81%D8%B5%D9%84_% DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA%D9%87_%D8%AF%D8%B15_%D9%84 %D9%8A%DA%AF_%D9%85%D9%85%D8%AA%D8%A7%D8%B2_%D8%AC %D9%87%D8%A7%D9%86)

ManUtd
12-01-2011, 13:40
به نام خدا


در این مقاله خواهیم خواند:

1 - مقدمه.
2 - دلیل گرایش مالکان متمول برای ورود به فوتبال، با توجه به روند روز به رشد تقاضا از سوی ایشان و رکورد حاکم بر اقتصاد جهانی.
3 - نقش، تفاوت دیدگاه و ســـیاســـت نهادهای اجرایی در این مهم و سود حاصل از ورود افراد متمول به فوتبال.
4 - معایب ورود افراد متمول در فوتبال.

1 - مقدمه:

ورود مالکان متمول بر بدنه فوتبال، به خصوص در چند سال گذشته انبوهی از حجم اخبارها و مطالب را به خود اختصاص داده. مخاطبین فوتبال به خصوص در چند سال گذشته ورود افرادی بر بدنه فوتبال را شاهد بودند که شاید تا قبل از آن کمتر کسی چنین روزهایی را پیش بینی میکرد. سعی خواهد شد در مقاله ذیل، تا جای ممکن به بررسی این موضوع بسیار حائز اهمیت و به روز فوتبال پرداخته و سعی شود از دریچه های متفات به آن نگاه شود.

2 - دلیل گرایش مالکان متمول برای ورود به فوتبال، با توجه به روند روز به رشد تقاضا از سوی ایشان و رکورد حاکم بر اقتصاد جهانی:

فوتبال همواره از جذابیتهای خاص خویش برخوردار بوده و راه های گوناگونی برای رسیدن به اهداف افراد مرتبط با آن، از ذات نفسی فوتبال بوده است. ورود افراد متمول برای ورود به فوتبال میتواند دلایل گوناگون شخصی، اجتماعی و تجاری داشته باشد که در این خصوص بررسی رزومه افراد ورودی بر پیکره فوتبال میتواند نقش و انگیزه های یک فرد را بهتر و دقیقتر عیان کند.
روند تقاضا برای خرید باشگاهها از بعد از سال 2000 تا به حال و احتمالاً بعد از آن سیر نزولی به خود گرفته، حال آنکه سابقاً چنین خواسته ای از افراد متمول یا دیده نمیشد و یا کمتر از زمان فعلی بود. در نظر گرفتن موضوعی مهم حاوی پیغامی خاصیست و آن رکود اقتصاد جهانیست. کشوری مانند یونان در بدترین شرایط اقتصادی دوران خود از لحاظ بدهیهای سنگین به دول اروپایی به خصوص فرانسه و آلمان به سر میبرد و صندوق پول جهانی از دادن وام به این کشور سر باز زده، در ایتالیا سرانجام دولت سیلویو برلوسکونی مجبور به کناره گیری از زمام قدرت شد، بدهیهای دولت بارک اوباما در آمریکا روزهای بی سابقه ای را تجربه میکند و...حال چرا با وجود چنین اوضاع اقتصادی روند رو به رشد تقاضا برای خرید باشگاهها همچنان یکته تازی میکند؟!
شاید بهتر باشد برای پاسخ به این سوال رزومه افراد متمولی که در چند سال گذشته به فوتبال جهان وارد شده اند را اینبار از بعدی جدید تر مورد تحلیل قرار دهیم.
هر چند که باشگاهی مانند بلکبرن راورز در اواسط دهه نود با سرمایه گذاری انبوه به موفقیتهایی رسید اما شاید برای درک بهتر، لازم باشد از سال 2000 به بعد این مبحث را مورد چالش قرار دهیم. رومن آبراموویچ یکی از اولین نامهاییست که به سبک و سیاق فعلی بر پیکره فوتبال وارد شد و یا شاید تحمیل. او زاده تحول اساسی در شوروی سابق بود و تا قبل از فروپاشی شوروی، بیش از یک فرد عادی نبود، بازر ترین کاری که او انجام داد استفاده بهینه از آشوب شوروی و علم کردن ثروتی هنگفت برای خود با چنگ انداختن بر مخازن بی پایان نفت شوروی سابق بود. پس از آن به نامهایی چون مالکوم گلیزر بر خواهیم خورد که با استفاده از قدرت و محبوبیت یهودیان در ایالات متحده آمریکا و اخذ وامهای سنگین پای به عرصه فوتبال گذاشت، آن هم در زادگاه فوتبال، حال آنکه تا قبل از آن او فردی گم نام در فوتبال بود، به خصوص آنکه او در اصل در دیگر رشته های ورزشی به فعالیتهایی مشغول بود. ورود تام هیکس و جورج ژیلت از آمریکا دیگر نامهایی بودند که به گوش طرفداران رسید، آنها نیز با اخذ وامهای سنگین، باشگاه لیورپول را تا خرخره غرق در بدهی کردند اما شاید بشود پوئن مثبتی برای آنها در نظر گرفت، چرا که هر گاه بر آنها مسلم شد که از جنس فوتبال نیستند، شجاعانه صندلی های خود را ترک کردند. هر چند شیوخ عرب سرانجام موفق به تصاحب بخش عظیمی باشگاه پاریس سنت ژرمن شدند، اما به آخرین نام بزرگی که در این راستا برخواهیم خورد، شیخ منصور خواهد بود. ثروت بی پایان او با توجه به جوانی او قدری دور از ذهن است اما او نیز با بهره گیری از مخارن نفت بی پایان خاور میانه و ممالک عرب نشین سر انجام به خواسته خود رسید.
به 3 نکته اساسی در مطالب فوق برخواهیم خود.
1 - افراد ذکر شده در بالا به هیچ عنوان زحمت چندانی برای پول دار شدن متحمل نشدند و اتفاقات در این مورد محوری بوده است.
2 - افراد ذکر شده در بالا از کشورهایی می آیند که در فوتبال روز دنیا جایگاه چندانی ندارند.
3 - افراد ذکر شده در بالا معمولاً از جنس فوتبال نیستند و در رزومه شخصی آنها فوتبال شبیه سو سوی نوری بیش نیست.
با توجه به این نکات، دلایل ورود افراد متمول به فوتبال عیان خواهد شد و شاید بتوان به زبان ساده گفت که افراد فوق از جاهایی می آیند که قطبی در فوتبال نیستند و از طرفی به دلایل مختلفی از جمله شرایط جغرافیایی زادگاه خویش، نوع حاکمیت در کشور خود و تاریخچه کشور خود، ار نظر شخصی و اجتماعی دلایل موجهی برای کشیده شدن به سمت مناطق فوتبال خیز دنیا دارند. نیازهای آنان در کشورهای خویش بر طرف نمیشد و پتانسیل کشورهای آنان هرگز جوابگوی ثروت آنان نبوده است.

3 - نقش، تفاوت دیدگاه و ســـیاســـت نهادهای اجرایی در این مهم و سود حاصل از ورود افراد متمول به فوتبال:

باید دید چه افراد و نهادهایی راه را برای ورود افراد متمول به فوتبال باز کرده اند و اصولاً دلیل این کار از سوی آنان چه بوده است؟
صنعت تورسیم را در نظر بگیرید، کشورهایی که جاذبه های تورسیمی مستعد و مناسبی دارند همواره بر پول حاصل از آن حساب ویژه ای باز کرده اند. تعریف و دلیل منفعت ورود توریستان به یک کشور در چند جمله کوتاه مساویست با ورود افرادی که با خود پول و فرهنگ کشورهای مختلف به همراه آورده و به رشد و اقتصاد و فرهنگ آن کشور کمک میکنند و در معرفی بیشتر آن منقطه به جهانیان کمک میکنند و این یعنی سود مالی و معنوی. به همین سادگیست که توریستان افراد محبوبی در چشم دولتمردان و اقتصاد دانان کشورها هستند. آیا ورود افراد متمول به فوتبال یک کشور شبیه ورود توریستان نیست؟ حتی شاید بهتر از آن نیز باشد، چرا که بی تردید متمولان پولهای بیشتری در جیبشان خواهند داشت و این پولها بلاخره هزینه خواهد شد. در این بین بی تردید افراد زیادی سود خواهد برد. طرفداران با دیدن بازیکنان بهتر و جامهای بیشتر خوشحال تر از گذشته خواهند بود، کسب جامهای بین المللی برای نهادهای حاکم بر فوتبال آن کشور اعتبار بیشتر به دنبال خواهد داشت، سیل تقاضا برای دیدن مسابقات آن باشگاه تأثیر مستقیمی در روند رو به رشد رسانه های دیداری خواهد داشت، خرید از رسانه های نوشتاری از سوی مخاطبین روند رو به رشدی بر خود خواهد دید، باشگاههای دیگر از محل خرجهای آن فرد متمول به واسطه فروش بازیکنان به آنها سود خواهد برد، پویایی در دیگر باشگاهها برای کسب جامها بیشتر خواهد شد، روند زیر ساختهای یک جامعه در مباحث مختلف سیل مثبتی به خود خواهد گرفت و خیلی از موارد کوچک و بزرگ دیگر اما بی تردید ورود افراد متمول به فوتبال معایبی در خود خواهد داشت که در ادامه در این خصوص حرف خواهیم زد.
اما در این میان شایسته است 3 کشور ایتالیا، اسپانیا و انگلستان به دلیل نقش محوری در فوتبال در این مقطع زمانی به صورت ریز تر مورد بررسی قرار گیرند. فوتبال انگلستان رو همچو بندری آزاد بندانید که مسئولین مربوطه در این کشور پذیرانی هر مالک متمول با هر ملیت و مذهبی خواهند بود و تاریخ گذشته اثبات کننده این مهم بوده است اما در کشورهایی مانند ایتالیا و اسپانیا هنوز هم بیشتر باشگاهها به صورت هیئت مدیره ای اداره میشوند و هنوز هم روی چندان خوشی به خارجیها نشان داده نمیشود. این کشورها دارای پتانسیل عمده ای برای سرمایه گذاری خاریجهای متمول هستند اما در فرهنگ این کشورها هنوز هم به خارجیها با دیده تردید نگاه میشود و گویی عطاء آن را به لقاء آن بخشیده اند اما بی تردید با ادامه روند کنوکی روزی پای ثروتمندان پر ولع و پر آرزو نیز به آنجا نیز باز خواهد شد، گامی که فرانسه و روسیه به تازگی برداشته اند و شاید به زودی شاهد گسترده تر شدن آن باشیم. ســـیاســـت نهادهای اجرایی در این راستا تعیین کننده و محوری هستند. در انگلستان راه برای ورود افراد متمول از هر کجای دنیا باز است چرا که مسئولین چنین بستری را فراهم کردند و از طرفی تقاضا برای خرید باشگاهی از انگلستان نیز بیشتر است. انگلستان زادگاه فوتبال محسوب میشود، مدتهاست که در رنکینگ بهترین لیگهای دنیا صدر نشین است، حداقل 4 باشگاه برتر در سطح جهانی در لیگ برتر انگلستان حضور دارند، سرتاسر دنیا هر هفته به تماشای مسابقات لیگهای این کشور مینشینند، با خاریجهای پول دار برخورد بهتری خواهد شد و...پس دلایل به اندازه کافی برای توجیه اذهان عومی در خصوص تراکم حضور متمولین در این کشور وجود دارد.

4 - معایب ورود افراد متمول در فوتبال:

هر چند ورود افراد متمول بر بنده فوتبال داری محاسنیست، اما ساده انگاریست که معایب آن دیده نشود که فهرست وارد به برخی از آنان اشاره خواهیم کرد.
باید در نظر گرفت که برای ورود این قشر از افراد به فوتبال چه هزینه هایی پرداخت میشود و در اصل این مهم به چه قیمتی خواهد بود. پویایی باشگاهها در رقابت در عرصه های گوناگون در حالی رخ میدهد که به احتمال بسیار زیاد، طیف وسیعی از باشگاهها از نظر اقتصادی توان رقابت با باشگاهایی با مالکان متمول را نخواهند داشت و در زیر فشارهای اقتصادی کمر خم خواهند کرد. قیمت بازیکنان به صورت بسیار فزاینده و کاذب بالا خواهد رفت و در این میان بیشتر باشگاههایی متضرر خواهند شد که توان اقتصادی کمتری دارند و در اصل توازن حاکم بر اقتصاد یک منطقه و حتی کل فوتبال دست خوش تغییرات منفی قرار خواهد گرفت. جنبه های اقتصادی و تجاری فوتبال اهمیت بیشتری پیدا خواهند کرد و با غالب شدن آنها، معنویات و روح فوتبال در معرض دستخوش هایی زیان آور قرار خواهد گرفت. ورود افراد متمول به فوتبال یک منطقه بسترسازی برای زیر ساختمهای رده های ملی فوتبال آن منقطه بسیار گران تمام میشود، چرا که با داشتن پولهای زیاد باشگاهها چندان مایل نیستند وقت خود را برای ساختن بازیکنانها و استفاده از پتانسیلهای بومی هزینه کنند، چرا که مسلماً همه به دنبال طرح های زود بازده خواهند رفت و حتی این برای باشگاهها نیز خطرساز خواهد بود چرا که پر سابقه ها با تجارب خویش به مدارج بالا نخواهند رسید و باشگاههای تا دیروز کوچکتر به احتمال زیاد کشش این همه پول در مقطعی کوتاه را نخواهند داشت و وفاداری بازیکنان به پیراهن تیمشان کمرنگ تر از هز زمان خواهد بود، دلالان نقش محوری تر و پر رنگتری در جامعه فوتبال خواهند داشت و روسوخ آنان در فوتبال ریشه های آن را سست خواهد کرد، حال آنکه باید به روزی کابوس وار اندیشید که حمایتهای مالی افراد متمول به باشگاهها قطع شود و دست باشگاههای تا دیروز به شدت وابسته به ناگهان در پوست گردو قرار خواهد گرفت و در یک جمله هیچ تضمینی برای حضور مدام متمولین در فوتبال وجود ندارد و همه باید از روزی بترسند که آنان بخواهند عروسکهای گران قیمت خود را به دور بیندازند و بسیاری معایب دیگر.

[Only Registered And Activated Users Can See Links] ([Only Registered And Activated Users Can See Links])[Only Registered And Activated Users Can See Links] ([Only Registered And Activated Users Can See Links])[Only Registered And Activated Users Can See Links] ([Only Registered And Activated Users Can See Links])[Only Registered And Activated Users Can See Links] ([Only Registered And Activated Users Can See Links])


نويسنده:شهرام آريا

DanielBahrami
12-02-2011, 09:46
ثروت و درامد باشگاه های بزرگ اروپا

[Only Registered And Activated Users Can See Links]

Fc Bayern Munchen

رئیس باشگاه : اولی هوینس Uli Hoenes

این باشگاه توسط سازمان ای جی اداره میشود . انها در واقع یک کمپانی بزرگ تجاری هستند که 84.1 در صد سهام این باشگاه متعلق به انهاست . ضمن اینکه شرکت خودرو سازی ائودی و البته کمپانی معتبر ورزشی ادیداس هم در این تیم سرمایه گذاری کرده اند . ناگفته پیداست که این دو شرکت به اندازه ی کافی در المان و کل دنیا اعتبار تجاری و مالی دارند . در حال حاضر اصلی ترین شریک تجاری باشگاه کمپانی دی تی است و اسپانسر های ان را شرکتهای معتبری چون کوکاکولا , شرکت هوایی لوفت هانزا و سامسونگ تشکیل میدهند . بر اساس اخرین امار میزبان ارزش دارایی های باشگاه بایرن مونیخ 303.8 میلیون یورو است و به عبارتی چهارمین باشگاه پولدار جهان در سال 2009 شناخته شد ولی گفته میشود امروزه ثروت این باشگاه نزدیک به دو برابر این رقم است .


[Only Registered And Activated Users Can See Links]


Man City

رئیس باشگاه : شیخ منصور بن زاید

ثروت بی اندازه مالکان عرب و ثروتمند این باشگاه انقدر در سطح فوتبال جهان پیچیده است که دیگر نیازی به توضیح وجود ندارد . منصور بن زاید متولد سال 1970 است و یکی از اعضای خانواده فوق میلیاردر ال نهیان در امارات است و برادر ناتنی وی ریاست جمهوری ابوظبی را بر عهده دارد . خارج از حوزه امارات او به عنوان صاحب باشگاه منچستر سیتی نیز شهرت زیادی کسب کرده است . شیخ منصور صاحب یک کمپانی بزرگ سرمایه گذاری نفتی است و با همین پشتوانه ی قوی توانسته هزینه های فوق العاده زیاد باشگاه را انجام دهد و ستارگان زیادی را به تیمش بیاورد و به نوعی رکورد خرج کردن پول در فصل نقل و انتقالات را شکسته است .


[Only Registered And Activated Users Can See Links]


F.C. Internazionale Milano

رئیس باشگاه : ماسیمو موراتی Massimo Moratti

یکی از غول های سرمایه داری در عرصه نفت در ایتالیا ماسیمو موراتی است که در سال 1944 متولد شده است و پس از مرگ پدرش که مالک باشگاه اینتر میلان و صاحب این شرکت نفتی بود , سرمایه گذاری های خو را به شرکت ساراس هم کشاند که در امر پتروشیمی و صادرات نفت خام فعال است . او حالا با این ثروت افسانه ای صاحب باشگاه معتبر اینتر است که بر اساس امار فوتبالی در سال 2008 ارزش مالی باشگاه بیش از 200 میلیون یورو تخمین زده شده بود یعنی مقام نهم ثروتمند ترین باشگاه جهان . جالب است که علیرغم کم شدن تماشاگران در فوتبال ایتالیا اما باز هم اینتر میلان از هر بازی حدود یک میلیون دلار درامد دارد .


[Only Registered And Activated Users Can See Links]


Manchester United FC

رئیس باشگاه : خانواده گلیزر Glazer Family

خانواده گلیزر یکی از معروفترین و شاید هم منفورترین افراد در راس باشگاهای اروپا باشند . انها ثروت زیادی را وارد باشگاه منچستر کردند ولی به دلیل برخی مسائلی که نسبت به گذشته ی باشگاه داشتند , منفور هواداران این تیم شدند . شرکت معروف گلیزر که در سال های دور راه اندازی شده تنها یک کمپانی راه اهنی بود اما حالا یک قطب مالی بزرگ در انگلستان است تا جاییکه دارایی های این باشگاه رقمی در حدود 600 میلیون یورو تخمین زده میشود . در زمینه کاری تجاری نیز انها کارهای مشترکی در امریکا و انگلستان انجام میدهند و صادرات و واردات انها به کشور های اسیای شرقی رسیده است .


[Only Registered And Activated Users Can See Links]


Real Madrid C.F

رئیس باشگاه : فلورینتو پرز Florinto Perez

در خلال دوران حضور فلورینتو پرز در سال های 2000 تا 2006 باشگاه رئا مادرید به ثروتمند ترین باشگاه فوتبال جهان تبدیل شد . هوش و ذکاوت پرز در خرید های کلان و سپس بهره برداری از انها در کسب درامد واقعا زبانزد است . او در سال 2001 مقادیر قابل توجهی زمین برای باشگاه رئال خریدو ماحصل این سرمایه گذاری رقمی غیر قابل تصور است . در سال 2007 رئال به عنوان ارزشمندترین برند فوتبال اروپا شناخته شد . با بازگشت دوباره پرز به مدیریت رئال بازهم سرمایه گذاری های او روی بازیکنان نامدار و استفاده از انها در کسب درامد و همینطور سرمایه گذاری روی تجارت های مختلف مخصوصا تجارت مواد غذایی در یک سال اخیر , باعث شده است تا امروز ثروت باشگاه نزدیک به 600 میلیون یورو تخمین زده شود .


[Only Registered And Activated Users Can See Links]


Chelsea FC

رئیس باشگاه : رومن ابراموویچ Roman Abramovich

ابراموویچ دیگر نام شناخته شده برای همه فوتبال دوستان است . رومن یکی از مردان میلیاردر جهان است که اگر برای تفریح خود یک کشتی در حد تایتانیک می خرد , دیگر برای کاربرد های پر افتخار تیمش چه کارهایی میکند ... این تاجر متولد 1966 که به عنوان یک ثروتمند روس مشهور است , صاحب بزرگترین کمپانی سرمایه گذاری جهان به نام مایل وس ال ال سی است . ارزش دارایی های فعلی او 13.4 میلیارد دلار است که بر اساس لیست سال 2011 مجله فوربس او نهمین چهره ثروتمند جهان به شمار میرود .


[Only Registered And Activated Users Can See Links]


Arsenal Fc

رئیس باشگاه : پیتر هیل وود Wood - Peter Hill

یک شرکت نا محدود خصوصی به نام ارسنال هولدینگ حامی فعالیت های مالی این باشگاه است که به خاطر وجود سهامداران عمومی و مردمی اش نتمایز از سایر فعالان تجاری فوتبال است . سال 2010 مجله ی فوربس این باشگاه را به عنوان سومین باشگاه تجاری فوتبال جهان معرفی کرد که به عبارتی پس از منچستر و رئال قرار گرفت ان هم با ارزش مالی نزدیک به 600 میلیون یورو . پیتر هیل وود سومین نسل از خانواده هیل وود است که ریاست این باشگاه را عهده دار است . او به تجارت مواد غذایی و پوشاک مشغول است و در سال 2007 به 3 نفر از شرکای کمپانی White - Red به نام های دیوید دین , فرهاد مشیری و علی شیر عثماذف درصدی از سهاماین باشگاه را فروخت .


[Only Registered And Activated Users Can See Links]


Fc Barcelona

رئیس باشگاه : ساندرو راسل Sandro Rosell

در سال 2011 مجله فوربس دارایی های این باشگاه را حدود 700 میلیون یورو اعلام کرد . سهام باشگاه بارسا به صورت عضویتی میان اعضا و هواداران تیم عرضه میشود و این نوعی جدید از مدیریت است . عمده هزینه های باشگاه نیز از همین حق عضویت ها به دست می امد . بارسا بزرگترین قرارداد تبلیغاتی تاریخ فوتبال را نیز با قطری ها بست تا برای اولین بار در تاریخ 111 ساله باشگاه لوگوی یک اسپانسری روی پیراهنش درج کند تا سال 2016 سالیانه حداقل 30 میلیون یورو دریافت خواهد کرد و بسته به میزان موفقیت ها و کسب جام این میزان قابل افزایش است . به این ترتیب مبلغ کل قرارداد تا این زمان به 150 میلیون یورو می رسد .


[Only Registered And Activated Users Can See Links]


AC Milan

رئیس باشگاه : سیلویو برلوسکونی Silvio Berlusconi

برلوسکونی نامی اشنا و جنجالی در سیاست و ورزش جهان است . البته شاید او بیشتر از هر چیزی به دلیل ایجاد مسائل حاشیه ای معروف باشد . این سیاستمدار ثروتمند ایتالیایی سالهاست که نخست وزیر کشورش است و مالک باشگاه میلان در سال 2011 مجله فوربس دارایی های او را بالغ بر 7.8 میلیارد دلار تخمین زد و به عبارتی او در لیست ثروتمندان جهان مقام 118 را دارد . با همین پشتوانه مالی باشگاه میلان رشد اقتصادی زیادی داشته است و مبالغ هنگفتی را به عنوان درامد به جیب برلوسکونی واریز کرده است چرا خرید ستارگان بزرگ جهان باعث جذب اسپانسر های بزرگ جهان شده است . ادیداس یکی از اصلی ترین سرمایه گذاران میلان است .

ibrahim
12-30-2011, 01:11
[Only Registered And Activated Users Can See Links]

روانشناسی ورزشی و روند شکل گیری آن :
روانشناسی ورزشی یکی از موارد کاربرد ویژه دانش روان شناسی را تشکیل می دهدبنا براین مو ضوعاتی همچون شخصیت ،عوامل روانی-اجتماعی،انگیزش،کنترل اضطراب،آموزش حرکتی،اعتماد به نفس و سایر مهارتهای روانی راکه در یاد گیری و اجرای مطلوب مهارتهای حرکتی تاثیر دارند مطالعه می کند. به عبارت دیگر مطالعه رفتار فردی در ورزش و فعالیتهای حرکتی تعیین میزان تاثیر عوامل روانی در فعالیتهای حرکتی و تعیین کیفیت اثر گذاری تجربیات اولیه حرکتی افراد در عوامل روانی،موضوعاتی اند که روان شناسان ورزش به آن توجه دارند.



طرح ریزی :

نکات مورد توجه در این فصل:
هدف گذاری
راهبرد های ورزشی
نقد عملکرد ورزشی


دلایل هدف گذاری
باتریل(1983)اظهار نظر کرده است که فایده اصلی هدف گذاری برای ورزشکاران،روشن کردن اهداف و ارجحیت های ورزش آنها است.این پدیده ورزشکار را قادر می سازد تا توجه،انرژی و فعالیت خود را به روش بسیار موثری متمرکز کند.

بهترین اجراهای ورزشی در زمانهایی بوده که ورزشکاران برای خود اهدافی را معین، و درهر تمرین و مسابقه، آن اهداف را ارزش یابی کرده اند. اگر اهداف اجرا مشخص نشوند. سطح اجرا پایین می آ ید .


چگونه هدف گذاری کنیم
در سطح عالی مهارت، خیلی مهم است که هدف گذاری به عنوان نقطه آغاز فکر شود نه نقطه پایان .
اهداف در زمینه مهارت: تکنیک ، تمرین
اهداف در زمینه آمادگی جسمانی:انعطاف پذیری،توان هوازی
اهداف روانی:تمرکز،اطمینان


خلاصه
* هدف گذاری به عملکرد بهتر ورزشکار کمک می کند .
* هدف گذاری می تواند به افزایش انگیزش کمک کند.
* اهدافی که به اجرا مربوطند – نه اهدافی که به نتیجه مربوطند- در تولید عملکرد یکنواخت، موثرند.


راهبرد های ورزشی
روشال (1979):تکامل راهبردهای رقابت در هر ورزشی ورزشی باید دو زمینه ی وسیع را در برگیرد :


* راهبردهای پیش از مسابقه:
راهبردهای پیش از مسابقه باید تمام طرح های رفتاری قبل ازآغاز رقابت را که شامل رژیم غذایی، گرم کردن، برنامه ریزی برای مسارفت، و تمرین ذهنی است،در بر گیرد.

*راهبرد های در حین مسابقه:
راهبردهای حین مسابقه فریبنده وبه طور طبیعی تمام رفتارهایی که در مسابقه مورد نیاز هستند، مانند اهداف ، نشانه ها، و ضد نقشه ها را شامل می شوند.


عوامل مختل کننده راهبرد های پیش از مسابقه
* عوامل غیر قابل پیش بینی، برای مثال مریض شدن مربی؛
* آشفتگی احساسی ؛
* سطح انگیختگی نامناسب ؛
* تجهیزات معیوب؛
* عدم آمادگی یا آشفتگی ذهنی؛
* رژیم غذایی نامناسب ؛
* جرئت و جسارت بیش از حد؛
*خیلی زود ویا خیلی دیر به مسابقه رسیدن؛
*خستگی ؛

راهبردهای مسابقه
یکی از نکات مورد توجه درباره آماده سازی روانی برای هر گونه ورزش، این است که از طریق فکر کردن بیش از حد درباره تکلیف، دچار پدیده ی " فلج ناشی از تحلیلگری" نشویم .
* راهبرد باید برای تمرکز روی تکلیف به شما کمک کند .
تأکید میکنیم که در تمرکز، توجه باید به وقایعی معطوف شود که در حال رخ دادن است، ونه بر فکر برنده شدن .

نقد عملکرد ورزشی:
یک نقد عملکرد موثر:اطمینان را افزایش می دهد،برای هر نوبت تمرین،هدف را مشخص می کند،به تکمیل راهبرد رقابت های آتی کمک می کند و زیان عملکرد ضعیف را به حاقل می رساند.


شکل و چهار چوب نقد عملکرد ورزشی
1-مرحله تمرین پیش از مسابقه
2-مرحله آماده سازی پیش از مسابقه(گرم کردن،تمرین ذهنی)
3-مرحله مسابقه(راهبرد ها،تکنیک،مهارت ها،آمادگی جسمانی)

انگیختگی
سطح بهینه ای از انگیختگی روانی و ذهنی وجود دارد که ورزشکار در آن سطح بهترین اجرای خود را انجام می دهد.این سطح در بین افراد و تا حد زیادی در بین ورزشها تفاوت دارد.

تنظیم انگیختگی/فعال سازی
یک روش آرمیدگی را تمرین کنید
به موسقی آرام،ملایم و آرامشبخش گوش کنید.
با سایر ورزشکاران صحبت کنید،آنهایی که از همه مسلط تر هستند.
قدم زدن،دویدن آرام و تنیس روی میز باعث کاهش آنگیختگی می شود.


افزایش انگیختگی
از فنون مرور ذهنی برای تجسم موقعیت های سخت واحساس هیجان استفاده کنید.
هنگام گرم کردن از تمرینات شدید استفاده کنید.
شنیدن موسقی و دیدن فیلم های پر هیجان

کنترل وهدایت انرژی
هرکس در درون خود یک منبع انرژی دارد.اما فقط ورزشکاران موفق می توانند این انرژی را بشناسند،کنترل کنند و آن را در مسیر صحیح جریان دهند. با تکامل روشهای کنترل ذهنی می توان به این مهم دست یافت.

انرژی ناچیز ذهن شما را سرگردان می کند و باعث می شود احساس رخوت ،بی انگیزشی و حواس پرتی کنید.اگر دونده باشید ممکن است برای ادامه مسیر انرژی کافی نداشته باشیدو به جای ثابت نگه داشتن گامها و جمع کردن انرژی ،نگران سر بالایی بعدی شوید.
اگر انرژی زیاد باشد،ممکن است احساس گمگشتگی کنید،مضطرب شوید ونتوانید تمرکز کنید.

روش خوب مهار انرژی ،تنفس عمیق است که کارشناسان مختلف آن را مرکز گرایی می نامند.



مرکزگرایی

بایستید،پاهای خود را به اندازه عرض شانه از هم دور و زانوها را اندکی خم کنید.
لبخند ملایمی بزنید تا لبهایتان از هم باز شوند به این ترتیب تنش عضلانی صورت شما از بین می رود
بازوهایتان را تکان دهید و گردنتان را بچرخانید تا آرامش یابند
چشمهایتان را ببندید و چانه خود را به طرف سینه پایین بیاورید
الف)یک نفس عمیق بکشید طوری که شکمتان بزرگ شود با استفاده از دیافراگم نفس بکشید نه با سینه
ب)هنگام عمل دم مهم است که حتما روی حرکت شکم تمرکز کنید
ج)هنگام بازدم به بازگشت عضله شکم به طرف داخل توجه کنید و خود را رها کنید تا عضلاتتان آرام شوند
5. این روند را سه بار تکرار کنید پس از اتمام تنفس سوم توجه خود را به جنبه های اصلی وضیفه ای که دارید متمرکز کنید


تمرکز بر نشانه های صحیح :
وقتی در حال انجام تکلیفی هستید هدایت مثبت انرژی به این معناست که ذهن شما بر جنبه های مهم ان تکلیف متمرکز شود در والیبال نشانه صحیح برای زننده سرویس ،رها کردن توپ و نگاه کردن به آن پیش از زدن سرویس است
وقتی انرژی بسیار کم یابسیار زیاد است توجه به اسانی از جنبه های مهم تکلیف متفرق می شود.

اوج اجرا ،تحت فشار :
ارائه تعریف برای فشار کار بسیار مشکلی است به عبارت دیگر ،موقعیتی که برای یکی از اعضای تیم فشار اور است امکان دارد برای عضو دیگرتیم حالتی کاملا معکوس داشته باشد


چه مقدار فشار مورد نیاز است
همه ورزشکاران می دانند که به مقداری فشار نیاز دارند تا بهترین اجرای خود را عرضه کنند آنها بدون اندکی فشار نمیتوانند به خوبی تمرکز کنند و نه برای انجام بهترین اجرا تلاش کافی می کنند

بازشناسی تأثیرات منفی فشار :
باعث خستگی و اخلال در تمرکز خواهند شد
که فشار باعث میشود تا وقایع سری تر از انچه که هستند به نظر آیند
فشار باعث میشود که در اجرای مهارت خود تسریع کنید وبه اشتباه بیفتید
تنش عضلانی باعث می شود
که حرکات هماهنگ مختل شوند . این امر آهنگ و تعادل را نیز بر هم می زند
مهارت های که در تمرین به خوبی و زیبایی انجام می شدند . در مسابقه کارای ندارند
توجه روی تکلیف متمرکزنمی شود
احساس درد در مفاصل و عضلات یک تجربه ی عمومی است
. اگر فشار از کنترل خارج شود، افکار شما گرایش منفی به خود خواهند گرفت

راههای بالا بردن اجرای تحت فشار:
مرحله ی اول: علت را پیداکنید
مرحله ی دوم: اثرات را شرح دهید
مرحله ی سوم:هدف را تعیین کنید
مرحله ی چهارم: نقشه را انجام دهید(از روشهایی مثل آرمیدگی استفاده می کنیم)
مرحله ی پنجم : بر پیشرفت نظارت کنید

20درصد از ورزشکاران تحت فشاردر بازی های المپیک کمتر از توانایی های خود عمل کرده بودند. اگر مهارتهای روان شناختی خود را مانند مهارت های بدنی افزایش داده بودند، این ناکامی را تجربه نمی کردند .

فواید آرمیدگی چیست؟
1- مدیریت و کنترل تنش
* ازبین رفتن حریم شخصی توسط سایر ورزشکاران، مسئولین و پرسنل پزشکی
* تنهایی وانزوا؛
* نیاز به از خواب بیدار شدن برای بازی؛
* اسیب های ورزشی.
* مشکلات همسر ، خانواده و سایر روابط که اغلب در اثر تمایلات دیگران به وجود می آید.
* بازنشستگی وگاهی مشکلات ناشی از سازگاری با زندگی بدون ورزش

2- فواید فیزیولوژیک
اثرات آرمیدگی شامل کاهش مصرف اکسیژن، کاهش شدت تنفس ، کاهش ضربان قلب وکاهش سوخت وساز می باشد .
3- خود گردانی
تمرینات آرمیدگی به آگاهی از وضعیت بدنی کمک می کنند و فنونی را برای مهارانگیختگی پیش از مسابقه ودر حین آن فراهم می سازند .
4- آرمیدگی به عنوان پایه ای برای تمرین ذهنی
اغلب ورزشکاران برجسته به طور منظم از تمرین ذهنی به جهت آماده شدن برای مسابقه استفاده می کنند. فنون آرمیدگی از طریق آماده کردن ذهن، کاهش حواس پرتی و افزایش اثر بخشی تمرین به این فرآیند کمک می کند

آرمیدگی:
سیرو کانولی(1984)صرف نظر کردن عامرانه و موقتی از فعالیت که اگر در زمان مناسب انجام شود،شما را قادر خواهد ساخت تا انرژی دوباره بگیریدو از انرژی بدنی ،ذهنی و احساسی خود به طور کامل استفاده کنید.
آرمیدگی یک مهارت است و کسب تبحر در آن نیاز به تمرین دارد.



فنون آرمیدگی:

اولین روش آرمیدگی " آرمیدگی تدریجی عضلانی " است که توسط " دکترادموند جاکوبسون" ابداع شد و شامل یادگیری آرمیدگی از طریق انقباض منظم، و سپس آرمیدن گروه های مختلف عضلانی بدن است . مدت این روش در حدود 10الی20 دقیقه است .
" آرمیدگی منظم " که توسط راویزا تشریح شده است .
آرمیدگی را با استفاده از تجسم و تصویرسازی ذهنی هم می توان انجام داد .
3." باز خورد زیستی /خود زایی " نام فنی برای نوعی دیگر از روش های آرمیدگی ساده است. گرفتن نبض یا گوش کردن به ضربان قلب به وسیله ی گوشی پزشکی، مثال های از باز خورد زیستی هستند .
4." مراقبه " برای انجام این روش، شخص باید بنشیند، چشمان خود را ببندد و باز دم های خود رابشمارددر این روش ، تأکید بر نافعالی در مقابل حواس پرتی است وبرای ورزشکار سود زیادی دارد



تمرین تجسمی:
تمرین ذهنی برای اجرای بهتر:
تمرین ذهنی با آنگونه که ”جک نیکلاس“ تعبیر می کند ”به تماشای فیلم رفتن“ یکی از فنون بسیار مقبول روانشناسی ورزشی است

فواید تمرین ذهنی :
مهارتهایی که ورزشکار بدانها مسلط است را تقویت می کند
یادگیری مهارتهای جدید را تسریع و آنهایی که با مشکل مواجهند را اصلاح می کند.
[واکنشهای ذهن- بدن را بهبود می بخشد.
خود آگاهی و آگاهی از نشانه های مهم را افزایش می دهد.
تمرکز و اطمینان را زیاد می کند.
اضطراب را کاهش می دهد.


مراحل تمرین ذهنی

مرحله اول:تعین هدف
مرحله دوم:خلق صحنه
چشم هایتان را ببندید ویکی دو دقیقه آرام باشید. تمام عضلاتتان را شل و رها کنید.مراحلی را که باید تکمیل کنید در ذهن خود مجسم کنید این کار را به طور زنده وتا حد ممکن مشروح انجام دهید
مرحله سوم تمرین ذهنی خودکار
خودتان رادر حال انجام مهارت ،کاملا آرام و دقیق ببینید و احساس کنید. همیشه در تمرین ذهنی بر انجام صحیح مهارت تاکید داشته باشید این عمل را به مدت 10 دقیقه یا تا زمانی که راحت هستید انجام دهید.
مرحله چهارم:مرور مهارت
ارزشیابی بعد از تمرین

تمرین ذهنی اجرای ورزشی
پنج دقیقه در حالت آرمیدگی بمانید ،عضلاتتان را شل و ذهنتان را آرام کنید .حالا صحنه ای که در آن به طور واضح و با تمام جزئیات در حال مسابقه هستید در ذهن مجسم کنید سپس لباسی که پوشیده اید ،اشخاصی که با شماهستند ،فضای اطراف و هیجان موجود در محیط را تجسم کنید .حالا مهارتتان را در ذهن انجام دهید ،بعد فنون و مهارتهای ویژه را به طور ذهنی تمرین کنید شما از این طریق خود را با محیط مسابقه آشنا کرده اید و بخشی از اضطراب مسابقه را کاهش داده اید .

نکات مهم برای تمرین ذهنی کارآمد
تمرین ذهنی خود را تا حدی که ممکن است به شیوه ای واقعی و زنده انجام دهید
به جز در زمانی که یک فن یا مهارت برای اولین بار انجام می دهید تمرین خودرا با سرعت عادی پیش برید
چها یا پنج بار درهفته ،حداقل 15 دقیقه را به آن اختصاص دهید
تمرین ذهنی را مثل فکر کردن انجام دهید.احساسات را نیز تجربه و مرور کنید


تمرین ذهنی استفاده از تخیل برای خلق یک اجرا در ذهن است

تمرینات آرمیدگی
راحت و آزاد بنشینید ،طوری که صندلی کاملا شما را حمایت کند .چشمهایتان را ببندید و سه نفس عمیق و آرام بکشید .هر زمان که نفستان را بیرون می دهید ،روی احساس آرمیدگی تمرکز کنید.تصور کنید که با هر نفسی که بیرون می دهید قدری ازادی و آرامش را تجربه می کنید و به تنفس اهسته ادامه دهید و از احساس آرمیدگی لذت ببرید ،سعی کنید احساس مطبوع خود را با سنگین کردن گروههای عضلانی بدن خود همراه کنید .اجازه دهید که این احساس از عضلات پیشانی و صورت شما آغاز شود و سپس ان را به آهستگی در گردن و شانهایتان منتشر کنید (به انتشار آرمیدگی ادمه دهید به طوریکه برای سرایت به تمام بدنتان حداقل دو دقیقه طول بکشد ) وقتی تمام گروههای عضلانی بدن خود را آرام کردید ،دو سه نفس عمیق بکشید و از احساس آرمیدگی لذت ببرید


کمی طول می کشد تا ورزشکاران فرایند آرمیدگی را بیاموزند و بتوانند به سرعت آرام شوند ولی اغلب می توان تمرین ذهنی را بلافاصله پس از آن انجام داد، طوری که 5-10 دقیقه ارمیدگی مقدمه خوبی برای 10-20 دقیقه تمرین ذهنی محسوب شود .

تمرین ذهنی قبل از مسابقه:

معمولا در اولین گام تمرین ذهنی از ورزشکار میخواهیم تا یک اجرای موفق پیشین را تجسم کند و سپس مسابقه ای را که بعدا در آن رقابت خواهد کرد در نظر بیاورد
صدای تماشاگران ،مسابقه دهندگان و سایر صداها به روشن ساختن این تصویر همچنان ادامه دهید
پس از اینکه مدت 5 دقیقه را برای تجسم کردن حوادثی صرف کردید که در مسابقه پیش رخ داده بود افکار خود را به سوی مسابقه بعدی سوق دهید .
ابتدا خود را گرم کنید و سپس 5-10 دقیقه را صرف مرور مواردی کنید که می خواهید انجام دهید .از تمام حس های خود استفاده کنید ،پس از حس صحنه باور کنید که در آنجا حضور دارید ،مطمئن باشید که خود در انجام مهارتها آن هم به طور موفقیت آمیزمیبینید .تمرین را همرا با یادآوری مثبت و همگام با عبارات مثبتی که به خود می گویید تا زمانی ادامه دهید که احساس رضایت می کنید

تمرکز
بسیاری از روانشناسان ترجیح می دهند به جای بحث در مورد تمرکز،درباره توجه صحبت کنند.
تمرکز شما هرچه خوب و دقیق باشد،تا زمانی که درجهت صحیح هدایت نشود ذره ای مفید نخواهد بود

وقتی ورزشکاران فکر می کنند که بازی را می برند تلاششان آهسته می شود و زمانی که نگران باخت می شوند بیشتر اشتباه می کنند .
باید در گرایش و نگرش خود به فلسفه بردن همه چیز نیست ،بلکه تنها چیز است تجدید نظر کنند .
تاکید برکیفیت اجرای مهارت جانشین خوبی برای چنین طرز تفکری است

شما بر تمرکز بر روی بردن یا نباختن امکان برنده شدن خود را کاهش می دهید
عملکرد ضعیف ورزشکاران به خاطر طرز فکر نتیجه مداری است اگر انها تکلیف مدار بودند اجرای بهتری داشتند
نکته کلیدی :ورزشکاران ماهر کسانی هستند که بدون توجه به موقعیت ، تا جایی که می توانند به طور کامل بر تکلیف تمرکز می کنند

تعریف تمرکز
گزینش آنچه که با اهمیت است و چشم پوشی از انچه که اهمیت ندارد

اگر شما در تمرکز خود مشکلی احساس کردید به جنبه های زیر توجه کنید
1)جهت :تمرکز شما به کجا معطوف شده است آیا واقعا به همان جیزی که باید توجه می کنید
2)زمان:آیا توجه شما به گذشته ،حال و آینده معطوف شده است،توجه به پدیده ای غیر از آنچه در حال حاضر رخ می دهد باعث ضعف در تمرکز می شود
3)پهنا:آیا دامنه توجه شما کم یا گسترده است ،عدم تناسب دامنه توجه با شرایط محیط باعث ضعف در تمرکز می شود
4) طول :آیا تمرکز شما پس از مدتی مشخصی از بین می رود
عادت نکردن تمرکر طولانی مدت باعث ضعف در تمرکز می شود

عوامل موثر در تمرکز

1)خود گفتاری
2)اعتماد بنفس
3)علایق و اهداف
4)فشار و هیجانات
5)آسیب جسمی و خستگی

42d3e78f26a4b20d412==